مهدی معمری؛ محمد فیاض؛ معصومه عباسی خالکی؛ ضیاءالدین الماسی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 1-13
چکیده
دانش بومی دانشی است که افراد یک جامعه براساس تجربه و انطباق با فرهنگهای محلی و محیطزیست در طول زمان کسب کردهاند. این دانش بر پایداری جوامع و فرهنگ و همچنین برای حفظ منابع ژنتیکی جهت ادامه بقاء آن استفاده میشود و فهرستی ذهنی از منابع بیولوژیکی محلی، نژادهای حیوانات، گیاهان محلی، محصولات کشاورزی و گونههای درختی میباشد. این ...
بیشتر
دانش بومی دانشی است که افراد یک جامعه براساس تجربه و انطباق با فرهنگهای محلی و محیطزیست در طول زمان کسب کردهاند. این دانش بر پایداری جوامع و فرهنگ و همچنین برای حفظ منابع ژنتیکی جهت ادامه بقاء آن استفاده میشود و فهرستی ذهنی از منابع بیولوژیکی محلی، نژادهای حیوانات، گیاهان محلی، محصولات کشاورزی و گونههای درختی میباشد. این دانش ممکن است شامل اطلاعاتی از قبیل درختان و گیاهان که با یکدیگر بخوبی رشد میکنند یا گیاهانی شاخص مانند گونههایی که شوری خاک را نشان میدهند و یا اینکه گونههایی که در شروع بارندگی گل میدهند، باشد. این مطالعه در استان خراسان شمالی انجام شد. این استان بین مدارهای ˝42°36 و ˝14°38 شمالی و نصفالنهارهای˝31°56 و ˝30°58 شرقی در شمالشرقی ایران واقع شده است. در این مطالعه، جامعه آماری دامداران، شبانان و کهنسالانی بودند که بطور سنتی از مراتع استفاده میکنند. برای انجام مصاحبه و تکمیل پرسشنامهها، از هر طایفه عشایری یا روستا 3 نفر انتخاب شد. جمعآوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه، تکمیل پرسشنامهها و مشاهده فعالیتهای شبانان و دامداران در عرصه انجام شد. برای امتیازدهی و ارزشگذاری کمی سئوالات در گونههای مورد نظر، از طیف لیکرت استفاده شد. نتایج بررسیها نشان داد در زمینههای مختلف مدیریت چرای دام در مرتع، ازجمله پراکنش دام و بهرهبرداری یکنواخت از مرتع، شبچر، انتخاب محل استراحت دام، انتخاب محل چرای دام، قطعهبندی مرتع با روشهای سنتی و سالم بودن آب شرب دام، دامداران و شبانان دانش زیادی دارند که آنها را بکار میگیرند و میتواند در امر مدیریت مرتع مورد استفاده قرار گیرد. از طرفی بررسیها نشان داد که دامداران و شبانان به رعایت ظرفیت چرای دام و جلوگیری و یا کاهش چرای انتخابی دام در مرتع عملاً توجه چندانی ندارند.
پریا کمالی؛ رضا عرفانزاده؛ سیدحمزه کهنوج
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 14-22
چکیده
تعیین کیفیت علوفه گونههای مراتع یکی از عواملی است که جهت مدیریت اصولی مراتع لازم و ضروری است. بنابراین درصد ازت چهارده گونه مرتعی که از گونههای غالب و مهم در پوشش گیاهی در مراتع خشک و بیابانی شهرستان کهنوج (جنوب استان کرمان) هستند، در دو مرحله (رشد رویشی و پس از بذردهی) توسط دستگاه کجلدال اندازهگیری شد و سپس پروتئین خام آنها ...
