دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 0-0
محمدامین سلطانی پور؛ سعیده ناطقی؛ علی احسانی
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 271-281
چکیده
به منظور آگاهی از مراحل فنولوژی و ارتفاع سه گونه مهم مرتعی Aeluropus lagopoides، Desmostachya bipinnata و Halocnemum strobilaceum، این بررسی از سال 1385 به مدت چهار سال در منطقه زمینسنگ استان هرمزگان انجام شد. روش بررسی بدینصورت بود که 10 پایه از هر یک از انتخاب و اطلاعات مربوط به مراحل فنولوژی و ارتفاع کل گیاه برای هر پایه در مقاطع زمانی 10 روزه اندازهگیری و یادداشتبرداری ...
بیشتر
به منظور آگاهی از مراحل فنولوژی و ارتفاع سه گونه مهم مرتعی Aeluropus lagopoides، Desmostachya bipinnata و Halocnemum strobilaceum، این بررسی از سال 1385 به مدت چهار سال در منطقه زمینسنگ استان هرمزگان انجام شد. روش بررسی بدینصورت بود که 10 پایه از هر یک از انتخاب و اطلاعات مربوط به مراحل فنولوژی و ارتفاع کل گیاه برای هر پایه در مقاطع زمانی 10 روزه اندازهگیری و یادداشتبرداری شد. نتایج نشان داد که بین سه گونه مطالعه شده از نظر مراحل فنولوژی در سالهای مورد بررسی تفاوت وجود دارد، بهطوریکه در سال مرطوب شروع رشد گیاهی دو تا سه هفته زودتر و در سالهای خشک همین مدت دیرتر آغاز میشود، ضمن آن که از نظر طول مدت زمان فعالیت رویشی و زایشی گیاهان تفاوت وجود دارد. بررسیها نشان داد که با خنک شدن هوا و آغاز بارندگی، رویش گونهها در منطقه آغاز میشود. دوره رشد گونه Aeluropus lagopoides شش ماه، گونهDesmostachya bipinnata شش و نیم ماه و گونه Halocnemum strobilaceum ده ماه بود. گونه Aeluropus lagopoides رشد رویشیاش از اول دیماه شروع شد، حال آنکه شروع رشد رویشی گیاهان Desmostachya bipinnata و Halocnemum strobilaceum از اول اسفندماه بود. شروع گلدهی گونهها به ترتیب دهه دوم فروردین، خرداد و شهریورماه و آغاز بذردهی نیز به ترتیب اوایل اردیبهشت، اوایل مردادماه و دهه سوم مهرماه بود. دوره خواب گیاهان نیز به ترتیب اوایل خردادماه، دهه دوم شهریورماه و اوایل دیماه آغاز شد. با توجه به خوشخوراکتر بودن و غالبیت گونه Aeluropus lagopoides در منطقه زمینسنگ، زمان ورود و خروج دام با محوریت این گونه و همچنین با در نظر گرفتن فنولوژی دو گونه دیگر، اوایل آذر تا اواخر اردیبهشتماه پیشنهاد میگردد.
امیرارسلان کمالی؛ محمود دشتی زاده؛ عبدالمهدی کبیری فرد
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 282-291
چکیده
این تحقیق، بهمنظور تعیین ارزش غذایی گیاه Stipa capensis (بهمن) در مراحل مختلف رشد در سه منطقه مرتعی استان بوشهر از آذر 1390 تا اردیبهشت 1391 انجام شد. نمونهبرداری از گیاه، در مراحل رویشی، گلدهی و بذردهی، بهطور تصادفی انجام شد که مساحت هر یک از مناطق حدود 50 هکتار میباشد. نمونههای هر مرحله در هر منطقه، از نظر میزان ماده خشک، پروتئین خام، ...
بیشتر
این تحقیق، بهمنظور تعیین ارزش غذایی گیاه Stipa capensis (بهمن) در مراحل مختلف رشد در سه منطقه مرتعی استان بوشهر از آذر 1390 تا اردیبهشت 1391 انجام شد. نمونهبرداری از گیاه، در مراحل رویشی، گلدهی و بذردهی، بهطور تصادفی انجام شد که مساحت هر یک از مناطق حدود 50 هکتار میباشد. نمونههای هر مرحله در هر منطقه، از نظر میزان ماده خشک، پروتئین خام، خاکستر، چربی خام، انرژی خام، کلسیم، فسفر، پتاسیم، منیزیم، سدیم، آهن، منگنز، روی و مس بهروش استاندارد AOAC، میزان الیاف نامحلول در شوینده خنثی (NDF)، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) و لیگنین با روش Van Soest و قابلیتهضمهای ماده خشک، ماده آلی و ماده آلی در ماده خشک، با روشTilley و Terry آزمایش شدند. دادهها در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تیمار (مراحل رشد) و سه تکرار یا بلوک (مناطق مرتعی) تجزیه آماری شدند. نتایج نشان داد که میانگین ماده خشک، پروتئین خام، خاکستر، چربی، NDF، ADF، لیگنین و قابلیتهضمهای ماده خشک، ماده آلی و ماده آلی در ماده خشک گیاه در سه مرحله بهترتیب 69/95، 43/12، 72/12، 32/4، 53/60، 53/29، 48/4، 48/60، 25/60 و 55/54 درصد، انرژی خام 4203 کیلوکالری در کیلوگرم و میانگین کلسیم، فسفر، پتاسیم، منیزیم، سدیم، آهن، منگنز، روی و مس بهترتیب 57/0، 13/0، 84/1، 21/0، 09/0 درصد و 246، 35، 4/23 و 3/6 میلیگرم در کیلوگرم بود. میزان پروتئین خام، خاکستر، NDF، ADF و لیگنین S. capensis در مراحل مختلف، با هم تفاوت معنیداری داشتند (05/0P<) و با افزایش سن، پروتئین خام گیاه کاهش ولی NDF، ADF و لیگنین آن افزایش یافت. اما بین ماده خشک، چربی و انرژی خام آن در سه مرحله، تفاوت معنیداری مشاهده نشد (05/0<P). همچنین با پیشرفت رشد، میزان فسفر، پتاسیم، منیزیم، روی، مس و قابلیتهضم ماده خشک، ماده آلی و ماده آلی در ماده خشک S. capensis کاهش و سدیم آن افزایش معنیداری یافت (05/0P<). این گیاه در مراحل رشد رویشی و گلدهی، میتواند بخش زیادی از نیاز پروتئینی و انرژی گروههای مختلف گوسفند و بز را تأمین نماید. میزان کلسیم، پتاسیم، منیزیم، سدیم، آهن و منگنز گیاه در مراحل مختلف، بیشتر از حد بحرانی آنها برای گوسفند و بز بود؛ اما فسفر و مس آن در سه مرحله و روی در مراحل گلدهی و بذردهی، کمتر از این حد بود. بهطور کلی این گیاه بهویژه در مراحل رویشی و گلدهی برای استفاده دامهای چراکننده مناسب بوده و در صورت امکان باید نسبت به ازدیاد آن در مراتع مشابه اقدام شود.
بهاره جبالبارزی؛ آرش ملکیان
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 292-301
چکیده
مدلسازی و پیشبینی سطح ایستابی چاهها یکی از کارهای اساسی برایرسیدن به مدیریت بهینه منابع آب میباشد. یکی از راههای پیشبینی سطح آب زیرزمینی استفاده از تکنیکهای هوش مصنوعی نظیر شبکه عصبی مصنوعی و برنامهریزی بیان ژن میباشد. هدف از این پژوهش بررسی کارایی روش شبکه عصبی مصنوعی و برنامهریزی بیان ژن در پیشبینی سطح ایستابی ...
