فرهاد آقاجانلو؛ پیمان اکبرزاده؛ علیرضا افتخاری
دوره 31، شماره 4 ، بهمن 1403، ، صفحه 323-333
چکیده
مقدمهافزایش شناخت محیطزیست و تلاش برای مدیریت پایدار منابع طبیعی نیازمند مطالعه و پایش، در مقیاسهای زمانی و مکانهای گوناگون است. تغییرات مداوم را باید جزء جداییناپذیر هر اکوسیستم دانست. مراتع نیز بهعنوان اکوسیستمهای طبیعی از این موضوع مستثنا نیستند. بهطوریکه پایش مرتع به مفهوم بررسی مستمر این اراضی با توجه به اهمیت ...
بیشتر
مقدمهافزایش شناخت محیطزیست و تلاش برای مدیریت پایدار منابع طبیعی نیازمند مطالعه و پایش، در مقیاسهای زمانی و مکانهای گوناگون است. تغییرات مداوم را باید جزء جداییناپذیر هر اکوسیستم دانست. مراتع نیز بهعنوان اکوسیستمهای طبیعی از این موضوع مستثنا نیستند. بهطوریکه پایش مرتع به مفهوم بررسی مستمر این اراضی با توجه به اهمیت اکولوژیک، کارکردهای اقتصادی و تغییرات دائمی این منابع، موضوعی ضروریست.روش تحقیقبرای پایش روند و شدت تغییرات پوشش گیاهی و شاخصهای خاک مراتع، به مدت 5 سال اطلاعات زمینی در منطقه بادامستان (در دو منطقه قرق و چرا) واقع در استان زنجان ارزیابی و پایش شد. اندازهگیری اطلاعات زمینی شامل فاکتورهای گیاهی و خاکی بود. فاکتورهای گیاهی شامل درصد تاج پوشش گونههای گیاهی، درصد لاشبرگ، تراکم گونههای گیاهی (در مورد مناطق و گونههایی که قابلیت بررسی وجود دارد)، تولید گونههای گیاهی، وضعیت و گرایش مرتع بود. ارزیابی با استفاده از روش مناسب و با تعداد نمونه کافی و پراکنش مناسب نمونهها در جوامع گیاهی مختلف در زمان آمادگی مرتع با تکرار انجام شد. ویژگیهای خاکی شامل اسیدیته، هدایت الکتریکی، ازت، فسفر، پتاسیم، ماده آلی، وزن مخصوص ظاهری و بافت خاک بود.نتایج و بحث نتایج تجزیه آماری اندازهگیری تغییرات پوشش گیاهی و اثر آن بر شاخصهای خاک تحت تأثیر دو حالت چرا و قرق طی بازه زمانی 5 ساله ارزیابی شد؛ نتایج اختلاف معنیداری را بین اغلب شاخصها نشان داد و در این مورد میزان پوشش تاجی کل و میزان تولید کل مرتع بین سالهای مورد بررسی و نوع منطقه به ترتیب در سطوح احتمال 1 و 5 درصد اختلاف معنیداری بوده است. بیشترین میزان تاج پوشش گیاهی (56%) در منطقه چرا شده در سال 1398 و کمترین مقدار آن نیز در منطقه قرق (30%) در سال 1400 بود. همچنین بیشترین میزان تولید کل در منطقه قرق (126 گرم در مترمربع) در سال 1398 و کمترین میزان آن (7/48 گرم در مترمربع) در منطقه قرق و در سال 1400 بود. نتایج آنالیز تراکم کل گونهها نشان داد که تفاوت معنیداری بین سالها، نوع منطقه و اثر متقابل نوع منطقه و سالها وجود ندارد. بااینحال، در مقایسه میانگین دادهها ملاحظه شد که تراکم بوتهایها در خارج قرق و علفیها در داخل قرق از میزان بیشتری برخوردار بوده و دارای اختلاف معنیدار هستند. پوشش گیاهی تحت تأثیر دو حالت قرق و چرا توانسته برخی از پارامترهای مربوط به شاخصهای خاک را تحت تأثیر قرار دهد. بررسی خاک منطقه تحت تأثیر فشار چرا نشان داد که افزایش شدت چرا باعث کاهش میزان پتاسیم، فسفر، نیتروژن، کربن آلی و هدایت الکتریکی سطح خاک شده است.نتیجهگیریبهطورکلی طی بازه 5 ساله تغییرات پوشش گیاهی در اثر چرا معنیدار بوده است و کاهش پوشش گیاهی اثر معنیداری بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک گذاشته است. با توجه به نتایج بهدستآمده، روند تغییرات پوشش گیاهی در منطقه مورد مطالعه کند و تحت تأثیر چرای دام بوده است، درنتیجه بررسی تغییرات کمی و کیفی پوشش گیاهی مراتع در فواصل زمانی معین و آگاهی از روند وضعیت آن یکی از موارد مهم برای برنامهریزی و اعمال مدیریت صحیح بهرهبرداری از مراتع است.
رضا یاری؛ غلامعلی حشمتی؛ حامد رفیعی
دوره 28، شماره 4 ، دی 1400، ، صفحه 745-758
چکیده
ارزیابی پتانسیل اکولوژیک و ظرفیتهای طبیعی هر منطقه بههمراه برنامهریزی صحیح میتواند منجر به بهرهبرداری پایدار و مستمر از عرصههای طبیعی گردد. با افزایش جمعیت و فشارهای روانی حاصله از شلوغی شهرها، اکوتوریسم به عنوان یکی از راههای کاهش فشارهای حاصله بر مردم اهمیت دو چندانی پیدا کرده است. توسعه اکوتوریسم جهت حفظ ...