بیشتر
تعیین کیفیت علوفه گونههای مراتع یکی از عواملی است که جهت مدیریت اصولی مراتع لازم و ضروری است. بنابراین درصد ازت چهارده گونه مرتعی که از گونههای غالب و مهم در پوشش گیاهی در مراتع خشک و بیابانی شهرستان کهنوج (جنوب استان کرمان) هستند، در دو مرحله (رشد رویشی و پس از بذردهی) توسط دستگاه کجلدال اندازهگیری شد و سپس پروتئین خام آنها احتساب گردید. پروتئین گونههای مختلف توسط آزمون تجزیه واریانس یکطرفه مقایسه و از آزمون t زوجی جهت مقایسه پروتئین خام هر گونه گیاهی بین دو مرحله فنولوژیکی استفاده شد. همچنین برای مقایسه پروتئین حد بحرانی برای حالت نگهداری با متوسط پروتئین مرتع در هر مرحله رویشی از آزمون مقایسه t با یک مقدار ثابت استفاده شد. نتایج نشان داد پروتئین گونههای گیاهی در هر کدام از مراحل فنولوژی دارای تفاوت معنیداری با یکدیگر بودند، بطوری که در مرحله رویشی، بیشترین میانگین درصد پروتئین خام مربوط به گونه Astragalus triboloides با 6/19 درصد بود و گونه Ziziphus spina-christi با میانگین 22/4 درصد دارای کمترین درصد پروتئین بود. در مرحله پس از بذردهی بیشترین پروتئین مربوط به گونه Rhaziastricta با 85/14 درصد و کمترین میزان پروتئین مربوط به گونه Stipa capensis با 23/5 درصد بود. پروتئین خام درتمامی گونهها به استثناء دو گونه سیر نزولی از خود نشان داد. همچنین مقایسه پروتئین خام با پروتئین مورد نیاز بر اساس جداول NRC برای بز نژاد رائیینی که دام غالب منطقه است نشان داد که بطور کلی میانگین پروتئین گونههای گیاهی در مرحله رویشی بیشتر از پروتئین حد بحرانی بود. اما این اختلاف برای مرحله دوم معنیدار نبود. حفظ و گسترش گونههایی که میزان درصد پروتئین خام آنها بالا و تغییرات پروتئین در آنها در طول دوره رشد ناچیز میباشد (از قبیل Tavernieracuneifolia)، تاکید میگردد.
زهره اکبری؛ سیدحمید متین خواه؛ محسن نائل
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 23-28
چکیده
با توسعۀ جمعیت در روی کرۀ زمین، بشر همواره به فکر تأمین منافع آنی خود بوده و توجهی به طبیعت اطراف خود نداشته است. کمبود آب در مناطق خشک کشور اصلیترین عامل محدودکننده جهت گسترش پوششگیاهی در طرحهای بیابانزدایی محسوب میگردد؛ بهطوریکه درحالحاضر بیش از 70 درصد اعتبارات پروژههای بیولوژیک بیابانزدایی و تثبیت شنهای روان ...
بیشتر
با توسعۀ جمعیت در روی کرۀ زمین، بشر همواره به فکر تأمین منافع آنی خود بوده و توجهی به طبیعت اطراف خود نداشته است. کمبود آب در مناطق خشک کشور اصلیترین عامل محدودکننده جهت گسترش پوششگیاهی در طرحهای بیابانزدایی محسوب میگردد؛ بهطوریکه درحالحاضر بیش از 70 درصد اعتبارات پروژههای بیولوژیک بیابانزدایی و تثبیت شنهای روان صرف عملیات تأمین آب و آبیاری در مناطق بیابانی کشور میشود. این پژوهش در بخشی از عرصۀ بیابانی واقع در دشت سجزی به مدت نه ماه و با هدف دستیابی به روشی که بتواند موجب استقرار و زندهمانی هرچه بیشتر نهالها و افزایش بهرهوری آب گردد به مرحله اجرا گذاشته شد. در این پژوهش گونه سیاهتاغ تحت تیمارهای کفپوش پلاستیکی و شاهد (تیمار بدون کفپوش پلاستیکی) در منطقه کشت شد. در تیمار کفپوش پلاستیکی به جهت ممانعت از آب دزدی شکافهای موجود در منطقه از فیلمهای پلاستیکی منفذدار استفاده گردید. هر دو تیمار تحت شرایط کاملاً یکسان قرار داشتند. این پژوهش در قالب طرح کاملاً تصادفی متعادل به اجرا درآمد. طی دوره آزمایش شاخصهایی نظیر ارتفاع گیاه و قطر متوسط تاجپوشش گونه اندازهگیری شد. دادههای بدست آمده از این ارزیابیها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتیجه تجزیه واریانس دادههای بدست آمده نشان داد که روش کف پوش پلاستیکی، روش مناسب تأمین آب جهت پرورش نهال سیاهتاغ در این مناطق بیابانی با تبخیر و تعرق بسیار شدید و بادهایی با سرعت بسیار زیاد هستند. دلیل موفقیت روش کاشت به صورت کفپوش پلاستیکی بهخاطر جلوگیری از خارج شدن آب مورد نیاز برای رشد گیاه است، زیرا وجود درز و شکافهایی در زمین سجزی سبب خروج آب و عدم دسترسی آن برای گیاه میباشد که این امر سبب هدر رفت آب و رشد کم گیاهان میشود ولی در روش کاشت معمولی، آب مدت کمی پس از آبیاری از طریق شکافها از دسترس گیاه خارج میشود و در نتیجه در مدت کوتاهی نهالها نیاز به آب داشته و به همین دلیل از رشد و نمو کمتری برخوردار میباشند.
