دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399
پروانه عشوری؛ بهنام حمزه؛ عادل جلیلی
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، صفحه 385-395
چکیده
مدل اکولوژی رابطه تولید- غنای گونهای بیان میکند که حداکثر تنوع گونهای زمانی رخ میدهد که تولید گونهای در حد متوسط باشد و یک الگوی کوهانی شکل بین تولید بهعنوان متغیر انرژی اکوسیستم و غنای گونهای وجود داشته باشد. کشف این رابطه سبب درک فرایندهای شکلگیری تنوع زیستی در اکوسیستمها میشود. بهمنظور آزمون این مدل، تولید و غنای ...
بیشتر
مدل اکولوژی رابطه تولید- غنای گونهای بیان میکند که حداکثر تنوع گونهای زمانی رخ میدهد که تولید گونهای در حد متوسط باشد و یک الگوی کوهانی شکل بین تولید بهعنوان متغیر انرژی اکوسیستم و غنای گونهای وجود داشته باشد. کشف این رابطه سبب درک فرایندهای شکلگیری تنوع زیستی در اکوسیستمها میشود. بهمنظور آزمون این مدل، تولید و غنای گونهای در اکوسیستم نیمهاستپی قرهبوق در منطقه پناهگاه حیات وحش انگوران واقع در استان زنجان اندازهگیری شد. از همبستگی و آنالیز رگرسیون خطی و غیرخطی برای بررسی رابطه بین غنای گونهای بهعنوان متغیر وابسته و تولید بهعنوان متغیر مستقل استفاده شد. تعداد 41 گونه گیاهی در 30 پلات شناسایی گردید. میزان متوسط غنای گونهای در هر پلات یک مترمربعی برابر 9 گونه محاسبه شد. درصد تولید نسبی بهترتیب 15% به بوتهایها، 16% پهنبرگان علفی و 69% به علفگندمیان اختصاص یافت. بیشترین درصد حضور در پلاتها به گونههای Stipa lessingiana، Poa bulbosa،Astragalus stevenianus و Bromus tomentellus تعلق داشت. تولید کل گونهها حدود 83 گرم بر مترمربع محاسبه گردید. تولید بوتهایها و پهنبرگان علفی رابطه رگرسیونی خطی معنادار افزایشی با غنای گونهای از خود نشان دادند. همچنین تولید بوتهایها رابطه رگرسیونی غیرخطی معناداری با غنای گونهای داشت که شکل نمودار کوهانی شکل را نشان دادند. یافتههای این تحقیق نشان داد که افزایش تولید سبب ازدیاد غنای گونهای میشود و با توجه به مقادیر ضریب تبیین روابط رگرسیونی، علاوه بر عامل تولید فاکتورهای مهم دیگری نیز بر غنای گونهای مؤثرند، بنابراین این فرضیه در مقیاس محلی قابل تأیید نیست.
مهشید سوری؛ میرفرهاد بلورفروش؛ هیراد عبقری؛ جواد معتمدی؛ بهناز عطائیان
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، صفحه 369-409
چکیده
در صورت بهرهبرداری مداوم از علوفه مرتع در صورتی که عناصر مهمی همانند NPC به خاک برنگردد، موجب میشود اراضی مرتعی حاصلخیزی خود را از دست بدهند. بنابراین، امروزه در حوزه مدیریت مراتع، اصلاح و احیاء مراتع اهمیت بالایی پیدا کرده است. یکی از روشهای اصلاح مراتع، کودپاشی میباشد. اگر عملیات کودپاشی متناسب با شرایط اقلیمی، وضعیت پوشش و خصوصیات ...
بیشتر
در صورت بهرهبرداری مداوم از علوفه مرتع در صورتی که عناصر مهمی همانند NPC به خاک برنگردد، موجب میشود اراضی مرتعی حاصلخیزی خود را از دست بدهند. بنابراین، امروزه در حوزه مدیریت مراتع، اصلاح و احیاء مراتع اهمیت بالایی پیدا کرده است. یکی از روشهای اصلاح مراتع، کودپاشی میباشد. اگر عملیات کودپاشی متناسب با شرایط اقلیمی، وضعیت پوشش و خصوصیات خاک انجام شود، باعث بهبود مرتع میگردد. در غیر این صورت سبب افزایش غلظت املاح و سمی شدن خاک، آلودگی آبها و خشک شدن گیاهان میشود. هدف از این پژوهش ارائه مدلی مبتنی بر استفاده از شبکه عصبی مصنوعی است که روابط بین کربن آلی، نیتروژن و فسفر خاک مرتع و عوامل گیاهی و ادافیکی مؤثر بر آن را بیان کند که بر مبنای نتایج آن، بتوان در زیستبومهای مرتعی فاقد آمار، عناصر مذکور را بهمنظور مدیریت کودپاشی برآورد نمود. در این پژوهش متغیرهای وابسته شامل کربن آلی، نیتروژن و فسفر خاک مراتع نازلوچای ارومیه بودند. هشت عامل هدایت الکتریکی، اسیدیته، درصد رس، درصد سیلت، درصد شن، میزان آهک، تولید و درصد تاج پوشش گیاهان مرتعی نیز بهمنظور انجام تحلیل عاملی انتخاب گردیدند. سپس با استفاده از شبکه عصبی پرسپترون چند لایه با توابع انتقالی سیگموئید و تانژانت هیپربولیک و آکسون خطی در لایه پنهان و تابع انتقال خطی در لایه خروجی، میزان کربن آلی، نیتروژن و فسفر خاک مراتع تخمین زده شد. نتایج نشان داد که تابع انتقال سیگموئید برای نیتروژن، فسفر و کربن آلی خاک مرتع با ضریب تبیین بهترتیب 70/0، 66/0 و 79/0 و میانگین مربعات خطای بهترتیب 008/0، 21/0 و 08/0 نسبت به تابع انتقال تانژانت هیپربولیک و آکسون توانسته است بخوبی کربن آلی، نیتروژن و فسفر خاک مرتع را مدلسازی کند. بنابراین با توجه به نتایج مذکور، شبکه عصبی توانست با دقت بالایی میزان کربن آلی، نیتروژن و فسفر خاک مرتع را در تیپهای مرتعی که فاقد نمونهبرداری مقادیر NPC بودند، پیشبینی کند. در مورد کودپاشی در تیپهای مرتعی فاقد آمار، بر اساس میزان نیتروژن، فسفر و کربن آلی تخمین زده شده خاک تصمیمگیری شد. بدین صورت کهبر اساس نتایج، تیپ گیاهی Astragalus gummifera- prangos uloptera-Bromus tomentellus نیاز به کود فسفره و نیتروژنه دارد. تیپ گیاهی Onobrychis cornuta- Festuca ovina-Thymus kotschyanus نیازمند کود فسفره و تیپ گیاهی Astragalus macrostachys- Noeae mucronata-Stipa barbata به مواد آلی و کود نیتروژنه و فسفره نیاز دارد.