بیشتر
مدلسازی و پیشبینی سطح ایستابی چاهها یکی از کارهای اساسی برایرسیدن به مدیریت بهینه منابع آب میباشد. یکی از راههای پیشبینی سطح آب زیرزمینی استفاده از تکنیکهای هوش مصنوعی نظیر شبکه عصبی مصنوعی و برنامهریزی بیان ژن میباشد. هدف از این پژوهش بررسی کارایی روش شبکه عصبی مصنوعی و برنامهریزی بیان ژن در پیشبینی سطح ایستابی آب زیرزمینی آبخوان دشت جیرفت میباشد. به این منظور از دادههای سطح ایستابی 65 چاه موجود در آبخوان دشت جیرفت برای یک دوره یازده ساله استفاده شد. سطح ایستابی چاهها توسط هر یک از تکنیکهای شبکه عصبی و برنامهریزی بیان ژن بهطور جداگانه شبیهسازی شد و در انتها از آمارههای ریشه میانگین مربعات خطا، میانگین مطلق خطا، شاخص تطابق و R2 برای تعیین دقت پیشبینی هر کدام از روشها استفاده شد. نتایج این پژوهش کارایی و دقت بالای هر دو تکنیک شبکه عصبی و برنامهریزی بیان ژن را در پیشبینی سطح ایستابی چاههای منطقه نشان داد. ضریب همبستگی در روش شبکه عصبی مصنوعی برابر با 96/0 و در روش برنامهریزی بیان ژن برابر با 72/0 شد که نشان دهنده این است روش شبکه عصبی مصنوعی در این تحقیق دقت بالاتری را در پراکنش دادههای دشت جیرفت طی سال های 1381-1391 دارا میباشد.
بختیار فتاحی؛ سهیلا آقا بیگی امین؛ علیرضا ایلدرمی؛ مائده قربان پور دلیوند
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 302-312
چکیده
تغییر کاربری و رها شدن اراضی، چرای مفرط و ازدیاد و گسترش گونههای ناخواسته از مهمترین چالشهای مراتع کشور هستند. به همین منظور در این تحقیق تلاش شدهاست که با ارائه یک راهکار اصلاحی واحد با چالشهای مذکور مبارزه شود؛ بنابراین از گونه یونجه دیم چند ساله برای کشت در مراتع تخریب شده پوشیده از ورک یا اراضی رهاشده استفاده شد تا ضمن ...
بیشتر
تغییر کاربری و رها شدن اراضی، چرای مفرط و ازدیاد و گسترش گونههای ناخواسته از مهمترین چالشهای مراتع کشور هستند. به همین منظور در این تحقیق تلاش شدهاست که با ارائه یک راهکار اصلاحی واحد با چالشهای مذکور مبارزه شود؛ بنابراین از گونه یونجه دیم چند ساله برای کشت در مراتع تخریب شده پوشیده از ورک یا اراضی رهاشده استفاده شد تا ضمن احیا مراتع، موجبات ترسیب کربن هوا به مقدار چشمگیر در اکوسیستم احیاشده با این گونه را نیز فراهم کند؛ بنابراین سه مرتع: احیاشده با یونجه، چرای متوسط و تخریب شده در منطقه حفاظت شده لشگردر ملایر در نظر گرفته شد. در هر یک از این مراتع سایتهایی برای نمونهبرداری انتخاب شد. اندازه و تعداد پلاتها به ترتیب به روش سطح حداقل و روش آماری تعیین شدند. زیتوده هوایی، زیرزمینی و لاشبرگ هر پلات جمعآوری گردید. نمونه برداری از خاک در پلاتها نیز به صورت ترکیبی انجام شد و اندازه گیری کربن ترسیب شده نمونه ها در آزمایشگاه انجام شد. همچنین نمونه برداری خاک از دو لایه 30-15 و 15-0 سانتیمتر نیز تهیه شد و کربن آنها اندازه گیری شد. سه مرتع مورد نظر به روش آنالیز واریانس یکطرفه مقایسه شدند و نتایج نشان داد که میزان ترسیب کربن در اکوسیستم مرتع احیاشده با یونجه دیم چندساله (ton/ha 8/36) بعد از گذشت 4 سال حدود 25/1 برابر مرتع چرای متوسط (ton/ha 27/29) و 71/1 برابر مرتع تخریب شده (ton/ha 54/21) می باشد و این نتایج نشان میدهد که با احیا مراتع تخریب شده، هم اهداف حفاظت اراضی محقق می شود و هم توانایی اکوسیستم در ترسیب کربن افزایش خواهد یافت.
ربانه روغنی؛ سادات فیض نیا؛ سعید سلطانی؛ رضا شهبازی
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 313-324
چکیده
در سالهای اخیر خشکسالی، فعالیتهای صنعتی و معدنی سبب افزایش رسوبات گردوغبار در حومه شهر اصفهان شده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی خصوصیات شیمیایی و فیزیکی ذرات گردوغبار معدنی در حومه شهر اصفهان و مقایسه آن با سالهای گذشته است. برای این منظور تعداد 80 نمونه رسوبات گردوغبار به کمک ظروف تیلهای در 20 ایستگاه طی مدت یکسال (تیر 1394- تیر 1395) ...
بیشتر
در سالهای اخیر خشکسالی، فعالیتهای صنعتی و معدنی سبب افزایش رسوبات گردوغبار در حومه شهر اصفهان شده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی خصوصیات شیمیایی و فیزیکی ذرات گردوغبار معدنی در حومه شهر اصفهان و مقایسه آن با سالهای گذشته است. برای این منظور تعداد 80 نمونه رسوبات گردوغبار به کمک ظروف تیلهای در 20 ایستگاه طی مدت یکسال (تیر 1394- تیر 1395) در منطقه مورد مطالعه برداشت شد. سپس ترکیبات شیمیایی و مرفولوژی رسوبات گردوغبار با استفاده از روشهای پیشرفته آزمایشگاهی پلاسمای جفت شده القایی_طیف سنج جرمی، پلاسمای جفت شده القایی_طیف سنج نشری، پراش پرتو ایکس و میکروسکوپ الکترونی روبشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد به طور کلی بخش عمده ترکیبات ذرات گردوغبار معدنی در منطقه مورد مطالعه از عناصر کلسیم، آلومینیم، آهن، منیزیم، سدیم، پتاسیم، تیتانیم، استرانسیم، روی، فسفر، منگنز و باریم تشکیل شده است. همچنین این تحقیق نشان داد در منطقه مورد مطالعه غلظت اغلب عناصر فلزات سنگین حتی تا حدود 5 برابر بالاتر از میزان آن در مطالعات قبلی طی سالهای گذشته شده است. بخش شمالشرقی منطقه مورد مطالعه بالاترین میزان رسوبات گردوغبار را دارا بود؛ با این حال بیشترین غلظت عناصر شیمیایی بویژه فلزات سنگین در ناحیه جنوبغربی مشاهده شد. منیزیم، سدیم، استرانسیم، مولیبدن، سزیم و اورانیم در شمالشرق؛ آهن، روی، منگنز، کروم، زیرکونیم، سرب، وانادیوم، آنتیموان و کادمیوم در جنوبغرب؛ جیوه در شمالغرب و کلسیم در جنوبشرق بالاترین غلظت را داشتند و میتوان این عناصر را به عنوان شاخصهای آلایندگی گردوغبار منطقهای در نظر گرفت. گردوغبار در ناحیه شمالشرق حاوی کانیهای کوارتز، کلسیت و ژیپس با پوششی از جنس کانیهای دولومیت، مسکوییت بودند. مرفولوژی زاویهدار و نیمه مدور ذرات میتواند شاهدی بر وجود منبع محلی باشد.
