سعید عبدالله زاده؛ مرضیه رضایی؛ رسول مهدوی
دوره 31، شماره 2 ، مرداد 1403، ، صفحه 204-218
چکیده
سابقه و هدف پراکنش گیاهان در رویشگاههای مختلف، تحت تأثیر شرایط محیطی و ادافیکی است. شناسایی روابط بین عوامل خاکی و پوشش گیاهی و اینکه این گونه در مناطق با چه ویژگیهای خاک پراکنده هستند از اهداف مهم این پژوهش است. گام برداشتن در این مسیر باعث میگردد از اضمحلال رویشگاهها جلوگیری و کمک شایانی به احیای مناطق آسیب دیده شود.مواد ...
بیشتر
سابقه و هدف پراکنش گیاهان در رویشگاههای مختلف، تحت تأثیر شرایط محیطی و ادافیکی است. شناسایی روابط بین عوامل خاکی و پوشش گیاهی و اینکه این گونه در مناطق با چه ویژگیهای خاک پراکنده هستند از اهداف مهم این پژوهش است. گام برداشتن در این مسیر باعث میگردد از اضمحلال رویشگاهها جلوگیری و کمک شایانی به احیای مناطق آسیب دیده شود.مواد و روشها بدین ترتیب ابتدا اقدام به تعیین سه منطقه معرف به روش فیزیونومیک- سیستماتیک مناطق معرف در رویشگاه آنقوزه گردید. سپس منطقه با درصد پوشش کمتر از 15 درصد منطقه کمتراکم، منطقه بین 15- 30 درصد پوشش منطقه معرف متوسط و درصد پوششگیاهی بیش از 30 درصد نیز منطقه معرف دارای تراکم بالا در نظر گرفته شد. در هر منطقه معرف، 8 ترانسکت 1000 متری، به روش تصادفی سیستماتیک و بهطور عمود بر هم در نظر گرفته شد. با توجه به اینکه منطقه دارای شیب بود به دلیل لحاظ کردن تغییرات شیب در نمونهبرداری، در هر منطقه معرف از نمونهبرداری کوادرات توأم با ترانسکت استفاده شد. اندازه پلات به روش حداقل سطح تعیین گردید. تراکم گونه در سه منطقه با پلاتهای 2*2 متر مربع و در مجموع 240 پلات اندازهگیری شد. برای تهیه نمونه خاک در روی هر ترانسکت، دو پروفیل خاک به فاصله 500 متر، در مجموع 48 پروفیل حفر و از عمق 0 تا 30 سانتیمتری نمونه خاک تهیه شد. در هر منطقه معرف 3 ترانسکت 1000 متری عمود بر هم قرار داده شده و در هر ترانسکت ده پایه با فاصله 100 متر، صمغ آنها برداشت و پس از جمعآوری به آزمایشگاه آب و خاک دانشگاه هرمزگان منتقل گردید. میزان صمغ هر پایه با ترازوی دیجیتال با دقت 001/0 اندازه گیری شد. مقایسه تولید صمغ آنقوزه در رویشگاهها انجام گردید. تغییرات عوامل ادافیکی در مناطق معرف با تراکمهای کم 8/15، تراکم متوسط 8/27 و تراکم بالا 9/46 پایه در هکتار آنقوزه بوسیله نرمافزار SPSS توسط آزمون GLM آنالیز گردید.نتایج در مناطق با تراکم پایین میزان اسیدیته 4/7 و در منطقه با تراکم متوسط 8/7 و در منطقه متراکم 8 بود. مطابق نتایج مناطقی که آنقوزه متراکم است اسیدیته خاک بالا و در مناطق با تراکم پایین اسیدیته خاک پایین است. این موضوع بیانگر این مطلب است که این گیاه با خاکهای بازی سازگاری بیشتری نشان داد و با اسیدی شدن خاک تراکم آن کاهش یافت. روند تغییر درصد تراکم تحت تأثیر درصد مواد آلی نشان داد مواد آلی بر تراکم آنقوزه اثر مستقیم داشته و با افزایش مواد آلی تراکم این گیاه نیز افزایش خواهد یافت. هنگامی که خاک دارای ضعف مواد آلی باشد تراکم این گیاه نیز به دنبال آن کاهش مییابد. با توجه به تفاوت میانگینها، منطقه کمتراکم دارای کمترین مقدار پتاسیم و در منطقه با تراکم بالا نیز دارای بالاترین میزان پتاسیم است. نتایج میزان کلسیم + منیزیم در منطقه با تراکم کم در کمترین میزان خود قرار داشته و بیشترین مقدار آن در منطقه پرتراکم رویشگاه آنقوزه بود. تعداد پایه آنقوزه در واحد سطح در مناطقی که میزان شن بالاتری داشته افزایش یافته، همچنین تعداد پایه در خاکهای رسی کاهش یافت. این گیاه با خاک شور و اسیدی سازگاری ندارد.نتیجهگیریاگرچه شناخت نیازهای بومشناختی و عملکرد گونههای گیاهی برای انجام فعالیتهای اصلاحی در اکوسیستمهای خشک و بیابانی ضروریست. شهرستان بستک، دارای رویشگاههای متعدد آنغوزه در استان هرمزگان است و این رویشگاهها با دارا بودن توان تولید صمغ، قابلیت ارزآوری و ارزش اقتصادی بالایی برای جوامع محلی دارند. ارتفاع 1900 تا 2500 متر از ویژگیهای رویشگاه آنقوزه در بستک است. این گونه در مناطق با میزان شن، سیلت و اسیدیته بالا توزیع جغرافیایی بیشتری داشته و تراکم آن افزایش یافته و پراکنش این گونه در مناطق رسی کاهش نشان داد. مطابق یافتهها به نظر میرسد این گیاه در خاکهای سبک رویش دارد.
مسلم رستم پور
دوره 30، شماره 3 ، دی 1402، ، صفحه 409-423
چکیده
سابقه و هدفبه نظر میرسد رابطه متقابلی بین کلاسهای وضعیت مرتع و خصوصیات پوشش گیاهی و تنوع زیستی وجود داشته باشد اما در این مورد، اطلاعات اندک و متناقضی وجود دارد. این تحقیق به منظور مقایسه درصد پوشش، لاشبرگ، تراکم و تولید و شاخصهای عددی تنوع زیستی در 11 تیپ گیاهی منطقه حفاظتشده درمیان-سربیشه انجام شد. مواد و روشهاپس از پیمایش ...
