دوره 29، شماره 4 ، دی 1401
عبدالحمید حاجبی؛ محمدامین سلطانی پور؛ محمد فیاض؛ احسان زندی اصفهانی
دوره 29، شماره 4 ، دی 1401، صفحه 485-497
چکیده
یکی از فاکتورهای مهم در تعیین ظرفیت چرایی مراتع، تعیین ارزش رجحانی گیاهان مرتعی با توجه به نوع دام استفاده کننده از مرتع و تغییرات آن در طول فصل چرا میباشد. در این تحقیق، ارزش رجحانی گونههای مرتعی در مرتع زمینسنگ در استان هرمزگان در ماههای فصل چرا (دی تا اردیبهشت) و سالهای مختلف (1389-1386)، بررسی شد. برای تعیین ارزش رجحانی ...
بیشتر
یکی از فاکتورهای مهم در تعیین ظرفیت چرایی مراتع، تعیین ارزش رجحانی گیاهان مرتعی با توجه به نوع دام استفاده کننده از مرتع و تغییرات آن در طول فصل چرا میباشد. در این تحقیق، ارزش رجحانی گونههای مرتعی در مرتع زمینسنگ در استان هرمزگان در ماههای فصل چرا (دی تا اردیبهشت) و سالهای مختلف (1389-1386)، بررسی شد. برای تعیین ارزش رجحانی از روش درصد بهرهبرداری گونههای گیاهی و تعیین شاخص رجحان استفاده شد. نتایج در قالب طرح آماری اسپیلیت پلات در زمان در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی در نرمافزار SAS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و میانگین آماری صفت مورد بررسی با آزمون LSD مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین ترجیح دام، در درجه اول از گونههای Aeluropus lagopoides و Atriplex leucoclada و در درجه دوم از گونه Alhagi graecorum است. کمترین درصد بهرهبرداری نیز از دو گونه Halocnemum strobilaceum و Desmostachya bipinnata بود. بر اساس طبقهبندی شاخص ارزش رجحانی، گونههای Aeluropus lagopoides و Atriplex leucoclada جز گونههای نسبتا خوشخوراک (رجحان نسبی)، گونههای Alhagi graecorum و Halocnemum strobilaceum جزو گونههای با خوشخوراکی متوسط (رجحان متوسط) و گونه Desmostachya bipinnata جزو گونههای تقریبا غیر خوشخوراک (اجتناب نسبی) بودند.
علی فراهانی؛ حمید رضا میرداودی؛ غلامرضا گودرزی
دوره 29، شماره 4 ، دی 1401، صفحه 498-512
چکیده
گیاه Atriplex canescens James یکی از گونههای غیربومی موفق در امر اصلاح و احیاء مراتع بیابانی استان مرکزی میباشد که در سطح وسیعی از رویشگاههای شور حاشیه کویر میقان (حدود 12 هزار هکتار) از سال 1360 به بعد مرتعکاری شده است. این گونه پس از چند سال رویش خشبی شده و تراکم اندامهای هوائی سبز، زندهمانی و مقدار تولید علوفه آن کاهش مییابد. افزایش ...