غلامحسین رحمانی؛ رضا باقری؛ احمد پورمیرزایی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 29-36
چکیده
ارزش رجحانی عبارت از انتخاب گونه های در دسترس در چرای آزاد توسط دام میباشد. این تحقیق به منظور تعیین ارزش رجحانی گونههای گیاهی با اهمیت مراتع نیمه استپی بید خیری در گردنه خان سرخ شهرستان بردسیر در استان کرمان توسط دام (گوسفند کرمانی) در طی دوره چرایی از اردیبهشت تا شهریور 1392 به مدت 5 ماه صورت گرفت. متوسط بارندگی منطقه حدود 270 میلیمتر ...
بیشتر
ارزش رجحانی عبارت از انتخاب گونه های در دسترس در چرای آزاد توسط دام میباشد. این تحقیق به منظور تعیین ارزش رجحانی گونههای گیاهی با اهمیت مراتع نیمه استپی بید خیری در گردنه خان سرخ شهرستان بردسیر در استان کرمان توسط دام (گوسفند کرمانی) در طی دوره چرایی از اردیبهشت تا شهریور 1392 به مدت 5 ماه صورت گرفت. متوسط بارندگی منطقه حدود 270 میلیمتر در سال میباشد انجام شد. سپس دادههای بدستآمده به کمک نرم افزار SAS در یک طرح فاکتوریل مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت و مقایسه میانگین ارزش رجحانی و گروهبندی آنها با استفاده از آزمون چند دامنهای دانکن انجام شد. نتایج نشان داد که بین گونه های مورد مطالعه و همچنین بین اثرات متقابل گونه در ماه اختلاف معنی داری در سطح یک درصد وجود داشت. ارزش رجحانی گندمیان یکساله و چند ساله نسبت به سایر گونه ها در طول فصل چرا در رتبه بالاتری بود.
سید مرتضی ابطحی؛ امرعلی شاهمرادی؛ عباس کیانی پور
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 37-50
چکیده
مطالعه گیاهان مرتعی و چگونگی رفتار آنها در اکوسیستم، اطلاعات پایهای را در مورد نحوه عمل پوشش گیاهی در دسترس قرار میدهد که لازمه شناخت دقیقتر اکوسیستمهای مرتعی جهت برنامهریزی و مدیریت صحیح مراتع میباشد. در این تحقیقات اکولوژی گونهStipagrostis Karelini در شنزارهای استان اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا نقشه رویشگاه تهیه و خصوصیات ...
بیشتر
مطالعه گیاهان مرتعی و چگونگی رفتار آنها در اکوسیستم، اطلاعات پایهای را در مورد نحوه عمل پوشش گیاهی در دسترس قرار میدهد که لازمه شناخت دقیقتر اکوسیستمهای مرتعی جهت برنامهریزی و مدیریت صحیح مراتع میباشد. در این تحقیقات اکولوژی گونهStipagrostis Karelini در شنزارهای استان اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا نقشه رویشگاه تهیه و خصوصیات رویشگاهی شامل پستی و بلندی، اقلیم، خاک، گونههای همراه و چگونگی حضور این گونه در پوشش گیاهی تعیین گردید. همچنین فنولوژی و سیستم ریشه گونه یاد شده بررسی شد. نتایج مطالعه نشان داد که این گونه گیاهی در شنزارهای منطقه ریگ بلند کاشان با ارتفاع 750 تا 1150 متر از سطح دریا در تمامی جهات شیب رویش دارد. خاک رویشگاههای آن دارای بافتهای شنی تا شنی – لومی است. هدایتالکتریکی خاک در نقاط مختلف رویشگاه و نیز درعمقهای مختلف آن متفاوت است و دامنه ds/m 2/5 -3 را شامل میشود. دامنه اسیدیته خاک در این رویشگاهها 2/8 – 5/7 میباشد. متوسط بارندگی سالانه رویشگاههای طبیعی این گیاه، 140 – 80 میلیمتر و میانگین دمای حداقل و حداکثر بین 8/3 و 6/33 ، حداقل مطلق دما 12- و حداکثر مطلق دما 8/47 درجه سانتیگراد میباشد. رشد رویشی این گونه مرتعی از اواخر اسفند شروع میشود. زمان ظهور گلها در اردیبهشتماه است و در اواسط خردادماه بذرها میرسند. ریشههای استیپاگروستیس از نوع افشان و به رنگ روشن بوده واطراف ریشهها راغلافی از ماسه پوشانده و انشعابات آن تا عمق یک متر و به شعاع حدود 2 متر در سطح شنزار حرکت میکند.
