دوره 29، شماره 2 ، مرداد 1401
محمدامین سلطانی پور؛ سعیده ناطقی؛ عبدالحمید حاجبی؛ مهشید سوری
دوره 29، شماره 2 ، مرداد 1401، صفحه 145-155
چکیده
برای مدیریت پایدار مرتع، محاسبه ظرفیت مراتع و تعیین حد بهرهبرداری مجاز گونههای مهم و کلیدی مراتع لازم و ضروریست. با داشتن ظرفیت واقعی مراتع و ارائه دقیق برنامههای مدیریتی میتوان از نابودی پوشش گیاهی، خاک و کاهش منابع آب در اراضی مرتعی جلوگیری کرد. شدت چرای مناسب، استفاده مداوم و اقتصادی را در مرتع موجب میگردد، ...
بیشتر
برای مدیریت پایدار مرتع، محاسبه ظرفیت مراتع و تعیین حد بهرهبرداری مجاز گونههای مهم و کلیدی مراتع لازم و ضروریست. با داشتن ظرفیت واقعی مراتع و ارائه دقیق برنامههای مدیریتی میتوان از نابودی پوشش گیاهی، خاک و کاهش منابع آب در اراضی مرتعی جلوگیری کرد. شدت چرای مناسب، استفاده مداوم و اقتصادی را در مرتع موجب میگردد، ازاینرو برای نیل به پایداری و تداوم تولید در مراتع و تعیین مناسبترین حد بهرهبرداری، مطالعه اثر شدتهای مختلف برداشت بر تولید علوفه سه گونه Halocnemum strobilaceum، Desmostachya bipinnata و Aeluropus lagopoides در منطقه زمینسنگ استان هرمزگان از سال 1387 به مدت سه سال انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار شدت برداشت 25، 50 و 75 درصد و شاهد (بدون برداشت) بودند. در هر تیمار 10 پایه از گونه بهعنوان تکرار مورد توجه قرار گرفت و بر روی هریک از متغیرهای وابسته مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل در نرمافزار SASتجزیهوتحلیل شد. نتایج نشان داد که شدت برداشت بر میزان علوفه سبز گونهها تأثیر گذاشته و کلیه تیمارها با شاهد اختلاف معنیداری داشتند. بنابراین، برداشت مجاز تا 50 درصد را برای گونههایAeluropus lagopoides و Desmostachya bipinnata و تا 75 درصد را برای گونه Halocnemum strobilaceum میتوان پیشنهاد کرد تا سلامتی و شادابی این گونهها نیز در طول سالهای برداشت حفظ شود. با توجه به یافتههای بالا، حد بهرهبرداری تعیین شده میتواند در تعیین حد بهرهبرداری مجاز منطقه مورد مطالعه و مناطق مشابه با آن از نظر آب و هوایی به همراه اطلاعات مربوط به سایر گیاهان استفاده شود.
جلیل فرزادمهر؛ یاسر قاسمی آریان؛ رضا یاری
دوره 29، شماره 2 ، مرداد 1401، صفحه 156-165
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی اثر پروژههای اصلاحی بر شاخصهای سطحی خاک و ویژگیهای عملکردی در مراتع طاهرآباد فردوس انجام شد. برای تعیین خصوصیات سطحی خاک و قابلیتهای عملکردی از روش تحلیل عملکرد چشمانداز استفاده شد. بدینمنظور در منطقه معرف هر تیمار سه ترانسکت 100 متری با فواصل مشخص و در امتداد شیب اصلی مستقر و در طول هر یک ترانسکت، طول ...
