دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396
علی گهرنژاد؛ پژمان طهماسبی؛ اسماعیل اسدی؛ جواد معتمدی
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 1-15
چکیده
در تنوع عملکرد برخلاف تنوع گونهای که تنها در ارتباط با فراوانی گونهای میباشد، به جنبههای مختلف تنوع عملکرد در ترکیبات زیستی و نقش جمعیتها در جامعه توجه میگردد. تنوع عملکرد بهطور مستقیمی در ارتباط با خدمات اکوسیستم میباشد که بایومسگیاهی بسیاری از خدمات اکوسیستمی از قبیل تامین غذا، حفاظت، و گرده افشانی را شامل میگردد. ...
بیشتر
در تنوع عملکرد برخلاف تنوع گونهای که تنها در ارتباط با فراوانی گونهای میباشد، به جنبههای مختلف تنوع عملکرد در ترکیبات زیستی و نقش جمعیتها در جامعه توجه میگردد. تنوع عملکرد بهطور مستقیمی در ارتباط با خدمات اکوسیستم میباشد که بایومسگیاهی بسیاری از خدمات اکوسیستمی از قبیل تامین غذا، حفاظت، و گرده افشانی را شامل میگردد. در این مطالعه اقدام به آزمون چندین فرض میگردد(الف) آزمون وجود رابطه نزدیک بین غنای گونه ای با بایومس گیاهی (ب) آزمون وجود رابطه نزدیک بین تنوع عملکرد FAD2 با بایومس گیاهی (ج) توجیه درصد قایل توجهی از تغییرات بایومس گیاهی بوسیله پارامترهای محیطی و ویژگیهای گیاهی. نتایج مطالعه نشان داد که غنای گونه ای جهت پیش بینی بایومس گیاهی با مقدار ضریب همبستگی برابر03/0 بهعنوان شاخصی مناسب بهحساب نمیآید. مقادیرضریب همبستگی شاخص تنوع عملکرد FAD2 با بایومس گیاهی واحدهای نمونه برداری در حدود 4/0 گردید که بهسبب توجیه درصد قابل توجهی از تغییرات بایومس گیاهی میتواند شاخصی نسبتا مناسب در برآورد بایومس گیاهی بهحساب آید. در نهایت، بهمنظور آزمون فرضیه سوم اقدام به ایجاد مدلهای فرضی بر مبنای پارامترهای محیطی و ویژگیهای گیاهی و شاخص تنوع عملکرد FAD2 گردید و مشاهده شد که تلفیق فاکتورهای غیرزنده، ویژگیهای گیاهی و تنوع عملکردی (FAD2) که شامل پارامترهای بارش، طول برگ، ارتفاع گیاه و شاخص FAD2 میگردد، حدود 75 درصد تغییرات تنوع عملکرد بایومس گیاهی را توجیه میکند و بهعنوان مناسبترین مدل پیشبینی بایومس گیاهی بهشمار میآید.
محمد حسین پارسامهر؛ زهرا خسروانی
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 16-29
چکیده
خشکسالی نشانه روشنی از نوسانات اقلیمی است و تاثیر زیادی بر جوامع بشری دارد. مطالعه وضعیت خشکسالی جهت برنامهریزی و مدیریت منابع آب از اهمیت زیادی برخوردار است. شاخصهای زیادی برای بررسی خشکسالی وجود دارد که غالبا بر مبنای یک پارامتر استوار هستند. یکی از روشهایی که از چندین پارامتر استفاده میکند، تکنیک اولویتبندی بر اساس شباهت ...
بیشتر
خشکسالی نشانه روشنی از نوسانات اقلیمی است و تاثیر زیادی بر جوامع بشری دارد. مطالعه وضعیت خشکسالی جهت برنامهریزی و مدیریت منابع آب از اهمیت زیادی برخوردار است. شاخصهای زیادی برای بررسی خشکسالی وجود دارد که غالبا بر مبنای یک پارامتر استوار هستند. یکی از روشهایی که از چندین پارامتر استفاده میکند، تکنیک اولویتبندی بر اساس شباهت به راه حل ایدهآل (TOPSIS) است. این الگوریتم یکی از روشهای تصمیمگیری چند معیاره است. در این تحقیق با استفاده از تکنیک TOPSIS، خشکسالی مناطق خشک و نیمهخشک استان اصفهان تعیین و طبقهبندی شد. برای این منظور از چهار عنصر اقلیمی شامل دما، تعداد روز بارانی، بارندگی سالانه و درصد رطوبت نسبی مربوط به دوره آماری 20 ساله (2013-1994) پنج ایستگاه هواشناسی استفاده شد. جهت اعتبارسنجی روش پیشنهادی، دادههای خروجی روش TOPSIS با دادههای خروجی نمایه دهکهای بارندگی (DPI)، نمایه درصد نرمال بارندگی (PNPI)، نمایه ناهنجاریهای بارندگی (RAI) و نمایه بارندگی استاندارد شده (SPI) مقایسه گردید. برای این منظور از ضریب همبستگی رتبهای اسپیرمن بین مقادیر کمی شده رتبه شدت خشکسالی شاخص و بارندگی سالانه استفاده شد. نتایج نشان داد که در تمام ایستگاههای مورد مطالعه همبستگی بسیار قوی بین رتبه تعیین شده شدت خشکسالی الگوریتمTOPSIS با بارندگی سالیانه در مقایسه با دیگر شاخصها وجود دارد. بنابراین اعتبار مدل مورد تایید است. به طور کلی نوسانات رطوبتی در سطح منطقه مورد مطالعه زیاد است. به بیان دیگر شدت خشکسالی از ایستگاهی به ایستگاه دیگر و از سالی به سال دیگر کاملاً مستقل است، به طوری که نایین با 13 سال بیشترین و اصفهان با 7 سال کمترین تعداد سال همراه با خشکسالی را داشتند. در الگوریتم تاپسیس به دلیل اینکه از پارامترهای بیشتری در مقایسه با روشهای ساده قبلی استفاده میشود، پدیده خشکسالی به مقدار واقعی خود نزدیکتر است. همچنین در این روش یک ارتباط سیستماتیک بین عناصر اقلیمی در یک سال و سالهای دیگر وجود دارد و با در نظر گرفتن این ارتباط، بررسی خشکسالی و رتبهبندی آن صورت میگیرد. در پایان میتوان اظهار داشت الگوریتم تاپسیس یکی از روشهای توانمند در تعیین و رتبهبندی خشکسالی است.
منیژه مهدی زاده؛ علی گلکاریان؛ کمال الدین ناصرالدین؛ علی اصغر طالبانفرد
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 30-38
چکیده
ارتباط بین خاک و گیاه از زمانهای دور مورد توجه بوده و آگاهی از چگونگی این ارتباط بیشترین منافع را برای انسان در پی داشته است لذا در این تحقیق اثر خصوصیات خاک بر استقرار گیاه سیاهتاغ از طریق اندازهگیری شاخصهای رشد اندام هوایی بررسی شد بدین منظور در دو منطقه مجاور با خاک متفاوت در شهرستان گناباد و مهولات برخی از خصوصیات فیزیکی ...
