مسعود برزعلی؛ مژگان عظیمی؛ محمد عبدالحسینی؛ عبدالرحیم لطفی
دوره 29، شماره 1 ، فروردین 1401، ، صفحه 133-144
چکیده
خدمات متنوعی که به طور مستقیم و غیرمستقیم از محیط طبیعی بهدست میآید، به عنوان خدمات زیستبوم مطرح میشوند. منظور از این خدمات، برقراری ارتباط با رفاه انسانی در چهار طبقه خدمات فراهمسازی، حمایتی، تنظیمی و فرهنگی است. این مطالعه با هدف بررسی نقش اکوسیستم مرتعی حوزه آبخیز اترک از منظر پتانسیل نگهداشت رسوب براساس کارکرد کاهش ...
بیشتر
خدمات متنوعی که به طور مستقیم و غیرمستقیم از محیط طبیعی بهدست میآید، به عنوان خدمات زیستبوم مطرح میشوند. منظور از این خدمات، برقراری ارتباط با رفاه انسانی در چهار طبقه خدمات فراهمسازی، حمایتی، تنظیمی و فرهنگی است. این مطالعه با هدف بررسی نقش اکوسیستم مرتعی حوزه آبخیز اترک از منظر پتانسیل نگهداشت رسوب براساس کارکرد کاهش میزان ازدست رفتن اراضی و حفظ حاصلخیزی خاک با استفاده از بسته نرم افزاری نگهداری رسوب در مدل InVEST انجام شد. این مدل برای محاسبه کنترل فرسایش، از معادله جهانی ویراست شده هدر رفت خاک (RUSLE) استفاده می کند و میزان نگهداری رسوب بر اساس نسبت توان حمل رسوب تخمین زده میشود. بر این اساس، اطلاعات ورودی مورد نیاز مدل شامل جدول زیست فیزیکی و نقشههای مدل رقومی ارتفاع، فرسایندگی باران، فرسایشپذیری خاک، پوشش گیاهی و کاربری اراضی با نرمافزار ArcGIS 10.4 تهیه و در قالب نقشههای رستری به مدل وارد شد. نتایج این پژوهش نشان داد که در بین کاربریهای مورد مطالعه، جنگل با 1418 تن بر کیلومترمربع و مراتع خوب با میزان 1217 تن بر کیلومترمربع، بیشترین میزان پتانسیل نگهداشت رسوب را داشتند و کمترین مقدار مربوط به زمینهای بایر، مناطق مسکونی و مراتع فقیر با میزان 52 تا 119 تن بر کیلومترمربع بود. از نظر صحت سنجی مکانیابی، نتایج این مدل با نقاط کنترل در حوزه آبخیز اترک مقایسه شد که نشان داد، بیشترین میزان حفظ نگهداشت رسوب در شرق و جنوب شرقی بوده است. همچنین در مرکز و غرب حوزه، عواملی مانند کاهش پوشش گیاهی و نوع خاک در تشدید فرسایش این حوضه نقش داشتهاند. نتایج حاصل از این تحقیق میتواند در برنامههای آمایش سرزمین و تصمیمگیری مناسب برای مدیریت مراتع مفید باشد.
حامد اسکندری دامنه؛ غلامرضا زهتابیان؛ حسن خسروی؛ حسین آذرنیوند؛ علی اکبر براتی
دوره 28، شماره 3 ، مهر 1400، ، صفحه 520-536
چکیده
در این تحقیق به شبیهسازی کاربریهای موجود در دشت میناب با استفاده از روش ترکیبی CA-Markov پرداخته شد. بدینمنظور نقشه کاربری اراضی برای سالهای 1379، 1389 و 1399 با استفاده از تصاویر ماهواره لندست با روش طبقهبندی حداکثر احتمال تولید گردید و بعد از ارزیابی مدل، نقشه کاربری برای سال 1409 و 1419 با استفاده از روش ترکیبی CA-Markov پیشبینی شد. تجزیهوتحلیل ...
بیشتر
در این تحقیق به شبیهسازی کاربریهای موجود در دشت میناب با استفاده از روش ترکیبی CA-Markov پرداخته شد. بدینمنظور نقشه کاربری اراضی برای سالهای 1379، 1389 و 1399 با استفاده از تصاویر ماهواره لندست با روش طبقهبندی حداکثر احتمال تولید گردید و بعد از ارزیابی مدل، نقشه کاربری برای سال 1409 و 1419 با استفاده از روش ترکیبی CA-Markov پیشبینی شد. تجزیهوتحلیل الگوهای تغییرات کاربری در دشت میناب نشان داد که در طول دوره آماری 1379-1399در سطح کاربریهای این منطقه تغییرات چشمگیری رخ داده است. بهطوریکه در طول این دوره 20 ساله مساحت کاربریهای کشاورزی، مناطق شهری و انسانساخت، شورهزار و مراتع و اراضی بایر بهترتیب از 91/38، 99/25، 09/20 و 15 درصد در سال 1379 به 75/40، 02/40، 44/12 و 80/6 درصد در سال 1399 رسیده است. ارزیابی مدل با استفاده از شاخص کاپای بالای 90% نشاندهنده دقّت بالای مدل برای پیشبینی کاربریهاست. پیشبینی تغییرات در سال 1409 و 1419 نشان میدهد که کاربری زمینهای کشاورزی و مناطق شهری و انسانساخت بهترتیب با میزان 05/0 و 39/0 درصد در حال افزایش میباشند که از سمت شرق دشت به سمت غرب آن در حال پیشروی هستند؛ این درحالی است که کاربریهای شورهزار، مراتع و اراضی بایر در مجموع با میزان 44/0 درصد در حال کاهش است که این کاهش بیشتر در سمت غرب و شمالغرب این دشت قابل رؤیت است. در پایان از مهمترین راهکارهای اجرایی برنامهریزان و مسئولان برای جلوگیری از تغییر کاربری و در نهایت تخریب اراضی در این منطقه، میتوان به اصلاح الگوی کشت، روشهای نوین آبیاری، تغذیه بستر این دشت و حفظ و احیای پوشش گیاهی بومی اشاره نمود.
اصغر فرج اللهی؛ حمیدرضا عسگری؛ مجید اونق؛ محمدرضا محبوبی؛ عبدالرسول سلمان ماهینی
دوره 27، شماره 4 ، دی 1399، ، صفحه 682-691
چکیده
در مدیریت عرصههای منابع طبیعی، شناخت عوامل اقتصادی-اجتماعی موثر بر تغییر کاربری اراضی به منظوردستیابی به توسعه پایدار و آمایش سرزمین ضروری است. در این تحقیق به بررسی و تعیین عوامل اقتصادی- اجتماعی موثر بر تغییرات کاربری اراضی منطقه مراوهتپه در استان گلستان اقدام شد. این منطقه در سالهای اخیر با معضل تغییر کاربری اراضی روبرو ...