بیشتر
ارزیابی پتانسیل اکولوژیک و ظرفیتهای طبیعی هر منطقه بههمراه برنامهریزی صحیح میتواند منجر به بهرهبرداری پایدار و مستمر از عرصههای طبیعی گردد. با افزایش جمعیت و فشارهای روانی حاصله از شلوغی شهرها، اکوتوریسم به عنوان یکی از راههای کاهش فشارهای حاصله بر مردم اهمیت دو چندانی پیدا کرده است. توسعه اکوتوریسم جهت حفظ منابعطبیعی باید متناسب با پتانسیل طبیعی و اجتماعی منطقه باشد. با توجه به اهمیت حفظ منابعطبیعی هدف از تحقیق حاضر ارزیابی پتانسیل اکوتوریسمی مراتع ییلاقی چهارباغ استان گلستان بر اساس روش محدود کننده فائو و با استفاده از GIS میباشد. فاکتورهای مورد ارزیابی شامل دو دسته اکولوژیکی (اقلیم، ارتفاع، شیب، خاک، منابع آبی، فاصله تا اماکن جاذبهای، ارزش جاذبهای پوشش گیاهی) و زیرساختاری (فاصله تا شهر و امکانات رفاهی و جاده و مسیرهای دسترسی) است. نتایج نشان داد از کل مساحت منطقه 36/25 درصد (28/2249 هکتار) دارای پتانسیل و شایستگی متوسط (S2)، 65/28 درصد (2542 هکتار) دارای پتانسیل و شایستگی پایین (S3) و 98/45 درصد (4/4079) هکتار فاقد شایستگی و پتانسیل (N) از لحاظ اکوتوریسمی میباشد. همچنین نتایج نشان داد فاکتورهای منابع آبی، خاک، درصد شیب، ارزش جاذبهای پوشش گیاهی، مسیرهای دسترسی و فاصله تا اماکن جاذبهای از عوامل کاهشدهنده پتانسیل و شایستگی گردشگری و فاکتورهای ارتفاع از سطح دریا، فاصله تا شهر و امکانات رفاهی و همچنین اقلیم (دما) از فاکتورهای افزایشدهنده پتانسیل و شایستگی گردشگری میباشد. مراتع چهارباغ دارای امکانات و پتانسیلهای مناسبی از لحاظ گردشگری بوده و با رعایت اصول گردشگری و حفظ منابعطبیعی میتوان علاوه بر اشتغالزایی و درآمد ساکنان منطقه به حفاظت و توسعهپایدار منطقه کمک کرد.
حمیدرضا وجدانی؛ شاه بختی رستمی؛ مصطفی طالشی؛ اسماعیل علی اکبری؛ محمود جمعه پور
دوره 26، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 800-808
چکیده
مراتع از جمله منابع طبیعی هستند که باوجود قرار گرفتن در گروه منابع تجدیدپذیر به دلیل بهرهبرداری نامناسب در بسیاری از مناطق جهان بهسوی ناپایداری و تخریب رفتهاند. این تحقیق درصدد جستجوی راههای حفاظت از مراتع در استان همدان بوده است. کلیت روش این تحقیق توصیفی و تحلیلی بوده و عمدتاً از روشهای کیفی بهره برده و بر رویکرد مشارکتی ...
بیشتر
مراتع از جمله منابع طبیعی هستند که باوجود قرار گرفتن در گروه منابع تجدیدپذیر به دلیل بهرهبرداری نامناسب در بسیاری از مناطق جهان بهسوی ناپایداری و تخریب رفتهاند. این تحقیق درصدد جستجوی راههای حفاظت از مراتع در استان همدان بوده است. کلیت روش این تحقیق توصیفی و تحلیلی بوده و عمدتاً از روشهای کیفی بهره برده و بر رویکرد مشارکتی جهت افزایش صحت و تعمیق نتایج تأکید داشته است. روش تحلیل استراتژیکSWOT به جهت توانایی در تهیه چهارچوبی مستدل برای تدوین راهکارها در تحقیق مورد استفاده قرار گرفتهاست. در بسیاری از تحقیقات جهت شناسایی عناصرSWOT (شامل قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدها) و نیز تعیین راهکارها به بررسی مطالعات قبلی و یا نظرات خود محقق اکتفا میشود، اما در این تحقیق جهت تعیین عناصرSWOT و شناسایی راهکارها، مجموعهای از روشها شامل: برگزاری یک جلسه «طوفان فکری»، برگزاری8 کارگاه PRA و تکمیل15 پرسشنامه تعیین عناصرSWOT توسط خبرگان استفاده شده است. در مرحله بعد، کمّیسازی این عناصر با روش «تحلیل سلسلهمراتبی» و تکمیل18 پرسشنامه مقایسه زوجی توسط خبرگان در مقیاس «الساعتی» انجام گرفته که این روش ترکیبی ازSWOT با AHP است. بهاین ترتیب در قالب ماتریسSWOT مجموعاً 20 عنوان راهکار معرفی شد. اهم راهبردهای ارائه شده شامل: لزوم مشـارکت همه جانبه و رکن قرار گرفتن دیدگاههای مردم، بازســازی اعتماد دولـتـ ملت در رابطه با اداره منابع طبیعی، بهرهگیری از توان سازمانها و تشکلهای مردمنهاد، استفاده از فنون جدید و شبکههای اجتماعی در راستای حفاظت مراتع، تقسیم قدرت و عدم تمرکز در مدیریت و تصمیمگیری برای منابعطبیعی و توزیع بهتر و بیشتر نیروهای عملیاتی در واحدهای اداری خردتر، مانند دهستان است. ایجاد «مهندسان ناظر منابع طبیعی» و حمایت از شرکتهای خدمات تخصصی مرتع پیشنهاد شده است.
