دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 0-0
اردوان قربانی؛ اردشیر پورنعمتی؛ نازیلا بی باک
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 1-17
چکیده
هدف این تحقیق ارزیابی سلامت مراتع شمالی سبلان در سه طبقه ارتفاعی (کمتر از 1500، 1500 تا 2100 و 2100 تا 2700 متر) که نماینده مراتع روستایی، روستایی–عشایری و عشایری میباشند، با استفاده از روش آنالیز عملکرد چشمانداز (LFA) در استان اردبیل بود. برای نمونهبرداری 3 ترانسکت 50 متری در هر طبقه ارتفاعی با توجه به یکنواختی عرصه و پراکندگی ...
بیشتر
هدف این تحقیق ارزیابی سلامت مراتع شمالی سبلان در سه طبقه ارتفاعی (کمتر از 1500، 1500 تا 2100 و 2100 تا 2700 متر) که نماینده مراتع روستایی، روستایی–عشایری و عشایری میباشند، با استفاده از روش آنالیز عملکرد چشمانداز (LFA) در استان اردبیل بود. برای نمونهبرداری 3 ترانسکت 50 متری در هر طبقه ارتفاعی با توجه به یکنواختی عرصه و پراکندگی لکهها مستقر شد. با استفاده از روش LFA سه ویژگی پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی با استفاده از 11 شاخص سطح خاک تعیین شد. تجزیهوتحلیل آماری دادهها با استفاده از روش LFA در محیط نرمافزار Excel با استفاده از دستورالعمل تانگوی و هیندلی انجام شد. شاخص پایداری خاک در طبقه ارتفاعی سوم برای فرمهای رویشی بیشتر از طبقه ارتفاعی اول و دوم بود و اختلاف معنیدار داشته (05/0<P)، ولی بین فرمهای رویشی طبقه ارتفاعی اول و دوم اختلاف معنیداری مشاهده نشد. مقایسه شاخصهای نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی هر سه طبقه ارتفاعی در فرمهای رویشی اختلاف معنیداری را نشان داد (05/0>P). شاخص پایداری در طبقه ارتفاعی سوم (35/72) و دوم (75/48)، شاخص نفوذپذیری در طبقه ارتفاعی سوم (31/73) و اول (99/15) و شاخص چرخه عناصر غذایی در طبقه ارتفاعی سوم (75/78) و اول (12/10) بهترتیب دارای بیشترین و کمترین مقدار بودند. در کل وضعیت طبقه ارتفاعی سوم از نظر سلامت مرتع بهتر از دو طبقه دیگر بود. بهطوریکه با بررسی ویژگیهای عملکردی لکههای اکولوژیک مرتع میتوان معرفهای گیاهی مؤثر در سلامت مراتع را شناسایی کرد و اقدامات مدیریتی مناسبی را برای حفظ آن انجام داد.
جلیل فرزادمهر؛ حامد سنگونی؛ حمید روحانی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 18-28
چکیده
بهمنظور بررسی رابطه بین پراکنش اجتماعات گیاهی منطقه بیدخت با عوامل محیطی تحقیقی به روش فلوریستیکی- نمود ظاهری انجام شد. سطح مناسب پلات نمونهبرداری به روش سطح حداقل و اندازه نمونه به روش آماری تعیین گردید. در هر پلات نوع و تعداد گونههای گیاهی موجود و درصد تاج پوشش آنها تعیین و تیپبندی انجام شد. در هریک از اجتماعات گیاهی، ...
بیشتر
بهمنظور بررسی رابطه بین پراکنش اجتماعات گیاهی منطقه بیدخت با عوامل محیطی تحقیقی به روش فلوریستیکی- نمود ظاهری انجام شد. سطح مناسب پلات نمونهبرداری به روش سطح حداقل و اندازه نمونه به روش آماری تعیین گردید. در هر پلات نوع و تعداد گونههای گیاهی موجود و درصد تاج پوشش آنها تعیین و تیپبندی انجام شد. در هریک از اجتماعات گیاهی، 6 پروفیل خاک حفر شد و از عمق 0 تا 100 سانتیمتری، نمونه خاک (به صورت مرکب) برداشت شد و پس از انتقال به آزمایشگاه، پارامترهای بافت خاک، آهک، اسیدیته، هدایت الکتریکی، ماده آلی، سولفات کلسیم، فسفر، پتاسیم و نیتروژن اندازهگیری شد. همچنین لایههای اطلاعاتی ارتفاع، شیب و جهت منطقه مورد مطالعه نیز تهیه شد. بهمنظور تعیین عوامل تأثیرگذار بر پراکنش پوششگیاهی، از روش تجزیه مؤلفههای اصلی (PCA) با استفاده از نرمافزار PC-ORD استفاده شد. نتایج نشان داد که بین عوامل مورد بررسی و پراکنش پوششگیاهی (4 تیپ مرتعی منطقه) رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از تجزیه مؤلفههای اصلی نشان داد که مهمترین خصوصیات محیطی مؤثر بر پراکنش اجتماعات گیاهی منطقه (محور اول PCA) درصد رس، شن، ماده آلی، هدایت الکتریکی و پتاسیم هستند.
مهدی جعفری؛ غلامرضا زهتابیان؛ حسن احمدی؛ طیبه مصباح زاده؛ علی اکبر نوروزی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 29-39
چکیده
یکی از مهمترین چالشهای زیست محیطی سالهای اخیر در منطقه خاورمیانه و ایران، رخداد گرد و غبار میباشد. پایش و کنترل کیفیت ذرات گرد و غبار، در سطح وسیع و با روشهایی که از سرعت و دقت بیشتر و هزینه کمتری برخودار باشند، از اهمیت فراوانی برخودار است. این پژوهش بر آن است که با استفاده از بارزسازی و تحلیل عددی نسبت به تعیین منابع ریزگردها ...
بیشتر
یکی از مهمترین چالشهای زیست محیطی سالهای اخیر در منطقه خاورمیانه و ایران، رخداد گرد و غبار میباشد. پایش و کنترل کیفیت ذرات گرد و غبار، در سطح وسیع و با روشهایی که از سرعت و دقت بیشتر و هزینه کمتری برخودار باشند، از اهمیت فراوانی برخودار است. این پژوهش بر آن است که با استفاده از بارزسازی و تحلیل عددی نسبت به تعیین منابع ریزگردها و چگونگی حرکت آنها بر فراز ایران و استان اصفهان در می 2013 بپردازد. در این پژوهش از مدلهای HYSPLIT، NAAPS،COAMPS و تصاویر MODIS استفاده شده است. بارزسازی گرد و غبار بر اساس خصوصیات مربوط به دمای درخشندگی در محدوده مادون قرمز حرارتی سنجنده مادیس ارائه و آستانههای دمایی بهمنظور تفکیک این رخداد از اراضی بیابان و ابرها تعیین گردید. بهمنظور ردیابی مسیر حرکت ذرات گرد و غبار از مدل HYSPLIT استفاده شد. براساس نتایج بدستآمده از پردازش تصاویر و خروجی مدل شمال عربستان و مسیر جنوبغربی- شمالشرقی بهترتیب منشأ و مسیر اصلی ورود گرد و غبار برای اصفهان محسوب میشوند. نتایج مدل HYSPLIT با نتایج مدل COAMPS و NAAPS از لحاظ عمق اپتیکی گرد و غبار و غلظت گرد و غبار سطحی و نحوه حرکت توده غلظت مقایسه و تأیید شده است. بارزسازی تصاویر ماهوارهای MODIS نیز ایجاد توده گرد و غبار و حرکت آن را به سمت مرکز ایران و استان اصفهان تصدیق میکند.