بیشتر
در مدیریت عرصههای منابع طبیعی، شناخت عوامل اقتصادی-اجتماعی موثر بر تغییر کاربری اراضی به منظوردستیابی به توسعه پایدار و آمایش سرزمین ضروری است. در این تحقیق به بررسی و تعیین عوامل اقتصادی- اجتماعی موثر بر تغییرات کاربری اراضی منطقه مراوهتپه در استان گلستان اقدام شد. این منطقه در سالهای اخیر با معضل تغییر کاربری اراضی روبرو بوده است به طوری که عرصه های مرتعی و جنگلی در طی دوره مطالعاتی (93-1365) کاهش یافته و کاربری کشاورزی با میزان افزایش سالانه حدود 132 هکتار مساحت در سال 1393 به 97/10332 هکتار رسیده است. این تحقیق توصیفی- تحلیلی در 16 روستای منطقه مورد مطالعه به روش پیمایشی اجرا گردید. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 310 نفر با روش نمونهگیری خوشهای و چند مرحلهای تعیین گردید. روایی ابزار تحقیق با استفاده از نظرات متخصصان منابع طبیعی، جامعه شناسی و ترویج و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ تعیین شد که مقدار ضریب 75/0 به دست آمد. در این تحقیق از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. برای تحلیل عاملی از روش مولفههای اصلی با استفاده از چرخش متعامد و نوع واریماکس استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که هشت عامل عدم صرفه اقتصادی دامداری، افزایش جمعیت کشاورز، بیکاری روستاییان، کم بودن درآمد و هزینههای بالای زندگی، افزایش قیمت نهادهها، نیاز به مسکن و فقدان آگاهی، کسب اعتبار اجتماعی و مالکیت زمین از جمله عوامل اقتصادی- اجتماعی موثر بر تغییر کاربری مراتع منطقه مراوهتپه به شمار میآیند که در مجموع 80/63 درصد واریانس کل را تبیین میکنند. با توجه به یافتههای تحقیق، توجه به مسائل اقتصادی و مالی و وضعیت اشتغال ساکنین روستاهای منطقه مراوهتپه و همچنین ساماندهی دامداری، تولیدات دامی و عرضه نهادههای دامی به منظور کاهش تغییر کاربری اراضی جنگلی و مرتعی و حفاظت عرصههای منابع طبیعی پیشنهاد شده است.
مهدی بروغنی
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، ، صفحه 617-631
چکیده
حوزه آبخیز سیستان بهعلت خشک شدن دریاچه هامون و خشکسالیهای متوالی در چند سال اخیر سبب وقوع طوفانهای شدید گرد و غبار در منطقه شده است. این تحقیق با هدف شناسایی و تعیین خصوصیات مناطق برداشت گرد و غبار (کاربری اراضی، لیتولوژی، شیب و ژئومرفولوژی) در حوزه آبخیز سیستان میباشد. برای شناسایی کانونهای برداشت گرد و غبار از تصاویر ...
بیشتر
حوزه آبخیز سیستان بهعلت خشک شدن دریاچه هامون و خشکسالیهای متوالی در چند سال اخیر سبب وقوع طوفانهای شدید گرد و غبار در منطقه شده است. این تحقیق با هدف شناسایی و تعیین خصوصیات مناطق برداشت گرد و غبار (کاربری اراضی، لیتولوژی، شیب و ژئومرفولوژی) در حوزه آبخیز سیستان میباشد. برای شناسایی کانونهای برداشت گرد و غبار از تصاویر ماهوارهای MODIS روزهای گرد و غباری برای بازه زمانی 2015 تا 2019 با استفاده از شاخصهای بارزسازی گرد و غبار شامل BTD3132، BTD2931، NDDI و D استفاده گردید. نتایج شناسایی کانونهای برداشت گرد و غبار حکایت از آن دارد که در مجموع 211 کانون برداشت گرد و غبار در کل منطقه شناسایی شد. از این تعداد کانون برداشت گرد و غبار شناسایی شده 61 کانون در ایران و 150 کانون در افغانستان قرار دارد. نتایج پراکنش کانونهای برداشت گرد و غبار در کاربریهای مختلف بیان کننده آن است که در اراضی کشاورزی دیم با تعداد 172 کانون و سطوح خشک شده دریاچه و اراضی کشاورزی آبی با هریک 16 و 12 کانون، بعد از اراضی کشاورزی دیم بیشترین کانون برداشت گرد و غبار را دارند. از همپوشانی نقشه لیتولوژی و کانونهای گرد و غبار این نتایج حاصل شد که بیشترین کانون برداشت گرد و غبار بهترتیب با 111 و 98 کانون در سازندهای رسوبی پیوسته و ناپیوسته قرار دارد. نتایج پراکنش کانونهای برداشت گرد و غبار در واحدهای ژئومرفولوژی بیان کننده آن است که واحد دشتسر فرسایشی با درصد مساحت 69/35، 48 کانون برداشت گرد و غبار بیشترین کانون برداشت را در خود جای داده است. همچنین نتایج پراکنش کانونهای برداشت گرد و غبار در شیبهای مختلف نشاندهنده آن است که بیشترین و کمترین کانون برداشت گرد و غبار بهترتیب در شیبهای 0 تا 2 و بیشتر از 32 درصد با تعداد 107 و 6 کانون قرار دارد.
زاهده حیدری زادی؛ علی محمدیان بهبهانی
دوره 26، شماره 3 ، مهر 1398، ، صفحه 660-674
چکیده
ﻣﺮاﻗﺒــﺖ از ﻳــﻚ اﻛﻮﺳﻴﺴــﺘﻢ و حفاظت از منابع طبیعی نیازمند آگاهی از شرایط و نحوه تغییر کاربریهای مختلف اراضی است. هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات کاربری در گذشته و ارزیابی کارایی مدلهای Geomod و LCM در شبیهسازی تغییرات کاربری اراضی است، تا با انتخاب مدل مناسبتر پیشبینی تغییرات کاربری اراضی در آینده صورت گیرد. از این ...
بیشتر
ﻣﺮاﻗﺒــﺖ از ﻳــﻚ اﻛﻮﺳﻴﺴــﺘﻢ و حفاظت از منابع طبیعی نیازمند آگاهی از شرایط و نحوه تغییر کاربریهای مختلف اراضی است. هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات کاربری در گذشته و ارزیابی کارایی مدلهای Geomod و LCM در شبیهسازی تغییرات کاربری اراضی است، تا با انتخاب مدل مناسبتر پیشبینی تغییرات کاربری اراضی در آینده صورت گیرد. از این رو تصاویر ماهوارهای لندست متعلق به سالهای 1369، 1382 و 1395 مورد بررسی قرارگرفت و پایش تغییرات کاربری اراضی با استفاده از این تصاویر صورت گرفت. شبیهسازی وضعیت ﻛﺎرﺑﺮی اراﺿﻲ با مدل LCM ﺑﺮای ﺳﺎل 1395، با استفاده از نقشههای کاربری سالهای 1369 و 1382 صورت گرفت و با استفاده از روش MLP و زنجیره مارکف نقشه کاربری زمین برای سال 1395 شبیهسازی شد. برای اجرای مدل Geomod از تصویر مربوط به نقشه تک کاربری سال 1382 و تصویر مربوط به نقشه تک کاربری سال 1395 استفاده و نقشه تناسب تغییرات با استفاده از پارامترهای تأثیرگذار در تغییرات کاربری اراضی تهیه و به مدل معرفی شد. ارزیابی صحت نقشه شبیهسازی سال 1395 نشان داد مدل LCM و Geomod به ترتیب دارای ضریب کاپای 82 و 70 درصد بودند. بنابراین مدل LCM به عنوان مدل مناسبتر انتخاب و نقشه کاربری سال 1408 پیشبینی و تهیه شد.
مهسا عبدالشاه نژاد؛ علی اکبر نظری سامانی؛ مهدی قربانی؛ عزیز ارشم؛ فریدون طاهری
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، ، صفحه 325-339
چکیده
اثر فعالیتهای انسان بر کاربری اراضی و سیمای سرزمین و اثرات متعاقب آن بر محیط طبیعی همواره مورد توجه بوده است. بنابراین آگاهی از این تغییرات بهمنظور برنامهریزی پایدار سرزمین مهم است. در این پژوهش بهمنظور بررسی روند تغییرات و تهیه نقشههای پوشش، از تصاویر ماهوارهای سنجنده TM در سال 1990، سنجنده +ETM در سال 2002، سنجنده OLI لندست ...