فرید دادجو؛ اردوان قربانی؛ مهدی معمری؛ محمود بیدارلرد
دوره 25، شماره 3 ، آذر 1397، ، صفحه 577-593
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین تولید روی زمین فرمهای رویشی گندمیان، پهن برگان علفی، بوتهایها و تولید کل با عوامل دما و بارندگی 25 ساله، سال ماقبل نمونهبرداری و سال نمونهبرداری در مراتع هیر و نئور استان اردبیل بوده است. تولید سطح زمین در سه پروفیل ارتفاعی 1446 تا 2750 متر با استفاده از روش قطع و توزین در پلاتهای یک متر مربعی ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین تولید روی زمین فرمهای رویشی گندمیان، پهن برگان علفی، بوتهایها و تولید کل با عوامل دما و بارندگی 25 ساله، سال ماقبل نمونهبرداری و سال نمونهبرداری در مراتع هیر و نئور استان اردبیل بوده است. تولید سطح زمین در سه پروفیل ارتفاعی 1446 تا 2750 متر با استفاده از روش قطع و توزین در پلاتهای یک متر مربعی (جمعاً 330 پلات) نمونهبرداری شد. دما و بارندگی برای هر نقطه با استفاده ازگرادیان محاسبه شد. نتایج نشان داد با گذشت زمان بارندگی کاهش، دما افزایش و میزان تولید کاهش یافته است. همچنین بین دما و بارندگی با تولید فرمهای رویشی و کل رابطه معنیدار (01/0>P) بوده و تولید گندمیان و کل با بارندگی رابطه مستقیم دارند. همچنین بیشترین مقدار تولید پهنبرگان علفی در طبقه میانی و بیشترین تولید بوتهایها در طبقات بالاتر بارندگی سالانه ثبت شد. نتایج اثرات دما نیز نشان داد تولید گندمیان و تولید کل با دما رابطه عکس داشته و بیشترین مقدار تولید پهنبرگان علفی و بوتهایها، بهترتیب در طبقات میانی و پایین دمایی سالانه ثبت شد. با توجه به صحت معادلات رگرسیون نقشههای تولید در محیط GIS تهیه شد. نتایج نشان داد که نقشههای تهیه شده توسط دادههای اقلیمی سال 1394 و 1395 نسبت به دادههای اقلیمی 25 ساله نتیجه بهتری داشته است. از نتایج این مطالعه میتوان در تعادل بین عرضه و تقاضای تولید، زیتوده و شاخص توازن کربن اکوسیستم که یک ابزار بالقوه مهم از نظر توسعه پایدار است و به عنوان شاخص تنش بر محیطزیست ناشی از افزایش مصرف زیتوده است استفاده کرد.
اردشیر پورنعمتی؛ اردوان قربانی؛ جابر شریفی نیارق؛ فرزاد میرزایی آقچه قشلاق؛ معصومه امیرخانی؛ محمود گودرزی
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، ، صفحه 110-125
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین تولید گیاهان مرتعی در قالب تولید کل و فرمهای رویشی علف گندمیها، پهنبرگان علفی و بوتهایها با عوامل ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهات جغرافیایی در مراتع سبلان در محدوده استان اردبیل بوده است. برای تعیین تولید کل سالیانه، از روش قطع و توزین در سطح پلاتهای یک متر مربعی (جمعاً 216 پلات) در محدودهی ارتفاعی ...
بیشتر
هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین تولید گیاهان مرتعی در قالب تولید کل و فرمهای رویشی علف گندمیها، پهنبرگان علفی و بوتهایها با عوامل ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهات جغرافیایی در مراتع سبلان در محدوده استان اردبیل بوده است. برای تعیین تولید کل سالیانه، از روش قطع و توزین در سطح پلاتهای یک متر مربعی (جمعاً 216 پلات) در محدودهی ارتفاعی 1200 تا 2900 متری استفاده شد. از نقشه توپوگرافی، مدل رقومی ارتفاع و از آن طبقات ارتفاعی، شیب و جهات جغرافیایی استخراج و به موقعیت مکانی نمونهها تعمیم داده شد. همبستگی بین فرمهای رویشی و تولید کل با عوامل انتخاب شده با رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد تولید فرمهای رویشی علف گندمیها (01/0P<)، پهنبرگان علفی (01/0P<) و بوتهایها (05/0P<) با عوامل پستی و بلندی رابطه معنیداری دارند، اما بین تولید کل با این عوامل رابطه معنیداری (05/0P>) مشاهده نشد. تولید علف گندمیها، پهن برگان علفیها و تولید کل با شیب رابطه مستقیم دارند، اما تولید بوتهایها با افزایش شیب کاهش پیدا میکند. تولید علف گندمیها با افزایش ارتفاع افزایش پیدا میکند و مقدار آن در جهت شرقی نیز بیشتر از سایر جهات میباشند. تولید پهنبرگان علفی با افزایش ارتفاع کاهش پیدا میکند و در جهت شرقی بیشتر از سایر جهات است. تولید بوتهها و تولید کل در طبقه ارتفاعی میانی بیشتر از سایر طبقات بوده و در جهت شمالی بیشتر از سایر جهات با توجه به مناسب بودن شرایط اکولوژیکی و تخریب کمتر میباشند. هر چند که واضح است ارتفاع، شیب و جهات جغرافیایی بر تغییرات تولید تأثیر دارند، اما چگونگی این تأثیر بخصوص در ارتباط با فرمهای رویشی گیاهان و روند تغییرات نامشخص میباشد. در مجموع با استفاده از نتایج این تحقیق میتوان در مدیریت این مراتع، بخصوص در امر اصلاح و احیاء استفاده نمود.
زهرا جعفری؛ حمید نیک نهاد قره ماخر؛ سمیرا مصری
دوره 23، شماره 4 ، اسفند 1395، ، صفحه 680-688
چکیده
بهمنظور بررسی روند اصلاح و یا تخریب پوشش گیاهی در طول زمان، مطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط چرا و عدم چرای دام در 5 سال انجام گرفت. بررسی تغییرات پوشش گیاهی در داخل و خارج قرق در واحدهای نمونه انجام گرفت. هر واحد نمونه شامل دو ترانسکت موازی توأم با 20 کوادرات است. در داخل هر کوادرات درصد پوشش و درصد ترکیب هر یک از گونهها برآورد ...