جابر شریفی؛ مرتضی اکبرزاده
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 40-48
چکیده
آگاهی از خصوصیات اکولوژیکی گیاهان و بهتبع آن تغییرات تولید علوفه در طول دوره فصل چرای مرتع، برای مدیریت چرای دام ضروری میباشد. این مهم با تعیین رابطه بین اثر تغییرات بارندگی، توسعه رشد گیاهان و تولید علوفه در عرصه امکانپذیر است. به همین منظور اثر توسعه رشد گیاه و تغییرات بارندگی بر مقدار تولید علوفه در مراتع مشگینشهر ...
بیشتر
آگاهی از خصوصیات اکولوژیکی گیاهان و بهتبع آن تغییرات تولید علوفه در طول دوره فصل چرای مرتع، برای مدیریت چرای دام ضروری میباشد. این مهم با تعیین رابطه بین اثر تغییرات بارندگی، توسعه رشد گیاهان و تولید علوفه در عرصه امکانپذیر است. به همین منظور اثر توسعه رشد گیاه و تغییرات بارندگی بر مقدار تولید علوفه در مراتع مشگینشهر به مدت چهار سال (1386 تا 1389) با روش قطع و توزین اندازهگیری شد. میزان بارندگی ماهانه منطقه در این فاصله زمانی نیز با استفاده از دادههای ایستگاه هواشناسی سینوپتیک مشگینشهر بر اساس بارندگی ماهانه، مقادیر تجمعی باران در زمستان و بهار در هر سال مورد محاسبه قرار گرفت. تجزیهوتحلیل آماری دادهها با استفاده از نرمافزارSAS انجام شد. نتایج نشان داد از متوسط علوفه تولیدی مرتع در طی چهار سال، 95/28 درصد از Artemisia fragrans، 35/26 درصد از Kochia prostrate، 55/19 درصد از Stipa hohenackeriana، 77/4 درصد از Astragalus brachyodonutsو 38/20 درصد از سایر گونهها بوده است. نتایج تجزیه واریانس دادههای مربوط به میزان تولید گونهها نشان داد که در بین سالهای بررسی اختلاف معنیداری در سطح 1% خطا وجود داشت. بهعبارتی تولید به تناسب تغییرات بارندگی و دما، متغیر است. از نظر پایداری (اثر متقابل سال × ماه) گونههای Artemisia fragransو Kochia prostrataجزو گونههای پایدار با تولید زیاد ولی Astragalus brachyodonutsوStipa hohenackeriana جزو گونههای پایدار با تولید کم بودند.
کورش بهنامفر؛ عزیز ارشم؛ محمدحسن صالحه شوشتری؛ مهرزاد طاووسی؛ عبدالرضا دانایی؛ جمال الدین عادل
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 49-61
چکیده
بروز دماهای زیر صفر در زمستانهای اخیر در استان خوزستان، موجب سرمازدگی درختان دستکاشت کهور پاکستانی (Prosopisjuliflora) در ماسهزارها شده است. بهمنظور بررسی حساسیت به سرمازدگی در این گونه از طریق تعیین دماهای زیر صفر و زمانهای بحرانی، از جنبههای فیزیولوژیکی در سال 1391 یک پژوهش اجرا شد. در این تحقیق از یک طرح آماری اسپلیت ...
بیشتر
بروز دماهای زیر صفر در زمستانهای اخیر در استان خوزستان، موجب سرمازدگی درختان دستکاشت کهور پاکستانی (Prosopisjuliflora) در ماسهزارها شده است. بهمنظور بررسی حساسیت به سرمازدگی در این گونه از طریق تعیین دماهای زیر صفر و زمانهای بحرانی، از جنبههای فیزیولوژیکی در سال 1391 یک پژوهش اجرا شد. در این تحقیق از یک طرح آماری اسپلیت اسپیلت پلات در قالب طرح کاملاً تصادفی با 6 تکرار استفاده شد. بهطوریکه بهمنظور اعمال تیمارها از سرشاخههای درختان مسن و نهالهای دوساله بهعنوان تیمار اصلی و دماهای زیر صفر (1-، 3-، 5- و 7- درجه سانتیگراد) بهعنوان تیمار فرعی اول و زمانهای اعمال سرما (1، 2، 3 و 4 ساعت) بهعنوان تیمار فرعی دوم در نظر گرفته شدند. پس از سرمادهی میزان نشت الکترولیتها از غشاء سلولهای برگ و ساقه اندازهگیری و بر این اساس LT50محاسبه و میزان فلورسانسکلروفیل (ӀӀ) و کارایی فتوسنتز برگها بهعنوان شاخصهایی برای تعیین خسارت سرمازدگی اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که بین سرشاخههای درختان چندساله و نهالهای دوساله از نظر کلیه صفات تفاوت معنیداری مشاهده نشد. درصد نشت الکترولیتهای با کاهش دما در حد معنیداری از برگ و ساقه افزایش یافت. LT50 در دمای 5- درجه سانتیگراد پس از سه ساعت اتفاق افتاد و در دمای 7- درجه پس از اولین ساعت در برگها و در ساقهها در ساعت سوم اتفاق افتاد. حداکثر عملکرد کوانتمی فتوسیستم (ӀӀ)، با کاهش دمای زیر صفر و تداوم آن روند کاهشی معنیداری داشت. برگهای این گیاه تا دو ساعت دمای 1- درجه سانتیگراد را بدون تغییر معنیداری در عملکرد کوانتمی تحمل نمودند اما با تداوم دمای 1- درجه سانتیگراد تا سه ساعت این مقدار از 64/0 (در شاهد) به حدود 48/0 رسید و اعمال چهار ساعت دمای 7- درجه مقدار این شاخص را به 15/0 رساند.
سیده خدیجه مهدوی؛ فرامرز غفوری؛ احمد عابدی سروستانی؛ محمدرضا شهرکی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 73-88
چکیده
نظر به اهمیت و نقش اساسی مشارکت و انسجام اجتماعی بهرهبرداران در موفقیت فعالیتهای احیایی و اصلاحی، هدف این تحقیق، بررسی تأثیر انسجام اجتماعی بهرهبرداران مرتعی در میزان مشارکت آنها در اجرای فعالیتهای احیایی و اصلاحی در مراتع شمالشرق استان گلستان در شهرستان گنبدکاووس میباشد. این تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی با روش ...
