ناصر انصاری؛ محمد فیاض؛ محمدحسن قاسمی
دوره 16، شماره 3 ، آذر 1388، صفحه 293-304
چکیده
تخریب مراتع از نظر کاهش سطوح و همچنین کاهش توان تولید از جمله مسائل مبتلابه منابع طبیعی کشور میباشد. گستره این پدیده بهحدیست که در اغلب گزارشهای کارشناسی و مطالعات مختلف مرتبط با منابعطبیعی به آن اشاره شده است. آنچه تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته ارائه بیان کمی موضوع و شاخصی برای سنجش و پایش روند تخریب میباشد. در این تحقیق ...
بیشتر
تخریب مراتع از نظر کاهش سطوح و همچنین کاهش توان تولید از جمله مسائل مبتلابه منابع طبیعی کشور میباشد. گستره این پدیده بهحدیست که در اغلب گزارشهای کارشناسی و مطالعات مختلف مرتبط با منابعطبیعی به آن اشاره شده است. آنچه تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته ارائه بیان کمی موضوع و شاخصی برای سنجش و پایش روند تخریب میباشد. در این تحقیق به منظور ارائه شاخصی برای این پدیده و نظارت برآن نسبت به اندازهگیریهای کمی و کیفی اقدام شد. در 101 منطقه نمونه در سطح 9 استان کشور شامل استانهای اردبیل، گیلان (جنوب شرق استان)، همدان، کرمانشاه، تهران، مرکزی، خوزستان، اصفهان و یزد، با استفاده از نقشههای توپوگرافی مربوط به دو مقطع زمانی( 1335-1334 و 1375-1374) پدیدههای اراضی زراعی، اراضی جنگلی، باغها و بیشههای دستکاشت، اراضی صخرهای و پرشیب، سطوح آزاد آبها، اراضی مرطوب و شورهزار، تپههای شنی، نقاط شهری و روستاها و اراضی مرتعی مورد مقایسه قرار گرفت و سطوح از دست رفته مشخص گردید. تغییرات تولید علوفه مرتعی در مراتعی که تغییرکاربری نداشتند، از طریق اندازهگیری تولید علوفه در مناطق مرجع (قرقها یا مناطق محصور) و مناطق نمونه تعیین و میزان کاهش بازدهی علوفه مراتع بهعنوان شاخص تخریب مشخص شد. این شاخص برای نواحی مختلف رویشی شامل نیمهبیابانی، استپی، نیمهاستپی، جنگلهای خشک، کوههای مرتفع که براساس تقسیمات نواحی رویشی به روش هانری پابو بهعنوان ناحیه آب و هوایی ایران- تورانی معرفی شده است، بدست آمد. نتایج بدست آمده نشان داد که کمترین تخریب در ناحیه نیمهبیابانی با شاخص تخریب 4/28% و بیشترین آن در ناحیه کوههای مرتفع با شاخص تخریب 5/60٪ به وقوع پیوسته است. میانگین اعداد بدست آمده برای مراتع کل ناحیه رویشی ایران- تورانی نشاندهنده شاخص تخریب 4/49٪ است. بدینمعنی که مراتع این ناحیه رویشی در حدود نصف توان تولیدی خود را در مقایسه با توان بالقوه خود از دست دادهاند. همچنین مشخص شد که طی مدت 40 سال از ( 1335 تا 1375 ) حدود 1/9٪ سطوح اراضی مرتعی به سایر کاربریها تبدیل شده است.
شهرام بانج شفیعی؛ اسماعیل رهبر؛ فرهاد خاکساریان
دوره 16، شماره 3 ، آذر 1388، صفحه 305-316
چکیده
اثر سطوح مختلف آمیختگی پلیمری آبدوست از نوع پلی اکریل آمید با نشان تجارتی "سوپر آبA 200 " با ماسه بادی روی ویژگیهای رویشی پانیکوم (Panicum antidotale) در مقایسه با ماسه بادی و خاک رس بدون پلیمر، بهعنوان شاهد، در کشت گلدانی به مدت سه سال در فضای باز مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور مورد بررسی قرار گرفت. سطوح آمیختگی پلیمر با ماسه بادی ...
