دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396
علی محبی؛ فرهنگ قصریانی؛ مینا بیات؛ غلامحسین رحمانی؛ قاسم خداحامی؛ قاسمعلی ابرسجی؛ محمدعلی دهقانی تفتی؛ فریده ثقفی خادم
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 471-477
چکیده
جهت بررسی حد بهرهبرداری مجاز گونه مرتعی Stipa barbata تعداد 5 سایت در مراتع نمونه فلور رویشی نیمه استپی کشور انتخاب و در هریک از سایتهای انتخاب شده، در آغاز فصل چرای متداول و مرسوم در هر منطقه، در هر سایت 40 پایه یکسان از گونه مذکور انتخاب شده و از چرا محفوظ ماندند،از 40 پایه انتخاب شده برای گونه، 10 پایه اول بعنوان تیمار شاهد ،10 پایه دوم ...
بیشتر
جهت بررسی حد بهرهبرداری مجاز گونه مرتعی Stipa barbata تعداد 5 سایت در مراتع نمونه فلور رویشی نیمه استپی کشور انتخاب و در هریک از سایتهای انتخاب شده، در آغاز فصل چرای متداول و مرسوم در هر منطقه، در هر سایت 40 پایه یکسان از گونه مذکور انتخاب شده و از چرا محفوظ ماندند،از 40 پایه انتخاب شده برای گونه، 10 پایه اول بعنوان تیمار شاهد ،10 پایه دوم تیمار 25 درصد برداشت، 10 پایه سوم تیمار50 درصد برداشت و 10 پایه چهارم تیمار 75 درصد برداشت مورد بررسی قرار گرفت. هر پایه در هر تیمار بعنوان یک تکرار در نظر کرفته شد، برای بدست آوردن تولید و میزان برداشت از روش simulation استفاده شد. برخی ویژگیهایی دیگر از قبیل مرگ ومیر، ارتفاع، میزان تولید بذر پایهها پس از اعمال تیمار نیز مورد ارزیابی قرار گرفتند، دادها در طول سنوات تحقیق جمع آوری و در قالب طرح آماری کرتهای خرد شده با طرح پایه کاملا تصادفی و با استفاده از نرماقزارهای SAS وSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند، میانگین صفت مورد بررسی با آزمون دانکن مورد مقایسه قرار گرفت، اثر متقابل تیمارها، با استفاده از مدل AMMI و به کمک نرمافزار IRRISTAT تجزیه و تحلیل گردید. پس از مشخص شدن حد بهرهبرداری مجاز گونه مورد بررسی در هر یک از سایتها و تلفیق نتایج حاصل، مشخص گردید که شدت برداشت 50 درصد می تواند بعنوان درصد برداشت مجاز گونه Stipa barbata در سایتهای مشابه این منطقه رویشی در نظر گرفته شود.
شهلا قادری؛ علیرضا امیریان چکان؛ آمنه کریم زاده؛ معصومه دیفرخش؛ جواد پوررضایی
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 478-493
چکیده
پوشش گیاهی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر پایداری و تعادل اکوسیستمها است و شناخت دقیق عواملی که باعث استقرار و پراکنش آن میشوند، برای مدیرت پایدار منابع طبیعی ضروری است. با توجه به اهمیت زیاد خاک در تنوع و پراکنش پوشش گیاهی، مطالعه کنونی با هدف شناخت جوامع گیاهی و بررسی روابط بین پوشش گیاهی با خصوصیات خاک در حوزه آبخیز چمران بهبهان ...
بیشتر
پوشش گیاهی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر پایداری و تعادل اکوسیستمها است و شناخت دقیق عواملی که باعث استقرار و پراکنش آن میشوند، برای مدیرت پایدار منابع طبیعی ضروری است. با توجه به اهمیت زیاد خاک در تنوع و پراکنش پوشش گیاهی، مطالعه کنونی با هدف شناخت جوامع گیاهی و بررسی روابط بین پوشش گیاهی با خصوصیات خاک در حوزه آبخیز چمران بهبهان در استان خوزستان انجام گرفت. برای نمونهبرداری، ابتدا منطقه بر اساس پیمایشهای صحرایی به شش واحد همگن تقسیم و در هر واحد تعداد ده پلات یک متر مربعی مستقر شد. در هر پلات درصد پوشش تاجی، درصد سنگ و سنگریزه، درصد خاک لخت و تعداد گونهها یادداشت و نمونههای گیاه و خاک برداشت شد. نمونههای گیاهی بر اساس منابع معتبر شناسایی و آزمایشهای رایج فیزیکی و شیمیایی روی نمونههای خاک انجام شد. از آنالیز تطبیقی قوسگیری شده و آنالیز تطبیقی متعارفی جهت بررسی پوشش گیاهی و تأثیر عوامل خاکی بر پوشش گیاهی استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، شش زیر اجتماع گیاهی در منطقه شناسایی گردید که منطبق با شش واحد همگن تفکیک شده بودند. نتایج حاصل از بررسی گونههای گیاهی نشان داد که 49 جنس گیاهی و 20 تیره در منطقه وجود داشت که تیره Asteraceae با 9 جنس تیره غالب و تروفیت با 63 گونه (49%)، فرم رویشی غالب بود. همچنین نتایج حاصل از آنالیز چند متغیره حاکی از وجود ارتباط معنیدار بین عوامل خاک و جوامع گیاهی بود و نتایج آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد بهجز رس، پتاسیم و pH، سایر خواص خاک اختلاف معنیداری را بین زیر اجتماعات گیاهی نشان دادند. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که خواص خاک میتوانند شاخص مناسبی در تفکیک جوامع گیاهی و پراکنش آنها باشند و همچنین پوشش گیاهی میتواند به عنوان معیاری مناسب برای تفکیک واحدهای همگن خاک در نظر گرفته شود.
غلامحسین رحمانی؛ فرهنگ قصریانی؛ محمد شریفی یزدی؛ محمدرضا کدوری
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 494-502
چکیده
در این تحقیق اثر شدتهای مختلف برداشت از علوفه سال جاری و همچنین اثر سال( با میزان بارندگی متفاوت) بر میزان تولید علوفه 3 گونه مرتعی Stipa arabica، Oryzopsis holciformisوPoa bulbosa در سایت نیمهاستپی کوه پنج در استان کرمان در4 سال متوالی از 1386تا 1389 به منظور تعیین حد بهره برداری مناسب این گونهها، بررسی شد زیرا با توجه به تحمل میزان گونه های مرتعی نسبت ...