بیشتر
بهمنظور بررسی روند اصلاح و یا تخریب پوشش گیاهی در طول زمان، مطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط چرا و عدم چرای دام در 5 سال انجام گرفت. بررسی تغییرات پوشش گیاهی در داخل و خارج قرق در واحدهای نمونه انجام گرفت. هر واحد نمونه شامل دو ترانسکت موازی توأم با 20 کوادرات است. در داخل هر کوادرات درصد پوشش و درصد ترکیب هر یک از گونهها برآورد گردید. تولید گیاهان به روش قطع و توزین با استفاده از کوادراتهای یک متر مربعی اندازهگیری شد. در مقایسه تاج پوشش گیاهی، از نظر آماری تفاوت معنیداری بین داخل و مجاور قرق وجود نداشت. جهت تعیین اثر سال، دادههای سه مؤلفه تاج پوشش، ترکیب و تولید گیاهی تجزیه آماری دادهها در قالب طرح آزمایشی بلوک کاملاً تصادفی انجام گرفت که تفاوت معنیداری بین برداشتهای سالهای مختلف مشاهده نشد. با توجه به اینکه عوامل طبیعی حاکم بر داخل و مجاورقرق یکسان بوده است، از نظر میزان تولید علوفه تفاوت معنیداری بین داخل قرق و مجاور آن وجود داشت. بنابراین کاهش میزان تولید در مجاور قرق، رابطه مستقیمی با شدت بهرهبرداری داشته است. فرم زیستی گونهها بر اساس سیستم رانکایر تعیین شد. بهطوریکه فرم بیولوژیکی غالب در منطقه مورد مطالعه همیکریپتوفیت بود. نتایج نشان داد که هر چند قرق باعث بهبود پوشش گیاهی در مراتع گردیده است ولی تفاوت معنیداری با مجاور قرق نداشت. در صورتیکه از قرق بعنوان یک روش اصلاحی برای پوشش در منطقه استفاده شود، در کوتاه مدت کارساز نخواهد بود. برای احیای سریع این گونه مراتع که عموماً در مناطق خشک قرار گرفتهاند، دخالت مستقیم انسان ضروری است.
صلاح الدین زاهدی؛ مینا بیات؛ فرهنگ قصریانی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 80-91
چکیده
در طی چند دهة گذشته تغییرات وسیعی در کاربری و پوشش اراضی حوزة آبخیز سد قشلاق سنندج روی داده است. مراتع منطقه دچار تغییرات وسیع شده، به کاربریهای دیگر تبدیل و یا کیفیت خود را از دست دادهاند. ادامه این روند علاوه بر کاهش تولید علوفه مراتع و به طبع آن افت تولید محصولات دامی و افزایش بیکاری و مهاجرت به شهر، منجر به افزایش میزان فرسایش ...
بیشتر
در طی چند دهة گذشته تغییرات وسیعی در کاربری و پوشش اراضی حوزة آبخیز سد قشلاق سنندج روی داده است. مراتع منطقه دچار تغییرات وسیع شده، به کاربریهای دیگر تبدیل و یا کیفیت خود را از دست دادهاند. ادامه این روند علاوه بر کاهش تولید علوفه مراتع و به طبع آن افت تولید محصولات دامی و افزایش بیکاری و مهاجرت به شهر، منجر به افزایش میزان فرسایش و تولید رسوب و کاهش حجم مخزن دریاچه سد قشلاق و تقلیل عمر اقتصادی آن خواهد بود. در این مطالعه کوشش بعمل آمد تا سیر تغییرات زمانی در کاربریهای مختلف پوشش زمین در بخشی از حوزة آبخیز سد قشلاق سنندج از سال 1987 و سال 2010 تغییرات در طی مدت 23 سال با استفاده از تفسیر و آنالیز دادههای چندزمانه از سنجندة (TM) ماهوارة لندست5 به نقشه تبدیل گردد. در این راستا از دادههای موجود منطقه و اطلاعات میدانی برداشت شده نیز بعنوان دادة کمکی استفاده گردید. بیشترین میزان تغییر کاربری با مساحت 4857 هکتار کاهش مربوط به کاربری مراتع کلاس2 (با درجه کیفی متوسط) میباشد، در رتبههای بعدی مراتع کلاس3 (با درجه کیفی فقیر) با رقم 2983 هکتار افزایش و اراضی آبی کشاورزی با 1641 هکتار افزایش قرار گرفتهاند. نتایج این مطالعه نشان داد که سطح مراتع متوسط در منطقه کاهش و به مراتع فقیر و اراضی کشاورزی آبی تبدیل شده اند که نشاندهنده چرای شدید در منطقه مورد مطالعه و تبدیل مراتع حریم اراضی کشاورزی و منابع آب به اراضی کشاورزی است.
هاشم کنشلو؛ حسین عامری
دوره 19، شماره 2 ، شهریور 1391، ، صفحه 344-354
چکیده
بهمنظور دستیابی به روابط برخی از رفتارهای فنولوژیکی آتریپلکس گریفیتی با ویژگیهای اقلیمی نظیر دما و بارندگی، بررسی در مراتع کوهستانی منطقه افتر در شمالشرق شهر سمنان برای مدت چهارسال طی سالهای 1380 تا 1383 انجام گردید. در این تحقیق 10 بوته آتریپلکس گریفیتی انتخاب و علامتگذاری شدند. مراحل فنولوژی (جوانهزنی، رشد رویشی، گلدهی، ...