بیشتر
اثر سطوح مختلف آمیختگی پلیمری آبدوست از نوع پلی اکریل آمید با نشان تجارتی "سوپر آبA 200 " با ماسه بادی روی ویژگیهای رویشی پانیکوم (Panicum antidotale) در مقایسه با ماسه بادی و خاک رس بدون پلیمر، بهعنوان شاهد، در کشت گلدانی به مدت سه سال در فضای باز مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور مورد بررسی قرار گرفت. سطوح آمیختگی پلیمر با ماسه بادی به نسبتهای 2/0، 6/0 و 0/1 درصد وزنی بوده و همة تیمارها به اندازة ظرفیت زراعی گلدانهای تیمار ماسه بادی بدون پلیمر، هفت روز یکبار و فقط در سالهای اول و سوم آبیاری شدند. زندهمانی بوتهها در کشت به تأخیر افتادة سال اول بدون اختلاف معنیدار بین تیمارها 80 تا 100 درصد بود. بهدلیل کفایت بارندگی پاییز و زمستان سال اول و کفایت گنجایش گلدانها برای ذخیرة بارش، آبیاری در سال دوم انجام نشد؛ از این رو بوتههای باقیمانده از سال اول تا اوایل بهار زنده ماندند. با تکرار کشت و آبیاری در سال سوم، زندهمانی بوتهها بدون اختلاف معنیدار بین تیمارها، 60 تا 100 درصد بود. بیشترین مقدار مادة خشک از کشت بموقع سال سوم، با میانگین 17/6 گرم برای هر بوته، از تیمار خاک رسی بدون پلیمر بدست آمد و پس از آن بدون اختلاف معنیدار بود، تیمارهای 6/0 و0/1 درصد پلیمرآمیخته با ماسه بادی بترتیب در ردیفهای بعد قرارگرفتند و اختلاف آنها با سایر تیمارها معنیدار بود. کمترین مقدار تولید مادة خشک متعلق به تیمار ماسه بادی بدون پلیمر به مقدار 91/2 گرم از هر بوته بود.
زینب جعفریان جلودار؛ حسین ارزانی
دوره 16، شماره 3 ، آذر 1388، صفحه 317-328
چکیده
گونههای گیاهی در چرخه زندگی موجودات دیگر نقش اساسی داشته و همواره مورد بهرهبرداری آنها بودهاند. تنوع این گونهها باعث پایداری و تعادل این چرخه میشود، بنابراین مراقبت و حفاظت از گونهها ضامن حفظ و بقای اکوسیستم میباشد. در این مطالعه فلور و تنوع گونههای گیاهی در قسمتی از حوزه آبخیز طالقان شامل زیرحوزههای آرموت، ...
بیشتر
گونههای گیاهی در چرخه زندگی موجودات دیگر نقش اساسی داشته و همواره مورد بهرهبرداری آنها بودهاند. تنوع این گونهها باعث پایداری و تعادل این چرخه میشود، بنابراین مراقبت و حفاظت از گونهها ضامن حفظ و بقای اکوسیستم میباشد. در این مطالعه فلور و تنوع گونههای گیاهی در قسمتی از حوزه آبخیز طالقان شامل زیرحوزههای آرموت، کش، زیدشت و کلانک به مساحت 16230 هکتار مطالعه شده است. در منطقه مورد مطالعه، 13 تیپ گیاهی شناسایی شد که در هر تیپ بر حسب وسعت و یکنواختی پوشش گیاهی 1 یا 2 منطقه معرف انتخاب شد و در هر منطقه معرف دو ترانسکت افقی و عمودی برای دخالت دادن تأثیر جهت و ارتفاع بر حضور گونهها استقرار یافت و روی هر ترانسکت از 10 پلات 1 مترمربعی استفاده شد. در هر پلات لیست گونهها و تعداد آنها یادداشت گردید، سپس شاخصهای تنوع گونهای، غنای گونهای و یکنواختی گونهای از دادهها محاسبه شد. شاخص تنوع گونهای سیمپسون برای منطقه مطالعه 114/0 برآورد شد که نشاندهنده تنوع نسبتاً زیاد است، همچنین شاخص تنوع گونهای شانون- واینر 2/81 بدست آمد که تنوع بیشتر از حد متوسط را نشان میدهد. یکنواختی گونهای نیز براساس شاخصهای استفاده شده در این مطالعه، در حد متوسط بوده است. از نظر غنای گونهای در منطقه 116 گونه جمعآوری شد که به 63 جنس و 18 تیره تعلق دارند.