بیشتر
اثر فعالیتهای انسان بر کاربری اراضی و سیمای سرزمین و اثرات متعاقب آن بر محیط طبیعی همواره مورد توجه بوده است. بنابراین آگاهی از این تغییرات بهمنظور برنامهریزی پایدار سرزمین مهم است. در این پژوهش بهمنظور بررسی روند تغییرات و تهیه نقشههای پوشش، از تصاویر ماهوارهای سنجنده TM در سال 1990، سنجنده +ETM در سال 2002، سنجنده OLI لندست 8 در سال 2013 استفاده شد. مراحل اجرایی شامل تجزیهوتحلیل گرادیان ساختار کاربری اراضی در طول هشت جهت جغرافیایی، برای سنجههای مساحت کلاس (CA)، تعداد لکه (NP)، متوسط اندازه لکه (MPS) در هفت طبقه کاربری بیشهزار (جنگل کم تراکم و باغ)، پهنه آبی، کشاورزی، رهاشده، مرتع، شهری و تپه ماسهای است. نتایج نشان داد که کاربری اراضی بیشهزار، شهری و تپههای ماسهای دارای روند افزایشی درحالیکه کاربری اراضی بایر (رهاشده) دارای روند کاهشی بوده است. نتایج حاصل از تحلیل تغییر گرادیان در هشت جهت جغرافیایی در منطقه نشان داد که بیشترین تغییرات در غرب و مرکز منطقه بوده است. همچنین تحلیل بررسی نرخ تغییرات سنجهها نشان داد که در دوره زمانی (2002-1990) کاربری مرتع، بایر (رهاشده) و شهری، در دوره زمانی(2013-2002) کاربری بیشهزار، کشاورزی و شهری و در دوره زمانی(2013-1990) کاربری مرتع، بیشهزار و شهری بیشترین تغییرات را داشتهاند. بنابراین با توجه به اینکه بخشی از جنبههای تغییر کاربری اراضی به جنبههای انسانی بستگی دارد، میتوان از ارتباط بین این شاخصهای کمی برای تعیین سطح پایداری و همچنین روند آتی تغییر کاربری برای مشخص کردن مناطق بحرانی تحت تأثیر استفاده کرد. در این رابطه سنجههای مساحت لکه، تعداد لکه و متوسط اندازه لکه نیز بهعنوان شاخصهای کلیدی در بحث پایش تغییرات کاربری اراضی و تغییر چیدمان سیمای سرزمین میباشند.
علی خنامانی؛ حسن فتحی زاد؛ محمدعلی حکیم زاده
دوره 25، شماره 4 ، بهمن 1397، ، صفحه 723-734
چکیده
به دلیل افزایش جمعیت و در نتیجه افزایش نیاز به غذا، طی دهههای گذشته شاهد تغییرات گسترده در کاربری اراضی و بهویژه افزایش اراضی کشاورزی هستیم. هدف از این تحقیق، بررسی تغییرات کاربری اراضی دشت برتش در شهرستان دهلران استان ایلام طی دوره 26 ساله (1367 تا 1393) با استفاده از روش شیءگرا میباشد. برای انجام این تحقیق، پس از تهیه تصاویر ماهواره ...
بیشتر
به دلیل افزایش جمعیت و در نتیجه افزایش نیاز به غذا، طی دهههای گذشته شاهد تغییرات گسترده در کاربری اراضی و بهویژه افزایش اراضی کشاورزی هستیم. هدف از این تحقیق، بررسی تغییرات کاربری اراضی دشت برتش در شهرستان دهلران استان ایلام طی دوره 26 ساله (1367 تا 1393) با استفاده از روش شیءگرا میباشد. برای انجام این تحقیق، پس از تهیه تصاویر ماهواره لندست سنجنده TM (1988)، ETM+ (2001) و لندست 8 (2014)، تصحیحات مورد نیاز انجام شد و بعد با استفاده از روش شیءگرا، نقشه کاربری اراضی مربوط به سه دوره زمانی تهیه گردید. نتایج حاصل از ارزیابی دقت نقشههای تولید شده نشان میدهد که بیشترین میزان دقت کل و ضریب کاپا با مقدار 90 و 95 درصد مربوط به تصویر سال 2001 و کمترین آن با مقدار 80 و 90 درصد مربوط به تصویر سال 1988 میباشد. دقت کل و ضریب کاپا در تصویر سال 2014 نیز با مقدار 90 و 92 درصد، دقت خوبی را به نمایش میگذارد. نتایج روند تغییرات کاربری اراضی نشان داد که کاربری مرتع متوسط با کاهش بیش از 21 هزار هکتاری، بیشترین تغییرات را داشته است. در رتبه بعدی، اراضی کشاورزی قرار دارد که افزایش بیش از 15 هزار هکتاری (دو برابری) را نشان میدهد، که دلیل آن افزایش جمعیت و وجود منابع آبی کافی در این ناحیه میباشد. کاربری مرتع فقیر نیز روند افزایشی حدود 5/1 برابری را نشان میدهد که نشاندهنده تخریب مراتع متوسط میباشد. اراضی شورهزار نیز در ابتدا روند افزایشی، اما در ادامه به دلیل تبدیل شدن به اراضی کشاورزی، روند کاهشی را نشان میدهد. میزان دقت کل (90-900) و ضریب کاپا (95-90) نشاندهنده دقت بسیار بالای این روش در تعیین کاربری اراضی میباشد.
سعید برخوری؛ رسول مهدوی؛ غلامرضا زهتابیان؛ حمید غلامی
دوره 25، شماره 2 ، مرداد 1397، ، صفحه 355-365
چکیده
با توجه به رشد روزافزون جمعیت، آب زیرزمینی یکی از منابع مهم تامین آب آشامیدنی در بسیاری از مناطق جهان از جمله ایران به شمار میآید. این منابع در نقاط مختلف به صورت طبیعی یا از طریق فعالیتهای انسانی دچار تغییر کیفیت شده و آلوده میشوند. به همین جهت مدیریت منابع آب دارای اهمیت زیادی شده است. هدف از این تحقیق، بررسی روند تغییرات زمانی ...
بیشتر
با توجه به رشد روزافزون جمعیت، آب زیرزمینی یکی از منابع مهم تامین آب آشامیدنی در بسیاری از مناطق جهان از جمله ایران به شمار میآید. این منابع در نقاط مختلف به صورت طبیعی یا از طریق فعالیتهای انسانی دچار تغییر کیفیت شده و آلوده میشوند. به همین جهت مدیریت منابع آب دارای اهمیت زیادی شده است. هدف از این تحقیق، بررسی روند تغییرات زمانی و مکانی کیفیت آب زیرزمینی دشت جیرفت جهت مصارف شرب میباشد و همچنین به بررسی نقش کاربری اراضی و سازندهای زمین شناسی در کیفیت آن نیز پرداخته میشود. در این مطالعه از پارامترهای EC، Cl، Ca، mg، Naو So4 استفاده شد و پهنهبندی دادههای کیفی با روش زمین آماری کریجینگ در نرم افزار ArcGIS9.3 انجام شد و سپس طبقه بندی اب نیز با استفاده از دیاگرام شولر صورت گرفت. نتایج نشان داد که در سال 1380 بخشهای جنوبی منطقه مورد مطالعه از کیفیت پایینتری برخوردار است اما در سال 1393، آب زیرزمینی با کیفیت پایینتر به سمت شمال منطقه مورد مطالعه کشیده شده است. همچنین روند کاهش کیفیت آب زیرزمینی از سمت جنوب به مرکز و شمال منطقه گسترش پیدا کرده است. با تهیه نقشه کاربری اراضی مشخص گردید که در بخشهایی که اراضی کشاورزی وجود دارد آب زیرزمینی از کیفیت پایینتری برخوردار است. همچنین با تهیه نقشه زمینشناسی مشخص گردید که سازندهای با بافت ریزدانهتر که در بخشهای جنوبی و مرکزی قرار دارند از کیفیت آب پایینتری برخوردارند. در حالت کلی چنین میتوان نتیجه گرفت که کیفیت آب منطقه مورد مطالعه با گذشت زمان برای مصارف شرب کاهش یافته و تحت تاثیر کاربری اراضی و سازندهای زمینشناسی قرار گرفته است و برای بهبود کیفیت منابع آب زیرزمینی باید نقش عوامل انسانی (کاربری اراضی و فعالیتهای کشاورزی) را به شدت مدنظر قرار داد.