بیشتر
سابقه و هدفبه نظر میرسد رابطه متقابلی بین کلاسهای وضعیت مرتع و خصوصیات پوشش گیاهی و تنوع زیستی وجود داشته باشد اما در این مورد، اطلاعات اندک و متناقضی وجود دارد. این تحقیق به منظور مقایسه درصد پوشش، لاشبرگ، تراکم و تولید و شاخصهای عددی تنوع زیستی در 11 تیپ گیاهی منطقه حفاظتشده درمیان-سربیشه انجام شد. مواد و روشهاپس از پیمایش صحرایی و شناسایی تیپهای گیاهی، ۱۱ تیپ گیاهی در کل منطقه قابل تشخیص بود که در آن نمونهبرداری به روش تصادفی-سیستماتیک انجام شد. بدین منظور در هر تیپ گیاهی سه منطقه معرف انتخاب گردید و در هر منطقه معرف سه ترانسکت مستقر و در هر ترانسکت ۲۰ پلات ۴ مترمربعی نمونهبرداری شد. در هر پلات درصد پوشش گیاهی، لاشبرگ، تراکم و تولید اندازهگیری شد. پوشش تاجی و درصد لاشبرگ به روش چشمی برآورد شد. تراکم گیاهی به روش شمارشی و در واحد سطح محاسبه گردید. تولید از طریق اطلاعات پوشش برآورد شد. برای برآورد تولید درختچهایها از روش ادلاید استفاده شد. برای تعیین وضعیت مرتع از روش چهار فاکتوری تعدیل شده استفاده گردید. مؤلفههای اصلی تنوع گونهای شامل غنای گونهای، یکنواختی گونهای و غالبیت گونهای با استفاده از شاخصهای متداول محاسبه شد. همچنین از مدلهای توزیع فراوانی گونهای (عصای شکسته، لوگ نرمال، سری لگاریتمی و سری هندسی) برای بررسی گرافیکی تنوع گیاهی استفاده شد. برای تعیین بهترین برازش توزیع گونهای با هریک از مدلهای آماری، از آزمون کای- اسکور استفاده شد. به منظور مقایسه خصوصیات پوشش گیاهی و مؤلفههای تنوع گونهای در بین ۱۱ تیپ گیاهی مورد مطالعه، از آزمونهای تجزیه واریانس یکطرفه (ANOVA) و چند دامنهای دانکن استفاده شد. نتایجنتایج تحلیل واریانس نشان میدهد که بین ۱۱ تیپ گیاهی مورد مطالعه از لحاظ خصوصیات پوشش گیاهی شامل درصد پوشش گیاهی، درصد لاشبرگ، تراکم گیاهی و تولید علوفه و شاخصهای عددی مربوط به تنوع گونهای شامل غنای گونهای، تنوع گونهای، یکنواختی گونهای و غالبیت گونهای در سطح 01/0 تفاوت معنیداری وجود دارد. مقایسه میانگینها نشان میدهد که بیشترین درصد پوشش گیاهی متعلق به تیپ Stipa barbata - Artemisia aucheri (23/51 درصد) در وضعیت خوب است. تیپ Acantholimon scorpinus - Cousinia eryngioides و Cousinia eryngioides- Eryngium bungei (به ترتیب 27/46 و 44/40 درصد) در وضعیت فقیر در ردههای بعدی هستند. بیشترین تراکم گیاهی متعلق به تیپ Stipa barbata - Artemisia aucheri (157 پایه) در وضعیت خوب و پس از آن تیپ Lactuca orientalis- Eryngium bungei (126 پایه) در وضعیت فقیر میباشد. تیپهای Artemisia aucheri- Astragalus verusدر وضعیت خوب و Acantholimon scorpinus - Cousinia eryngioides در وضعیت فقیر از تنوع گونهای بالاتری برخوردار هستند (شاخص شانون به ترتیب 51/2 و 48/2). دادههای فراوانی گونهای تیپهای Cousinia eryngioides- Eryngium bungei و Lactuca orientalis- Eryngium bungei (با وضعیت فقیر) با مدل لوگ نرمال بیشترین برازش را داشتند که نشاندهنده جوامع با ثبات است. همینطور تیپهای Artemisia aucheri- Astragalus verus و Stipa barbata - Artemisia aucheri که از وضعیت خوب برخوردار هستند، از مدلهای سری لگاریتمی و سری هندسی که نشاندهنده جوامع ناپایدار و شکننده هستند تبعیت میکنند. نتیجهگیرینتایج نشان داد که وضعیت مرتع مستقل از درصد پوشش گیاهی، تولید، تراکم، غنا، تنوع، یکنواختی و غالبیت گونهای است. برخی از تیپهای گیاهی با وجود درصد تاج پوشش، تولید و تراکم بالا باز هم در وضعیت فقیر هستند. در این تحقیق نشان داده شد که تنوع گونهای بالا حتی در وضعیت فقیر مرتع نیز مشاهده میشود و لزوماً نشاندهنده ثبات اکوسیستم مرتعی نخواهد بود، همچنین نمیتوان از روی مدلهای توزیع فراوانی گونهای به وضعیت پایداری اکوسیستم و تنوع زیستی آن پی برد.
محمد قیطوری؛ برزو یوسفی؛ رضا سیاه منصور؛ مسیب حشمتی
دوره 30، شماره 1 ، فروردین 1402، ، صفحه 111-130
چکیده
آتشسوزی بهعنوان عاملی تهدید کننده در منابع طبیعی هر ساله در سطح وسیعی رخ میدهد. هدف از این تحقیق تعیین اثرات کمی و کیفی آتشسوزی بر گیاهان مرتعی و تعیین مقاومت گونههای مختلف مرتعی در مقابل آتشسوزی جهت احیای عرصههای مرتعی است. این تحقیق در سایت مرتعی روستای کبوده علیا در شهرستان کرمانشاه انجام شد. این سایت در سال 1396 دچار ...
بیشتر
آتشسوزی بهعنوان عاملی تهدید کننده در منابع طبیعی هر ساله در سطح وسیعی رخ میدهد. هدف از این تحقیق تعیین اثرات کمی و کیفی آتشسوزی بر گیاهان مرتعی و تعیین مقاومت گونههای مختلف مرتعی در مقابل آتشسوزی جهت احیای عرصههای مرتعی است. این تحقیق در سایت مرتعی روستای کبوده علیا در شهرستان کرمانشاه انجام شد. این سایت در سال 1396 دچار حریق شد. یک مرتع شاهد با ویژگی اکولوژیکی و توپوگرافی مشابه در مجاورت سایت آتشسوزی انتخاب گردید. سپس با تعیین منطقه معرف آتشسوزی و شاهد، به روش تصادفی- سیستماتیک چهار ترانسکت 50 متری و 10 پلات ثابت (1×1 متر مربع) استقرار یافت و طی سه سال (99-1397) اقدام به آماربرداری و ارزیابی تراکم، تولید علوفه، تاج پوشش، وضعیت و گرایش مرتع شد. دادهها با نرم افزار SPSS مورد تجزیه آماری قرار گرفتند و مقایسه میانگینها با آزمون دانکن انجام شد. نتایج نشان داد که بین تیمارهای شاهد و آتشسوزی در سطح 1% اختلاف معنیدار وجود داشت. در هر دو عرصه شاهد و آتشسوزی، فرمهای رویشی گندمیان و پهن برگ علفی چندساله در هر دو عرصه شاهد و آتشسوزی در سطح 1% دارای اختلاف میانگین معنیدار از نظر تراکم و تاجپوشش بودند. آتشسوزی سبب کاهش میانگین تاج پوشش و در نتیجه کاهش میانگین تولید در گندمیان چند ساله و پهن برگهای علفی شد که بیانگر حساسیت آنها در برابر آتشسوزی است. فرم رویشی بوتهای در سطح 1% برای تراکم و 5% برای تاجپوشش دارای تفاوت معنیدار در دو عرصه شاهد و آتشسوزی بود. در عرصه آتشسوزی تراکم، تاج پوشش و تولید گیاهان بوتهای کاهش یافته بود. آتشسوزی تا حدود زیادی باعث تغییر ترکیب گونهای، حذف یا کاهش تراکم و بیوماس گیاهان بوتهای و گیاهان درختچهای شده بود و برعکس آتشسوزی سبب افزایش تراکم، تاج پوشش و تولید در گندمیان یکساله و گیاهان علفی یکساله شد. گونههای مقاوم در مقابل آتشسوزی شامل گندمیان دائمی (Hordeum bulbosum و Elymus hispidus) بودند.