بیشتر
نظر به اهمیت و نقش اساسی مشارکت و انسجام اجتماعی بهرهبرداران در موفقیت فعالیتهای احیایی و اصلاحی، هدف این تحقیق، بررسی تأثیر انسجام اجتماعی بهرهبرداران مرتعی در میزان مشارکت آنها در اجرای فعالیتهای احیایی و اصلاحی در مراتع شمالشرق استان گلستان در شهرستان گنبدکاووس میباشد. این تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی با روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندی شده انجام شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد. روایی ابزار تحقیق با استفاده از دیدگاه کارشناسان منابعطبیعی و علوم اجتماعی و پایایی آن بر اساس نتایج ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرهای اصلی تحقیق بررسی شد. جامعه آماری تحقیق را 461 بهرهبردار در دو نظام بهرهبرداری عشایری و روستایی (461=N) تشکیل دادهاند که 210 نفر از آنها با استفاده از جدول مورگان، بهعنوان نمونه مورد مصاحبه قرار گرفتند. طبق نتایج بهدست آمده از تحقیق بهترتیب بُعد تعامل با میانگین 75/3، بیشترین تأثیر و بُعد نزاع با میانگین 37/3 کمترین میزان تأثیر را در انسجام اجتماعی بهرهبرداران داشته است. یافتهها حکایت از آن دارد که بهرهبرداران در فعالیتهای احیایی نسبت به عملیات اصلاحی در طرحهای مرتعداری بیشتر مشارکت داشتهاند. همچنین بین انسجام اجتماعی و میزان مشارکت بهرهبرداران در فعالیتهای احیایی و اصلاحی طرحهای مرتعداری، با ضریب همبستگی 744/0 در سطح اطمینان 99 درصد اطمینان رابطه مثبت قوی و معنیداری وجود داشت. همچنین بهرهبرداران عشایری انسجام بیشتری نسبت به بهرهبرداران روستایی داشتهاند. ضمن اینکه میزان مشارکت در دو نظام بهرهبرداری عشایری و روستایی تفاوت معنیداری نداشتند. بنابراین میتوان از توانمندی جوامع محلی در مناطقی که تعامل و انسجام بالا باشد، در اجرای فعالیتهای احیایی و اصلاحی، ایجاد زمینههای شغلی به صورت فصلی و پاره وقت در اجرای طرحهای مرتعداری و برگزاری دورههای مختلف آموزشی ترویجی با توجه به اولویتهای بهرهبرداران، استفاده کرد.
غلامحسن رنجبر؛ فرهاد دهقانی؛ هادی پیراسته انوشه؛ محمدحسین بناکار
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 62-72
چکیده
این مطالعه بهصورت دو آزمایش جداگانه در مرکز ملی تحقیقات شوری در سال 1395 انجام شد. در آزمایش اول تأثیر 12 پیشتیمار مختلف شامل غلظتهای متفاوت نیتراتپتایسم، کلریدسدیم، کلریدکلسیم و جیبرلیکاسید بههمراه شاهد بر جوانهزنی ژنوتیپ LVYUAN no.1 سالیکورنیا (Salicornia bigelovii) بهمنظور انتخاب بهترین تیمارها برای آزمایش دوم بررسی ...
بیشتر
این مطالعه بهصورت دو آزمایش جداگانه در مرکز ملی تحقیقات شوری در سال 1395 انجام شد. در آزمایش اول تأثیر 12 پیشتیمار مختلف شامل غلظتهای متفاوت نیتراتپتایسم، کلریدسدیم، کلریدکلسیم و جیبرلیکاسید بههمراه شاهد بر جوانهزنی ژنوتیپ LVYUAN no.1 سالیکورنیا (Salicornia bigelovii) بهمنظور انتخاب بهترین تیمارها برای آزمایش دوم بررسی شد. در آزمایش دوم نیز تأثیر سطوح متفاوت شوری (5/12، 25، 5/37 و 50 دسیزیمنس برمتر) و غلظتهای جیبرلیکاسید شامل 500 و 1000 میلیگرم در لیتر بر جوانهزنی این ژنوتیپ سالیکورنیا ارزیابی شد. تیمارهای شوری با استفاده از درصدهای مختلف آب خلیجفارس تهیه شد. نتایج آزمایش اول نشان داد که همه پیشتیمارها درصد جوانهزنی بذر را نسبت به تیمار شاهد افزایش دادند و بیشترین تأثیر مربوط به غلظتهای 500 و 1000 میلیگرم در لیتر جیبرلیکاسید برابر 3/142 و 1/119 درصد افزایش بود. در آزمایش دوم نیز مشخص شد که تنش شوری باعث کاهش معنیدار درصد و سرعت جوانهزنی بذر شد؛ بهطوریکه تیمارهای شوری 5/12، 25، 5/37 و 50 دسیزیمنس بر متر بهترتیب باعث کاهش 8/11، 3/40، 3/63 و 4/81 درصدی جوانهزنی بذر و کاهش 3/21، 40، 3/62 و 1/70 درصدی سرعت جوانهزنی گردید. کاربرد جیبرلیک اسید باعث افزایش آستانه تحمل به شوری سالیکورنیا در مرحله جوانهزنی شد. در شرایط بدون پیشتیمار و پیشتیمار بذر سالیکورنیا با غلظتهای 500 و 1000 میلیگرم در لیتر، آستانه تحمل به شوری بهترتیب برابر با 15/4، 31/9 و 56/6 دسیزیمنس بر متر و آستانه کاهش 50 درصد جوانهزنی برابر با 36/20، 97/35 و 39/31 دسیزیمنس بر متر برآورد شد. بهطورکلی، نتایج نشان داد که درصد و سرعت جوانهزنی بذر سالیکورنیا با استفاده از پیشتیمار جیبرلیکاسید بهنظر میرسد از طریق کاهش مواد بازدارنده رشد که منجر به خواب فیزیولوژیک بذر میشود، بهبود یافت.
علی بمان میرجلیلی؛ قدرت اله حیدری؛ ناصر باغستانی میبدی؛ شفق رستگار
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 89-102
چکیده
در نظام دامداری سنتی بنیان اقتصادی دامدار بر اساس کسب تولیدات دامی با تکیه بر علوفه در دسترس دام در مرتع است و دامپروری اساس اشتغال، منبع تأمین درآمد و یکی از علل بقای جامعه میباشد و دامداری سنتی بر مبنای استفاده از مرتع پایهریزی شده است. بااینحال در کشور ما عوامل گوناگون و بهویژه عدم سوددهی مناسب درخور معیشت دامدار باعث ...
بیشتر
در نظام دامداری سنتی بنیان اقتصادی دامدار بر اساس کسب تولیدات دامی با تکیه بر علوفه در دسترس دام در مرتع است و دامپروری اساس اشتغال، منبع تأمین درآمد و یکی از علل بقای جامعه میباشد و دامداری سنتی بر مبنای استفاده از مرتع پایهریزی شده است. بااینحال در کشور ما عوامل گوناگون و بهویژه عدم سوددهی مناسب درخور معیشت دامدار باعث شده تا تمایل به این حرفه کم شده و در شرایط حاضر با تغییرات به وجود آمده در زمینه درآمدها و هزینهها در دامداری سنتی تحقیق را در این زمینه ضروری کرده است. این مطالعه در مراتع خشک و بیابانی ندوشن استان یزد در سامانهای عرفی روستانشینان انجام شد. پس از انتخاب 9 سامان عرفی مشابه از نظر اکولوژیکی، در هریک از سامانها یک گله انتخاب شد. متوسط تعداد دام هر گله 230 رأس با نژاد خالص بز ندوشنی بود. هدف این پژوهش بررسی میزان درآمد، هزینه و سود گلهداران بز ندوشن بود. نتایج نشان داد که بهترتیب بیشترین میزان هزینه جاری مربوط به تأمین تغذیه دستی دامها و دستمزد چوپان بوده است. بهطوریکه بیشترین میزان درآمد دامها بهترتیب مربوط به فروش دام زنده، شیر و ماست میباشد. محاسبات در 9 سامان عرفی نشان داد که میزان هزینهها بیشتر از درآمدها بود، بنابراین درآمد خالص در هریک از سامانها منفی بوده است. ضمناً ارزشگذاری بر مبنای ارزش حال با نرخهای تنزیل متفاوت 20، 18 و 15 درصد در سالهای 1396،1395،1394 نیز نشان داد که در تمام سالها ارزش حال خالص (NPV) کوچکتر از صفر بوده و نسبت منفعت به هزینه (BCR) نیز کوچکتر از یک میباشد، ازاینرو دامداری سنتی در منطقه مورد مطالعه با شرایط فعلی توجیه اقتصادی ندارد.