عباس میری؛ احمد پهلوانروی؛ علیرضا مقدم نیا
دوره 16، شماره 3 ، آذر 1388، صفحه 329-342
چکیده
وقوع خشکسالی در منطقه سیستان از سال 1378 شرایط مساعدی را جهت شکلگیری طوفانهای گردوخاک مهیا نموده است. از آنجا که طوفانهای گردوخاک خسارتهای زیادی را به منابع زیستی وارد مینماید بررسی این رخداد امری ضروری بنظر میرسید. به منظور بررسی طوفانهای گرد و خاک، دادههای بادسنجی از ایستگاه سینوپتیک زابل دریافت گردید. برای رسم گلباد از ...
بیشتر
وقوع خشکسالی در منطقه سیستان از سال 1378 شرایط مساعدی را جهت شکلگیری طوفانهای گردوخاک مهیا نموده است. از آنجا که طوفانهای گردوخاک خسارتهای زیادی را به منابع زیستی وارد مینماید بررسی این رخداد امری ضروری بنظر میرسید. به منظور بررسی طوفانهای گرد و خاک، دادههای بادسنجی از ایستگاه سینوپتیک زابل دریافت گردید. برای رسم گلباد از نرمافزار WRPLOT و نرمافزار کمکی باد صبا استفاده شد. همچنین جهت تعیین تغییرات طوفانهای گردوخاک علاوه بر دادههای سرعت باد و دید افقی از کدهای هواشناسی شماره 30 تا 35 استفاده گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل این دادهها نشان داد که جهت باد غالب منطقه شمال تا شمالغربی است. همچنین فراوانی طوفانهای گردوخاک پس از وقوع خشکسالیها افزایش چشمگیری داشته؛ بطوریکه تعداد روزهای همراه با طوفان گردوخاک از میانگین 10 روز در سال در طی سالهای 1377 – 1369 به میانگین 54 روز در سال در طی سالهای1383-1378 رسیده است. در طی سالهای 1383-1378، نزدیک به 324 روز طوفان گردوخاک شدید تا متوسط در منطقه مورد مطالعه رخ داده است. فراوانی روزهای با دیدهای افقی کمتر از 1 کیلومتر در سال 1380 نسبت به دیگر سالهای مورد بررسی حداکثر میباشد. این پدیده در ماههای خرداد، تیر، مرداد و شهریور نسبت به ماههای دیگر سال بیشتر است. دامنه تغییرات مدت زمان وقوع طوفانهای گردوخاک بین 3 تا 110 ساعت در سال بوده و فراوانی طوفانهای با مدت زمان بیشتر از 3 ساعت حدود 50 درصد میباشد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که پس از وقوع خشکسالی اخیر شاخص غبارناکی در منطقه مورد مطالعه 5 برابر افرایش داشته است.
قاسم اسدیان؛ مرتضی اکبرزاده؛ محمدرضا صادقی منش
دوره 16، شماره 3 ، آذر 1388، صفحه 343-352
چکیده
مطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط چرا و عدم چرای دام در رویشگاههای مرتعی، با توجه به نقش آن در برنامهریزیهای احیای مراتع از اهمیت ویژهای برخوردار است. برای امکان تفکیک اثر مدیریت از اثرهای فاکتورهای اقلیمی، تأثیر قرق در اصلاح مراتع گیان در استان همدان طی چهار سال مورد بررسی قرار گرفت. یادداشتبرداری در پلاتهای ثابت از سال ...