بایزید یوسفی؛ جمال حسنی؛ محمد فیاض
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، صفحه 410-420
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر زمان و شیوه کاشت بر استقرار و تولید علوفه اسپرس Onobrychis subnitens در شرایط دیم، دو زمان کاشت (بهار و پاییز) و شیوه (بذرپاشی و بذرکاری) در قالب طرح آماری کرتهای خرد شده نواری (Split Block) با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقات سارال سنندج بررسی شد. نتایج نشان داد که در سال سوم کشت میانگین ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر زمان و شیوه کاشت بر استقرار و تولید علوفه اسپرس Onobrychis subnitens در شرایط دیم، دو زمان کاشت (بهار و پاییز) و شیوه (بذرپاشی و بذرکاری) در قالب طرح آماری کرتهای خرد شده نواری (Split Block) با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقات سارال سنندج بررسی شد. نتایج نشان داد که در سال سوم کشت میانگین درصد استقرار گیاه در کرت 53%، متوسط تاج پوشش کرت 4/45%، میانگین علوفه تازه و خشک کرت (8 مترمربع) بهترتیب 5/5268 و 5/2831 گرم (بهترتیب 6/6585 و 4/3539 کیلوگرم در هکتار) بود. صفات درصد استقرار گیاه، تراکم بوته، متوسط تاج پوشش کرت، تولید علوفه خشک و تر کرت بین کاشت پاییزه و بهاره اختلاف معنیداری (05/0≤p ) نشان دادند اما اختلاف بین روشهای بذرپاشی و بذرکاری و نیز اثرهای متقابل زمان و شیوه کاشت برای صفات مورد بررسی غیرمعنیدار بود. عملکرد علوفه با ارتفاع بوته، وزن بوته، تعداد ساقه اصلی، تاج پوشش کرت، تنومندی گیاه و نسبت وزن خشک به تر گیاه در سطح احتمال 01/0 درصد و با تراکم بوته و قطر تاج بوته در سطح 05/0 درصد دارای رابطه مثبت و معنیدار بود. نتایج تجزیه رگرسیون عملکرد علوفه بر سایر صفات نشان داد که وزن بوته، ارتفاع بوته و درصد استقرار گیاه بیشترین سهم را در تغییرات عملکرد علوفه نشان دادند. این نتیجه بیانگر تأثیر بالا و مستقیم صفات مذکور بهعنوان اجزای اصلی عملکرد علوفه میباشد. در مجموع، با توجه به برتری نسبی درصد استقرار گیاه و متوسط عملکرد علوفه در کاشت پاییزه و روش کشت بذرکاری نسبت به کاشت بهاره، روش بذرپاشی بهعنوان نتیجه نهایی کاشت پاییزه به صورت بذرکاری برای زراعت این گونه در سنندج و مناطق مشابه توصیه میگردد.
علی یزدان پناهی؛ خالد احمدالی؛ محمد جعفری؛ سلمان زارع
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، صفحه 421-432
چکیده
امروزه افزودن زغالزیستی به خاکها بهعنوان روشی برای ترسیب کربن درون خاک، کاهش غلظت دیاکسیدکربن هوا، اصلاح و حاصلخیزی خاک و کاهش فرسایش بادی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. این تحقیق با هدف بررسی اثر کاربرد زغال زیستی بر عملکرد و اجزای گونه زرد تاغ در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با فاکتورهای مواد افزودنی به خاک شامل ...