بیشتر
ارتباط بین خاک و گیاه از زمانهای دور مورد توجه بوده و آگاهی از چگونگی این ارتباط بیشترین منافع را برای انسان در پی داشته است لذا در این تحقیق اثر خصوصیات خاک بر استقرار گیاه سیاهتاغ از طریق اندازهگیری شاخصهای رشد اندام هوایی بررسی شد بدین منظور در دو منطقه مجاور با خاک متفاوت در شهرستان گناباد و مهولات برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و شاخصهای رشد اندامهایی درختچه سیاهتاغ اندازهگیری شد و با استفاده از نرم افزار Minitab از طریق آزمون t دونمونهای مورد ارزیابی قرار گرفت با توجه به نتایج این پژوهش پارامترهای خاک شامل درصدآهک، میزان پتاسیم و فسفر بر رشد تاغ تاثیر معنیداری ندارد اما افزایش درصد اشباع خاک، کاهش اسیدیته خاک و افزایش میزان کربن و نیتروژن در کشت فارو و هدایت الکتریکی پایین در چاله پر شده از رسوبات و نیز بافت ریز دانه در دو نوع کشت باعث بهبود رشد تاغ میگردد. همچنین شوری خاک زنده مانی این گیاه را تحت تاثیر قرار نمیدهد.
مهدی قاسمی؛ اسماعیل کرمی دهکردی
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 39-56
چکیده
منابع طبیعی در بیشتر موارد به عنوان کالای مشترک کنشگران ذینفع مختلف در نظر گرفته میشود که هریک ممکن است منافع مختلف و اغلب رقابتی با یکدیگر داشته باشند. مدیریت این تضادها جزء مهمی از مدیریت منابع طبیعی بشمار میرود. هدف این مقاله شناخت کنشگران، منافع و منابع آنها و ترسیم الگوی تضاد بین آنها در حوضههای دوراهان و چشمهعلی در استان ...
بیشتر
منابع طبیعی در بیشتر موارد به عنوان کالای مشترک کنشگران ذینفع مختلف در نظر گرفته میشود که هریک ممکن است منافع مختلف و اغلب رقابتی با یکدیگر داشته باشند. مدیریت این تضادها جزء مهمی از مدیریت منابع طبیعی بشمار میرود. هدف این مقاله شناخت کنشگران، منافع و منابع آنها و ترسیم الگوی تضاد بین آنها در حوضههای دوراهان و چشمهعلی در استان چهارمحال و بختیاری میباشد. در این زمینه از یک روششناسی مطالعه چند موردی با واحدهای تحلیل چندگانه استفاده شد. دو حوضه آبخیز (هریک حاوی چند روستا) دارای منابع مختلف طبیعی با مالکیتهای مختلف ملی و مردمی که گزارشاتی در مورد اختلاف مالکیت مردم آنها با اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان ثبت شده بود مورد بررسی قرار گرفتند. در گردآوری دادهها از روشهای کیفی از جمله مشاهده، مصاحبههای نیمه ساختارمند، گروههای متمرکز، نقشهکشیها و نمودارها استفاده شد و در تحلیل داده ها به طور ویژه تکنیک ارزیابی الگوی تضاد (CPA) بکار رفت. هر یک از کنشگران بیرونی با اجتماعات درونی روستا منافع مختلفی داشتند، که این منافع باعث ایجاد تضاد بین آنها شده بود. همچنین میزان تضاد بین هر یک از کنشگران در سطح متفاوتی قرار داشت، به طوری که بیشترین میزان تضاد، مربوط به کنشگران حفاظت گرا بیان شد. در صورتی که تضاد با کنشگران دیگر در حد اختلاف یا یک نارضایتی ناشی از خدماترسانی نامناسب بود. از مهمترین پیامدهای تضاد بین کنشگران می توان به تضعیف معیشت خانوارهای روستایی، مهاجرت خانوارها از روستا و کاهش سرمایه اجتماعی اشاره نمود. علی رغم پیامدهای منفی، تضاد در برخی موارد نتایج مثبت کوتاه مدت بر جای گذاشته و باعث بهبود پوشش گیاهی در بعضی مناطق شده است.
ولی اله رئوفی راد؛ راضیه صبوحی؛ غلامرضا شجاعی؛ ستاره باقری
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 57-66
چکیده
طرحهای مرتعداری یکی از ابزارهای اصلی مدیریت و بهرهبرداری از مراتع در ایران است و در تهیه آنها سطح مرتع، تعداد بهرهبردار و تعداد دام از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد. تحقیق حاضر در سال 1387 در سطح مراتع استان اصفهان به منظور بررسی رابطه بین سطح، تعداد بهرهبردار و نسبت تعداد دام موجود به تعداد دام مجاز با وضعیت مرتع انجام شد. ...
بیشتر
طرحهای مرتعداری یکی از ابزارهای اصلی مدیریت و بهرهبرداری از مراتع در ایران است و در تهیه آنها سطح مرتع، تعداد بهرهبردار و تعداد دام از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد. تحقیق حاضر در سال 1387 در سطح مراتع استان اصفهان به منظور بررسی رابطه بین سطح، تعداد بهرهبردار و نسبت تعداد دام موجود به تعداد دام مجاز با وضعیت مرتع انجام شد. بدین منظور با مراجعه به اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان اصفهان، لیست کلیه طرحهای مرتعداری تهیه و با مطالعه دقیق کتابچه طرحها، سطح مراتع و تعداد بهرهبردار هر طرح استخراج گردید. در مرحله بعد وضعیت مراتع به روش چهار فاکتوره (مرتع قشلاقی) و شش فاکتوره (مرتع ییلاقی) و تعداد دام مجاز مراتع تعیین و همچنین تعداد دام موجود مراتع شمارش گردید. در مرحله آخر رابطه بین سطح مرتع، تعداد بهرهبردار و نسبت تعداد دام موجود به تعداد دام مجاز (بصورت جداگانه و مشترک) با وضعیت مرتع در سه حالت (کل مراتع، مراتع قشلاقی و مراتع ییلاقی) به روش همبستگی اسپیرمن و آنالیز تشخیص (تحلیل ممیزی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که سطح مرتع و نسبت تعداد دام موجود به تعداد دام مجاز در مراتع ییلاقی و مجموع مراتع قشلاقی و ییلاقی (مشترکاً) ارتباط معنیداری با وضعیت مرتع دارد، در حالی که رابطه معنیداری برای هیچکدام از متغیرها با وضعیت مراتع قشلاقی یافت نشد. بنابراین کاهش سطح مرتع و نسبت تعداد دام موجود به تعداد دام مجاز با توجه به نوع مرتع (ییلاقی یا قشلاقی) میتواند یکی از عوامل تاثیر گذار بر تخریب وضعیت مرتع در منطقه مورد مطالعه میباشد.