محمد حسن بهمدی؛ علیرضا شهریاری
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 51-57
چکیده
یکی از راههای مهم سازگاری با خشکی و جلوگیری از روند بیابانزایی، استفاده مفید از منابع آب است و باید سعی کرد تا حد ممکن از ریزشهای جوی و جریانهای سطحی به نحو مطلوب استفاده شود. به منظور انجام تحقیق از منطقهای استفاده شد که از لحاظ شرایط توپوگرافی، شیب عمومی منطقه، جهت دامنهها، تراکم شبکه هیدروگرافی، بافت و ساختمان خاک، جهت ...
بیشتر
یکی از راههای مهم سازگاری با خشکی و جلوگیری از روند بیابانزایی، استفاده مفید از منابع آب است و باید سعی کرد تا حد ممکن از ریزشهای جوی و جریانهای سطحی به نحو مطلوب استفاده شود. به منظور انجام تحقیق از منطقهای استفاده شد که از لحاظ شرایط توپوگرافی، شیب عمومی منطقه، جهت دامنهها، تراکم شبکه هیدروگرافی، بافت و ساختمان خاک، جهت باد از شرایط یکسانی برخوردار بودند که شامل سه منطقه: 1- اجرای عملیات هلالیآبگیر. 2- اجرای عملیات کنتورفارو 3- شاهد، میباشند. سپس 15 ترانسکت 100 متری در هر منطقه بصورت تصادفی- سیستماتیک در نظر گرفته شد و تعداد 30 پلات روی آنها توزیع شدند. سطح پلاتها با روش حداقل سطح در منطقه 16 مترمربع محاسبه شد. در هر یک از پلاتها پارامترهای گیاهی نظیر درصد پوشش، تراکم و تولید اندازهگیری و محاسبه شد. دادههای جمعآوری شده از نظر همگنی واریانسها با آزمون لون و نرمال بودن دادهها با آزمون کولموگروف- اسمیرنوف مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از روشهای آماری تجزیه واریانس یکطرفه برای احراز اختلاف بین مناطق و آزمون توکی برای آنالیز تفاوتها، توسط نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که بین 3 منطقه در سطح 05/0 اختلاف معنیداری وجود دارد. آماربرداری انجام شده در این تحقیق بیانگر آن بود که هلالی آبگیر و کنتور فارو نسبت به شاهد تأثیر بیشتری در جهت احیاء و افزایش پوشش گیاهی دارند. همچنین عملیات هلالی آبگیر تأثیر مطلوب و مؤثرتری در جهت افزایش پوشش گیاهی دارد.
فاضل امیری؛ ابراهیم گویلی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 58-69
چکیده
ارزیابی اراضی مرتعی به معنی شناسایی و ارزیابی تولید بالفعل و بالقوه، به منظور بهره برداری بهینه دامهای اهلی از این منبع با ارزش طبیعی است. تعیین کیفیت علوفه یکی از مهمترین عواملی است که جهت مدیریت تغذیه ای مناسب دامهای اهلی از مراتع لازم است. در این تحقیق ارزش غذایی چند گونة مهم مرتعی، در مراتع نیمه خشک زاگرس مرکزی در سال 1389 مورد ...