بیشتر
امروزه افزودن زغالزیستی به خاکها بهعنوان روشی برای ترسیب کربن درون خاک، کاهش غلظت دیاکسیدکربن هوا، اصلاح و حاصلخیزی خاک و کاهش فرسایش بادی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. این تحقیق با هدف بررسی اثر کاربرد زغال زیستی بر عملکرد و اجزای گونه زرد تاغ در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با فاکتورهای مواد افزودنی به خاک شامل قارچ میکوریزا در دو سطح (مصرف 50 گرم میکوریزا و عدم مصرف میکوریزا)، زغالزیستی طبیعی (زط) و زغالزیستی تولید شده از کمپوست زباله شهری (زز) هریک در چهار سطح (0، 50، 150 و 250 گرم بر کیلوگرم خاک)، در گلخانه پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران بهمدت نه ماه انجام شد. نتایج نشان داد که افزودن زغال زیستی بر هیچیک از ویژگیهای ریختشناسی زردتاغ غیر از سطح ریشه اثر معناداری نداشت. همچنین نتایج نشان داد که میانگین قطر یقه، ارتفاع، سطح ریشه، وزن تر و خشک اندامهوایی زردتاغ در تیمارهای بدون میکوریزا بهترتیب افزایش 9/31، 7/35، 5/15، 9/56 و 6/32 درصدی و در تیمارهای دارای میکوریزا این ویژگیها بهترتیب افزایش 7/4، 1/16، 1/11، 4/33 و 7/6 درصدی را نسبت به تیمار شاهد داشت. در بین تیمارهای مورد بررسی تیمار نه (خاک + 150 گرم زط + 250 گرم زز) بیشترین تأثیر مثبت را بر ویژگیهای ریختشناسی زردتاغ داشت.
سحر غفاری؛ اردوان قربانی؛ مهدی معمری؛ رئوف مصطفیزاده؛ محمود بیدار لرد؛ آزاد کاکه ممی
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، صفحه 433-462
چکیده
این تحقیق با هدف پیشبینی گسترش رویشگاه گونه Festuca ovina با روش آنتروپی حداکثر و تعیین عوامل مؤثر بر انتشار آن در گرادیان ارتفاعی مراتع مغان-سبلان استان اردبیل انجام شد. 28 مکان مطالعاتی انتخاب و در هر مکان مطالعاتی 3 ترانسکت و در طول هر ترانسکت 100 متری 10 پلات یک مترمربعی با فاصله ده متر از یکدیگر برای نمونهبرداری انتخاب شد. نمونهبرداری ...
بیشتر
این تحقیق با هدف پیشبینی گسترش رویشگاه گونه Festuca ovina با روش آنتروپی حداکثر و تعیین عوامل مؤثر بر انتشار آن در گرادیان ارتفاعی مراتع مغان-سبلان استان اردبیل انجام شد. 28 مکان مطالعاتی انتخاب و در هر مکان مطالعاتی 3 ترانسکت و در طول هر ترانسکت 100 متری 10 پلات یک مترمربعی با فاصله ده متر از یکدیگر برای نمونهبرداری انتخاب شد. نمونهبرداری خاک در هر مکان مطالعاتی، از دو عمق 15-0 و 30-15 سانتیمتری انجام شد. خصوصیات خاک با استفاده از روشهای آمار مکانی، خصوصیات توپوگرافی با استفاده از مدل رقومی ارتفاع، اطلاعات اقلیمی با استفاده از دادههای هواشناسی منطقه و سنجههای سیمای سرزمین به کمک نقشه کاربری تهیه شد. نقشه پیشبینی مربوط به پراکنش گونه F.ovina با استفاده از روش مدلسازی آنتروپی حداکثر تهیه شد. نقش عوامل محیطی مؤثر بر پراکنش گونه با استفاده از روش جکنایف و منحنیهای پاسخ بررسی گردید. متغیرهای ارتفاع، شیب، تغییرات اندازه ضریب لکه، پتاسیم عمق 30-15 و آهک عمق 15-0 بیشترین سهم را در مدل داشتند. شاخص سطح زیر منحنی (AUC) برابر 86/0 بهدست آمد که نشاندهنده صحت و کارایی متوسط مدل در شناسایی مطلوبترین مناطق پراکنش است. ضریب کاپای حاصل از مقایسه نقشههای پیشبینی و واقعی مقدار 72/0 بهدست آمد که در سطح خیلی خوب است.
لیلا بخشنده مهر؛ محمد رضا یزدانی؛ رضا جعفری؛ سعید سلطانی
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، صفحه 463-484
چکیده
پژوهش بر روی کنترلگرهای محیطی در جوامع گیاهی، یکی از زمینههای تحقیقاتی برای بسیاری از اکولوژیستهاست. شناسایی عوامل مؤثر بر پوشش گیاهی مناطق خشک، اولین گام در جهت شناسایی عوامل مخرب و موانع رشد و گسترش پوشش گیاهیست. در این پژوهش با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و تکنیک حداقل مربعات جزئی (PLS-SEM) متغیرهای اقلیمی و خاکشناسی ...
بیشتر
پژوهش بر روی کنترلگرهای محیطی در جوامع گیاهی، یکی از زمینههای تحقیقاتی برای بسیاری از اکولوژیستهاست. شناسایی عوامل مؤثر بر پوشش گیاهی مناطق خشک، اولین گام در جهت شناسایی عوامل مخرب و موانع رشد و گسترش پوشش گیاهیست. در این پژوهش با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و تکنیک حداقل مربعات جزئی (PLS-SEM) متغیرهای اقلیمی و خاکشناسی مؤثر بر پوشش گیاهی درمنهزارهای استپی استان اصفهان شناسایی و مدلسازی شد. طبق نتایج، درصد رس خاک، حداکثر ارتفاع هرزآب بر روی خاک، درجه حرارت و خشکی محیط از عوامل خاکشناسی و اقلیمی مؤثر بر میزان تولید و پوشش گیاهی در مکانهای مورد مطالعه میباشند. ضمن اینکه، نقش عوامل اقلیمی نسبت به عوامل خاکشناسی در پراکنش پوشش گیاهی منطقه بیشتر است. مدل ارائه شده در این پژوهش، دارای دقت مناسب و قابلیت انعطافپذیری بالا برای مدلسازی پدیدههای اکولوژیک میباشد.