زهرا جعفری؛ حمید نیک نهاد قرماخر؛ مریم قاسمی؛ عیسی جعفری
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 80-88
چکیده
تبدیل جنگلها و مراتع به اراضی کشاورزی، امروزه در سطح دنیا نگرانیهای زیادی را در زمینه تخریب خاک، محیط زیست و تغییر اقلیم جهانی پدید آورده است. مطالعه تغییرات خصوصیات خاک در اثر تغییر کاربری اراضی، ضروری است و جهت شناخت مدیریتهای پایدار در هر منطقه بهمنظور جلوگیری از تخریب خاک، ایجاد و تثبیت تولید پایدار و نیز اهداف زیست محیطی ...
بیشتر
تبدیل جنگلها و مراتع به اراضی کشاورزی، امروزه در سطح دنیا نگرانیهای زیادی را در زمینه تخریب خاک، محیط زیست و تغییر اقلیم جهانی پدید آورده است. مطالعه تغییرات خصوصیات خاک در اثر تغییر کاربری اراضی، ضروری است و جهت شناخت مدیریتهای پایدار در هر منطقه بهمنظور جلوگیری از تخریب خاک، ایجاد و تثبیت تولید پایدار و نیز اهداف زیست محیطی میتواند راهحل مفیدی باشد. در دهههای گذشته بخشهای وسیعی از مراتع آوارد به اراضی کشاورزی تبدیل شدهاند و در سالهای اخیر، احداث باغهای مثمر در این اراضی زراعی کم بازده مطرح گردیده است. این تحقیق بهمنظور بررسی اثرات تغییر کاربری اراضی بر برخی خصوصیات فیزیکی - شیمیایی خاک در منطقه آوارد انجام شد. بعد از شناسایی منطقه از طریق پیمایش صحرایی و با استفاده از دستگاه GPS، 3 نمونه مرکب خاک از عمق 30-0 سانتیمتر هر تیمار (مرتع، زراعت غلات ، زراعت حبوبات، باغ گردو و باغ گردو- سیب ) برداشت شد و جهت تعیین برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شامل: بافت خاک، پایداری خاکدانهها، جرم مخصوص ظاهری، درصد تخلخل کل،کربن آلی، اسیدیته و هدایت الکتریکی به آزمایشگاه خاکشناسی منتقل شد. شاخص فرسایشپذیری خاک نیزبا استفاده از رابطه نسبت رس اصلاح شده، محاسبه شد. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از روش تجزیه واریانس یکطرفه (ANOVA) استفاده گردید. سپس بهمنظور مقایسه میانگینها از آزمون توکی در سطح معنیداری 5 درصد استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که احداث باغهای مثمر در اراضی زراعی کم بازده، بر پایداری خاکدانهها و هدایت الکتریکی خاک اثر مثبت معنیداری(05/0P<) نهاده است، اما بر سایر خصوصیات از جمله کربن آلی خاک اثر معنیداری نگذاشته است(05/0P>). با توجه به نتایج بهدست آمده، میتوان چنین نتیجهگیری نمود که حفظ مراتع طبیعی مناسبترین کاربری اراضی در منطقه مورد مطالعه میباشد. در اراضی زراعی کم بازده منطقه مورد مطالعه نیز، احداث باغهای مثمر پیشنهاد میگردد.
علی اکبر نظری سامانی؛ اصغر توکلی؛ هدی قاسمیه؛ ناصر مشهدی؛ محمدرضا راهداری
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 67-79
چکیده
یکی از مهمترین فرآیندهای طبیعی در مناطق نیمه خشک، خشک و فراخشک فرسایش بادی است که در نتیجه وزش بادهای فرساینده به وقوع میپیوندد. در مطالعات مربوط به فرسایش بادی باید سرعت باد و همچنین فراوانی و تداوم وزش باد در نظر گرفته شود. ارگ کاشان یکی از معدود مجموعههای متنوع از انواع تپههای ماسهای در ایران به شمار میآید. به منظور ...
بیشتر
یکی از مهمترین فرآیندهای طبیعی در مناطق نیمه خشک، خشک و فراخشک فرسایش بادی است که در نتیجه وزش بادهای فرساینده به وقوع میپیوندد. در مطالعات مربوط به فرسایش بادی باید سرعت باد و همچنین فراوانی و تداوم وزش باد در نظر گرفته شود. ارگ کاشان یکی از معدود مجموعههای متنوع از انواع تپههای ماسهای در ایران به شمار میآید. به منظور بررسی رابطه بین ویژگی های باد (نسبت یک جهته، شاخص بادناکی، تداوم و فراوانی باد) با مرفولوژی ارگ و همچنینی بررسی میزان تغییرات پتانسیل انتقال ماسه در مناطق مختلف ارگ، داده ایستگاههای سینوپتیک کاشان، اردستان، جنگلبانی بادرود، گرمسار و قم اخذ و از تلفیق آن در محیط GIS نقشه های هم پتانسیل انتقال ماسه، خطوط همسرعت باد میانگین و باد حداکثر در ارگ کاشان ترسیم شد. از مقایسه نقشههای ترسیم شده با یکدیگر نتیجه گرفته شد که نقشه خطوط همسرعت باد میانگین با نقشه هم پتانسیل انتقال ماسه همخوانی دارد و از شرق به غرب ارگ کاهش مییابند. بنابراین نتیجه گرفته میشود فراوانی وزش باد نسبت به سرعت آن، نقش مهمتری در انتقال ماسهها و مرفولوژی ارگ به عهده داشتهاند. همچنین مقایسه مرفولوژی ارگ و نتایج حاصل از بادسنجی در ایستگاههای مختلف نشان داد که در شکلگیری مرفولوژی ارگ، نقش وزش بادهای بهار و تابستان بیشتر میباشد. همچنین عدم هماهنگی بین نوع رژیم بادی فعلی و حضور هرم ها در میان ارگ را میتوان به شرایط بادی دوره های قبلی به ویزه آخرین دورة بیشینه یخچالی مرتبط دانست.
فاطمه رحیمی نژاد؛ محمد ساغری؛ مسلم رستم پور؛ حامد فروغی فر
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 89-97
چکیده
گیاهان بوتهای چند ساله از طرق ریزش لاشبرگ و تاثیر ریشههایشان موجب تغییر کیفیت خاک رویشگاه خود میشوند. با توجه به اهمیت کشت گونههای گیاهی به منظور اصلاح واحیاء مراتع، این تحقیق با هدف بررسی تأثیر دو گونه مرتعی بومی و غیر بومی بر خاک زیر اشکوب خود در قسمتی ...
