علی احسانی؛ حسین ارزانی؛ مهدی فرحپور؛ حسن احمدی؛ محمد جعفری؛ مرتضی اکبر زاده
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، صفحه 1-16
چکیده
گیاهان در مراحل رشد و تولید، آب را در فرایند تعرق مصرف مینمایند. چهبسا تبخیر از سطح خاک نیز صورت میگیرد. مجموع این فرایندها تحت عنوان تبخیر و تعرق نام برده میشود. تبخیر و تعرق یکی از بخشهای مهم چرخه هیدرولوژی است. سهم تعرق از میزان تبخیر و تعرق بطور مستقیم تولید را تحت تأثیر قرار میدهد. امروزه تخمین دقیق این عامل علاوه بر ...
بیشتر
گیاهان در مراحل رشد و تولید، آب را در فرایند تعرق مصرف مینمایند. چهبسا تبخیر از سطح خاک نیز صورت میگیرد. مجموع این فرایندها تحت عنوان تبخیر و تعرق نام برده میشود. تبخیر و تعرق یکی از بخشهای مهم چرخه هیدرولوژی است. سهم تعرق از میزان تبخیر و تعرق بطور مستقیم تولید را تحت تأثیر قرار میدهد. امروزه تخمین دقیق این عامل علاوه بر مطالعات بیلان آبی و مطالعات هیدرولوژیکی حوزههای آبخیز، مدیریت و طراحی سیستمهای آبیاری و مدیریت منابع آب و تعیین نیاز آبی گیاهان در برنامهریزی و اعمال مدیریت احیاء و اصلاح مراتع بهویژه برای برآورد تولید علوفه بلندمدت مرتع برای تعیین ظرفیت چرا، در قالب مدل تعادل آب (Water Balance) از سوی محققان و فائو مورد کاربرد قرار گرفته است. یکی از مهمترین فاکتور محدودکننده تولید علوفه در مراتع در مناطق خشک و نیمهخشک کمبود بارندگی محسوب میگردد. در این مناطق بازدهی مصرف آب عبارت است از نسبت آب ذخیره شده در ناحیه توسعه ریشه در اول فصل رویش بهعلاوه آب ناشی از بارندگی در فصل رویش که بصورت تبخیر و تعرق مورد استفاده گیاه قرار میگیرد. اغلب واژه بازدهی مصرف آب به صورت نسبت تولید محصول به تبخیر و تعرق بیان میشود. البته مبنای برآورد نیاز آبی گیاهان محاسبه مقادیر تبخیر و تعرق پتانسیل است که با استفاده از دادههای آب و هوایی درازمدت به روشهای مختلف ازجمله پنمن - مانتیث (فائو)، بلانی- کریدل و هارگریوز- سامانی محاسبه میشود. در این مطالعه مقادیر تبخیر و تعرق پتانسیل و واقعی با استفاده از روش پنمن- مانتیث (فائو) با استفاده از دادههای آب و هوایی ایستگاه سینوپتیک ساوه و خصوصیات گیاه (مرتع) و خصوصیات خاک بهکمک برنامه نرمافزار Cropwat.8.0 محاسبه شده است. نتایج نشان داد که میزان تبخیر و تعرق پتانسیل در دوره فصل رویش در منطقه 16/6 برابر میانگین تبخیر و تعرق واقعی است. بدین ترتیب میزان تبخیر و تعرق واقعی 18/1 برابر میانگین بارندگی دوره آماری فصل رویش بوده است. مفهوم آن این است که گیاه از رطوبت ذخیره شده برای تبخیر و تعرق واقعی استفاده نموده است. در نتیجه با توجه به محاسبه تبخیر و تعرق واقعی دوره دهساله (ترسالی و خشکسالی)، مدل برآورد تولید علوفه مرتع تعیین شد (Ya = 74.30+2/698(ETact)). براین اساس میانگین تولید علوفه سایت مورد مطالعه 257 کیلوگرم در هکتار برآورد گردید. بنابراین میتوان بیان داشت که تبخیر و تعرق واقعی بهعنوان شاخص عملکرد اقلیمی یکی از فاکتورهای اساسی در بهبود کارایی مصرف آب است. کاربرد این شاخص اقلیمی میتواند در مدلهای مختلف برآورد تولید بلندمدت تولید علوفه با توجه به بروز پدیده خشکسالی و ترسالی بهمنظور تعیین ظرفیت چرایی دام در مراتع و توسعه صنعت بیمه مراتع جایگزین روشهای معمول که ارزش یکسال برآورد تولید را دارد گردد.
طیبهالسادات سهرابی؛ غلامرضا زهتابیان
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، صفحه 17-31
چکیده
کشور ایران با موقعیت جغرافیایی ویژه خود بطور عمده دارای اقلیم خشک و نیمهخشک میباشد، بهطوریکه با میانگین بارش سالانه در حدود 240 میلیمتر که معادل یکچهارم بارش متوسط جهان است یکی از کشورهای خشک محسوب میشود. علاوه بر این، پراکنش نامنظم بارش از نظر مکانی و زمانی نیز باعث بروز مشکلاتی در زمینه منابعطبیعی و کشاورزی ...
