غلامرضا شادنوش
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، صفحه 285-295
چکیده
به منظور بررسی میزان منیزیم، کلسیم، سدیم، پتاسیم، فسفر، کلرید؛ مس،آهن، منگنز و روی در پنج گونه گیاه مرتعی غالب در مراتع استان شامل: چمن گندمی , Agropyron intermedium علف پشمکیBromus tomentellus , جوپیازدارHordeum bulbosum , هزارخار بختیاری Cosinia bakhtiaricaو گاوچاقکن Scariolla orientalis درپنج منطقه قرق و در مراحل مختلف رویشی، گلدهی و بذر دهی در سالهای ...
بیشتر
به منظور بررسی میزان منیزیم، کلسیم، سدیم، پتاسیم، فسفر، کلرید؛ مس،آهن، منگنز و روی در پنج گونه گیاه مرتعی غالب در مراتع استان شامل: چمن گندمی , Agropyron intermedium علف پشمکیBromus tomentellus , جوپیازدارHordeum bulbosum , هزارخار بختیاری Cosinia bakhtiaricaو گاوچاقکن Scariolla orientalis درپنج منطقه قرق و در مراحل مختلف رویشی، گلدهی و بذر دهی در سالهای 76-79 نمونه گیری شد. میزان عناصر مذکور به وسیله روشهای استاندارد تعیین گردید. نتایج نشان داد که بیشترین میزان منیزیم وکلسیم در میان گونههای مورد مطالعه در گاوچاق کن و به ترتیب با مقادیر 8/2 و 6/11 گرم در کیلو گرم بود.حداکثر میزان سدیم وپتاسیم در علف پشمکی و جو پیاز دار به ترتیب با میزان 4/0و4/22 گرم در کیلو گرم مشاهده شد. میانگین بیشترین مقدار فسفر وکلرید در گونه جو پیازدار، به ترتیب با مقادیر 1/3 و4/5 گرم در کیلو گرم مشاهده شد. بیشترین میزان مس و آهن به ترتیب مربوط به گونههای هزار خار بختیاری و گاو چاق کن و با مقادیر 5/9 و 368 میلی گرم در کیلو گرم بود. حداکثر میزان منگنز و روی درمیان گونههای مورد مطالعه به ترتیب مربوط به چمن گندمی و گاو چاق کن و با مقادیر 3/39 و 6/18 میلی گرم در کیلو گرم بود. نتایج آزمایش نشان داد که کلیه گیاهان مورد مطالعه دارای کمبود جدی فسفر، سدیم، مس و روی براساس نیاز نشخوارکنندگان هستند، میزان منیزیم در گونههای چمن گندمی وعلف پشمکی و مقدار کلسیم در جو پیاز دار کمتر از نیاز نشخوار کنندگان بود که بایستی در فصل بهار و تابستان در مرتع از مکملهای مربوطه برای تأ مین این عناصر فلزی استفاده نمود. مقدار منگنز، آهن، پتاسیم وکلرید نیاز نشخوار کنندگان را تأمین نموده ولی ازدیاد میزان کلرید در گونههای مورد مطالعه به حدی است که با توجه به کمبود سدیم خطر مسمومیت با یون کلرید وجود دارد. بررسی مراحل مختلف فنولوژیکی در گونههای مذکور مشخص کرد که فاکتورهای مورد ارزیابی در مراحل مختلف رویشی، گلدهی و بذر دهی به طورعمده دارای تفاوت معنی دار میباشند که در هنگام چرای گوسفند در مرتع بایستی به این مهم توجه گردد.
حسین ارزانی؛ سید مهدی ادنانی؛ حسین بشری؛ مژگان سادات عظیمی؛ حسین باقری؛ مرتضی اکبرزاده؛ سید حسن کابلی
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، صفحه 296-313
چکیده
مراتع در اقتصاد کشور، چه از لحاظ تأمین علوفه مورد استفاده دام و چه از دیدگاه حفاظت آب، خاک وخدمات دیگری که به جامعه میدهند. اهمیت ویژهای دارند که مدیریت اصولی این اراضی را ضروری میسازد، بر همین اساس پایش پوشش و تولید مراتع استپی استان قم طی سالهای1378 تا 1383 انجام گردید. در ابتدا با استفاده از منابع در دسترس، رویشگاههای عمده استان ...