بیشتر
بهمنظور دستیابی به روابط برخی از رفتارهای فنولوژیکی آتریپلکس گریفیتی با ویژگیهای اقلیمی نظیر دما و بارندگی، بررسی در مراتع کوهستانی منطقه افتر در شمالشرق شهر سمنان برای مدت چهارسال طی سالهای 1380 تا 1383 انجام گردید. در این تحقیق 10 بوته آتریپلکس گریفیتی انتخاب و علامتگذاری شدند. مراحل فنولوژی (جوانهزنی، رشد رویشی، گلدهی، رسیدن بذرها و رشد مجدد) در دورههای 15 روزه و صفات زایشی در فواصل زمانی 10-7 روزه اندازهگیری گردیدند. تجزیه و تحلیل آمار هواشناسی و تاریخهای ثبت شده فنولوژی نشان میدهند که رویش آتریپلکس گریفیتی با تغییرات خشکی و دما در فصول مختلف سال متغیر بوده و دو فصل رشد و تولید بذر کاملا" متمایز در سال در این گیاه مشاهده میگردد. اولین دوره رویشی، از اواخر زمستان شروع و تا اواسط مردادماه ادامه داشته و دومین دوره از نیمه دوم مرداد آغاز و در نیمه دوم آذرماه خاتمه مییابد. گلدهی از اردیبهشت و بذردهی از خردادماه شروع میگردد. البته بین جهتهای جغرافیایی نیز بهعلت تفاوت در میزان بارندگی، حرارت و میزان تبخیر، مراحل فنولوژی متفاوت میباشد؛ بهطوریکه مراحل گلدهی و رسیدن بذرها در دامنههای جنوبی بهترتیب در اردیبهشت و تیرماه و در دامنههای شمالی در مهر و آبانماه حادث میگردند. نتایج این تحقیق میتواند مدیران مرتع را در تنظیم تقویم زمانی ورود و خروج دام به مرتع و همچنین فصل استفاده از علوفه در دامنههای مختلف را یاری نماید.
نوراله عبدی؛ حسن مداح عارفی؛ قوام الدین زاهدی امیری
دوره 15، شماره 2 ، شهریور 1387، ، صفحه 269-282
چکیده
دیاکسیدکربن اتمسفر در دهههای اخیر افزایش قابل توجهی داشته است. شیوههای مدیریت اراضی، شرایطی را برای تعدیل افزایش غلظت 2CO فراهم میآورند که طی آن کربن اضافی از طریق ذخیره شدن در بیوماس گیاهی و مواد آلی خاک ترسیب میگردد، این فرایند را اصطلاحاً ترسیب کربن خاکی گویند. اکوسیستمهای مرتعی بهدلیل اینکه نیمی از کل اراضی جهان را ...
بیشتر
دیاکسیدکربن اتمسفر در دهههای اخیر افزایش قابل توجهی داشته است. شیوههای مدیریت اراضی، شرایطی را برای تعدیل افزایش غلظت 2CO فراهم میآورند که طی آن کربن اضافی از طریق ذخیره شدن در بیوماس گیاهی و مواد آلی خاک ترسیب میگردد، این فرایند را اصطلاحاً ترسیب کربن خاکی گویند. اکوسیستمهای مرتعی بهدلیل اینکه نیمی از کل اراضی جهان را دربر گرفتهاند، قابلیت بالایی در ترسیب کربن دارند. گونزارهای ایران با وسعت 17 میلیون هکتار، معادل 10 درصد کل اراضی کشور را پوشش دادهاند و سهم بالایی در ترسیب کربن دارند. بهمنظور بررسی نقش و قابلیت گونزارها در ترسیب کربن، یک منطقه معرف از تیپ گیاهی Astragalus verus-Bromus tomentellus در مراتع مالمیر شهرستان شازند در استان مرکزی انتخاب شد و مقادیر کربن در بیوماس هوایی و زیرزمینی، لاشبرگ و خاک در آن محاسبه گردید. نتایج نشان داد که کل کربن ترسیب شده در واحد سطح، 95/32 تن در هکتار بود و 43/87 درصد از کل ترسیب کربن را کربن آلی خاک تشکیل میداد. نتایج توزیع کربن بیوماس کل نشان داد که ذخیره کربن در بیوماس اندامهای هوایی، بیش از ریشهها بود. نتایج تجزیه همبستگی و رگرسیون گامبهگام نشان داد که ترسیب کربن با ارتفاع و حجم بوتههای گون، بیوماس هوایی، بیوماس زیرزمینی، بیوماس کل، مقدار لاشبرگ و کربن آلی خاک رابطه مثبت و معنیدار داشت. بهطورکلی، میتوان چنین نتیجهگیری کرد که گونزارها قابلیت بالایی در ترسیب کربن دارند و خاک مهمترین مخزن کربن آلی در گونزارهاست.
محمود گودرزی؛ مهدی فرحپور
دوره 14، شماره 3 ، آذر 1386، ، صفحه 432-446
چکیده
این تحقیق به منظور استفاده از قابلیتهای دادههای دورسنجی در جداسازی دیمزارها از مراتع و با استفاده از تقویم زراعی در مناطق نیمه استپی ایران، در منطقهی تهم از استان زنجان به وسعت 5/8032 هکتار انجام شد. ابتدا تقویم زراعت دیم غلات (کاشت، داشت، برداشت) معین شده و وجوه تمایز آن با تغییرات پوشش گیاهی طبیعی منطقه در طول سال بررسی گردید. سپس ...
