دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399
علی میرحسینی؛ یونس عصری؛ محمد ابوالقاسمی
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 192-203
چکیده
منطقه حفاظت شده کالمند بهادران با مساحتی حدود 255 هزار هکتار در فاصله 30 کیلومتری شهرستان یزد و در جنوبشرقی شهرستان مهریز با مختصات جغرافیایی ¢00 و °31 تا ¢40 و °31 عرض شمالی و ¢15 و °54 تا ¢20 و °55 طول شرقی قرار دارد. پوشش گیاهی منطقه به روش فیزیونومیک - فلوریستیک مورد بررسی قرار گرفت. برخی از خصوصیات خاک ...
بیشتر
منطقه حفاظت شده کالمند بهادران با مساحتی حدود 255 هزار هکتار در فاصله 30 کیلومتری شهرستان یزد و در جنوبشرقی شهرستان مهریز با مختصات جغرافیایی ¢00 و °31 تا ¢40 و °31 عرض شمالی و ¢15 و °54 تا ¢20 و °55 طول شرقی قرار دارد. پوشش گیاهی منطقه به روش فیزیونومیک - فلوریستیک مورد بررسی قرار گرفت. برخی از خصوصیات خاک بر اساس روشهای معمول مورد سنجش قرار گرفتند و دادههای حاصل به روش PCA آنالیز شد. نتایج نشان داد که ارتباط ویژهای بین جوامع گیاهی مختلف و خصوصیات خاک وجود دارد. مهمترین عوامل در تفکیک این جوامع گیاهی هدایت الکتریکی، اسیدیته، بافت، کربن آلی و نسبت جذب سدیم میباشد. بهطور کلی هر جامعه گیاهی با توجه به شرایط زیستگاه، نیازهای اکولوژیک و دامنه بردباری متفاوتی با عوامل محیطی و مشخصات خاک دارد.
رضا چمن پیرا؛ رضا سیاه منصور؛ حسین ارزانی
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 204-214
چکیده
یکی از اهداف اصلی ارزیابی مراتع، دستیابی به مقدار تولید علوفه گونه های مرتعی است. زیرا در تعیین ظرفیت مرتع و مدیریت چرا، نقش اساسی دارد. اندازه گیری مقدار تولید، مستلزم صرف هزینه و زمان طولانی است، بنابراین یافتن روشهایی ارزان، سریع و علمی برای براورد مقدار تولید، می تواند کمک شایانی در ارزیابی پوشش گیاهی و مدیریت مرتع نماید. هدف ...
بیشتر
یکی از اهداف اصلی ارزیابی مراتع، دستیابی به مقدار تولید علوفه گونه های مرتعی است. زیرا در تعیین ظرفیت مرتع و مدیریت چرا، نقش اساسی دارد. اندازه گیری مقدار تولید، مستلزم صرف هزینه و زمان طولانی است، بنابراین یافتن روشهایی ارزان، سریع و علمی برای براورد مقدار تولید، می تواند کمک شایانی در ارزیابی پوشش گیاهی و مدیریت مرتع نماید. هدف از این پژوهش، یافتن رابطه مناسب بین درصد تاج پوشش گونه ها و کلاس های گیاهی با مقدار تولید آنها ست. برای این منظور، درصد پوشش تاجی گونه ها، طی یک دوره آماری شش ساله، در داخل 60 پلات یک متر مربعی مستقر در امتداد شش ترانسکت 200 متری، بررسی شد. ضمن اینکه هر ساله، مقدار تولید گونه ها در یک چهارم پلاتها (25 درصد آنها) که بهمنظور جلوگیری از چرای احتمالی، قفسگذاری شده بودند، به روش قطع و توزین اندازه گیری گردید. برای تعیین مقدار تولید علوفه کل، از رابطه رگرسیونی موجود بین پوشش تاجی و تولید گونهها استفاده شد و بر اساس معنی دار بودن معادله (05/0≥P ) و ضریب تعیین (R²)، بهترین معادله برازش داده شد. نتایج نشان داد که بین تولید بهعنوان متغیر وابسته با درصد پوشش تاجی گونه ها به عنوان متغیر مستقل، همبستگی معنی داری در سطح احتمال یک درصد وجود دارد. ضریب تعیین مربوط به هر کدام از کلاسهای I، II و III به ترتیب 77/0، 87/0 و 92/0 میباشد که مناسبترین رابطه خطی تولید-تاجپوشش را برای مدیریت مرتع ارائه مینمایند.
سید مهدی ادنانی؛ محمدرضا طاطیان؛ احسان زندی اصفهان؛ رضا تمرتاش؛ حسین باقری
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 215-223
چکیده
از عوامل مهم و تاثیرگذار بر تولیدات دامی در مناطق خشک میتوان به محدودیت منابع آبی، افزایش شوری و فقدان مواد غذایی اشاره کرد. گونههای هالوفیت در زیستگاههای شور به عنوان منابع جایگزین علوفه از اهمیت ویژهای برخوردارند. کیفیت علوفه یکی از عواملی اصلی تعیین کننده نیازهای غذایی دام و متعاقباً ظرفیت چرایی مرتع است. تعیین کیفیت ...