بیشتر
گیاهان بوتهای چند ساله از طرق ریزش لاشبرگ و تاثیر ریشههایشان موجب تغییر کیفیت خاک رویشگاه خود میشوند. با توجه به اهمیت کشت گونههای گیاهی به منظور اصلاح واحیاء مراتع، این تحقیق با هدف بررسی تأثیر دو گونه مرتعی بومی و غیر بومی بر خاک زیر اشکوب خود در قسمتی از مراتع استپی شهرستان طبس که عملیات احیایی و اصلاحی در آن انجام گرفته است، به مرحله اجرا درآمد. نمونهگیری از خاک به روش کاملاً تصادفی از دو تیمار زیر اشکوب گیاهان و تیمار شاهد و به تعداد ده نمونه از هریک از تیمارها از عمق 20-0 سانتی متری سطح خاک انجام و در هر یک از آنها خصوصیات شیمیایی شامل هدایت الکتریکی، اسیدیته، مواد آلی و املاح محلول سدیم و کلر، با روشهای استاندارد موجود اندازه گیری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که خصوصیات شیمیایی مورد اندازهگیری در خاک زیر اشکوب هر دو گونه نسبت به منطقه شاهد بطور معنی داری(1% P≤) افزایش داشته است. نتایج نشان می دهد که افزایش مقدار این فاکتورها در زیر اشکوب دو گونه با یکدیگر متفاوت بوده بطوریکه مقدار افزایش این خصوصیات بجز ماده آلی، در زیر اشکوب گیاه غیر بومی Atriplexlentiformis چند برابر زیر اشکوب گیاه بومی Salsolayazdiana بوده است. بر اساس نتایج بدست آمده میتوان گفت که استفاده از گیاه غیر بومی Atriplex lentiformis بصورت خالص در جهت احیا مراتع میتواند شوری بیش از حد خاک سطحی را فراهم نماید.
ساوان شاهرخی؛ مهشید سوری؛ جواد معتمدی؛ علیرضا افتخاری
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 98-109
چکیده
گرم شدن هوا اثرات مخربی بر حیات موجودات داشته و سبب تخریب اکوسیستمهای طبیعی، وقوع سیل، خشکسالی و بر هم خوردن تعادل اقلیمی و اکولوژیکی میشود. تشدید اثر گاز گلخانهای در جو در اثر تراکم دی اکسید کربن باعث افزایش گرمای زمین، ذوب یخهای قطبی، وقوع سیلاب های عظیم و نابودی جنگل ها می شود. ترسیب کربن زمینی، توانایی گیاهان و خاک برای جذب ...
بیشتر
گرم شدن هوا اثرات مخربی بر حیات موجودات داشته و سبب تخریب اکوسیستمهای طبیعی، وقوع سیل، خشکسالی و بر هم خوردن تعادل اقلیمی و اکولوژیکی میشود. تشدید اثر گاز گلخانهای در جو در اثر تراکم دی اکسید کربن باعث افزایش گرمای زمین، ذوب یخهای قطبی، وقوع سیلاب های عظیم و نابودی جنگل ها می شود. ترسیب کربن زمینی، توانایی گیاهان و خاک برای جذب دی اکسید کربن از اتمسفر و ذخیره آن در گیاه و خاک است. از این رو راهکاری است که به کاهش کربن اتمسفری و اصلاح تبعات تغییر اقلیم کمک میکند. در پژوهش حاضر، اثر عملیات اصلاحی کنتور فارو بر روی ترسیب کربن در منطقه خلیفان مهاباد استان آذربایجان غربی بررسی شد. در سایتهای مطالعاتی کنتور فارو و شاهد، چهار ترانسکت 100 متری به طور تصادفی و در امتداد هر ترانسکت 5 پلات با فواصل 20 متر، به طور سیستماتیک انداخته شد. بیوماس گیاهی به روش قطع و توزین، در همه پلاتها اندازه گیری شد. در ابتدا و انتهای هر ترانسکت یک پروفیل در دو عمق 15-0 و 30-15 سانتی متری حفر گردید. نمونههای خاک و گیاه به آزمایشگاه فرستاده شدند. میزان ترسیب کربن برای هر کدام از نمونهها تعیین گردید. دادهها با آزمون های تجزیه واریانس یک طرفه و آزمون t مورد تحلیل قرار گرفتند. با مقایسه تک تک اجزای گیاهی در دو منطقه مذکور با یکدیگر، این نتیجه حاصل شد که بین اجزای گیاهی شامل فورب، گراس و لاشبرگ تیمار شاهد و فارو از نظر ترسیب کربن، در سطح احتمال 5% تفاوت معنیداری وجود داشت. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که میزان ترسیب کربن در سایت اجرای عملیات کنتور فارو نسبت به سایت شاهد بالاتر بود. علت این امر را میتوان تاثیر مثبت عملیات کنتور فارو بر کنترل رواناب سطحی، ذخیره سازی بارش در خاک و استفاده از رطوبت اضافی جمعآوری شده در داخل فاروها برای رشد گونههای مرغوب مرتعی، افزایش بیوماس گیاهی و در نتیجه بهبود شرایط منطقه و افزایش ترسیب کربن منطقه اجرای کنتور فارو برشمرد.
اردشیر پورنعمتی؛ اردوان قربانی؛ جابر شریفی نیارق؛ فرزاد میرزایی آقچه قشلاق؛ معصومه امیرخانی؛ محمود گودرزی
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 110-125
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین تولید گیاهان مرتعی در قالب تولید کل و فرمهای رویشی علف گندمیها، پهنبرگان علفی و بوتهایها با عوامل ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهات جغرافیایی در مراتع سبلان در محدوده استان اردبیل بوده است. برای تعیین تولید کل سالیانه، از روش قطع و توزین در سطح پلاتهای یک متر مربعی (جمعاً 216 پلات) در محدودهی ارتفاعی ...
بیشتر
هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین تولید گیاهان مرتعی در قالب تولید کل و فرمهای رویشی علف گندمیها، پهنبرگان علفی و بوتهایها با عوامل ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهات جغرافیایی در مراتع سبلان در محدوده استان اردبیل بوده است. برای تعیین تولید کل سالیانه، از روش قطع و توزین در سطح پلاتهای یک متر مربعی (جمعاً 216 پلات) در محدودهی ارتفاعی 1200 تا 2900 متری استفاده شد. از نقشه توپوگرافی، مدل رقومی ارتفاع و از آن طبقات ارتفاعی، شیب و جهات جغرافیایی استخراج و به موقعیت مکانی نمونهها تعمیم داده شد. همبستگی بین فرمهای رویشی و تولید کل با عوامل انتخاب شده با رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد تولید فرمهای رویشی علف گندمیها (01/0P<)، پهنبرگان علفی (01/0P<) و بوتهایها (05/0P<) با عوامل پستی و بلندی رابطه معنیداری دارند، اما بین تولید کل با این عوامل رابطه معنیداری (05/0P>) مشاهده نشد. تولید علف گندمیها، پهن برگان علفیها و تولید کل با شیب رابطه مستقیم دارند، اما تولید بوتهایها با افزایش شیب کاهش پیدا میکند. تولید علف گندمیها با افزایش ارتفاع افزایش پیدا میکند و مقدار آن در جهت شرقی نیز بیشتر از سایر جهات میباشند. تولید پهنبرگان علفی با افزایش ارتفاع کاهش پیدا میکند و در جهت شرقی بیشتر از سایر جهات است. تولید بوتهها و تولید کل در طبقه ارتفاعی میانی بیشتر از سایر طبقات بوده و در جهت شمالی بیشتر از سایر جهات با توجه به مناسب بودن شرایط اکولوژیکی و تخریب کمتر میباشند. هر چند که واضح است ارتفاع، شیب و جهات جغرافیایی بر تغییرات تولید تأثیر دارند، اما چگونگی این تأثیر بخصوص در ارتباط با فرمهای رویشی گیاهان و روند تغییرات نامشخص میباشد. در مجموع با استفاده از نتایج این تحقیق میتوان در مدیریت این مراتع، بخصوص در امر اصلاح و احیاء استفاده نمود.