زهرا سلیمانی؛ حنانه محمدی کنگرانی؛ مرضیه رضائی؛ مهناز حسینزاده
دوره 28، شماره 4 ، دی 1400، ، صفحه 787-803
چکیده
مدیریت مشارکتی در حفاظت از اکوسیستمهای بیابانی، به دلیل حساسیت و شکنندگی بالای این اکوسیستمها حائز اهمیت است. بااینحال، توجه ناکافی به موقعیت ذینفعان در شبکه روابط اجتماعی، منجر به شکست آن شده است. لذا شناسایی بازیگران کلیدی در مدیریت مشارکتی اکوسیستمهای بیابانی مهم است. این مطالعه به منظور بررسی انسجام شبکهی همکاری و تعیین ...
بیشتر
مدیریت مشارکتی در حفاظت از اکوسیستمهای بیابانی، به دلیل حساسیت و شکنندگی بالای این اکوسیستمها حائز اهمیت است. بااینحال، توجه ناکافی به موقعیت ذینفعان در شبکه روابط اجتماعی، منجر به شکست آن شده است. لذا شناسایی بازیگران کلیدی در مدیریت مشارکتی اکوسیستمهای بیابانی مهم است. این مطالعه به منظور بررسی انسجام شبکهی همکاری و تعیین بازیگران کلیدی ذینفعان دولتی در دو سطح نهادهای دولتی و مردمی با رویکرد مدیریت مشارکتی انجام شده است. اطلاعات و دادهها از طریق روشهای پیمایشی، مصاحبه و شرکت در جلسات با نمایندگان دستگاهها و جوامع محلی جمعآوری شد. پس از شناسایی 45 نهاد دولتی ذینفع، یک پرسشنامهتحلیل شبکه اجتماعی تهیه و توسط 41 نفر از اعضای جامعه محلی و 34 نفر از نهادهای دولتی تکمیل شد. سپس دادههای تهیه شده وارد نرمافزار مایکروسافت اکسل شده و با استفاده از نرمافزار UCINET6.718 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از دو ماتریس تکوجهی سازمان- سازمان و مردم- سازمان برای ترسیم شبکهها استفاده شد و سپس شاخصهای کلان و خرد شبکه مانند تراکم، مرکزیت بینابینی، نقاط برشی، مرکزیت درجه و مرکزیت بینابینی برای تفسیر شبکهها محاسبه شد. نتایج نشان داد که شاخص تراکم در هر دو شبکهی همکاری سازمان- سازمان (672/0) و مردم- سازمان (77/0) بیشازحد میانگین ارزیابی شده است و بنابراین قابل قبول است. همچنین، ادارهی حفاظت محیطزیست شهرستان قشم دارای بالاترین شاخص مرکزیت بینابینی در بین 45 دستگاه شناساییشده در هر دو شبکهی همکاری است. بنابراین، همکاری بیشتر سازمانهای درگیر در مدیریت مشارکتی منابع طبیعی برای حفاظت و توسعه جنگلهای حرا به منظور کاهش هر نوع آلودگی محیطزیست پیشنهاد میشود.
محسن شعبانی؛ مریم آذرخشی؛ جلیل فرزادمهر؛ مسعود بذرافشان
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، ، صفحه 423-431
چکیده
کاشت گیاهان مقاوم نسبت به شرایط سخت محیطی یکی از راهکارهای مؤثر در احیای اراضی است، بنابراین شناخت آثار کشت گونههای مختلف روی وضعیت خاک و پوشش گیاهی منطقه میتواند راهنمای مناسبی برای کارشناسان جهت انتخاب گونه مناسب باشد. هدف این تحقیق بررسی میزان و نوع تأثیر عملیات اصلاح و احیای مراتع بر خصوصیات خاک و پوشش گیاهی مراتع جنت آباد ...
بیشتر
کاشت گیاهان مقاوم نسبت به شرایط سخت محیطی یکی از راهکارهای مؤثر در احیای اراضی است، بنابراین شناخت آثار کشت گونههای مختلف روی وضعیت خاک و پوشش گیاهی منطقه میتواند راهنمای مناسبی برای کارشناسان جهت انتخاب گونه مناسب باشد. هدف این تحقیق بررسی میزان و نوع تأثیر عملیات اصلاح و احیای مراتع بر خصوصیات خاک و پوشش گیاهی مراتع جنت آباد است. به این منظور در هر یک از مناطق نهالکاری شده توسط Atriplex canescens و Haloxylon aphyllum چهار ترانسکت و در منطقه دارای پوشش طبیعی دو ترانسکت 100 متری با فاصله 100 متر از یکدیگر در نظر گرفته شد. در طول هر ترانسکت 10 پلات 4 متر مربعی مشخص و نمونهبرداری صورت گرفت. در هر پلات اطلاعات پوشش گیاهی شامل درصد تاج پوشش، لاشبرگ، سنگریزه، خاک لخت، گونه غالب و تراکم اندازهگیری شد. در ابتدا و انتهای هر ترانسکت پروفیل خاک حفر گردید. نمونهبرداری از خاک در سه عمق30-0، 60-30 و90-60 سانتیمتر صورت گرفت. سپس خصوصیات شیمیایی و فیزیکی نمونههای خاک شامل هدایت الکتریکی، اسیدیته، ماده آلی، فسفر، پتاسیم، ازت، وزن مخصوص ظاهری، درصد رس، سیلت و ماسه نمونههای خاک اندازهگیری شد. دادههای جمعآوری با استفاده از آزمون T مستقل توسط نرمافزارSPSS، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد کشت آتریپلکسکانسنس موجب افزایش درصد پوشش گیاهی، تراکم، پتاسیم عمق اول و سوم در سطح اعتماد 99% و افزایش نیتروژن عمق اول، ماده آلی عمق دوم، هدایت الکتریکی عمق اول و دوم، درصد سیلت عمق اول و سوم در سطح 95% گردیده است. همچنین موجب کاهش اسیدیته خاک و درصد ماسه عمق دوم و سوم در سطح 95% شده است. کشت سیاه تاغ موجب افزایش تراکم پوشش گیاهی، هدایت الکتریکی عمق اول و کاهش درصد رس عمق سوم در سطح 95% نسبت به منطقه شاهد شده است.
نادیا کمالی؛ احمد صادقی پور؛ علیرضا افتخاری
دوره 25، شماره 3 ، آذر 1397، ، صفحه 686-698
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی تغییرات بانک بذر خاک در اجرای عملیات اصلاحی کپهکاری در منطقه سیساب استان خراسان شمالی انجام شد. جهت شناخت پتانسیلهای بانک بذر نمونهبرداری به روش تصادفی- سیستماتیک از دو عمق 5-0 و 10-5 سانتی متری در زمستان 1394 در 40 پلات انجام شد. 2 ترانسکت (به طول پانصد متر) در منطقه کپه کاری شده و 2 ترانسکت (به طول پانصد متر) در منطقه ...