مهسا عبدالشاه نژاد؛ علی اکبر نظری سامانی؛ مهدی قربانی؛ عزیز ارشم؛ فریدون طاهری
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 325-339
چکیده
اثر فعالیتهای انسان بر کاربری اراضی و سیمای سرزمین و اثرات متعاقب آن بر محیط طبیعی همواره مورد توجه بوده است. بنابراین آگاهی از این تغییرات بهمنظور برنامهریزی پایدار سرزمین مهم است. در این پژوهش بهمنظور بررسی روند تغییرات و تهیه نقشههای پوشش، از تصاویر ماهوارهای سنجنده TM در سال 1990، سنجنده +ETM در سال 2002، سنجنده OLI لندست ...
بیشتر
اثر فعالیتهای انسان بر کاربری اراضی و سیمای سرزمین و اثرات متعاقب آن بر محیط طبیعی همواره مورد توجه بوده است. بنابراین آگاهی از این تغییرات بهمنظور برنامهریزی پایدار سرزمین مهم است. در این پژوهش بهمنظور بررسی روند تغییرات و تهیه نقشههای پوشش، از تصاویر ماهوارهای سنجنده TM در سال 1990، سنجنده +ETM در سال 2002، سنجنده OLI لندست 8 در سال 2013 استفاده شد. مراحل اجرایی شامل تجزیهوتحلیل گرادیان ساختار کاربری اراضی در طول هشت جهت جغرافیایی، برای سنجههای مساحت کلاس (CA)، تعداد لکه (NP)، متوسط اندازه لکه (MPS) در هفت طبقه کاربری بیشهزار (جنگل کم تراکم و باغ)، پهنه آبی، کشاورزی، رهاشده، مرتع، شهری و تپه ماسهای است. نتایج نشان داد که کاربری اراضی بیشهزار، شهری و تپههای ماسهای دارای روند افزایشی درحالیکه کاربری اراضی بایر (رهاشده) دارای روند کاهشی بوده است. نتایج حاصل از تحلیل تغییر گرادیان در هشت جهت جغرافیایی در منطقه نشان داد که بیشترین تغییرات در غرب و مرکز منطقه بوده است. همچنین تحلیل بررسی نرخ تغییرات سنجهها نشان داد که در دوره زمانی (2002-1990) کاربری مرتع، بایر (رهاشده) و شهری، در دوره زمانی(2013-2002) کاربری بیشهزار، کشاورزی و شهری و در دوره زمانی(2013-1990) کاربری مرتع، بیشهزار و شهری بیشترین تغییرات را داشتهاند. بنابراین با توجه به اینکه بخشی از جنبههای تغییر کاربری اراضی به جنبههای انسانی بستگی دارد، میتوان از ارتباط بین این شاخصهای کمی برای تعیین سطح پایداری و همچنین روند آتی تغییر کاربری برای مشخص کردن مناطق بحرانی تحت تأثیر استفاده کرد. در این رابطه سنجههای مساحت لکه، تعداد لکه و متوسط اندازه لکه نیز بهعنوان شاخصهای کلیدی در بحث پایش تغییرات کاربری اراضی و تغییر چیدمان سیمای سرزمین میباشند.
داریوش قربانیان؛ احسان زندی اصفهان؛ فرزانه بهادری
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 340-351
چکیده
جهت مقایسه بیوماس و تعیین قابلیت تولید بیواتانول گونههای Suaeda vermiculata ، Halocnemum strobilaceum و Seidlitzia rosmarinus نمونهبرداری از مواد گیاهی(ساقهها و برگها) طی سه مرحله رشد گیاه شامل رشد رویشی، گلدهی و بذردهی انجام و پس از آماده سازی، مورد تجزیه لیگنوسلولزی جهت تعیین مقدار سلولز، همیسلولز و لیگنین قرار گرفت. میزان تولید بیوماس آنها نیز ...
بیشتر
جهت مقایسه بیوماس و تعیین قابلیت تولید بیواتانول گونههای Suaeda vermiculata ، Halocnemum strobilaceum و Seidlitzia rosmarinus نمونهبرداری از مواد گیاهی(ساقهها و برگها) طی سه مرحله رشد گیاه شامل رشد رویشی، گلدهی و بذردهی انجام و پس از آماده سازی، مورد تجزیه لیگنوسلولزی جهت تعیین مقدار سلولز، همیسلولز و لیگنین قرار گرفت. میزان تولید بیوماس آنها نیز در پایان رشد سالانه محاسبه شد. نتایج بدست آمده در قالب مدل بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار آنالیز شد. نتایج نشان داد که میزان لیگنین در گونه Ha.strobilaceum در مرحله بذردهی بیشتر از میزان سلولز و همی سلولز بوده لذا قابلیت تولید اتانول ندارد. اما در مراحل رشد رویشی و گلدهی میزان همیسلولز افزایش یافت، لذا میتوان اتانول کمی را استحصال نمود. در گونهSe.rosmarinus به علت افزایش درصد سلولز و همیسلولز نسبت به لیگنین، توان بالایی برای تولید بیواتانول دارد که این پتانسیل در مرحله پایانی رشد گیاه به حداکثر میرسد. اما میزان تولید بیوماس آن کمتر از دو گونه دیگر است. در گونه Su.vermiculataنیز درصد سلولز و همی سلولز نسبت به درصد لیگنین بیشتر است، لذا بیشترین قابلیت را برای تولید بیواتانول دارد. مناسبترین زمان برداشت برای استحصال بیواتانول نیز قبل از مرحله گلدهی است. تولید زیتوده آن بیشتر از دو گونه قبلی (1174 kg/h) و با رعایت برخی اصول اولیه زراعت، قابل استقرار در سطح وسیع و تولید انبوه است. بنابراین Su.vermiculata گونه مناسب برای استحصال بیواتانول در اراضی شور و کمبازده و اقالیم خشک و بیابانی بوده و با توجه به حضور آن در حاشیه مزارع و مراتع مناطق خشک و شور مانند جنوب گرمسار و جنوب ورامین، معرفی آن به بهرهبرداران و کارشناسان حوزه کشاورزی و منابع طبیعی توصیه میشود.
علیرضا افتخاری؛ محمود گودرزی؛ پروانه عشوری؛ رستم خلیفه زاده
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 352-366
چکیده
آتشسوزی در مراتع تاثیرات قابل توجهی بر فاکتورهای گیاهی و خاک دارد. در این تحقیق اثرات آتشسوزی بر فاکتورهای گیاهی مراتع نیمه استپی سیراچال به مدت سه سال (94-1396) مورد بررسی قرار گرفت. دو مرتع انتخابی از لحاظ تیپ گیاهی مشابه بوده (قبل از آتشسوزی) و در کنار یکدیگر قرار دارند. دو تیمار مراتع شاهد و مراتع آتشگرفته با استفاده از ترانسکت ...