فرخ اسدزاده؛ مارال خدادادی؛ احسان احسان ملاحت
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 126-141
چکیده
در سالهای اخیر، بخش زیادی از عرصه آبی دریاچه ارومیه خشک و بستری از رسوبات ریزدانهی شور به وجود آمده که بسیار مستعد فرسایش بادی هستند. این پژوهش به منظور بررسی قابلیت برخی مدلهای ریاضی در تشریح توزیع اندازه ذرات نهشتههای بادی و پیشبینی حساسیت به فرسایش با استفاده از توزیع اندازه ذرات در تپههای ماسهای بخشی از سواحل غربی دریاچه ...
بیشتر
در سالهای اخیر، بخش زیادی از عرصه آبی دریاچه ارومیه خشک و بستری از رسوبات ریزدانهی شور به وجود آمده که بسیار مستعد فرسایش بادی هستند. این پژوهش به منظور بررسی قابلیت برخی مدلهای ریاضی در تشریح توزیع اندازه ذرات نهشتههای بادی و پیشبینی حساسیت به فرسایش با استفاده از توزیع اندازه ذرات در تپههای ماسهای بخشی از سواحل غربی دریاچه ارومیه صورت پذیرفت. در مجموع 48 نمونه از رئوس یک شبکه 500×500 متری و از عمق 5-0 سانتیمتری جمعآوری گردید. توزیع اندازه ذرات نمونهها با استفاده از روش غربال خشک تعیین گردید. شاخصهای آماری اندازه ذرات شامل قطر میانگین، جورشدگی، چولگی و کشیدگی محاسبه گردید. نه مدل توزیع اندازه ذرات جهت تعیین مدل مناسب در تشریح توزیع اندازه رسوبات بادی مورد بررسی قرار گرفته و از اجزاء وزنی مربوط به قطرهای 840>، 420>، 420 تا 840، 100> و 100 تا 840 میکرومتر جهت تعیین میزان حساسیت به فرسایش بادی استفاده گردید. نتایج نشان داد که میانگین اندازه ذرات در نهشتههای بادی بطور متوسط برابر با μm310 (69/1f) بود که در مقایسه با اغلب بیابانهای جهان، شامل ماسههای نسبتا درشتتر، با جورشدگی ضعیف و بسیار لپتوکورتیک بود. با توجه به ضرایب کارایی، مدل فردلاند بهترین عملکرد را در تشریح توزیع اندازه ذرات رسوبات مورد مطالعه نشان داد. نمونههای مورد مطالعه به طور میانگین دارای 97 درصد ذرات کوچکتر از 840 میکرومتر بوده و بسیار مستعد فرسایش بادی میباشند. حدود80 درصد ذرات قابلیت انتقال توسط فرآیند جهش و حدود 17 درصد توسط فرآیند تعلیق را دارند.
فرهنگ قصریانی؛ مینا بیات؛ میرطاهر قائمی؛ حسن یگانه
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 142-151
چکیده
برای مدیریت پایدار مرتع محاسبه ظرفیت مراتع و تعیین حد بهرهبرداری مجاز گونههای مهم و کلیدی مراتع لازم و ضروری میباشد. با داشتن ظرفیت واقعی مراتع و ارائه دقیق برنامههای مدیریتی میتوان از نابودی پوشش گیاهی، خاک و کاهش منابع آب در اراضی مرتعی جلوگیری نمود. در این پژوهش گونه Aeluropuslittoralis از گونههای کلیدی و مهم مراتع تزخراب ارومیه، ...
بیشتر
برای مدیریت پایدار مرتع محاسبه ظرفیت مراتع و تعیین حد بهرهبرداری مجاز گونههای مهم و کلیدی مراتع لازم و ضروری میباشد. با داشتن ظرفیت واقعی مراتع و ارائه دقیق برنامههای مدیریتی میتوان از نابودی پوشش گیاهی، خاک و کاهش منابع آب در اراضی مرتعی جلوگیری نمود. در این پژوهش گونه Aeluropuslittoralis از گونههای کلیدی و مهم مراتع تزخراب ارومیه، مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور انجام تحقیق ابتدا مساحتی معادل 5/0 هکتار در مراتع اطراف دریاچه ارومیه انتخاب و در سال اول به منظور انجام عملیات قرق، محصور گردید. تیمارهای آزمایشی شامل چهار شدت برداشت 25 و 50 و 75 درصد و شاهد(بدون برداشت) بودند. تیمارهای برداشت در فصل رشد با آغاز فصل چرای دام در منطقه به مدت 4 سال انجام گرفت. مقادیر برداشت شده، پس از خشک شدن در هوای آزاد، توزین و برای محاسبه تولید، جمع و محاسبه گردید. همچنین پایههای شاهد و نیز باقیمانده تولید تیمارهای قطع در آخر فصل رویشی برداشت، خشک و توزین گردیدند. با استفاده از طرح آماری کرتهای خرد شده در زمان، تجزیه دادهها انجام شد. در پایان تأثیر تغییرات در خصوصیات فنولوژیکی، تولید علوفه، شادابی، مرگ و میر در پایههای منتخب، مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر سال و شدتهای مختلف برداشت و همچنین اثر متقابل سال و شدتهای مختلف برداشت بر روی تولید علوفه در سطح پنج درصد معنیدار است. این امر بیانگر این است که در سالهای مختلف با وضعیت آب و هوایی متفاوت میزان تولید متفاوت میباشد. نتایج نشان داد که افزایش میزان بهرهبرداری موجب بروز مشکلات و زوال در تواناییهای حیاتی گونه مورد نظر گردید. با بررسی اثرات برداشت در تیمارهای منتخب بر روی پایههای گیاهی حد بهرهبرداری 50 درصد با بروز کمترین اثرات منفی در خصوصیات گیاهی و توانایی حیاتی و استفاده بهینه از تمام علوفه مجاز مناسب تشخیص داده شد.
زهره ابراهیمی خوسفی؛ عباسعلی ولی؛ محمد خسروشاهی؛ رضا قضاوی
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 152-164
چکیده
تالاب گاوخونی یکی از تالاب های مهم ایران مرکزی است که در دهه های اخیر عوامل متعدد اقلیمی و انسانی تغییرات قابل توجهی در سطوح خشک و مرطوب آن به وجود آورده است و زمینه را برای تولید بیشتر گرد و غبار در مناطق مرکزی ایران فراهم نموده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سطوح خشکیده تالاب گاوخونی بر تولید گرد و غبارهای داخلی ایستگاه اصفهان با ...