بیشتر
از عوامل مهم و تاثیرگذار بر تولیدات دامی در مناطق خشک میتوان به محدودیت منابع آبی، افزایش شوری و فقدان مواد غذایی اشاره کرد. گونههای هالوفیت در زیستگاههای شور به عنوان منابع جایگزین علوفه از اهمیت ویژهای برخوردارند. کیفیت علوفه یکی از عواملی اصلی تعیین کننده نیازهای غذایی دام و متعاقباً ظرفیت چرایی مرتع است. تعیین کیفیت علوفه گونههای مرتعی، جهت مدیریت صحیح مراتع لازم و ضروری است. کیفیت علوفه، در مکانها و زمانهای مختلف، متفاوت بوده و عوامل مختلفی بر روی آن تاثیرگذار هستند. از جمله این عوامل میتوان به مراحل مختلف فنولوژی اشاره کرد. آگاهی از کیفیت علوفه شوررویها در هر مرحله فنولوژیک علاوه بر اینکه به بهرهبرداران در مناطق خشک و بیابانی کمک میکند تا گونههای گیاهی مناسب را برای کاشت در برنامههای شورورزی انتخاب نمایند، بلکه باعث میشود زمان مناسب چرا برای دستیابی به عملکرد بیشتر دام در اراضی شور نیز تعیین شود. در این تحقیق، اثر مراحل مختلف فنولوژیک بر هشت فاکتور موثر در کیفیت علوفه سه گونه مرتعی Halocnemum strobilaceum M.B. ، Nitraria schoberiL. و Suaeda aegyptiaca Zoh. بررسی شد. نمونههای گیاهی در سه مرحله فنولوژیک شامل رشد رویشی، گلدهی و بذردهی از اراضی شور حاشیه حوض سلطان در استان قم جمعآوری شدند. دادهها به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی تجزیه واریانس شدند. مقایسه میانگینها با آزمون چند دامنهای دانکن انجام شد. نتایج نشان داد که اثر گونه و مراحل فنولوژیک بر کیفیت علوفه در سطح آماری یک درصد معنیدار بود. حداکثر کیفیت علوفه در مرحله رشد رویشی بهدست آمد و پس از آن کیفیت علوفه تا مرحله بذردهی کاهش پیدا کرد. به طور کلی، نتایج این تحقیق حکایت از برتری گونه Ha. strobilaceum از نظر ارزش غذایی نسبت به دو گونه Ni. schoberi و Su. aegyptiaca داشت، به طوری که میتواند به عنوان منبع جدید علوفه در اراضی تحت تاثیر شوری که سایر منابع علوفه امکان رشد و تولید در این اراضی را ندارند در نظر گرفته شود.
محمدامین سلطانی پور؛ رحمان اسدپور؛ محمد فیاض
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 224-237
چکیده
گونههای پهنبرگ گراموز (lippii Helianthemum) و هرش (Taverniera cuneifolia) از گونههای مهم مرتعی استان هرمزگان هستند. به منظور بررسی استقرار این گونهها، این بررسی در ایستگاه آبخیزداری و منابع طبیعی حوزه معرف و زوجی دهگین (استان هرمزگان) در حدود جغرافیایی "29 '12 °57 طول شرقی و "6 '46 °27 عرض شمالی از سال 1393 به مدت سه سال انجام شد. سه روش بذرکاری در فارو، ...
بیشتر
گونههای پهنبرگ گراموز (lippii Helianthemum) و هرش (Taverniera cuneifolia) از گونههای مهم مرتعی استان هرمزگان هستند. به منظور بررسی استقرار این گونهها، این بررسی در ایستگاه آبخیزداری و منابع طبیعی حوزه معرف و زوجی دهگین (استان هرمزگان) در حدود جغرافیایی "29 '12 °57 طول شرقی و "6 '46 °27 عرض شمالی از سال 1393 به مدت سه سال انجام شد. سه روش بذرکاری در فارو، بذرکاری در پیتینگ و بذرکاری در هلالیهای آبگیر در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در نرمافزار SAS مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین سامانههای آزمایشی، گونهها گیاهی مورد استفاده و همچنین اثر متقابل سامانه و گونه تفاوت معنیدار آماری وجود دارد. گونههای گیاهی گراموز و هرش در سطح پنج درصد، سامانههای آبخیزداری هلالی آبگیر، پیتینگ و کنتور فارو در سطح یک درصد و همچنین اثر متقابل سامانه و گونه تفاوت معنیدار آماری در سطح یک درصد نشان دادند. بیشترین درصد استقرار گونهها در سامانه هلالی آبگیر با 1/27 درصد و کمترین آن مربوط به سامانه پیتینگ با 2/3 درصد بود. بررسی اثر متقابل سامانه و گونه در میزان استقرار گونههای هرش و گراموز در سامانههای مختلف نشان داد که بیشترین درصد استقرار مربوط به گونه هرش با 2/31 درصد در سامانه هلالی آبگیر بود و بعد از آن بیشترین درصد استقرار مربوط به گونه گراموز با 9/22 درصد نیز در همین سامانه بود. کمترین استقرار مربوط به سامانه کنتور فارو با 1/2 درصد برای گونه هرش و سامانه پیتینگ با 1/2 درصد برای گونه گراموز بود.