محمدجواد نعمت اللهی؛ سیدحسن کابلی؛ محمدرضا یزدانی؛ یاسر محمدی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 103-116
چکیده
فقدان کسب و کار مناسب از عوامل مؤثر بر بهرهبرداری بیش از توان از منابع طبیعی و بیابانزایی است. درآمد سرانه پایین، پسانداز کم و عدم دسترسی به اعتبارات برای مردم فقیر بهویژه برای زنان ایجاد مشکل نموده و امکان توسعه خود اشتغالی، مشاغل مولد و کسب و کارهای درآمدزا را از بین میبرد. در مناطق خشک و بیابانی در چنین شرایطی تنها مسیر معاش ...
بیشتر
فقدان کسب و کار مناسب از عوامل مؤثر بر بهرهبرداری بیش از توان از منابع طبیعی و بیابانزایی است. درآمد سرانه پایین، پسانداز کم و عدم دسترسی به اعتبارات برای مردم فقیر بهویژه برای زنان ایجاد مشکل نموده و امکان توسعه خود اشتغالی، مشاغل مولد و کسب و کارهای درآمدزا را از بین میبرد. در مناطق خشک و بیابانی در چنین شرایطی تنها مسیر معاش افزایش فشار به بومسازگان و بهرهبرداری غیراصولی است. اعتبارات خرد برای زنان فاقد درآمد یکی از راهکارهای احتمالی دستیابی به توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار در این مناطق مطرح شده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی نقش اعتبارات صندوقهای خرد اعتباری در توانمندسازی و تغییر نگرش محیط زیستی زنان روستایی است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی میباشد. نمونه آماری شامل 188 نفر از زنان روستایی عضو صندوقهای خرد اعتباری منطقه سربیشه، استان خراسان جنوبی است. برای اطمینان از روایی پرسشنامه، کمیته تحقیق سئوالات ابعاد مختلف پرسشنامه را مورد بررسی و تأیید قرار داد. سطح پایایی پرسشنامه تحقیق با استفاده از روش آلفای کرونباخ 952/0 بدست آمد. از آزمون همبستگی پیرسون، مقایسه میانگین و تحلیل واریانس یکطرفه و آزمونهای تعقیبی POST HOC و LSD در تحلیل آماری در محیط نرمافزار SPSS استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد ارتباط معنیداری بین توانمندسازی زنان روستایی و متغیرهای سن، میزان سالهای عضویت در صندوقهای خرد، سطح تحصیلات، کفایت وام، مبلغ وام، درآمد ماهیانه و نگرش محیطزیستی آنان وجود دارد و سطح توانافزایی و نگرش محیطزیستی بین زنان روستایی متفاوت میباشد. یافتههای تحقیق نشان داد که اعتبارات صندوقهای خرد به خوبی توانسته با جلب مشارکت زنان بهعنوان همیاران دائم در مدیریت و کنترل بیابان زمینه بهبود وضعیت اقتصادی – اجتماعی جوامع محلی را فراهم آورد.
علی اکبر نوروزی؛ علیجان آبکار؛ محمود دمی زاده؛ بهروز ارسطو
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 117-130
چکیده
این پژوهش بهمنظور ارائه مدلی برای تهیه نقشه شوری با استفاده از چند شاخص طیفی و دادههای ماهوارهای لندست پنج در مناطق خشک بوشهر، سمنان، فارس، کرمان و هرمزگان انجام شد. ابتدا نمونهبرداری از افق شناسایی سطحی (0-30 سانتیمتری) خاک به تفکیک هر منطقه در استان به تعداد 50 تا 100 نمونه برداشت و به آزمایشگاه ارسال شد. سپس بهمنظور شناسایی ...
بیشتر
این پژوهش بهمنظور ارائه مدلی برای تهیه نقشه شوری با استفاده از چند شاخص طیفی و دادههای ماهوارهای لندست پنج در مناطق خشک بوشهر، سمنان، فارس، کرمان و هرمزگان انجام شد. ابتدا نمونهبرداری از افق شناسایی سطحی (0-30 سانتیمتری) خاک به تفکیک هر منطقه در استان به تعداد 50 تا 100 نمونه برداشت و به آزمایشگاه ارسال شد. سپس بهمنظور شناسایی و ارزیابی شوری خاک، از تلفیق تصاویر ماهوارهای لندست پنج و پارهای از شاخصهای طیفی حاصل از آن شامل شاخص شوری نرمال شده خاک، رطوبت نرمال، پوششگیاهی نرمال، پوششگیاهی اصلاح شده خاک، انتقال طیفی و مدلهای آماری استفاده شد. پس از ارزیابی دقت روابط آماری ارائه شده با استفاده از نقاط آزمون، بهترین رابطه برای منطقه مطالعاتی انتخاب گردید و نقشه شوری تهیه شد. نتایج نشان داد که بهطورکلی بین EC خاک با شاخصهای طیفی مشتق شده از تصاویر، رابطه معناداری وجود دارد. در مناطق مورد مطالعه استان فارس شاخص شوری نرمال شده بالاترین همبستگی با هدایت الکتریکی خاک را با ضریب رگرسیون 66% داشت که میزان آمارههای صحتسنجی RMSE و MBE برای این رابطه بهترتیب 58/2 و 66/0 میباشد. در مناطق مورد مطالعه استان کرمان، شاخص انتقال طیفی (رطوبتی) بیشترین همبستگی را با هدایت الکتریکی با ضریب تبیین 652% داشت که مقادیر آمارههای صحتسنجی RMSE و MBE برای این روش بهترتیب 10/3 و 51/0 میباشد. در مناطق مورد مطالعه استان هرمزگان نتایج همبستگی بالای شوری خاک را با شاخص شوری (SI2) در سطح 72 درصد با ضریب تبیین 518/0 برای این استان انتخاب شد که میزان آمارههای RMSE و MBE نیز بهترتیب 5/2 و 35/0- گزارش شده است. همچنین در منطقه مورد مطالعه استان سمنان بیشترین همبستگی را باند 5 و 7 ماهواره لندست پنج با هدایت الکتریکی خاک داشتند (بهترتیب 65/0 و 75/0) و ضریب تبیین 6/0 بدست آمده است که مقادیر آمارههای صحتسنجی RMSE و MBE نیز بهترتیب 8/2 و 81/0- گزارش شده است. با توجه به روابط حاصل از این پژوهش با دادههای ماهوارهای و شاخصهای مستخرج از آنها، نشان میدهد که در هریک از مناطق مورد بررسی شاخصهای مختلفی قادر به تشخیص پهنههای شوری خاک میباشند.