بیشتر
تالاب گاوخونی یکی از تالاب های مهم ایران مرکزی است که در دهه های اخیر عوامل متعدد اقلیمی و انسانی تغییرات قابل توجهی در سطوح خشک و مرطوب آن به وجود آورده است و زمینه را برای تولید بیشتر گرد و غبار در مناطق مرکزی ایران فراهم نموده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سطوح خشکیده تالاب گاوخونی بر تولید گرد و غبارهای داخلی ایستگاه اصفهان با بهره گیری از تکنیک دورسنجی و گل توفان ها در بازه ی زمانی 22 ساله (71-1370 تا 92-1391) می باشد. بدین منظور از تصاویر ماهواره لندست و داده های بادسنجی ایستگاه سینوپتیک اصفهان استفاده گردید. پس از اعمال عملیات تصحیح هندسی و رادیومتریک، با استفاده از شاخص اختلاف آب نرمال شده(NDWI)، تقویم سطوح خشک و مرطوب تالاب تهیه و مساحت هر طبقه محاسبه گردید. جهت تعیین سرعت آستانه فرسایش بادی، نمونه های دست نخورده به دستگاه سنجش فرسایش بادی انتقال داده شد. تعداد روزهای تؤام با گرد و غبار در ایستگاه سینوپتیک اصفهان بر اساس سرعت باد بیشتر از سرعت آستانه فرسایش بادی محاسبه گردید .ارتباط بین تعداد روزهای گرد وغبار و سطوح خشکیده تالاب با تحلیل همبستگی مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت جهت حصول اطمینان از جهت وزش بادهای غبارزا از سمت تالاب گاوخونی به ایستگاه اصفهان، گل بادها و گل توفان های فصلی و سالانه ترسیم و مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی، رابطه معکوس معنی دار بین تعداد روزهای غبارآلود و سطوح خشکیده تالاب در فصول پاییز، بهار و تابستان و در مقیاس سالانه در ایستگاه اصفهان را نشان داد. همچنین نتایج حاصل از بررسی جهت حرکت بادهای غبارزا با استفاده از گل توفان ها حاکی از عدم وزش این بادها از سمت تالاب گاوخونی به سمت اصفهان می باشد.
اردوان قربانی؛ اردشیر پورنعمتی؛ محسن پناهنده
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 165-180
چکیده
تخمین و پهنهبندی تولید مراتع یکی از مسائل مهم برای مدیریت اصولی این اکوسیستمها میباشد. هدف از این تحقیق برآورد تولید گروههای گیاهی و تولید کل با استفاده از دادههای ماهواره لندست 8 در مراتع کوهستانی سبلان میباشد. تصاویر تاریخ 28 تیر 1392 و برداشت میدانی در اردیبهشت و خردادماه 1392 با توجه به تطابق رشد حداکثری فنولوژیکی منطقه در ...
بیشتر
تخمین و پهنهبندی تولید مراتع یکی از مسائل مهم برای مدیریت اصولی این اکوسیستمها میباشد. هدف از این تحقیق برآورد تولید گروههای گیاهی و تولید کل با استفاده از دادههای ماهواره لندست 8 در مراتع کوهستانی سبلان میباشد. تصاویر تاریخ 28 تیر 1392 و برداشت میدانی در اردیبهشت و خردادماه 1392 با توجه به تطابق رشد حداکثری فنولوژیکی منطقه در نزدیکترین تاریخ به زمان تصویربرداری انجام گرفت. 24 واحد نمونهبرداری در سطح 6 تیپ گیاهی مشخص شد. در هر واحد نمونهبرداری 9 پلات بر اساس مطالعات قبلی و حداقل نمونهی مورد نیاز و با توجه به واریانس پراکنش پوشش گیاهی بهصورت تصادفی- سیستماتیک تعیین و تولید گروههای گیاهی در قالب گراسها، فوربها، بوتهایها و تولید کل برداشت شد. ابتدا برای محاسبه شاخصهای گیاهی، میانگین رقومی 16 پیکسل محل واحدهای نمونهبرداری حاصل از تصاویر تصحیح شده به محیط نرم افزار انتقال داده شد. ماتریس همبستگی بین میانگین پیکسلها و دادههای میدانی برای 24 شاخص گیاهی انتخاب شده برای تولید هر فرم رویشی و کل استفاده شد. نتایج نشان داد که شاخصهای RVI، TNDVI و GNDVI بالاترین ضریب همبستگی را با تولید گراسها، شاخصهای PD312، IO و PD311 با تولید فوربها، شاخصهای RDVI، DVI و RVIبا تولید بوتهایها و PD311، PD321 و PD312 با تولید کل دارند (01/0P<). در مرحله دوم، سه شاخص دارای بالاترین ضریب همبستگی با تولید هر گروه و کل از مرحله قبل انتخاب و با استفاده از تصاویر لندست 8 نقشه پهنهبندی تولید آنها محاسبه شد. نقشههای تولید هر گروه و تولید کل با نقاط نمونهبرداری برای ارزیابی صحت کنترل شد. نتایج نشان داد بهترین نقشه تخمین و پهنهبندی برای تولید گراسها با شاخص TNDVI، فوربها با PD312، بوتهایها با RVI و تولید کل با PD311 میباشد. قابل ذکر است که شاخصهای مشترک مانند PD311 و RVI بین فرمهای رویشی و تولید کل نیز وجود دارند (01/0P<) و (05/0P<). این اشتراک بین تولید کل و فوربها بیشتر است. در کل با توجه به نتایج میتوان از دادههای لندست 8 برای تخمین و پهنهبندی تولید گروههای گیاهی و کل مراتع سبلان برای تعیین ظرفیت مرتع که در مقایسه با روشهای زمینی از نظر زمانی، پوشش سطح وسیع با پتانسیل تکرار و هزینه بسیار مطلوبتر میباشد، استفاده کرد.
پریسا حیدری؛ سعید حجتی؛ نعیمه عنایتی ضمیر؛ امیر رعیت پیشه
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 181-192
چکیده
خاک اصلیترین منبع کربن در اکوسیستمهای خشکی است، اما فعالیتهای انسان در سراسر جهان از جمله تغییر کاربری اراضی منجر به کاهش قابل توجه کربن خاک گردیده است. به نظر میرسد که در طول قرن گذشته تغییر گسترده کاربری اراضی موجب هدر رفت بخش عظیمی از کربن آلی خاکها شده است. از اینرو این مطالعه به منظور بررسی تاثیر تغییر کاربری اراضی از مرتع ...