بیشتر
این مطالعه با هدف بررسی تغییرات بانک بذر خاک در اجرای عملیات اصلاحی کپهکاری در منطقه سیساب استان خراسان شمالی انجام شد. جهت شناخت پتانسیلهای بانک بذر نمونهبرداری به روش تصادفی- سیستماتیک از دو عمق 5-0 و 10-5 سانتی متری در زمستان 1394 در 40 پلات انجام شد. 2 ترانسکت (به طول پانصد متر) در منطقه کپه کاری شده و 2 ترانسکت (به طول پانصد متر) در منطقه شاهد (فاقد کپه کاری) مستقر گردید و 10 پلات (یک متر مربعی) به فاصله های 50 متری از هم در امتداد آنها تعیین گردید. جهت بررسی تأثیر عملیات کپهکاری و عمق و همچنین اثر متقابل آنها بر روی خصوصیات بانک بذر خاک از آزمایش فاکتوریل استفاده گردید. در مواردی که اثر متقابل عملیات کپهکاری و عمق معنیدار شد از آزمون t غیر جفتی جهت بررسی مقایسه هر کدام از خصوصیات بانک بذر خاک هر کدام از عمقهای خاک بین منطقه کپهکاری شده و شاهد استفاده شد. همچنین جهت مقایسه هر کدام از خصوصیات بذر خاک بین دو عمق از آزمون t جفتی استفاده گردید. نتایج نشان داد عملیات کپهکاری تأثیر معنیداری بر روی خصوصیات بانک بذر خاک گذاشته است و تراکم، تنوع و غنای گونهای بانک بذر خاک در منطقه کپهکاری بهطور معنیداری بیشتر از منطقه شاهد بود. همچنین تمامی خصوصیات بانک بذر عمق سطحی خاک بهطور معنیداری بیشتر از عمق پایینی بود. نتایج این تحقیق نشان داد که اجرای طرح کپهکاری نه تنها سبب افزایش تولید علوفه در منطقه شده است بلکه تنوع و تراکم بذور در بانک بذر را نیز در این منطقه افزایش داده است که نتیجه نهایی آن بهبود عملکرد اکوسیستم مرتعی خواهد بود.
ابراهیم عطارد؛ ناصر باغستانی؛ جلال برخورداری؛ علی بمان میرجلیلی
دوره 25، شماره 2 ، مرداد 1397، ، صفحه 289-297
چکیده
این مطالعه در آبخوان پخش سیلاب سیریزی بافق استان یزد انجام شد، نمونهبرداری پوشش گیاهی در داخل 4عرصه پخش سیلاب و منطقه همجوار به عنوان شاهد به صورت کاملاً تصادفی انجام شد، به منظور بررسی تغییرات پوشش گیاهی از روش ترانسکت- کوادرات استفاده و تعداد 3 ترانسکت به طول 100 متر و در روی هر ترانسکت 10 پلات 5×5 متری در هر عرصه و منطقه شاهد (اراضی ...
بیشتر
این مطالعه در آبخوان پخش سیلاب سیریزی بافق استان یزد انجام شد، نمونهبرداری پوشش گیاهی در داخل 4عرصه پخش سیلاب و منطقه همجوار به عنوان شاهد به صورت کاملاً تصادفی انجام شد، به منظور بررسی تغییرات پوشش گیاهی از روش ترانسکت- کوادرات استفاده و تعداد 3 ترانسکت به طول 100 متر و در روی هر ترانسکت 10 پلات 5×5 متری در هر عرصه و منطقه شاهد (اراضی مجاور شبکه پخش سیلاب) که جمعاً داخل عرصههای پخش سیلاب 120 پلات و در مناطق شاهد نیز 120 پلات مستقر و پارامترهای درصد تاج پوشش، تراکم و حضورگیاهان موجود در عرصههای پخش سیلاب و شاهد اندازهگیری شد. دادههای دو تیمار عرصه پخش سیلاب و شاهد با استفاده از ْآزمون T در نرم افزار Spps مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، نتایج نشان داد که درصد تاج پوشش،تراکم و درصد حضور گونههای Hammada salicornia, Seidlitzia rosmarinus و همچنین درصد کل تاج پوشش، کل تراکم و درصد کل حضور گونهها نیز در سطح خطای 1 درصد دارای اختلاف معنیدار بودند. میزان درصد پوشش و حضور لاشبرگ نیز واجد تفاوت معنیدار در سطح خطای 5 درصد بود. درصد مجموع گیاهان یکساله ،Zygophyllum europterum ،Salsola yazdiana و Artemisia seiberiدر عرصه پخش سیلاب و شاهد از نظر آماری فاقد اختلاف معنیدار بودند. عملیات پخش سیلاب موجب حضور گونههای Zygophyllum europterum ، Salsola yazdiana وArtemisia seiberi در عرصه شده است. درصد پوشش گیاهی این گونهها در وضعیت فعلی اندک است، ولی با تکرار آبگیری در محدوده پخش سیلاب، ممکن است تغییرات مشهودی در ترکیب گیاهی عرصه در بلند مدت حاصل آید.
مریم دانشگر؛ رضا عرفانزاده؛ حسن قلیچ نیا
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، ، صفحه 503-512
چکیده
در روش جوانهزنی که روشی مرسوم جهت مطالعه بانک بذر خاک است، همه بذرها قادر به جوانهزنی نبوده و این روش در شناسایی گونههایی با بذرهای خفته ناکارامد است. بنابراین کاربرد تیمارهای مناسب در کنار روش جوانهزنی به منظور شکست خواب بذرها جهت ارزیابی دقیق خصوصیات بانک بذر خاک یک امر ضروری است. این تحقیق با هدف مقایسه تراکم، غنای گونهای ...
بیشتر
در روش جوانهزنی که روشی مرسوم جهت مطالعه بانک بذر خاک است، همه بذرها قادر به جوانهزنی نبوده و این روش در شناسایی گونههایی با بذرهای خفته ناکارامد است. بنابراین کاربرد تیمارهای مناسب در کنار روش جوانهزنی به منظور شکست خواب بذرها جهت ارزیابی دقیق خصوصیات بانک بذر خاک یک امر ضروری است. این تحقیق با هدف مقایسه تراکم، غنای گونهای و سرعت جوانهزنی بذرهای بانک بذر خاک با استفاده از تیمارهای شیمیایی مختلف شکست خواب بذر انجام شد. نمونهگیری از خاک منطقه قرق پلور در اوایل فروردین ماه سال 1391 به شکل تصادفی- سیستماتیک انجام گردید. تعداد 10 پلات 4 متر مربعی در طول دو ترانسکت در منطقه مستقر گردید و نمونههای خاک از دو عمق (5-0 و 10-5 سانتیمتر) به وسیله اوگر برداشت شد. سپس نمونههای خاک به پنج قسمت مساوی تقسیم و هر قسمت پس از تیمار به صورت خیساندن خاک در محلول اسید جیبرلیک (ppm 500) به مدت 48 ساعت، H2O2 (1%) به مدت 48 ساعت، KNO3 (1/0% و 2/0%) به مدت 72 ساعت و تیمار شاهد مورد کشت قرار گرفتند. به مدت سه ماه تمامی بذرهای جوانه زده به صورت هفتگی در گلخانه شناسایی و شمارش شدند. برای اندازهگیری اثرات تیمارهای شکست خواب، عمق و اثرات متقابل این دو بر تراکم و غنای گونهای بانک بذر از آزمون (GLM) و جهت مقایسه سرعت جوانهزنی در بین تیمارها از آزمون (ANOVA) استفاده شد. جهت بررسی تاثیر عمق نمونه برداری بر ذخیره بذری خاک در هر یک از تیمارها از آزمون t جفتی استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین تراکم بذر در متر مربع عمق سطحی خاک در تیمار اسید جیبرلیک (2/4827 عدد) به طور معنی داری بیشتر از تیمارهای پراکسید هیدروژن (7/942 عدد)، نیترات پتاسیم 1/0 درصد (8/382 عدد)، نیترات پتاسیم 2/0 درصد (6/356 عدد) و تیمار شاهد (4/585 عدد) بود. همینطور در عمق پائینی خاک بیشترین تراکم معنی دار بذور به ترتیب مربوط به تیمار اسید جیبرلیک و پراکسید هیدروژن بود. میانگین غنای گونهای در عمق اول و دوم تیمار اسید جیبرلیک به ترتیب 9/2 و 9/1و در تیمار پراکسید هیدروژن به ترتیب 6/2 و 7/1 به طور معنی داری بیشتر از سایر تیمارها بدست آمد (P<0.05). همچنین نتایج نشان داد که سرعت جوانهزنی بذرها در تیمار اسید جیبرلیک با اختلاف معنیداری بیشتر از بقیه تیمارها بود (P<0.05). به طور کلی نتیجهگیری شد که کاربرد تیمارهای شیمیایی شکست خواب بذر همچون اسید جیبرلیک در ارزیابی بانک بذر خاک به روش جوانهزنی میتواند منجر به ارتقای کیفیت نتایج گردد.