فرشاد سلیمانی ساردو؛ علی آذره
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 131-142
چکیده
طی چند دهه گذشته کوششهای جهانی فراوانی برای مقابله و تعدیل این پدیده انجام شده است و یکی از مهمترین این اقدامات موضوع کنوانسیون مقابله با بیابانزایی و تعدیل اثرهای خشکسالی از سوی سازمان ملل متحده میباشد. در این تحقیق به ارزیابی شدت بیابانزایی و شناخت مهمترین عوامل مؤثر بر تخریب اراضی بخشی از حوزه جازموریان پرداخته شد. در این ...
بیشتر
طی چند دهه گذشته کوششهای جهانی فراوانی برای مقابله و تعدیل این پدیده انجام شده است و یکی از مهمترین این اقدامات موضوع کنوانسیون مقابله با بیابانزایی و تعدیل اثرهای خشکسالی از سوی سازمان ملل متحده میباشد. در این تحقیق به ارزیابی شدت بیابانزایی و شناخت مهمترین عوامل مؤثر بر تخریب اراضی بخشی از حوزه جازموریان پرداخته شد. در این تحقیق برای ارزیابی شدت بیابانزایی از مدل IMDPA استفاده شد. با توجه به محدودیت زمانی و هزینه دو معیار آب و اقلیم انتخاب گردید. ابتدا با تعیین میانگین هندسی شاخصها و بعد معیارها، بیابانزایی کل محاسبه گردید و ارزش کمی شاخصها و معیارها و بیابانزایی نهایی در 4 کلاس کم، متوسط، شدید و بسیار شدید تقسیمبندی شد. سپس با استفاده از GIS نقشه شدت بیابانزایی منطقه در دورههای مطالعاتی رسم گردید. نتایج نشان داد که در منطقه مورد مطالعه، معیار آب غالب میباشد و با متوسط وزنی 2/3 در کلاس شدید طبقهبندی شد. پس از آن معیار اقلیم با متوسط وزنی 4/2 در رتبه بعدی قرار داشت. نتایج حاصل گویای آن است که مهمترین شاخصهای بیابانزایی در منطقه مورد مطالعه بهترتیب افت آب زیرزمینی، هدایت الکتریکی آب، بارش، شاخص خشکی ترانسو، شاخص استمرار خشکسالی و شاخص SPI بود.
زهرا سعیدی فر؛ محمد رحیمی؛ سکینه لطفی نسب اصل؛ محمد خسروشاهی؛ محمدرضا یزدانی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 143-157
چکیده
حوضه آبریز جازموریان یکی از حوضههای مهم و حیاتی کشور است که بهدلیل کمبود منابع آب سطحی و درنتیجه قرارگیری آبهای زیرزمینی آن در اولویت بهرهبرداری، با افت شدیدی در سطح سفرههای زیرزمینی روبهرو شده است. هدف از انجام این تحقیق شناسایی عوامل مؤثر بر افت سطح سفره آب زیرزمینی و پیشبینی تغییرات تراز آن در صورت ادامه روند فعلی، در ...
بیشتر
حوضه آبریز جازموریان یکی از حوضههای مهم و حیاتی کشور است که بهدلیل کمبود منابع آب سطحی و درنتیجه قرارگیری آبهای زیرزمینی آن در اولویت بهرهبرداری، با افت شدیدی در سطح سفرههای زیرزمینی روبهرو شده است. هدف از انجام این تحقیق شناسایی عوامل مؤثر بر افت سطح سفره آب زیرزمینی و پیشبینی تغییرات تراز آن در صورت ادامه روند فعلی، در حوضه آبخیز جازموریان میباشد. در این مطالعه باتوجه به اهمیت شناخت عوامل مؤثر بر وضعیت منابع آب زیرزمینی و دلایل افت این منابع، ابتدا ویژگیهای زمینشناسی و ژئومورفولوژیک حوضه و تأثیرات آن بر کمیت و پراکنش منابع آب زیرزمینی مورد بررسی قرار گرفت، آنگاه اقدام به مطالعه تأثیر خشکسالیهای هیدرواقلیمی با استفاده از دو شاخص جریان رودخانهای (SDI) و شاخص بارش استاندار شده (SPI) در ایستگاههای هیدرومتری، بارانسنجی و سینوپتیک واقع در آبخوانهای حوضه گردید و سهم برداشتهای انجام شده بر تغییرات منابع آب زیرزمینی توسط چاه، چشمه، قنات و همچنین تأثیر سازههای سطحی و مصارف انجام شده بر روی تغییرات سطح تراز حوضه مشخص شد. در ادامه دادههای متوسط ماهانه و سالانه تراز آب زیرزمینی در طی سالهای 93-1370 برای پیشبینی تغییرات آب زیرزمینی تا سال 1420 با استفاده از مدلهای سری زمانی بررسی گردید. نتایج بررسی میزان اثر عوامل مختلف بر تغییرات آب زیرزمینی حوضه نشان داد که خشکسالیهای هیدرواقلیمی با وجود تأثیرگذاری بر تغییرات آب زیرزمینی دارای اثر معنیداری نبودهاند که نشاندهنده تأثیر سایر عوامل بر تغییرات آب زیرزمینی حوضه میباشد. سدها و چاههای عمیق و نیمهعمیق بهترتیب با همبستگی منفی 83/0، 75/0 و 68/0 بیشترین اثر منفی را بر افت آب زیرزمینی منطقه داشته و متوسط آبدهی چاهها و چشمهها با افزایش تراز آب زیرزمینی افزایش معنیداری داشته است. همچنین بررسی تغییرات سطح آب زیرزمینی حوضه نشاندهنده روند کاهشی معنیدار با 37/0 متر کاهش در سال بوده و پیشبینیها نشان داد در سالهای آینده با افت شدیدتری روبرو خواهد شد. این افت در تابستان با درصد تغییرات 96/1 حداکثر و در پاییز با 87/1 درصد کمتر از سایر فصول خواهد بود. در صورت ادامه روند فعلی بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی، وضعیت منطقه در آینده با چالشهای فراوانی روبرو خواهد شد.
لیلا بیابانی؛ غلامرضا زهتابیان؛ حسن خسروی؛ مهین حنیفه پور
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 158-17
چکیده
مدیریت استفاده بهینه از منابع آب یکی از مهمترین مسائل مطرح در توسعه پایدار بهشمار میآید. با توجه به اهمیت مطالعه آبهای زیرزمینی در زمینه شرب، صنعت و کشاورزی، بررسی تغییرات کیفی آب میتواند برای بشر حائز اهمیت باشد. در این پژوهش، بهمنظور بررسی تغییر کمی و کیفی آب زیرزمینی دشت کرج از دو شاخص افت آب زیرزمینی و هدایت الکتریکی (EC) ...