بیشتر
گیاه Atriplex canescens James یکی از گونههای غیربومی موفق در امر اصلاح و احیاء مراتع بیابانی استان مرکزی میباشد که در سطح وسیعی از رویشگاههای شور حاشیه کویر میقان (حدود 12 هزار هکتار) از سال 1360 به بعد مرتعکاری شده است. این گونه پس از چند سال رویش خشبی شده و تراکم اندامهای هوائی سبز، زندهمانی و مقدار تولید علوفه آن کاهش مییابد. افزایش تولید علوفه، شادابی و زندهمانی این گیاه از ملزومات مدیریت این رویشگاهها بوده و انجام هرس یکی از ضروریات برای تحقق این امر ذکر میشود. در این مطالعه، عملیات هرس و آماربرداری در سه سایت مطالعاتی با متوسط مساحت یک هکتار واقع در کویر میقان طی چهار سال صورت گرفته است تا سطح یا ارتفاع مناسب هرس تعیین گردد. در هر سایت چهار سطح هرس شامل کفبر و هرس از ارتفاعهای 20، 40، 60 سانتیمتر و شاهد (بدون هرس) اعمال گردید. هر تیمار بر روی 16 پایه آتریپلکس با متوسط قطر پوشش تاجی 160 سانتیمتر، ارتفاع 115 سانتیمتر، میانگین تولید 530 گرم به ازای هر پایه و متوسط 34 سال سن انجام شد. هرس کلیه پایهها در اسفندماه سال اول مطالعه انجام شده و آماربرداری فاکتورهای شادابی، مقدار تولید علوفه، ارتفاع، قطر تاج پوشش و درصد زندهمانی طی سه سال بعد صورت گرفته و دادههای تیمارهای پنجگانه در هر سایت در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی تجزیه واریانس شدند و دادههای سه سایت بصورت تجزیه واریانس دو طرفه مورد تجزیه آماری قرار گرفتند. بر اساس نتایج بدست آمده، در دو سایت واقع در مناطق شمالی و غربی کویر میقان با تعداد تقریبی 400 پایه در هکتار و سابقه 38 سال مرتعکاری، به ترتیب تیمارهای هرس از ارتفاعهای 60 ، 40 ، 20 سانتیمتر و کفبر از لحاظ افزایش شادابی و تولید علوفه گونه A.canescens اثرات مطلوبتری داشتند. در سایت واقع در ناحیه جنوبی کویر میقان با تعداد تقریبی 350 پایه در هکتار و سابقه 30 سال مرتعکاری به ترتیب تیمارهای کفبر و هرس از ارتفاعهای 20 ، 40 ، 60 سانتیمتر از لحاظ شادابی و تولید علوفه مفید بودند. در مجموع، میانگین تولید گونه A.canescens بعد از گذشت سه سال از اعمال تیمارهای کفبر و هرس از ارتفاعهای 20، 40 و 60 سانتیمتر به ترتیب برابر 690، 679، 658 و 818 گرم در هر پایه گردید. جهت بهبود خصوصیات گونه A.canescens از لحاظ فاکتورهای مثبت گیاهی نظیر شادابی، زندهمانی و تولید علوفه، در مناطق آتریپلکسکاری شده حاشیه شمالی و غربی کویر با سابقه 38 سال مرتعکاری عملیات هرس از ارتفاع 60 سانتیمتر و برای مناطق جنوبی کویر با سابقه 30 سال مرتعکاری هرس کفبر پیشنهاد گردید.
حسن قلیچ نیا؛ حمید رضا میرداودی؛ علی چراتی
دوره 29، شماره 4 ، دی 1401، صفحه 513-529
چکیده
شناخت ویژگیهای اکولوژیکی گونههایگیاهی و چگونگی عکسالعمل آنها به عوامل محیطی، اطلاعات لازم را برای مدیریت پوششگیاهی و اصلاح مراتع، فراهم میآورد. به دلیل اهمیت گونه شور البرزی (Salsola kerneri (Wol) Botsch.) در حفاظت خاک و تولید علوفه، در مقاله حاضر، به مطالعه نیازهای اکولوژیک آن با تاکید بر تعیین عوامل اکولوژیک مؤثر بر تغییرات پوششگیاهی ...