بیشتر
در این تحقیق اثر شدتهای مختلف برداشت از علوفه سال جاری و همچنین اثر سال( با میزان بارندگی متفاوت) بر میزان تولید علوفه 3 گونه مرتعی Stipa arabica، Oryzopsis holciformisوPoa bulbosa در سایت نیمهاستپی کوه پنج در استان کرمان در4 سال متوالی از 1386تا 1389 به منظور تعیین حد بهره برداری مناسب این گونهها، بررسی شد زیرا با توجه به تحمل میزان گونه های مرتعی نسبت به چرا، می توان حد بره برداری مناسب از تیپ های گیاهی را مشخص نمود. نتایج حاصل با طرح آماری کرتهای خرد شده در زمان در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی (CRD) در 4 تکرار، جداگانه برای هر گونه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.در گونه Stipa arabica میانگین تولید علوفه تیمار 50 درصد با تیمار شاهد و تیمار 25% تفاوت معنیداری نداشت که نشان میدهد این گونه، برداشت 50% را بخوبی تحمل میکند اما میانگین تولید علوفه تیمار برداشت 75% نسبت به تیمار شاهد 1/29 درصد کاهش را نشان داد. که از لحاظ آماری تفاوت معنیداری داشت. کاهش میانگین تولید تیمارهای 50% و 75% نسبت به تیمار شاهد در گونه Oryzopsis holciformis به ترتیب 75/19 و 55/33 درصد و در گونه Poa bulbosa به ترتیب 5/17 و 2/41 بود که نشان داد واکنش جبرانی گونه Stipa arabica نسبت به این گونهها در شرایط تحقیق انجام شده بهتر بود. بنابراین میتوان حد برداشت50 درصد را برای گونه Stipa arabicaو برای گونههای Oryzopsis holciformis و Poa bulbosa حد برداشت 25 درصد را پیشنهاد نمود. نتایج نشان داد در سالهای کم باران رشد جبرانی گونههای مورد مطالعه به اندازه سالهای پر باران نبود. بنابراین حد بهره برداری پیشنهادی که بیانگر میزان تحمل این گونه ها نسبت به چرای دام می باشد، برای شرایط نرمال از لحاظ بارندگی توصیه میشود. البته برای تعیین حد بره برداری از مرتع باید علاوه بر آگاهی از حد بهره برداری مجاز گونه های مرتعی باید وضعیت، فرسایش پذیری خاک و گرایش مرتع نیز در نظر گرفته شود.
مریم دانشگر؛ رضا عرفانزاده؛ حسن قلیچ نیا
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 503-512
چکیده
در روش جوانهزنی که روشی مرسوم جهت مطالعه بانک بذر خاک است، همه بذرها قادر به جوانهزنی نبوده و این روش در شناسایی گونههایی با بذرهای خفته ناکارامد است. بنابراین کاربرد تیمارهای مناسب در کنار روش جوانهزنی به منظور شکست خواب بذرها جهت ارزیابی دقیق خصوصیات بانک بذر خاک یک امر ضروری است. این تحقیق با هدف مقایسه تراکم، غنای گونهای ...
بیشتر
در روش جوانهزنی که روشی مرسوم جهت مطالعه بانک بذر خاک است، همه بذرها قادر به جوانهزنی نبوده و این روش در شناسایی گونههایی با بذرهای خفته ناکارامد است. بنابراین کاربرد تیمارهای مناسب در کنار روش جوانهزنی به منظور شکست خواب بذرها جهت ارزیابی دقیق خصوصیات بانک بذر خاک یک امر ضروری است. این تحقیق با هدف مقایسه تراکم، غنای گونهای و سرعت جوانهزنی بذرهای بانک بذر خاک با استفاده از تیمارهای شیمیایی مختلف شکست خواب بذر انجام شد. نمونهگیری از خاک منطقه قرق پلور در اوایل فروردین ماه سال 1391 به شکل تصادفی- سیستماتیک انجام گردید. تعداد 10 پلات 4 متر مربعی در طول دو ترانسکت در منطقه مستقر گردید و نمونههای خاک از دو عمق (5-0 و 10-5 سانتیمتر) به وسیله اوگر برداشت شد. سپس نمونههای خاک به پنج قسمت مساوی تقسیم و هر قسمت پس از تیمار به صورت خیساندن خاک در محلول اسید جیبرلیک (ppm 500) به مدت 48 ساعت، H2O2 (1%) به مدت 48 ساعت، KNO3 (1/0% و 2/0%) به مدت 72 ساعت و تیمار شاهد مورد کشت قرار گرفتند. به مدت سه ماه تمامی بذرهای جوانه زده به صورت هفتگی در گلخانه شناسایی و شمارش شدند. برای اندازهگیری اثرات تیمارهای شکست خواب، عمق و اثرات متقابل این دو بر تراکم و غنای گونهای بانک بذر از آزمون (GLM) و جهت مقایسه سرعت جوانهزنی در بین تیمارها از آزمون (ANOVA) استفاده شد. جهت بررسی تاثیر عمق نمونه برداری بر ذخیره بذری خاک در هر یک از تیمارها از آزمون t جفتی استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین تراکم بذر در متر مربع عمق سطحی خاک در تیمار اسید جیبرلیک (2/4827 عدد) به طور معنی داری بیشتر از تیمارهای پراکسید هیدروژن (7/942 عدد)، نیترات پتاسیم 1/0 درصد (8/382 عدد)، نیترات پتاسیم 2/0 درصد (6/356 عدد) و تیمار شاهد (4/585 عدد) بود. همینطور در عمق پائینی خاک بیشترین تراکم معنی دار بذور به ترتیب مربوط به تیمار اسید جیبرلیک و پراکسید هیدروژن بود. میانگین غنای گونهای در عمق اول و دوم تیمار اسید جیبرلیک به ترتیب 9/2 و 9/1و در تیمار پراکسید هیدروژن به ترتیب 6/2 و 7/1 به طور معنی داری بیشتر از سایر تیمارها بدست آمد (P<0.05). همچنین نتایج نشان داد که سرعت جوانهزنی بذرها در تیمار اسید جیبرلیک با اختلاف معنیداری بیشتر از بقیه تیمارها بود (P<0.05). به طور کلی نتیجهگیری شد که کاربرد تیمارهای شیمیایی شکست خواب بذر همچون اسید جیبرلیک در ارزیابی بانک بذر خاک به روش جوانهزنی میتواند منجر به ارتقای کیفیت نتایج گردد.
عسگر حسین زاده؛ قدرت اله حیدری؛ حسین بارانی؛ حسن زالی
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 513-523
چکیده
شناخت عوامل تخریب منابع طبیعی و تاثیر آن بر زندگی مردم فرصتی است برای مدیران تا یک راهبرد کلان را جهت توسعه پایدار اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی برنامهریزی نمایند. هدف این پژوهش بررسی وضعیت مراتع عشایر ایل شاهسون دامنههای کوه سبلان و ارتباط آن با تعداد دام میباشد. در این راستا 4 سامان عرفی دلی قاسم، لالهلو، نبی چمنی و آرخبندی ...
بیشتر
شناخت عوامل تخریب منابع طبیعی و تاثیر آن بر زندگی مردم فرصتی است برای مدیران تا یک راهبرد کلان را جهت توسعه پایدار اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی برنامهریزی نمایند. هدف این پژوهش بررسی وضعیت مراتع عشایر ایل شاهسون دامنههای کوه سبلان و ارتباط آن با تعداد دام میباشد. در این راستا 4 سامان عرفی دلی قاسم، لالهلو، نبی چمنی و آرخبندی با توجه به اهداف تحقیق انتخاب گردید و جامعه آمـاری آن 70 نفر از بهرهبرداران (صاحبان پروانه چرا) بودهاند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 58 نمونه (نفر) انتخاب گردید. ابزار تحقیق پرسشنامه بوده که از طریق مصاحبه مستقیم با بهرهبرداران با روش تصادفی ساده در منطقه تکمیل گردید. متغیر وابسته در این تحقیق وضعیت مراتع بوده که با استفاده از عکس روش شش فاکتوری محاسبه گردیده است. با استفاده از نرم افزار SPSS میزان همبستگی وضعیت مراتع از طریق آزمون پیرسون با فاکتور تعداد دام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. همچنین نرخ دامگذاری با استفاده از مقایسه میانگینهای آزمون دانکن انجام شد. نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان می دهد بین وضعیت مراتع با، تعداد دام بهره برداران منطقه رابطه منفی معنیداری وجود دارد. به عبارت دیگر هر چه تعداد دام و دستیابی برای درآمد سالیانه بالاتر بیشتر باشد، میزان وضعیت مراتع کاهش مییابد. به نظر میرسد میتوان با پیاده کردن برنامههای نظارتی، مدیریتی صحیح و اجرای پروژههای اصلاحی و احیایی ضمن تعادل دام و مرتع شرایط را در جهت بهبود وضعیت و تولید علوفه در هر سامان عرفی افزایش داد. این امر بطور مستقیم و غیر مستقیم بر میزان درآمد سالیانه بهرهبرداران موثر بوده و با جلوگیری از تخریب مراتع حفظ پایداری اکولوژیکی و تعادل اجتماعی محدودههای عرفی را با اشتغال پایدار تضمین می نمائید.