مجتبی عیدی؛ عطااله ابراهیمی؛ اسماعیل اسدی؛ هرمز سهرابی؛ حمزه علی شیرمردی
دوره 21، شماره 3 ، آذر 1393، ، صفحه 455-465
چکیده
بهمنظور مقایسه روشهای فاصلهای اندازهگیری تراکم از نظر صحت، دقت، زمان و کارایی در الگوی پراکنش تصادفی عرصهای، مطالعاتی در منطقه کرسنک واقع در بخش شرقی شهرستان شهرکرد بر روی چهار گونه گیاهی مناسب انجام شد. عرصه مطالعاتی با مساحت 32000 مترمربع (200×160) به هشت محدوده 4000 مترمربعی (100×40) تقسیمبندی شد. تعداد کل افراد هر گونه ...
بیشتر
بهمنظور مقایسه روشهای فاصلهای اندازهگیری تراکم از نظر صحت، دقت، زمان و کارایی در الگوی پراکنش تصادفی عرصهای، مطالعاتی در منطقه کرسنک واقع در بخش شرقی شهرستان شهرکرد بر روی چهار گونه گیاهی مناسب انجام شد. عرصه مطالعاتی با مساحت 32000 مترمربع (200×160) به هشت محدوده 4000 مترمربعی (100×40) تقسیمبندی شد. تعداد کل افراد هر گونه در هر محدوده بهطور کامل شمارش شده و بهعنوان پایهای برای شبیهسازی قرار گرفت. شبیهسازی 8 محدوده 4000 مترمربعی در نرمافزار Stochastic Geometry انجام گردید. روشهای فاصلهای مورد مقایسه عبارت بودند از: روش نزدیکترین همسایه، نزدیکترین فرد، نزدیکترین سومین فرد، زوجهای تصادفی، یک چهارم نقطه مرکزی، زاویه منظم، چارک سرگردان و ترانسکت متغیر و روش شمارش دقیق تعداد افراد هر گونه در هر محدوده که بهعنوان شاهد انتخاب گردید. گونههایی که با توجه به منطقه مورد مطالعه انتخاب شد شامل: Astragalus effuses (L.)، Eryngium billardieri (F.Delaroche.)،Boiss. & Housskn.)) Astragalus rhodosemius و Astragalus verus (Olivier.) بود. الگوی توزیع جوامع گیاهی مناطق مورد بررسی با دو شاخص هاپکینز و ابرهارت مشخص گردید. بهمنظور بررسی صحت، اختلاف نسبی تراکم برآورده شده در هر روش با شاهد (خطای برآورد تراکم) محاسبه شده و بهمنظور مقایسه دقت روشها از آزمون چند دامنهای دانکن استفاده شد. برای محاسبه کارایی از انحراف معیار و زمان بهعنوان معیارهای اصلی استفاده گردید. نتایج نشان داد اگر در برآورد تراکم معیار زمان بهعنوان شاخصی از هزینه مد نظر باشد روشهای نزدیکترین فرد و نزدیکترین همسایه، در توجه به اهمیت معیار صحت روش زوج تصادفی و در توجه به معیار دقت میتوان روش ترانسکت متغیر را بهعنوان کاراترین روش دانست.
زینب جعفریان؛ منصوره کارگر؛ جمشید قربانی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، ، صفحه 234-236
چکیده
تغییرات مکانی و ناهمگنی پراکنش جغرافیایی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاکهای اکوسیستمهای مرتعی و به تبع آن تغییرات پوشش گیاهی تحت تاثیر مجموعهای از عوامل فیزیکی و زیستی شامل مدیریتهای گوناگون مرتع، میکروکلیمای خاک و توپوگرافی است. لذا تحقیق فوق با هدف بررسی تغییرات مکانی تولید، تراکم و درصد تاج پوشش درمنه کوهی در راستای ...
بیشتر
تغییرات مکانی و ناهمگنی پراکنش جغرافیایی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاکهای اکوسیستمهای مرتعی و به تبع آن تغییرات پوشش گیاهی تحت تاثیر مجموعهای از عوامل فیزیکی و زیستی شامل مدیریتهای گوناگون مرتع، میکروکلیمای خاک و توپوگرافی است. لذا تحقیق فوق با هدف بررسی تغییرات مکانی تولید، تراکم و درصد تاج پوشش درمنه کوهی در راستای تغییرات برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک انجام شد. بدین منظور نمونهگیری در مراتع واوسر به صورت تصادفی– سیستماتیک با استقرار 5 ترانسکت 100 متری با فواصل 100 متر از هم و سپس در روی هر ترانسکت به فاصله 10 متر ازهم یک پلات به ابعاد 2 متر مربعی مستقر شد. در مجموع از منطقه 150 نمونه برداشت و با ترکیب نمونهها 50 نمونه نهایی حاصل شد. همچنین در هر پلات درصد تاج پوشش و تراکم گونه درمنه کوهی و میزان تولید آن از روش قطع و توزین اندازهگیری شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیلهای زمینآماری در نرمافزارGS+ نشان داد که از میان متغیرهای مورد مطالعه خاک، درصد رس به میزان 82 درصد و از میان متغیرهای گیاهی تراکم درمنه به میزان 53 درصد دارای بالاترین ضریب تغییرات هستند. دامنه تاثیر تغییرنماها از حدود 2/196 متر برای تولید تا 910 متر برای درصد رطوبت، درصد آهک، هدایت الکتریکی و درصد تاج پوشش در نوسان است. نتایج اعتبارسنجی مدلهای اعمال شده نشان داد که مدل ویژگیهای درصد آهک، تراکم و تولید درمنه کوهی ناحیهای بودند و داری وابستگی مکانی قابل استفاده در روش کریجینگ میباشند.
مریم حاجی محمد ابراهیم زنجانی؛ حسین ارزانی؛ نعمتاله خراسانی؛ نوید ضیایی
دوره 19، شماره 2 ، شهریور 1391، ، صفحه 191-202
چکیده
تعیین مناطق حفاظتشده یکی از روشهای مدیریتی مراتع جهت بهبود، توسعه پایدار و غنای ترکیب گیاهیست. این تحقیق به منظور بررسی اثرهای حفاظت بر روی برخی از فاکتورهای گیاهی در بخشی از منطقه حفاظتشده ورجین واقع در استان تهران که از سال 1361 مورد حفاظت و قرق قرار گرفته بههمراه مراتع تحت چرای مجاور آن مورد مطالعه قرار گرفته است. بدین ...