بیشتر
مطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط چرا و عدم چرای دام در رویشگاههای مرتعی، با توجه به نقش آن در برنامهریزیهای احیای مراتع از اهمیت ویژهای برخوردار است. برای امکان تفکیک اثر مدیریت از اثرهای فاکتورهای اقلیمی، تأثیر قرق در اصلاح مراتع گیان در استان همدان طی چهار سال مورد بررسی قرار گرفت. یادداشتبرداری در پلاتهای ثابت از سال 1375 تا سال 1379 به مدت 4 سال در داخل و خارج قرق انجام شد. بررسی تغییرات پوشش تاجی در محدوده قرق و بیرون آن در سالهای بررسی نشان داد که در سال 1378 نسبت به سال 1375 در داخل قرق، جمع پوشش تاجی گونههای دائمی حدود 80 درصد افزایش یافته است و همچنین در طول این مدت در بیرون قرق نیز جمع پوشش تاجی گونههای چند ساله زیاد شد که از نظر آماری معنیدار بودند. بدین ترتیب مقایسه پوشش تاجی گونههای چندساله داخل و بیرون قرق در سال آخر بررسی نیز نشان داد که پوشش تاجی این گونهها در بیرون قرق زیادتر از داخل قرق بودند و این بدلیل افزایش زیاد گونههای بوتهای خاردار و کاهش گندمیان در بیرون قرق بود. بنابراین در طول بررسی گونههای کلاسI و II در داخل قرق افزایش و گونههای کلاس III کاهش یافتند، در حالی که در بیرون قرق عکس آن اتفاق افتاد و همچنین تولید در داخل قرق افزایش و در بیرون آن کاهش یافت.
قادر کریمی؛ سعادت مظفری؛ منصور نیکبخت
دوره 16، شماره 3 ، آذر 1388، صفحه 353-361
چکیده
عدم رعایت تعادل دام و مرتع و بهرهبرداری بیش از حد در بسیاری از مراتع ایران، موجب تخریب این منابع شده و خسارت جبرانناپذیری به پوشش گیاهی و خاک وارد نموده است. به همین انگیزه روند تغییرات تولید، پوشش تاجی و ترکیب کلاس خوشخوراکی تیپهای مرتعی در ایستگاه مدیریت دام و مرتع مارگون طی 4 سال (از سال 1379 تا 1382) مورد بررسی قرار گرفت. در ...
بیشتر
عدم رعایت تعادل دام و مرتع و بهرهبرداری بیش از حد در بسیاری از مراتع ایران، موجب تخریب این منابع شده و خسارت جبرانناپذیری به پوشش گیاهی و خاک وارد نموده است. به همین انگیزه روند تغییرات تولید، پوشش تاجی و ترکیب کلاس خوشخوراکی تیپهای مرتعی در ایستگاه مدیریت دام و مرتع مارگون طی 4 سال (از سال 1379 تا 1382) مورد بررسی قرار گرفت. در این بررسی شاخصهای پوشش تاجی و ترکیب گونهها از نظر خوشخوراکی در تیپهای مختلف مرتعی با شیوه اندازهگیری سطح پلات و برآورد تولید با روش قطع و توزین انجام شد. نتایج مطالعه نشان داد که تمامی شاخصها در طی سالهای بررسی تحتتأثیر مدیریت دام و مرتع روند صعودی داشتند، بطوریکه تنوع گونهای در مراتع منطقه در پایان اجرای طرح به 31 گونه رسید و سهم کلاسهای خوشخوراکی I، II و III در پایان اجرای طرح در ترکیب، بهترتیب 6/12، 5/27 و 5/9 درصد به دست آمد؛ در حالی که تحت تأثیر مدیریت دام و مرتع، گونه خوشخوراک Bromus tomentellus در عرصه توسعه بیشتری یافته است. همچنین در پایان اجرای طرح پوشش تاجی از 4/33 درصد به 5/55 درصد و تولید علوفه از 309 کیلوگرم در هکتار به 8/569 کیلوگرم در هکتار افزایش یافت.
اکبر قاسمی؛ حشمت .. حیدری؛ فرهاد فخری؛ داوود آزادفر؛ سید موسی صادقی
دوره 16، شماره 3 ، آذر 1388، صفحه 362-374
چکیده
پوشش گیاهی بهترین شاخص برای تشخیص و تشریح تغییرات محیطی است. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر خصوصیات فیزیکی- شیمیایی خاکهای بیابانی بر روی پوشش درختی انجام شده است. آبیاری با استفاده از سیلاب در جهت مدیریت پایدار، باعث تأمین آب و افزایش رشد گیاهان میگردد. به منظور رفتارسنجی تأثیر پخش سیلاب بر خصوصیات فیزیکی- شیمیایی خاک و به تبع ...