آزاده گوهردوست؛ امیر سعدالدین؛ مجید اونق؛ علی نجفی نژاد
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 524-536
چکیده
سطح زمین در مقیاس آبخیز، موزاییک پیچیدهای از قابلیتها و خطرات محیطی(نقطه تعارض جامعه و طبیعت) به شمار میرود که شدت و ارزش عددی سود و زیان آنها برای مقاصد آمایش سرزمین و توسعه پایدار با مدلهای عینی و ذهنی مختلف قابل ارزیابی است. در شناسایی مناطق خطر، ابتدا به ارزیابی وضعیت فعلی آبخیز مورد مطالعه از لحاظ فیزیکی (فرسایش خاک، کیفیت ...
بیشتر
سطح زمین در مقیاس آبخیز، موزاییک پیچیدهای از قابلیتها و خطرات محیطی(نقطه تعارض جامعه و طبیعت) به شمار میرود که شدت و ارزش عددی سود و زیان آنها برای مقاصد آمایش سرزمین و توسعه پایدار با مدلهای عینی و ذهنی مختلف قابل ارزیابی است. در شناسایی مناطق خطر، ابتدا به ارزیابی وضعیت فعلی آبخیز مورد مطالعه از لحاظ فیزیکی (فرسایش خاک، کیفیت آب)، اکولوژیکی (نوع و تراکم پوشش گیاهی) و اقتصادی (درآمد) پرداخته شده است. بدین منظور مدل SWAT، شاخصهای WQI و NDVI استفاده شد. وضعیت اقتصادی با کمک تجزیه و تحلیل پرسشنامههای تکمیل گردید. همچنین حد آستانه شاخصهای بالا به تفکیک مشخص شدند. برای بررسی هریک از پارامترهای فرسایش از فرمول ریاضی اسکیدمور، کیفیت آب با استفاده از استانداردهای حدمجاز و مطلوب آب آشامیدنی، وضعیت پوشش گیاهی از استاندارد حداقل اندازه متوسط لکه و در نهایت برای وضعیت اقتصادی از شاخص خط فقر روستایی استفاده شد. با مقایسه اطلاعات وضعیت فعلی و آستانه، مناطقی که از حد آستانه گذشتهاند شناسایی شدند. نتایج نشان داد 5/20 درصد منطقه بالاتر از آستانه فرسایشی قرار دارند. 15 درصد از منطقه پایینتر از حد آستانه اکولوژیکی قرار دارد. متوسط درآمد سالانه خانوار روستاییان زیر خط فقر میباشد. شناخت مناطق خطر و استفاده از رویکرد آمایش سرزمین خطرمدار در جایابی مؤثرتر فعالیتهای مدیریتی نقش مهمی دارد. این تحقیق میتواند سمت و سوی پروژههای ضروری در عرصه آبخیز را مشخص و منجر به تعیین اولویتهای اجرایی به نحوه مؤثرتر گردد.
محمد پاسندی؛ سیدعلی حسینی؛ عبدالله کاویان
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 537-546
چکیده
این تحقیق برای تعیین ترکیبات شیمیایی و قابلیت هضم 5 گونه مرتعی نسبتاً خوشخوراک شامل: Frankenia hirsuta، Halocnemum strobilaceum، Halostachys caspica، Plantago coronopus،Salsola turcomanica در مراتع شور و قلیای شمال استان گلستان انجام شد. نمونه برداری گیاهان مورد مطالعه بطور تصادفی در دو مرحله رشد فنولوژیکی (رویشی و رسیدن بذر) انجام گرفت. شاخص های ماده خشک، پروتئین خام، ...
بیشتر
این تحقیق برای تعیین ترکیبات شیمیایی و قابلیت هضم 5 گونه مرتعی نسبتاً خوشخوراک شامل: Frankenia hirsuta، Halocnemum strobilaceum، Halostachys caspica، Plantago coronopus،Salsola turcomanica در مراتع شور و قلیای شمال استان گلستان انجام شد. نمونه برداری گیاهان مورد مطالعه بطور تصادفی در دو مرحله رشد فنولوژیکی (رویشی و رسیدن بذر) انجام گرفت. شاخص های ماده خشک، پروتئین خام، دیواره سلولی بدون همی سلولز(ADF)، لیگنین و خاکستر در آزمایشگاه با روشهای استاندارد تعیین شدند. قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی با استفاده از شیرابه شکمبه گاومیش به روش Invitro تعیین شد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری دادهها از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 10 تیمار و 5 تکرار استفاده شد. نتایج نشان داد که مراحل فنولوژیکی و گونه بر اغلب شاخصهای کیفی اندازه گیری شده دارای تفاوت معنیداری بود. با افزایش سن گیاه مقدار پروتئین خام، قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، انرژی قابل هضم و قابل متابولیسم کاهش یافت در صورتیکه ماده خشک، ADF و لیگنین افزایش یافت. در هر دو مرحله فنولوژیکی، گونه S. turcomanica دارای کمترین درصد ADF بود در صورتیکه گونهP. coronopusدارای بیشترین درصد بود. بیشترین و کمترین درصد لیگنین به ترتیب در گونه های F. hirsute و S. turcomanica مشاهده شد. کاهش مقدار پروتئین خام در اثر مرحله فنولوژیکی در گونه های F. hirsute وH. caspicaبیشترین و در گونه S. turcomanicaکمترین بود. بیشترین درصد قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی در هر دو مرحله فنولوژیکی در گونه S. turcomanicaمشاهده شد و اختلاف معنی داری با گونه های دیگر داشت. نتایج کلی نشان داد که گونه S. turcomanica کیفیت علوفه ای بالاتری در مقایسه با گونه های دیگر دارد و کیفیت علوفه گونه ها در مرحله رویشی بیشتر از مرحله بذردهی بود.
الهام رفیق؛ کمال الدین ناصری؛ منصور مصداقی؛ فریدون ملتی
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 547-559
چکیده
پایش، به مشاهدات منظم و طولان مدتی گفته میشود که موجب تشخیص زودهنگام تغییرات، ارزیابی و پیشگویی آنها شود. ویژگیهایی که تاکنون در علوم منابع طبیعی مورد پایش قرار گرفتهاند غالباً محدود به ترکیب و ساختار پوشش گیاهی بودهاند و عملکرد اکوسیستم کمتر مورد توجه بوده است. روش تجزیهوتحلیل عملکرد چشمانداز (LFA) یک روش پایش عملکرد ...