بیشتر
مراتع در اقتصاد کشور، چه از لحاظ تأمین علوفه مورد استفاده دام و چه از دیدگاه حفاظت آب، خاک وخدمات دیگری که به جامعه میدهند. اهمیت ویژهای دارند که مدیریت اصولی این اراضی را ضروری میسازد، بر همین اساس پایش پوشش و تولید مراتع استپی استان قم طی سالهای1378 تا 1383 انجام گردید. در ابتدا با استفاده از منابع در دسترس، رویشگاههای عمده استان تعیین و بعد در هر رویشگاه یک منطقه معرف جهت آمار برداری انتخاب گردید. منطقه معرف شامل ناحیهای از تیپ گیاهی است که در بردارندة ترکیبی از عوامل خاکی، اقلیمی، توپوگرافی و پوشش گیاهی و نماینده کل تیپ گیاهی باشد. سپس در هر منطقه معرف عوامل مربوط به پوشش گیاهی(پوشش تاجی و تولید)، در طول 4 ترانسکت 400 متری در 60پلات 2 مترمربعی اندازهگیری شد. دادههای بدست آمده از اندازهگیریهای میدانی نشان داد که مراتع این مناطق در مجموع دارای پوشش تاجی کم و تولید ناچیز میباشند. گیاهان علوفهای طبقه یک در ترکیب نباتی وجود نداشته و یا درصد خیلی کمی از پوشش گیاهی را به خود اختصاص میدهند. نتایج نیز نشان داد که همبستگی قوی بین درصد پوشش گیاهی و تولید علوفه گونههای تحت مطالعه وجود دارد( 01/0>P). همچنین روابط حاصل طی سالها و شرایط مختلف محیطی متفاوت بوده و الگوهای رگرسیونی برازش داده شده بر آنها یکسان نمیباشد.
محمد قیطوری؛ ناصر انصاری؛ عباسعلی سندگل؛ مسیب حشمتی
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، صفحه 314-323
چکیده
عوامل متعددی باعث تغییرات منفی در وضعیت کیفی و کمی منابع طبیعی میگردد که به سیر نزولی و تخریب شدید خاک و پوشش گیاهی و در نهایت باعث کاهش درآمد بهره برداران، وقوع سیلابهای مخرب، مهاجرت روستاییان و عشایر به شهر و فقر بهرهبردار منجر میگردد. هدف از اجرای این طرح، شناخت عوامل موثر در تخریب و الویت بندی هر یک، جهت برنامهریزی و کاهش ...
بیشتر
عوامل متعددی باعث تغییرات منفی در وضعیت کیفی و کمی منابع طبیعی میگردد که به سیر نزولی و تخریب شدید خاک و پوشش گیاهی و در نهایت باعث کاهش درآمد بهره برداران، وقوع سیلابهای مخرب، مهاجرت روستاییان و عشایر به شهر و فقر بهرهبردار منجر میگردد. هدف از اجرای این طرح، شناخت عوامل موثر در تخریب و الویت بندی هر یک، جهت برنامهریزی و کاهش روند تخریب در استان کرمانشاه است . به منظور اجرای این تحقیق ابتدا کلیه آمار و اطلاعات مربوط به پوشش گیاهی و نقشه های پایه از گذشته تا حال جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفت ،بعد بر اساس تقسیمات آب و هوایی هانری پابو نقشه مناطق رویشی استان کرمانشاه بدست آمد و استان به چهار زیر ناحیه آب و هوایی جنگلهای خشک، نیمه استپی گرم، نیمه استپی سرد و کوههای مرتفع تقسیم گردید و بر مبنای نقشه شناخت مناطق اکولوژیک استان کرمانشاه مناطق الگو (در زیر منطقه جنگلهای خشک دو منطقه بوژان و جوانرود ،در زیر منطقه نیمه استپی گرم منطقه گندمبان، زیر منطقه نیمه استپی سرد منطقه مرکزی سنقر و کلیایی و در زیر منطقه کوههای مرتفع، کوه سیفله پرو تعیین گردیده) روی نقشه مناطق رویشی مشخص شد و در هر منطقه وضعیت پوشش گیاهی منابع طبیعی همراه با مناطق شاهد و آمار مربوط به سالهای گذشته مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت . در مرحله بعد پرسشنامههای کارشناسی، مناطق، روستا یا عشایر و خانوار تکمیل گردید. برای هر منطقه معرف یک پرسشنامه منطقه و حداقل سه پرسشنامه روستا یا عشایر و در هر روستا ده پرسشنامه خانوار (خانوارها به صورت تصادفی انتخاب شده) تکمیل گردید. در نهایت تمامی اطلاعات مربوط به عملیات صحرایی ، پرسشنامه ها و آمارهای جمع آوری شده با استفاده از روش آماری رگرسیون و فراوانی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت وعوامل موثردر تخریب و سهم هر یک در مراتع استان بدست آمد. نتایج بدست آمده نشان داد که در مناطق مرتعی استان، تبدیل کاربری منابع طبیعی ، افزایش تعداد دام و چرای زودرس به ترتیب بیشترین سهم تخریب را به خود اختصاص داده و عواملی مانند نزاع و دعوای قومی و طرح مرتعداری کمترین نقش را در تخریب مراتع ایفا میکنند.
مرتضی اکبرزاده؛ محمدرضا مقدم؛ عادل جلیلی؛ محمد جعفری؛ حسین ارزانی
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، صفحه 324-336
چکیده
عدم رعایت تعادل دام و مرتع و بهرهبرداری بیش از حد در بسیاری از مراتع ایران، موجب تخریب این منابع شده و صدمات جبرانناپذیری به پوشش گیاهی و خاک وارد نمودهاست. قرق بهعنوان یکی از روشهای اصلاح مرتع در بهبود وضعیت این مراتع مؤثر میباشد. در این بررسی تأثیر قرق 24 ساله در تغییرات پوشش گیاهی مراتع منطقه کوهرنگ مورد مطالعه قرار گرفت. ...
بیشتر
عدم رعایت تعادل دام و مرتع و بهرهبرداری بیش از حد در بسیاری از مراتع ایران، موجب تخریب این منابع شده و صدمات جبرانناپذیری به پوشش گیاهی و خاک وارد نمودهاست. قرق بهعنوان یکی از روشهای اصلاح مرتع در بهبود وضعیت این مراتع مؤثر میباشد. در این بررسی تأثیر قرق 24 ساله در تغییرات پوشش گیاهی مراتع منطقه کوهرنگ مورد مطالعه قرار گرفت. بررسیها در دو سال 1382 و 1383 انجام شده و از مؤلفههای گیاهی در داخل و بیرون قرق اندازهگیری بعمل آمد. نتایج نشان دادند که کل پوشش تاجی گونهها در داخل قرق بهطور معنیدار زیادتر از بیرون قرق بود P<0.01)). پوشش گندمیان و پهنبرگان علفی در داخل قرق بیشتر P<0.01)) ولی پوشش بوتهایها با بیرون قرق تفاوت معنیدار نداشت (P>0.05). بیش از نیمی از پوشش تاجی داخل قرق را گونههای کلاس I و II و حدود 95 درصد پوشش بیرون قرق را گونههای کلاس III تشکیل میدادند. تقریباً بیشتر گونههای علفی کلاسI و II در بیرون قرق کم و یا نایاب بوده و پوشش آنها بهطور معنیدار کمتر از داخل قرق بود. گونههای Klucia odoratassima ،Scorzonera calyculataو Delphinium cyphoplectrum بهترتیب بیشرین مقدار پوشش را نسبت به بقیه پهن برگان علفی در داخل قرق دارا بودند. در مجموع حدود 38 درصد تولید داخل قرق و حدود 2/1 درصد تولید بیرون قرق به گونههای کلاسهای I و II تعلق داشت. زادآوری در تعداد کمی از گونهها مشاهده شد و بیشترین مقدار زادآروی درگونه Astragalus adscendens و در بیرون قرق ثبت شد. در داخل قرق بقایای گیاهی زیادتر از بیرون قرق و خاک لخت کمتر از آن بود P<0.01)). وضعیت مرتع در داخل قرق خوب و در بیرون آن خیلی فقیر بود. بهطور کلی قرق موجب افزایش گونههای علوفهای گردیده و مزایای یک مرتع خوب را در شرایط تخریب روز افزون مراتع منطقه، بیشتر به نمایش گذاشت.