پریسا حیدری؛ سعید حجتی؛ نعیمه عنایتی ضمیر؛ امیر رعیت پیشه
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، ، صفحه 181-192
چکیده
خاک اصلیترین منبع کربن در اکوسیستمهای خشکی است، اما فعالیتهای انسان در سراسر جهان از جمله تغییر کاربری اراضی منجر به کاهش قابل توجه کربن خاک گردیده است. به نظر میرسد که در طول قرن گذشته تغییر گسترده کاربری اراضی موجب هدر رفت بخش عظیمی از کربن آلی خاکها شده است. از اینرو این مطالعه به منظور بررسی تاثیر تغییر کاربری اراضی از مرتع ...
بیشتر
خاک اصلیترین منبع کربن در اکوسیستمهای خشکی است، اما فعالیتهای انسان در سراسر جهان از جمله تغییر کاربری اراضی منجر به کاهش قابل توجه کربن خاک گردیده است. به نظر میرسد که در طول قرن گذشته تغییر گسترده کاربری اراضی موجب هدر رفت بخش عظیمی از کربن آلی خاکها شده است. از اینرو این مطالعه به منظور بررسی تاثیر تغییر کاربری اراضی از مرتع به زراعت بر ذخیره کربن آلی (C Stock) و برخی شاخصهای بیولوژیکی خاک شامل (کربن آلی کل (SOC)، تنفس پایه خاک (BSR)، کربن زیست توده میکروبی (MBC)، نسبت میکروبی (MQ) و ضریب فعالیت متابولیکی (qCO2)) در شرق استان خوزستان (حوزه آبخیز رکعت) مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور نمونههای خاک در هشت تکرار از لایههای 15-0 و 30-15 سانتیمتری در هر دو کاربری تهیه شدنددر این آزمایش مقادیر qCO2 ، میزان SOC، MBC و MQدر کاربری کشاورزی نسبت به مرتع طبیعیتفاوت معنی داری نداشتند ولی مقدار ذخیره کربن آلی خاک نیز در کاربری کشاورزی در لایههای 15-0 و 30-15 سانتیمتری با مقادیر 5/19، 3/8 تن بر هکتار نسبت به مرتع طبیعی (7/29، 9/15 تن بر هکتار) به ترتیب 34 و 47 درصد کاهش یافت. مقدار SOC در کاربری کشاورزی در لایههای سطحی و زیرسطحی خاک (47/8، 28/5 گرم برکیلوگرم خاک) نسبت به مرتع طبیعی (29/13، 55/6 گرم برکیلوگرم خاک) 36 و 19درصد کاهش داشت. همچنینMBC در لایههای 15-0 و 30-15 سانتیمتری خاک در کاربری کشاورزی نسبت به مرتع طبیعی به میزان 60 و 71 درصد کاهش، MQ به میزان 37 و 65 درصد کاهش و qCO2 به میزان 4-3 برابر افزایش نشان دادند.بطور کلی تغییر کاربری اراضی موجب هدر رفت قابل توجه کربن آلی کل و تقریباً نیمی از ذخیره کربن آلی در سطح خاک شده است. کم شدن مقدار کربن آلی در کاربری کشاورزی موجب کاهش قابل توجهی در کربن زیست توده میکروبی نسبت به سایر صفات گردیده است که میتوان آن را یک شاخص کلیدی در ارزیابی تغییرات کربن آلی خاک به حساب آورد.
حسن فتحی زاد؛ عطا صفری؛ مسعود بازگیر؛ غلامرضا خسروی
دوره 23، شماره 4 ، اسفند 1395، ، صفحه 729-743
چکیده
طبقهبندی تصویر همیشه یکی از موضوعات مهم در سنجش از دور است که اطلاعات بدست آمده در زمینه طبقهبندی تصویر بهطور گستردهای در برنامههای کاربردی دیگر مانند برنامهریزی شهری، مدیریت منابع طبیعی، کشاورزی و غیره استفاده میشود. از آنجا که هدف اصلی از پردازش تصاویر ماهوارهای، تهیه نقشههای موضوعی و کارآمد میباشد، انتخاب ...
بیشتر
طبقهبندی تصویر همیشه یکی از موضوعات مهم در سنجش از دور است که اطلاعات بدست آمده در زمینه طبقهبندی تصویر بهطور گستردهای در برنامههای کاربردی دیگر مانند برنامهریزی شهری، مدیریت منابع طبیعی، کشاورزی و غیره استفاده میشود. از آنجا که هدف اصلی از پردازش تصاویر ماهوارهای، تهیه نقشههای موضوعی و کارآمد میباشد، انتخاب الگوریتم مناسب طبقهبندی نقش زیادی در این امر ایفاء میکند. این مطالعه کارایی الگوریتمهای ماشین بردار پشتیبان (SVMs) را در طبقهبندی تصاویر ماهوارهای مورد بررسی و آن را با الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی مورد مقایسه قرار میدهد. ماشینهای بردار پشتیبان یک گروه از الگوریتمهای طبقهبندی نظارت شده یادگیری ماشینی هستند که در زمینه سنجش از دور مورد استفاده قرار گرفتهاند. در این مطالعه، الگوریتمهای SVM برای طبقهبندی کاربری اراضی منطقه میمه با استفاده از دادههای ETM+ لندست مورد استفاده قرار گرفته است. طبقهبندی با استفاده از روش ماشینهای بردار پشتیبان، بصورت خودکار و با استفاده از سه نوع کرنل خطی، چند جملهای و شعاعی اجراء شده است. در ضمن، کارکرد این روش با روش طبقهبندی شبکه عصبی مصنوعی مقایسه شده است. نتایج نشان میدهد که میانگین دقت کل و ضریب کاپا الگوریتمهای SVM شامل کرنل خطی، چند جملهای و شعاعی نسبت به روش طبقهبندی شبکه عصبی مصنوعی از نظر دقت کل (حدود 9%) و ضریب کاپا (حدود 12%) برتری دارد. بنابراین این مطالعه کارایی و قابلیت الگوریتمهای SVM را در طبقهبندی تصاویر سنجش از دور اثبات مینماید.
رضا باقری؛ صدیقه محمدی؛ مهرداد سلجوقی
دوره 23، شماره 2 ، شهریور 1395، ، صفحه 243-231
چکیده
با توجه به اختصاص آمار بیشترین تغییر کاربری اراضی کشور به استان کرمان، این تحقیق به منظور تعیین اثر تغییر کاربری اراضی بر خصوصیات فیزیکی خاک انجام شد. برای این منظور 6 سایت با شرایط اکولوژیکی مشابه شامل مرتع قرق (NG)، مرتع تحت چرای شدید (HG)، مرتع با گونه غالب شیرین بیان و تحت چرای متوسط(MG)، اراضی شخمخورده جهت برداشت شیرین بیان (Gl T)، دیمزار ...