محمدامین سلطانی پور؛ احسان زندی اصفهان
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، صفحه 485-494
چکیده
بهرهبرداری از اراضی شور با هدف تولید بیوماس لیگنوسلولزی که فاقد ارزش غذایی است میتواند به اتانول تبدیل شود و در عین حال تأثیری بر تولید غذای انسان ندارد ضروری بنظر میرسد. هالوفیتها و گیاهان مقاوم به شوری که بیوماس زیادی را با استفاده از منابع شور (آب و خاک شور) تولید میکنند میتوانند بهعنوان یک جایگزین مهم در ...
بیشتر
بهرهبرداری از اراضی شور با هدف تولید بیوماس لیگنوسلولزی که فاقد ارزش غذایی است میتواند به اتانول تبدیل شود و در عین حال تأثیری بر تولید غذای انسان ندارد ضروری بنظر میرسد. هالوفیتها و گیاهان مقاوم به شوری که بیوماس زیادی را با استفاده از منابع شور (آب و خاک شور) تولید میکنند میتوانند بهعنوان یک جایگزین مهم در این ارتباط محسوب شوند. بدینمنظور این تحقیق با هدف بررسی قابلیت تولید اتانول در پنج گونه شورروی به نامهای Aeluropus lagopoides ،Atriplex leucoclada، Desmostachya bipinnata ،Halopyrum mucronatum و Halocnemum strobilaceum در سال 1395 در استان هرمزگان انجام شد. نمونههای گیاهی در سه مرحله فنولوژیک شامل رشد رویشی، گلدهی و بذردهی از دو منطقه زمینسنگ و سیریک جمعآوری و سه صفت سلولز، همیسلولز و لیگنین اندازهگیری شدند. تجزیهوتحلیل واریانس دادهها بصورت آزمایش فاکتوریل (فاکتور اول گونه و فاکتور دوم مراحل فنولوژیکی) در قالب طرح کاملا تصادفی و مقایسه میانگینها با آزمون چند دامنهای دانکن در نرمافزار SPSS-14 انجام شد. نتایج نشان داد که گونه Halopyrum mucronatum در هر سه مرحله رویشی قابلیت تولید اتانول را دارد. گونه Halocnemum strobilaceum فقط در مرحله رشد رویشی و دو گونه Aeluropus lagopoides و Desmostachya bipinata فقط در مرحله اوج بذردهی قابلیت تولید اتانول را داشتند.
محمد ابوالقاسمی؛ صدیقه زارع کیا؛ سید مجتبی صفوی
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، صفحه 495-503
چکیده
سطح قابل توجهی از مراتع کشور در اثر عوامل مختلف ازجمله بهرهبرداریهای بیرویه، تغییرات اقلیمی و دیگر عوامل تخریبیافته و بخش مهمی از گیاهان مرتعی در معرض خطر قرار گرفته و فراوانی برخی از گونههای گیاهی مهم آنها به شدت کاهش یافته است. برای ایجاد پایداری در این گونه مراتع، اصلاح و احیاء آنها از طریق انتخاب گونههای مناسب و یافتن ...
بیشتر
سطح قابل توجهی از مراتع کشور در اثر عوامل مختلف ازجمله بهرهبرداریهای بیرویه، تغییرات اقلیمی و دیگر عوامل تخریبیافته و بخش مهمی از گیاهان مرتعی در معرض خطر قرار گرفته و فراوانی برخی از گونههای گیاهی مهم آنها به شدت کاهش یافته است. برای ایجاد پایداری در این گونه مراتع، اصلاح و احیاء آنها از طریق انتخاب گونههای مناسب و یافتن بهترین شیوههای کشت و استقرار از اولویت ویژهای برخوردار است. بههمین منظور بذرهای مهمترین جمعیتهای بوتهای و علوفهای چندساله، همراه با جمعیتهای موجود آنها از مراتع مناطق مختلف استانهای یزد و خراسان جنوبی در تاریخهای مناسب جمعآوری گردید. بهمنظور بررسی و مطالعه جمعیت گونههای گیاهیHalothamnus subaphyllus ،Salsola imbricate وSalsola yazdiana, در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در شرایط مزرعه اجرا و صفات عملکرد تولید علوفه، درصد پوشش تاجی، ارتفاع و عملکرد بذر تولیدی یادداشتبرداری شد. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SAS و مقایسه میانگینها با آزمون دانکن انجام شد. نتایج نشان داد که جمعیتهای خرانق (تولید 1094 گرم در بوته و پوشش تاجی 10548 سانتیمتر مربع) و طبس (تولید 1734 گرم در بوته و پوشش تاجی 17221 سانتیمتر مربع) گونه Halothamnus subaphyllus و جمعیت طبس گونه Salsola imbricata (تولید 2278 گرم در بوته و پوشش تاجی 22221 سانتیمتر مربع) و جمعیت بهاباد گونه Salsola yazdiana (تولید 530 گرم در بوته و پوشش تاجی 4624 سانتیمتر مربع) از نظر صفات مورد ارزیابی در مقایسه با سایر جمعیتها برتر بودند و میتوانند در برنامههای اصلاح و احیا مراتع شور مورد توجه قرارگیرند.