کورش بهنام فر؛ فرهنگ قصریانی؛ محمد فیاض؛ رجبعلی محمدی
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 238-247
چکیده
گندمیان پایا جزو مهمترین گونههای مرتعی در مناطق گرمسیری میباشند. گونه خورنال (Cenchrus ciliaris) یکی از گندمیان علوفهای چندساله مرتعی است که با بهرهمندی از فتوسنتز نوع C4 که مختص مناطق گرم بوده دارای سازگاری بسیار بالایی در مراتع استان خوزستان رویش دارد. تنوع در رویشگاههای این گونه موجب بروز تفاوتهایی در فنوتیپ و عملکرد علوفۀ ...
بیشتر
گندمیان پایا جزو مهمترین گونههای مرتعی در مناطق گرمسیری میباشند. گونه خورنال (Cenchrus ciliaris) یکی از گندمیان علوفهای چندساله مرتعی است که با بهرهمندی از فتوسنتز نوع C4 که مختص مناطق گرم بوده دارای سازگاری بسیار بالایی در مراتع استان خوزستان رویش دارد. تنوع در رویشگاههای این گونه موجب بروز تفاوتهایی در فنوتیپ و عملکرد علوفۀ اکوتیپهای آن شده است. جهت اجرای این پروژه ابتدا با بررسی آدرسهای هرباریومی و پیمایشهای صحرایی رویشگاههای گونه سنکروس در استان خوزستان مشخص شد. سپس در زمان مناسب بذر 13 جمعیت شناسایی شده از رویشگاههای مختلف استان برداشت و اقدام به کشت آنها در ایستگاه تحقیقاتی باغملک شد و به مدت سه سال پس از استقرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. بین جمعیتهای مورد بررسی از نظر عملکرد علوفه خشک، ارتفاع بوته و تعداد پنجه اختلاف معنیدار مشاهده شد. برترین جمعیت از گونه ciliaris Cenchrus مربوط به جمعیت جمعآوری شده از منطقه شوشتر- چمکنار با میانگین عملکرد حدود 220 گرم علوفه خشک در مترمربع با تعداد130 پنجه در بوته و ارتفاع 55 سانتیمتر در سال سوم پس از استقرار بود. بین جمعیتهای مورد بررسی اختلافات ظاهری از نظر فرم رویشی مشاهده شد بهطوری که جمعیت منطقه شوشتر- چمکنار کاملا افراشته بود در حالیکه جمعیت جمعآوری شده از منطقه بهبهان حوزه چاهمارین کاملا گسترده بر سطح زمین بود.
شیما جوادی؛ غلامرضا زهتابیان؛ محمد جعفری؛ حسن خسروی؛ اعظم ابوالحسنی
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 248-261
چکیده
با توجه به افزایش جمعیت به منظور تأمین غذا و رفع نیازهای موجود، نیازمند افزایش زمینهای کشاورزی میباشیم. این موضوع به علت مدیریتهای نادرست و بهرهبرداریهای بیرویه منجر به تخریب اراضی شده است. بنابراین تحقیقات بسیاری باید انجام گردد تا مشخص شود که آیا کشاورزی منجر به تخریب اراضی میشود یا خیر. با توجه به اهمیت بالای این موضوع ...
بیشتر
با توجه به افزایش جمعیت به منظور تأمین غذا و رفع نیازهای موجود، نیازمند افزایش زمینهای کشاورزی میباشیم. این موضوع به علت مدیریتهای نادرست و بهرهبرداریهای بیرویه منجر به تخریب اراضی شده است. بنابراین تحقیقات بسیاری باید انجام گردد تا مشخص شود که آیا کشاورزی منجر به تخریب اراضی میشود یا خیر. با توجه به اهمیت بالای این موضوع در مناطق خشک و نیمهخشک، در این مطالعه، منطقه اشتهارد به عنوان منطقه مطالعاتی انتخاب گردید. نقشههای مختلف منطقه از جمله نقشه خاک، طبقات ارتفاعی و کاربری اراضی به کمک نرمافزارهای ArcGIS9.3 و ENVI تهیه شد. پس از بازدید از منطقه و تعیین کاربریهای اصلی که شامل، مرتع (نمونه شاهد)، آیش، اراضی تککشتی، چندکشتی و اراضی باغی بود، به نمونهبرداری از خاک در دو عمق سطحی (30-0 سانتیمتر) و تحتانی (60-30 سانتیمتر) با تعداد سه تکرار برای هر تیمار پرداخته شد. سرانجام 35 نمونه خاک به آزمایشگاه انتقال داده شد و فاکتورهای تخریبی از جمله شوری، سدیم، نسبت جذبی سدیم و اسیدیته، در هر نمونه خاک اندازهگیری شدند. پس از تعیین نرمال بودن دادهها توسط آزمون شاپیرو، مطالعه فاکتورها با آزمون ناپارامتری توکی نشان داد که در منطقه بین تیمارها اختلاف معنیدار وجود دارد. سپس مقایسه دو لایه سطحی و تحتانی با آزمون تی جفتی در مورد هر یک از فاکتورها بهطور جداگانه در نرمافزار SPSS صورت گرفت. نتایج نشان داد که تیمار چندکشتی با بالاترین امتیاز، مطلوبترین تیمار و تیمار آیش با کمترین امتیاز نامطلوبترین تیمار بود که باعث تخریب خاک در منطقه میشود.