بیشتر
این تحقیق با هدف بررسی اثر پروژههای اصلاحی بر شاخصهای سطحی خاک و ویژگیهای عملکردی در مراتع طاهرآباد فردوس انجام شد. برای تعیین خصوصیات سطحی خاک و قابلیتهای عملکردی از روش تحلیل عملکرد چشمانداز استفاده شد. بدینمنظور در منطقه معرف هر تیمار سه ترانسکت 100 متری با فواصل مشخص و در امتداد شیب اصلی مستقر و در طول هر یک ترانسکت، طول و عرض لکههای گیاهی و طول فاصله بینلکهای اندازهگیری شد. برای محاسبه قابلیتهای عملکردی از دستورالعملExcel, LFA (Landscape Function Analysis) و همچنین برای بررسی معنیداری بین قابلیتهای عملکردی از نرمافزار SAS استفاده شد. نتایج نشان داد در پایداری بین تیمارها اختلاف معناداری وجود دارد، بهطوریکه بیشترین درصد پایداری در هلالیآبگیر + قرق و کمترین در تیمار منطقه شاهد برآورد شد. همچنین نفوذپذیری خاک تیمارهای اصلاحی مختلف، اختلاف معناداری با بیشترین و کمترین درصد نفوذپذیری خاک بهترتیب در پروژه هلالیآبگیر+ قرق و شاهد داشت. نتایج نشان داد که درصد چرخه موادغذایی و عناصر معدنی خاک در پروژههای اصلاحی مختلف مرتع اختلاف معناداری ندارد. شاخص نظامیافتگی پوشش گیاهی برای هلالیآبگیر+قرق، نهالکاری+قرق، قرق و شاهد بهترتیب 33/0، 22/0، 18/0 و 14/0 برآورد شد. نتایج آزمون کروسکالوالیس نشان داد: بیشتر شاخصهای سطحی خاک در سطح 5 درصد بین خاک پروژههای مختلف اصلاحی مرتع دارای اختلاف معناداری هستند. شاخصهای پوشش خاک، پوشش یقه و تاجی، لاشبرگ، شکنندگی سطح خاک، شدت و نوع فرسایش، مواد فرسایشیافته، طبیعت سطح خاک و آزمایش خیس شدن در سطح 5 درصد و بافت در سطح 1 درصد در تیمارهای مختلف اصلاحی دارای اختلاف معناداری است و تیمارهای مختلف باعث اختلاف در این شاخصها شده است. همچنین بین شاخصهای پوشش کریپتوگام و میکروتوپوگرافی اختلاف معناداری وجود ندارد. بهطورکلی احداث هلالیبگیر +قرق در مناطق خشک و نیمهخشک، یک عملیات اصلاحی مفید و باعث افزایش پایداری و نفوذپذیری خاک میشود.
جواد معتمدی؛ اسماعیل شیدای کرکج؛ عزیزه بابازاده؛ مرتضی مفیدی چلان
دوره 29، شماره 2 ، مرداد 1401، صفحه 166-175
چکیده
یکی از اهداف مهم در مدیریت مراتع، تعیین دقیق و سریع تولید علوفه برای تعیین ظرفیت چراست. در این پژوهش، ارتباط بین تولید علوفه بهعنوان متغیر وابسته و ویژگیهای مورفولوژیکی، بهعنوان متغیرهای مستقل بررسی شد. بدینمنظور دو واحد مطالعاتی قرق و غیرقرق، در مراتع کوهستانی نازلوچای ارومیه انتخاب شد. در هر یک از ...
بیشتر
یکی از اهداف مهم در مدیریت مراتع، تعیین دقیق و سریع تولید علوفه برای تعیین ظرفیت چراست. در این پژوهش، ارتباط بین تولید علوفه بهعنوان متغیر وابسته و ویژگیهای مورفولوژیکی، بهعنوان متغیرهای مستقل بررسی شد. بدینمنظور دو واحد مطالعاتی قرق و غیرقرق، در مراتع کوهستانی نازلوچای ارومیه انتخاب شد. در هر یک از آنها، ویژگیهای مورفولوژیکی گونه Artemisai aucheri بهعنوان تنها گونه بوتهای غالب که بیش از 50 درصد سهم ترکیب گیاهی مراتع منطقه را شامل میشود، در داخل 60 پلات یک مترمربعی مستقر در امتداد شش ترانسکت 100 متری، در تیرماه 1396 اندازهگیری شد. پس از قطع رشد سال جاری پایهها، وزن خشک نمونهها تعیین و رابطه رگرسیونی آن با ویژگیهای مورفولوژیکی، با استفاده از رگرسیون سلسله مراتبی بررسی شد. نتایج نشان داد که برآورد تولید گونه A.aucheri در منطقه قرق که پایههای گیاهی چرا نشده بودند، با استفاده از مدل رگرسیونی خطی چندگانه، بر اساس قطر متوسط تاجپوشش (D1)، قطر یقه (D2) و ارتفاع (H) امکانپذیر بود و باRMSE برابر 05/15 و ضریب تبیین 60/0، مدل اعتبارسنجی شد. در منطقه خارج قرق که پایههای گیاهی در پائیز سال قبل چرا شده بودند، فقط قطر متوسط تاجپوشش (D1) و ارتفاع (H) با مدل رگرسیونی خطی چندگانه، بهعنوان بهترین مدل با RMSEبرابر 53/3 و ضریب تبیین 52/0 اعتبارسنجی شد. با توجه به کارایی نسبتاً خوب مدل و ارجحیت تلفیق چند ویژگی مورفولوژیکی در برآورد تولید، میتوان بیان کرد که تفکیک مدلها به داخل و خارج قرق و یا در شرایطی که پایهها چراشده و چرا نشدهاند، میتواند نقش مؤثری در پایش مراتع، برآورد تولید برای محاسبه ظرفیت چرا و ارزیابی شدت بهرهبرداری از مرتع ایفا نماید.