بیشتر
مدیریت استفاده بهینه از منابع آب یکی از مهمترین مسائل مطرح در توسعه پایدار بهشمار میآید. با توجه به اهمیت مطالعه آبهای زیرزمینی در زمینه شرب، صنعت و کشاورزی، بررسی تغییرات کیفی آب میتواند برای بشر حائز اهمیت باشد. در این پژوهش، بهمنظور بررسی تغییر کمی و کیفی آب زیرزمینی دشت کرج از دو شاخص افت آب زیرزمینی و هدایت الکتریکی (EC) استفاده شده است و هیدروگرافهای تراز آب با روش تیسن بر پایه دادههای چاههای پیزومتری ترسیم و نقشه خطوط همافت، همارتفاع و هم EC با بهرهگیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ترسیم گردیده است. همچنین تغییرات کمی چاهها در ماههای مختلف در یک دوره 15 ساله (95-1380) تعیین شد. نتایج حاصل از هیدروگرافهای تراز آب زیرزمینی نشان میدهد که طی 15 سال میزان افت متوسط سالانه 02/1 متر (102 سانتیمتر) بوده است که بهنوبه خود موجب کاهش کیفیت آب زیرزمینی نیز شده است. همچنین نقشههای تغییرات کمی نشان میدهد سطح وسیعی از دشت کرج به دلیل عدم تغذیه مناسب و برداشتهای بیرویه از آب زیرزمینی دارای افت آب است. رابطه بین هدایت الکتریکی با آنیونها و کاتیونهای اصلی (Ca2+, Mg2+, K+ , CL- Na+,So42-, Hco3-)بررسی شد. نتایج نشان داد که هدایت الکتریکی آب زیرزمینی دشت کرج در همه قسمتها (بهغیراز آنیون بیکربنات) با غلظت یونهای اصلی موجود در آب رابطه مستقیم دارد که مشخصکننده تغییر تیپ آب از بیکربناته به سمت سولفاته و کلرور سدیک است. شاخص معیار بارش سالانه (SIAP) نیز برای پنج ایستگاه هواشناسی محاسبه شد و مشخص گردید که برخی از سالها با کاهش بارندگی، بروز خشکسالی و درنتیجه با افزایش افت آب زیرزمینی مواجه شده است.
محمد فیاض؛ سیدحمید حبیبیان؛ حسن یگانه؛ انور سنایی؛ محمدجواد مهدوی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 174-186
چکیده
آگاهی از رفتار چرایی دام یکی از عوامل مؤثر در مدیریت مرتع میباشد. این تحقیق بهمنظور شناخت رفتار چرایی گوسفند در مراتع سایت چشمه انجیر استان فارس در طی سالهای 1389-1386 انجامشده است. شاخصهایی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند، شامل طول مسافت روزانه طی شده توسط دام، میانگین سرعت حرکت دام و مدت زمان صرف شده برای ...
بیشتر
آگاهی از رفتار چرایی دام یکی از عوامل مؤثر در مدیریت مرتع میباشد. این تحقیق بهمنظور شناخت رفتار چرایی گوسفند در مراتع سایت چشمه انجیر استان فارس در طی سالهای 1389-1386 انجامشده است. شاخصهایی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند، شامل طول مسافت روزانه طی شده توسط دام، میانگین سرعت حرکت دام و مدت زمان صرف شده برای چرا بودند. برای تعیین شاخصهای ذکرشده از دستگاه موقعیتیاب جغرافیایی (GPS) استفاده گردید که با استفاده از کمربندی مخصوص به پشت یک میش 4 ساله بسته شد. بنابراین پس از شروع فعالیت چرایی در مرتع، GPS فعال شده و بعد در پایان روز دادههای آن با استفاده از مدتراک در محیط الویس (Ilwis) استخراج گردید. تجزیه وتحلیل دادهها در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی با استفاده از نرمافزار SAS انجام شد. نتایج نشان داد که در بین سالهای مورد مطالعه صفات میانگین سرعت حرکت دام و طول مسافت روزانه طی شده توسط دام بهترتیب در سطح یک درصد و 5 درصد معنیدار شد، اما زمان چرای دام اختلاف معنیداری را نشان نداد. همچنین نتایج ماههای موردبررسی نشان داد که میانگین سرعت حرکت دام در سطح 5 درصد معنیدار شده و صفات مسافت طی شده و زمان چرا معنیدار نشدند. بر اساس نتایج بدستآمده مردادماه سال 1387 با میانگین 4 متر بر ثانیه و خردادماه سال 1388 با میانگین 29 متر بر ثانیه بهترتیب دارای کمترین و بیشترین میانگین سرعت حرکت دام بودند؛ با اینحال خردادماه سال 1388 با میانگین 2/4 متر بر ثانیه و مردادماه سال 1387 با میانگین 4/15 متر بر ثانیه بهترتیب کمترین و بیشترین مسافت طی شده توسط دام را داشتند. اطلاع از موارد مذکور، مدیریت مرتع را در تعیین زمان مناسب برای حرکت دام در مرتع یاری میکند و سبب افزایش عملکرد دام خواهد شد.
علی فرازمند؛ حسین ارزانی؛ سیداکبر جوادی؛ عباسعلی سندگل
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 187-200
چکیده
بیش از 50 درصد سطح کشور را مراتع تشکیل میدهند و استفاده اصلی از مراتع چرای دام میباشد، ولی با توجه به افزایش شدید جمعیت شهرها و زندگی پرفشار شهرنشینی لزوم توجه به ارزشهای تفرجگاهی در محدوده شهرها بیش از پیش حس میشود و مسئله استفاده از ارزشهای مراتع در قرن حاضر جایگاه ویژهای یافته و در آینده این توجهات تشدید ...
بیشتر
بیش از 50 درصد سطح کشور را مراتع تشکیل میدهند و استفاده اصلی از مراتع چرای دام میباشد، ولی با توجه به افزایش شدید جمعیت شهرها و زندگی پرفشار شهرنشینی لزوم توجه به ارزشهای تفرجگاهی در محدوده شهرها بیش از پیش حس میشود و مسئله استفاده از ارزشهای مراتع در قرن حاضر جایگاه ویژهای یافته و در آینده این توجهات تشدید میگردد؛ بنابراین در محدوده شهرها مرتعداری نه فقط به لحاظ علوفه دام، بلکه از جنبههای تفرجگاهی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. مراتع منطقه جلیزجند به مساحت 44/16210 هکتار در شمال شهرستان فیروزکوه استان تهران واقع شده است که بر مبنای اقلیمنمای دومارتن دارای اقلیم نیمهخشک سرد میباشد. این تحقیق بر مبنای دستورالعمل فائو (1991) و با لحاظ تغییرات لازم منطقهای و بکارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی در مقیاس 1:20000 انجام شد. برای ترکیب نمرهدهی از روش عامل محدودکننده استفاده شد. ابتدا وضع موجود مراتع مطالعه شد، سپس عوامل مؤثر بر گردشگری شامل عوامل محیطی و اکولوژیکی (اقلیم، ارتفاع، شیب، جاذبههای منطقه، منابع آب، خاک) و عوامل زیرساختی (دسترسی به منطقه و فاصله تا مراکز خدماتی و رفاهی) مطالعه گردید، در نهایت شایستگی مراتع منطقه برای گردشگری و تفرج تعیین شد. نتایج نشان داد از نظر شایستگی گردشگری 1% منطقه در طبقه شایستگی خوب (S1)، 4/9% در طبقه شایستگی متوسط (S2)، 4/29% در طبقه شایستگی ضعیف (S3) و 2/60% در طبقه غیرشایسته (N) قرار داشت. همچنین نتایج نشان داد که درصد شیب، مقدار آب، فاصله از جاذبههای انسانساخت و ترکیبگیاهی عوامل محدود کننده برای گردشگری و همچنین فاکتورهای درجه حرارت، ارتفاع، فاصله تا شهرها و مراکز خدمات رفاهی و فاصله منابع آب از عوامل افزایش دهنده توان گردشگری در مراتع منطقه جلیزجند فیروزکوه بودند.