بیشتر
این تحقیق به منظور استفاده از قابلیتهای دادههای دورسنجی در جداسازی دیمزارها از مراتع و با استفاده از تقویم زراعی در مناطق نیمه استپی ایران، در منطقهی تهم از استان زنجان به وسعت 5/8032 هکتار انجام شد. ابتدا تقویم زراعت دیم غلات (کاشت، داشت، برداشت) معین شده و وجوه تمایز آن با تغییرات پوشش گیاهی طبیعی منطقه در طول سال بررسی گردید. سپس تصاویر ماهوارهای مربوط به زمانهایی که بازتاب طیفی دو کاربری، دیم و مرتع به حداکثر رسید تهیه گردید. تصاویر تهیه شده با استفاده از نقشه توپوگرافی 1:50000، GPS و نقاط کنترلی، زمین مرجع و شدند میزان خطای آن برابر 554/0 پیکسل تعیین گردید. برای نقشه پایه از تصاویر پانکروماتیک IRS منطقه (تاریخ 24 مهر ماه سال 1381) استفاده گردید. آشکارسازی تصاویر باندهای چند طیفی با تکنیکـهای مختلف مانند بسط تباین خطی تصاویر، ادغام تصاویر چند طیفی با پانکروماتیک، ترکیب رنگی کاذب و تحلیل مؤلفههای اصلی انجام شد. برای تحلیل تصاویر از شاخصهای پوشش گیاهی (48 شاخص)، طبقهبندی نظارت شده (الگوریتمهای بیشینه درستنمایی و جعبهای)، طبقهبندی نظارت نشده و طبقهبندی مؤلفههای اصلی استفاده گردید. میزان صحت نقشههای تهیه شده با روشهای تحلیل تصاویر، به وسیله عملیات روی هم گذاری نقشههای تهیه شده با نقشه پایه (واقعیت زمینی) انجام شد. با بررسی کلی نتایج بدست آمده از روشهای مختلف تحلیل تصاویر، اراضی مرتع (در نقشه پایه) با مرتع در دادههای رقومی دارای هم پوشانی حدود 50 درصد هستند. این هم پوشانی در اراضی دیم بسیار پایینتر بوده و حدود 15 درصد است. تداخل اراضی دیم و مرتع با کاربریهای دیگر نظیر اراضی کشاورزی آبی، خاک لخت (مناطق فاقد پوشش گیاهی) و مسکونی بسیار کم است. همچنین نتایج حاصل بیانگر اینست که دقت روشهای تحلیل تصاویر بسیار پایین بوده و تفکیک دیمزارها و مراتع با روشهای یاد شده امکانپذیر نیست، ولی اراضی دیم در تصاویر پانکروماتیک با اشکال هندسی، نقش، شکل و بافت مشخص بوده و قابل تفکیک میباشند.
جمشید خطیرنامنی
دوره 14، شماره 1 ، خرداد 1386، ، صفحه 88-96
چکیده
منطقه مورد مطالعه در کیلومتر 50 جاده مرزی داشلی برون به مراوه تپه استان گلستان در فاصله 2 کیلومتری شمال رودخانه اترک و مرز ایران و ترکمنستان واقع شده است. اراضی منطقه شور با زهکشهای داخلی و خارجی ضعیف و خاک عمیق که ارتفاع آن ازسطح دریا 70 متر، بارندگی سالیانه180 میلیمترومتوسط تبخیر سطحی 1900 میلیمتر میباشد.مرتع چات از نظر اقلیمی جزو ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در کیلومتر 50 جاده مرزی داشلی برون به مراوه تپه استان گلستان در فاصله 2 کیلومتری شمال رودخانه اترک و مرز ایران و ترکمنستان واقع شده است. اراضی منطقه شور با زهکشهای داخلی و خارجی ضعیف و خاک عمیق که ارتفاع آن ازسطح دریا 70 متر، بارندگی سالیانه180 میلیمترومتوسط تبخیر سطحی 1900 میلیمتر میباشد.مرتع چات از نظر اقلیمی جزو مناطق خشک بشمار میرود. تیپ عمده رویشی مرتع چات را گیاهان یکساله تشکیل میدهند که دربعضی جاها و بهطور پراکنده با گیاهان دائمی از جنسهای Artemesia ، Salsola ، Aeluropus همراه میشوند. به طور کلی مراتع چاتدارای یک تیپ گیاهی واحد به نام Poa bulbosa – Annual grass - Annual forbs میباشد. به منظور بررسی روند اصلاح و یا سیر قهقرائی و تخریب پوشش گیاهی در طول زمان، مطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط چرا وعدم چرای دام در 5 سال انجام گرفت. در این بررسی تغییرات پوشش گیاهی درداخل و خارج قرق در واحدهای نمونه انجام گرفت. هر واحد نمونه شامل دو ترانسکت موازی توام با 20 کودرات میباشد. در داخل هرکودرات درصد پوشش تاجی هر یک از گونهها برآورد و درصدهای پوششهای سنگ و سنگریزه، لاشبرگ و خاک لخت نیز یادداشت گردید. تولیدگیاهان نیز به روش قطع وتوزین با استفاده ازکودراتهای یک مترمربعی اندازهگیری شد.در مقایسه تاج پوشش گیاهی، از نظر آماری تفاوت معنیداری بین داخل و مجاور قرق وجود نداشت. جهت تعیین اثر سال، دادههای سه مؤلفه تاج پوشش، ترکیب وتولید گیاهی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی تجزیه آماری و تفاوت معنیداری بین برداشتهای سالهای مختلف مشاهده نشد. باتوجه به اینکه عوامل طبیعی حاکم بر داخل و مجاور قرق یکسان بوده است از نظر میزان تولید علوفه تفاوت معنیداری بین داخل قرق و مجاور آن وجود داشت. بنابراین کاهش میزان تولید در مجاور قرق، رابطه مستقیمی با شدت بهرهبرداری داشته است.نتایج کلی نشان داد که هرچند قرق باعث بهبود پوشش گیاهی درمراتع چات گردیده است، ولی عموما تفاوت معنیداری بامجاور قرق نداشت. این بهبود در کوتاه مدت درمراتع با چرای بی رویه قابل توجه نمیباشد. درصورتی که ازقرق به عنوان یک روش اصلاحی برای پوشش در منطقه استفاده شود، در کوتاه مدت کارساز نخواهد بود. برای احیای سریع این گونه مراتع که عموما درمناطق خشک قرارگرفتهاند، دخالت مستقیم انسان لازم و ضروری است
حسین ارزانی؛ سید مهدی ادنانی؛ حسین بشری؛ مژگان سادات عظیمی؛ حسین باقری؛ مرتضی اکبرزاده؛ سید حسن کابلی
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، ، صفحه 296-313
چکیده
مراتع در اقتصاد کشور، چه از لحاظ تأمین علوفه مورد استفاده دام و چه از دیدگاه حفاظت آب، خاک وخدمات دیگری که به جامعه میدهند. اهمیت ویژهای دارند که مدیریت اصولی این اراضی را ضروری میسازد، بر همین اساس پایش پوشش و تولید مراتع استپی استان قم طی سالهای1378 تا 1383 انجام گردید. در ابتدا با استفاده از منابع در دسترس، رویشگاههای عمده استان ...