بیشتر
پایش، به مشاهدات منظم و طولان مدتی گفته میشود که موجب تشخیص زودهنگام تغییرات، ارزیابی و پیشگویی آنها شود. ویژگیهایی که تاکنون در علوم منابع طبیعی مورد پایش قرار گرفتهاند غالباً محدود به ترکیب و ساختار پوشش گیاهی بودهاند و عملکرد اکوسیستم کمتر مورد توجه بوده است. روش تجزیهوتحلیل عملکرد چشمانداز (LFA) یک روش پایش عملکرد اکوسیستمهاست که به پایش عملکرد چشمانداز طی زمان و یا در طول مکان میپردازد. تحقیق پیشرو به بررسی اثر شدت چرا (چرای سنگین، چرای متوسط و عدم چرا) و همچنین جهت جغرافیایی بر عملکرد اکوسیستم محدوده سد طرق مشهد میپردازد. بر اساس روش مورد استفاده در این مطالعه، لکههای موجود در منطقه چهار گروه لکه به نامهای بوتهای، گندمی، فورب و سنگ و چهار گروه فضای بین لکهای به نامهای خاک لخت، خاک پوشیده از سنگ و خاک با پوشش توام قطعات سنگی و لاشبرگ تشخیص داده شدند. نتایج مقایسهی سه سایت از نظر هر سه پارامتر عملکردی روش LFA (پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصرغذایی) نشان داد افزایش شدت چرا به طور معنیداری منجر به کاهش عملکرد اکوسیستم مورد مطالعه شده است به نحوی که مقدار H بهدست آمده از آزمون کروسکال والیس برای آنها به ترتیب18.86، 12.08 و 17.17است که در هر سه حالت از مقدار کای اسکور جدول بیشتر است. همچنین مقایسهی انواع لکهها و فضاهای بین لکهای (8گروه) با یکدیگر نیز نشان داد که بین این گروهها نیز تفاوت عملکردی معنیداری وجود دارد. از این منظر لکههای فورب و گندمی در بیشتر سایتها دارای بالاترین عملکرد و لکههای سنگ و فضای بین لکهای خاک لخت در بیشتر سایتها دارای کمترین عملکرد بودند. مقایسهی جهات گروهبندی شده یعنی شمالی-غربی با جنوبی-شرقی نیز نشان داد گروه شمالی-غربی از نظر هر سه پارامتر عملکردی دارای امتیاز بالاتری از گروه جنوبی-شرقی است.
زهرا محبی؛ غلامعلی حشمتی
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 560-569
چکیده
الگوی لکهای پوشش گیاهی در بسیاری از نقاط جهان به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک شناخته شده است. مطالعه تأثیر این لکهها بر ویژگیهای سطح خاکاز جمله، فرسایش،رسوب، روانآب، نفوذپذیری و غیره اهمیت زیادی دارد. هدف از این تحقیق بررسی اثر لکههای گیاهی مختلف بر شاخصهای کیفی سطح خاک در مراتع حوزه آبخیزفرامان استان کرمانشاه میباشد. با ...
بیشتر
الگوی لکهای پوشش گیاهی در بسیاری از نقاط جهان به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک شناخته شده است. مطالعه تأثیر این لکهها بر ویژگیهای سطح خاکاز جمله، فرسایش،رسوب، روانآب، نفوذپذیری و غیره اهمیت زیادی دارد. هدف از این تحقیق بررسی اثر لکههای گیاهی مختلف بر شاخصهای کیفی سطح خاک در مراتع حوزه آبخیزفرامان استان کرمانشاه میباشد. با استفاده از روش تحلیل عملکرد چشمانداز (LFA)، 11 پارامتر سطح خاک در چهار نوع لکه گیاهی( بوته، پهن برگ علفی، بوته-گندمیان و بوته-علفی) در پنج تکرار اندازهگیری و در قالب شاخصهای پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی خاک برای هر لکه گیاهی طبقهبندی صورت گرفت. برای نشان دادن معنیدار بودن اختلاف بین تغییرات میانگین شاخصها از سه آزمون دانکن، دانت و LSD در نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که لکه گیاهی بوته-گندمیانبیشترین مقدار را در هر سه شاخص پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی دارد. بر اساس آزمونهای آماری(در سطح اطمینان 05/0)، در شاخص پایداری خاک،بین لکه بوته-گندمیان و بقیه لکههای گیاهی( بجز بوته)،و خاک لخت اختلاف معنیدار وجود داشت، در شاخص نفوذپذیری خاک، بینلکه بوته-گندمیان با سایر لکههای گیاهی و خاک لخت اختلاف معنیدار بود و در شاخص چرخه عناصر غذایی خاک، فقط بین لکه مذکور (بوته-گندمیان)و خاک لخت اختلاف معنیدار وجود داشت. بنابراین بالا بودن میزان پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی خاک در لکه گیاهی بوته-گندمیان نسبت به سایر لکهها، میتواند معرف خوبی برای حفاظت خاک در این مراتع باشد. روش LFA، میتواند روش مناسبی برای تعیین بهترین نوع لکه گیاهی برای افزایش پایداری و نفوذپذیری خاک و در نتیجه جلوگیری از فرسایش و تخریب خاک در مناطق مختلف باشد.
سیده محدثه احسانی؛ غلامعلی حشمتی؛ رضا تمرتاش
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 570-580
چکیده
در این تحقیق، با استفاده از روش تجزیه و تحلیل عملکرد عرصه طبیعی (LFA)، پایداری، چرخه عناصر غذایی و نفوذپذیری خاک در مراتع ییلاقی ولویه کیاسر ارزیابی گردید. برروی لکههای گیاهی، در 7 نقطه ارتفاعی (با 100 متر فاصله) از 1600 تا 2200 متر از سطح دریا، پارامترهای یازدهگانه سطح خاک، در دو جهت شمال و جنوب و بر روی 14 ترانسکت 50 متری در جهت شیب غالب منطقه ...
بیشتر
در این تحقیق، با استفاده از روش تجزیه و تحلیل عملکرد عرصه طبیعی (LFA)، پایداری، چرخه عناصر غذایی و نفوذپذیری خاک در مراتع ییلاقی ولویه کیاسر ارزیابی گردید. برروی لکههای گیاهی، در 7 نقطه ارتفاعی (با 100 متر فاصله) از 1600 تا 2200 متر از سطح دریا، پارامترهای یازدهگانه سطح خاک، در دو جهت شمال و جنوب و بر روی 14 ترانسکت 50 متری در جهت شیب غالب منطقه ارزیابی گردید. جهت مقایسه شاخصهای سهگانه پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی در دو جهت شمال و جنوب از آزمون t مستقل و جهت مقایسه شاخصهای مختلف سهگانه مذکور در نقاط مختلف ارتفاعی در هر یک از جهتها، از آزمون تجزیه واریانس و مقایسه میانگین در محیط نرمافزاری SPSS استفاده گردید. نتایج نشان داد که در دو جهت شمال و جنوب از نظر شاخص پایداری و چرخه عناصر غذایی اختلاف معنیداری در سطح 1 درصد وجود دارد که نسبت به حالت ایدهٱل آن (100 درصد)، فاصله زیادی را دارا میباشد. در حالیکه از نظر شاخص نفوذپذیری بین دو جهت اختلاف معنیداری مشاهده نشد. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که نفوذپذیری در هر دو جهت شمالی و جنوبی در نقاط مختلف ارتفاعی، اختلاف معنیداری در سطح 1 درصد دارد بهطوریکه در هر دو جهت نقطه ارتفاعی 2100 بیشترین عملکرد را داشته است. از طرفی نتایج نشان دهنده تطابق استفاده از روش LFA در این تحقیق و پژوهشهای دیگر دارد که این بر دقیق بودن و سرعت بالای این روش نسبت به روشهای دیگر میافزاید.