بیشتر
تعیین مناطق حفاظتشده یکی از روشهای مدیریتی مراتع جهت بهبود، توسعه پایدار و غنای ترکیب گیاهیست. این تحقیق به منظور بررسی اثرهای حفاظت بر روی برخی از فاکتورهای گیاهی در بخشی از منطقه حفاظتشده ورجین واقع در استان تهران که از سال 1361 مورد حفاظت و قرق قرار گرفته بههمراه مراتع تحت چرای مجاور آن مورد مطالعه قرار گرفته است. بدین منظور ابتدا دو تیپ گیاهی در منطقه حفاظتشده و دو تیپ مشابه آن در خارج از منطقه حفاظتشده که در مجاورت یکدیگر قرار داشتند انتخاب و در مناطق معرف هر تیپ 4 ترانسکت 300 متری مستقر شد و در طول هر ترانسکت10 پلات یک مترمربعی با فاصله 30 متر از یکدیگر و به صورت تصادفی- سیستماتیک مورد نمونهبرداری قرار گرفت. در هر پلات لیست گونهها یادداشت و فاکتورهای پوشش گیاهی، تراکم، ترکیب و تولید (به روش قطع و توزین) مورد اندازهگیری قرار گرفت و نمونههای برداشت شده در دو حالت تر و خشک توزین گردیدند. پس از حصول اطمینان از توزیع نرمال دادهها، عوامل مورد اندازهگیری توسط آزمون T مستقل مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که اختلاف میانگین تمامی عوامل مورد اندازهگیری در تیپ (Me Pe – As br) بجز ترکیب گونههای کلاس III غیرقابل چرای دام و تراکم گونههای کلاسII و III معنیدار میباشد. همچنین در تیپ (Fe ov–As br) بجز تراکم گونههای کلاس I وIII قابل چرا و غیرقابل چرای دام بقیه فاکتورها معنیدار بود. (p<%5)
جمال ایمانی؛ علی طویلی؛ عیسی بندک؛ بهرام قلینژاد
دوره 17، شماره 3 ، آبان 1389، ، صفحه 393-401
چکیده
ارزیابی پوشش گیاهی یکی از موارد مهم برای مدیریت صحیح مراتع میباشد. به همین منظور درصد پوشش تاجی، تولید و تراکم گیاهان در 4 منطقه مرجع (گورستان)، مرتع خصوصی، منطقه کلید و منطقه بحرانی (مجاور روستا) مورد بررسی قرار گرفت. در هر کدام از منطقه یادشده، 5 ترانسکت 100 متری به فاصله 20 متر از هم (به دلیل وضع پراکنش و تراکم گیاهان) و در امتداد هر ...
بیشتر
ارزیابی پوشش گیاهی یکی از موارد مهم برای مدیریت صحیح مراتع میباشد. به همین منظور درصد پوشش تاجی، تولید و تراکم گیاهان در 4 منطقه مرجع (گورستان)، مرتع خصوصی، منطقه کلید و منطقه بحرانی (مجاور روستا) مورد بررسی قرار گرفت. در هر کدام از منطقه یادشده، 5 ترانسکت 100 متری به فاصله 20 متر از هم (به دلیل وضع پراکنش و تراکم گیاهان) و در امتداد هر ترانسکت 10 پلات 1 متر مربعی با توجه به نوع گونهها و نحوه پراکنش آنها مستقر گردید. بهطوریکه درصد پوشش تاجی، تولید و تراکم گونهها در داخل کوادراتها اندازهگیری شد. بنابراین برای اندازهگیری تولید از روش قطع و توزین استفاده گردید. جهت تجزیه آماری از تجزیه واریانس یک طرفه و آزمون چند دامنه دانکن استفاده گردید. نتایج مبین تفاوت معنیدار بین تولید 4 منطقه در سطح 5 درصد، تراکم در سطح 1 درصد و پوشش در سطح 10 درصد میباشد. نتایج نشان داد که با حرکت از سمت منطقه مرجع به سمت منطقه بحرانی درصد پوشش تاجی، تولید و تراکم گونههای گیاهی به طور چشمگیری کاهش مییابد. بهطوریکه گیاهان خوشخوراک (کلاس I) در منطقه مرجع، گیاهان با خوشخوراکی کمتر در مرتع خصوصی و گونههای با خوشخوراکی کم یا غیرخوشخوراک و مهاجم در منطقه مشترک روستا و بحرانی بیشترین میزان درصد پوشش تاجی، تولید و تراکم را بخود اختصاص دادند. گراسهای دائمی و خوشخورک مانند Bromus tomentellus و Hordeum bulbosum دارای بیشترین درصد پوشش، تولید و تراکم در منطقه مرجع بودند و بهتدریج با افزایش شدت چرا از درصد گونههای خوشخوراک کاسته شد و به درصد گونههای با خوشخوراکی کم و غیرخوشخوراک ازجمله Boisseria squarrosa و Centaurea virgata افزوده شده است. این تحقیق نشان داد که چرای بیش از حد با ایجاد تغییرات منفی در خصوصیات پوشش گیاهی، پایداری اکوسیستمهای مرتعی را به خطر میاندازد.
جمال ایمانی؛ علی طویلی؛ عیسی بندک؛ محمد خسروی
دوره 17، شماره 2 ، شهریور 1389، ، صفحه 234-242
چکیده
طرحهای پخش سیلاب با اهداف مختلفی اجرا میشوند که یکی از آنها افزایش پوشش گیاهیست. پخش سیلاب باعث افزایش رطوبت خاک و در نتیجه افزایش علوفه تولیدی میشود. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرهای پخش سیلاب در تغییرات کمی پوشش گیاهی میباشد. این بررسی در آبخوان میهم قروه انجام شد. با توجه به اینکه در هر بار بارندگی منجر به ایجاد سیلاب، ...
بیشتر
طرحهای پخش سیلاب با اهداف مختلفی اجرا میشوند که یکی از آنها افزایش پوشش گیاهیست. پخش سیلاب باعث افزایش رطوبت خاک و در نتیجه افزایش علوفه تولیدی میشود. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرهای پخش سیلاب در تغییرات کمی پوشش گیاهی میباشد. این بررسی در آبخوان میهم قروه انجام شد. با توجه به اینکه در هر بار بارندگی منجر به ایجاد سیلاب، 6 عرصه آبگیری شده و در 2 عرصه مجاور آبگیری صورت نمیگیرد، بنابراین 6 عرصه بهعنوان منطقه پخش سیلاب و 2 عرصه بهعنوان منطقه شاهد در نظر گرفته شد. نمونهبرداریها در داخل 8 قطعه یادشده انجام شد. بدین منظور 5 ترانسکت 100 متری در هر قطعه و بر روی هر ترانسکت 10 پلات 1 مترمربعی با توجه به پراکنش پوشش گیاهی مستقر گردید. درصد تاج پوشش گیاهی و تراکم در داخل پلاتها ثبت شد. همچنین با استفاده از روش قطع و توزین رشد سال جاری گیاهان بهعنوان تولید گیاهی اندازهگیری شد. پس از جمعآوری دادهها، تجزیه آماری با استفاده از آزمون t جفت نشده انجام شد. نتایج نشاندهنده وجود تفاوت معنیدار بین پوشش دو عرصه در سطح 10 درصد و تولید در سطح 5 درصد میباشد. ولی بین تراکم عرصه پخش و عرصه عدم پخش تفاوت معنیداری به لحاظ آماری وجود ندارد. نتایج بدستآمده نشانگر افزایش درصد پوشش تاجی از 91/41 به 18/62 درصد در مجموع قطعات پخش سیلاب در سال مورد مطالعه است. بهطوریکه میزان تولید نیز از 17/467 کیلوگرم در هکتار در عرصه عدم پخش به 17/632 کیلوگرم در هکتار در عرصه پخش سیلاب افزایش یافت. تراکم نیز از 18/1 پایه در متر مربع در عرصه عدم پخش سیلاب به 59/1 پایه در متر مربع در عرصه پخش سیلاب افزایش یافته است. بعضی از گونههای گیاهی که از نظر خوشخوراکی کلاس سه میباشند در عرصه عدم پخش سیلاب نسبت به عرصه پخش افزایش یافتهاند.