بیشتر
با توجه به اختصاص آمار بیشترین تغییر کاربری اراضی کشور به استان کرمان، این تحقیق به منظور تعیین اثر تغییر کاربری اراضی بر خصوصیات فیزیکی خاک انجام شد. برای این منظور 6 سایت با شرایط اکولوژیکی مشابه شامل مرتع قرق (NG)، مرتع تحت چرای شدید (HG)، مرتع با گونه غالب شیرین بیان و تحت چرای متوسط(MG)، اراضی شخمخورده جهت برداشت شیرین بیان (Gl T)، دیمزار (D) و دیمزار رها شده (F) در منطقه جمال آباد شهرستان بافت جهت مطالعه انتخاب شدند و طرح در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی در اواسط آبان ماه سال 1392با 6 تکرار انجام شد. نمونهگیری خاک از عمق 10-0 سانتیمتری و 30-20 سانتیمتری در سایتهای مورد مطالعه و خصوصیات فیزیکی خاک شامل کوبیدگی خاک ( شاخصهای وزن مخصوص ظاهری خاک و درصد تخلخل) فرسایشپذیری خاک (متأثر از میزان ماسه ریز، ماسه درشت، سیلت، رس و کربن آلی خاک) و رطوبت خاک مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که شخم غیرگسسته در سایت شخمخورده شیرین بیانزار (Gl T) (هر 3-4 سال یکبار) اثر سوء بر فرسایشپذیری خاک ندارد اما اگر شخم هر سال بصورت متوالی تکرار شود (سایت دیمزار)، اثرات مضر شخم بر فرسایشپذیری خاک نمایان میشود و حتی با رها کردن شخم به مدت چندین سال (سایت دیمزار رها شده) نیز این اثر مضر بر فرسایشپذیری خاک همچنان باقی میماند. عرصههای مرتعی تحت مدیریت چرای دام (چرای متوسط) بهطور معنیداری نسبت به سایت چرای شدید فرسایشپذیری خاک را کاهش داد اما فرقی معنیدار بین سایت قرق و چرای متوسط مشاهده نشد. طبق نتایج این تحقیق در سایت تحت چرای شدید در مقایسه با سایت چرای متوسط و بدون چرا شاهد نرخ افزایشی معنیداری به میزان 35/0 گرم بر سانتیمتر مکعب در وزن مخصوص ظاهری خاک بودیم و فرقی معنیدار از نظر این صفت بین سایتهای تحت چرای متوسط و بدون چرا مشاهده نشد. این افزایش فشردگی خاک در سایت چرای شدید با کاهش تخلخل و رطوبت خاک به ترتیب به میزان 5/22 و 2 درصدی در مقایسه با سایت قرق همراه شده است. طبق این نتایج پیشنهاد میشود بخش اجرایی دستگاههای دولتی منابع طبیعی دو برنامه حفظ عرصههای مرتعی (و ممانعت از تغییر کاربری این عرصهها به اکوسیتمهای زراعی) و پیاده نمودن استراتژی چرای متعادل در این عرصهها را سرلوحه کار خود قرار دهند.
فاطمه هادیان؛ رضا جعفری؛ حسین بشری
دوره 22، شماره 4 ، اسفند 1394، ، صفحه 730-744
چکیده
افزایش روند شهرنشینی یکی از مهمترین عوامل تخریب منابع طبیعی در منطقه سمیرم واقع در بخش زاگرس جنوبی است. مهمترین هدف این مطالعه بررسی تاثیر توسعه شهرنشینی پیرامون تغییرات پوشش زمین / کاربری اراضی محدوده منطقه سمیرم طی37 سال با استفاده از تصاویر لندست MSS (1976) و TM (2013 ) و بررسی تغییرات جمعیتی میباشد. ابتدا پردازشهای لازم (تصحیحات هندسی، ...
بیشتر
افزایش روند شهرنشینی یکی از مهمترین عوامل تخریب منابع طبیعی در منطقه سمیرم واقع در بخش زاگرس جنوبی است. مهمترین هدف این مطالعه بررسی تاثیر توسعه شهرنشینی پیرامون تغییرات پوشش زمین / کاربری اراضی محدوده منطقه سمیرم طی37 سال با استفاده از تصاویر لندست MSS (1976) و TM (2013 ) و بررسی تغییرات جمعیتی میباشد. ابتدا پردازشهای لازم (تصحیحات هندسی، اتمسفری، توپوگرافی) بر روی تصاویر اعمال شد و سپس با استفاده از بازدید زمینی و نرمافزار GoogleEarth نمونههای تعلیمی انتخاب شدند، نقشههای کاربری/پوشش اراضی نواحی و تغییرات آن با استفاده از روش طبقهبندی حداکثر احتمال و مقایسه پس از طبقهبندی استخراج و صحت کلی و ضریب کاپای آنها محاسبه گردید. بر اساس نتایج، صحت نقشههای کاربری و پوشش اراضی تولید شده در بازه زمانی مطالعاتی به ترتیب سالهای 1976 و 2013 حدود ( صحت کلی) 80 و 92% میباشد. افزایش جمعیت منطقه از 41973 به 65047 منجر به افزایش 90 و 26 درصدی سطح اراضی شهری و کشاورزی و کاهش 4 درصدی وسعت اراضی مرتعی شده است. افزایش 5/2 برابری در طبقه خاک بدون پوشش یکی دیگر از مهمترین تغییرات در منطقه میباشد. عواملی نظیر خشکسالی، تمرکز امکانات رفاهی در شهرها نسبت به روستاها و عشایر موجب افزایش مهاجرت به شهر سمیرم و بروز اثرات منفی در منطقه شده است. بنابراین بایستی در برنامههای توسعه این منطقه یک رویکرد همه جانبه نگر در نظر گرفته شود.
علی شهبازی؛ خلیل آقاجانلو؛ فاطمه عین لو؛ مامک احمدیان
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، ، صفحه 718-730
چکیده
تعیین قابلیت و استعداد اراضی با توجه به میزان تناسب اراضی، خصوصیات آب و هوایی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک بهعنوان یکی از روشهای دستیابی به مدیریت پایدار میباشد. برای تعیین قابلیت اراضی در حوزه آبخیز مورد مطالعه از مدل فائو استفاده شده است. بهمنظور توصیف مکانی نتایج بدست آمده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده گردید. ...
بیشتر
تعیین قابلیت و استعداد اراضی با توجه به میزان تناسب اراضی، خصوصیات آب و هوایی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک بهعنوان یکی از روشهای دستیابی به مدیریت پایدار میباشد. برای تعیین قابلیت اراضی در حوزه آبخیز مورد مطالعه از مدل فائو استفاده شده است. بهمنظور توصیف مکانی نتایج بدست آمده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده گردید. دادههای مکانی بهصورت نقشه و دادههای توصیفی بهصورت جدول بانک اطلاعاتی وارد محیط GIS شدند. نتایج مدل تناسب فعلی برای کاربری زراعت آبی و باغها نشان میدهد که 5/64 درصد در کلاس N2، 86/17 درصد در کلاسN1 ، 17 درصد در کلاس S3 و 64/0 درصد در کلاس NR قرار دارد. برای کاربری دیم 5/64 درصد در کلاس N2، 86/18 درصد در کلاس S3، 17 درصد در کلاس S2 و 64/0 درصد در کلاس NR قرار دارد. برای کاربری مرتع 32 درصد در کلاسS3، 5/32 درصد در کلاس N1 و 5/35 درصد در کلاس NR قرار دارد. در کاربری جنگل 5/64 درصد کلاسN1و 5/35 درصد کلاس NR را به خود اختصاص دادهاند. از رویهمگذاری نقشه کاربری فعلی اراضی با نقشه تناسب فعلی آنها مشخص گردید که تنها 5/25 درصد از کاربری زراعت آبی، 82 درصد از کاربری زراعت دیم و 3/30 درصد از کاربری مرتع مطابق با نقشه تناسب اراضی آنهاست که بهصورت درست مورد استفاده و بهرهبرداری قرار میگیرد.
صالح آرخی؛ حسن فتحی زاد
دوره 21، شماره 3 ، آذر 1393، ، صفحه 466-481
چکیده
در بسیاری از مناطق خشک و نیمهخشک ایران ازجمله غرب، تغییرات سریع کاربری اراضی به پوشش گیاهی به دلیل فشار انسانی، توسعه کشاورزی، سیاستهای دولت و فاکتورهای محیطی مانند خشکسالی اتفاق افتاده است. این مطالعه بهمنظور بررسی روند تغییرات سیمای سرزمین در حوضه دویرج استان ایلام انجام شد. بهمنظور تهیه نقشههای پوشش سرزمین و تحلیل تغییرات، ...