ناصر باغستانیمیبدی؛ محمد تقی زارع؛ جلال عبدالهی
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، صفحه 337-346
چکیده
مطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط چرای مداوم و حفاظت از چرا در مدیریت آتی رویشگاههای مرتعی از اهمیت ویژهای برخوردار است. به همین انگیزه اثرات قرق دو دهه گذشته (83-1365) بر پوشش گیاهی مراتع واقع در محدوده ایستگاه تحقیقات مرتع نیر به عنوان الگویی از مراتع استپی استان یزد مطالعه گردید. سه قطعه آزمایشی نسبتاً یکنواخت، هر یک به مساحت 5/7 ...
بیشتر
مطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط چرای مداوم و حفاظت از چرا در مدیریت آتی رویشگاههای مرتعی از اهمیت ویژهای برخوردار است. به همین انگیزه اثرات قرق دو دهه گذشته (83-1365) بر پوشش گیاهی مراتع واقع در محدوده ایستگاه تحقیقات مرتع نیر به عنوان الگویی از مراتع استپی استان یزد مطالعه گردید. سه قطعه آزمایشی نسبتاً یکنواخت، هر یک به مساحت 5/7 هکتار در محدوده اراضی قرق شده ایستگاه انتخاب شد. این اراضی از سال 1365 تا زمان آماربرداری در 1383 قرق کامل بودهاند. در حاشیه این اراضی نیز قطعات سه گانه مشابه، ولی تحت چرای مرسوم منطقه مشخص گردید. آماربرداری از درصد پوشش و تراکم گیاهان با شیوه اندازهگیری سطح پلات و برآورد تولید با روش قطع و توزین صورت گرفت و جهت مقایسههای دادههای درون و خارج قرق از آزمون تی استفاده شد. نتایج نشان داد که قرق بر درصد پوشش و تولید کل گیاهان عرصه تاثیر معنیدار میگذارد(p<0.01). تحت تاثیر قرق، دو گونه خوشخوراک Salsola rigida و Stipa barbata در عرصه توسعه بیشتری یافته است. درصد پوشش، تراکم و تولید گونه Artemisia sieberi در محدوده قرق و خارج از آن فاقد تفاوت معنیدار بوده است(p>0.05). در عرصه چرا شده، میزان درصد پوشش، تراکم و تولید علوفه گونههای نامرغوب Scariola orientalis و acanthodes Launaea و Noaea mucronata بیشتر از قرق بود، ولی تفاوت آنها فقط در تولید گونه اول، تراکم گونه دوم و پوشش و تراکم گونه سوم معنیدار شده است(p<0.05). نتایج دو دهه قرق نشان داد که روند تغییرات پوشش گیاهی در مراتع مناطق خشک کند میباشد.
غلامرضا باژیان؛ داهلان اسماعیل؛ علی اکبر مهرابی؛ محمد شاه وحید
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، صفحه 347-358
چکیده
شناسایی واندازه گیری عوامل مؤثر بر ظرفیت منابع علوفه (غذایی)، به عنوان هدف این تحقیق در اولین پروژه اسکان در منطقه بکان در نظر گرفته شده است. در دشت بکان چهار تیره عشایری با حمایتهای مالی و بانکی دولت در کنار دو روستا ساکن شده اند. با روش تحلیل سیستمی، گردش انرژی در سیستم تولیدی عشایر، وضعیت بهره وری سه زیرسیستم: مراتع، زراعت و دامداری ...