سجاد امیری؛ قاسم خداحامی
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، صفحه 504-515
چکیده
سه گونه گراس دایمی Stipa arabica, Elymus pertenuis, Hordeum bulbosum, برای ارزیابی مقدماتی تحت شرایط دیم در رویشگاههای نیمه استپی استان فارس انتخاب و بذور 15 جمعیت از این 3گونه در 12 رویشگاه و در پروفیل ارتفاعی 1700 تا 2600 متر از سطح دریا واقع در 7 شهرستان جمع آوری گردید. هر جمعیت به تعداد 120 گلدان (مجموع به تعداد 1800 گلدان) در ایستگاه آماده سازی و بذور در گلدانها ...
بیشتر
سه گونه گراس دایمی Stipa arabica, Elymus pertenuis, Hordeum bulbosum, برای ارزیابی مقدماتی تحت شرایط دیم در رویشگاههای نیمه استپی استان فارس انتخاب و بذور 15 جمعیت از این 3گونه در 12 رویشگاه و در پروفیل ارتفاعی 1700 تا 2600 متر از سطح دریا واقع در 7 شهرستان جمع آوری گردید. هر جمعیت به تعداد 120 گلدان (مجموع به تعداد 1800 گلدان) در ایستگاه آماده سازی و بذور در گلدانها کاشته شد. در سال سوم، پس از آماده سازی زمین اصلی، بذور در 3 ردیف در هر کرت بر اساس طرح آماری بلوک کاملا تصادفی کشت گردید. ارزیابیهای لازم بر اساس معیارهای سطح پو سه گونه گراس دائمیStipa arabica, Elymus pertenuis, Hordeum bulbosum, از نظر متغیرهای اندازهگیری تحت شرایط دیم در رویشگاههای نیمه استپی استان فارس انتخاب و بذرهای 15 جمعیت از این 3 گونه (5 گونه از هر جنس) در 12 رویشگاه و در پروفیل ارتفاعی 1700 تا 2600 متر از سطح دریا واقع در 7 شهرستان جمعآوری گردید. هر جمعیت به تعداد 120 گلدان (مجموع به تعداد 1800 گلدان) در ایستگاه آماده سازی و بذرها (تعداد سه بذر در هر گلدان) در گلدانها کاشته شد. در سال سوم، پس از آماده سازی زمین اصلی، بذرها در 3 ردیف در هر کرت بر اساس طرح آماری بلوک کاملا تصادفی کشت گردید. ارزیابیهای لازم بعد از سبز شدن گونهها بر اساس معیارهای سطح پوشش تاجی، ارتفاع گیاه، تولید علوفه، تولید بذر و دیرزیستی انجام شد. نتایج نشان داد که گونه bulbosumHordeum با تولید بذر 67/471 کیلوگرم و تولید علوفه 20/539 کیلوگرم در هکتار بیشترین مقدار تولید و گونهarabica Stipa با 1642 سانتیمتر مربع و 60/92 درصد بهترتیب بیشترین میزان تاج پوشش و قوه نامیه را شامل شدند. گونهpertenius Elymus با تولید علوفه 93/460 کیلوگرم در هکتار و تاج پوشش 1447 سانتیمتر مربع بهترتیب بیشترین مقدار را به خود اختصاص داد. شش تاجی، ارتفاع گیاه، تولید علوفه، تولید بذر و دیرزیستی انجام شد. نتایج نشان داد که گونه bulbosum Hordeum با تولید بذر 67/471 کیلوگرم و تولید علوفه 20/539 کیلوگرم در هکتار بیشترین مقدار تولید و گونهarabica Stipa با 1642 و 60/92 درصد بترتیب بیشترین میزان تاج پوشش و قوه نامیه را شامل شدند. گونهpertenius Elymus با تولید علوفه 93/460 کیلوگرم در هکتار و تاج پوشش 1447 به ترتیب بیشترین مقدار را به خود اختصاص داد.
طاهره انصافی مقدم
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، صفحه 516-544
چکیده
در مطالعه حاضر ، تغییرات زمانی و مکانی تراز آب زیرزمینی در نه قنات (کانال های زیرزمینی) زیر حوضه میقان در منطقه اراک به صورت کمی مورد بررسی قرار گرفت. در این روش ارزیابی، سری زمانی داده های تولید شده سال های آبی(1390- 1365) دفتر مطالعات منابع آب, اداره کل امور آب استان مرکزی جمع آوری شده و با کمک نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد پردازش ...