بیشتر
کشور ایران با موقعیت جغرافیایی ویژه خود بطور عمده دارای اقلیم خشک و نیمهخشک میباشد، بهطوریکه با میانگین بارش سالانه در حدود 240 میلیمتر که معادل یکچهارم بارش متوسط جهان است یکی از کشورهای خشک محسوب میشود. علاوه بر این، پراکنش نامنظم بارش از نظر مکانی و زمانی نیز باعث بروز مشکلاتی در زمینه منابعطبیعی و کشاورزی شده است و سالانه حجم عظیمی از منابع آب و خاک ما از بین میرود. از زمان پیدایش فعالیتهای کشاورزی تا عصر حاضر تأمین نیازهای انسان متکی به فعالیتهای زراعی بوده است. باتوجه به رشد روزافزون جمعیت کشور و وقوع تحولات اجتماعی و اقتصادی، اراضی بیشتری از حالت مرتع خارج و بصورت زمینهای زراعتی دیم و یا اراضی رهاشده بر روی سطح شیبدار درآمدهاند. بنابراین برای جلوگیری از تخریب هرچه بیشتر خاک این مناطق باید تحقیقاتی بر روی اراضی کشاورزی و نحوه بهرهبرداری انجام گیرد. بدین منظور منطقه طالقان بهعنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب شد. سپس نقشههای مختلف منطقه شامل نقشه خاک، تیپهای اراضی و کاربری فعلی اراضی به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. آنگاه با تعیین تیمارهای اصلی، در هر قسمت از منطقه و اراضی کشاورزی منطقه، نمونهبرداری از خاک انجام شد و فاکتورهای خاک در دو گروه فاکتورهای اصلاح خاک شامل ازت، فسفر، پتاسیم، هوموس و آهک و فاکتورهای تخریب خاک شامل اسیدیته، نسبت جذب سدیم و شوری در دو عمق 10-0 و10< سانتیمتر اندازهگیری شدند. مطالعه فاکتورها در قالب طرح پلاتهای خردشده انجام شد. مطالعات نشان داد که بین تیمارها اختلاف معنیداری وجود دارد. همچنین بررسی فاکتورهای اصلاحی و تخریبی خاک نشان داد که اراضی باغی و مرتعی از شرایط ایدهآلی برخوردار هستند و تیمار اراضی آبی تککشتی باعث کاهش عملکرد محصولات میشوند؛ بنابراین نامطلوبترین تیمار میباشد.
اسماعیل شیدایکرکج؛ جواد معتمدی؛ کیوان کریمی زاده
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، صفحه 32-44
چکیده
تناسب استفاده از مرتع در حوزههای آبخیز بهمنظور استفاده بهینه از اراضی، از اهمیت خاصی برخوردار است که این امر با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سیستمی انجام میشود. در این روش، توان اکولوژیکی سرزمین برای هر یک از کاربریهای مرسوم مشخص میشود. به همین منظور در حوزه آبخیز خانقاه سرخ، پس از شناسایی منابع اکولوژیکی، واحدهای همگن ...
بیشتر
تناسب استفاده از مرتع در حوزههای آبخیز بهمنظور استفاده بهینه از اراضی، از اهمیت خاصی برخوردار است که این امر با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سیستمی انجام میشود. در این روش، توان اکولوژیکی سرزمین برای هر یک از کاربریهای مرسوم مشخص میشود. به همین منظور در حوزه آبخیز خانقاه سرخ، پس از شناسایی منابع اکولوژیکی، واحدهای همگن اکولوژیکی مشخص و توان کاربری مرتع در کل حوزه تعیین گردید. براساس نتایج بدستآمده؛ 18 واحد زیستمحیطی در مقیاس 1:25000 در منطقه تشخیص داده شد که بخشهای وسیعی از آن به اراضی مرتعی با کلاسهای 2 تا 3 اختصاص دارد. قابلیت و توان اکولوژیک بالفعل اراضی مورد مطالعه برای کاربری مرتع با کلاس1 کم میباشد. در این خصوص؛ 24 درصد از سرزمین، به لحاظ ساختار زمینشناسی و بهویژه به واسطه تندی شیب، اکوسیستم حفاظتی قلمداد و برای چرای حیات وحش پیشنهاد میشود. ضمن اینکه 8/3 درصد از اراضی مرتعی دارای توان کلاس 1؛ 11 درصد دارای توان کلاس 2 و 5/19 درصد دارای توان کلاس 3 میباشد. نتایج بدستآمده از این مطالعه بهمنظور مکانیابی برنامههای اصلاح مرتع و طبقهبندی مراتع از لحاظ روش مرتعداری، کاربرد دارد. بر این اساس در 8/3 درصد (76 هکتار) از مراتع منطقه که دارای توان کلاس 1 میباشند، روش مرتعداری تعادلی و در 6/54 درصد (1091 هکتار) که دارای توان کلاس 2 و 3 میباشند، روش مرتعداری طبیعی پیشنهاد میشود. بنابراین عملیات اصلاح مرتع یا مرتعداری مصنوعی، برای 7/41 درصد (833 هکتار) اراضی و بهمنظور تبدیل دیمزارهای کم بازده به مراتع دستکاشت، پیشنهاد میگردد
جلال عبدالهی؛ حسین ارزانی؛ محمد حسین ثواقبی؛ مژگان السادات عظیمی؛ حسین نادری
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، صفحه 45-59
چکیده
مراتع کشور ما به طور عمده در مناطق خشک و نیمهخشک واقع شدهاند. با توجه به محدودیت رطوبتی بالای این مناطق، بارندگی بهعنوان مهمترین شاخص اقلیمی در تعیین میزان تولید و ترکیب گیاهی این عرصههای مرتعی مورد توجه میباشد. این مطالعه طی 9 سال (1386- 1378) و با هدف بررسی تأثیر نوسانهای دورههای مختلف بارش بر پوشش و تولید گونههای مهم ...