یعقوب ایران منش؛ حسن جهانبازی گوجانی؛ حمزه علی شیرمردی؛ شهباز شمسالدینی؛ محسن حبیبی
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 262-275
چکیده
نقش مؤثر منابع محیطزیستی در ادامة روند توسعة پایدار و حفظ حیات بشر سبب شده تا توجه اقتصاددانان به نقشهای غیربازاری این منابع متمرکز شود. اطلاع از میزان منافعی که با تخریب منابع محیطی از دسترس جامعه خارج میشود، انگیزة حفاظت و حمایت از این گنجینههای ارزشمند طبیعی را در جامعه ایجاد میکند. اطلاع و آگاهی از میزان منافع منابع محیطزیستی، ...
بیشتر
نقش مؤثر منابع محیطزیستی در ادامة روند توسعة پایدار و حفظ حیات بشر سبب شده تا توجه اقتصاددانان به نقشهای غیربازاری این منابع متمرکز شود. اطلاع از میزان منافعی که با تخریب منابع محیطی از دسترس جامعه خارج میشود، انگیزة حفاظت و حمایت از این گنجینههای ارزشمند طبیعی را در جامعه ایجاد میکند. اطلاع و آگاهی از میزان منافع منابع محیطزیستی، نیازمند ارزشگذاری این منابع است. این تحقیق با هدف ارزشگذاری اقتصادی کارکردهای ترسیب کربن، تولید اکسیژن و تولید علوفه در تالاب گندمان با مساحت 980 هکتار با رویکرد مدیریت پایدار انجام شد. بدین منظور، در مناطق معرف سه تیپ گیاهی Juncus inflexsus-Cynodon dactylon، Cyperus longus-Cladium mariscus و Phragmites australis یک ترانسکت 200 متری انداخته و مجموعا تعداد 30 پلات یک مترمربعی به صورت تصادفی منظم در طول ترانسکتها مستقر گردید. سپس در داخل هر پلات علاوه بر برداشت نمونه خاک، درصد تاج پوشش تمام گونههای گیاهی، لاشبرگ و سنگ و سنگریزه برآورد شد. همچنین زیتوده هوایی گیاهان در 50 درصد از پلاتها در فاصله یک سانتیمتر بالاتر از سطح خاک قطع، جمعآوری و خشک گردید. اندوخته کربن گیاه با استفاده از روش احتراق در کوره الکتریکی و کربن آلی خاک با استفاده از روشهای والکلی- بلاک اندازهگیری شد. مقدار تولید اکسیژن نیز برمبنای مقدار ماده خشک گیاهی محاسبه گردید. براساس نتایج حاصل از این تحقیق مقدار اندوخته کربن گیاه و خاک و مقدار تولید اکسیژن، به تفکیک تیپهای گیاهی تعیین شد. نتایج نشان داد که میانگین تولید علوفه در تالاب 8/14 تن در هکتار در سال است. همچنین مقدار اندوخته کربن زیتوده پوشش گیاهی و اکسیژن تولید شده در کل تالاب گندمان به ترتیب برابر با 9/8 و 4/22 تن در هکتار در سال است. کربن اندوخته شده در خاک تالاب نیز 7/554 تن در هکتار برآورد گردید. بنابراین ارزش اقتصادی تالاب گندمان در هر هکتار در سال برای کارکردهای تولید علوفه، ترسیب کربن گیاهی و تولید اکسیژن به ترتیب 9/72728345، 9,457,140 و 11189600 ریال میباشد. ارزش اقتصادی کربن ذخیره شده در خاک تالاب گندمان نیز 589,424,220 ریال در هکتار بهدست آمد.
صلاح الدین زاهدی؛ یحیی پرویزی
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 276-286
چکیده
گرم شدن کره زمین بر اثر افزایش غلظت گاز های گلخانه ای، بویژه دی اکسید کربن، تغییرات شدید آب و هوایی طی ده های اخیر را بدنبال داشته است. این امر روند تخریب منابع طبیعی، خاک و آب را بویژه در مناطق خشک و نیمه خشک تشدید نموده است. یکی از مهمترین ابزارهای سازگاری و یا اصلاح پیامدهای این بحران، همانا ترسیب و ذخیره کربن توسط اکوسیستم های طبیعی ...