بیشتر
در مطالعه حاضر ، تغییرات زمانی و مکانی تراز آب زیرزمینی در نه قنات (کانال های زیرزمینی) زیر حوضه میقان در منطقه اراک به صورت کمی مورد بررسی قرار گرفت. در این روش ارزیابی، سری زمانی داده های تولید شده سال های آبی(1390- 1365) دفتر مطالعات منابع آب, اداره کل امور آب استان مرکزی جمع آوری شده و با کمک نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد پردازش و تجزیه تحلیل قرار گرفت. در این روش ابتدا سری های زمانی داده های میانگین دبی و برداشت از قنات به صورت روزانه, ماهانه و سالانه, جمع آوری شده, تنظیم و مورد پایش قرار گرفت. سپس روند تغییرات تراز آب همه چاه های مورد بررسی در طی26 سال مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته و با استفاده از روش های آماری- ترسیمی روندیابی شد. سپس روند تغییرات تراز آب همه چاه های مورد بررسی به ترتیب و با استفاده از روش های آماری- ترسیمی در سری های زمانی 26 ساله تعیین شد. از روش های رگرسیون خطی و آماره من-کندال برای آزمون معنی داری روند تغییرات سری چاه ها و یا آبخوان های مربوط به قنات ها استفاده شد. در ادامه با استفاده از نرم افزارARC GIS , درون یابی نقاط بر روی نقشه, انجام و نقشه های مربوطه تهیه گردید. نتایج نشان داد مطابق هیدروگراف 26 سال, تراز آب زیرزمینی به شدت کاهش یافته است. اطلاعات هیدروژئولوژیکی موجود ، افت شدید تراز آب آبخوان را در سال های اخیر نشان داده است. حداکثر میزان افت در قسمت های مرکزی زیر حوضه میقان مشاهده شده است. مهمترین دلایل افزایش میزان تراز آب های زیرزمینی ، مدیریت نادرست و برداشت بی رویه منابع آب زیرزمینی توسط کشاورزان و همچنین کاهش مکرر بارش است.
مریم مولایی شام اسبی؛ اردوان قربانی؛ مهدی معمری؛ عسگر حسینزاده
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، صفحه 545-560
چکیده
هدف از انجام این تحقیق، مدلسازی پراکنش مکانی گونههای درمنه معطر (Artemisia fragrans) و درمنه بابونهای ((A. chamaemelifolia در مراتع پروفیل ارتفاعی قزلاوزن- آقداغ شهرستان خلخال بود. بهمنظور مدلسازی، اطلاعات مربوط به گونه و عوامل رویشگاهی از قبیل توپوگرافی، عوامل خاکی و اقلیمی استفاده شده و مدلسازی پراکنش رویشگاه بهروش رگرسیون ...
بیشتر
هدف از انجام این تحقیق، مدلسازی پراکنش مکانی گونههای درمنه معطر (Artemisia fragrans) و درمنه بابونهای ((A. chamaemelifolia در مراتع پروفیل ارتفاعی قزلاوزن- آقداغ شهرستان خلخال بود. بهمنظور مدلسازی، اطلاعات مربوط به گونه و عوامل رویشگاهی از قبیل توپوگرافی، عوامل خاکی و اقلیمی استفاده شده و مدلسازی پراکنش رویشگاه بهروش رگرسیون لجستیک انجام شد. تمامی پارامترهای مؤثر بر توزیع گونهها بهصورت نقشه رستری تهیه شدند. سپس از تلفیق نقشههای عوامل تأثیرگذار بر توزیع گونه، نقشه پراکنش از طریق روش رگرسیون لجستیک پیشبینی شد. نتایج نشان داد که مهمترین عامل در پیشبینی مکانی گونه A. fragrans در منطقه، ارتفاع از سطح دریا است و با هر یک متر افزایش ارتفاع، حضور این گونه به میزان 88/0 درصد کاهش مییابد. همچنین نتایج نشان داد که حضور گونه A. chamaemelifolia با ارتفاع، میانگین درجه حرارت و پتاسیم خاک رابطه عکس دارد. برای تعیین میزان توافق مدلهای پیشبینی با واقعیت زمینی نیز از شاخص کاپا (k) استفاده شد. ضریب کاپا برای گونه A.fragrans 91/0 و برای گونه A. chamaemelifolia 62/0 بهدست آمد که بهترتیب بیانگر تطابق عالی و خوب مدل با واقعیت است. با توجه به نقشه پیشبینی تهیه شده، برای احیای مراتع ارتفاعات پاییندست، گونه A. fragrans و برای مراتع ارتفاعات بالاتر، گونه A. chamaemelifolia میتوانند مورد توجه قرار گیرند.
ملیحه کیقبادی؛ حسین پیری صحراگرد؛ محمدرضا پهلوان راد؛ پیمان کرمی؛ رضا یاری
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، صفحه 561-576
چکیده
مدلهای پراکنش گونهها با کمیکردن ارتباط بین پراکنش گونهها و متغیرهای محیطی تأثیرگذار، اساس تصمیمات آگاهانه در مدیریت پوشش گیاهی هستند. هدف این پژوهش ارزیابی کارایی روشهای جمعی تعمیم یافته (GAM) و درخت طبقهبندی و رگرسیون (CART) در برآورد پراکنش رویشگاه بالقوه و شناخت نیازهای بومشناختی گونههای گیاهی در مراتع خضری ...