بیشتر
شناسایی واندازه گیری عوامل مؤثر بر ظرفیت منابع علوفه (غذایی)، به عنوان هدف این تحقیق در اولین پروژه اسکان در منطقه بکان در نظر گرفته شده است. در دشت بکان چهار تیره عشایری با حمایتهای مالی و بانکی دولت در کنار دو روستا ساکن شده اند. با روش تحلیل سیستمی، گردش انرژی در سیستم تولیدی عشایر، وضعیت بهره وری سه زیرسیستم: مراتع، زراعت و دامداری ودرنهایت ظرفیت منابع غذایی ارزیابی شده است. در این تحقیق سه گروه از عوامل مؤثر در گردش انرژی این سیستم مورد شناسایی و اندازه گیری قرار گرفتند. از تحقیق میدانی و مدلهای رایج و نیز از محیط GIS در اندازه گیری و تلفیق دادههای این عوامل استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که در کل منابع علوفه ای (غذایی) دشت بکان ظرفیت نگهداری 151151 واحد دامی را در سال مورد مطالعه (1380) در شرایط ترسالی و 87274 واحد دامی در شرایط خشکسالی دارد. مراتع ییلاقی به ترتیب 7/31% و 1/15% از کل منابع علوفه ای را در شرایط ترسالی و خشکسالی تأمین میکنند و بقیه نیاز دام در مزارع تولید میشود. نتایج حاصل بهره برداری مجاز نشان میدهد که 2/6% از سطح مرتع ییلاقی در شرایط وضعیت خوب و بقیه یعنی 9/47% در وضعیت متوسط و 6/45% در شرایط ضعیف و خیلی ضعیف قرار دارد. گرایش 50% مرتع مثبت است، اما دارای شیب تند و در موقعیت دور از دسترس دام به آب شرب قرار داشته و بقیه مرتع دارای گرایش منفی میباشد. آشنایی بهره برداران عشایری با تأثیر عوامل مؤثر بر ظرفیت منابع علوفه ای مرتع و علوفه تکمیلی حاصل از کشت و کار نباتات زراعی امکان تخمین تعداد دام متناسب با ظرفیت مرتع و منابع علوفه ای و نیز بازنگری بر شیوه استفاده پایدار را از مرتع میدهد.
فاطمه شریفانی؛ محمد جعفری؛ حسین آذرنیوند؛ حمیدرضا عباسی؛ مهشید سوری
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، صفحه 359-367
چکیده
برای تعیین اثر کشاورزی بر روی فرایند های بیابانزایی در مناطق خشک، تاثیر کشت گیاه بر روی کیفیت خاک در دشت سگزی اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. مهمترین فرایند مرتبط با شورشدن آب و خاک در اثر مدیریت نامناسب زراعی است که یکی از فرایندهای مهم بیابانزایی به شمار می آید. به همین منظور ، تاثیر برخی از فاکتورهای اصلاحی و تخریبی خاک بر روی ...
بیشتر
برای تعیین اثر کشاورزی بر روی فرایند های بیابانزایی در مناطق خشک، تاثیر کشت گیاه بر روی کیفیت خاک در دشت سگزی اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. مهمترین فرایند مرتبط با شورشدن آب و خاک در اثر مدیریت نامناسب زراعی است که یکی از فرایندهای مهم بیابانزایی به شمار می آید. به همین منظور ، تاثیر برخی از فاکتورهای اصلاحی و تخریبی خاک بر روی بیابانی شدن اراضی کشاورزی در دشت سگزی اصفهان مطالعه شد تا مشخص گردد که در منطقه مورد مطالعه آیا کشاورزی عامل مثبت در جهت اصلاح اراضی بوده و یا اینکه تاثیر منفی دارد؟و در میان کشاورزیهای متداول در منطقه کدام نوع بیشترین تاثیر را در حفظ آب و خاک داشته و کدام کمترین تاثیر را دارد؟ به این ترتیب اثر تیمار اراضی یا خاک، تحت کشت سه نوع محصول شامل یونجه، گندم و جو انتخاب و اراضی آیش که تحت کشت نبوده اند به عنوان شاهد بر روی عوامل خاک مقایسه شد. سعی شد تا مناطق مورد نظر طوری انتخاب شوند که حداقل 5 سال متوالی به این کشت ها اختصاص یافته باشند تا بتوان اثرات آنها را روی خاک بررسی کرد. برای دریافت این پیامد، در هر تیمار با 5 تکرار، نمونه برداری از اعماق 30-0، 60-30 ، 90-60 ،120-90 ،150-120سانتیمتر انجام شد و خصوصیات شوری، آهک، اسیدیته، ماده آلی، پتاسیم، منیزیم، کلسیم، سدیم ، گچ، کلر، نسبت جذب سدیم، بیکربنات و سولفات در هر کدام ازتیمارها بررسی شد.جهت مقایسه خصوصیات خاک از آزمون دانکن استفاده گردید .نتایج حاصل ازتجزیه واریانس نشان داد که میان تیمارهای مختلف در اعماق مختلف اختلاف معنیداری وجود دارد. مقایسه میانگین میان آنها نشان داد که در مجموع اراضی آیش دشت با توجه به امتیازدهی هر یک از فاکتورها به عنوان نامناسبترین تیمار و اراضی زراعی یکساله گندمکاری شده به عنوان مناسبترین تیمار معرفی شدند.بنابراین بهتر است در منطقه نسبت به کشت محصولات کشاورزی که با شرایط منطقه سازگاری داشته باشند اقدام نموده و از رها کردن اراضی جلوگیری شود.