بیشتر
گرم شدن کره زمین بر اثر افزایش غلظت گاز های گلخانه ای، بویژه دی اکسید کربن، تغییرات شدید آب و هوایی طی ده های اخیر را بدنبال داشته است. این امر روند تخریب منابع طبیعی، خاک و آب را بویژه در مناطق خشک و نیمه خشک تشدید نموده است. یکی از مهمترین ابزارهای سازگاری و یا اصلاح پیامدهای این بحران، همانا ترسیب و ذخیره کربن توسط اکوسیستم های طبیعی به کمک ابزارهای مدیریتی کارا نظیر عملیات مدیریتی مرتع و آبخیزداری است. این پژوهش با هدف ارزیابی و تعیین کمی ذخیرة کربن در انواع مختلف عملیات اصلاحی و احیائی بیولوژیکی شامل انواع کپهکاری و قرق در حوزة آبخیز گاودره استان کردستان اجرا گردید. نمونهبرداری در واحدهای کاری با اعمال روش نمونهگیری سیستماتیک تصادفی از اندامهای هوایی، ریشه، لاشبرگ و خاک انجام و نمونه ها مورد تجزیة آزمایشگاهی قرار گرفتند. نتایج تجزیة آماری دادهها حاکی است که میزان ذخیرة کربن پوشش گیاهی در تیمارهای آزمایشی دارای اختلاف معنیداری در سطح 5% میباشند. حداقل اختلاف معنیدار بودن تفاوت در این سطح احتمال برابر35/334 کیلوگرم در هکتار بوده و همچنین نتایج مقایسة میانگینهای عملکرد این تیمارها نشان میدهد که مقدار ذخیرة کربن در عملیات اصلاحی قرق بیشتر از سایر تیمارها بوده ودر مقایسه با شاهد آزمایش در کلاس برتر و بالاتری قرار میگیرد. متوسط کل کربن ذخیره شده در واحد سطح 8809 کیلو گرم در هکتار بوده که 67 درصد آن مربوط به ذخیرة کربن در خاک بوده است. بطور کلی نتیجهگیری میشود که عملیات اصلاحی بیولوژیک بویژه قرق دارای قابلیت بالایی در ذخیرة کربن بوده و خاک مهمترین مخزن کربن در این عملیات میباشد.
پروین محمدی؛ مهدی قربانی؛ آرش ملکیان؛ علیاکبر نظریسامانی
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 287-299
چکیده
امروزه اثرات نامطلوب تغییرات اقلیمی و آسیب های ناشی از آن به یک مشکل زیستمحیطی و اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده است. ارزیابی آسیبپذیری اجتماعات محلی به تغییرات اقلیمی، یک گام مهم برای شناسایی سازوکارهای موثر و اولویتبندی مدیریت است که باعث ارتقای قابلیت انعطافپذیری و افزایش ظرفیت سازگاری میشود. این تحقیق از نوع تحقیقات میدانی- ...
بیشتر
امروزه اثرات نامطلوب تغییرات اقلیمی و آسیب های ناشی از آن به یک مشکل زیستمحیطی و اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده است. ارزیابی آسیبپذیری اجتماعات محلی به تغییرات اقلیمی، یک گام مهم برای شناسایی سازوکارهای موثر و اولویتبندی مدیریت است که باعث ارتقای قابلیت انعطافپذیری و افزایش ظرفیت سازگاری میشود. این تحقیق از نوع تحقیقات میدانی- پیمایشی است که با استفاده از مشاهده میدانی و تکمیل پرسشنامه آسیبپذیری به تغییرات اقلیمی در سه روستای آقابرار، سیدایاز و سیداحمد در شهرستان قصرشیرین براساس شاخصهای آسیبپذیری از جمله در معرض قرار گرفتن، حساسیت و ظرفیت سازگاری بررسی شده است. پرسش نامهها در بین گروههای هدف تکمیل شده که در نهایت با استفاده از آزمونهای آماری از قبیل تحلیل واریانس، فیشر و لوین تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده صورت گرفته است. نتایج نشان میدهد که مولفههای در معرض قرار گرفتن، حساسیت و اقتصاد در شهرستان قصرشیرین آسیبپذیر بوده، همچنین اختلاف معناداری بین سه روستا در یک اقلیم خشک وجود ندارد، و میزان آسیبپذیری روستای آقابرار با مقدار 43/3، روستای سیداحمد برابر با30/3 و روستای سیدایاز با مقدار 13/3 بالاتر از مقدار متوسط آسیبپذیری بوده است. همچنین روستای سید احمد با مقدار 1/4 بالاترین میزان آسیبپذیری محیطی در مواجهه با تغییر اقلیم را دارا میباشد. میزان آسیبپذیری مولفههای در معرض قرار گرفتن و حساسیت به دلیل رویدادهای اقلیمی، موقعیت جغرافیایی و وابستگی معیشت اجتماعات محلی به منابع طبیعی و اقلیم میباشد. همچنین آسیبپذیری بالای مولفه اقتصاد به دلیل فقر و کمبود سرمایه فیزیکی اجتماعات میباشد. آسیبپذیری سه مولفه در معرض قرار گرفتن، حساسیت و اقتصاد سبب آسیبپذیری اجتماعات مورد مطالعه شده است. این عوامل بر سازگاری اجتماعات محلی و کشورها، تمایل و یا توانایی آنها در سازگاری تاثیر میگذارد. دولت با مشارکت محلی میتواند به طور موثر به تاثیرات منفی تغییرات اقلیمی پاسخ دهد.
فاطمه درگاهیان؛ سکینه لطفی نسب اصل
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 300-320
چکیده
در این مطالعه به بررسی و تحلیل روند تغییرات دههای نواحی اقلیمی حوضههای آبخیز کرخه، کارون و زهره-جراحی پرداخته شده است. برای این منظور از پایگاه داده شبکهای دما و بارش اسفزاری طی سالهای 1346-1395، با قدرت تفکیک مکانی ۱۵*۱۵ کیلومتر که در سیستم تصویر لامبرت مخروطی همشکل نگاشته شده استفاده شده است. در واقع چون این دو عنصر مهمترین ...