بیشتر
مراتع کشور ما به طور عمده در مناطق خشک و نیمهخشک واقع شدهاند. با توجه به محدودیت رطوبتی بالای این مناطق، بارندگی بهعنوان مهمترین شاخص اقلیمی در تعیین میزان تولید و ترکیب گیاهی این عرصههای مرتعی مورد توجه میباشد. این مطالعه طی 9 سال (1386- 1378) و با هدف بررسی تأثیر نوسانهای دورههای مختلف بارش بر پوشش و تولید گونههای مهم گیاهی، در مراتع نیمهاستپی یزد واقع در منطقه خودسفلی انجام شد. به این منظور هر ساله درصد پوشش تاجی گیاهان در داخل پلاتهای ثابت و تولید، درون پلاتهای تصادفی اندازهگیری شد. آمار بارندگی نیز از نزدیکترین ایستگاه بارانسنجی موجود در منطقه تهیه گردید. براساس دادههای بارندگی ماهانه، مقادیر تجمعی باران در دورههای مختلف محاسبه گردید. رابطه بین شاخصهای گیاهی و مقادیر بارش بوسیله تجزیه رگرسیون گام به گام در نرمافزار SPSS 13 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که گونههای گیاهی اغلب به نوسانهای بارندگی واکنش نشان میدهند. با اینحال واکنش پوشش و تولید به نوسانهای بارندگی در گونههای مختلف متفاوت بود. کل تاج پوشش و پوشش گونه Artemisia aucheri همبستگی منفی و معنیداری با میزان بارش زمستان داشت. در حالی که بارش دی تا فروردینماه و سال قبل بیشترین تأثیر را بر تاجپوشش گونههای Iris songarica و Stipa barbata داشتند. تولید علوفه نیز تحت تأثیر نوسانهای فصلی بارش قرار داشت. بر طبق این نتایج، تولید کل بههمراه تولید گونههای Artemisia aucheri و Lactuca orientalis و Stipa barbata براساس دادههای بارش قابل برآورد میباشند. ولی دستیابی به مقادیر تولید علوفه سالانه گونه Iris songarica در جمع گیاهان عرصه تحت بررسی، با روابط حاصل از بارندگی کافی به نظر نمیرسد.
صدیقه محمدی؛ علی سلاجقه؛ محمد مهدوی؛ رضا باقری
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، صفحه 60-71
چکیده
از آنجا که خصوصیات آبهای زیرزمینی در مقیاس مکانی و زمانی عمل کرده، نمیتوان این خواص را در طول زمان و مکان ثابت فرض کرد. بنابراین این تحقیق به منظور بررسی تغییرات مکانی و زمانی سطح آب زیرزمینی دشت کرمان در یک دوره آماری دهساله (85-1375) بهکمک بهترین روش تخمینگر زمینآماری انجام شد. در این راستا، ابتدا منابع آماری موجود سطح آب ...
بیشتر
از آنجا که خصوصیات آبهای زیرزمینی در مقیاس مکانی و زمانی عمل کرده، نمیتوان این خواص را در طول زمان و مکان ثابت فرض کرد. بنابراین این تحقیق به منظور بررسی تغییرات مکانی و زمانی سطح آب زیرزمینی دشت کرمان در یک دوره آماری دهساله (85-1375) بهکمک بهترین روش تخمینگر زمینآماری انجام شد. در این راستا، ابتدا منابع آماری موجود سطح آب زیرزمینی دشت (شامل 67 حلقه چاه مشاهدهای)، جمعآوری و بانک اطلاعاتی تهیه شد. پس از کنترل کیفیت و صحت آمار و اطمینان از همگنی و نرمال بودن آنها، از روشهای مختلف میانیابی شامل روش کریجینگ(OK) ، لوگ کریجینگ(OK-LOG) ، کوکریجینگ با استفاده از متغیر کمکی(OK-CO) و روش عکس فاصله(IDW) با توانهای یک تا 5 استفاده شد و بعد انتخاب بهترین روش میانیابی با استفاده از دو معیار MAE, MBE بعملآمد. سپس نقشههای پهنهبندی مکانی در ابتدا و انتهای دوره مطالعه تهیه و نهایتاً نقشه همافت سفره در محیط نرمافزاری Arc-GIS 9.1 ترسیم شد. نتایج نشان داد که واریوگرام مدل گوسی بهعنوان بهترین مدل برازش شده به ساختار فضایی دادهها و روش عکس فاصله به توان 5 در ابتدای دوره و عکس فاصله به توان 4 در انتهای دوره بهترین روش میانیابی عامل سطح آب میباشد. نتایج بدستآمده از پهنهبندی، حکایت از افت سطح آب زیرزمینی در بیشتر نقاط دشت دارد. بهطوریکه حداکثر این افت معادل 32 متر در خروجی شمالی دشت (دامنه مؤثر چاه 17 و 62) و خروجی غربی دشت (دامنه مؤثر چاه 8) است. همچنین نتایج حکایت از بالاآمدگی آب در محدوده شهر کرمان، حداکثر معادل 7 متر، در دامنه مؤثر برخی از چاهها (شماره 50 و52)، بهعلت واقع شدن آنها در زون آب برگشت شهری و فاضلاب شهر کرمان داشت.