بیشتر
پوشش گیاهی بهترین شاخص برای تشخیص و تشریح تغییرات محیطی است. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر خصوصیات فیزیکی- شیمیایی خاکهای بیابانی بر روی پوشش درختی انجام شده است. آبیاری با استفاده از سیلاب در جهت مدیریت پایدار، باعث تأمین آب و افزایش رشد گیاهان میگردد. به منظور رفتارسنجی تأثیر پخش سیلاب بر خصوصیات فیزیکی- شیمیایی خاک و به تبع آن تأثیر روی پوشش درختی سه گونه بیابانی کنار، کهور پاکستانی و کرت، در سه قطعه با میزان ورودی سیلاب مختلف بعد از 11 سال اجرای طرح پخشسیلاب "ایستگاه تحقیقاتی پخش سیلاب تنگستان در استان بوشهر"، انتخاب گردید و هر قطعه به دو قسمت بالادست و پاییندست تقسیم شد. بعد در هر قطعه 6 پروفیل حفر و برخی از خصوصیات فیزیکی-شیمیایی خاک اندازهگیری شد. پوشش درختی (قطریقه، ارتفاع درخت و قطر تاج در دو جهت) به روش خوشهای با پلاتهای 1600 مترمربعی (40×40 متر)، در چهار جهت اصلی در اطراف هر پروفیل بررسی شد و اطلاعات حاصل از برداشتهای صحرایی و آزمایشگاهی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که پخش سیلاب (با توجه به عدم یکنواختی پخش) اثر متفاوتی در صفات مورد ارزیابی هر سه گونه داشته است و در مقایسه سطوح پخش سیلاب بیشترین اثر را روی ویژگیهای رویشی قطر یقه و قطر تاج داشته است و قطعه (1) بهترین وضعیت رویشی را داشت و نیز سطوح پاییندست از وضعیت بهتری برخوردار بودند. همچنین اثرهای متقابل قطعات و سطوح پخش سیلاب در قطر یقه، ارتفاع کهور و کرت و قطر تاج معنیدار بود. در نهایت،مقایسه خصوصیات خاک نشان داد که درصد شن، رس، سیلت، اسیدیته، هدایت الکتریکی، ازت، فسفر و پتاسیم در بین قطعات اختلاف معنیداری دارند که قطعه (1) از وضعیت بهتری نسبت به دیگر قطعات برخوردار است.
علی اصغر نقیپور برج؛ قاسمعلی دیانتی تیلکی؛ حسین توکلی؛ مریم حیدریان آقاخانی
دوره 16، شماره 3 ، آذر 1388، صفحه 375-385
چکیده
تغییر اقلیم و افزایش گرمای جهانی یکی از مهمترین چالشها در توسعه پایدار محسوب میگردد که ناشی از افزایش غلظت گازهای گلخانهای در اتمسفر میباشد. دیاکسیدکربن عمدهترین جزء گازهای گلخانهای محسوب میگردد. به منظور کاهش دیاکسیدکربن اتمسفری و ایجاد تعادل در محتوای گازهای گلخانهای، کربن اتمسفر میبایست جذب و ...
بیشتر
تغییر اقلیم و افزایش گرمای جهانی یکی از مهمترین چالشها در توسعه پایدار محسوب میگردد که ناشی از افزایش غلظت گازهای گلخانهای در اتمسفر میباشد. دیاکسیدکربن عمدهترین جزء گازهای گلخانهای محسوب میگردد. به منظور کاهش دیاکسیدکربن اتمسفری و ایجاد تعادل در محتوای گازهای گلخانهای، کربن اتمسفر میبایست جذب و در فرمهای آلی ترسیب گردد. مراتع، حدود نیمی از خشکیهای جهان را تشکیل میدهند و حاوی بیش از یک سوم ذخایر کربن زیستکره خاکی میباشند. در نتیجه، این اراضی قابلیت زیادی جهت ترسیب کربن دارا میباشند. در این مطالعه اثر شدت چرا بر مقدار و توزیع ترسیب کربن خاک و زیتوده گیاهی در مراتع نیمهخشک سیساب بجنورد واقع در استان خراسان شمالی مورد ارزیابی قرار گرفت. بعد از بازدید صحرایی، سه منطقه نمادین شدت چرایی (مرجع، کلید و بحرانی) مشخص گردید. مقادیر کربن در زیتوده هوایی، زیرزمینی، لاشبرگ و خاک (عمق 15-0 و30-15 سانتیمتری) این سه منطقه محاسبه شد. نتایج نشان داد که میانگین کل ترسیب کربن در منطقه مرجع، کلید و بحرانی بهترتیب 71/38، 17/28 و 43/24 تن در هکتار بود. نتایج توزیع کربن نیز نشان داد که بیش از 97 درصد از کل ترسیب کربن را کربن آلی خاک تشکیل میداد و همچنین ذخیره کربن در زیتوده زیرزمینی، بیش از زیتوده هوایی بود. بهطور کلی میتوان چنین نتیجهگیری کرد که افزایش شدت چرا منجر به کاهش درصد پوشش گیاهی، میزان زیتوده گیاهی و در نهایت کاهش میزان ترسیب کربن در خاک و زیتوده گیاهی شده است و خاک مهمترین مخزن کربن آلی در مراتع میباشد.