بیشتر
در این مطالعه به بررسی و تحلیل روند تغییرات دههای نواحی اقلیمی حوضههای آبخیز کرخه، کارون و زهره-جراحی پرداخته شده است. برای این منظور از پایگاه داده شبکهای دما و بارش اسفزاری طی سالهای 1346-1395، با قدرت تفکیک مکانی ۱۵*۱۵ کیلومتر که در سیستم تصویر لامبرت مخروطی همشکل نگاشته شده استفاده شده است. در واقع چون این دو عنصر مهمترین پیشران اقلیمی در منطقه مورد مطالعه محسوب و تغییرات سایر عناصر در این دو عنصر بیشتر نمایان میشود برای بررسی و تحلیل تغییرات نواحی اقلیمی از آنها استفاده شده است. بعد از تشکیل پایگاه دادهای به منظور شناسایی نواحی اقلیمی از تحلیل خوشهای و برای اعتبارسنجی آن از تحلیل ممیزی بهره گرفته شده است. تحلیل خوشهای بر روی 52 نمایه دما و بارش (میانگین ماهانه و سالانه، ضریب تغییرات ماهانه و سالانه دما و بارش) طی دورههای مختلف اجرا و نواحی و تغییرات آنها مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار گرفت. در نتیجه سه ناحیه اقلیمی از جمله ناحیه مرطوب و معتدل، ناحیه گرم و خشک و ناحیه بسیار گرم و خشک شناسایی شدند. همچنین نتایج نشان داد که به سمت دورههای اخیر ناحیه مرطوب علاوه بر اینکه از جابجایی مکانی برخوردار بوده است، از وسعت آن کاسته شده است به طوری که در دوره پنجم وسعت این ناحیه به کمتر از پنج درصد رسیده است.
مهسا قاضی مرادی؛ عطاالله ابراهیمی
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 321-333
چکیده
ارزیابی رویشگاه بالقوه و مطالعه پراکنش جغرافیایی گونهها یک موضوع کلیدی در بسیاری از مطالعات اکولوژیکی، حفاظت محیط زیست، حیات وحش و همچنین ارزیابی روند تغییرات در مقیاسهای مختلف است. در این راستا، نتایج این تحقیق نشان داد که در سالهای 2030 و 2080 به ازای ثابت ماندن تمامی فاکتورهای اقلیمی به غیر از میانگین درجه حرارت سالیانه احتمال ...
بیشتر
ارزیابی رویشگاه بالقوه و مطالعه پراکنش جغرافیایی گونهها یک موضوع کلیدی در بسیاری از مطالعات اکولوژیکی، حفاظت محیط زیست، حیات وحش و همچنین ارزیابی روند تغییرات در مقیاسهای مختلف است. در این راستا، نتایج این تحقیق نشان داد که در سالهای 2030 و 2080 به ازای ثابت ماندن تمامی فاکتورهای اقلیمی به غیر از میانگین درجه حرارت سالیانه احتمال باقی ماندن گونه کما افزایش یافته و به عبارت دیگر احتمال رخداد آن بیشتر میشود. میزان مساحت رویشگاه در طبقهای که بیشترین احتمال حضور گونه وجود دارد در حال حاضر حدود 12970 هکتار در فریدونشهر اصفهان میباشد که در سال 2030 به حدود 3/27157 هکتار و در سال 2080 به حدود 9/31036 هکتار میرسد که این نشان دهنده این مطلب است که افزایش میزان میانگین درجه حرارت سالانه در سالهای 2030 و 2080 نسبت به حال حاضر اثر مثبتی بر حضور گونه در رویشگاههای مورد مطالعه خواهد داشت. زیرا طبق نتایج حاصل شده در منحنیهای عکس العمل با افزایش درجه حرارت سالانه، احتمال حضور گونه کما افزایش مییابد. از نتایج این تحقیق میتوان در جهت اصلاح و احیا پوشش گیاهی مناطق با شرایط مشابه استفاده کرد که یکی از دستاوردهای مهم این تحقیق است.
علی خنامانی؛ اصغر مصلح آرانی؛ حمیدرضا عظیم زاده؛ محمد هادی راد
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 334-346
چکیده
تنوع بخشیدن به گونههای مورد استفاده در تثبیت شن و بیابانزدایی میتواند به پایداری این اکوسیستمها کمک نماید. اغلب گونههای مورد استفاده در تثبیت شن، نیاز به حمایتهای اولیه داشته تا به مرور به شرایط جدید، سازگار شوند. از مهمترین این حمایتها، آبیاری در سالهای اولیه کاشت است. در این تحقیق، عملکرد و کارایی مصرف آب گیاه شن دوست ...