بیشتر
آتشسوزی در مراتع تاثیرات قابل توجهی بر فاکتورهای گیاهی و خاک دارد. در این تحقیق اثرات آتشسوزی بر فاکتورهای گیاهی مراتع نیمه استپی سیراچال به مدت سه سال (94-1396) مورد بررسی قرار گرفت. دو مرتع انتخابی از لحاظ تیپ گیاهی مشابه بوده (قبل از آتشسوزی) و در کنار یکدیگر قرار دارند. دو تیمار مراتع شاهد و مراتع آتشگرفته با استفاده از ترانسکت و کوادرات(30 پلات) به مدت سه سال متوالی آماربرداری شدند. فاکتورهای گیاهی شامل درصد تاج پوشش، تولید، تراکم، غنای گونه ای و فرم رویشی بود. تجزیه و تحلیل آماری تیمارها با آزمون t مستقل و مقایسه سالهای مختلف در هر یک از مراتع آتشسوزی شده یا شاهد با استفاده از آزمون تجزیه واریانس و مقایسه میانگینها با آزمون دانکن بین تکرارها انجام شد. نتایج نشان داد آتشسوزی در طی سالهای اجرای طرح اثر معنیداری بر روی درصد تاج پوشش و تولید کل گونههای مرتعی نداشته است، ولی بر روی تراکم کل گونههای مرتعی اثر مثبت و معنیدار داشته است. اختلاف بالای تراکم در مقایسه با پوشش و تولید، به دلیل کم بودن پوشش و تولید نهالهای تازه روئیده است. به عبارت دیگر نهالهای تازه روئیده گیاهان دارای سطح تاج پوشش اندک و تولید کم، اما دارای تراکم بالایی هستند. از لحاظ غنای گونهای بیشترین اختلاف مربوط به عدم حضور گونههای بوتهای در مرتع آتشگرفته میباشد اما با اینحال بر اساس شاخص سورنسون دو تیمار از لحاظ گونههای گیاهی مشابه میباشند. همچنین از لحاظ فرم رویشی، آتشسوزی بر روی درصد تاج پوشش، تراکم و تولید فرم رویشی علفی اثر مثبت و معنیدار، بر روی درصد تاج پوشش و تراکم فرم رویشی گندمی نیز اثر مثبت و معنیدار داشته است اما اثر قابل ملاحظه منفی و معنیداری بر روی فرم رویشی بوتهاییها داشته است.
حمید سیروسی؛ غلامعلی حشمتی؛ عبدالرسول سلمان ماهینی
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 367-378
چکیده
مراتع به عنوان یکی از وسیعترین بومسازگانهای خشکی در سطح دنیا منبع زندگی میلیونها انسان هستند. این بوم سازگانها در ایران در طی سالیان اخیر به دلایل مختلف دچار تخریب و کمبود بازدهی شده است و باید به دنبال معیشت جایگزین برای مردم بومی متکی به مرتع بود. طبیعت گردی با محوریت مردم بومی میتواند یک راه جایگزین باشد. پیاده کردن طبیعت ...
بیشتر
مراتع به عنوان یکی از وسیعترین بومسازگانهای خشکی در سطح دنیا منبع زندگی میلیونها انسان هستند. این بوم سازگانها در ایران در طی سالیان اخیر به دلایل مختلف دچار تخریب و کمبود بازدهی شده است و باید به دنبال معیشت جایگزین برای مردم بومی متکی به مرتع بود. طبیعت گردی با محوریت مردم بومی میتواند یک راه جایگزین باشد. پیاده کردن طبیعت گردی در مراتع باید با رعایت توانمندی عرصه صورت گیرد. در این مطالعه مجموعه ای از معیارها با در نظر گرفتن حفاظت سرزمین برای ارزیابی تناسب طبیعت گردی مد نظر قرار گرفته است. با استفاده از روش ارزیابی چندمعیاره مبتنی بر منطق فازی این معیارها استاندارد سازی، وزن دهی و ترکیب شدند. نتایج نشان داد معیارهای جذابیت و حفاظت با وزن 444/0 و 221/0 مهمترین معیارهای تعیین تناسب طبیعت گردی هستند. نتایج ارزیابی تناسب طبیعت گردی در مراتع منطقه حفاظتشده جهاننما نشان داد بیشترین سطح دارای تناسب خوب در تیپ گیاهی Festuca – Bromus که در اطراف روستای جهاننما واقع شده است، قرار دارد. به طور کلی از 15361 هکتار مرتع موجود، 5/1516 هکتار تناسب خوبی برای مرتع دارد. دلیل این امر چشم اندازه های زیبا، تنوع توپوگرافیک، نزدیکی به روستای جهاننما به عنوان مرکز خدمات دهی، وجود راه دسترسی و اقلیم مطلوب است. روش مبتنی بر منطق فازی که در این مطالعه استفاده شد انعطاف بالایی در خصوص تغییر ترکیب و وزن معیارها دارد. معیارهای پیشنهاد شده در این مطالعه میتواند به عنوان مبنایی برای ارزیابی تناسب در سایر مراتع ایران مورد استفاده قرار گیرد.
فاطمه عالیشاه ارات بنی؛ حسین ارزانی؛ سیداکبر جوادی؛ مهدی فرح پور
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 379-387
چکیده
با توجه به اهمیت مراتع در تعلیف دام و حفظ اکوسیستم طبیعی، بررسی عوامل مؤثر در حفظ و توسعهٔ مراتع در راستای دستیابی به اهداف توسعهٔ پایدار بسیار حائز اهمیت خواهد بود. از اینرو مشارکت بهرهبرداران در طرحهای اصلاحی و احیایی مراتع به عنوان رویکرد جدید در مدیریت منابع طبیعی امری ضروری است. بر این اساس هدف از مطالعه حاضر، بررسی عوامل ...
بیشتر
با توجه به اهمیت مراتع در تعلیف دام و حفظ اکوسیستم طبیعی، بررسی عوامل مؤثر در حفظ و توسعهٔ مراتع در راستای دستیابی به اهداف توسعهٔ پایدار بسیار حائز اهمیت خواهد بود. از اینرو مشارکت بهرهبرداران در طرحهای اصلاحی و احیایی مراتع به عنوان رویکرد جدید در مدیریت منابع طبیعی امری ضروری است. بر این اساس هدف از مطالعه حاضر، بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت بهرهبرداران در اجرای طرحهای مرتعداری در مراتع حوزه آبخیز سوادکوه بود. با استفاده از رابطه کوکران و روش نمونهگیری تصادفی، 111 بهرهبردار به عنوان نمونه انتخاب شدند و عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر مشارکت بهرهبرداران مانند سن، سطح تحصیلات، تعداد افراد شاغل به دامداری، میزان آگاهی از طرحهای مرتعداری، تعداد دام و سطح درآمد بررسی شد. نتایج برآورد الگوی رگرسیونی لوجیت و آزمون همبستگی کای اسکوئر نشان داد که متغییر سن اثر منفی و معنیداری بر مشارکت در اجرای طرحهای مرتعداری داشته است و همچنین بیشترین اثر نهایی نیز مربوط به متغییر سن بوده است که به نظر میرسد علیرغم سابقه و تجربه بالای آنها، ضعف توانایی جسمی و همچنین نوع تفکرشان بر میزان مشارکت کمتر آنها مؤثر بوده است. همچنین بیشترین کشش مربوط به متغییر سطح درآمد بوده است، به طوری که با افزایش یک درصدی در سطح درآمد بهرهبرداران، احتمال افزایش مشارکت در اجرای طرحهای مرتعداری 612/5 درصد افزایش خواهد یافت و با افزایش درآمد، احتمال مشارکت بهرهبرداران 325/0 واحد افزایش خواهد داشت.