بیشتر
شناخت ویژگیهای اکولوژیکی گونههایگیاهی و چگونگی عکسالعمل آنها به عوامل محیطی، اطلاعات لازم را برای مدیریت پوششگیاهی و اصلاح مراتع، فراهم میآورد. به دلیل اهمیت گونه شور البرزی (Salsola kerneri (Wol) Botsch.) در حفاظت خاک و تولید علوفه، در مقاله حاضر، به مطالعه نیازهای اکولوژیک آن با تاکید بر تعیین عوامل اکولوژیک مؤثر بر تغییرات پوششگیاهی و بررسی پاسخ این گونه به تغییرات عوامل اکولوژیکی، با استفاده از روش آنالیز تطبیقیمتعارفی (Canonical Correspondence Analysis, CCA) و مدلجمعی تعمیمیافته (Generalized Additive Models, GAM) در استان مازندران پرداخته شده است. نتایج حاصل از آنالیز تطبیقی متعارفی نشان داد که عوامل محیطی مثل درصد رس، شن خاک، جهت جغرافیایی، اسیدیته، درصد رطوبت اشباع، درصد ماده آلی، درصد آهک خاک و متوسط درجه حرارت سالیانه در رویشگاههای مورد مطالعه سالیانه، بهترتیب با بیان 3/10، 8/2، 1/4، 3/3، 6/1، 4/1، 3/1 و 4/1 درصد از واریانس موجود در ترکیب گیاهی، نقش مهمی در تغییرات پوشش گیاهی در رویشگاههای مورد مطالعه داشتند. نتایج نشان داد که پاسخ گونه S. kerneri به درصد ماده آلی، درصد کربن آلی، درصد ازت خاک و درصد لاشبرگ سطح خاک از مدل کاهشی (Monotonic decrease) پیروی میکند. الگوی پاسخ این گونه به درصد رس، وزن مخصوص ظاهری خاک، ارتفاع از سطح دریا، میانگین دمای سالانه و میزان پتاسیم و فسفر خاک از مدل زنگولهای (Unimodal) پیروی کرده و حد بهینه رشد آن برای هر یک از این عوامل به ترتیب 11 درصد، 1/1 گرم بر سانتیمتر مکعب، 1700 متر، 5/12 درجه سانتیگراد،700 و 5 میلیگرم بر لیتر بود. عکسالعمل گونه به جهتجغرافیایی، به گونهای است که در شیبهای شرقی بیشترین درصد پوشش گیاهی و در شیبهای شمال شرقی کمترین حضور را دارد. در اراضی با شیب زیاد تا نسبتاً زیاد پراکنش داشته ولی در شیبهای 50-40 درصد دارای عملکرد بهتری است، هر چند که پاسخ گونه به این عامل معنیدار نبود. پاسخ گونه به درصد شن و سیلت خاک و همچنین درصد سنگ و سنگریزه از مدل دو نمایی (Bimodal) پیروی کرد. مطالعه عکس العمل گیاه شور البرزی در امتداد شیب عوامل توپوگرافی و خاک، اطلاعات ارزشمندی برای تعیین نیازهای اکولوژیکی این گونه ارائه داد که میتواند در عملیات اصلاح مراتع در مناطق مشابه، مورد توجه قرار گیرد.
مرتضی خداقلی؛ راضیه صبوحی؛ مینا بیات؛ پروانه عشوری؛ جواد معتمدی (ترکان)
دوره 29، شماره 4 ، دی 1401، صفحه 530-541
چکیده
شناخت عوامل محیطی موثر در استقرار پوشش گیاهی، میتواند به مدیریت صحیح اکوسیستمهای مرتعی کمک کند. رویشگاه مطلوب، تأثیرتأثیر بهسزایی بر بقا و تولید مثل گونهها دارد. با پیشرفت علم آمار و سیستم اطلاعات جغرافیایی، پیشبینی رویشگاه گونههای گیاهی با استفاده از روشهای مدلسازی، میسر شده است. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف تهیه ...
بیشتر
شناخت عوامل محیطی موثر در استقرار پوشش گیاهی، میتواند به مدیریت صحیح اکوسیستمهای مرتعی کمک کند. رویشگاه مطلوب، تأثیرتأثیر بهسزایی بر بقا و تولید مثل گونهها دارد. با پیشرفت علم آمار و سیستم اطلاعات جغرافیایی، پیشبینی رویشگاه گونههای گیاهی با استفاده از روشهای مدلسازی، میسر شده است. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف تهیه نقشه پیشبینی رویشگاههای گونه B. tomentellus بر پایه مدل پیشبینی اقلیمی، در زاگرس جنوبی (استان فارس) انجام شد. ابتدا با استفاده از 29 ایستگاه سینوپتیک داخل و مناطق مجاور، پایگاه دادهها شامل متغیرهای بارش، دمای شبانه، دمای روزانه و متوسط دما، تشکیل و 19 سنجه اقلیمی محاسبه شد. همچنین با استفاده از مدل رقومی ارتفاع با دقت 30 متر، سه متغیر فیزیوگرافی شامل شیب، جهت و ارتفاع، تهیه شد. سپس با استفاده از نقشههای بهنگام شده طرح شناخت مناطق اکولوژیک و بازدیدهای میدانی، نقاط حضور و غیاب گونه B. tomentellus مشخص شد. با استفاده از رگرسیون لجستیک، رفتار رویش این گونه در منطقه زاگرس جنوبی، مشخص و نقشه مدلسازی شده و معادلات مربوطه در شرایط کنونی، محاسبه شد. با استفاده از معادلات فعلی و قرار دادن دادههای استخراج شده از پایگاهWorldclime ، نقشه پراکنش آینده گونه B. tomentellus، برای سال 2050 تحت سناریوهای اقلیمی RCP4.5 و RCP8.5، تولید گردید. نتایج نشان داد که گونه B. tomentellus تحت سناریوهای RCP4.5 و RCP8.5، بهترتیب معادل 170 و 260 متر به ارتفاعات بالاتر، مهاجرت خواهد کرد. همچنین مساحت مناطق مناسب رویشگاه گونه، از 8/26 درصد مساحت رویشگاههای مرتعی زاگرس جنوبی در شرایط کنونی، به 5/8 درصد تحت شرایط سناریو RCP4.5 و 7/1 درصد تحت سناریو بدبینانه (RCP8.5)، در سال 2050 کاهش خواهد یافت.