امیر مسعود پویافر؛ حسین ارزانی؛ سیداکبر جوادی؛ اصغر طهماسبی
دوره 29، شماره 2 ، مرداد 1401، صفحه 176-185
چکیده
این تحقیق با هدف شناسایی شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی مؤثر بر مدل زنبورداری در مراتع، در منطقه سرایان استان خراسان جنوبی انجام شد. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی، از نظر روش توصیفی – تحلیلی و از لحاظ جمعآوری دادهها نیز دارای ماهیت کمی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مرتعداران منطقه سرایان بوده که با ...
بیشتر
این تحقیق با هدف شناسایی شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی مؤثر بر مدل زنبورداری در مراتع، در منطقه سرایان استان خراسان جنوبی انجام شد. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی، از نظر روش توصیفی – تحلیلی و از لحاظ جمعآوری دادهها نیز دارای ماهیت کمی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مرتعداران منطقه سرایان بوده که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، تعداد 180 مرتعدار به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شد. ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات مورد نظر، پرسشنامه محققساخته بود که با هدف بررسی میزان تمایل مرتعداران به زنبورداری در مرتع و تعیین شاخصهای اصلی عدم استقبال آنان از این نوع معیشت طراحی شده و با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته، تکمیل و با نرمافزار SPSS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ 86/0 بهدست آمد. نتایج نشان داد در 7/61 درصد از مرتعداران، میزان تمایل به زنبورداری، زیاد و خیلی زیاد گزارش شده است. بهطوریکه بین سن (در سطح 99 درصد)، سطح تحصیلات (در سطح 99 درصد) و درصد وابستگی به مرتع (در سطح 95 درصد) با تمایل به زنبورداری در مرتع همبستگی معنیداری وجود دارد. هر چند این همبستگی در مورد سن و درصد وابستگی به مرتع به صورت منفی بوده است. نتایج رتبهبندی شاخصهای مهم عدم استقبال مرتعداران از زنبورداری نیز نشان داد که شاخصهای دانش، آگاهی و مهارت ناکافی، امنیت کندوها در مرتع، روحیه کم خطرپذیری و مالکیت مرتع مهمترین شاخصهای اجتماعی، هزینه تأمین نهاده، انتقال و نگهداری کندوها در مرتع مهمترین شاخص اقتصادی و شاخصهای کوتاهی دوره گلدهی گیاهان مرتعی، پوشش گیاهی ضعیف، فقدان منابع آب کافی و خطرات محیطی (خشکسالی، طوفان، آفات و بیماریها) مهمترین شاخصهای اکولوژیکی از دیدگاه مرتعداران بودند.
مهین حنیفهپور؛ غلامرضا زهتابیان؛ حسن احمدی؛ علی اکبر نظری سامانی؛ حسن خسروی
دوره 29، شماره 2 ، مرداد 1401، صفحه 186-195
چکیده
فرسایش بادی و توفانهای گردوغبار یکی از بلایای طبیعی است که مناطق خشک و بیابانی ایران مرکزی به صورت روزافزون با آن مواجه است. همچنین مدیریت نادرست در عرصه منابع طبیعی نیز بر افزایش این پدیده تأثیر زیادی داشته است. یکی از اصول اولیه کنترل و مبارزه با فرسایش بادی، شناخت مناطق برداشت رسوبات است. هدف این پژوهش شناسایی مناطق ...