پیمان لطفی اناری؛ غلامعلی حشمتی
دوره 16، شماره 3 ، آذر 1388، صفحه 386-400
چکیده
استفاده از روشهای نوین پایش اکوسیستمهای مرتعی از ضروریات مطالعات اکولوژیک است. یکی از روشهای نوین پایش اکوسیستم مرتعی، روش LFA میباشد که پایهریزی اصول و عوامل ارزیابی سطح خاک این روش منطبق با شرایط اکولوژیک کشور استرالیا صورت گرفته است. هدف از این مطالعه ارائه LFA تطبیق داده شده در یک اکوسیستم مرتعی خشک واقع در ناحیه مرکزی ایران ...
بیشتر
استفاده از روشهای نوین پایش اکوسیستمهای مرتعی از ضروریات مطالعات اکولوژیک است. یکی از روشهای نوین پایش اکوسیستم مرتعی، روش LFA میباشد که پایهریزی اصول و عوامل ارزیابی سطح خاک این روش منطبق با شرایط اکولوژیک کشور استرالیا صورت گرفته است. هدف از این مطالعه ارائه LFA تطبیق داده شده در یک اکوسیستم مرتعی خشک واقع در ناحیه مرکزی ایران با متوسط بارندگی سالیانه 188 میلیمتر میباشد. در روش LFA، به منظور دستیابی به عوامل سطح خاک (شاخص نفوذپذیری، پایداری و چرخه عناصر غذایی) از امتیازات داده شده به 11 عامل سطح خاک استفاده میشود. به منظور تطبیق روش LFA ارزیابی سطح خاک اکوسیستم مرتعی با استفاده از روش LFA با 10 تکرار صورت گرفت. سپس تجزیه و تحلیل حساسیت امتیازات 11 عامل انجام گرفت و عوامل بافت خاک و نوع و شدت فرسایش با کمترین حساسیت از روش LFA حذف شده و عامل سنگریزه موجود در سطح خاک به آن اضافه گردید (LFA تطبیق داده شده). صحت شاخصهای سطح خاک ارائه شده توسط روش LFA و روش LFA تطبیق داده شده از طریق اندازهگیریهای صحرایی وآزمایشگاهی تعیین گردیده و مقایسه شدند. نتایج نشان داد که صحت شاخصهای سطح خاک روش LFA در طبقه صحت متوسط (6/0-4/0R: ) و صحت شاخصهای سطح خاک روش LFAتطبیق داده شده در طبقه صحت کامل (6/0<R) قرار دارند. این نتیجه بیانگر کارایی بیشتر روش اصلاح شده CLFA (تطبیق داده شده) نسبت به روش LFA برای کاربرد در منطقه مورد مطالعه و نواحی مشابه آن میباشد.
مجید دشتی؛ امرعلی شاهمرادی؛ حامد ظریف کتابی؛ اصغر پاریاب؛ غلامرضا حسینی بمرود؛ صدیقه زارع کیا
دوره 16، شماره 3 ، آذر 1388، صفحه 401-408
چکیده
گیاه مرتعی Salsola orientalis گونهای پایا از خانواده Chenopodiaceae میباشد که بدلیل خوشخوراکی و مطلوبیت و نیز خشکسالیهای اخیر، شدیدا"مورد چرای دام واقع شده، بطوری که در برخی از مناطق حذف گردیده و یا در حد تکبوتههایی بر جای مانده است. برای مطالعه آتاکولوژی این گونه در منطقه خراسان (شامل سه استان خراسان فعلی)، ابتدا کلیه رویشگاههای ...