زاهده حیدری زادی؛ مجید اونق؛ چوقی بایرام کمکی
دوره 29، شماره 4 ، دی 1401، صفحه 542-561
چکیده
خشکسالی یک پدیده اقلیمی ناخوشایند است که بهطور مستقیم بر ابعاد مختلف جوامع انسانی تأثیر میگذارد. بهمنظور آگاهی و انتخاب تصمیم مدیریتی مناسب، طراحی و توسعه یک رویکرد یکپارچه برای کنترل موثرتر این پدیده و ارائه هشدارهای اولیه ضروری است. در این مطالعه، دوازده شاخص مختلف سنجش از دور از ماهواره مودیس (MODIS) و مدل رقومی ارتفاعی (DEM) برای ...
بیشتر
خشکسالی یک پدیده اقلیمی ناخوشایند است که بهطور مستقیم بر ابعاد مختلف جوامع انسانی تأثیر میگذارد. بهمنظور آگاهی و انتخاب تصمیم مدیریتی مناسب، طراحی و توسعه یک رویکرد یکپارچه برای کنترل موثرتر این پدیده و ارائه هشدارهای اولیه ضروری است. در این مطالعه، دوازده شاخص مختلف سنجش از دور از ماهواره مودیس (MODIS) و مدل رقومی ارتفاعی (DEM) برای پایش خشکسالی در طول فصل رشد برای سالهای 2018-2000 مورد استفاده قرار گرفت. شاخص استاندارد شده بارش (SPI) با مقیاس زمانی یک تا 12 ماه بهعنوان داده مرجع استفاده شد. سپس روابط بین 13 شاخص و SPI با مقیاسهای زمانی مختلف با استفاده از رویکرد یادگیری ماشین و تکنیک جنگل تصادفی مدلسازی استفاده شد. از دادههای رطوبت نسبی خاک، شاخص بارش-تبخیر و تعرق استانداردشده (SPEI) و دادههای عملکرد محصول بهمنظور اعتبارسنجی مدل استفاده شد. نتایج نشان داد که جنگل تصادفی کارکرد خوبی (R2=88/0) برای شبیهسازی SPI دارد. در مرحله بعد با استفاده از مدل خشکسالی که در مرحله قبل ساخته شد، شاخص خطر خشکسالی (DHI) بر اساس احتمال وقوع خشکسالی محاسبه شد. شاخص آسیبپذیری خشکسالی (DVI) نیز با استفاده از هفت شاخص اجتماعی و اقتصادی محاسبه شد. در نهایت، شاخص خسارت خشکسالی (DRI) با تلفیق شاخص خطر خشکسالی و شاخص آسیبپذیری خشکسالی برای استان ایلام بهدست آمد. نتایج نقشه خسارت نشان داد که دو شهرستان در معرض خسارت خشکسالی خیلیشدید، چهار شهرستان در معرض خسارت زیاد و چهار شهرستان در معرض خطر خشکسالی متوسط و کم قرار دارند. بهطور کلی، نتایج این مطالعه یک روش جامع برای ارزیابی خشکسالی منطقهای ارائه میدهد. همچنین بر اساس این مدل، میتوان شهرستانهای با آسیبپذیری بالا را شناسایی کرد تا با ارائه برنامههای مدیریتی بهموقع به بهبود وضعیت کمک کند.