غلامرضا زهتابیان؛ مرضیه سادات طیب؛ مهشید سوری
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، صفحه 368-384
چکیده
یکی ازعوامل موثر در کاهش توان بیولوژیکی خاک وازبین رفتن پوشش گیاهی و در نهایت ایجاد شرایط مناسب جهت توسعه بیابان، شورشدن خاک میباشد. در نواحی خشک و نیمه خشک، آب عمده ترین عامل محدودیت کشاورزی است. در این مناطق به دلیل کمبود جریانهای سطحی، فشار عمده بر آبهای زیرزمینی وارد میشود.عدم رعایت نکات فنی در بهره برداری از آبهای زیرزمینی ...
بیشتر
یکی ازعوامل موثر در کاهش توان بیولوژیکی خاک وازبین رفتن پوشش گیاهی و در نهایت ایجاد شرایط مناسب جهت توسعه بیابان، شورشدن خاک میباشد. در نواحی خشک و نیمه خشک، آب عمده ترین عامل محدودیت کشاورزی است. در این مناطق به دلیل کمبود جریانهای سطحی، فشار عمده بر آبهای زیرزمینی وارد میشود.عدم رعایت نکات فنی در بهره برداری از آبهای زیرزمینی و برداشت بیش از حد از آنها، سبب افت آب زیرزمینی در بسیاری از مناطق شده است. افت سطح سفره, به همراه عواملی نظیر خصوصیات مواد مادری, کیفیت آب آبیاری و وجود سخت لایه هامنجر به افزایش شوری خاک میگردد. جهت بررسی عوامل شوری خاک در استان کرمان, تحقیقی در منطقه دشت کبوترخان در استان کرمان انجام گرفت. ابتدا اطلاعات منطقه اعم اززمین شناسی، توپوگرافی، اقلیم، منابع آب، کشاورزی و...مورد بررسی قرار گرفت. بعد در سه تیمار اراضی زراعی، اراضی مرتعی و اراضی بکر در چهار واحد خاکی در منطقه مطالعاتی شامل: بند خاکی (واحد کوهستان), واحد خاکی فردوسی, واحد خاکی ایستگاه کشاورزی, و واحد خاکی کبوترخان (واحد دشت سر) در سه تکرار، اقدام به حفر پروفیل و نمونه برداری گردید. سپس نمونه هاجهت انجام آزمایشهای فیزیکی و شیمیائی به آزمایشگاه منتقل شد و نتایج آزمایشگاهی با استفاده از نرم افزار SPSS در قالب طرح کرتهای خرد شده با پایه بلوک کامل تصادفی مورد تحلیل واریانس و مقایسه میانگین قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که در رخساره فرسایش آبراهه ای دشت سر اپانداژ, آبیاری با آب شور همراه تآثیر بافت سنگین خاک باعث افزایش شوری و در رخساره جلگه رسی دشت سر پوشیده, آبیاری به علت بافت سبک خاک و وجود زهکش طبیعی باعث کاهش شوری خاک و در نتیجه آبشویی خاک گردیده است.