بیشتر
ارزیابی اراضی مرتعی به معنی شناسایی و ارزیابی تولید بالفعل و بالقوه، به منظور بهره برداری بهینه دامهای اهلی از این منبع با ارزش طبیعی است. تعیین کیفیت علوفه یکی از مهمترین عواملی است که جهت مدیریت تغذیه ای مناسب دامهای اهلی از مراتع لازم است. در این تحقیق ارزش غذایی چند گونة مهم مرتعی، در مراتع نیمه خشک زاگرس مرکزی در سال 1389 مورد بررسی قرار گرفت. از 12 گونة غالب در تیپهای گیاهی منطقه یا سه تکرار از اندامهای قابل چرای دام در مرحلة رشد رویشی در پلاتهای نمونه برداری 2 متر مربعی (تعیین شده از طریق اندازه نمونه) به روش قطع گونه نمونه تهیه گردید. شاخصهای مهم کیفی از قبیل: درصد ماده خشک، درصد ازت، پروتئین خام، دیواره سلولی، دیواره سلولی عاری از همی سلولز، خاکستر و چربی خام، درصد ماده خشک قابل هضم، درصد ماده خشک مصرفی، انرژی متابولیسمی و ارزش غذایی نسبی برای گونه های مورد مطالعه تعیین گردید. به منظور تجزیه و تحلیل آماری دادهها از روش تجزیه واریانس استفاده شد. همبستگی بین پارامترهای کیفی بر اساس شاخص نسبی کیفیت در محیط نرم افزارهای MVSP, Mosaic, and PC-ORD تعیین شد. برای همة گونه ها، پروتئین خام و شاخص ارزش غذای نسبی با قابلیت هضم ماده خشک همبستگی مثبت، ADF با هضم ماده خشک، پروتئین خام و شاخص ارزش غذای نسبی همبستگی منفی داشتند. نتایج این تحقیق نشان داد که، بجزء برای درصد ماده خشک، در مورد سایر شاخصهای کیفیت علوفه بین گونه های مختلف تفاوت معنی داری از نظر آماری وجود دارد (05/0p <). تقریباً در همة گونه های گراس مورد مطالعه سطوح NDF و ADF بالاتر باعث کاهش کیفیت علوفه این گونه ها شده است. همچنین بر اساس شاخصهای اندازه گیری شده بالاترین کیفیت علوفه مربوط به گونه Cachrys acaulis با 46/289=RVF و گونة Agropyron trichophorom کمترین کیفیت علوفه را دارا بود (89/87=RVF).
زهرا خادمت الرسول؛ رضا قضاوی؛ سید حجت موسوی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 70-79
چکیده
توسعه صنعت گردشگری در مکانهایی که پتانسیل بالقوه جذب گردشگر را دارند میتواند به عنوان ابزاری کارآمد در جهت رشد و توسعه همه جانبه جوامع به کار گرفته شود. استان فارس به لحاظ داشتن پتانسیلهای بیشمار طبیعی، تاریخی و فرهنگی از قطبهای مهم گردشگری ایران محسوب میشود. از جمله این موارد میتوان به مناطق کویری و بیابانی آن اشاره نمود. ...
بیشتر
توسعه صنعت گردشگری در مکانهایی که پتانسیل بالقوه جذب گردشگر را دارند میتواند به عنوان ابزاری کارآمد در جهت رشد و توسعه همه جانبه جوامع به کار گرفته شود. استان فارس به لحاظ داشتن پتانسیلهای بیشمار طبیعی، تاریخی و فرهنگی از قطبهای مهم گردشگری ایران محسوب میشود. از جمله این موارد میتوان به مناطق کویری و بیابانی آن اشاره نمود. هدف از این پژوهش بررسی و ارزیابی جاذبههای گردشگری بیابانی کویر شیراز و تعیین استراتژیهای توسعه پایدار گردشگری با استفاده از مدل SWOT میباشد. در این راستا، ابتدا توانمندیها و محدودیتهای منطقه مطالعاتی شناسایی و پس از مشورت با متخصصین، پرسشنامههایی بر این مبنا تدوین و در بین گردشگران حاضر در منطقه و کارشناسان منابع طبیعی استان پخش گردید. سپس نتایج حاصل از پرسشنامهها با استفاده از مدل SWOT و آزمونهای آماری در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از منظر کارشناسان و گردشگران کویر شیراز در ماتریس استراتژیها و اولویتهای اجراییSWOT در محدوده شماره یک (قوی) قرار میگیرد و استراتژی لازمه توسعه اکوتوریسم بیابان در این منطقه، استراتژی رشد و ساخت خواهد بود.
صلاح الدین زاهدی؛ مینا بیات؛ فرهنگ قصریانی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 80-91
چکیده
در طی چند دهة گذشته تغییرات وسیعی در کاربری و پوشش اراضی حوزة آبخیز سد قشلاق سنندج روی داده است. مراتع منطقه دچار تغییرات وسیع شده، به کاربریهای دیگر تبدیل و یا کیفیت خود را از دست دادهاند. ادامه این روند علاوه بر کاهش تولید علوفه مراتع و به طبع آن افت تولید محصولات دامی و افزایش بیکاری و مهاجرت به شهر، منجر به افزایش میزان فرسایش ...