بیشتر
گیاه مرتعی Salsola orientalis گونهای پایا از خانواده Chenopodiaceae میباشد که بدلیل خوشخوراکی و مطلوبیت و نیز خشکسالیهای اخیر، شدیدا"مورد چرای دام واقع شده، بطوری که در برخی از مناطق حذف گردیده و یا در حد تکبوتههایی بر جای مانده است. برای مطالعه آتاکولوژی این گونه در منطقه خراسان (شامل سه استان خراسان فعلی)، ابتدا کلیه رویشگاههای آن مشخص گردید و با تعیین چندین سایت مطالعاتی خصوصیات رویشگاهی (اقلیم، توپوگرافی و خاک) آن بررسی شد. سپس، مطالعه بر روی مواردی از قبیل فنولوژی، نحوه تولید مثل، پوشش تاجی، تراکم و نیز سیستم ریشه این گیاه متمرکز گردید. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که دامنه ارتفاعی رویشگاههای این گونه مرتعی از حداقل 500 متر تا حداکثر 1500 متر ارتفاع از سطح دریا متغیر است. این گونه مرتعی در تمام جهات شیب دیده شد و در عرصههای با شیب 5 تا 40 درصد رویش دارد. میانگین بارندگی در این رویشگاهها 150 تا 400 میلیمتر برآورد شد. متوسط درجه حرارت سالانه از حداقل 10 تا 5/17 درجه سانتیگراد متفاوت است. در منطقه خراسان، این گیاه در بیشتر رویشگاههایش بصورت همراه با گونههای غالب Artemisia diffusa، Poa bulbosa ، Artemisia sieberi و نیز سایر گونههای جنس Salsola مشاهده میشود. مطالعات خاکشناسی نشان داد که این گونه مرتعی خاکهای با عمق متوسط تا عمیق و بافت لومی شنی تا لومی سیلتی را میپسندد. همچنین ملاحظه شد که رویشگاههای این گونه مرتعی عمدتا" دارای خاکهای با اسیدیته خنثی تا کمی قلیایی (8/7-4/7) میباشند و میزان هدایتالکتریکی در آنها از 8/0 تا 2/7 دسیزیمنس بر متر در نوسان است. بررسی سیستم ریشه آن نشان داد که گونه مورد نظر دارای ریشههای مستقیم با انشعابهای فرعی فراوان است. عمق نفوذ ریشهها در خاک حداکثر تا 5/1 متر دیده شد. رشد رویشی این گیاه از اواسط اسفند ماه با ظهور برگهای متقابل رشتهای آغاز میگردد و تا اواسط خرداد به طول میانجامد. گلدهی از اوایل خرداد آغاز میشود و در اواسط مهرماه بذرها حالت شیری و خمیری دارند. مرحله رسیدگی بذر این گیاه از اوایل تا اواخر آبان است. بذرهای آن به تدریج از اوائل تا اواسط آذرماه ریزش میکنند. نتایج همچنین نشان داد که قوه نامیه بذرهای این گیاه با گذشت زمان و در شرایط نگهداری طبیعی بهشدت کاهش مییابد. زادآوری این گونه مرتعی در طبیعت عمدتا" توسط بذر صورت میگیرد. نتایج حاصل از تجزیه ترکیبات شیمیایی قسمت علوفه این گیاه در مرحله بذردهی نشان داد که علوفه خشک آن دربرگیرنده 8/13 درصد پروتئین، 28/18 درصد خاکستر، 62/2 درصد کلسیم و 19/26 درصد فیبر میباشد
علی طویلی؛ مجتبی جنت رستمی؛ خدیجه ابراهیمی درچه
دوره 16، شماره 3 ، آذر 1388، صفحه 409-418
چکیده
در تحقیقات مختلف به ویژگی آللوپات بودن گونههای مختلف جنس درمنه اشاره شده است. در این تحقیق اثر بازدارندگی Artemisia sieberi بر ویژگیهای جوانهزنی گونه Salsola rigida مورد بررسی قرار گرفت تا با توجه به اهمیت گیاهان یاد شده در مناطق خشک و نیمهخشک، در صورت استفاده همزمان از آنها در برنامههای توسعه پوشش گیاهی، تأثیرپذیری و حساسیت سالسولا از نظر ...