محسن فریدونی نسری؛ اسماعیل رهبر؛ اروجعلی کریمی
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، صفحه 385-393
چکیده
برای واسنجی الگوی آماری رابطة کلی بافت خاک، بارش متوسط سالانه، انبوهی و اندازة رشد و سرسبزی تاغکاریها در گناباد و استفاده از نتایج بدست آمده برای بهینهسازی انبوهی این تاغکاریها، ابتدا اندازة رشد و سرسبزی قابل انتظار برای تک درختچههای واقع در شرایط متعارف گناباد تعیین شد. با قرار دادن این مقدار و دیگر مقادیر پیشگفته در الگو، ...
بیشتر
برای واسنجی الگوی آماری رابطة کلی بافت خاک، بارش متوسط سالانه، انبوهی و اندازة رشد و سرسبزی تاغکاریها در گناباد و استفاده از نتایج بدست آمده برای بهینهسازی انبوهی این تاغکاریها، ابتدا اندازة رشد و سرسبزی قابل انتظار برای تک درختچههای واقع در شرایط متعارف گناباد تعیین شد. با قرار دادن این مقدار و دیگر مقادیر پیشگفته در الگو، انبوهی بهینه به اندازة 150 پایه درهکتار محاسبه و به عنوان تیمار شمارة 3 (3T) منظور شد. دیگرتیمارها برای واسنجی انبوهی محاسبه شدة مذکور، شامل120=1T، 135=2T، 165=4T، 180=5T و انبوهی اولیه یا شاهد، 250=6T پایه در هکتار، از طریق تنک کردن درختچههای مازاد، در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در اواخر زمستان 1374 اجرا شد. انبوهی تیمارهای طرفین تیمار شمارة 3 با شدت 10 و 20 درصد بیشتر یا کمتر از تیمار شمارة 3 است. تجزیه و تحلیل نتایج ده ساله نشان داد که اثر تیمارها بر مؤلفههای رشد معنیدار است. تیمارهای شماره 1 و 6 با 7/46 درصد اختلاف معنیدار به ترتیب دارای بیشترین و کمترین رشد بوده و سایر تیمارهای انبوهی در وضعیت بینابین قرار میگیرند. بر پایة نتایج این پژوهش ده ساله ، تنک کردن تاغکاریهای منطقة بجستان گناباد با شدت 20 (و یا 10) درصد بیشتر از رقم محاسبه شده از روی الگوی مورد واسنجی توصیه می شود
فرهنگ قصریانی؛ بایزید یوسفی
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، صفحه 394-401
چکیده
استفاده از یونجههای یکساله بهجای آیش در دیمزارها ضمن افزایش تولید علوفه، موجب حفظ آب و خاک، بهبود وضعیت خاک و بهرهوری پایدار از زمین میگردد، لذا انجام تحقیقات گستردهتر در مناطق مختلف اکولوژیکی کشور، بویژه مناطق مستعد رشد وپراکنش گونههای مقاوم به سرما از اهمیت ویژهای برخوردار است. در همین راستا آزمایش بررسی اثر مقادیر ...