بیشتر
در طی چند دهة گذشته تغییرات وسیعی در کاربری و پوشش اراضی حوزة آبخیز سد قشلاق سنندج روی داده است. مراتع منطقه دچار تغییرات وسیع شده، به کاربریهای دیگر تبدیل و یا کیفیت خود را از دست دادهاند. ادامه این روند علاوه بر کاهش تولید علوفه مراتع و به طبع آن افت تولید محصولات دامی و افزایش بیکاری و مهاجرت به شهر، منجر به افزایش میزان فرسایش و تولید رسوب و کاهش حجم مخزن دریاچه سد قشلاق و تقلیل عمر اقتصادی آن خواهد بود. در این مطالعه کوشش بعمل آمد تا سیر تغییرات زمانی در کاربریهای مختلف پوشش زمین در بخشی از حوزة آبخیز سد قشلاق سنندج از سال 1987 و سال 2010 تغییرات در طی مدت 23 سال با استفاده از تفسیر و آنالیز دادههای چندزمانه از سنجندة (TM) ماهوارة لندست5 به نقشه تبدیل گردد. در این راستا از دادههای موجود منطقه و اطلاعات میدانی برداشت شده نیز بعنوان دادة کمکی استفاده گردید. بیشترین میزان تغییر کاربری با مساحت 4857 هکتار کاهش مربوط به کاربری مراتع کلاس2 (با درجه کیفی متوسط) میباشد، در رتبههای بعدی مراتع کلاس3 (با درجه کیفی فقیر) با رقم 2983 هکتار افزایش و اراضی آبی کشاورزی با 1641 هکتار افزایش قرار گرفتهاند. نتایج این مطالعه نشان داد که سطح مراتع متوسط در منطقه کاهش و به مراتع فقیر و اراضی کشاورزی آبی تبدیل شده اند که نشاندهنده چرای شدید در منطقه مورد مطالعه و تبدیل مراتع حریم اراضی کشاورزی و منابع آب به اراضی کشاورزی است.
فریده ثقفی خادم؛ علی احسانی؛ معصومه شهابی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 92-107
چکیده
اکثر مراتع کشور در مناطق خشک و نیمهخشک واقع شدهاند. تجدید پوشش طبیعی اکوسیستمهای مرتعی در این مناطق بدلیل بارندگیهای بسیار کم، بهرهبرداری غیراصولی و نابهنگام از روند کندی برخوردار میباشد. مطالعه فنولوژی گیاهان مرتعی از فاکتورهای مهم در اعمال مدیریت جهت بهرهبرداری بهینه از گیاهان است. از طرفی بروز خشکسالی و تنشهای ...
بیشتر
اکثر مراتع کشور در مناطق خشک و نیمهخشک واقع شدهاند. تجدید پوشش طبیعی اکوسیستمهای مرتعی در این مناطق بدلیل بارندگیهای بسیار کم، بهرهبرداری غیراصولی و نابهنگام از روند کندی برخوردار میباشد. مطالعه فنولوژی گیاهان مرتعی از فاکتورهای مهم در اعمال مدیریت جهت بهرهبرداری بهینه از گیاهان است. از طرفی بروز خشکسالی و تنشهای متأثر از آن موجب تغییر در مراحل رشد گیاه و همچنین تاثیر در عملکرد علوفه مرتع میگردد. گونههای گندمی Bromus kopetdaghensisDrobow، Festuca arundinacea Schreb، Stipa arabica Trin. & Rupr و Poa bulbosaL. از عناصر اصلی مناطق نیمهاستپی تا جنگلهای خشک مراتع خراسان و از گونههای نسبتاً خوشخوراک و مورد تعلیف دام بشمار میروند. در این تحقیق مطالعه فنولوژی (مدل درجه- روز رشد) برای گونههای ذکر شدهطی سالهای 1389-1386 انجام گردید. همچنین مطالعه شرایط رطوبتی و طبقات خشکسالی با استفاده از نمایه بارش استاندارد شده (SPI) در مراتع بینالود استان خراسان رضوی در دوره آماری بیست ساله انجام شد. اثرات دورههای مختلف تنش خشکسالی بر ظهور اندامهای گیاهی و طول دوره رشد رویشی و زایشی بررسی گردید. نتایج نشان داد که رشد زایشی در دوره وقوع خشکسالی کوتاهتر بوده است. در شرایط خشکسالی سال 1387 دوره رویشی گونهها نسبت به بقیه سالها زودتر آغاز شده و تغییر از حالت رویشی به زایشی در دوره کوتاهتری اتفاق افتاد. نتایج حاصل از بررسی درجه-روز رشد نشان داد، دامنه تغییرات از حداکثر 12/2814 درجه سانتیگراد در سال 1389 تا حداقل 95/2406 درجه سانتیگراد در سال 1387 در نوسان بود. در نتیجه نتایج حاصل از مدل درجه - روز رشد به همراه اطلاعات تغییرات ذخیره هیدرات کربن گونههای مهم مرتع در مراحل مختلف رشد، میتواند مدیریت مرتع را در تنظیم زمان ورود و خروج دام از مرتع یاری دهد.