بیشتر
مدلهای پراکنش گونهها با کمیکردن ارتباط بین پراکنش گونهها و متغیرهای محیطی تأثیرگذار، اساس تصمیمات آگاهانه در مدیریت پوشش گیاهی هستند. هدف این پژوهش ارزیابی کارایی روشهای جمعی تعمیم یافته (GAM) و درخت طبقهبندی و رگرسیون (CART) در برآورد پراکنش رویشگاه بالقوه و شناخت نیازهای بومشناختی گونههای گیاهی در مراتع خضری دشت بیاض خراسان جنوبی بود. با توجه به شرایط منطقه و بازدید میدانی، نمونهبرداری از پوشش گیاهی بهروش تصادفی- سیستماتیک در سطحی حدود 14500 هکتار انجام شد. 18 متغیر محیطی شامل خصوصیات زمین، شاخص تراکم پوشش گیاهی (NDVI) و شاخص شوری بهعنوان تخمینگر برای تهیه نقشههای متغیرهای پیشگو مورد استفاده قرار گرفت. پس از انجام مدلسازی پیشبینی پراکنش رویشگاه با استفاده از روش CART و GAM در نرمافزار R 3.5.2، ارزیابی دقّت مدلها نیز با استفاده از آماره سطح زیرمنحنی (AUC) انجام شد. بعد از تعیین حد آستانه به روش TSS، نقشه پیوسته مطلوبیت به نقشه حضور/عدم حضور تبدیل و میزان تطابق نقشهها با شاخص کاپا محاسبه شد. بر اساس نتایج حاصل از مدلهای مورد استفاده، متغیرهای سطح پایه شبکه کانالها، فاصله عمودی به شبکه کانال، عمق دره، شاخص خیسی و موقعیت نسبی شیب در مطلوبیت رویشگاه برای استقرار گونهها تأثیرگذار هستند. در مجموع، روش GAM در برآورد دامنه پراکنش رویشگاه همه گونههای مورد بررسی از دقّت بالاتری برخوردار است ( ). بر اساس نقشههای حاصل از مدل GAM، بیشترین و کمترین وسعت رویشگاه بالقوه به گونههای S. rigida و T. serotina اختصاص دارد. بنابراین روشGAM میتواند در شناخت دقیق از نیازهای بومشناختی گونههای گیاهی و در نتیجه حدود پراکنش آنها در مقیاس محلی مفید باشد. در نتیجه پیشنهاد میشود این روش بهعنوان بخشی از یک سیستم پشتیبان مدیریتی در حفاظت و احیای پوشش گیاهی در مراتع خضری دشت بیاض مورد استفاده قرار گیرد.
محمد اکرامی؛ رسول مهدوی؛ مرضیه رضایی؛ حسن وقارفرد؛ جلال برخورداری
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، صفحه 577-595
چکیده
خشکسالی میتواند تولید پایدار و ثابت اکوسیستمهای طبیعی ازجمله مراتع را کاهش دهد. هدف اصلی این پژوهش، پهنهبندی آسیبپذیری خشکسالی مراتع در حوزه آبخیز پیشکوه استان یزد بوده است. در این پژوهش از سامانه اطلاعات جغرافیایی و روش تصمیمگیری چندمعیاره (AHP) استفاده شد. در این راستا، پارامترهای تأثیرگذار بر آسیبپذیری خشکسالی ...
بیشتر
خشکسالی میتواند تولید پایدار و ثابت اکوسیستمهای طبیعی ازجمله مراتع را کاهش دهد. هدف اصلی این پژوهش، پهنهبندی آسیبپذیری خشکسالی مراتع در حوزه آبخیز پیشکوه استان یزد بوده است. در این پژوهش از سامانه اطلاعات جغرافیایی و روش تصمیمگیری چندمعیاره (AHP) استفاده شد. در این راستا، پارامترهای تأثیرگذار بر آسیبپذیری خشکسالی مراتع منطقه مطالعاتی که شامل پارامترهای شیب، جهت شیب، بارش، بافت خاک و تبخیر بودند استخراج گردید و بهکمک (GIS) به لایههای اطلاعاتی تبدیل شد. پس از وزندهی لایهها از لحاظ اهمیت در آسیبپذیری خشکسالی در چارچوب تصمیمگیری چندمعیاره (MCDM)، تلفیق و نقشه نهایی آسیبپذیری خشکسالی منطقه مطالعاتی تهیه گردید. همچنین بهمنظور کنترل و دقتسنجی نقشه نهایی، از مطالعات میدانی محدوده مطالعاتی نیز کمک گرفته شد. در پایان، نقشه تیپ غالب گیاهی مرتعی تهیه و با نقشه آسیبپذیری خشکسالی مراتع منطقه مطالعاتی همپوشانی انجام شد تا مقاومترین و آسیبپذیرترین تیپ گیاهی مرتعی شناسایی گردد. نتایج نشان داد که بیشترین وزن پارامترهای مؤثر در آسیبپذیری خشکسالی مراتع مربوط به پارامتر بارش مقدار آن برابر با 54/0 و کمترین وزن مربوط به پارامتر شیب با مقدار 061/0 است. براساس نتایج بدست آمده، نواحی شرقی، جنوبشرقی و جنوبی حوزه آبخیز پیشکوه دارای بیشترین میزان آسیبپذیری خشکسالی مراتع و تیپ Ar.au-St.ba.Sc.or آسیبپذیرترین تیپ گیاهی منطقه مطالعاتی است. بنابراین توصیه میشود منابع و راهکارهای مدیریتی بیشتری در مراتع آسیبپذیر بهمنظور حفاظت از خاک و پوشش گیاهی آن اجرا گردد.
محسن آرمین؛ افسانه خیری؛ ,وجیهه قربان نیا خیبری
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، صفحه 596-616
چکیده
استحصال آب باران یک تکنیک مدیریتی با نتایج مثبت متعدد است که برای تأمین آب مورد نیاز دام در مراتع مورد استفاده قرار گیرد. در این پژوهش مناطق مناسب برای احداث سامانههای استحصال آب باران با استفاده از تجزیهوتحلیل چند معیاره (MCE) و مدل هیدرولوژیکی (HM) در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) در زیستبوم عشایری آب بهاره در حدفاصل شهرستانهای ...