رسول خطیبی؛ یاسر قاسمی آریان؛ اسفندیار جهانتاب؛ محمدرضا حاجیهاشمی
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، صفحه 72-81
چکیده
یکی از عوامل مؤثر در پراکنش پوشش گیاهی بخصوص در مناطق خشک و نیمهخشک، خصوصیات خاک میباشد. بهطوریکه تأثیر عوامل زمینشناسی، توپوگرافی و اقلیمی در خصوصیات خاک پدیدار میگردد. در این تحقیق خصوصیات خاک تیپهای رویشی مرتع دجینگ خاش، در حاشیه جنوبی تفتان بررسی گردید. نمونهبرداری از خاک و پوشش گیاهی در مناطق معرف هر رویشگاه ...
بیشتر
یکی از عوامل مؤثر در پراکنش پوشش گیاهی بخصوص در مناطق خشک و نیمهخشک، خصوصیات خاک میباشد. بهطوریکه تأثیر عوامل زمینشناسی، توپوگرافی و اقلیمی در خصوصیات خاک پدیدار میگردد. در این تحقیق خصوصیات خاک تیپهای رویشی مرتع دجینگ خاش، در حاشیه جنوبی تفتان بررسی گردید. نمونهبرداری از خاک و پوشش گیاهی در مناطق معرف هر رویشگاه به روش تصادفی- سیستماتیک انجام شد. اندازه پلاتها از روش سطح حداقل تعیین گردید. همچنین تعداد و اندازه ترانسکت جهت نمونهبرداری با توجه به نوع گونهها و تغییرات پوشش گیاهی تعیین گردید. خصوصیات فیزیکی وشیمیایی خاک شامل بافت، اسیدیته، هدایتالکتریکی، آهک و ماده آلی اندازهگیری شد. پس از اندازهگیری فاکتورهای خاک و گیاه، تجزیه و تحلیلهای آماری در مورد تیپها، گونههای گیاهی و فاکتورهای خاکی با نرمافزار Spss انجام گردید. درنهایت بهترین معادله و میزان همبستگی بین تیپهای گیاهی با عاملهای خاکی مشخص گردید. نتایج بدستآمده حکایت از آن دارد که درصد مواد آلی، درصد رس و پتاسیم قابل جذب از مهمترین عوامل مؤثر در پراکنش گونههای شاخص مرتعی در منطقه مورد مطالعه میباشد. به طور کلی گونه درمنه (Artemisia sieberi) با پتاسیم و رس، گونه Salsola nitraria با pH خاک و گونه چوبک (Acanthophyllum microcephalum) با نیتروژن کل در سطح 95% دارای ارتباط معناداری میباشند. همچنین در پراکنش گونه Hammada Salicornia جز فسفر و EC، بقیه فاکتورها دارای نقش مؤثری در سطح معنیداری 95% میباشند.
میرطاهر قائمی؛ مرتضی اکبر زاده؛ شهرام عابدی
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، صفحه 82-94
چکیده
مطالعه تأثیر قرق در تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط چرا و عدم چرای دام در عرصههای مرتعی، در پروژههای احیاء و اصلاح مراتع از اهمیت ویژهای برخوردار است. این بررسی در منطقه نیمهاستپی بیلهوار خوی، از سال 1376 تا 1384 انجام شد. هرساله پوشش گیاهی در داخل پلاتهای ثابت در طول ترانسکت، اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد که در قرق بیلهوار ...
بیشتر
مطالعه تأثیر قرق در تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط چرا و عدم چرای دام در عرصههای مرتعی، در پروژههای احیاء و اصلاح مراتع از اهمیت ویژهای برخوردار است. این بررسی در منطقه نیمهاستپی بیلهوار خوی، از سال 1376 تا 1384 انجام شد. هرساله پوشش گیاهی در داخل پلاتهای ثابت در طول ترانسکت، اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد که در قرق بیلهوار خوی، در طی 9 سال بررسی، کل پوشش تاجی در داخل قرق افزایش یافت و بیشترین افزایش در گندمیان دائمی (بیش از 5/3 برابر) و پهنبرگان علفی دائمی (بیش از 5/2 برابر) مشاهده شد. در بیرون قرق پوشش کل تقریباً ثابت ماند و تغییرات در پوشش فرمهای رویشی بهمراتب کمتر بود. در داخل قرق گونههای مرغوب ظاهر شده و حدود 19 درصد ترکیب پوشش را به خود اختصاص دادند. بهطوریکه سهم گونههای زیاد شونده در ترکیب به بیش از دو برابر افزایش و گونههای نامرغوب به نصف کاهش یافت. در حالیکه در بیرون قرق گونههای مرغوب نایاب و سهم پوشش گونههای کلاس زیاد شونده 28% افزایش یافت. متوسط پوشش یکسالهها در دوره بررسی در داخل قرق بیشتر از بیرون و متوسط پوشش فوربها، در داخل و بیرون قرق بیشتر از یکسالههای گندمی است. البته در قرق بیلهوار با 9 سال بررسی، همبستگی بین تغییرات بارندگی و پوشش تاجی در بیشتر گونهها معنیدار بود.