محسن پادیاب؛ سادات فیض نیا
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 108-117
چکیده
به منظور تعیین میزان کاهش نفوذپذیری در ایستگاه پخش سیلاب گچساران و به دلیل اینکه پشتههای ابتدایی و نزدیک به هر کانال آبرسان بیشتر متاثر از هر بار سیلگیری میباشند، در چهار نقطه از هر کدام از نوارهای اول و دوم هر دو کانال آبرسان و در عمق 15-0 سانتیمتری از سطح زمین اقدام به نمونهبرداری گردید به طوری که در چهار خط میانی پشتهها ...
بیشتر
به منظور تعیین میزان کاهش نفوذپذیری در ایستگاه پخش سیلاب گچساران و به دلیل اینکه پشتههای ابتدایی و نزدیک به هر کانال آبرسان بیشتر متاثر از هر بار سیلگیری میباشند، در چهار نقطه از هر کدام از نوارهای اول و دوم هر دو کانال آبرسان و در عمق 15-0 سانتیمتری از سطح زمین اقدام به نمونهبرداری گردید به طوری که در چهار خط میانی پشتهها و در 16 نقطه نمونهبرداری صورت گرفت؛ همچنین به منظور مقایسه و تعیین تغییرات نفوذپذیری عرصه پخش، در محلی که فاقد اجرای عملیات پخش سیلاب بوده (جوار عرصه پخش) به صورت تصادفی در چهار نقطه با عمق مشابه، نمونهبرداری انجام شد. سپس نمونهها با سری الکهای استاندارد دانهبندی شده و میزان نفوذپذیری هر نقطه با استفاده از جداول مربوطه تخمین زده شد. نتایج نشان داد که نفوذپذیری در عرصه پخش سیلاب کاهش چشمگیری یافته است به طوری که در نوار اول کانال آبرسان اول (TA1) میزان کاهش حدود پنج برابر عرصه شاهد بوده است و در نوار دوم کانال آبرسان اول (TA2)، حدود شش برابر کمتر از منطقه شاهد بوده است. همچنین در طول نوارهای اول و دوم کانال آبرسان دوم (TB1وTB2) میزان نفوذپذیری، به ترتیب حدود دو و پنج برابر کمتر از نتایج بدست آمده از عرصه شاهد میباشد و به طور متوسط نفوذپذیری عرصه پخش سیلاب حدود چهار برابر، از زمان اجرا کاهش یافته است. کاهش افزاینده نفوذپذیری عرصههای پخش سیلاب در طول دفعات آبگیری، مهمترین عامل محدود کننده اجرا و نگهداری این نوع طرحهای تغذیه مصنوعی میباشد و با پوشش دادن این حالت در کل سطح عرصه پخش، با دفعات آبگیری متعدد، عمر مفید و تاثیر این روش را در افزایش سطح سفرههای آب زیرزمینی کاهش میدهد.
مرتضی خداقلی؛ مرتضی اکبرزاده
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 118-127
چکیده
این پژوهش بهمنظور نشان دادن رفتار رویشی Andrachne fruticosus L.، Artemisia sieberi Besser،EuphorbiadecipiensBoiss & Buhse، Noaea mucronata Forssk، Scariola orientalis Sojak، Stachys inflate Benth، Stipa arabica Trin & Rupr و گونههای یکساله در طی سالهای 1387 الی 1389 در مرتع سُه میمه انجام گردید. تعیین تولید و مصرف با استفاده از پایههای متوسط صورت گرفت و هرساله تعداد 8 پایه متوسط از گیاه به ازای همه ماههای ...