بیشتر
در بسیاری از مناطق خشک و نیمهخشک ایران ازجمله غرب، تغییرات سریع کاربری اراضی به پوشش گیاهی به دلیل فشار انسانی، توسعه کشاورزی، سیاستهای دولت و فاکتورهای محیطی مانند خشکسالی اتفاق افتاده است. این مطالعه بهمنظور بررسی روند تغییرات سیمای سرزمین در حوضه دویرج استان ایلام انجام شد. بهمنظور تهیه نقشههای پوشش سرزمین و تحلیل تغییرات، بهترتیب از تصاویر ماهوارهای (1364) TM، (1386 و 1379) ETM+ و متریکهای مساحتطبقه، شاخص بزرگترین لکه، تعداد لکه، میانگین اندازه لکه، تراکم لکه و تراکم حاشیه لکه استفاده شد. برای آنالیز گسستگی چشمانداز، متریکهای متنوع الگوی چشمانداز در سطح کلاس با استفاده از نرمافزار FRAGSTATS محاسبه شد. نتایج بررسی تغییر سیمای سرزمین در این حوضه نشان داد که در طی دوره زمانی اول (1364- 1379) وسعت زمینهای جنگلی به میزان (3415 هکتار) کاهش یافته، درحالیکه زمینهای کشاورزی با روند افزایشی (3514 هکتار) روبرو بوده است. از سوی دیگر، وسعت مراتع متوسط به میزان (20440 هکتار) روند کاهشی داشته (در هر دو دوره) و اراضی مرتعی فقیر روند افزایش داشته است که نشاندهنده روند تخریب در عرصه مورد مطالعه میباشد. نتایج بدستآمده نشان داد که افزایش تعداد لکهها و کاهش میانگین مساحت دو شاخص مهم تجزیه بوده و روند تخریب و تجزیه سیمایسرزمین به صورت افزایشی بوده است. نتایج بدست آمده بیانگر لزوم توجه به وضعیت کاربری و پوشش سرزمین در منطقه، بهمنظور بهرهبرداری مناسب و منطقی از منابع طبیعی و کاهش تخریب منابع است.
علیمحمد اسعدی؛ قربانعلی اسدی؛ اصغر خوشنود یزدی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، ، صفحه 208-220
چکیده
بهمنظور تعیین کاربری بهینه و مدیریت صحیح محیطزیست، فرایند تعیین توان اکولوژیکی در حوزه حصارحسینی با استفاده از تکنیک GIS انجام شد. در قالب این فرایند با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سیستمی ابتدا منابع اکولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی منطقه شناسایی شده و نقشه پراکندگی آنها در این منطقه تهیه گردید. این نقشهها بوسیله نرمافزار R2V رقومی ...
بیشتر
بهمنظور تعیین کاربری بهینه و مدیریت صحیح محیطزیست، فرایند تعیین توان اکولوژیکی در حوزه حصارحسینی با استفاده از تکنیک GIS انجام شد. در قالب این فرایند با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سیستمی ابتدا منابع اکولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی منطقه شناسایی شده و نقشه پراکندگی آنها در این منطقه تهیه گردید. این نقشهها بوسیله نرمافزار R2V رقومی شده و سپس به همراه دیگر دادههای توصیفی برای ایجاد پایگاه دادهها به نرمافزار Arc\view و Arc\Info منتقل شد. آنگاه مدل رقومی ارتفاع (DEM) با استفاده از نقشه توپوگرافی در محیط Arc\view تولید شد. بر اساس این مدل نقشههای شیب، ارتفاع و جهت در طبقات مورد نظر ایجاد شدند. با همپوشانی و تلفیق نقشههای ارتفاع، شیب، جهت، انواع خاکها و پوشش گیاهی در محیط Arc\view نقشه واحدهای زیستمحیطی بهوجود آمد. با استفاده از مدلهای اکولوژیک ایران در نرمافزار Arc\view با استفاده از زبان پرسوجو ساختاربندی شده، و توان طبیعی هر یک از واحدهای زیستمحیطی برای کاربریهای مختلف تعیین گردیده و نقشههای مربوطه نیز تهیه شدند. نتایج کلی بیانگر آن است که در این ناحیه توان درجه یک و دو برای کشت فاریاب وجود ندارد. در کل 51/54% از مساحت حوزه برای مرتعداری و 76/12% برای کشت دیم مناسب است. از کل سطح حوزه، 63/1% برای کشت آبی و 1/31% برای حفاظت تعیین کاربری گردید.
مهدی جعفری؛ غلامرضا زهتابیان؛ امیرهوشنگ احسانی
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، ، صفحه 72-87
چکیده
امروزه دادههای سنجش از دور قادر به ارائه جدیدترین اطلاعات برای مطالعه پوشش زمین و کاربریهای اراضی میباشند. این تصاویر بدلیل ارائه اطلاعات به هنگام، تنوع اشکال، رقومی بودن و امکان پردازش در تهیه نقشههای کاربری از اهمیت بالایی برخودارند. مشخص کردن موقعیت هر کاربری و پوشش اراضی در کنار یکدیگر کمک شایانی به مدیران مناطق جهت تصمیمگیری ...
بیشتر
امروزه دادههای سنجش از دور قادر به ارائه جدیدترین اطلاعات برای مطالعه پوشش زمین و کاربریهای اراضی میباشند. این تصاویر بدلیل ارائه اطلاعات به هنگام، تنوع اشکال، رقومی بودن و امکان پردازش در تهیه نقشههای کاربری از اهمیت بالایی برخودارند. مشخص کردن موقعیت هر کاربری و پوشش اراضی در کنار یکدیگر کمک شایانی به مدیران مناطق جهت تصمیمگیری میکند. همچنین با استفاده از نقشههای کاربری اراضی در سطوح مختلف میتوان وضعیت موجود پوشش زمین را مورد مطالعه قرار داد. بهمنظور بررسی توانایی دادههای ماهوارهای چندزمانه TM و ETM+ در طبقهبندی کاربری اراضی و تأثیر باند حرارتی در افزایش دقت نقشههای کاربری، دادههای رقومی سنجنده TM مربوط به 27 سپتامبر 1990 و دادههای رقومی سنجنده ETM+ مربوط به 10 ژولای 2002، از منطقه کاشان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بررسیهای اولیه بر روی تصاویر از لحاظ وجود خطای هندسی اجرا شد. بهمنظور آمادهسازی تصاویر برای پردازشهای رقومی، عملیات بهبود و بارزسازی تصاویر ازجمله بهبود کنتراست، شاخص بهترین ترکیب باندی و ساخت تصاویر رنگی کاذب، بر روی تصاویر اعمال شد. آنگاه نقشه واقعیت زمینی نیز در همین مرحله تهیه شد. سپس طبقهبندی نظارت شده تصاویر ماهوارهای با الگوریتمها و رویکردهای مختلف شامل انواع ترکیبات باندی انجام شد و دقت هر کدام از روشها و رویکردها بررسی شد. نتایج نشان داد که بیشترین دقت کاپای حاصل از طبقهبندی در هر دو سنجندههای TM و ETM+ با حضور تمام باندها به مقدار 34/86 و 21/83 درصد بدستآمد. درحالیکه در صورت حذف باند حرارتی این دقت به 46/82 و 93/79 درصد کاهش یافت. نتایج این مطالعه نشان داد که بکارگیری باند حرارتی موجب افزایش 4 درصد دقت کاپا در هر دو سنجنده شده و بیشترین افزایش دقت در مورد کلاسهای دشت رسی، دشت سیلابی، کوهستان و اراضی پفکرده شور رخ داد. بنابراین استفاده از باند حرارتی بهرغم دقت طیفی کمتر در اینگونه مطالعات توصیه میگردد.