بیشتر
فرسایش بادی و توفانهای گردوغبار یکی از بلایای طبیعی است که مناطق خشک و بیابانی ایران مرکزی به صورت روزافزون با آن مواجه است. همچنین مدیریت نادرست در عرصه منابع طبیعی نیز بر افزایش این پدیده تأثیر زیادی داشته است. یکی از اصول اولیه کنترل و مبارزه با فرسایش بادی، شناخت مناطق برداشت رسوبات است. هدف این پژوهش شناسایی مناطق برداشت رسوبات بادی، در رخسارههای منطقه ملارد در غرب استان تهران است. براساس نقشههای توپوگرافی، تصاویر ماهوارهای، نقشه زمینشناسی و همچنین بازدیدهای میدانی نقشه رخساره ژئومورفولوژیکی منطقه تهیه گردید، سپس نمونهبرداری انجام شد و نهایتاً در محیط GIS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. تفسیر دادههای بادسنجی با استفاده از بررسی گلباد و گلتوفان نشان داد که جهت باد غالب و فرساینده از سمت شمالغربی است. نتایج حاصل از گلماسه ایستگاههای منطقه مورد مطالعه نشاندهنده این است که تغییرپذیری جهت باد شامل کم تا زیاد است و ایستگاه قزوین (نزدیکترین ایستگاه به کانونهای بحرانی) دارای شدت تغییرپذیری زیاد و شامل بادهای چند جهته مرکب با زاویه تند بوده است. 83 نمونه از رخسارههای مختلف منطقه مورد مطالعه به روش ASTM (الک خشک) دانهبندی شده است. نتایج دانهبندی بیانگر محلی بودن منشأ برداشت است. نقشه اولویتبندی کانونهای بحرانی منطقه نشان داد که 4/16 درصد از مساحت منطقه جزء شدت کم، 4/3 درصد شدت متوسط و 3 درصد شدت زیاد را به خود اختصاص داده است. در نهایت مشخص شد که دق رسی شور و فاقد پوشش گیاهی یا با پوشش گیاهی اندک شورپسندها در دشتسر پوشیده، بیشترین درصد ذرات حساس به فرسایش بادی را دربر گرفته است.
وحید چیت ساز؛ یحیی پرویزی
دوره 29، شماره 2 ، مرداد 1401، صفحه 196-110
چکیده
افزایش انتشار گازهای گلخانهای در قرن گذشته منجر به بهم ریختن تعادل طبیعی چرخه کربن و افزایش نگرانی شده است. ازاینرو، این پژوهش با هدف ارزیابی نوع گونههای گیاهی مرتعی بومی و دستکاشت در پروژههای بیولوژیکی اصلاح مرتع بر ظرفیت تثبیت کربن در مراتع بوتهزار شهرستان دهاقان انجام شد. بدینمنظور دو پروژه بیولوژیک شامل ...
بیشتر
افزایش انتشار گازهای گلخانهای در قرن گذشته منجر به بهم ریختن تعادل طبیعی چرخه کربن و افزایش نگرانی شده است. ازاینرو، این پژوهش با هدف ارزیابی نوع گونههای گیاهی مرتعی بومی و دستکاشت در پروژههای بیولوژیکی اصلاح مرتع بر ظرفیت تثبیت کربن در مراتع بوتهزار شهرستان دهاقان انجام شد. بدینمنظور دو پروژه بیولوژیک شامل بذرکاری ردیفی گیاه آگروپایرون (Agropyron trichophorum) با سابقه 17 سال در مراتع بوتهزار گلیسار و کپهکاری جاشیر (Prangos ferulacea) با سابقه 10 سال در مراتع بوتهزار آستانه سفلی بررسی شد. برای انجام تحقیق نمونهبرداری از سایتهای مطالعاتی و شاهد در بهار 1392 انجام شد. آزمایشهای تعیین انباشت کربن برای نمونههای گیاهی و لاشبرگ به روش احتراق و برای نمونههای خاک به روش واکی-بلاک انجام شد و میزان ذخیره کربن در هریک از مناطق مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که طی مدت اجرای پروژههای اصلاح مرتع، انباشت کربنی در نتیجه عملیات بیولوژیکی بذرکاری ردیفی آگروپایرون در منطقه گلیسار 4/37 تن در هکتار (بهطور متوسط 2/2 تن در هکتار در سال) و در نتیجه کپهکاری جاشیر انباشت کربنی در منطقه آستانه 1/10 تن در هکتار (بهطور متوسط 01/1 تن در هکتار در سال) نسبت به مناطق شاهد افزایش داشته است. بهطورکلی میتوان بیان کرد که پروژه بذرکاری ردیفی آگروپایرون از لحاظ افزایش تثبیت کربن موفقتر از کپهکاری جاشیر بوده است. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که گونههایAstragalus verus و Bromus tomentellus نیز ظرفیت بالایی از نظر تثبیت کربن نسبت به بسیاری از گونههای مرتعی در پروژههای اصلاح مرتع دارند.