فاطمه بهمنی؛ حسین پیری صحراگرد؛ جمشید پیری
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 201-213
چکیده
تخمین دمای خاک یکی از مسائل مهم در برنامهریزی طرحهای بیابانزدایی، مدیریت منابع آب و استقرار پوشش گیاهی در مناطق خشک است. هدف از این پژوهش، مقایسه دقّت روشهای هوش مصنوعی در برآورد دمای روزانه خاک با استفاده از دادههای هواشناسی (دمای حداقل و حداکثر روزانه، ساعات آفتابی و تبخیر از تشتک) در شهرهای زابل و شیراز و شناخت ...
بیشتر
تخمین دمای خاک یکی از مسائل مهم در برنامهریزی طرحهای بیابانزدایی، مدیریت منابع آب و استقرار پوشش گیاهی در مناطق خشک است. هدف از این پژوهش، مقایسه دقّت روشهای هوش مصنوعی در برآورد دمای روزانه خاک با استفاده از دادههای هواشناسی (دمای حداقل و حداکثر روزانه، ساعات آفتابی و تبخیر از تشتک) در شهرهای زابل و شیراز و شناخت عوامل دارای تأثیر بیشتر بر دمای خاک بود. بدینمنظور با استفاده از دادههای سال 1393-1390، دمای روزانه خاک در اعماق 5، 10، 20، 30، 50 و 100 سانتیمتری با روشهای شبکه عصبیمصنوعی، سیستم استنتاج عصبی- فازی تطبیقی، برنامهریزی ژنتیک و روش ترکیبی شبکه عصبی- ژنتیک مدلسازی شد. نتایج حاصل با استفاده از معیارهای ریشه میانگین مربعات خطا و میانگین انحراف خطا و ضریب تعیین ارزیابی گردید. بر اساس نتایج، بین دمای هوا با دمای خاک در عمقهای سطحی خاک وابستگی بیشتری وجود داشت، بهطوریکه بیشترین و کمترین میزان همبستگی بین مقادیر واقعی و مقادیر برآوردشده در عمقهای 5 سانتیمتری (میانگین 92/0R2=) و 100 سانتیمتری (میانگین 56/0R2=) مشاهده شد. همچنین دقّت روشهای مورد استفاده در برآورد دمای روزانه خاک در ایستگاههای مورد بررسی متفاوت بود. براساس نتایج، در ایستگاه زابل الگوریتم ترکیبی شبکه عصبی- ژنتیک و در ایستگاه شیراز مدل شبکه عصبی مصنوعی برآورد دقیقتری را از دمای خاک ارائه دادند (میانگین RMSE بهترتیب 69/3 و 86/2؛ میانگین MAE بهترتیب23/3 و 57/2). با توجه به نتایج این پژوهش پیشنهاد میگردد بهمنظور انتخاب زمان و عمق مناسب کاشت بذر در فعالیتهای مرتبط با احیای پوشش گیاهی در مناطق خشک، با ملاحظه شرایط اقلیمی هر منطقه، از روشهای هوش مصنوعی دقیقتر برای برآورد دمای خاک استفاده گردد.
زهرا عباس نسب؛ مهدی عابدی؛ سیداحسان ساداتی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 214-225
چکیده
در سالهای اخیر، گرد و غبار تأثیر قابل توجهی بر برخی از خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی گونههای گیاهی داشته است. در این تحقیق اثر گرد و غبار شبیهسازی شده بر خصوصیات مورفولوژیکی مانند ارتفاع، سطح ویژه برگ، زیتوده اندام هوایی و زمینی، طول و حجم ریشه و خصوصیات فیزیولوژیکی مانند کلروفیل، تبادلات گازی و نشت الکترولیت در دو گونه ...
بیشتر
در سالهای اخیر، گرد و غبار تأثیر قابل توجهی بر برخی از خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی گونههای گیاهی داشته است. در این تحقیق اثر گرد و غبار شبیهسازی شده بر خصوصیات مورفولوژیکی مانند ارتفاع، سطح ویژه برگ، زیتوده اندام هوایی و زمینی، طول و حجم ریشه و خصوصیات فیزیولوژیکی مانند کلروفیل، تبادلات گازی و نشت الکترولیت در دو گونه Bromus tomentellusو Medicago sativa بررسی شد. در گونه B. tomentellus گرد و غبار باعث افزایش ارتفاع شد. ولی در گونه M. sativa گرد و غبار بر ارتفاع گیاه تأثیر معنیداری نداشت. سطح ویژه برگ و زیتوده هوایی تحت تأثیر گرد و غبار قرار نگرفت. زیتوده زیرزمینی در گونه M. sativaافزایش یافت ولی در B. tomentellusبین گونه شاهد و تیمار اختلاف معنیداری مشاهده نشد. در گونه M. sativa حجم ریشه و طول ریشه افزایش یافت. در گونه B. tomentellusحجم ریشه افزایش ولی در طول ریشه اختلاف معنیداری مشاهده نشد. در هر دو گونه مورد بررسی، گرد و غبار بر کلروفیل تأثیر معنیداری نداشت ولی فتوسنتز و هدایت روزنهای کاهش یافت. تعرق نیز در گونه M. sativa کاهش پیدا کرد ولی بر گونه B. tomentellus اثر معنیداری نداشت.بهصورت کلی گرد و غبار بهویژه برای گونه لگوم فعالیتهای فیزیولوژیک را محدود نموده و گیاه با افزایش زیتوده زیرزمینی با شرایط تنش سازگار گردید.
محمدرضا راهداری؛ حسن احمدی؛ علی طویلی؛ محمد جعفری؛ علی اکبر نظری سامانی؛ محمد خسروشاهی؛ شهروز شریفی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 226-240
چکیده
با توجه به حاکمیت مناطق بیابانی در وسعت زیادی از ایران، بررسی و مطالعه رژیم بادی بهمنظور طراحی ایمن خطوط ریلی و همچنین حمل رسوبات بادی از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است. در این پژوهش به واکاوی رژیم بادی و قابلیت حمل ماسه با استفاده از روش فرایبرگر در ایستگاههای هواشناسی موجود در حاشیه راهآهن قم-تهران به طول 178 کیلومتر ...