صالح آرخی؛ مصطفی ادیب نژاد
دوره 18، شماره 3 ، آذر 1390، ، صفحه 420-440
چکیده
طبقهبندی کاربری اراضی با استفاده از تصاویر سنجش از دور یکی از مهمترین کاربردهای سنجش از دور است و بسیاری از الگوریتمها برای این منظور توسعه یافتهاند. این مطالعه کارایی الگوریتمهای ماشین بردار پشتیبان[1](SVMs) را در طبقهبندی تصاویر ماهوارهای مورد بررسی قرار میدهد. ماشینهای بردار پشتیبان یک گروه از الگوریتمهای ...
بیشتر
طبقهبندی کاربری اراضی با استفاده از تصاویر سنجش از دور یکی از مهمترین کاربردهای سنجش از دور است و بسیاری از الگوریتمها برای این منظور توسعه یافتهاند. این مطالعه کارایی الگوریتمهای ماشین بردار پشتیبان[1](SVMs) را در طبقهبندی تصاویر ماهوارهای مورد بررسی قرار میدهد. ماشینهای بردار پشتیبان یک گروه از الگوریتمهای طبقهبندی نظارت شده یادگیری ماشینی هستند که در زمینه سنجش از دور مورد استفاده قرار گرفتهاند. دقت طبقهبندی حاصل از SVMs باتوجه به نوع تابع کرنل متغیر است. در این مطالعه، الگوریتمهای SVM برای طبقهبندی کاربری اراضی حوزه سد ایلام با استفاده از دادههای ETM+ لندست مورد استفاده قرار گرفته است. طبقهبندی با استفاده از روش ماشینهای بردار پشتیبان، بصورت خودکار و با استفاده از چهار نوع کرنل خطی[2]، چندجملهای[3]، شعاعی[4] و حلقوی[5] اجرا شده است. در ضمن، کارکرد این روش با روش طبقهبندی حداکثر احتمال مقایسه شده است. نتایج نشان میدهد که الگوریتمهای SVM خصوصاً سه کرنل خطی، چندجملهای و شعاعی نسبت به روش طبقهبندی حداکثر احتمال از نظر دقت کل (حدود 10%) و ضریب کاپا (حدود 15%) برتری دارد. بنابراین این مطالعه کارایی و قابلیت الگوریتمهای SVM را در طبقهبندی تصاویر سنجش از دور اثبات مینماید.
کاظم دشتکیان؛ مجتبی پاک پرور؛ محمد هادی راد
دوره 18، شماره 2 ، شهریور 1390، ، صفحه 292-306
چکیده
بهدلیل تغییرکاربری اراضی ازجمله افزایش سطح زیرکشت، در چند دهة اخیر حفر چاههای عمیق و نیمهعمیق در منطقه مروست بهشدت افزایش یافته و عمدهترین منبع تأمین آب در حال حاضر بر خلاف گذشته که قنوات و رودخانه بوده همین چاهها هستند. هدف از انجام این مطالعه بررسی تغییرات کاربری اراضی در رابطه با شوری خاک با بکارگیری تصاویر ماهوارهای ...
بیشتر
بهدلیل تغییرکاربری اراضی ازجمله افزایش سطح زیرکشت، در چند دهة اخیر حفر چاههای عمیق و نیمهعمیق در منطقه مروست بهشدت افزایش یافته و عمدهترین منبع تأمین آب در حال حاضر بر خلاف گذشته که قنوات و رودخانه بوده همین چاهها هستند. هدف از انجام این مطالعه بررسی تغییرات کاربری اراضی در رابطه با شوری خاک با بکارگیری تصاویر ماهوارهای و توانایی سامانههای اطلاعات جغرافیایی و بررسی تغییرات شوری خاک در هر یک از واحدهای اراضی بوده است. با استفاده از اطلاعات ماهوارهای سالهای 1363 و 1381 و روش پیشنهادی ارائه شده برای تهیه نقشه شوری خاک، اقدام به تهیه نقشه کاربری اراضی و شوری خاک برای هر دو تاریخ گردید و میزان تغییر کاربری اراضی و شوری خاک سطحی در طی این دوره بررسی گردید. محدوده مورد مطالعه منطقهای به وسعت 88980 هکتار از اراضی مروست در استان یزد بود. نتایج حکایت از آن دارد که سطح کویر مرطوب، اراضی بیابانی و اراضی مرتعی بهترتیب 8/6، 9/2 و 5/1 درصد کاهش و سطح اراضی کشاورزی و نواحی مسکونی بهترتیب 8/77 و 153 درصد افزایش یافته است. همچنین در طی این دوره شوری خاک سطحی در اراضی کویری بشدت افزایش، در اراضی کشاورزی و مرتعی افزایش و در اراضی بیابانی کاهش و در بقیه نواحی تغییری نداشته است. براساس نتایج و بررسیهای بعملآمده، در طی 18 سال منابع آب زیرزمینی و آبهای شور کویری دستخوش تغییرات شدید شده، بهطوریکه متوسط شوری خاک سطحی افزایش یافته و اکوسیستم منطقه تغییر کرده که این تغییر اغلب منفی بوده است
حسین ارزانی؛ خسرو میرآخورلو؛ سید زینالعابدین حسینی
دوره 16، شماره 2 ، شهریور 1388، ، صفحه 150-160
چکیده
امروزه مراتع کشور، نیازمند مناسبترین و سریعترین روش تهیه اطلاعات و تلفیق آنها با یکدیگر برای برنامهریزی و مدیریت بهینه میباشد. دادههای رقومی ماهوارهای در سامانههای اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تلفیق آن با دادههای زمینی میتواند اطلاعات دقیق و بهتری را برای تصمیمگیریهای چند جانبه که عوامل مختلفی در آنها دخالت دارند، ...
بیشتر
امروزه مراتع کشور، نیازمند مناسبترین و سریعترین روش تهیه اطلاعات و تلفیق آنها با یکدیگر برای برنامهریزی و مدیریت بهینه میباشد. دادههای رقومی ماهوارهای در سامانههای اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تلفیق آن با دادههای زمینی میتواند اطلاعات دقیق و بهتری را برای تصمیمگیریهای چند جانبه که عوامل مختلفی در آنها دخالت دارند، فراهم نماید. در این طرح، شناسایی انواع کاربریها با استفاده از دادههای ماهواره لندست 7 به منظور مشخص کردن موقعیت دقیق مکانی و سطح آنها در قسمتی از حوزه آبخیز طالقان انجام شد. به این منظور از دادههای سنجنده +ETM ماهواره Landsat7 ، فریم شماره 035- 165 که در تاریخ 15 آوریل سال 2004 میلادی گرفته شده بود، مورد استفاده قرار گرفت. براساس مشاهده هیستوگرام دادهها، تجزیه و تحلیل آماری باندها و با توجه به اینکه باندهای 3 و 4 لندست دارای بیشترین بازتاب از سبزینه گیاهان میباشند، ترکیب باندی متداول 4 ، 3 و2 برای روش طبقهبندی نظارت شده در نظر گرفته شد. در بازدیدهای میدانی و برداشت اطلاعات صحرایی 86 پلات22500 مترمربعی مورد بررسی قرارگرفت. بعد از انجام مراحل پردازش، تفسیر، تجزیه و تحلیل دادههای ماهوارهای و تلفیق آن با اطلاعات مربوط به برداشتهای صحرایی، نقشه کاربری شامل 4 طبقه کاربری (کلاس) به نامهای مرتع (اراضی دارای پوشش گیاهی بیش از 5 درصد و غیر زراعی)، اراضی زراعی (زراعت سالانه و زراعت دائمی مثل باغها و غیره)، دیمزارهای رها شده و خاک لخت (اراضی صخره ای و فاقد پوشش گیاهی) استخراج گردید. براساس نتایج حاصل از ارزیابی صحت کلی نقشه (65/70 % ) و صحت طبقهبندی در طبقات مرتع، زراعت، خاک لخت و دیمزارهای رها شده بهترتیب 81%، 54%، 81% و 61% ارزیابی شد. در این تحقیق کارایی دادههای ماهوارهای لندست 7 برای تهیه نقشه کاربری اراضی جهت تسهیل در برنامهریزی مدیریت مراتع ازجمله طبقهبندی شایستگی مشخص گردید.