اردوان قربانی؛ اردشیر پورنعمتی؛ امین پورعلی؛ میکائیل بدرزاده؛ علی تیمورزاده
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 581-595
چکیده
این تحقیق با هدف امکانسنجی استفاده از چارچوب کانونهای بحران در ارزیابی تخریب مراتع دامنه شمالی سبلان، با این فرض که با افزایش فاصله از کانونهای بحران تخریب مرتع کمتر میشود، انجام گرفت. در سه کانون بحرانی حیدرآباد، قلیبیگلو و اربابکندی، در سه شدت چرایی سنگین، متوسط و سبک با شرایط اکولوژیکی تقریباً همگن از سطح یک ترانسکت ...
بیشتر
این تحقیق با هدف امکانسنجی استفاده از چارچوب کانونهای بحران در ارزیابی تخریب مراتع دامنه شمالی سبلان، با این فرض که با افزایش فاصله از کانونهای بحران تخریب مرتع کمتر میشود، انجام گرفت. در سه کانون بحرانی حیدرآباد، قلیبیگلو و اربابکندی، در سه شدت چرایی سنگین، متوسط و سبک با شرایط اکولوژیکی تقریباً همگن از سطح یک ترانسکت 100 متری، با پلاتهای یک متر مربعی پارامترهای پوشش گیاهی و از عمق 30-0 سانتیمتری سطح خاک نمونهبرداری انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها شامل: تجزیه واریانس و مقایسه میانگینها، ارزیابی شاخصهای تنوع و یکنواختی، تجزیه خوشهای و تجزیه به مؤلفههای اصلی انجام گرفت. نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگینها نشان داد که روند تغییرات در میزان تولید کل زیتوده هوائی در فواصل اول تا سوم به ترتیب 60/84، 90/100، 80/119 و تاج پوشش 10/33، 90/35، 20/43 دارای روند مشخص و افزایشی در روستای قلیبیگلو مطابق با فرضیه تحقیق بود (05/0>p)، ولی در روستاهای اربابکندی و حیدرآباد این فرضیه تأیید نشد (05/0p>). همچنین، در تجزیه و تحلیل کلی سه روستا نتایج نشان داد که پارامترهایی مانند تراکم، سنگ و سنگریزه، لاشبرگ، شن، اسیدیته و شوری دارای روند تغییرات مشخص و تأیید کننده فرضیه تحقیق بودند (05/0>p)، ولی سایر پارامترها فرضیه تحقیق را تأیید نکرد (05/0p>). در روستای اربابکندی شاخصهای تنوع و یکنواختی دارای روند افزایشی با فاصله از روستا میباشند، بیشترین مقدار تنوع شاخص شانون-واینر در جهت شرق، در شیب 20 درصد و برابر با 88/3 است. شاخصهای تنوع روستای حیدرآباد دارای روند کاهشی ولی شاخصهای یکنواختی از روند خاصی پیروی نمیکنند، بیشترین مقدار این شاخص در جهت شمال، شیب 30 درصد که برابر با 32/3 میباشد. در مقابل نتایج شاخصهای تنوع و یکنواختی روستای قلیبیگلو فاقد روند مشخص و شاخص تنوع در جهت جنوب، شیب 20 درصد بیشترین بوده که برابر با 33/3 به دست آمده است. همچنین، نتایج گروهبندی روشهای چند متغیّره نشان داد که سایتهای با وضعیت چرای مختلف با مشارکت تمامی پارامترها قابل تفکیک نمیباشند. هرچندکه، در ابتدای طرح تلاش گردید که واحدهای همگن در قالب سه روستا و در سه فاصله انتخاب گردد، ولی با توجه به شرایط مراتع سبلان شمالی و موقعیت روستاهای قابل تعریف، امکان تفکیک و تعیین مناطق همگن بطور کامل میسر نبوده است. در مناطق کوهستانی مانند شمال سبلان تغییر در عوامل پوشش گیاهی و خاک تنها تحت تأثیر گرادیان چرا نیست، بلکه عوامل دیگری مانند ارتفاع و عوامل وابسته به آن مانند بارندگی در فواصل مختلف کانون بحران مؤثر میباشند. لذا، با توجه به ترکیب گیاهی و تبدیل و تخریب صورت گرفته در این مراتع و پراکنش کانونهای بحرانی روستا، استفاده از این چارچوب در ارزیابی تخریب مناسب نمیباشد.
فاطمه علیلو؛ فرشاد کیوان بهجو؛ اسماعیل شیدای کرکج؛ رضا احمدخانی؛ جواد معتمدی
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 596-609
چکیده
در پژوهش حاضر، اثر مدیریت چرای دام بر روی ویژگیهای عملکردی و ساختاری اکوسیستم در مراتع کوهستانی خوی مورد ارزیابی قرار گرفت. برای ارزیابی این ویژگیها، سه سایت مدیریتی دام با شدتهای چرایی سبک (مرجع) ، متوسط و سنگین در مراتع دیزج بطچی خوی در استان آذربایجان غربی انتخاب شدند. در هر یک از مناطق مذکور با استفاده از روش تصادفی- سیستماتیک ...
بیشتر
در پژوهش حاضر، اثر مدیریت چرای دام بر روی ویژگیهای عملکردی و ساختاری اکوسیستم در مراتع کوهستانی خوی مورد ارزیابی قرار گرفت. برای ارزیابی این ویژگیها، سه سایت مدیریتی دام با شدتهای چرایی سبک (مرجع) ، متوسط و سنگین در مراتع دیزج بطچی خوی در استان آذربایجان غربی انتخاب شدند. در هر یک از مناطق مذکور با استفاده از روش تصادفی- سیستماتیک در امتداد ترانسکت 50 متری لکههای اکولوژیک از هریک از فرمهای رویش گراس، بوته، فورب و ترکیبی و فضای بین لکهای (خاک لخت) انتخاب و از هر یک از لکهها 5 تکرار جهت امتیازدهی به هر یک از شاخصهای 11 گانه خاک بر حسب دستورالعمل روش تجزیه و تحلیل عملکرد چشم انداز در نظر گرفته شد شامل؛ پوشش سطح خاک، یقه گیاهان، پوشش نهانزادان، لاشبرگ، وهمچنین منشأ لاشبرگ، شکنندگی پوسته خاک، شدت و نوع فرسایش، میزان لاشبرگ ترکیب شده با خاک، میکرو توپوگرافی سطح خاک، مقاومت پوسته سطح خاک در برابر رطوبت و بافت خاک بودند. در امتداد ترانسکت برداشت دادهها و اندازه گیری شاخصهای ساختاری طول و عرض لکههای اکولوژیک انجام شد. در نهایت با استفاده از نرمافزار LFA سه شاخص عملکردی خاک مراتع شامل پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی برای هر یک از لکهها و فضای بین لکهای به دست آمد. نتایج مقایسه آماری میانیگن شاخصهای مختلف نشان داد که افزایش شدت چرا باعث تغییر در ویژگیهای ساختاری و عملکردی میشود و مناطق مختلف چرایی با یکدیگر از نظر ویژگیهای مورد مطالعه باهم دارای تفاوت معنیداری بوده که این تفاوت در تیمارهای چرایی سبک و متوسط جزئی است. به عبارتی افزایش شدت چرا باعث تخریب لکههای اکولوژیکی شده و فاصله بین لکهها افزایش یافته و تخریب لایه سطحی خاک باعث افزایش فرسایش خاک و در نتیجه کاهش ویژگیهای عملکردی را به دنبال داشته است. به طوری که اختلاف میانگین ویژگیهای پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر سایت چرایی کم با متوسط برابر 05/3، 58/4 و 9/6 بوده در حالی که اختلاف میانگین این ویژگیها در سایتهای چرایی کم و سنگین به ترتیب برابر 26/3، 75/16 و 96/49 است.