بیشتر
مراتع در اقتصاد کشور، چه از لحاظ تأمین علوفه مورد استفاده دام و چه از دیدگاه حفاظت آب، خاک وخدمات دیگری که به جامعه میدهند. اهمیت ویژهای دارند که مدیریت اصولی این اراضی را ضروری میسازد، بر همین اساس پایش پوشش و تولید مراتع استپی استان قم طی سالهای1378 تا 1383 انجام گردید. در ابتدا با استفاده از منابع در دسترس، رویشگاههای عمده استان تعیین و بعد در هر رویشگاه یک منطقه معرف جهت آمار برداری انتخاب گردید. منطقه معرف شامل ناحیهای از تیپ گیاهی است که در بردارندة ترکیبی از عوامل خاکی، اقلیمی، توپوگرافی و پوشش گیاهی و نماینده کل تیپ گیاهی باشد. سپس در هر منطقه معرف عوامل مربوط به پوشش گیاهی(پوشش تاجی و تولید)، در طول 4 ترانسکت 400 متری در 60پلات 2 مترمربعی اندازهگیری شد. دادههای بدست آمده از اندازهگیریهای میدانی نشان داد که مراتع این مناطق در مجموع دارای پوشش تاجی کم و تولید ناچیز میباشند. گیاهان علوفهای طبقه یک در ترکیب نباتی وجود نداشته و یا درصد خیلی کمی از پوشش گیاهی را به خود اختصاص میدهند. نتایج نیز نشان داد که همبستگی قوی بین درصد پوشش گیاهی و تولید علوفه گونههای تحت مطالعه وجود دارد( 01/0>P). همچنین روابط حاصل طی سالها و شرایط مختلف محیطی متفاوت بوده و الگوهای رگرسیونی برازش داده شده بر آنها یکسان نمیباشد.
محمد قیطوری؛ ناصر انصاری؛ عباسعلی سندگل؛ مسیب حشمتی
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، ، صفحه 314-323
چکیده
عوامل متعددی باعث تغییرات منفی در وضعیت کیفی و کمی منابع طبیعی میگردد که به سیر نزولی و تخریب شدید خاک و پوشش گیاهی و در نهایت باعث کاهش درآمد بهره برداران، وقوع سیلابهای مخرب، مهاجرت روستاییان و عشایر به شهر و فقر بهرهبردار منجر میگردد. هدف از اجرای این طرح، شناخت عوامل موثر در تخریب و الویت بندی هر یک، جهت برنامهریزی و کاهش ...
بیشتر
عوامل متعددی باعث تغییرات منفی در وضعیت کیفی و کمی منابع طبیعی میگردد که به سیر نزولی و تخریب شدید خاک و پوشش گیاهی و در نهایت باعث کاهش درآمد بهره برداران، وقوع سیلابهای مخرب، مهاجرت روستاییان و عشایر به شهر و فقر بهرهبردار منجر میگردد. هدف از اجرای این طرح، شناخت عوامل موثر در تخریب و الویت بندی هر یک، جهت برنامهریزی و کاهش روند تخریب در استان کرمانشاه است . به منظور اجرای این تحقیق ابتدا کلیه آمار و اطلاعات مربوط به پوشش گیاهی و نقشه های پایه از گذشته تا حال جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفت ،بعد بر اساس تقسیمات آب و هوایی هانری پابو نقشه مناطق رویشی استان کرمانشاه بدست آمد و استان به چهار زیر ناحیه آب و هوایی جنگلهای خشک، نیمه استپی گرم، نیمه استپی سرد و کوههای مرتفع تقسیم گردید و بر مبنای نقشه شناخت مناطق اکولوژیک استان کرمانشاه مناطق الگو (در زیر منطقه جنگلهای خشک دو منطقه بوژان و جوانرود ،در زیر منطقه نیمه استپی گرم منطقه گندمبان، زیر منطقه نیمه استپی سرد منطقه مرکزی سنقر و کلیایی و در زیر منطقه کوههای مرتفع، کوه سیفله پرو تعیین گردیده) روی نقشه مناطق رویشی مشخص شد و در هر منطقه وضعیت پوشش گیاهی منابع طبیعی همراه با مناطق شاهد و آمار مربوط به سالهای گذشته مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت . در مرحله بعد پرسشنامههای کارشناسی، مناطق، روستا یا عشایر و خانوار تکمیل گردید. برای هر منطقه معرف یک پرسشنامه منطقه و حداقل سه پرسشنامه روستا یا عشایر و در هر روستا ده پرسشنامه خانوار (خانوارها به صورت تصادفی انتخاب شده) تکمیل گردید. در نهایت تمامی اطلاعات مربوط به عملیات صحرایی ، پرسشنامه ها و آمارهای جمع آوری شده با استفاده از روش آماری رگرسیون و فراوانی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت وعوامل موثردر تخریب و سهم هر یک در مراتع استان بدست آمد. نتایج بدست آمده نشان داد که در مناطق مرتعی استان، تبدیل کاربری منابع طبیعی ، افزایش تعداد دام و چرای زودرس به ترتیب بیشترین سهم تخریب را به خود اختصاص داده و عواملی مانند نزاع و دعوای قومی و طرح مرتعداری کمترین نقش را در تخریب مراتع ایفا میکنند.