رضا یاری؛ حسین آذرنیوند؛ محمدعلی زارعچاهوکی؛ جلیل فرزادمهر
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، صفحه 95-107
چکیده
در این تحقیق رابطه بین تنوع گونهای و عوامل محیطی مؤثر بر آن در مراتع سرچاهعماری بیرجند بررسی شد. بدین منظور، پس از تیپبندی پوشش گیاهی به روش فیزیونومی نمونهبرداری از پوشش گیاهی و عوامل محیطی در منطقه معرف هر تیپ گیاهی به روش تصادفی- سیستماتیک انجام گردید. اندازه پلاتهای نمونهبرداری به روش سطح حداقل و تعداد پلات به روش ...
بیشتر
در این تحقیق رابطه بین تنوع گونهای و عوامل محیطی مؤثر بر آن در مراتع سرچاهعماری بیرجند بررسی شد. بدین منظور، پس از تیپبندی پوشش گیاهی به روش فیزیونومی نمونهبرداری از پوشش گیاهی و عوامل محیطی در منطقه معرف هر تیپ گیاهی به روش تصادفی- سیستماتیک انجام گردید. اندازه پلاتهای نمونهبرداری به روش سطح حداقل و تعداد پلات به روش آماری تعیین شد. سپس در منطقه معرف هر تیپ گیاهی 3 ترانسکت 300 متری مستقر و در طول هر ترانسکت 15 پلات به فواصل 20 متر قرار داده شد. نمونهبرداری از پوشش گیاهی در کلیه پلاتها و نمونهبرداری از خاک در پلات ابتدا و انتهایی هر ترانسکت و از دو عمق 30-0 و 80-30 سانتیمتر انجام شد. در هر پلات فهرست گیاهان موجود و درصد تاجپوشش ثبت شد. از خصوصیات خاک درصد سنگریزه، رس، سیلت، شن، رطوبتاشباع، اسیدیته، آهک، مادهآلی، گچ، هدایتالکتریکی و املاح محلول (سدیم، پتاسیم، کلر و منیزیم) و همچنین از خصوصیات توپوگرافی (شیب، جهت و ارتفاع از سطح دریا) اندازهگیری شد. تنوع گونهای با شمارش کل گونهها در هرتیپ بهعنوان غنای گونهای و شاخصهای سیمپسون و شانون-وینر بهعنوان شاخصهای ناهمگنی گونهای و همچنین شاخصهای سیمپسون، کامارگو و اسمیت- ویلسون بهعنوان شاخصهای همگنی گونهای محاسبه گردید. برای تعیین مهمترین عوامل تأثیرگذار بر تغییرات تنوع گونهای از تجزیه به مؤلفههای اصلی استفاده شد. البته نتایج نشان داد که هدایتالکتریکی، مقدار گچ، ماده آلی، شیب و درصد شن بیشترین تأثیر را بر تنوع گونهای منطقه مورد مطالعه دارد.
اصغر فرجالهی؛ محمدعلی زارع چاهوکی؛ حسین آذرنیوند؛ رضا یاری؛ بهرام قلینژاد
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، صفحه 108-119
چکیده
در این تحقیق رابطه بین پراکنش اجتماعات گیاهی منطقه حفاظتشده بیجار با عوامل محیطی بررسی شده است. البته اجتماعات گیاهی به روش نمود ظاهری تعیین شدند. سطح مناسب پلات نمونهبرداری با توجه به نوع و پراکنش اجتماعات گیاهی به روش سطح حداقل و تعداد پلات بعد از نمونهبرداری اولیه با توجه به تغییرات پوشش گیاهی به روش آماری تعیین شد. در هر ...
بیشتر
در این تحقیق رابطه بین پراکنش اجتماعات گیاهی منطقه حفاظتشده بیجار با عوامل محیطی بررسی شده است. البته اجتماعات گیاهی به روش نمود ظاهری تعیین شدند. سطح مناسب پلات نمونهبرداری با توجه به نوع و پراکنش اجتماعات گیاهی به روش سطح حداقل و تعداد پلات بعد از نمونهبرداری اولیه با توجه به تغییرات پوشش گیاهی به روش آماری تعیین شد. در هر اجتماع گیاهی، نمونهبرداری در طول 4 ترانسکت 300 متری انجام شد و در طول هر ترانسکت، 15 پلات 1 مترمربعی به فاصله 20 متر از هم قرار داده شد. در هر پلات نوع و تعداد گونههای گیاهی موجود و درصد آنها تعیین شد. در هر اجتماع 6 پروفیل خاک در توزیع یکسانی در داخل واحد نمونهبرداری حفر شد که با توجه به مرز تفکیک افقها در منطقه و نوع گیاهان موجود از دو عمق 0-20 و 20 - 100 سانتیمتری، نمونه خاک برداشت شد. از خصوصیات فیزیوگرافی، ارتفاع، شیب و جهت در نظر گرفته شد و از خصوصیات خاک رس، سیلت، شن، آهک، اسیدیته، هدایتالکتریکی، ماده آلی و سنگریزه اندازهگیری شد. بعد از جمعآوری دادهها، بهمنظور تعیین عوامل تأثیرگذار بر پراکنش پوشش گیاهی، از روش تجزیه مؤلفههای اصلی (PCA) با استفاده از نرمافزارPC-ORD استفاده شد. نتایج نشان داد که بین عوامل مورد بررسی و پراکنش پوشش گیاهی رابطه وجود دارد و مهمترین خصوصیات محیطی مؤثر بر پراکنش اجتماعات گیاهی منطقه، درصد رس، سیلت، شن، سنگریزه، آهک، ارتفاع و شیب است.