رسول مهدوی؛ اعظم علی عیوضی دختک؛ حمید غلامی؛ علیرضا کمالی
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 610-622
چکیده
تلفیق فنون سنجش از دور (RS) و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)، ابزار مهمی برای انجام مطالعات شناسایی منابع ماسه بشمار میرود. این مهم، زمان و هزینه عملیات مکانیابی منابع ماسهای را کاهش میدهد. در این تحقیق با استفاده از تکنیکهای پردازش تصویر و به کمک دادههای رقومی 8 Landsat و سنجنده OLI کانونهای برداشت رسوبات بادی در شهرستان رودبار جنوب ...
بیشتر
تلفیق فنون سنجش از دور (RS) و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)، ابزار مهمی برای انجام مطالعات شناسایی منابع ماسه بشمار میرود. این مهم، زمان و هزینه عملیات مکانیابی منابع ماسهای را کاهش میدهد. در این تحقیق با استفاده از تکنیکهای پردازش تصویر و به کمک دادههای رقومی 8 Landsat و سنجنده OLI کانونهای برداشت رسوبات بادی در شهرستان رودبار جنوب شناسایی گردید. جهت انجام کار، ابتدا تصحیح رادیومتریک بر روی داده اعمال و با استفاده از شاخص فاکتور مطلوبیت (OIF) بهترین ترکیب باندی تعیین گردید بطوریکه ترکیب باندی (5،6،7) مناسبتر تشخیص داده شد. در مرحله بعد، تصاویر به سه روش متوازی السطوح، حداقل فاصله و حداکثر شباهت طبقهبندی شدند. برای ارزیابی صحت طبقهبندی، برداشتهای زمینی با استفاده از سیستم مختصاتیاب جهانی (GPS) انجام گرفت. در نهایت از چهار معیار صحت کلی، ضریب کاپا، دقت تولید کننده و دقت کاربر جهت بیان صحت طبقهبندی استفاده شد. نتایج حاصل از سه متد طبقهبندی نشان میدهد بیش از 50 درصد مساحت منطقه مطالعاتی، در طبقه مناطق برداشت رسوبات بادی قرار گرفته است که عمدتا شامل اراضی کشاورزی، خشکه رودها و اراضی شور و سطوح شلجمی شکل در واحد پلایا میباشد. نتایج حاصل از ارزیابی دقت نشان میدهد که الگوریتم حداکثر شباهت با دقت کلی 54/95 درصد و ضریب کاپا 9/0 نسبت به دو الگوریتم دیگر دقت بیشتری دارد. جهت استخراج نقشههای مناطق برداشت رسوبات و کانونهای فرسایش بادی با صحت بالاتر، استفاده از تصاویری با قدرت تفکیک مکانی بالا نظیر Ikonos وQuick Bird پیشنهاد میگردد.
ابراهیم کیخا؛ حمید نیک نهاد قرماخر
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 623-634
چکیده
روش تجزیه و تحلیل عملکرد چشم انداز (LFA) از روشهای نوین ارزیابی مرتع بوده و مبتنی بر شاخصهای عملکرد اکوسیستم است. تعیین میزان اعتبار و صحت روشهای ارزیابی ارائه شده، بهمنظور نیل به نتایج بهتر و دقیقتر و نیز تعیین میزان کارایی آنها در مناطق مختلف، از اهمیت بهسزایی برخوردار است. تحقیق حاضر با هدف بررسی میزان صحت و کارایی روش LFA ...
بیشتر
روش تجزیه و تحلیل عملکرد چشم انداز (LFA) از روشهای نوین ارزیابی مرتع بوده و مبتنی بر شاخصهای عملکرد اکوسیستم است. تعیین میزان اعتبار و صحت روشهای ارزیابی ارائه شده، بهمنظور نیل به نتایج بهتر و دقیقتر و نیز تعیین میزان کارایی آنها در مناطق مختلف، از اهمیت بهسزایی برخوردار است. تحقیق حاضر با هدف بررسی میزان صحت و کارایی روش LFA در مراتع قشلاقی غرب شهرستان گنبدکاووس واقع در استان گلستان انجام شد. برای این منظور پس از شناسایی و تعیین قطعات اکولوژیک و فضای بین قطعات، شاخصهای ارزیابی روش LFA(نفوذپذیری، پایداری و چرخه عناصر غذایی) با استفاده از 11 پارامتر سطحی خاک با 10 تکرار در عرصه مرتعی تعیین گردید. نفوذپذیری خاک از طریق استقرار حلقة تکی فلزی در عرصه و پایداری و کربن آلی خاک به ترتیب ازطریق روشهای الک تر و والکلی- بلاک در آزمایشگاه، اندازهگیری شدند. میزان تبعیت شاخصهای ارایه شده توسط روش LFA از اندازهگیریهای صحرایی و آزمایشگاهی بهعنوان مبنای صحت شاخصها درنظر گرفته شد. نتایج این بررسی نشان داد که دو شاخص پایداری (551/0 R=) و چرخه عناصر غذایی (485/0 R=) دارای صحت متوسط (6/0 - 4/0R=) بوده و کاربرد آنها در مدیریت مراتع منطقه مورد مطالعه قابل توصیه است. شاخص نفوذپذیری خاک (219/0 = R) دارای صحت کم (4/0- 2/0R=) بوده و لذا کاربرد آن در مدیریت مراتع منطقه مورد مطالعه، قابل توصیه نمیباشد .
سید علی حسینی؛ علی احسانی
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 635-645
چکیده
یکی از فاکتورهای تاثیرگذار در تعیین زمان مناسب ورود و خروج دام از مرتع مطالعه فنولوژی گیاهان میباشد. علاوه بر آن با مطالعه فنولوژی زمان مناسب جمع آوری بذر، ارزش غذایی گیاهان و مدیریت مرتع مشخص خواهد شد. در این تحقیق مراحل مختلف فنولوژی 10 گونه از مهمترین گیاهان مرتعی در منطقه سرعلیآباد گرگان به مدت 4 سال(2007-2010) به منظور شناخت ...