بیشتر
در تحقیقات مختلف به ویژگی آللوپات بودن گونههای مختلف جنس درمنه اشاره شده است. در این تحقیق اثر بازدارندگی Artemisia sieberi بر ویژگیهای جوانهزنی گونه Salsola rigida مورد بررسی قرار گرفت تا با توجه به اهمیت گیاهان یاد شده در مناطق خشک و نیمهخشک، در صورت استفاده همزمان از آنها در برنامههای توسعه پوشش گیاهی، تأثیرپذیری و حساسیت سالسولا از نظر ویژگیهای جوانهزنی بذر در قبال تأثیر درمنه مورد ارزیابی قرار گیرد. بدین منظور، بذر سالسولا ریجیدا از شرکت پاکان بذر اصفهان تهیه شد. اندامهای هوایی درمنه دشتی از مراتع منطقه جعفریه استان قم جمعآوری و به آزمایشگاه انتقال داده شد. پس از خشک شدن اندام هوایی و آسیاب آن، عصاره 30 درصد حجمی- وزنی و با به حجم رساندن، غلظتهای 25 و 50 درصد بدست آمد. آزمایش با 4 تیمار شامل غلظتهای 25، 50 و100 درصد عصاره اندام هوایی درمنه دشتی و تیمار شاهد (آب مقطر) انجام شد. بذرهای سالسولا ریجیدا روی کاغذ درون پتریدیشهایی با 4 تکرار قرار گرفت. آزمایش به مدت 13 روز در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. شمارش بذرهای جوانهزده به صورت روزانه انجام شد و ویژگیهایی چون درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، دوره متوسط جوانهزنی و درصد بازدارندگی در طول دوره آزمایش مورد بررسی قرار گرفت. در پایان آزمایش، پس از انجام تجزیه واریانس بر روی دادهها، میانگین تیمارها با آزمون دانکن دستهبندی و مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد بین تیمارهای مورد مطالعه از نظر درصد جوانهزنی، متوسط دوره جوانهزنی و درصد بازدارندگی در سطح احتمال 1 درصد و از نظر سرعت جوانهزنی در سطح 5 درصد تفاوت معنیدار وجود دارد. به طور کلی نتیجهگیری میشود که جوانهزنی سالسولا ریجیدا تحت تأثیر بازدارندگی درمنه دشتی قرار میگیرد.
وحید حبیبی اربطانی؛ مجتبی زارعیان جهرمی؛ سید علی صادقی سنگدهی
دوره 16، شماره 3 ، آذر 1388، صفحه 419-430
چکیده
هدف از این مطالعه پهنهبندی اقلیمی استان اصفهان براساس روش دومارتن و با استفاده از روشهای زمینآماری است. برای این منظور از آمار 35 ایستگاه هواشناسی در یک دوره 30 ساله استفاده شد. در ابتدا با استفاده از میانگین بارندگی و دمای سالیانه مقادیر ضریب خشکی دومارتن در هر ایستگاه بدست آمد. به منظور پهنهبندی این مقادیر از روشهای کریجینگ، ...
بیشتر
هدف از این مطالعه پهنهبندی اقلیمی استان اصفهان براساس روش دومارتن و با استفاده از روشهای زمینآماری است. برای این منظور از آمار 35 ایستگاه هواشناسی در یک دوره 30 ساله استفاده شد. در ابتدا با استفاده از میانگین بارندگی و دمای سالیانه مقادیر ضریب خشکی دومارتن در هر ایستگاه بدست آمد. به منظور پهنهبندی این مقادیر از روشهای کریجینگ، کوکریجینگ و تابع معکوس فاصله با توانهای 1 تا 5 استفاده شد. پس از نرمالسازی دادهها واریوگرام مربوطه ترسیم شد. برای برازش مناسبترین مدل بر روی واریوگرام تجربی از مقادیر کمتر RSS استفاده شد. در روش کوکریجینگ از مقادیر بارش که همبستگی بیشتری با مقادیر دومارتن داشتند استفاده شد. برای انتخاب مناسبترین روش میانیابی با استفاده از روش ارزشیابی متقابل (Cross validation) و شاخص آماری RMSE مقادیر خطای هر روش بدست آمد. نتایج نشان داد که روش کوکریجینگ دارای کمترین میزان خطاست. در نهایت با استفاده از آن و به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی نقشه پهنهبندی اقلیمی استان اصفهان تهیه شد. نقشه نهایی نشان داد که 80% منطقه مورد مطالعه در اقلیم خشک و نیمهخشک واقع شده است.