حسین بابازاده؛ الناز نوروزی اقدم؛ حسین عقیقی؛ سید امیر شمسنیا؛ داوود خدادادی دهکردی
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، صفحه 120-132
چکیده
رطوبت لایه سطحی خاک و تغییرات زمانی و مکانی آن از مهمترین متغیرهای محیطی است که بهدلیل اندازهگیریهای دشوار، پرهزینه و وقتگیر میدانی، تاکنون بهطور گسترده در مدلهای اقلیمی استفاده نشده است. امروزه با پیشرفت روزافزون علم، جایگزینی فنآوریهای جدید برای مدیریت صحیح منابع محدود آب و خاک ضروری میباشد. هدف از این تحقیق بررسی ...
بیشتر
رطوبت لایه سطحی خاک و تغییرات زمانی و مکانی آن از مهمترین متغیرهای محیطی است که بهدلیل اندازهگیریهای دشوار، پرهزینه و وقتگیر میدانی، تاکنون بهطور گسترده در مدلهای اقلیمی استفاده نشده است. امروزه با پیشرفت روزافزون علم، جایگزینی فنآوریهای جدید برای مدیریت صحیح منابع محدود آب و خاک ضروری میباشد. هدف از این تحقیق بررسی کاربرد دادههای سنجنده MODIS[1] برای برآورد رطوبت لایه سطحی خاک اراضی مرتعی مناطق خشک و نیمهخشک، دارای پوشش گیاهی افمرال[2]، با استفاده از شاخص دما و پوشش گیاهی (TVX[3]) میباشد. برای تخمین رطوبت لایه سطحی خاک در این تحقیق از دادههای میدانی رطوبت خاک و دادههای هواشناسی سه ایستگاه مشهد، نیشابور و گلمکان در استان خراسان، در دوره آماری سالهای 2005-2003 استفاده شد. شاخص NDVI[4]، دمای درخشندگی[5] باندهای 31 و 32 و دمای سطح زمین[6] از تصاویر ماهوارهای MODIS استخراج شده و شیب رابطه TVX بین NDVI، دمای سطح زمین و همچنین مقادیر دمای درخشندگی محاسبه گردید. مدلهای مختلفی برای بررسی ارتباط بین شیب رابطه TVX و مقادیر رطوبت خاک برازش داده شد. بهطوریکه نتایج حاصل از این تحقیق، همبستگی خوبی بین شیب رابطه TVX (NDVI و LST) و مقادیر رطوبت لایه سطحی خاک نشان داد. 1- MODerate resolution Imaging Spectroradiometer 2- Ephemeral 3- Temperature/Vegetation IndeX 4- Normalized Difference Vegetation Index 5- Brightness Temperature (BT) 6- Land Surface Temperature (LST)
سیدجعفر سیداخلاقی؛ ناصر انصاری؛ سعید یوسف کلافی
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، صفحه 133-148
چکیده
اگرچه عوامل مؤثر بر تخریب منابع طبیعی کم و بیش شناسایی و معرفی شدهاند، اما این عوامل از منظر اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی، کمتر مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. بنابراین به نظر میرسد که قبل از هر اقدامی باید تخریب منابع طبیعی متوقف شود و برنامهای برای قطع تخریب منابع طبیعی تنظیم در سطح «قطع تخریب منابع طبیعی» شود. در این ...
بیشتر
اگرچه عوامل مؤثر بر تخریب منابع طبیعی کم و بیش شناسایی و معرفی شدهاند، اما این عوامل از منظر اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی، کمتر مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. بنابراین به نظر میرسد که قبل از هر اقدامی باید تخریب منابع طبیعی متوقف شود و برنامهای برای قطع تخریب منابع طبیعی تنظیم در سطح «قطع تخریب منابع طبیعی» شود. در این پژوهش با استفاده از شیوههای اسنادی پیمایشی و کار ستادی با استفاده از ابزارهای مشاهده، مصاحبه و تکمیل پرسشنامه در استان اردبیل نتایج بدست آمده مورد بحث و نتیجهگیری قرار گرفته است. در سطح کل استان تعداد 10 منطقه نمونه با مساحتی معادل 122020 هکتار (حدود 10 درصد عرصههای منابع طبیعی استان) متشکل از 68 سکونتگاه روستایی و عشایری و 273 خانوار نمونه تعیین و انتخاب گردید. نتایج نشان داد که در مجموع 19 عامل اصلی در قالب سه گروه عوامل مربوط به دام و دامداری، عوامل مربوط به قطع و برداشت و عوامل مربوط به تغییرکاربری و طرحها در تخریب منابع طبیعی استان مؤثر بودهاند. از جمعبندی نظرات بهرهبرداران و کارشناسان مشخص شد که گروه عوامل دام و دامداری 9/45 درصد، گروه قطع و برداشت 6/20 درصد و گروه تغییرکاربریها و طرحها 5/33 درصد در تخریب عرصههای منابع طبیعی مؤثر بودهاند. در این بررسی تعیین سهم عوامل تخریب به تفکیک نواحی رویشی، نتایج قابل اتکایی را برای برنامهریزان استانی منابع طبیعی ارائه داده است.