بیشتر
تنوع بخشیدن به گونههای مورد استفاده در تثبیت شن و بیابانزدایی میتواند به پایداری این اکوسیستمها کمک نماید. اغلب گونههای مورد استفاده در تثبیت شن، نیاز به حمایتهای اولیه داشته تا به مرور به شرایط جدید، سازگار شوند. از مهمترین این حمایتها، آبیاری در سالهای اولیه کاشت است. در این تحقیق، عملکرد و کارایی مصرف آب گیاه شن دوست دیودال (Ammodendron persicum) در شرایط لایسیمتری تحت تأثیر سطوح مختلف آبیاری، مورد توجه قرار گرفت. سطوح مختلف آبیاری شامل آبیاری در حد ظرفیت زراعی (شاهد)، 75، 50 و 25 درصد کم آبیاری بود که در قالب طرح کاملاً تصادفی و در چهار تکرار اعمال گردید. میزان تبخیر و تعرق در تیمارهای شاهد، 75، 50 و 25 درصد کم آبیاری به ترتیب 60، 47، 37 و26 لیتر بود. با محاسبه کارایی مصرف آب بر اساس میزان ماده خشک تولیدی به ازای هر لیتر آب تعرق یافته مشخص گردید که بین تیمارهای مختلف اختلاف معنیداری وجود دارد. بالاترین کارایی مصرف آب با 07/2 گرم ماده خشک به ازای هر لیتر تعرق مربوط به تیمار 50 درصد کم آبیاری بود. با کاهش میزان مصرف آب، نسبت ریشه به اندام هوایی افزایش یافت، بگونهای که در تیمارهای مختلف اختلاف معنیداری را نشان داد. نسبت ریشه به اندام هوایی در شاهد برابر با 84/0 و در تیمار 75 درصد کم آبیاری برابر با 51/1 بود. نتایج این تحقیق نشان داد که گیاه دیودال، در مراحل اولیه استقرار به دلیل سرعت رشد پایین، از نیاز آبی کم برخوردار و با سازوکارهای متنوعی از جمله توسعه ریشه، کارایی مصرف آب خود را بهبود میبخشد. به دلیل رشد کم، اتلاف آب از طریق تبخیر در مراحل اولیه استقرار زیاد بوده و جهت بهبود راندمان آبیاری، روشهای مناسب کاهش تبخیر و حفظ رطوبت خاک، توصیه میشود.
ندا ابراهیمی محمدآبادای؛ سیدحسن کابلی؛ فرهاد رجالی؛ علی اصغر ذوالفقاری
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 347-356
چکیده
تاغ Haloxylon ammodendron از گونه های است که بصورت گسترده در احیای مناطق خشک مورد توجه است. با توجه به حساسیت مرحله جوانهزنی بذور و مشکلات مناطق بیابانی، استقرار و زندهمانی گیاه وابسته به عبور از مراحل ابتدایی رویش است. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی نقش روشهای زیستی و مکانیکی پرایمینگ در بهبود خصوصیات رویشی نهال تاغ بود. کشت در دو بخش سینی ...
بیشتر
تاغ Haloxylon ammodendron از گونه های است که بصورت گسترده در احیای مناطق خشک مورد توجه است. با توجه به حساسیت مرحله جوانهزنی بذور و مشکلات مناطق بیابانی، استقرار و زندهمانی گیاه وابسته به عبور از مراحل ابتدایی رویش است. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی نقش روشهای زیستی و مکانیکی پرایمینگ در بهبود خصوصیات رویشی نهال تاغ بود. کشت در دو بخش سینی نشا و پتریدیش درقالب طرح کامل تصادفی انجام شد. باکتریهای Pseudomonas fluorescens ،Azotobacter chroococcum، Bacillus megaterium، Azospirillum lipoferum و Flavobacterium F40. تیمارهای پرایمینگ زیستی آزمایش بودند. دستگاه اولتراسونیک با طول موج 24 kHz به مدت 5 دقیقه تیمار پرایمینگ مکانیکی را اعمال نمود. پرایمینگ زیستی و مکانیکی اختلاف معنیدار (01/0>p) در طول ریشهچه، نسبت طول ریشهچه به ساقهچه، رشد گیاهچهای، وزنتر ریشهچه وساقهچه و وزن خشک ساقهچه در آزمایش پتریدیش , و سینی نشاء داشتند. تیمار اولتراسونیک سبب افزایش (33%) وزنتر ریشهچه نسبت به شاهد در سینی نشا شد. تیمار Azotobacter ، سبب افزایش معنیدار طول ریشهچه (193%)، نسبت طول ریشهچه به ساقهچه (132%)، رشد گیاهچهای (108%)، وزنتر ریشهچه (232%) وزنتر (189%) و خشک (189%) ساقهچه تاغ نسبت به شاهد در پتریدیش شد. این باکتری طول ریشهچه (16%)، نسبت طول ریشهچه به ساقهچه (60%)، وزنتر (268%) و خشک (688%) برگ و سطح برگ (172%) را نسبت به شاهد در سینی نشا افزایش داد. Flavobacterium طول ساقهچه (40/21+) را نسبت به شاهد در سینی نشا افزایش داد. باکتری Azospirillum lipoferum وزنتر (65٪) و خشک (156٪) ساقهچه این گیاه را در سینی نشا با اختلاف معنیدار افزایش داد. باکتریهای Azotobacter chroococcum، Flavobacterium وAzospirillum lipoferum برای بهبود شرایط تولید نهال تاغ قابل توصیهاند.
محمد ابوالقاسمی؛ حنانه محمدی کنگرانی؛ حسین آذرنیوند؛ محمد علی امامی میبدی محمد علی امامی میبدی
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 357-370
چکیده
این پژوهش در فلات مرکزی ایران با هدف بررسی درآمد و هزینه و میزان سودآوری سامان های عرفی که شترداری در آنها مرسوم است طی سالهای 1394 الی 1396 انجام شد. برای این منظور با انتخاب 28 سامان عرفی با تعداد متوسط 126 نفر شتر در هر سامان میزان درآمد و هزینه برای هر نفر شتر طی مقطع زمانی منظم در هر سال (فصل بهار) با ابزار پرسشنامه توسط بهره برداران تکمیل ...