فرهاد فخری؛ سیدحسن کابلی؛ علی اشرف جعفری؛ پرویز بیات
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 388-399
چکیده
گیاه لگجی نقش مهمی در پویایی اکوسیستم مناطق خشک و نیمهخشک دارد. این گیاه مقاوم به تنشهای رطوبتی و دمایی، دارای فراوردههای مختلفی بوده و از نظر اقتصادی میتواند جایگاه مناسبی داشته باشد. توسعه کشت این گیاه مستلزم ایجاد شرایط مطلوب به منظور تولید نهال آن به روشهای ساده، کاربردی و ارزان است. این گیاه مقاوم به تنشهای رطوبتی و ...
بیشتر
گیاه لگجی نقش مهمی در پویایی اکوسیستم مناطق خشک و نیمهخشک دارد. این گیاه مقاوم به تنشهای رطوبتی و دمایی، دارای فراوردههای مختلفی بوده و از نظر اقتصادی میتواند جایگاه مناسبی داشته باشد. توسعه کشت این گیاه مستلزم ایجاد شرایط مطلوب به منظور تولید نهال آن به روشهای ساده، کاربردی و ارزان است. این گیاه مقاوم به تنشهای رطوبتی و دمایی، دارای فراوردههای مختلفی بوده و از نظر اقتصادی میتواند جایگاه مناسبی داشته باشد. توسعه کشت این گیاه مستلزم ایجاد شرایط مطلوب به منظور تولید نهال آن به روشهای ساده، کاربردی و ارزان است. یکی از مهمترین موانع در تولید انبوه نهال لگجی درصد جوانهزنی پایین بذر آن است. در این تحقیق با استفاده از روشهای علمی ارزان و ساده، بهترین راهکارها در افزایش جوانهزنی بذر بررسی گردید. به این منظور پس از جمعآوری بذر از تودههای محلی مناطق مختلف استان بوشهر، تیمارهای آمادهسازی بذر برای جوانهزنی اعمال شد. این تیمارها شامل، خراشدهی به وسیله سمباده، نیترات پتاسیم، آب گرم و اسید سولفوریک غلیظ در مقایسه با شاهد بودند. جوانهزنی بذرها در دو روش پتریدیش در انکوباتور و سینی نشاء در گلخانه انجام شد. نتایج نشان داد که درصد جوانهزنی با استفاده از تیمار نیترات پتاسیم در توده محلی طلحه و با روش سینی کشت بیشترین میزان (7/86 درصد) بود که نسبت به شاهد بیش از 41 درصد افزایش را نشان داد. حداکثر جوانهزنی در روش خراشدهی با سمباده 3/68 درصد در توده محلی کناری بود. همچنین سرعت جوانهزنی در تیمار نیترات پتاسیم در هر دو حالت سینی کشت و پتریدیش افزایش معنیداری نسبت به سایر روشها در همه تودهها داشت. ضمناً کاربرد اسید سولفوریک غلیظ و آب داغ موجب کاهش درصد و سرعت جوانهزنی در بذرها نسبت به شاهد شد. بنابراین بهترین تیمار به منظورافزایش جوانهزنی بذر لگجی استفاده از محلول نیترات پتاسیم است.
زینب کخا؛ ناصر برومند؛ جواد زمانی بابگهری
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 400-411
چکیده
پوشش گیاهی مهمترین عامل تاثیرگذار بر پایداری و تعادل اکوسیستمها میباشد؛ بنابراین شناخت عواملی که باعث استقرار و پراکنش جوامع گیاهی میشوند و نیز تأثیر جوامع گیاهی بر ویژگیهای اکوسیستم دارای اهمیت بالایی میباشد. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر سایهانداز چهار گونه گیاه مرتعی کرقیچ (Hertia angustifolia (DC.) Kuntze)، مخلصه (Pyrethrum roseum)، گون ...
بیشتر
پوشش گیاهی مهمترین عامل تاثیرگذار بر پایداری و تعادل اکوسیستمها میباشد؛ بنابراین شناخت عواملی که باعث استقرار و پراکنش جوامع گیاهی میشوند و نیز تأثیر جوامع گیاهی بر ویژگیهای اکوسیستم دارای اهمیت بالایی میباشد. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر سایهانداز چهار گونه گیاه مرتعی کرقیچ (Hertia angustifolia (DC.) Kuntze)، مخلصه (Pyrethrum roseum)، گون سفید (Astragalus gossypinus Fischer.) و درمنه (Artemisia sieberi Besser) بر ویژگیهای کیفی خاک بود. بدین منظور تحقیق حاضر در منطقه ساردوئیه شهرستان جیرفت انجام شد. نمونهبرداری به صورت بلوک کاملاً تصادفی در قالب آزمون فاکتوریل انجام شد. نمونهبرداری در سه نقطه از یک مرتع، در دو بخش از گیاه یعنی پای بوته تا لبه تاج پوشش و خارج از تاج پوشش در سه تکرار و تا عمق 30 سانتیمتری از سطح برداشت شد که در مجموعه 72 نمونه گرفته شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل آهک، شوری (EC)، بافت خاک (شن، سیلت، رس)، تنفس میکروبی، pH، مقدار کربن آلی و آبگریزی خاک بودند. نتایج نشان داد کربن آلی، شوری و آبگریزی، در زیر سایهانداز به طور معنیداری بیشتر از خارج سایهانداز گیاهان مورد مطالعه بود (p<0/05). افزایش مقدار کربن آلی در زیر پوشش گیاهی میتواند به علت ریزشهای برگی و همچنین تأثیر محیط ریزوسفر و در نتیجه افزایش تنفس و تجزیه میکروبی و متعاقب آن باعث تجمع بیشتر املاح و شوری بیشتر خاک باشد. از طرفی، به نظر میرسد که افزایش مقدار ماده آلی، موجب افزایش معنیدار آبگریزی خاک در زیر سایهانداز در مقایسه با خارج از آن شده است. کمتر بودن ذرات سیلت به عنوان حساسترین جزء خاک به فرسایش و نیز زیاد بودن ذرات شن در خارج از سایهانداز در مقایسه با داخل آن میتواند ناشی از بیشتر بودن فرسایش بارانی به ویژه فرسایش ورقهای در خارج از سایهانداز گیاهی باشد و به بیان دیگر میتواند نشان دهنده نقش مثبت آسمانه گیاه در پایداری بیشتر اکوسیستم خاک باشد.
فرزاد احمدی؛ قدرت اله حیدری؛ روناک احمدی
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 412-422
چکیده
کاهش عملکرد مراتع بر تعداد دام و فعالیّتهای اقتصادی دامداران تأثیر مستقیم دارد و ادامه این روند رکود اقتصادی را در بین بهرهبرداران مراتع شدت میبخشد. هدف از این تحقیق، بررسی عوامل اثرگذار بر رکود اقتصادی مرتعدارانِ مراتع بلبانآباد بود. جامعه آماری در این تحقیق، 400 نفر از بهرهبرداران مراتع بلبانآباد بودند. حجم نمونه این تحقیق ...