ابراهیم فراهانی؛ امرعلی شاهمرادی؛ سمیرا ادیبی
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، صفحه 149-158
چکیده
گونه Stipa hohenackeriana Trin & Ruprگیاهیست پایا و از خانواده گندمیان (Gramineae) میباشد. این گونه سطح وسیعی از رویشگاههای استان تهران را میپوشاند. بهمنظور بررسی خصوصیات اکولوژیک این گونه ویژگیهای رویشگاهی شامل پراکنش، پستی و بلندی، اقلیم و خصوصیات خاک، گونههای همراه، چگونگی حضور گونه مورد مطالعه در پوشش گیاهی، سیستم ریشه و فنولوژی ...
بیشتر
گونه Stipa hohenackeriana Trin & Ruprگیاهیست پایا و از خانواده گندمیان (Gramineae) میباشد. این گونه سطح وسیعی از رویشگاههای استان تهران را میپوشاند. بهمنظور بررسی خصوصیات اکولوژیک این گونه ویژگیهای رویشگاهی شامل پراکنش، پستی و بلندی، اقلیم و خصوصیات خاک، گونههای همراه، چگونگی حضور گونه مورد مطالعه در پوشش گیاهی، سیستم ریشه و فنولوژی گیاه بررسی شد. نتایج نشان داد که رویشگاههای این گونه در دامنه ارتفاعی 880 تا 2400 متر واقع شدهاند. میانگین بارندگی در رویشگاهها از 150 میلیمتر در رودشور تا حداکثر 378 میلیمتر در فیروزکوه بود. دمای متوسط سالانه cْ5/15 تا cْ4/24، دمای حداقل سالانه از دما 2- تا cْ12، دمای حداکثر سالانه از cْ32 تا cْ42 میباشد. مطالعات خاکشناسی نشان داد که این گونه از خاکهای بسیار کم عمق تا عمیق و از شیب 5/0 درصد به بالا پراکنش دارد. میزان اسیدیته خاک از حداقل 1/8 تا حداکثر 71/8 و میزان هدایتالکتریکی خاک از حداقل ds/m 19/0 در گیلاوند تا حداکثر ds/m98/0 در اشتهارد میباشد. در بیشتر رویشگاهها، این گونه بصورت غالب ظاهر شده است. بطور متوسط، پوششتاجی در رویشگاههای مختلف 02/5 درصد، تراکم 9050 پایه در هکتار، فراوانی 90% و نسبت وزن ریشه به ساقه 226/0 تعیین گردید. این گونه دارای سیستم ریشه افشان است و ریشه به شدت منشعب و در عین حال دارای وضعیت متراکم در نزدیک یقه میباشد. بررسی فنولوژیکی این گیاه در رویشگاههای مختلف نشان میدهد که شروع رشد رویشی از اواسط اسفند تا اواسط فروردینماه، مرحله تولید غلاف تا اواخر اردیبهشتماه، مرحله گلدهی از اواخر اردیبهشت تا اواخر خردادماه، مرحله بذردهی بلافاصله پس از گلدهی در گیاه انجام شده و بعد در مدت یک هفته تا 10 روز بذرها به مرحله خمیری میرسند. از اواخر خرداد تا هفته سوم تیرماه، با توجه به شرایط اقلیمی منطقه، بذرهای گیاه رسیده و ریزش میکنند. از اوایل شهریور تا اوایل مهرماه گیاه در مرحله خواب تابستانی است. بنابراین بررسی ترکیبات شیمیایی نشان داد که در اوایل رشد میزان پروتئین خام و چربی خام حداکثر است، ولی به تدریج با افزایش سن گیاه کاهش مییابند.
فاضل امیری؛ حسین ارزانی
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، صفحه 159-177
چکیده
ارزیابی اراضی مرتعی بهمعنی شناسایی و ارزیابی تولید بالفعل و بالقوه بهمنظور بهرهبرداری بهینه از این منبع با ارزش طبیعی میباشد. در این تحقیق، اولویت مناطق مناسب زنبورداری در مراتع نیمهاستپی قرهآقاچ سمیرم بهمنظور بهرهبرداری پایدار از این مراتع مورد توجه قرار گرفت. مدل شایستگی زنبورداری از تلفیق سه معیار پوشش گیاهی، ...