بیشتر
این پژوهش در فلات مرکزی ایران با هدف بررسی درآمد و هزینه و میزان سودآوری سامان های عرفی که شترداری در آنها مرسوم است طی سالهای 1394 الی 1396 انجام شد. برای این منظور با انتخاب 28 سامان عرفی با تعداد متوسط 126 نفر شتر در هر سامان میزان درآمد و هزینه برای هر نفر شتر طی مقطع زمانی منظم در هر سال (فصل بهار) با ابزار پرسشنامه توسط بهره برداران تکمیل و محاسبه شد. نوع تحقیق کاربردی، جامعه آماری شامل 28 گله دار شتر و نمونه گیری بصورت تصادفی انجام شد. متغیرها شامل عوامل درآمد و هزینه شترداری بود. با استفاده از تحلیل اقتصاد مهندسی میزان ارزش حال درآمدها (PVincome) و ارزش حال هزینه ها (PV cost) برای سالهای مورد مطالعه محاسبه و سپس ارزش حال خالص (NPV) و نسبت منفعت به هزینه (BCR) نیز با نرم افزار اکسل محاسبه گردید. نتایج نشان داد که در تمام سامان های عرفی میزان ارزش حال خالص مثبت و نسبت منفعت به هزینه بزرگتر از یک بود (BCR≥1). بیشترین درآمد ناخالص در هریک از سامانهای عرفی مربوط به فروش شتر زنده (شتر نر، شتر 6 ماهه، شتر حذفی) و بیشترین هزینه مربوط به دستمزد ساربان و خرید علوفه دستی بود. معالوصف با محاسبه درآمدهای ناخالص از هزینهها میزان سودآوری مشخص شد، لذا پیشنهاد میشود که با توجه به سودآوری مناسب این حرفه دستگاههای ذیربط برنامه ای جهت گسترش پرورش این صنعت همراه با صنعت توریسم داشته و با توجه به این که علوفه رویشگاه های مذکور، قادر به تامین نیاز تغذیه ای شترهای موجود در سامان های عرفی نمیباشند و ادامه این وضعیت، پوشش گیاهی را به مخاطره خواهد انداخت، از این رو، باید با احتیاط عمل شود.
حمیدرضا عباسی؛ محمدتقی کاشکی؛ محمدرضا راهداری؛ آزاده گوهردوست؛ سکینه لطفی نسب اصل
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 371-384
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی ویژگیهای رژیم بادی و پتانسیل حمل ماسه در ریگ سرخس واقع در گوشه شمال شرقی کشور است. بر همین اساس با استفاده از داده های سرعت و جهت باد ساعتی (1395-1366) ایستگاه سینوپتیک سرخس (تنها ایستگاه موجود در محدوده)، پتانسیل حمل ماسه و پارامترهای مرتبط با روش فرایبرگر (1979) محاسبه شدند و تغییرات مکانی و زمانی انرژی بادهای فرساینده ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی ویژگیهای رژیم بادی و پتانسیل حمل ماسه در ریگ سرخس واقع در گوشه شمال شرقی کشور است. بر همین اساس با استفاده از داده های سرعت و جهت باد ساعتی (1395-1366) ایستگاه سینوپتیک سرخس (تنها ایستگاه موجود در محدوده)، پتانسیل حمل ماسه و پارامترهای مرتبط با روش فرایبرگر (1979) محاسبه شدند و تغییرات مکانی و زمانی انرژی بادهای فرساینده بررسی شد. نتایج حاصل از شکل شناسی ریگ سرخس نشان داده است که مقدار74 درصد % محدوده ریگ را پهنه ماسه ای (که 36 درصد آن تثبیت شده) و مابقی 26% را نبکازار تشکیل داده است. جهت باد غالب محدوده عمدتا شمال غربی است که رسوبات را از اراضی کشاورزی بویژه در فصل آیش و همچنین رسوبات رودخانه مرزی تجن مخصوصا در قسمت های خشکیده مئآندری برداشت و منتقل می کند. نتایج دوره ای (1395-1366) پتانسیل حمل ماسه نشان داد که انرژی باد ریگ سرخس (DP=193 , UDI=7/0) در کلاس کم قرار دارد که بیشترین میزان مقدار در مرداد ماه ( VU 3/28) و کمترین در آبان ( VU 6/5) است. روند تغییرات پتانسیل حمل ماسه بیانگر افزایش چشم گیر پتانسیل حمل ماسه در سال 1395 برابر ( VU 781)، در سال 1394 برابر ( VU 387) و در سال 1393 برابر ( VU 533) است. بر این اساس، توانایی دبی ماسه برای این محدوده در حدود 51/13 مترمکعب در واحد عرض برآورد گردید. بر اساس مشاهدات میدانی، فعالیت ماسه های روان از شمال و جنوب به سمت مرکز ریگ کاهش می یابد؛ بطوریکه در روستاهای یاس تپه و تام رسول در قسمت شمالی ریگ سرخس، گنبدلی در شمال غربی و روستاهای نوروز آباد، صمد آباد و چاله زرد در قسمت جنوبی میزان تحرک ماسه های روان بیشتر می باشد.