بیشتر
استفاده از یونجههای یکساله بهجای آیش در دیمزارها ضمن افزایش تولید علوفه، موجب حفظ آب و خاک، بهبود وضعیت خاک و بهرهوری پایدار از زمین میگردد، لذا انجام تحقیقات گستردهتر در مناطق مختلف اکولوژیکی کشور، بویژه مناطق مستعد رشد وپراکنش گونههای مقاوم به سرما از اهمیت ویژهای برخوردار است. در همین راستا آزمایش بررسی اثر مقادیر مختلف بذر کشت شده بر عملکرد گونه یونجه یکساله Medicago rigidula در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی، شامل مقادیر مختلف بذر با 5 سطح شامل مقادیر 6، 8، 10، 12 و 14 کیلوگرم بذر در هکتار درچهار تکرار در طی سالهای زراعی 71 و 72 در ایستگاه تحقیقات زاله سنندج با ارتفاع 1340متر از سطح دریا و متوسط بارندگی سالانه462 میلیمتر اجرا شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس صفت عملکرد علوفه خشک قابل برداشت سطوح متفاوت مقدار بذر کاشت شده نشان داد که در هر دو سال زراعی مورد بررسی، اختلاف معنی داری از لحاظ آماری میان عملکرد علوفه سطوح مختلف بذری وجود نداشت. ترتیب تولیدی عملکرد علوفه خشک سطوح مختلف بذری در هر دو سال زراعی مورد بررسی یکسان بود، به گونه ای که سطح اول (6 کیلوگرم بذر در هکتار) در هر دو سال کمترین (متوسط 560 کیلوگرم در هکتار) و سطح پنجم (14 کیلوگرم بذر در هکتار) بیشترین عملکرد علوفه ( متوسط 963 کیلوگرم در هکتار) را داشتند. میزان عملکرد علوفه به ازای افزایش مقدار بذر کشت شده نشان داد که با وجود غیر معنیدار شدن اختلاف عملکرد علوفه بین سطوح مختلف بذر، اعمال 14 کیلوگرم بذر در هکتار در آزمایش با توجه به میزان تغییر عملکرد علوفه ای که ایجاد نموده و موازنه اقتصادی میان میزان افزایش بذر و مقدار علوفه تولید شده اضافی و بهرهگیری از حداکثر توان تولیدی زمین نسبت به سطوح دیگر از اولویت بیشتری برخوردار است.
قادر کریمی؛ محمدحسن عصاره
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، صفحه 402-409
چکیده
در این تحقیق مقاومت به شوری و ویژگیهای فیزیولوژیکی اکوتیپ های گونة Atriplex verrucifera در عرصه های طبیعی در مراتع تبریز، قزوین و اراک مورد بررسی قرار گرفت. این گونه به علت داشتن فرم بوته ای، مقاومت به شوری، درصد پروتئین مناسب، یکی از گیاهان بومی و با ارزش مراتع شور است، این خصوصیات سبب گردیده تا در طرحهای احیاء و اصلاح مراتع مورد استفاده ...
بیشتر
در این تحقیق مقاومت به شوری و ویژگیهای فیزیولوژیکی اکوتیپ های گونة Atriplex verrucifera در عرصه های طبیعی در مراتع تبریز، قزوین و اراک مورد بررسی قرار گرفت. این گونه به علت داشتن فرم بوته ای، مقاومت به شوری، درصد پروتئین مناسب، یکی از گیاهان بومی و با ارزش مراتع شور است، این خصوصیات سبب گردیده تا در طرحهای احیاء و اصلاح مراتع مورد استفاده قرار گیرد. هدف از اجرای این بررسی، شناخت تغییرات پارامترهای فیزیولوژیکی مقاومت به شوری اکوتیپ های این گونه در مراتع مناطق شور است. از رویشگاه طبیعی گونة Atriplex verrucifera نمونه هایی از خاک و گیاه از سه منطقة تبریز، اراک و قزوین جمع آوری و در آزمایشگاه آنالیز شدند. در این آزمایش از طرح کاملاً تصادفی با 3 تیمار ( تبریز، اراک و قزوین) و 4 تکرار استفاده شد. پارامترهای مورد بررسی عبارت بودند از: تغییرات محتوای نسبی آب برگ، پتانسیل آب برگ، گلیسین بتایین، پرولین، قندهای محلول، نشاسته، سدیم، کلر، پتاسیم، منگنز، کلسیم ، اسیدیته خاک، هدایت الکتریکی، بافت خاک، کربنات وبیکربنات. بر اساس نتایج بدست آمده تغییرات پارامترهای مقاومت به شوری از جمله گلیسین بتایین، پرولین، قندهای محلول، محتوای نسبی آب برگ، پتانسیل آبی، هدایت الکتریکی، اسیدیته، کاتیونها و آنیونهای خاک در اکوتیپ های مورد بررسی معنی دار بود، همچنین در این پژوهش پارامترهای مقاومت به شوری در اکوتیپ های مختلف بسته به شرایط اقلیمی و عوامل فیزیکی و شیمیایی خاک تغییر می یابند. نتایج نشان داد که اکوتیپ تبریز در مقایسه با سایر اکوتیپ ها دارای مقاومت به شوری بیشتری بود.