مسعود برهانی؛ زهرا جابرالانصار؛ حمیدرضا میرداوودی
دوره 29، شماره 2 ، مرداد 1401، صفحه 111-125
چکیده
شناخت ویژگیهای اکولوژیکی گونههای گیاهی و چگونگی واکنش آنها به عوامل محیطی، اطلاعات لازم را برای مدیریت پوششگیاهی و اصلاح مراتع فراهم میکند. در این پژوهش، به مطالعه نیازهای اکولوژیک گونه اسپرس (Onobrychis melanotricha Boiss.) با تأکید بر عوامل اکولوژیک مؤثر بر تغییرات پوششگیاهی و بررسی پاسخ این گونه به تغییرات عوامل اکولوژیکی، ...
بیشتر
شناخت ویژگیهای اکولوژیکی گونههای گیاهی و چگونگی واکنش آنها به عوامل محیطی، اطلاعات لازم را برای مدیریت پوششگیاهی و اصلاح مراتع فراهم میکند. در این پژوهش، به مطالعه نیازهای اکولوژیک گونه اسپرس (Onobrychis melanotricha Boiss.) با تأکید بر عوامل اکولوژیک مؤثر بر تغییرات پوششگیاهی و بررسی پاسخ این گونه به تغییرات عوامل اکولوژیکی، با استفاده از روش آنالیز تطبیقیمتعارفی پرداخته شد. برداشت اطلاعات در سال 1397 در 19 سایت مطالعاتی در غرب و جنوب استان اصفهان انجام شد. در هر سایت، نمونهبرداری پوشش گیاهی به روش نمونهگیری تصادفی- سیستماتیک در 30 پلات یک مترمربعی که در طول 3 ترانسکت 200 متری مستقر شده بود، انجام و نمونهگیری خاک از عمق 30-0 سانتیمتر در هر سایت انجام گردید. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS17 و CANOC4.5 انجام شد. استفاده از مدلجمعی تعمیمیافته با توزیع خطای پوآسون برای هر یک از متغیرهایمحیطی، نشان داد که عوامل محیطی شامل ارتفاع، درصد رس، بارندگی، درصد ماده آلی، فسفر و درصد شن و میانگین دمای سالانه در سطح احتمال خطای 1 درصد بر پوشش این گونه اثر معنیدار دارند. این گونه بیشتر بر روی خاکهای نیمهعمیق تا عمیق با بافت متوسط تا نیمهسنگین پراکنش دارد. محدوده ارتفاعی بهینه برای رشد این گیاه 3200-1600 متر از سطح دریا و بارش بهینه برای این گیاه 370 میلیمتر بوده است. درمجموع، نتایج این پژوهش در تعیین نیازهای اکولوژیکی گونه مورد نظر کارایی قابل قبولی داشت که میتواند در مدیریت پوششگیاهی و عملیات اصلاح مراتع در مناطق مشابه مورد توجه مدیران منابعطبیعی قرار گیرد.
کیومرث محمدی سمانی؛ حامد جنیدی جعفری؛ پریا مرادی
دوره 29، شماره 2 ، مرداد 1401، صفحه 126-130
چکیده
مدیریتهای مختلف مراتع ازجمله قرق و اصلاح، میتواند شرایط مناسبی را برای احیای مرتع ایجاد کند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر سه مدیریت مختلف قرق، اصلاحی و تحت چرا در مراتع استان کردستان و تأثیر آنها برای برخی خصوصیات خاک است. برای انجام این تحقیق، 25 پلات یک در یک مترمربعی، بهطور تصادفی-سیستماتیک در امتداد دو ترانسکت ...