علی بمان میرجلیلی؛ قاسمعلی دیانتی تیلکی؛ ناصر باغستانی
دوره 15، شماره 3 ، آذر 1387، ، صفحه 295-303
چکیده
در این تحقیق مقایسه پنج روش اندازهگیری فاصلهای تعیین تراکم، شامل روشهای نقطه مرکز یک چهارم، نزدیکترین فرد، نزدیکترین همسایه، زوج تصادفی و زاویه منظم در بوتهزارها از نظر صحت بررسی شد. گونه های مورد مطالعه در مناطق کوهستانی درمنه کوهی(Artemisia aucheri) و در منطقه دشتی علف شتر(Cornulaca monacantha) بود. بدین ترتیب سه سایت مطالعاتی در مرتع تنگ لایبید ...
بیشتر
در این تحقیق مقایسه پنج روش اندازهگیری فاصلهای تعیین تراکم، شامل روشهای نقطه مرکز یک چهارم، نزدیکترین فرد، نزدیکترین همسایه، زوج تصادفی و زاویه منظم در بوتهزارها از نظر صحت بررسی شد. گونه های مورد مطالعه در مناطق کوهستانی درمنه کوهی(Artemisia aucheri) و در منطقه دشتی علف شتر(Cornulaca monacantha) بود. بدین ترتیب سه سایت مطالعاتی در مرتع تنگ لایبید استان یزد با پوششهای متفاوت انتخاب گردید. در هر سایت منطقه کلید مشخص شد و محدودههایی به ابعاد (100×40) متر مربع انتخاب و کلیه بوتههای مورد نظر در این سطح شمرده شدند و این روش به عنوان شاهد در نظر گرفته شد و کلیه روشها با این روش با استفاده از طرح بلوک کاملا تصادفی با سه تکرار و با استفاده از آزمون دانکن مقایسه شدند، بدین ترتیب که در هر منطقه کلید در هر تکرار سه ترانسکت 100 متری به فاصله 10 متر ایجاد گردید در طول هر ترانسکت 10 نقطه که فاصله آنها از همدیگر10 متر بود مشخص گردید. برای هر یک از روشهای فاصلهای تعداد30 اندازه نمونه در هر تکرار در هر روش مورد نظر اجرا گردید. الگوی پراکنش در هر منطقه با استفاده از دو شاخص فاصلهای هاپکینز و ابرهارت محاسبه شدند. نتایج نشان داد که در منطقه دشتی با تراکم واقعی 38/0پایه در متر مربع با الگوی پراکنش کپهای و کپهها به صورت یکنواخت، روش نقطه مرکز یک چهارم، نزدیکترین برآورد به مقدار شاهد ارائه نموده است. در دامنه غربی منطقه کوهستانی با تراکم واقعی8/1 پایه در متر مربع با الگوی پراکنش تصادفی به سمت یکنواختی و بندرت کپهای روش نزدیکترین همسایه، نزدیکترین برآورد به مقدار شاهد ارائه نموده و در دامنه شرقی منطقه کوهستانی با تراکم واقعی 9/2 پایه در متر مربع و الگوی پراکنش تصادفی به سمت یکنواختی، روش نزدیکترین همسایه، نزدیکترین برآورد به مقدار شاهد ارائه نموده است. بنابراین در مراتع بوتهزار با پوشش حدود 10 درصد و الگوی پراکنش کپهای، روش نقطه مرکز یک چهارم و در مراتع درمنهزار با پوشش حدود20-16 درصد و الگوی پراکنش یکنواخت، روش نزدیکترین همسایه جهت تعیین تراکم توصیه میگردد.
سیدعلی حسینی؛ امرعلی شاهمرادی؛ قاسمعلی ابرسجی
دوره 14، شماره 2 ، شهریور 1386، ، صفحه 110-123
چکیده
گونهHalocnemum strobilaceum (Pall.)M.Bieb جزء گیاهان شورروی ایران و استان گلستان می باشد و در مناطقی که سطح آب زیرزمینی آن بالا و خاک شور بوده رویش دارد. گیاهی است از خانواده اسفناجیان یا Chenopodiaceae . این گونه در سطحی بیش از یکصد و شصت و هفت هزار هکتار از مناطق شور و شور و قلیایی شمال استان گلستان رویش دارد. گونه Halocnemum strobilaceum در ترکمن صحرای گرگان به ...
بیشتر
گونهHalocnemum strobilaceum (Pall.)M.Bieb جزء گیاهان شورروی ایران و استان گلستان می باشد و در مناطقی که سطح آب زیرزمینی آن بالا و خاک شور بوده رویش دارد. گیاهی است از خانواده اسفناجیان یا Chenopodiaceae . این گونه در سطحی بیش از یکصد و شصت و هفت هزار هکتار از مناطق شور و شور و قلیایی شمال استان گلستان رویش دارد. گونه Halocnemum strobilaceum در ترکمن صحرای گرگان به نام چراتن مشهور است. به منظور بررسی نحوه حضور گونه مورد مطالعه، 5 سایت به نامهای گمیشان، سنگرتپه، صوفیکم، اینچه شوره زار و اینچه برون انتخاب و با استفاده از فرمولL=2D+d اندازه پلاتها تعیین گردید. پس از تعیین اندازه پلات، سه ترانسکت 500 متری با فاصله یک کیلومتر از هم در سایتهای مختلف مستقر شدند. در هر ترانسکت تعداد 10 پلات و در هرسایت 30 پلات اندازهگیری شد. همچنین، جهت اندازهگیری وزن اندام هوایی و زیرزمینیدر هرسایت تعداد 5 بوته که معرف میانگین بوته های هر سایت بوده، از زمین خارج و وزن آنها توزین گردید. داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان می دهد اندازه پلات در گمیشان 92/0، سنگرتپه 2، صوفیکم 2، اینچه شوره زار 12/2 مترمربع و اینچه برون 17/4 مترمربع می باشد. همچنین، نتایج نشان می دهد بجز درصد ترکیب گیاهی از لحاظ پوشش تاجی، تراکم، وزن اندام هوایی و ریشه، تجدید حیات گیاهی بین سایتهای مختلف اختلاف معنیداری وجود دارد. این گونه در سایت گمیشان با 06/26 درصد بیشترین و در سایت اینچه برون با 47/6 درصد کمترین پوشش تاجی را دارد. همچنین، بیشترین تراکم این گونه در سایت گمیشان با 93/5 بوته در هر مترمربع و کمترین آن در سایت اینچه برون با 525/0 بوته در هر متر مربع می باشد. فراوانی این گونه در سایتهای مختلف 6/86 تا 6/96 درصد است. از نظر ترکیب گیاهی Halocnemum strobilaceum 93/50 تا 53/65 درصد ترکیب گیاهی مراتع فوق را تشکیل می دهد. نتایج وزن اندامهای هوایی و زیرزمینی این گونه نشان می دهد سایت اینچه برون دارای بیشترین وزن اندامهای هوایی و زیرزمینی می باشد
مرتضی اکبرزاده؛ محمدرضا مقدم؛ عادل جلیلی؛ محمد جعفری؛ حسین ارزانی
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، ، صفحه 324-336
چکیده
عدم رعایت تعادل دام و مرتع و بهرهبرداری بیش از حد در بسیاری از مراتع ایران، موجب تخریب این منابع شده و صدمات جبرانناپذیری به پوشش گیاهی و خاک وارد نمودهاست. قرق بهعنوان یکی از روشهای اصلاح مرتع در بهبود وضعیت این مراتع مؤثر میباشد. در این بررسی تأثیر قرق 24 ساله در تغییرات پوشش گیاهی مراتع منطقه کوهرنگ مورد مطالعه قرار گرفت. ...