بایزید یوسفی؛ صدیقه زارع کیا
دوره 29، شماره 4 ، دی 1401، صفحه 562-578
چکیده
با هدف برآورد تنوع ژنتیکی و روابط بین صفات در گونهای علفی چندساله، تعداد 10 جمعیت متعلق به گونههایAstragalus vegetus ،A. brevidens ،A. brachyodontus ، A. effususو A. cyclophyllus در سنندج در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار بررسی گردیدند. کاشت بذور در مزرعه در آبان 1397 و صفات روی بوتههای دوساله در آخر اردیبهشت 1399 اندازهگیری گردید. بین جمعیتها ...
بیشتر
با هدف برآورد تنوع ژنتیکی و روابط بین صفات در گونهای علفی چندساله، تعداد 10 جمعیت متعلق به گونههایAstragalus vegetus ،A. brevidens ،A. brachyodontus ، A. effususو A. cyclophyllus در سنندج در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار بررسی گردیدند. کاشت بذور در مزرعه در آبان 1397 و صفات روی بوتههای دوساله در آخر اردیبهشت 1399 اندازهگیری گردید. بین جمعیتها از لحاظ صفات مورد بررسی اختلافات معنیداری در سطوح احتمال 1% و 5% وجود داشت. میانگین کل استقرار گیاهان برابر 26%، تعداد شاخه اولیه2/3 عدد، میانگین ارتفاع، طول بلندترین ساقه و قطر تاج بهترتیب 9/16، 2/19 و 4/15سانتیمتر، طول و عرض ریشه بهترتیب 4/17 و 2/6 سانتیمتر، وزن تر کل بوته، بخش هوایی و ریشه آن بهترتیب 3/2، 9/1 و 4/0، وزن خشک کل بوته، بخش هوایی و ریشه آن بهترتیب 9/0، 7/0 و 2/0 گرم، نسبت وزن خشک به تازه بوته برابر 38/0، طول و عرض برگ و طول و عرض برگچه بهترتیب 5/7 ، 7/3 ، 3/2 و 5/0 سانتیمتر با متوسط 7/7 برگچه در برگ بود. جمعیت A. effusus دره شهداء و سه جمعیت گونه A. vegetus (زرشک ، سارال و قره باغ) جمعیتهای برتر برای عملکرد علوفه بودند. وزن بوته با درجه شادابی، طول و عرض برگ دارای همبستگی مثبت در سطح 05/0 و با ارتفاع و قطر تاج بوته، تعداد شاخههای اولیه، طول و عرض ریشه و وزن بخش هوایی و ریشه دارای رابطه مثبت و معنیدار (01/0 ≥ p) بود. مطابق نتایج رگرسیون گام به گام عملکرد علوفه بر سایر صفات، وزن بوته، درصد استقرار گیاه، ارتفاع و قطر تاج در سطح 1% و طول ریشه و برگ در سطح 5% با ضریب تبیین بالا (1/91 %= R2adj ) اجزای عملکرد علوفه بودند، از این رو برای دستیابی به علوفه بالاتر باید بدنبال گزینش گیاهان با بخش هوایی حجیمتر و ریشههای عمیقتر بود.
سید نعیم امامی؛ حمزه علی شیرمردی
دوره 29، شماره 4 ، دی 1401، صفحه 579-595
چکیده
به دلیل ویژگیهای کانیشناختی مارنها و تمرکز کانیهای رسی نفوذ ناپذیر در پیکرهی این نوع سنگها و رسوبات حاصله، معمولاً استقرار و رویش پوشش گیاهی در اراضی مارنی امری دشوار به نظر میرسد. این پژوهش با هدف بررسی سیستماتیک گونههای گیاهی نسبتاً انبوه رویش یافته و تعیین نیاز رویشگاهی و نیز نقش حفاظتی آنها درخاکهای حاصل ...