بیشتر
کاهش عملکرد مراتع بر تعداد دام و فعالیّتهای اقتصادی دامداران تأثیر مستقیم دارد و ادامه این روند رکود اقتصادی را در بین بهرهبرداران مراتع شدت میبخشد. هدف از این تحقیق، بررسی عوامل اثرگذار بر رکود اقتصادی مرتعدارانِ مراتع بلبانآباد بود. جامعه آماری در این تحقیق، 400 نفر از بهرهبرداران مراتع بلبانآباد بودند. حجم نمونه این تحقیق با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 196 مرتعدار تعیین شد. به منظور انتخاب نمونهها از روش نمونهگیری تصادفی استفاده شد. ابزار مورد استفاده در این روش برای گردآوری دادهها و اطلاعات، پرسشنامه بود. روایی پرسشنامه را متخصصان مرتع و پایایی آن را ضریب آلفای کرونباخ تأیید کرد. تجزیه و تحلیل دادهها بهوسیله نرمافزار SPSS نسخه 22 انجام شد. نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که عوامل اقتصادی بیشترین همبستگی را با رکود اقتصادی مرتعداران داشت. بهعلاوه نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که در میان گویههای عوامل اقتصادی، فقدان تنوع شغلی با ضریب 912/0؛ در میان گویههای عوامل مدیریّتی، محدودیّت واگذاری اعتبارات به مرتعداران کمدرآمد به منظور کاهش وابستگی درآمدی مرتعداران به مرتع با ضریب 885/0؛ در میان گویههای عوامل زیستمحیطی، آسیبپذیری دامداری سنتی در اثر خشکسالی و کمبود علوفه با ضریب 893/0 و در میان گویههای عوامل اجتماعی، عدم اعتماد بین مرتعداران در فعالیّتهای مشارکتی با ضریب 910/0 بیشترین اثرگذاری را با رکود اقتصادی مرتعداران دارند. همچنین، نتایج حاصل از تحلیلمسیر نشان داد که بیشترین اثرگذاری مستقیم و اثر کل (مجموع اثرات مستقیم و غیرمستقیم) مربوط به عوامل اقتصادی؛ و بیشترین اثرگذاری غیرمستقیم مربوط به عوامل مدیریّتی بود.
محسن شعبانی؛ مریم آذرخشی؛ جلیل فرزادمهر؛ مسعود بذرافشان
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 423-431
چکیده
کاشت گیاهان مقاوم نسبت به شرایط سخت محیطی یکی از راهکارهای مؤثر در احیای اراضی است، بنابراین شناخت آثار کشت گونههای مختلف روی وضعیت خاک و پوشش گیاهی منطقه میتواند راهنمای مناسبی برای کارشناسان جهت انتخاب گونه مناسب باشد. هدف این تحقیق بررسی میزان و نوع تأثیر عملیات اصلاح و احیای مراتع بر خصوصیات خاک و پوشش گیاهی مراتع جنت آباد ...
بیشتر
کاشت گیاهان مقاوم نسبت به شرایط سخت محیطی یکی از راهکارهای مؤثر در احیای اراضی است، بنابراین شناخت آثار کشت گونههای مختلف روی وضعیت خاک و پوشش گیاهی منطقه میتواند راهنمای مناسبی برای کارشناسان جهت انتخاب گونه مناسب باشد. هدف این تحقیق بررسی میزان و نوع تأثیر عملیات اصلاح و احیای مراتع بر خصوصیات خاک و پوشش گیاهی مراتع جنت آباد است. به این منظور در هر یک از مناطق نهالکاری شده توسط Atriplex canescens و Haloxylon aphyllum چهار ترانسکت و در منطقه دارای پوشش طبیعی دو ترانسکت 100 متری با فاصله 100 متر از یکدیگر در نظر گرفته شد. در طول هر ترانسکت 10 پلات 4 متر مربعی مشخص و نمونهبرداری صورت گرفت. در هر پلات اطلاعات پوشش گیاهی شامل درصد تاج پوشش، لاشبرگ، سنگریزه، خاک لخت، گونه غالب و تراکم اندازهگیری شد. در ابتدا و انتهای هر ترانسکت پروفیل خاک حفر گردید. نمونهبرداری از خاک در سه عمق30-0، 60-30 و90-60 سانتیمتر صورت گرفت. سپس خصوصیات شیمیایی و فیزیکی نمونههای خاک شامل هدایت الکتریکی، اسیدیته، ماده آلی، فسفر، پتاسیم، ازت، وزن مخصوص ظاهری، درصد رس، سیلت و ماسه نمونههای خاک اندازهگیری شد. دادههای جمعآوری با استفاده از آزمون T مستقل توسط نرمافزارSPSS، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد کشت آتریپلکسکانسنس موجب افزایش درصد پوشش گیاهی، تراکم، پتاسیم عمق اول و سوم در سطح اعتماد 99% و افزایش نیتروژن عمق اول، ماده آلی عمق دوم، هدایت الکتریکی عمق اول و دوم، درصد سیلت عمق اول و سوم در سطح 95% گردیده است. همچنین موجب کاهش اسیدیته خاک و درصد ماسه عمق دوم و سوم در سطح 95% شده است. کشت سیاه تاغ موجب افزایش تراکم پوشش گیاهی، هدایت الکتریکی عمق اول و کاهش درصد رس عمق سوم در سطح 95% نسبت به منطقه شاهد شده است.
محرم اشرف زاده؛ حمید نیک نهاد قره ماخر؛ غلامعلی حشمتی؛ محمدجمال سحرخیز؛ مجید قربانی نهوجی
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 432-446
چکیده
کلماتیس اصفهانی (Clematis ispahanica) از گونههای خوشخوراک کمیاب و در حال انقراض کشور ایران میباشد. در این تحقیق پراکنش این گونه در مراتع شهرستانهای بوانات و مهریز واقع در استانهای فارس و یزد مورد بررسی قرار گرفت. به منظور نمونهبرداری از پوشش گیاهی، مناطق مورد مطالعه طبقهبندی شد و سپس با استفاده از روش تصادفی-سیستماتیک 30 پلات 2×3 ...
بیشتر
کلماتیس اصفهانی (Clematis ispahanica) از گونههای خوشخوراک کمیاب و در حال انقراض کشور ایران میباشد. در این تحقیق پراکنش این گونه در مراتع شهرستانهای بوانات و مهریز واقع در استانهای فارس و یزد مورد بررسی قرار گرفت. به منظور نمونهبرداری از پوشش گیاهی، مناطق مورد مطالعه طبقهبندی شد و سپس با استفاده از روش تصادفی-سیستماتیک 30 پلات 2×3 متر مربعی در مناطق کلید مستقرگردید. نمونهبرداری به دلیل خشبی بودن سایر اندامهای گیاه، فقط از برگهای آن با 5 تکرار و ثبت گونههای همراه انجام شد. نمونههای خاک از عمق 30-0 سانتیمتری پلاتها (بر اساس عمق ریشهداونی) برداشت گردید. از آزمون t مستقل جهت مقایسه خصوصیات شیمیایی خاک دو منطقه استفاده شد. به منظور تعیین مؤثرترین مؤلفههای تأثیرگذار بر خصوصیات خاک دو منطقه از روش تجزیهٔ مؤلفههای اصلی (PCA) استفاده شد. از طرح فاکتوریل جهت بررسی اثر مرحله فنولوژیکی، منطقه و اثر متقابل منطقه×مرحلهٔ فنولوژیکی بر روی شاخصهای کیفیت علوفه (CP، DMD، ME و ADF) استفاده شد. سپس با استفاده از طرح کاملاً تصادفی چگونگی اثر متقابل منطقه × مرحلهٔ فنولوژیکی بر روی کیفیت علوفه بررسی شد. نتایج نشان داد که واقعیت انتشار و بهترین الگوی پراکنش این گونه گیاهی، دامنههای شمالی و توپوگرافی نسبتاً مسطح میباشد. این گونه گیاهی در خاکهای غیرشور (2Ec<)، بافتهای شنی- لومی، لومی- شنی و شنی، با مقدار اسیدیته 9/8-6/8، کربن آلی 7/0% -4/0%، ازت 13/0%-09/0%، فسفر1/22-9/ 13 پی پی ام، کربنات کلسیم 59%-42%، و پتاسیم 45/2-2 میلی گرم در لیتر رشد و پراکنش دارد. نتایج PCA نشان داد که کربن آلی (OC)، هدایت الکتریکی (EC) و اسیدیته خاک (pH) مؤثرترین مولفههای تأثیرگذار خاک دو منطقه بشمار میآیند. با توجه به نتایج بهدست آمده، شاخصهای کیفیت علوفه در مراحل رشد رویشی و گلدهی، در منطقهٔ بوانات بطور معناداری بیشتر از منطقه مهریز بود اما در مرحله بذردهی شاخصهای مورد مطالعه،در منطقهٔ مهریز بطور معناداری بالاتر بود. نتایج همبستگی پیرسون نشانگر آن است که بین خصوصیات شیمیایی خاک و شاخصهای کیفیت علوفه همبستگی معنیداری وجود ندارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اثر اقلیم بر کیفیت علوفه بیشتر از عوامل خاکی میباشد. بطورکلی میتوان گفت که کیفیت علوفه بالای کلماتیس اصفهانی میتواند یکی از دلایل در معرض خطر انقراض بودن آن بشمار آید.