بیشتر
مدیریتهای مختلف مراتع ازجمله قرق و اصلاح، میتواند شرایط مناسبی را برای احیای مرتع ایجاد کند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر سه مدیریت مختلف قرق، اصلاحی و تحت چرا در مراتع استان کردستان و تأثیر آنها برای برخی خصوصیات خاک است. برای انجام این تحقیق، 25 پلات یک در یک مترمربعی، بهطور تصادفی-سیستماتیک در امتداد دو ترانسکت (240 متر، 120 متر در هر دو جهت عمود و در راستای شیب) در هر منطقه اجرا و در مرکز هر پلات یک نمونه خاک از عمق 15-0 سانتیمتر به همراه درصد لاشبرگ و پوشش گیاهی، درصد خاک لخت و درصد سنگریزه برداشت شد. بنابراین در کل 75 نمونه خاک از سه منطقه برداشت گردید. بعد از خشک کردن نمونههای خاک، برخی پارامترهای شیمیایی خاک در آزمایشگاه تجزیه شد. برای تحلیل دادهها از تجزیه واریانس یکطرفه و برای بررسی ارتباط بین دادهها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج حاصل نشان داد که تمامی پارامترهای مورد بررسی تفاوت معنیداری را نسبت به هم داشتند، بهطوریکه میزان کربن، نیتروژن، نسبت C/N، فسفر و پتاسیم در منطقه اصلاحی بهترتیب با مقادیر %94/1، %205/0، 48/9، mg/kg288 و mg/kg 129 دارای بیشترین مقدار و در منطقه تحت چرا با مقادیر %25/1، %179/0، 7، mg/kg170 و mg/kg 75 دارای کمترین میزان بود. در حالی که میزان اسیدیته (27/8) و هدایت الکتریکی (174 میکروزیمنس بر سانتیمتر) در منطقه تحت چرا افزایش یافت. همچنین درصد پوشش گیاهی ارتباط مثبت معنیداری با تمامی عناصر بررسی شده خاک (بهجز اسیدیته و هدایت الکتریکی) داشت. درصد خاک لخت و سنگریزه نیز ارتباط منفی معنیداری با عناصر کربن، نیتروژن، فسفر و پتاسیم از خود نشان دادند. در نهایت میتوان گفت مدیریت قرق و عملیات اصلاحی توانسته است اثرهای مثبت معنیداری بر عناصر ضروری گیاه در خاک بگذارد.
امیررضا مرادی؛ کمالالدین ناصری؛ مهدی کلاهی
دوره 29، شماره 2 ، مرداد 1401، صفحه 131-145
چکیده
آگاهی از دانش و نگرش گروداران مراتع نسبت به مشکلات و مدیریت این اکوسیستم، برای تصمیمسازی و برنامهریزی ضروریست. هدف این پژوهش، ارزیابی دیدگاه مرتعداران و کارشناسان منابع طبیعی نسبت به تأثیر اجرای طرحهای مرتعداری و همچنین مشارکت و همکاری آنان در موفقیت اجرای این طرحهاست. منطقه مورد مطالعه، شهرستان تربت جام بوده ...