بیشتر
یکی از فاکتورهای تاثیرگذار در تعیین زمان مناسب ورود و خروج دام از مرتع مطالعه فنولوژی گیاهان میباشد. علاوه بر آن با مطالعه فنولوژی زمان مناسب جمع آوری بذر، ارزش غذایی گیاهان و مدیریت مرتع مشخص خواهد شد. در این تحقیق مراحل مختلف فنولوژی 10 گونه از مهمترین گیاهان مرتعی در منطقه سرعلیآباد گرگان به مدت 4 سال(2007-2010) به منظور شناخت تاریخها و مدت زمان بروز پدیدههای مهم فنولوژیکی انجام گرفت. رشد طولی و مراحل فنولوژیک گونهها از قبیل تاریخهای شروع رویش، مرحله رشد رویشی، گلدهی، رسیدن و ریزش بذر، دوره خواب گیاه و رشد مجدد پاییزه یادداشت گردید. نتایج حاصل از فنولوژی گیاهان نشان میدهد اغلب گندمیان در اوایل خرداد در مرحله ظهور خوشه و غالب پهن برگان علفی در مرحله گلدهی میباشند لذا از این حیث گیاهان آمادگی لازم برای ورود دام به مرتع در اوایل خرداد میباشند با این تفاوت که در ترسالیها سالهای مرطوب زمان ورود دام در مناطق دشتی 10 روز و در مناطق کوهستانی نیز نسبت به مناطق دشتی یک الی دوهفته دیرتر انجام شود. در بین گونههای گندمیان Agropyrum intermedium و Agropyrum trichophorum و در بین پهن برگان علفی Medicago sativa دیرتر به مرحله گلدهی و تشکیل بذر میرسند. بهترین زمان جمع آوری بذر اغلب گندمیان بجز A. intermedium وA. trichophorum که اواسط شهریور است، در اواسط تیر ماه میباشد، در پهنبرگان علفی مثل Trifolium repens و Medicago lupulina در اوایل تیر، Centaurea zuvandica در اواسط تیر و Medicago sativa اواخر تیر میباشد.
علیرضا محمودی؛ مرضیه مکرم؛ فاطمه عابدی
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 646-657
چکیده
کمیت و کیفیت آب شرب دام در مرتع از عوامل مهم در تعیین شایستگی مرتع برای چرای دام می باشند. کیفیت نامناسب آب بر سلامت دام ها و بازده تولیدی آنها اثر نامطلوب خواهد داشت. با توجه به اهمیت کیفیت آب برای شرب دام این تحقیق با هدف تعیین کیفیت آب شرب دام در مراتع قشلاقی خلیل آباد انجام شد. در این مطالعه به منظور تهیه نقشه کیفیت آب شرب برای بز از ...
بیشتر
کمیت و کیفیت آب شرب دام در مرتع از عوامل مهم در تعیین شایستگی مرتع برای چرای دام می باشند. کیفیت نامناسب آب بر سلامت دام ها و بازده تولیدی آنها اثر نامطلوب خواهد داشت. با توجه به اهمیت کیفیت آب برای شرب دام این تحقیق با هدف تعیین کیفیت آب شرب دام در مراتع قشلاقی خلیل آباد انجام شد. در این مطالعه به منظور تهیه نقشه کیفیت آب شرب برای بز از روش فازی در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS) استفاده شد. برای این منظور، بعد از نمونه برداری از مکانهای شرب دام بز، فاکتورهای TDS، EC، Mg2+ وNa+ برای نمونه ها تهیه شد. به منظور تهیه نقشه پهنه بندی هر یک از فاکتورها، از روش میانگین عکس فاصله استفاده شد. نتایج این پهنه بندی نشان داد که کیفیت آب شرب منطقه از نظر سدیم بین 2 تا 96/84 میلی گرم بر لیتر قرار دارد. همچنین مقدار منیزیم بین 03/216 تا 72/875 میلی گرم بر لیتر می باشد. در حالیکه میزان هدایت الکتریکی آب (EC) منطه مورد مطالعه بین 37/2016 تا 4/12597 میکروموس بر سانتی متر می باشد. همچنین میزان TDS بین 59/245 تا 19/5909 میلی گرم بر لیتر می باشد. همچنین برای همگن کردن نقشه های پهنه بندی کیفیت آب از روش فازی استفاده شد و هر یک از نقشه ها بین 0 تا 1 با استفاده از تابع عضویت قرار داده شد. بعد از تهیه نقشه فازی برای هر یک از پارامترها و همپوشانی آن ها با استفاده از روش AHP، نتایج نشان داد که 71 درصد از وسعت منطقه (معادل 16/7 کیلومتر مربع) دارای کیفیت متوسط برای شرب دام بز دارند و 17 درصد از وسعت منطقه (معادل 71/1 کیلومتر مربع) بدون کیفیت برای شرب دام می باشد. به طور کلی قسمت های شمال و شمال غرب منطقه دارای کیفیت آب خوبی برای شرب دام بز محسوب می شود.
سید علی موسوی؛ ابوالفضل رنجبر فردویی؛ سیدحجت موسوی؛ سیدجواد ساداتی نژاد
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 658-675
چکیده
فرسایش خاک متاثر از عوامل فرسایشپذیر و فرساینده است و مدلسازی منطقهای فرسایشپذیری میتواند معیاری برای برآورد میزان هدررفت خاک و تخریب اراضی محسوب شود. هدف از این پژوهش مدلسازی فرسایشپذیری در منطقه خوروبیابانک با استفاده از مؤلفههای فیزیکی خاک، فیزیونومی زمین و پوشش گیاهی از طریق روشهای تحلیل آماری است. بدین منظور ...
بیشتر
فرسایش خاک متاثر از عوامل فرسایشپذیر و فرساینده است و مدلسازی منطقهای فرسایشپذیری میتواند معیاری برای برآورد میزان هدررفت خاک و تخریب اراضی محسوب شود. هدف از این پژوهش مدلسازی فرسایشپذیری در منطقه خوروبیابانک با استفاده از مؤلفههای فیزیکی خاک، فیزیونومی زمین و پوشش گیاهی از طریق روشهای تحلیل آماری است. بدین منظور ابتدا تعداد 33 نمونه خاک در امتداد سه ترانسکت از واحدهای پلایا تا کوهستان از عمق 0تا50 سانتیمتر برداشت گردید. سپس از طریق تجزیه و تحلیلهای آزمایشگاهی مقادیر عناصر ماسه، رس، سیلت، کربن و ماده آلی اندازهگیری شد و مقادیر عامل فرسایشپذیری (K) و شاخص فرسایشپذیری خاک (SEI) محاسبه گردید. علاوه براین در این نقاط پارامترهای فیزیونومی زمین نظیر مقادیر شیب، ارتفاع و جهت شیب، و همچنین پوشش گیاهی برآورد شد. نهایتاً با استفاده از رگرسیون ساده و چند متغیره مبادرت به رابطهسنجی بین مولفههای مذکور گردید و از بین آنها مناسبترین روابط با بالاترین ارزش رجحانی انتخاب شد. نتایج مدلسازی حاکی از حداکثر ارتباط معنیدار خطی SEI با عناصر سیلت، رس و ماسه به ترتیب با ضریب تبیین 868/0، 847/0 و 830/0، و K با مولفههای ماسه، رس و سیلت بترتیب با ضریب تبیین 984/0، 981/0 و 866/0 میباشد. نتایج رگرسیون چندگانه نیز بیانگر بیشترین ارتباط معنیدار SEI و K با مجموعه پارامترهای فیزیکی خاک، فیزیونومی زمین و پوشش گیاهی بترتیب با ضریب تبیین 959/0 و 992/0 و خطای برآورد 0007/0 و 001/0 در سطح معنیداری 99% میباشد. بنابراین نتایج امکـان تخمین سـریع و نسبتاً دقیـق فرسایشپذیری را در قالب محاسبه SEI و K از طریق مؤلفـههـای فیزیکی خاک، فیزیونومی زمین و پوشش گیاهی با بهرهگیری از مدلهای آماری تک متغیره و چندمتغیره فراهم میآورد. بدیهی است در صورت دستیابی به مؤلفههای مذکور میتوان میزان فرسایشپذیری خاک را در حوضه خوروبیابانک با استفاده از مدلهای خطی و غیرخطی برآورد نمود.