حمیدرضا مرادی؛ محمد رضا فاضل پور؛ سید حمید رضا صادقی؛ سید زین العابدین حسینی
دوره 15، شماره 1 ، خرداد 1387، ، صفحه 1-12
چکیده
بیابانزایی یکی از عوامل تهدید کننده حیات بشری است که موجب تخریب منابع طبیعی می شود. بنابراین شناخت پدیده بیابانزایی و عوامل مؤثر بر تشدید آن برای کشور ما دارای اهمیت حیاتی میباشد. در این تحقیق از اطلاعات تصاویر ماهوارهای و عکسهای هوایی برای بررسی نقش تغییرکاربری اراضی بر پدیده بیابان زایی محدوده شهر اردکان استفاده ...
بیشتر
بیابانزایی یکی از عوامل تهدید کننده حیات بشری است که موجب تخریب منابع طبیعی می شود. بنابراین شناخت پدیده بیابانزایی و عوامل مؤثر بر تشدید آن برای کشور ما دارای اهمیت حیاتی میباشد. در این تحقیق از اطلاعات تصاویر ماهوارهای و عکسهای هوایی برای بررسی نقش تغییرکاربری اراضی بر پدیده بیابان زایی محدوده شهر اردکان استفاده شد. به این منظور، برای سالهای 1334 و 1376 از عکسهای هوایی موجود و برای سال 1381 از تصاویر IRS استفاده گردید. پس از موزاییک کردن عکسهای هوایی، عملیات پردازش با نرم افزارILWIS انجام گرفت. برای تهیه نقشه کاربری اراضی، از تصاویر به روش پردازش رقومی اقدام و در نهایت پنج نوع کاربری در منطقه شناسایی شد. در هر نوع کاربری 10 نمونه تعلیمی به طور موزون در منطقه انتخاب شد. در نهایت، مساحت هر کاربری و میزان تغییرات آنها در دوره زمانی مورد مطالعه محاسبه گردید. نتایج حاصل بیانگر کاهش وسعت مناطق بیابانی از سال 1334 تا سال 1376 به میزان 2000 هکتار و از سال 1376 تا سال 1381 به میزان 160 هکتار و افزایش مساحت کاربریهای دیگر میباشد. در طی دوره مورد مطالعه، تخریب اراضی به صورت تبدیل کاربریهای باغ و اراضی کشاورزی به اراضی مسکونی و صنعتی دیده میشود.
محمود گودرزی؛ مهدی فرحپور؛ سیدعلیرضا موسوی
دوره 13، شماره 3 ، آذر 1385، ، صفحه 265-277
چکیده
رشد سریع جمعیت در ایران مانند دیگر کشورهای در حال توسعه سبب استفاده بیش از حد ظرفیت و وارد آمدن فشـار مضاعف بر منابع طبیعی شده است که نتیجه آن سبب تغییرات سریع پوشش زمین[1] و کاربری اراضی گردیده است. بنابر این شناخت سریع و دقیق انواع پوشش زمین شامل مراتع، اراضی کشاورزی آبی و دیم، تاسیسات و… میتواند نقش موثری در برنامهریزی و مدیریت ...
بیشتر
رشد سریع جمعیت در ایران مانند دیگر کشورهای در حال توسعه سبب استفاده بیش از حد ظرفیت و وارد آمدن فشـار مضاعف بر منابع طبیعی شده است که نتیجه آن سبب تغییرات سریع پوشش زمین[1] و کاربری اراضی گردیده است. بنابر این شناخت سریع و دقیق انواع پوشش زمین شامل مراتع، اراضی کشاورزی آبی و دیم، تاسیسات و… میتواند نقش موثری در برنامهریزی و مدیریت منابع طبیعی داشته باشد. تحقیق حاضر با انگیزه یافتن روشی سریع و دقیق برای طبقهبندی اراضی مرتعی و شناخت انواع پوشش زمین با استفاده از تصاویر ماهواره لندست[2] (سنجنده TM) در حوضه آبخیز نمرود انجام شد. تصاویرتهیه شده با استفاده از نقشه توپوگرافی 1:50000 و نقاط کنترلی, زمین مرجع شدند. با استفاده از تکنیکـهای آشکارسازی (ترکیب رنگی کاذب[3]، تجزیه و تحلیل مولفههای اصلی[4]) و تجزیه و تحلیل تصاویر(شاخص پوشش گیاهی NDVI [5]و طبقهبندی نظارت شده[6]) در محیطGIS (نرم افزار ILWIS)، انواع پوشش زمین شامل اراضی کشاورزی آبی، اراضی کشاورزی دیم، مناطق صخرهای (توده سنگی)و انواع طبقات مرتع (خوب، متوسط و فقیر) با دقت 5/89 درصد از هم تفکیک شدند. [1] - land cover [2] - land satellite [3] - false color composite [4] - principal component analysis [5] - Normalized Different Vegetation Index [6] - supervised classification
ابوالفضل اکبرپور؛ محمد باقر شریفی؛ هادی معماریان خلیل آباد
دوره 13، شماره 1 ، خرداد 1385، ، صفحه 27-38
چکیده
اطلاعات موجود در نقشه های پوشش وکاربری اراضی در مدلسازیهای هیدرولوژیکی به منظور تخمین زبری سطح یا ضریب اصطکاک و غیره می تواند مورد استفاده قرار گیرد. در این مقاله هدف مقایسه دو روش جهت تهیه نقشه کاربری اراضی و پوشش با استفاده از تصاویر ماهواره لندست می باشد. پیش از استفاده از داده های ماهواره ای ابتدا تصحیحات رادیومتری و هندسی بر روی ...
بیشتر
اطلاعات موجود در نقشه های پوشش وکاربری اراضی در مدلسازیهای هیدرولوژیکی به منظور تخمین زبری سطح یا ضریب اصطکاک و غیره می تواند مورد استفاده قرار گیرد. در این مقاله هدف مقایسه دو روش جهت تهیه نقشه کاربری اراضی و پوشش با استفاده از تصاویر ماهواره لندست می باشد. پیش از استفاده از داده های ماهواره ای ابتدا تصحیحات رادیومتری و هندسی بر روی دادههای ETM+ صورت گرفت. سپس با بازدید میدانی، طبقات مختلف کاربری وپوشش اراضی تعریف و نمونههای آموزشی انتخاب گردید. از کلیه باندها به جز باند 6 برای طبقه بندی استفاده شد. به دلیل دقت پایین کلاسهای طبقهبندی شده مناطق مسکونی وجاده این طبقات از فرآیند طبقه بندی حذف وجهت وارد کردن این طبقات در نقشه نهایی از لایههای اطلاعاتی در سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده گردید. نتایج حاصل از ارزیابی صحت تصاویر طبقه بندی شده نشان داد که روش فازی با استفاده از سه لایه در طبقه بندی با صحت کلی 12/75 درصد وضریب کاپا 63/0 دارای بیشترین صحت و پس از آن روش فازی با دو لایه وحداکثر احتمال به ترتیب با صحت کلی 3/73 و 39/72 درصد وضریب کاپا 6/0 و 59/0 در رتبههای بعدی از نظر صحت قرار می گیرند.