حسین توکلی؛ عباسعلی سند گل؛ یوسف علی گریوانی
دوره 13، شماره 2 ، شهریور 1385، ، صفحه 69-73
چکیده
بروموس Bromus tomentellus گونه ای چند ساله از خانواده گندمیان است که سازگاری خوبی را در شرایط اقلیمی شمال خراسان به عنوان یک گونه مرتعی در احیاء و اصلاح مراتع تخریب شده و نیز ایجاد مراتع دست کاشت نشان داده است. از آنجا که اطلاعات منطقه ای در خصوص نحوه مدیریت آن در دسترس نیست، در این طرح مقاومت به چرای گیاه تحت تاثیر شدتهای مختلف چرایی: شدید، ...
بیشتر
بروموس Bromus tomentellus گونه ای چند ساله از خانواده گندمیان است که سازگاری خوبی را در شرایط اقلیمی شمال خراسان به عنوان یک گونه مرتعی در احیاء و اصلاح مراتع تخریب شده و نیز ایجاد مراتع دست کاشت نشان داده است. از آنجا که اطلاعات منطقه ای در خصوص نحوه مدیریت آن در دسترس نیست، در این طرح مقاومت به چرای گیاه تحت تاثیر شدتهای مختلف چرایی: شدید، ملایم، خفیف و عدم چرا به عنوان شاهد طی سه سال اعمال چرا و یکسال استراحت دهی مرتع در یک مرتع دست کاشت در ایستگاه تحقیقات سیساب بجنورد بررسی گردید. واکنش گیاه به چرا با اندازه گیری تولید کل مرتع و تعداد بوته در واحد سطح اندازه گیری شد. بر اساس دادههای حاصل تولید مرتع در طول سالهای مختلف متفاوت و تابعی از میزان بارندگی بود. از نظر واکنش به شدت چرا این گیاه کاهش عملکردی را در تیمار تحت چرای شدید در سال سوم نشان داد که البته این کاهش عملکرد با یک سال استراحت دهی مرتع جبران گردید. تعداد بوته در واحد سطح مرتع در طول دوره آزمایش در تمام تیمارها کاهش پیدا نمود، ولی این کاهش در تیمار تحت چرای شدید محسوس تر بود. نتایج کاربردی این تحقیق میزان تحمل این گیاه را تا حد چرای 45 تا 65 درصد اندامهای هوایی گیاه مشخص و اهمیت اعمال چرای استراحتی را در حفظ تولید و بقاء گیاه نشان می دهد.
خسرو میرآخورلو؛ سید زین العابدین حسینی
دوره 13، شماره 2 ، شهریور 1385، ، صفحه 127-138
چکیده
برآورد میزان تولید علوفه گیاهان مرتعی یکی از ابزارهای مهم مدیریت مراتع میباشد. در این تحقیق با بررسی عوامل محیطی موثر در میزان تولید علوفه گیاهان مرتعی و دادههای ماهواره ای، مدل برآورد تولید علوفه برای مراتع دماوند تهیه شده است. به این منظور ازدادههای سنجنده TM ماهواره لندست 5 برای بدست آوردن شاخص گیاهی NDVI برای محاسبه مقدار سبزینه ...
بیشتر
برآورد میزان تولید علوفه گیاهان مرتعی یکی از ابزارهای مهم مدیریت مراتع میباشد. در این تحقیق با بررسی عوامل محیطی موثر در میزان تولید علوفه گیاهان مرتعی و دادههای ماهواره ای، مدل برآورد تولید علوفه برای مراتع دماوند تهیه شده است. به این منظور ازدادههای سنجنده TM ماهواره لندست 5 برای بدست آوردن شاخص گیاهی NDVI برای محاسبه مقدار سبزینه گیاهان مرتعی منطقه استفاده شد. برای ارزیابیهای کمی و کیفی پوشش گیاهی از روش آماربرداری تصادفی لایه ای، ترانسکت خطی و محاسبه اندازه پلاتها از روش حداقل سطح و نمودار گونهها تعیین شد. در مجموع 28 ترانسکت50 متری و 280 قطعه نمونه یک متر مربعی (درهر ترانسکت 10 قطعه نمونه) برای اندازه گیریهای مورد نیاز و جمع آوری اطلاعات انتخاب شد. برای تهیه مدل از عوامل محیطی موثر در میزان تولید علوفه گیاهان مرتعی نظیر شیب، ارتفاع، جهت، متوسط بارندگی، دما و تبخیر سالانه و شاخص گیاهی NDVI استفاده شد. با تهیه نقشه عوامل ذکر شده برای حوزه دماوند و تجزیه و تحلیل آماری دادهها، عوامل محیطی با اثر کم یا بی اثر حذف گردید و در نهایت با دخالت دادن سه عامل شیب، بارندگی و شاخص گیاهی NDVI رابطه زیر برای تخمین میزان علوفه قابل دسترس دام در حوزه بدست آمد. میانگین ارزش استاندارد مقادیر علوفه برآورد شده از مدل برابر 38% و ارزش استاندارد انحراف معیار مقادیر علوفه(St. D.) برابر 97% میباشد. نزدیک بودن میانگین ارزش استاندارد مقادیر علوفه برآورد شده از مدل به صفر و نزدیک بودن ارزش استاندارد انحراف معیار مقادیر علوفه(St. D.) به عدد یک نمایانگر اعتبار و کارآیی نسبتا خوب مدل در تخمین علوفه مراتع منطقه محسوب میشود.
جمشید خطیرنامنی
دوره 12، شماره 3 ، آذر 1384، ، صفحه 311-334
رضا حسین پوری؛ علی اکبر مهرابی
دوره 11، شماره 2 ، شهریور 1383، ، صفحه 119-136
ابوالقاسم دادرسی؛ ناهید سبزواری
دوره 9، شماره 3 ، آذر 1381، ، صفحه 1197-1202