کاظم ساعدی؛ فرهنگ قصریانی؛ علی اشرف جعفری؛ محمد فیاض
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 676-684
چکیده
ظرفیت چرای مرتع بستگی به میزان تحمل گیاه در برابر از دست دادن اندام فتوسنتزکننده دارد. برای سنجش اثرات قطع (چرای شبیهسازی شده) بر گونه مهم مرتعی Dactylis glomerata، قبل از آغاز فصل رویشی سال 1386 اقدام به محصور کردن قطعهای نیم هکتاری مرتع در سامان زردوان سارال شد. در این قرق تحقیقاتی 40 پایه از این گونه بهصورت کاملاً تصادفی انتخاب شد و هر 10 ...
بیشتر
ظرفیت چرای مرتع بستگی به میزان تحمل گیاه در برابر از دست دادن اندام فتوسنتزکننده دارد. برای سنجش اثرات قطع (چرای شبیهسازی شده) بر گونه مهم مرتعی Dactylis glomerata، قبل از آغاز فصل رویشی سال 1386 اقدام به محصور کردن قطعهای نیم هکتاری مرتع در سامان زردوان سارال شد. در این قرق تحقیقاتی 40 پایه از این گونه بهصورت کاملاً تصادفی انتخاب شد و هر 10 پایه به تیمارهای قطع تولید از طریق چشمی به میزانهای 0، 40-20، 60-40 و 80-60 درصد اختصاص یافت. تیمارهای قطع در سه بار و با فاصله یک ماه در سالهای 89-86 صورت گرفت و برای محاسبه درصد دقیق مقدار برداشت، علوفه برداشت شده پس از خشک کردن در هوای آزاد توزین شدند. به همین منظور، تولید تمامی پایهها (بجز پایههای شاهد) در آخر فصل رویشی برداشت شدند. در سال پنجم، بدون اعمال تیمارهای قطع، و در اواخر فصل رویشی اقدام به اندازهگیری ویژگیهای مرگ و میر، ارتفاع، تولید و تعداد ساقه زایشی در تمامی پایهها شد و سپس تمامی پایهها از خاک بیرون آورده شدند تا ذخایر کربوهیدراتهای محلول و ترکیبهای نیتروزنی ریشه گیاهان اندازهگیری شود. همچنین، ویژگی پروتئین خام به عنوان شاخص کیفیت علوفه اندام هوایی نیز مورد اندازهگیری قرار گرفت. با استفاده از طرح آماری کاملاً تصافی نامتعادل، تجزیه دادهها انجام شد. بعد از پنج سال، تنها یک مورد مرگ و میر در میان 40 پایه انتخابی دیده شد. نتایج نشان داد که گونه D. glomerata اثرپذیری بالایی نسبت به شدتهای مختلف قطع از خود نشان داد، بهطوری که عمل قطع باعث کاهش ارتفاع (به ترتیب از شاهد تا قطع سنگین: 54، 35، 36، و 35 سانتیمتر)، تعداد ساقه زایشی (به ترتیب از شاهد تا قطع سنگین: 0/4، 2/1، 8/0 و 1/1)، وزن اندام هوایی (به ترتیب از شاهد تا قطع سنگین: 3/3، 6/1، 7/1 و 4/1 گرم) و وزن ریشه (به ترتیب از شاهد تا قطع سنگین: 3/17، 9/12، 6/8 و 6/9 گرم) شد. تیمار قطع، کربوهیدراتهای محلول و ترکیبهای نیتروژنی را تحت تأثیر قرار نداد. بهطور کلی، ویژگیهای کیفیت علوفه گونه مورد بررسی در اثر اعمال قطع تغییری نکردند.
علیرضا هدایتی فیروزآبادی؛ سید عبدالرضا کاظمینی؛ هادی پیرسته انوشه
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، صفحه 685-698
چکیده
بهمنظور ارزیابی عملکرد علوفه در کشت مخلوط سورگوم (Sorghum bicolor)-کوشیا (Bassia indica)، آزمایش مزرعهای بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارها شامل تنش شوری در سه سطح 2، 7 و 14 دسیزیمنس بر متر در کرتهای اصلی و سامانه کشت در پنج سطح (سورگوم خالص، 3/2 سورگوم، 3/1 سورگوم، 2/1 سورگوم و کوشیا خالص) در کرتهای ...
بیشتر
بهمنظور ارزیابی عملکرد علوفه در کشت مخلوط سورگوم (Sorghum bicolor)-کوشیا (Bassia indica)، آزمایش مزرعهای بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارها شامل تنش شوری در سه سطح 2، 7 و 14 دسیزیمنس بر متر در کرتهای اصلی و سامانه کشت در پنج سطح (سورگوم خالص، 3/2 سورگوم، 3/1 سورگوم، 2/1 سورگوم و کوشیا خالص) در کرتهای فرعی بود. نتایج نشان داد که تنش شوری اگرچه رشد و عملکرد علوفه هر دو گیاه را کاهش داد، ولی کوشیا کاهش عملکرد کمتری نشان داد، بهطوریکه تأثیر شوری 7 دسیزیمنس بر متر بر ارتفاع و علوفه خشک کوشیا معنیداری نبود. همچنین، شوری 14 دسیزیمنس بر متر موجب کاهش ارتفاع، علوفه خشک و تر بهترتیب بهمیزان 1/52، 9/44 و 4/62 درصد در سورگوم و 5/15، 7/38 و 3/23 درصد در کوشیا شد. شاخص عملکرد نسبی سورگوم در این سطح شوری به میزان 9 درصد کاهش یافت، ولی بر عملکرد نسبی کوشیا تأثیری نداشت. کوشیا در همه سطوح شوری، پاسخ کمتری به کشت مخلوط نشان داد، بهطوریکه در همه تیمارها و همه صفات تفاوت معنیداری بین کشت مخلوط 3/1 و 2/1 سورگوم با کشت خالص مشاهده نشد. ازاینمنظر، سامانههای کشت مخلوط 3/1 سورگوم در همه سطوح شوری و 2/1 سورگوم در شوری 14 دسیزیمنس بر متر دارای عملکرد نسبی بالای یک بود. سورگوم تأثیرپذیری نسبت به رقابت داشت، بهطوریکه وزن تر و خشک سورگوم تنها در کشت مخلوط 3/1 سورگوم نسبت به کشت خالص کمتر نبود. کشت مخلوط 3/2 سورگوم بهویژه در شوری بالا، بشدت عامل بازدارندهای برای سورگوم بود. عملکرد نسبی سورگوم تنها در کشت مخلوط 3/2 سورگوم در شوری متوسط بالای یک بود. بر اساس نتایج بدستآمده مشخص گردید که کشت مخلوط بهینه برای هر گیاه درحالیکه تأثیر منفی معنیداری بر عملکرد علوفه نداشت، توانست باعث کاهش اثر منفی تنش شوری گردد. در شرایط شور امکان هر کشت مخلوطی وجود ندارد و رسیدن به یک نتیجه کلی برای تصمیمگیری در مورد کشت مخلوط در شرایط شور نیازمند تحقیقات بیشتری است.