بیشتر
آگاهی از دانش و نگرش گروداران مراتع نسبت به مشکلات و مدیریت این اکوسیستم، برای تصمیمسازی و برنامهریزی ضروریست. هدف این پژوهش، ارزیابی دیدگاه مرتعداران و کارشناسان منابع طبیعی نسبت به تأثیر اجرای طرحهای مرتعداری و همچنین مشارکت و همکاری آنان در موفقیت اجرای این طرحهاست. منطقه مورد مطالعه، شهرستان تربت جام بوده است. با بررسی طرحهای مرتعداری شهرستان تربت جام از سال 1372 تا 1393، مشخص شد که پنج طرح بشیرآباد، چشمه گل، گِوِی، تیمنک سفلی و جهانآباد اجرا شدهاند. جامعه آماری پژوهش شامل 464 بهرهبردار بوده که در واقع مرتعداران دارای پروانه چرا هستند. به کمک فرمول کوکران، 186 نمونه به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب و مورد پرسشگری قرار گرفتند. پس از تجزیهوتحلیل آماری دادهها و با بررسی کلیه متغیرها و مؤلفههای سنجیده شده، مشخص شد که میان دیدگاه گروداران منطقه و عوامل اقتصادی، آموزشی، مشارکت اجتماعی و همچنین همکاری نهادی یک رابطه معنیدار خطی وجود دارد. نتایج نشان داد که مهمترین مؤلفههای مؤثر بر دیدگاه گروداران برای مشارکت در طرحهای مرتعداری، بررسی نیازهای اقتصادی و اجتماعی قبل از تصویب طرح و تصویب طرحها مطابق با نیاز روستاییان ازجمله تأمین درآمد و مسکن و انتخاب مجری از میان گروداران است. بنابراین پیشنهاد میشود برای بهبود نتایج طرحهای آبخیزداری در منطقه مورد مطالعه، هماهنگی مستمر میان ادارات ترویج شهرستانها برای برگزاری کلاسهای توجیهی، آموزشی و همکاریمحور در زمینه مرتعداری صحیح در دستورکار قرار گیرد.
میثم آرامش؛ عباسعلی ولی؛ ابوالفضل رنجبر
دوره 29، شماره 2 ، مرداد 1401، صفحه 146-160
چکیده
بیابانزایی یک تهدید جدی اکولوژیکی، زیستمحیطی و اجتماعی - اقتصادی برای جهان است و نیاز مبرمی به توسعه روشی منطقی و قابل تکرار برای ارزیابی آن در مقیاسهای مختلف وجود دارد. ازاینرو، در این مقاله تغییرات پوشش و بیابانزایی منطقه کاشان، آران و بیدگل در شمال اصفهان با استفاده از دادههای لندست TM5 و OLI8 بررسی شد. بر این ...
بیشتر
بیابانزایی یک تهدید جدی اکولوژیکی، زیستمحیطی و اجتماعی - اقتصادی برای جهان است و نیاز مبرمی به توسعه روشی منطقی و قابل تکرار برای ارزیابی آن در مقیاسهای مختلف وجود دارد. ازاینرو، در این مقاله تغییرات پوشش و بیابانزایی منطقه کاشان، آران و بیدگل در شمال اصفهان با استفاده از دادههای لندست TM5 و OLI8 بررسی شد. بر این اساس، در این پژوهش شاخص تفاوت نرمال شده گیاهی (NDVI)، شاخص اندازه دانه سطحی خاک TGSI)) و آلبدو سطح زمین بهعنوان شاخصهایی برای نمایش شرایط سطح زمین از نظر پوشش گیاهی، الگوی چشمانداز و انعکاس انتخاب شدند. از رویکرد درخت تصمیم (DT) برای ارزیابی تغییر پوشش زمین و بیابانزایی منطقه مورد مطالعه در سالهای 1995-2020 میلادی (1374- 1399 شمسی) استفاده شد. تغییرات زمانی نشاندهنده افزایش روند NDVI، TGSI و آلبدو طی این دوره بود. توزیع مکانی NDVI نشان داد که مقادیر بیشتر از 5/0 تنها در بخش کوچکی از غرب و جنوبغرب مشاهده شد، در حالی که مقادیر بالای TGSI و آلبدو سطح وسیعی از منطقه مورد مطالعه را به خود اختصاص دادند. همچنین بین سه شاخص ذکرشده همبستگی در سطح 95% وجود داشت (R=0.99). نتایج نشان داد که بیابانزایی در منطقه مورد مطالعه در حال افزایش است، بهطوریکه شدت بیابانزایی سالهای 1995 تا 2020 در کلاسهای بدون بیابانزایی کم، متوسط و شدید افزایشی بود. طبقه بیابانزایی زیاد 75/1420 کیلومتر مربع (54/13%) کاهش داشت، در حالی که بیابانزایی شدید تقریباً 8/1388 کیلومتر مربع (23/13%) افزایش یافت. بیشترین مقادیر NDVI در منطقه غیربیابانی و طبقه بیابانزایی کم تعیین شد، در حالی که بیشترین مقادیر TGSI و آلبدو در طبقات بیابانزایی زیاد و شدید بود.