بیشتر
خاک اصلیترین منبع کربن در اکوسیستمهای خشکی است، اما فعالیتهای انسان در سراسر جهان از جمله تغییر کاربری اراضی منجر به کاهش قابل توجه کربن خاک گردیده است. به نظر میرسد که در طول قرن گذشته تغییر گسترده کاربری اراضی موجب هدر رفت بخش عظیمی از کربن آلی خاکها شده است. از اینرو این مطالعه به منظور بررسی تاثیر تغییر کاربری اراضی از مرتع به زراعت بر ذخیره کربن آلی (C Stock) و برخی شاخصهای بیولوژیکی خاک شامل (کربن آلی کل (SOC)، تنفس پایه خاک (BSR)، کربن زیست توده میکروبی (MBC)، نسبت میکروبی (MQ) و ضریب فعالیت متابولیکی (qCO2)) در شرق استان خوزستان (حوزه آبخیز رکعت) مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور نمونههای خاک در هشت تکرار از لایههای 15-0 و 30-15 سانتیمتری در هر دو کاربری تهیه شدنددر این آزمایش مقادیر qCO2 ، میزان SOC، MBC و MQدر کاربری کشاورزی نسبت به مرتع طبیعیتفاوت معنی داری نداشتند ولی مقدار ذخیره کربن آلی خاک نیز در کاربری کشاورزی در لایههای 15-0 و 30-15 سانتیمتری با مقادیر 5/19، 3/8 تن بر هکتار نسبت به مرتع طبیعی (7/29، 9/15 تن بر هکتار) به ترتیب 34 و 47 درصد کاهش یافت. مقدار SOC در کاربری کشاورزی در لایههای سطحی و زیرسطحی خاک (47/8، 28/5 گرم برکیلوگرم خاک) نسبت به مرتع طبیعی (29/13، 55/6 گرم برکیلوگرم خاک) 36 و 19درصد کاهش داشت. همچنینMBC در لایههای 15-0 و 30-15 سانتیمتری خاک در کاربری کشاورزی نسبت به مرتع طبیعی به میزان 60 و 71 درصد کاهش، MQ به میزان 37 و 65 درصد کاهش و qCO2 به میزان 4-3 برابر افزایش نشان دادند.بطور کلی تغییر کاربری اراضی موجب هدر رفت قابل توجه کربن آلی کل و تقریباً نیمی از ذخیره کربن آلی در سطح خاک شده است. کم شدن مقدار کربن آلی در کاربری کشاورزی موجب کاهش قابل توجهی در کربن زیست توده میکروبی نسبت به سایر صفات گردیده است که میتوان آن را یک شاخص کلیدی در ارزیابی تغییرات کربن آلی خاک به حساب آورد.
فاضل امیری
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 193-209
چکیده
هدف از این مطالعه، برآورد میزان ذخیره کربن و تأثیر پارامترهای محیطی بر ذخیره کربن گونه گتک در مراتع ساحلی منطقه بردخون- استان بوشهر است. به منظور انجام تحقیق، از بخش هوایی و زیرزمینی، خاک پای بوته و فاصله 5/1 متری در دو عمق (30-0 و 50-30 سانتیمتر) در 5 سایت در محل پراکنش گونه و منطقه شاهد نمونه برداشت گردید. نمونههای گیاهی (برگ، شاخه و ریشه) ...
بیشتر
هدف از این مطالعه، برآورد میزان ذخیره کربن و تأثیر پارامترهای محیطی بر ذخیره کربن گونه گتک در مراتع ساحلی منطقه بردخون- استان بوشهر است. به منظور انجام تحقیق، از بخش هوایی و زیرزمینی، خاک پای بوته و فاصله 5/1 متری در دو عمق (30-0 و 50-30 سانتیمتر) در 5 سایت در محل پراکنش گونه و منطقه شاهد نمونه برداشت گردید. نمونههای گیاهی (برگ، شاخه و ریشه) و پارامترهای خاک (درصد شن، رس و سیلت، هدایت الکتریکی، اسیدیته، درصد اشباع، آهک فعال، وزن مخصوص، ماده آلی و ازت) در هر نقطه نمونهبرداری با روشهای آزمایشگاهی تعیین گردید. کربن آلی اندامهای گیاهی به روش احتراق و کربن آلی خاک به روش والکی- بلک تعیین شد. روابط بین پارامترهای خاک و مقدار کربن ذخیره شده در بایومس هوایی و زیرزمینی با روش آنالیز مولفههای اصلی و آنالیز خوشهای تعیین گردید. نتایج نشان داد که میانگین میزان ذخیره کربن در زیتوده هوایی 248 گرم در مترمربع و در زیتودة زیرزمینی 62/18 گرم در مترمربع میباشد. همچنین میزان کربن ذخیره شده در زیر بوته تفاوت معنیداری با کربن ذخیره شده در فاصله 5/1 متری دارد. نتایج تجزیه واریانس پارامترهای خاک و ذخیره کربن خاک با منطقه شاهد نشان داد که برای سایر پارامترها، اختلاف در سطح 5 درصد معنیدار است. میانگین میزان ذخیره کربن خاک 75/4152 گرم در مترمربع است. میزان کربن ذخیره شده در عمق دوم خاک بیشتر از عمق اول بود، که دلیل آن گسترش عمق نفوذ ریشه و سطح گسترش ریشه است. کل کربن ذخیره شده در زیتوده رویشگاه گونه 3728 تن در 20 هکتار از سطح پراکنش این گونه و 153800 تن در هکتار در سطح منطقه میباشد، که نشان میدهد خاک رویشگاه نقش مهمتری در ذخیره کربن دارد. از پارامترهای خاک مؤثر بر ذخیره کربن هدایت الکتریکی، اسیدیته، درصد شن، درصد رس و وزن مخصوص ظاهری است.
علی اکبر نظری سامانی؛ حمیدرضا عباسی؛ حسن احمدی؛ محمدرضا راهداری
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 210-223
چکیده
با توسعه و پیشرفت مطالعات علوم زمین در علم ژئومرفولوژی شاخه جدید ژئومرفومتری ایجاد شده است که به نوعی دانشی تلفیقی در زمینه علوم زمین، ریاضی و کامپیوتر است. از این دانش میتوان برای طبقهبندی کمی عوارض سطح زمین برپایه تغییرات ارتفاعی استفاده کرد. در این تحقیق تلاش شده است که با مدلسازی کمی ارتفاع و فاصله بین تپههای ماسهای در ...
بیشتر
با توسعه و پیشرفت مطالعات علوم زمین در علم ژئومرفولوژی شاخه جدید ژئومرفومتری ایجاد شده است که به نوعی دانشی تلفیقی در زمینه علوم زمین، ریاضی و کامپیوتر است. از این دانش میتوان برای طبقهبندی کمی عوارض سطح زمین برپایه تغییرات ارتفاعی استفاده کرد. در این تحقیق تلاش شده است که با مدلسازی کمی ارتفاع و فاصله بین تپههای ماسهای در بیابانهای داخلی ایران (ارگ کاشان و ارگ جن) و به طبقهبندی آنها پرداخته شود. نتایج شناسایی تپههای ماسهای در مناطق مورد مطالعه بیانگر این بود که بیابانهای داخلی ایران از تنوع قابل ملاحظهای در شکلگیری انواع تپههای ماسهای برخوردار است. مدلسازی کمی ارتفاعی بر پایه مدل رقومی ارتفاع 80 متری نشان داد که میانگین ارتفاع تپههای ماسهای در ارگ کاشان و ارگ جن به ترتیب در حدود 35 و 84/6 متر است. علت کاهش ارتفاع در ریگ جن به دلیل فراوانی 37% سطح پهنههای ماسهای در ارگ است و بدون در نظر گرفتن این پهنهها متوسط ارتفاعی آن در حدود 63/8 متر خواهد شد به طوریکه 90% از آنها در کلاس کمتر از 20 متر ارتفاع قرار داشتند. از سوی دیگر تنوع درصد فرآوانی کلاسهای ارتفاعی تپههای ماسهای در ارگ کاشان به مراتب بیشتر از ارگ جن است به طوریکه بالغ بر 80% ارگ کاشان در کلاس ارتفاعی کمتر از 50 متر است، درحالیکه 87% ارگ جن از کلاس ارتفاعی کمتر از 10 متر برخوردار است. در ارگ کاشان در ابتدای ارگ ارتفاع تپههای ماسهای کم و به تدریج در مرکز ارگ بیشتر میشود و به بیشترین ارتفاع تپههای ماسهای میرسد. مدلسازی کمی روابط بین ارتفاع و فاصله تپههای ماسهای در ارگ جن بیانگر این مطلب است که فعالیت تپههای ماسهای محدود به بخش بالایی تپهها است.در ارگ کاشان مقایسه فاصله بین تپههای تثبیت شده، خطی و مرکب نشان داد که تپههای تثبیت شده در فاصله نزدیکتری نسبت به دو تیپ دیگر تشکیل خواهند شد.