بیشتر
به دلیل ویژگیهای کانیشناختی مارنها و تمرکز کانیهای رسی نفوذ ناپذیر در پیکرهی این نوع سنگها و رسوبات حاصله، معمولاً استقرار و رویش پوشش گیاهی در اراضی مارنی امری دشوار به نظر میرسد. این پژوهش با هدف بررسی سیستماتیک گونههای گیاهی نسبتاً انبوه رویش یافته و تعیین نیاز رویشگاهی و نیز نقش حفاظتی آنها درخاکهای حاصل از فرسایش سازند مارنی با بستری از سازند تماماً مارنی گورپی متعلق به دورهی کرتاسه با ضخامت بیش از 100 متردر دو منطقهی وستگان و دوراهان در شهرستان بروجن استان چهارمحال و بختیاری به مرحله اجرا درآمد. بدین منظور 65 نمونهی خاک مارنی برداشت و بر روی 31 نمونه آزمایشهای فیزیکی و شیمیایی به انجام رسید. بررسیهای گیاهشناسی نیز با استفاده از بازدیدهای مکرر صحرایی و ارزیابی فاکتورهای مختلف پوشش گیاهی در 180 پلات یک متر مربعی به روش تصادفی-سیستماتیک انجام شد و نمونههای گیاهی پس از انتقال به هرباریوم مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی، شناسایی شدند. بهطورکلی ازبین بیش از 400 گونهی گیاهی موجود رویش یافته در سطح منطقه و برروی سازندهای مختلف یک مجموعه و کلنی از گونههای مرتعی Astragalus brachycalyx-Daphne mucronata-Cirsium bracteosum با تراکم بالای 50 درصد میتواند در اراضی حاصل از فرسایش سازندهای مارنی خنثی (8-7=PH) با میزان آهک متوسط و حضور حداقلی+Na و Cl- استقراریابد. از سوی دیگر یک مجموعه و کلنی از گونههای مرتعی باترکیب Astragalus susianus-Daphne mucronata-Amygdalus elaeagnifolia میتواند در خاکهای مارنی قلیایی (8≤PH) و با غلبه جزء آهکی در سنگ و رسوب در حضور مقادیرCl- بسیار بالا استقراریافته و به عنوان راهکار زیستی مهار فرسایش آبی در خاکهای متاثرازفرسایش مارنهای قلیایی ارائه گردد.
حسین باقری؛ مهشید سوری؛ سید مهدی ادنانی؛ حسین توکلی نکو؛ سعیده ناطقی
دوره 29، شماره 4 ، دی 1401، صفحه 596-607
چکیده
استقرار اولیه گونههای گیاهی مرتعی به خصوص در مناطق خشک و نیمه خشک مسئلهای قابل توجه جهت اصلاح و توسعه مراتع و افزایش عملکرد آنها میباشد. به منظور بررسی اثرات کاربرد پرایمینگ بذر بر تغییرات عملکرد گونه مرتعی Astragalus brachyodontus، طرح حاضر در گلخانه و در قالب طرح فاکتوریل انجام گرفت. سه تیمار هیدروپرایمینگ (آب مقطر)، اسموپرایمینگ ...
بیشتر
استقرار اولیه گونههای گیاهی مرتعی به خصوص در مناطق خشک و نیمه خشک مسئلهای قابل توجه جهت اصلاح و توسعه مراتع و افزایش عملکرد آنها میباشد. به منظور بررسی اثرات کاربرد پرایمینگ بذر بر تغییرات عملکرد گونه مرتعی Astragalus brachyodontus، طرح حاضر در گلخانه و در قالب طرح فاکتوریل انجام گرفت. سه تیمار هیدروپرایمینگ (آب مقطر)، اسموپرایمینگ (پلی اتیلن گلایکول در دو سطح 4/0- و 8/0- مگاپاسکال) و هورمون پرایمینگ (جیبرلیک اسید) به عنوان فاکتور اول و سه سطح تنش کمآبیاری 100% ظرفیت مزرعه، 75% ظرفیت مزرعه و 50% ظرفیت مزرعه به عنوان فاکتور دوم بر روی سه جمعیت (زنجان، قم و خلخال)، در سه تکرار در نظر گرفته شد. بررسی نتایج نشان داد پرایمینگ بذر، تنش کمآبیاری، جمعیتها و اثرات متقابل آنها، تاثیر معنیداری در سطح احتمال 1% بر تمام صفات مورد بررسی داشت. کاهش میزان آب خاک، موجب کاهش معنیدار درصد جوانه