سیده حبیبه حسینی؛ غلامعلی حشمتی؛ مهدی میرزا؛ پرویز کرمی
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 447-458
چکیده
شناخت عوامل محیطی (ارتفاع و پارامترهای خاکی) مؤثر بر پوششگیاهی یکی از موارد مهم در مدیریت مراتع و بهرهبرداری پایدار گیاهان دارویی میباشد. این تحقیق به منظور ارزیابی عوامل محیطی مؤثر بر خصوصیات عملکردی (بیوماس، تراکم، زادآوری، درصد پوشش، قطر و غنای گونهای) گونه Ferula haussknechtii H. Wolhff ex Rehc. f. در مراتع سارال کردستان انجام شد. پس از تعیین ...
بیشتر
شناخت عوامل محیطی (ارتفاع و پارامترهای خاکی) مؤثر بر پوششگیاهی یکی از موارد مهم در مدیریت مراتع و بهرهبرداری پایدار گیاهان دارویی میباشد. این تحقیق به منظور ارزیابی عوامل محیطی مؤثر بر خصوصیات عملکردی (بیوماس، تراکم، زادآوری، درصد پوشش، قطر و غنای گونهای) گونه Ferula haussknechtii H. Wolhff ex Rehc. f. در مراتع سارال کردستان انجام شد. پس از تعیین سه منطقه ارتفاعی (1850، 2250 و 2650 متر) نمونهبرداری به روش تصادفی-سیستماتیک در امتداد ترانسکت و داخل پلاتهای یک و نیم مترمربعی با برداشت بیوماس، درصد پوشش، ارتفاع، قطر، تراکم انجام شد. در داخل هر پلات نمونه خاک از عمق (0-30 سانتیمتری) برداشت شد. ویژگیهای بافت خاک، آهک، اسیدیته، هدایت الکتریکی، نیتروژن، پتاسیم، فسفر و سدیم در آزمایشگاه اندازهگیری شد. به منظور تعیین عوامل تاثیرگذار بر پراکنش پوششگیاهی، از روش تجزیه مؤلفههای اصلی (PCA) با استفاده از نرم افزار PC-ORD استفاده شد و تجزیه واریانس دادهها با استفاده از طرح کاملاً تصادفی در نرمافزار R صورت گرفت، همچنین برای بررسی رابطه بین گونه و عوامل محیطی از روش آنالیز تطبیقی متعارفی (CCA) استفاده شد. نتایج نشان داد که بیوماس هوایی، درصد پوشش گیاهی، ارتفاع و تراکم این گونه با افزایش ارتفاع افزایش و قطر یقه این گونه کاهش مییابد. بیوماس هوایی، درصد پوشش، قطر و ارتفاع این گونه با نیتروژن، کربن، پتاسیم، سیلت و رس همبستگی مثبت و با اسیدیته، فسفر و شن همبستگی منفی دارد. همچنین نتایج نشان داد که با توجه به تاثیر این گونهٔ ارزشمند مناطق ییلاقی در تثبیت خاک، تامین علوفه و تولید مواد موثره دارویی، مؤثرترین عوامل در استقرار این گونه ارتفاع از سطح دریا، نیتروژن، کربن، رس و سیلت میباشند. از آنجایی که هر گونه گیاهی نیازهای اکولوژیکی مشخصی نسبت به خصوصیات خاک و عوامل فیزیوگرافی دارد، مطالعه و شناخت نیازهای اکولوژیکی این گونه میتواند به معرفی بهتر این گونه در مناطق مستعد و همچنین استقرار بهتر آن جهت اصلاح و احیا پوشش گیاهی کمک کند.
مصطفی طالشی؛ سیدجعفر سیداخلاقی
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 459-473
چکیده
تابآوری یکی از راهبردهای کاهش آسیبپذیری جوامع در مواجهه با مخاطرات طبیعی است، با توجه به تکساختی بودن اقتصاد در جوامع روستایی ، میتوان با تنوعبخشی فعالیتها و منابع معیشتی ،میزان تابآوری جوامع روستایی را در برابر تغییرات و مخاطرات طبیعی افزایش داد. پژوهش حاضر به بررسی نقش تنوع معیشتی به عنوان یک رویکرد راهبردی برای ...
بیشتر
تابآوری یکی از راهبردهای کاهش آسیبپذیری جوامع در مواجهه با مخاطرات طبیعی است، با توجه به تکساختی بودن اقتصاد در جوامع روستایی ، میتوان با تنوعبخشی فعالیتها و منابع معیشتی ،میزان تابآوری جوامع روستایی را در برابر تغییرات و مخاطرات طبیعی افزایش داد. پژوهش حاضر به بررسی نقش تنوع معیشتی به عنوان یک رویکرد راهبردی برای سازگاری و کنار آمدن با مخاطره خشکسالی درحوزه آبخیز حبلهرود میپردازد. در این پژوهش، روش تحقیق از نوع کمی و پیمایشی بوده و از روشهای توصیفی، تحلیلی و روابط همبستگی استفاده شده است. بدین منظور9 روستا از مناطق مختلف حوزه با درجات مختلفی از خشکسالی و توسعهیافتگی، به روش تصادفی ساده انتخاب گردید و سپس بر اساس فرمول کوکران،271 نفر از سرپرستان خانوارها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روایی پرسشنامه از طریق پانل خبرگان و صاحبنظران تأیید و پایایی کلی ابزار تحقیق با محاسبه آلفای کرونباخ برابر0.842 در سطح خیلی خوب تایید گردید. نتایج نشان داد میزان تابآوری حوزه در سطح نامطلوب و پایین تر از سطح متوسط بوده و میانگین شاخص سرمایه انسانی، اجتماعی و فیزیکی حوزه از متوسط مقدارشاخص سرمایه مالی (اقتصادی) وطبیعی بیشتر بوده است. براساس یافتهها، اتخاذ راهبرد تنوع معیشتی در ارتقاء تابآوری خانوارهای روستایی حوزه حبلهرود در مواجهه با ریسک خشکسالی، تاثیر معناداری داشته است. از اینرو تنوع بخشی به فعالیتهای اقتصادی و منابع معیشتی اجتماعات روستایی در معرض خشکسالی با استفاده از تدوین و اجرای راهکارهای مناسب مالی ،آموزشی و ترویجی و نیز ،بهرهگیری از فنآوریهای جدید،میتواند در بهبود تابآوری و تقلیل استرس و نگرانیهای روستاییان حوزه اثرگذار باشد.