شهرام بانج شفیعی؛ محمد خسروشاهی؛ حسن روحی پور؛ علی اشرف جعفری؛ فرهاد خاکساریان؛ لیلا کاشی زنوزی
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 224-237
چکیده
با کاهش محدودیت منابع آبی و نیز کاهش نزولات جوی استفاده از راهکارهای مناسب در کاهش مصرف آب برای ایجاد پوشش گیاهی در عرصههای منابع طبیعی بیش از پیش مورد توجه قرار میگیرد. بهاین منظور در این تحقیق تأثیر بکارگیری برخی از مواد جاذبالرطوبه مثل پلیمر سوپرجاذب و نیز صفحات پلانتبک بر روی مصرف آب و رشد نهال تاغ (Haloxylon persicum) در ایستگاه ...
بیشتر
با کاهش محدودیت منابع آبی و نیز کاهش نزولات جوی استفاده از راهکارهای مناسب در کاهش مصرف آب برای ایجاد پوشش گیاهی در عرصههای منابع طبیعی بیش از پیش مورد توجه قرار میگیرد. بهاین منظور در این تحقیق تأثیر بکارگیری برخی از مواد جاذبالرطوبه مثل پلیمر سوپرجاذب و نیز صفحات پلانتبک بر روی مصرف آب و رشد نهال تاغ (Haloxylon persicum) در ایستگاه تحقیقاتی کشاورزی و منابع طبیعی استان سمنان طی سالهای 1394-1392 مورد مطالعه قرار گرفت. انجام آبیاری در این مطالعه بر اساس رسیدن مکش رطوبتی خاک به فشارهای 0/1، 0/5 و 0/15 بار انجام شد. مقدار مصرف آب در هر کدام از مکشهای مذکور، رسیدن به ظرفیت زراعی همان خاک بود. علاوه بر تیمارهای فوق تیمار دیم نیز در نظر گرفته شد. قبل از کاشت نهال پلیمر سوپرجاذب در نسبت وزنی 6/0 درصد با خاک چالههای کاشت نهال مخلوط شدند. در تیمار صفحات پلانتبک، این صفحات پس از حفر چالهها در ابعاد 50×60×60 سانتیمتری در کف چالهها کارگذاری و سپس خاکپوش گردیدند. به اینصورت تیمارهای جاذبالرطوبه با احتساب شاهد (بدون هرگونه مواد جاذبالرطوبه)، شامل تیمار پلیمر سوپرجاذب و صفحات پلانتبک بودند. اجرای پروژه فوق از لحاظ آماری بصورت طرح یک بار خرد شده با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی بود که در آن مکشهای رطوبتی خاک در کرت اصلی و تیمار مواد جاذبالرطوبه در کرت فرعی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تأثیر توأم مکشهای رطوبتی و مواد جاذبالرطوبه نشان داد که میزان مصرف آب با طولانیتر شدن فواصل آبیاری برای رسیدن به مکشهای بالاتر (منفیتر) سبب میشود که از مصرف آب در این مکشها کاسته گردد بهطوریکه در مکش رطوبتی خاک در وضعیت 0/5 بار مصرف آب در صفحات پلانتبک برای هر نهال در طول دوره رشد به 157 لیتر رسید که نسبت به خاک شاهد و خاک دارای پلیمر در همین مکش بطور میانگین از کاهش 24 درصدی برخوردار بود و حال آنکه در مکش 0/15 بار، مصرف آب در پلانتبک در مقایسه با متوسط شاهد و پلیمر به حدود 34 درصد رسید. همچنین از تأثیر توأم مکشهای رطوبتی خاک و مواد جاذبالرطوبه بر رشد گیاه (ارتفاع و قطر یقه) نیز چنین نتیجه گردید که تأثیر پلانتبک بطور معنیداری در اکثر سطوح آبیاری بر رشد تاغ بیش از تیمار شاهد و پلیمر مؤثر است.
جلیله کریمی؛ مریم شریف زاده
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، صفحه 238-248
چکیده
عرصههای منابع طبیعی به ویژه مراتع، بستر توسعهی پایدار محیط زیست محسوب میشود. در سالهای اخیر، طرحهای مرتعداری نقش مهمی در جلوگیری از تخریب مراتع و بهبود وضعیت آنها ایفا کردهاند. موفقیت این طرحها منوط به مشارکت بهرهبرداران است. هدف پژوهش حاضر تبیین عوامل مؤثر بر مشارکت بهرهبرداران دهستان گلتپه، شهرستان سقز، در اجرای ...
بیشتر
عرصههای منابع طبیعی به ویژه مراتع، بستر توسعهی پایدار محیط زیست محسوب میشود. در سالهای اخیر، طرحهای مرتعداری نقش مهمی در جلوگیری از تخریب مراتع و بهبود وضعیت آنها ایفا کردهاند. موفقیت این طرحها منوط به مشارکت بهرهبرداران است. هدف پژوهش حاضر تبیین عوامل مؤثر بر مشارکت بهرهبرداران دهستان گلتپه، شهرستان سقز، در اجرای طرحهای مرتعداری بود. بدین منظور، از تحقیق توصیفی همبستگی با رویکرد مقایسهای بهره گرفته شد. جامعهی آماری مشتمل بر بهرهبرداران مراتع در مناطق روستایی (با درصد بالا و پایین مشارکت در اجرای طرحهای مرتعداری) دهستان گلتپه، شهرستان سقز بود. نمونهی آماری پژوهش شامل 175 نفر از سرپرستان خانوار در مناطق روستایی بود. به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامهای ساختارمند بهره گرفته شد. نتایج ضریب آلفای کرونباخ برای سنجههای مورد مطالعه 52/0 تا 89/0 نشان از پایایی قابل قبول سنجهها بود. نتایج نشان داد که در بین بهرهبرداران فعال در اجرای طرحهای مرتعداری، متغیرهای ادراک در خصوص تسهیلکنندهها و بازدارندههای مشارکت، آگاهی زیست محیطی و امکانسنجی فیزیکی- اکولوژیکی طرحهای مرتعداری پیشبینی کنندهی مشارکت و در گروه غیرفعال در هر دو گروه بهرهبرداران فعال و غیرفعال نیز ادراک در خصوص تسهیلکنندهها و بازدارندههای مشارکت و امکانسنجی فیزیکی- اکولوژیکی تبیین کنندهی مشارکت در طرحهای مرتعداری بوده است.