زنی، طول و وزن ساقه شد اما طول ریشه افزایش یافته و وزن ریشه ابتدا افزایش و سپس کاهش شدیدی نشان داد. بیشترین میزان عملکرد صفات ارتفاع (0267/11 سانتیمتر)، طول ریشه (6467/30 سانتیمتر)، وزن ساقه (1700/1 گرم) و وزن ریشه (3664/1 گرم)، مربوط به جمعیت زنجان با آبیاری نرمال بود. تیمار اسموپرایمینگ 4/0- مگاپاسکال بیشترین مقادیر را در صفات طول ریشه (1556/33 سانتیمتر)، وزن ساقه (2144/1 گرم) و وزن ریشه (4800/1 گرم) داشت. به طور کلی، براساس نتایج تحقیق حاضر، اسموپرایمینگ 4/0- مگاپاسکال و هورمون پرایمینگ با جیبرلیک اسید در شرایط تنش شدید کمآبیاری، به عنوان تیمارهای بهبود دهنده عملکرد گونه Astragalus brachyodontus در محیط گلخانه معرفی شد. این مسئله میتواند در بهبود استقرار و عملکرد این گونه علوفه ای با ارزش بومی در برنامه های اصلاح و توسعه مراتع برای کمک به استقرار اولیه آن ها در شرایط کمآبیاری مورد توجه واقع شود.
سمانه سادات محزونی کچپی؛ عطاالله ابراهیمی؛ پژمان طهماسبی؛ محمد حسن جوری
دوره 29، شماره 4 ، دی 1401، صفحه 608-626
چکیده
از مهمترین روشهای استخراج اطلاعات از دادههای ماهوارهای، تکنیکهای مختلف طبقهبندی تصاویر میباشد. مطالعه حاضر با هدف تفکیک و طبقهبندی واحدهای اکولوژیک گیاهی توسط الگوریتم طبقهبندی درختی بر روی تصاویر ماهوارهای و همچنین تفسیر بصری تصاویر گوگل ارث در یکی از مراتع نیمهاستپی استان چهارمحال و بختیاری صورت ...
بیشتر
از مهمترین روشهای استخراج اطلاعات از دادههای ماهوارهای، تکنیکهای مختلف طبقهبندی تصاویر میباشد. مطالعه حاضر با هدف تفکیک و طبقهبندی واحدهای اکولوژیک گیاهی توسط الگوریتم طبقهبندی درختی بر روی تصاویر ماهوارهای و همچنین تفسیر بصری تصاویر گوگل ارث در یکی از مراتع نیمهاستپی استان چهارمحال و بختیاری صورت گرفته است. پس از اعمال الگوریتم طبقهبندی در نرمافزار Idrisi TerrSet، ماتریس خطا توسط نرمافزار تولید و بر اساس مقادیر داخل این ماتریس ارزیابی آمارههای استخراج شده انجام شد. نتایج حاصل از تفسیر بصری نشان داد که در نهایت 7 نوع واحد اکولوژیک گیاهی که از نظر ویژگیهای ساختاری متفاوت بودند شناسایی و بهصورت آمار توصیفی بیان گردیدند که شامل Astragalus verus، Bromus tomentellus، Scariola orientalis، Astragalus verus-Bromus tomentellus، Astragalus verus-Stipa hohenikeriana، Bromus tomentellus-Stipa hohenikeriana و Stipa hohenikeriana میباشند. نتایج همچنین نشان داد که دقت کلی طبقهبندی و ضریب کاپا برای تصاویر لندست 8 به ترتیب برابر 92/0 درصد و 89/0 و برای تصاویر سنتینل 2 برابر 94/0 درصد و 92/0 میباشد. بر اساس نتایج بهدست آمده مشخص شد که تصاویر ماهوارهای و تصاویر هوایی دارای قابلیت تفکیک مناسبی جهت تهیه نقشه واحدهای اکولوژیک گیاهی هستند. از آنجاییکه تفسیر بصری تصاویر گوگل ارث، روشی زمانبر بوده و هزینه بالایی در بر دارد بنابراین میتوان نتیجهگیری نمود که تصاویر ماهوارهای بهویژه سنتیل 2 به دلیل رزولوشن بالا و ارائه تصاویری با قدرت تفکیک زیاد، میتوانند بهعنوان ابزاری کاربردی و قابل استفاده، اطلاعات و جزئیات دقیقی را از پدیدههای سطح زمین فراهم آورند و بهعنوان منبع مناسبی جهت تهیه نقشه واحدهای اکولوژیک گیاهی مورد استفاده قرار گیرند.