بیشتر
استحصال آب باران یک تکنیک مدیریتی با نتایج مثبت متعدد است که برای تأمین آب مورد نیاز دام در مراتع مورد استفاده قرار گیرد. در این پژوهش مناطق مناسب برای احداث سامانههای استحصال آب باران با استفاده از تجزیهوتحلیل چند معیاره (MCE) و مدل هیدرولوژیکی (HM) در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) در زیستبوم عشایری آب بهاره در حدفاصل شهرستانهای بهمئی و لنده واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد شناسایی گردید. برای این منظور نقشه معیارهای مناسب برای شناسایی مناطق استحصال آب باران شامل شیب، جنس سنگ، کاربری اراضی و پوشش زمین، ارتفاع رواناب و تراکم زهکشی در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. بعد از طبقهبندی نقشه شایستگی هر معیار، نقشههای طبقهبندی شده معیارها در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی رویهمگذاری گردید و مناطق مناسب برای استحصال آب باران شناسایی شد. نتایج نشان داد که از لحاظ هریک از پارامترهای انتخاب شده بهجز شیب، حدود 30 تا 50 درصد منطقه آب بهاره شایستگی مناسبی برای احداث سامانههای استحصال آب باران دارد. به دلیل کوهستانی بودن منطقه، پارامتر شیب محدودیت اصلی برای احداث سامانههای استحصال آب باران است. بر اساس تجزیهوتحلیل ترکیبی همه معیارهای انتخاب شده، حدود 25 درصد از سامان عرفی آب بهاره شایستگی مناسبی برای احداث سامانههای استحصال آب باران بهویژه چالهها و حوضچهها، حوضههای رخنمونهای سنگی، آبخیزهای جادهای شکل و سدهای اصلاحی دارد که از این طریق میتوان آب مورد نیاز دام منطقه را در دوره خشکی بین بارندگیها تأمین کرد. با توجه به تعداد حدود 4000 رأس بز و گوسفند در 5 روستا در منطقه سامان عرفی آب بهاره، با فرض نیاز روزانه هر رأس دام به 4 لیتر آب و دوره خشکی 30 روزه بین بارندگیهای اصلی، مجموع مساحت آبگیر سامانه استحصال آب برای تأمین آب مورد نیاز دامها برای یک باران 25 میلیمتری، حدود 4/2 هکتار است.
مهدی بروغنی
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، صفحه 617-631
چکیده
حوزه آبخیز سیستان بهعلت خشک شدن دریاچه هامون و خشکسالیهای متوالی در چند سال اخیر سبب وقوع طوفانهای شدید گرد و غبار در منطقه شده است. این تحقیق با هدف شناسایی و تعیین خصوصیات مناطق برداشت گرد و غبار (کاربری اراضی، لیتولوژی، شیب و ژئومرفولوژی) در حوزه آبخیز سیستان میباشد. برای شناسایی کانونهای برداشت گرد و غبار از تصاویر ...
بیشتر
حوزه آبخیز سیستان بهعلت خشک شدن دریاچه هامون و خشکسالیهای متوالی در چند سال اخیر سبب وقوع طوفانهای شدید گرد و غبار در منطقه شده است. این تحقیق با هدف شناسایی و تعیین خصوصیات مناطق برداشت گرد و غبار (کاربری اراضی، لیتولوژی، شیب و ژئومرفولوژی) در حوزه آبخیز سیستان میباشد. برای شناسایی کانونهای برداشت گرد و غبار از تصاویر ماهوارهای MODIS روزهای گرد و غباری برای بازه زمانی 2015 تا 2019 با استفاده از شاخصهای بارزسازی گرد و غبار شامل BTD3132، BTD2931، NDDI و D استفاده گردید. نتایج شناسایی کانونهای برداشت گرد و غبار حکایت از آن دارد که در مجموع 211 کانون برداشت گرد و غبار در کل منطقه شناسایی شد. از این تعداد کانون برداشت گرد و غبار شناسایی شده 61 کانون در ایران و 150 کانون در افغانستان قرار دارد. نتایج پراکنش کانونهای برداشت گرد و غبار در کاربریهای مختلف بیان کننده آن است که در اراضی کشاورزی دیم با تعداد 172 کانون و سطوح خشک شده دریاچه و اراضی کشاورزی آبی با هریک 16 و 12 کانون، بعد از اراضی کشاورزی دیم بیشترین کانون برداشت گرد و غبار را دارند. از همپوشانی نقشه لیتولوژی و کانونهای گرد و غبار این نتایج حاصل شد که بیشترین کانون برداشت گرد و غبار بهترتیب با 111 و 98 کانون در سازندهای رسوبی پیوسته و ناپیوسته قرار دارد. نتایج پراکنش کانونهای برداشت گرد و غبار در واحدهای ژئومرفولوژی بیان کننده آن است که واحد دشتسر فرسایشی با درصد مساحت 69/35، 48 کانون برداشت گرد و غبار بیشترین کانون برداشت را در خود جای داده است. همچنین نتایج پراکنش کانونهای برداشت گرد و غبار در شیبهای مختلف نشاندهنده آن است که بیشترین و کمترین کانون برداشت گرد و غبار بهترتیب در شیبهای 0 تا 2 و بیشتر از 32 درصد با تعداد 107 و 6 کانون قرار دارد.