بیشتر
عدم رعایت تعادل دام و مرتع و بهرهبرداری بیش از حد در بسیاری از مراتع ایران، موجب تخریب این منابع شده و صدمات جبرانناپذیری به پوشش گیاهی و خاک وارد نمودهاست. قرق بهعنوان یکی از روشهای اصلاح مرتع در بهبود وضعیت این مراتع مؤثر میباشد. در این بررسی تأثیر قرق 24 ساله در تغییرات پوشش گیاهی مراتع منطقه کوهرنگ مورد مطالعه قرار گرفت. بررسیها در دو سال 1382 و 1383 انجام شده و از مؤلفههای گیاهی در داخل و بیرون قرق اندازهگیری بعمل آمد. نتایج نشان دادند که کل پوشش تاجی گونهها در داخل قرق بهطور معنیدار زیادتر از بیرون قرق بود P<0.01)). پوشش گندمیان و پهنبرگان علفی در داخل قرق بیشتر P<0.01)) ولی پوشش بوتهایها با بیرون قرق تفاوت معنیدار نداشت (P>0.05). بیش از نیمی از پوشش تاجی داخل قرق را گونههای کلاس I و II و حدود 95 درصد پوشش بیرون قرق را گونههای کلاس III تشکیل میدادند. تقریباً بیشتر گونههای علفی کلاسI و II در بیرون قرق کم و یا نایاب بوده و پوشش آنها بهطور معنیدار کمتر از داخل قرق بود. گونههای Klucia odoratassima ،Scorzonera calyculataو Delphinium cyphoplectrum بهترتیب بیشرین مقدار پوشش را نسبت به بقیه پهن برگان علفی در داخل قرق دارا بودند. در مجموع حدود 38 درصد تولید داخل قرق و حدود 2/1 درصد تولید بیرون قرق به گونههای کلاسهای I و II تعلق داشت. زادآوری در تعداد کمی از گونهها مشاهده شد و بیشترین مقدار زادآروی درگونه Astragalus adscendens و در بیرون قرق ثبت شد. در داخل قرق بقایای گیاهی زیادتر از بیرون قرق و خاک لخت کمتر از آن بود P<0.01)). وضعیت مرتع در داخل قرق خوب و در بیرون آن خیلی فقیر بود. بهطور کلی قرق موجب افزایش گونههای علوفهای گردیده و مزایای یک مرتع خوب را در شرایط تخریب روز افزون مراتع منطقه، بیشتر به نمایش گذاشت.
مرتضی اکبرزاده؛ تقی میر حاجی
دوره 13، شماره 3 ، آذر 1385، ، صفحه 222-235
چکیده
مطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط عدم چرای دام در رویشگاههای مرتعی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تصور بر این است که حفاظت مرتع از چرای دام موجب گرایش آن به طرف مرحله کلیماکس و بهبود وضعیت مرتع میگردد. قسمت بیشتر مراتع کشور ما در مناطق خشک و نیمه خشک قرار دارد. نوسان و تغییر سال به سال بارندگی از عوامل عمدهای است که پوشش گیاهی را ...
بیشتر
مطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط عدم چرای دام در رویشگاههای مرتعی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تصور بر این است که حفاظت مرتع از چرای دام موجب گرایش آن به طرف مرحله کلیماکس و بهبود وضعیت مرتع میگردد. قسمت بیشتر مراتع کشور ما در مناطق خشک و نیمه خشک قرار دارد. نوسان و تغییر سال به سال بارندگی از عوامل عمدهای است که پوشش گیاهی را تحت تأثیر قرار میدهد. در سالهای خشک که بارندگی کاهش مییابد مراتع طبیعی صدمه دیده، از پوشش و تولید آن کاسته میشود. این بررسی با هدف تاثیر قرق و تغییرات بارندگی در تغییرات پوشش گیاهی، انجام شد. برداشتهای مورد نیاز از مؤلفههای گیاهی در نه سال متوالی 83-1375 از پلاتهای ثابت داخل قرق رودشور بعمل آمد. از خصوصیات گیاه؛ پوشش تاجی، تراکم و زادآوری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل به شرح زیر است. در طول یک دوره 9 ساله که از سال دوم آن یک دوره خشک بهمدت 5 سال بوقوع پیوست، پوشش تاجی گونههای دائمی 40 درصد کاهش یافت که این کاهش در بین گونهها، از 26 تا 95 درصد نوسان داشت. تنها پوشش گونه Poa sinaica که زودتر از بقیه گونهها مراحل رویشی خودرا انجام داد، تا سه برابر افزایش یافت. کاهش پوشش در گندمیان کمتر و در پهنبرگان علفی بیشتر بود. در سالهای مرطوبتر زادآوری بیشتر بود و حدود 81 درصد زادآوری در گندمیان و آن هم در گونه Stipa hohenackeriana مشاهده شد. در طول مدت 9 سال بهخصوص در سالهای خشک، تراکم بیشتر گونههای موجود در قرق کاهش یافت.
حسین توکلی؛ عباسعلی سند گل؛ یوسف علی گریوانی
دوره 13، شماره 2 ، شهریور 1385، ، صفحه 69-73
چکیده
بروموس Bromus tomentellus گونه ای چند ساله از خانواده گندمیان است که سازگاری خوبی را در شرایط اقلیمی شمال خراسان به عنوان یک گونه مرتعی در احیاء و اصلاح مراتع تخریب شده و نیز ایجاد مراتع دست کاشت نشان داده است. از آنجا که اطلاعات منطقه ای در خصوص نحوه مدیریت آن در دسترس نیست، در این طرح مقاومت به چرای گیاه تحت تاثیر شدتهای مختلف چرایی: شدید، ...
بیشتر
بروموس Bromus tomentellus گونه ای چند ساله از خانواده گندمیان است که سازگاری خوبی را در شرایط اقلیمی شمال خراسان به عنوان یک گونه مرتعی در احیاء و اصلاح مراتع تخریب شده و نیز ایجاد مراتع دست کاشت نشان داده است. از آنجا که اطلاعات منطقه ای در خصوص نحوه مدیریت آن در دسترس نیست، در این طرح مقاومت به چرای گیاه تحت تاثیر شدتهای مختلف چرایی: شدید، ملایم، خفیف و عدم چرا به عنوان شاهد طی سه سال اعمال چرا و یکسال استراحت دهی مرتع در یک مرتع دست کاشت در ایستگاه تحقیقات سیساب بجنورد بررسی گردید. واکنش گیاه به چرا با اندازه گیری تولید کل مرتع و تعداد بوته در واحد سطح اندازه گیری شد. بر اساس دادههای حاصل تولید مرتع در طول سالهای مختلف متفاوت و تابعی از میزان بارندگی بود. از نظر واکنش به شدت چرا این گیاه کاهش عملکردی را در تیمار تحت چرای شدید در سال سوم نشان داد که البته این کاهش عملکرد با یک سال استراحت دهی مرتع جبران گردید. تعداد بوته در واحد سطح مرتع در طول دوره آزمایش در تمام تیمارها کاهش پیدا نمود، ولی این کاهش در تیمار تحت چرای شدید محسوس تر بود. نتایج کاربردی این تحقیق میزان تحمل این گیاه را تا حد چرای 45 تا 65 درصد اندامهای هوایی گیاه مشخص و اهمیت اعمال چرای استراحتی را در حفظ تولید و بقاء گیاه نشان می دهد.
تقی میرحاجی؛ مرتضی اکبرزاده
دوره 10، شماره 2 ، شهریور 1382، ، صفحه 193-214