نگار احمدیان؛ مهدی عابدی؛ محمد سهرابی
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 474-486
چکیده
در مراتع استپی پارک ملی گلستان، انواعی از گیاهان بوتهای مانند درمنه بهصورت پراکنده حضور دارند و سطوح خاکی بین این گیاهان توسط پوستههای زیستی (شامل: خزه و سیانوباکتری) پوشیده شده است. این پوستهها بهعنوان یک عامل حیاتی در مناطق خشک و نیمهخشک شناخته میشوند. اثرات آنها بر رطوبت و درجهحرارت خاک که نقش بسیار مهمی را در فرآیندهای ...
بیشتر
در مراتع استپی پارک ملی گلستان، انواعی از گیاهان بوتهای مانند درمنه بهصورت پراکنده حضور دارند و سطوح خاکی بین این گیاهان توسط پوستههای زیستی (شامل: خزه و سیانوباکتری) پوشیده شده است. این پوستهها بهعنوان یک عامل حیاتی در مناطق خشک و نیمهخشک شناخته میشوند. اثرات آنها بر رطوبت و درجهحرارت خاک که نقش بسیار مهمی را در فرآیندهای اکولوژیک و هیدرولوژیک ایفا میکند هنوز بهخوبی شناخته نشده است. به منظور آگاهی بیشتر از این موضوع، تأثیر خزه و سیانوباکتری بر رطوبت و درجهحرارت خاک و تأثیر بوته درمنه بر رطوبت خاک مورد بررسی قرار گرفت. رطوبت خاک در چهار بازهی زمانی اول زمستان، آخر زمستان، بهار و تابستان با استفاده از دستگاه رطوبتسنج اندازهگیری و درجهحرارت خاک در سه فصل مختلف آخر زمستان، بهار و تابستان با استفاده از دماسنج تکمهای به مدت 117 روز با فواصل زمانی دو ساعته ثبت شد. مهمترین عامل تأثیرگذار بر رطوبت و همچنین درجهحرارت خاک، فصل بود که با استفاده از مدل خطی ترکیبی عمومی مشخص گردید. براساس نتایج بدست آمده، توانایی حفظ رطوبت سیانوباکتری بیشتر از دو تیمار خزه و بوته درمنه و همچنین نوسان دمای روزانه خاک زیر سیانوباکتری (3/4 – 35 درجه سانتیگراد) بیشتر از خزه (25/4 - 26 درجه سانتیگراد) میباشد.
حسام احمدی بیرگانی؛ پریسا روان
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 487-499
چکیده
محققین و گروههای هدف مطالعه کننده پوشش گیاهی به دنبال دانستن این سوال هستند که استقرار و پراکنش تیپهای پوشش گیاهی و جامعههای گیاهی یک حوضه آبخیز بر مبنای چه شاخصهایی زمینی صورت میگیرد وکدامیک از اشکال اراضی بهتر میتواند مرز و محدوده هر تیپ یا جامعه گیاهی را تعیین نماید؟ بر پایه دو سوال مطرح شده، حوضه آبخیز گردنه قوشچی ...
بیشتر
محققین و گروههای هدف مطالعه کننده پوشش گیاهی به دنبال دانستن این سوال هستند که استقرار و پراکنش تیپهای پوشش گیاهی و جامعههای گیاهی یک حوضه آبخیز بر مبنای چه شاخصهایی زمینی صورت میگیرد وکدامیک از اشکال اراضی بهتر میتواند مرز و محدوده هر تیپ یا جامعه گیاهی را تعیین نماید؟ بر پایه دو سوال مطرح شده، حوضه آبخیز گردنه قوشچی در استان آذربایجان غربی و مشرف به دریاچه ارومیه به دلیل حفظ پوشش گیاهی بومی خود و قرق منطقه انتخاب و نقشههای پوشش گیاهی، ارزیابی اراضی، زمینشناسی، خاکشناسی، ژئومورفولوژی و واحدهای همگن بر مبنای روشهای علمی و پایش میدانی با دقت و صحت کامل تهیه گردید. جهت تطبیق، توصیف و پیشبینی دقیق تیپهای پوشش گیاهی با اشکال مختلف اراضی از روش آماری رگرسیون لجستیک چندجملهای استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که واحدهای همگن با مقدار کمّی 432/0 بیشترین تاثیر و ژئومورفولوژی، زمینشناسی و خاکشناسی با مقادیر کمّی 389/0، 351/0 و 156/0 در رتبههای بعدی میزان تطبیق قرار دارند. لذا شیب، جهت و ارتفاع (ویژگیهای فیزیوگرافی حوضه آبخیز) نقش مؤثرتری در توزیع پوششهای گیاهی دارند و به عنوان بهترین روش جهت مرزبندی و انطباق مرزهای پوشش گیاهی قبل از پایش زمینی میتواند به عنوان نقشه پایه در مناطق نسبتاً کوهستانی و دارای پستی و بلندی مورد توجه قرار گیرد.
نعمت اله کریمی؛ سودابه نامداری
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، صفحه 500-515
چکیده
در تحقیق حاضر شدت و دامنه بیابانزایی ایران در دوره مطالعاتی 1394-1363 با استفاده از تصاویر ماهواره Landsat و با قدرت تفکیک مکانی 30 متر مورد بررسی قرار گرفت. جهت استخراج نقشه بیابانزایی کشور از تکنیکهای نوین سنجش از دوری تحت عنوان تحلیل اختلاف طیفی استفاده گردید. تحلیل اختلاف طیفی روشی است برای برآورد سهم پوششهای مختلف زمینی در هر پیکسل ...
بیشتر
در تحقیق حاضر شدت و دامنه بیابانزایی ایران در دوره مطالعاتی 1394-1363 با استفاده از تصاویر ماهواره Landsat و با قدرت تفکیک مکانی 30 متر مورد بررسی قرار گرفت. جهت استخراج نقشه بیابانزایی کشور از تکنیکهای نوین سنجش از دوری تحت عنوان تحلیل اختلاف طیفی استفاده گردید. تحلیل اختلاف طیفی روشی است برای برآورد سهم پوششهای مختلف زمینی در هر پیکسل تصویر ماهوارهای مختلط که از چند نوع پوشش زمینی تشکیل شده است. بدین منظور تغییرات پوششهای گیاهی، خاکی، آبی و شورهزارهای کل کشور مورد مطالعه قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده در حدود 227 هزار کیلومتر مربع از اراضی کشور در طول 32 سال گذشته دچار پدیده بیابانزایی با شدت کم شده است. این در حالی است که سطح مناطقی که تحت تاثیر بیابانزایی با شدت زیاد قرار گرفتهاند، در حدود 33 هزار کیلومتر مربع و پهنههای آبی خشک شده در حدود 5 هزار کیلومتر مربع بوده است. این موضوع نشان دهنده وقوع بیابانزایی با شدتهای مختلف در 6/15 درصد از مساحت کشور است که سهم استانهای جنوب غربی (شامل استانهای ایلام، کرمانشاه، لرستان و خوزستان) و جنوبی (شامل استانهای بوشهر، فارس و هرمزگان) بسیار بیشتر از سایر استانهای کشور بوده است. این در حالی است که در استانهای شرقی و جنوب شرقی کشور به دلیل غالب بودن اقلیم بیابانی و نیمهبیابانی، کمترین شدت بیابانزایی مشاهده گردید.