بیشتر
ارزیابی اراضی مرتعی بهمعنی شناسایی و ارزیابی تولید بالفعل و بالقوه بهمنظور بهرهبرداری بهینه از این منبع با ارزش طبیعی میباشد. در این تحقیق، اولویت مناطق مناسب زنبورداری در مراتع نیمهاستپی قرهآقاچ سمیرم بهمنظور بهرهبرداری پایدار از این مراتع مورد توجه قرار گرفت. مدل شایستگی زنبورداری از تلفیق سه معیار پوشش گیاهی، عوامل محیطی و دسترسی به منابع آب با استفاده از روش پیشنهادی فائو (1991) و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تعیین و با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (Analytical Hierarchy Process; AHP)، اولویت تیپهای گیاهی جهت استفاده زنبورداری مشخص گردید. نمونهبرداری در تیپهای گیاهی منطقه (بهعنوان واحدهای کاری) به روش تصادفی با استقرار 3 ترانسکت 200 متری و اندازهگیری دادههای حضور و عدم حضور گیاهان شهدزا و گردهزا، درصد پوشش گیاهی شهدزا وگردهزا، تراکم و درصد ترکیب پوشش گیاهی مورد علاقه زنبورعسل در پلاتهای 1 مترمربعی برداشت شد و به منظور تعیین اولویت واحدهای کاری معیارهای مؤثر در هر مدل از طریق پرسشنامه، وزندهی گردید. نتایج اولویتبندی نشان داد که شایستگی زنبورداری تیپهای گیاهی مراتع منطقه متفاوت میباشد. نتیجه درجه اهمیت تیپهای گیاهی، در شرایطی که ارزش شاخص پوشش گیاهی (وزن 687/0) بیشتر از شاخص عوامل محیطی (وزن 244/0) و دسترسی به منابع آب (وزن 069/0) است، تیپهای گیاهی As.ad-Ag.tr-Da.mu و Co.ba-As.spبا وزن نهایی 092/0 و تیپ Ag.tr با وزن نهایی 028/0، در مقایسه کلی مجموعه معیارهای مؤثر، بهترتیب بیشترین و کمترین شایستگی را از جنبه زنبورداری دارند. نتایج کلی اولویتبندی در مدل زنبورداری نشان داد که 29 درصد از واحدهای کاری مورد مطالعه دارای شایستگی عالی و خوب (1S)، 59 درصد دارای شایستگی متوسط (2S)، 6 درصد دارای شایستگی کم (3S) و 6 درصد غیرشایسته (N) برای استفاده زنبورداری است. بنابراین، در برنامهریزی استفاده از مراتع منطقه جهت زنبورداری توجه به شایستگی و اولویت مناطق مناسب جهت زنبورداری در بهبود وضعیت مراتع منطقه بسیار حائز اهمیت است.
مصطفی زارع؛ محمد فیاض؛ غلامرضا گودرزی؛ علی فرمهینی فراهانی
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، صفحه 178-190
چکیده
ارزش رجحانی عبارت از انتخاب گونههای در دسترس در چرای آزاد توسط دام میباشد. این مطالعه در مراتع نیمهاستپی دامنه کوههای انجدان اراک واقع در 35 کیلومتری شرق اراک، انجام شد. مراتع انجدان یکی از مراکز مهم دامداری در استان مرکزی بهویژه شهرستان اراک میباشد که تحت چرای شدید دام قرار گرفته و به همین سبب روز به روز مراتع منطقه ...
بیشتر
ارزش رجحانی عبارت از انتخاب گونههای در دسترس در چرای آزاد توسط دام میباشد. این مطالعه در مراتع نیمهاستپی دامنه کوههای انجدان اراک واقع در 35 کیلومتری شرق اراک، انجام شد. مراتع انجدان یکی از مراکز مهم دامداری در استان مرکزی بهویژه شهرستان اراک میباشد که تحت چرای شدید دام قرار گرفته و به همین سبب روز به روز مراتع منطقه فقیرتر میگردد و گونههای مرتعی خوشخوراک و با ارزش در معرض خطر و نابودی قرار دارند. خاک منطقه لومی و با درصد سنگ و سنگریزه بالا و متوسط بارندگی منطقه حدود350 میلیمتر در سال میباشد. این تحقیق بهمنظور تعیین ارزش رجحانی گونههای گیاهی با اهمیت مراتع منطقه توسط دام (گوسفند) صورت گرفت تا در طرحهای مرتعداری از گونههای خوشخوراک حمایت شود. بررسی ترجیح چرایی گونهها توسط دام از طریق (مشاهده مستقیم) زمان صرف شده برای چرای گونهها در طول فصل چرا و حضور دام به مدت 3 ماه (اردیبهشت، خرداد و تیرماه) در طی 3 سال انجام شد. سپس دادههای بدستآمده در هر سال بهکمک نرمافزار SAS در محیط طرح آزمایشی بلوکهای کامل تصادفی مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت و مقایسه میانگین ارزش رجحانی و گروهبندی آنها با استفاده از آزمون چند دامنهای دانکن انجام شد. نتایج نشان داد که ارزش رجحانی بین گونهها در ماههای فصل چرا (اردیبهشت، خرداد وتیر) و در کل فصل چرا اختلاف معنیداری در سطح 1 درصد (P<0.01) وجود دارد. در کل، گندمیان و پهنبرگهای یکساله Annual grass&forbs دارای بیشترین ارزش رجحانی میباشد و بعد لاشبرگ گیاهان (Litters) در رتبه دوم قرار گرفته و بعد از آن گونههای Bromus tomentelus، Artemisia aucheri وBuffonia kcoelzii بهترتیب در رتبههای بعدی از لحاظ ارزش رجحانی قرار دارد