بیشتر
با توجه به حاکمیت مناطق بیابانی در وسعت زیادی از ایران، بررسی و مطالعه رژیم بادی بهمنظور طراحی ایمن خطوط ریلی و همچنین حمل رسوبات بادی از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است. در این پژوهش به واکاوی رژیم بادی و قابلیت حمل ماسه با استفاده از روش فرایبرگر در ایستگاههای هواشناسی موجود در حاشیه راهآهن قم-تهران به طول 178 کیلومتر پرداخته شده است. گلبادهای سالیانه نشان میدهند که درمجموع حاکمیت بادهای غربی و شمالغربی در حدود 40%، 50%، 42% و 57% بهترتیب در ایستگاههای هواشناسی تهران، شهریار، قم و فرودگاه امام خمینی حاکم است. بیشترین مقدار قابلیت حمل ماسه در ایستگاه هواشناسی فرودگاه امام (8/0,UDI= 574DP=) در غرب منطقه و کمترین مقدار آن در ایستگاه قم (47/0,UDI= 109DP=) در جنوب منطقه است. از سوی دیگر علاوه بر ایستگاه هواشناسی فرودگاه امام خمینی، ایستگاههای گرمسار (481 DP=)، سلفچگان (485 DP=) و ساوه (552 DP=) نیز در کلاس انرژی باد شدید قرار داشتند. ایستگاههای هواشناسی شهریار (215 DP=) و کهک (326 DP=) در کلاس متوسط و درنهایت ایستگاههای تهران (191 DP=) و قم در کلاس کم قرار دارند. با حرکت از ایستگاه ریلی نمکزار به سمت ایستگاه ریلی امام خمینی روند افزایشی قابلیت حمل ماسه مشاهده گردید و از سویی ارزیابیهای میدانی بیانگر حساسیت بلاک ریلی نمکزار-سپر رستم به طول 3/21 کیلومتر نسبت به ورود ماسه به خط ریلی است. در پایان به مدیران راهآهن جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد میگردد با ارزیابی قابلیت حمل ماسه در حاشیه خطوط ریلی در مناطق بیابانی نسبت به کنترل ورود ماسه به این خطوط اقدام نمایند.
جواد معتمدی؛ حسین ارزانی؛ محمد جعفری؛ مهدی فرح پور؛ محمدعلی زارع چاهوکی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 241-259
چکیده
محاسبه اصولی ظرفیت چرا، مستلزم در نظر گرفتن عوامل مؤثر بر آن است. در این پژوهش با مورد توجه قرار دادن عوامل مؤثر بر ظرفیت چرا، مدل ظرفیت چرای بلندمدت مراتع طراحی گردید و بر اساس آن ظرفیت بلندمدت مراتع نیمهخشک گلستانکوه، وردشت و پشمکان محاسبه شد. تعیین ظرفیت چرا توسط مدل پیشنهادی، در چهار مرحله شامل برآورد متوسط خوب ...
بیشتر
محاسبه اصولی ظرفیت چرا، مستلزم در نظر گرفتن عوامل مؤثر بر آن است. در این پژوهش با مورد توجه قرار دادن عوامل مؤثر بر ظرفیت چرا، مدل ظرفیت چرای بلندمدت مراتع طراحی گردید و بر اساس آن ظرفیت بلندمدت مراتع نیمهخشک گلستانکوه، وردشت و پشمکان محاسبه شد. تعیین ظرفیت چرا توسط مدل پیشنهادی، در چهار مرحله شامل برآورد متوسط خوب تولید، محاسبه انرژی متابولیسمی در دسترس، محاسبه نیاز روزانه دام و محاسبه ظرفیت چرا انجام گردید. نتایج نشان داد که با توجه به وضعیت خشکسالی رویشگاهها و بهتبع آن نوسان تولید علوفه در سالهای مختلف، نمیتوان با یکبار اندازهگیری تولید، ظرفیت چرا را برای بلندمدت محاسبه کرد. از اینرو، متوسط خوب تولید رویشگاهها مشخص و بر مبنای آن ظرفیت بلندمدت محاسبه شد. متوسط خوب تولید رویشگاههای گلستانکوه، وردشت و پشمکان در یک دوره آماری 7-6 سال، بهترتیب 425، 8/263 و 3/343 کیلوگرم در هکتار برآورد شد که مرتبط با سالهای 1385، 1380 و 1381 (سالهای نرمال از نظر بارندگی) میباشند. ظرفیت چرای بلندمدت رویشگاهها بر مبنای متوسط خوب تولید، در یک دوره چرایی چهارماهه 8/0، 3/0 و 5/0 واحد دامی در هکتار محاسبه شد که بهترتیب متعلق به مراتع گلستانکوه، وردشت و پشمکان بود و بهگونهای میباشد که اگر 12 ماه پیاپی در منطقه خشکسالی اتفاق بیفتد، در عینحال که به پوشش گیاهی صدمهای وارد نخواهد شد، دامدار هم متوجه خسارت چندانی نمیشود و مجبور به فروش بیش از اندازه دامهای خود نخواهد بود. بر این اساس، مساحت لازم برای چرای یک واحد دامی، در مراتع گلستانکوه، وردشت و پشمکان 3/1، 3/3 و 2 هکتار پیشنهاد گردید. مقدار مذکور بر مبنای روش رایج در طرحهای مرتعداری، برابر یک هکتار برای یک دوره 30 سال پیشنهاد شده است که این امر، بیانگر لزوم توجه به عوامل مؤثر بر ظرفیت چرا است و بر کاربرد مدل پیشنهادی، بهمنظور محاسبه ظرفیت چرای بلندمدت مرتع در طرحهای مرتعداری تأکید دارد.
بهرام قلی نژاد؛ آریان فرهادی؛ پرویز کرمی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، صفحه 260-269
چکیده
برای مدیریت صحیح و برنامهریزی مناسب در مرتع، نیاز به جمعآوری اطلاعات کمی میباشد. از راههای دسترسی به این اطلاعات، انتخاب روشهای مناسب نمونهبرداری و تعیین طول مناسب ترانسکت برای اندازهگیری پوشش گیاهیست. با این دیدگاه، این پژوهش در مراتع آریز واقع در شمالغربی سنندج در فصل رویش سال 1395 انجام شد. برای این منظور، ...
بیشتر
برای مدیریت صحیح و برنامهریزی مناسب در مرتع، نیاز به جمعآوری اطلاعات کمی میباشد. از راههای دسترسی به این اطلاعات، انتخاب روشهای مناسب نمونهبرداری و تعیین طول مناسب ترانسکت برای اندازهگیری پوشش گیاهیست. با این دیدگاه، این پژوهش در مراتع آریز واقع در شمالغربی سنندج در فصل رویش سال 1395 انجام شد. برای این منظور، ترانسکتهایی با طول 20، 50، 100، 150، 200،300 و 400 متر، با چهار تکرار، در دو جهت عمود بر شیب و موازی شیب در تیپ گیاهی Festuca ovina- Bromus tomentellus مستقر شد. ترانسکت 400 متری بهعنوان ترانسکت شاهد برای کنترل محاسبات در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از نمونهبرداری بهوسیله طولهای مختلف ترانسکت با نتایج قطعات شاهد، توسط آزمون تجزیه واریانس مقایسه شد. نتایج حاصل از طولهای مختلف ترانسکت نیز با استفاده از شاخص دقت ((E%)2×T) با یکدیگر مقایسه شدند. مقایسات میانگین درصد پوشش گیاهی ترانسکتها، با استفاده از آزمون تی انجام شد. نتایج نشان داد که ترانسکتهای 20، 50، 100 و 150 متری با ترانسکت شاهد (400 متری) به لحاظ شاخص دقت دارای اختلاف معنیدار هستند. همچنین تفاوتی بین ترانسکتهای با طول 200، 300 و 400 متری از نظر شاخص دقت وجود نداشت. بنابراین با توجه به در نظر گرفتن دقت و زمان صرف شده، کاربرد ترانسکتهای 200 متری برای اندازهگیری پوشش گیاهی مراتع مورد پژوهش توصیه میشود.