ابراهیم عطارد؛ قدرت اله حیدری؛ جمشید قربانی؛ علی بمان میرجلیلی
دوره 29، شماره 4 ، دی 1401، صفحه 627-643
چکیده
در جامعه روستایی عوامل مختلفی در مشارکت جوامع محلی در جهت حفاظت از منابع طبیعی نقش داشته و بهرهبرداران با نقش محوری مشارکت سهم مهمی در این حفاظت ایفا میکنند، زیرا عرصه های منابع طبیعی یکی از عوامل اصلی قطب اقتصادی محسوب شده و احیا و حفاظت از آنها به مثابه ایجاد بستر فعالیت های انسانی برای نسل فعلی و آتی بشر می باشد، این عوامل شامل ...
بیشتر
در جامعه روستایی عوامل مختلفی در مشارکت جوامع محلی در جهت حفاظت از منابع طبیعی نقش داشته و بهرهبرداران با نقش محوری مشارکت سهم مهمی در این حفاظت ایفا میکنند، زیرا عرصه های منابع طبیعی یکی از عوامل اصلی قطب اقتصادی محسوب شده و احیا و حفاظت از آنها به مثابه ایجاد بستر فعالیت های انسانی برای نسل فعلی و آتی بشر می باشد، این عوامل شامل عامل اجتماعی، عامل اقتصادی و عامل فرهنگی بوده و تحت عنوان هنجارها شناخته می شوند. اغلب صاحبنظران معتقدند که مشارکت، عامل اصلی و تعیین کننده در فرایند رشد و توسعه جوامع توسعه یافته و در حال توسعه می باشد. لذا به منظور جلوگیری از تخریب مراتع باید برنامهریزی جامعی برای نظارت بر بهرهبرداری و اصلاح و احیای مراتع از سوی سازمانها و ادارات مختلف شکل گیرد و این کار فقط در گرو مشارکت بهرهبرداران رقم میخورد. برای حفاظت و بهبود مراتع سازمان های مربوطه باید از هنجارهای اثرگذار بر رفتارهای مشارکتی محلی آگاهی داشته باشند. هدف از این مطالعه شناسایی هنجارهای تاثیرگذار بر مشارکت مرتعداران و تعیین سهم هر یک از مولفه های آنها در حفاظت از مراتع ندوشن استان یزد بوده است. در این تحقیق هنجارهای تاثیرگذار شامل عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به عنوان متغیر مستقل و میزان مشارکت مرتعداران به عنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار گرفت. روش کار به صورت توصیفی-تحلیلی در قالب پرسشنامه بر اساس طیف لیکرت پنج گزینه ای انجام شد. حجم نمونه شامل 104 مرتعدار و نمونه گیری به صورت تصادفی بود. پس از بررسی پایایی و روایی پرسشنامه از روش تحلیل مسیر جهت رتبهبندی متغیرهای مستقل استفاده شد، نتایج نشان داد که به ترتیب عامل اجتماعی با ضریب تاثیر 857/0 ، عامل اقتصادی با ضریب تاثیر 633/0 و عامل فرهنگی با ضریب تاثیر 144/0 بیشترین تاثیر کل و اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم را بر عامل مشارکت مرتعداران داشته و در این عاملها به ترتیب گویه شیوه بهرهبرداری در مراتع، گویه میزان درآمد مرتعداران و گویه آگاهی و تجربه بهرهبرداران اولین اولویت را به خود اختصاص داده است، ضریب همیستگی اسپیرمن بین متغیرهای مستقل و مشارکت مرتعداران نشان داد که عامل اجتماعی و عامل اقتصادی با متغیر وابسته مشارکت مرتعداران دارای ضریب همبستگی مثبت و معنی داری می باشند، لذا پیشنهاد می شود که عامل اجتماعی و اقتصادی به ترتیب به عنوان مهمترین شاخصهای جلب مشارکت مردمی در برنامهریزیها در جهت بهبود مراتع مد نظر قرار گیرد.