بیشتر
این پژوهش بهمنظور نشان دادن رفتار رویشی Andrachne fruticosus L.، Artemisia sieberi Besser،EuphorbiadecipiensBoiss & Buhse، Noaea mucronata Forssk، Scariola orientalis Sojak، Stachys inflate Benth، Stipa arabica Trin & Rupr و گونههای یکساله در طی سالهای 1387 الی 1389 در مرتع سُه میمه انجام گردید. تعیین تولید و مصرف با استفاده از پایههای متوسط صورت گرفت و هرساله تعداد 8 پایه متوسط از گیاه به ازای همه ماههای فصل رویش و چرا در داخل محدوده قرق، برای اندازهگیری تولید و به همین تعداد در عرصه چرا شده برای اندازهگیری باقیمانده تولید منظور گردید و از تفاضل آنها مقدار مصرف مشخص شد. نتایج نشان داد که سالها و ماههای مختلف تأثیر معنیداری بر تولید گونههای موردبررسی داشته است (01/0p <). دادههای سالهای 1389-1387 نشان داد که تولید متوسط شش گونه دائمی و یکسالههای موردبررسی در منطقه 9/255 کیلوگرم علوفه خشک در هکتار و سهم گونه Artemisiasieberi و یکسالهها در تولید بالا و به ترتیب به میزان 2/38 و 9/32 درصد کل علوفه بود. تغییرات تولید کاملاً تحت تأثیر تغییرات حجم و پراکنش بارش منطقه قرار داشته و ضریب همبستگی بین آنها در همه گونهها بجز Euphorbia decipiens ازنظر آماری معنیدار بود. تولید گونههای موردبررسی در سال 1387 با وقوع شدیدترین خشکسالی بسیار نوسان داشت. در سال پر تولید گونهها بین 5/4 تا حدود 20 برابر سال کم تولید علوفه تولید نمودند. در همه گونهها بیشترین میزان علوفه در اردیبهشتماه تولید شد. میزان مصرف در سالهای مختلف متفاوت بوده و بهجز Euphorbiadecipiens تمامی گونهها در سال 1388 بیشترین مصرف را داشتهاند. همچنین گونههای یکساله در سه سال موردبررسی بیشترین میزان مصرف را به خود اختصاص دادهاند.
احمدرضا پناهیان؛ حمیدرضا ناصری؛ مجید کریمپور ریحان؛ محمد جعفری؛ سیدعلیرضا حسینی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 128-137
چکیده
یکی از راههای کاهش گازهای گلخانهای در اتمسفر، جذب کربن توسط اندامهای گیاه و ترسیب آن در خاک است. کشت گیاهان و مدیریت مناسب، موجب افزایش بیوماس گیاهان بومی در نتیجه افزایش سطح فتوسنتز کننده و جذب کربن، افزایش مقدار ورودی کربن به خاک میگردد. حاشیه جادهها از جمله مناطقی است که قابلیت جذب کربن را دارند و از پتانسیل اکولوژیکی بالایی ...
بیشتر
یکی از راههای کاهش گازهای گلخانهای در اتمسفر، جذب کربن توسط اندامهای گیاه و ترسیب آن در خاک است. کشت گیاهان و مدیریت مناسب، موجب افزایش بیوماس گیاهان بومی در نتیجه افزایش سطح فتوسنتز کننده و جذب کربن، افزایش مقدار ورودی کربن به خاک میگردد. حاشیه جادهها از جمله مناطقی است که قابلیت جذب کربن را دارند و از پتانسیل اکولوژیکی بالایی نیز برخوردار هستند. در این تحقیق میزان ذخیره کربن در درمنهزارهای حریم جاده ایوانکی – گرمسار مورد اندازهگیری قرار گرفت. بدین منظور تعداد 10 پلات 120 متر مربعی در طول سه ترانسکت 1000 متری به صورت تصادفی جهت برداشت نمونه گیاهی و در هر یک از پلاتها در پای بوتهها و در فضای بین بوتهها، پروفیل خاک حفر شده و نمونهگیری خاک در سه لایه سطحی متأثر از ماده آلی، لایه زیر سطحی و لایه گسترش ریشه و اعماق بین 0 – 10، 10 – 30 و 30 – 50 سانتیمتری در پنج تکرار آزمایش برداشت شد. نتایج نشان داد کل کربن ترسیب شده پروفیل خاک برابر 518/59 تن در هکتار و مجموع کربن آلی ذخیره شده بیوماس اندام هوایی و اندام زیرزمینی گیاه درمنه برابر 8/340 کیلوگرم در هکتار است. جهت افزایش ترسیب کربن در مراتع، گزینههای کاربردی مدیریت اکوسیستم باید بر سه محور خاک، بیوماس و لاشبرگ استوار باشند. با ایجاد پوشش گیاهی حریم جادهها علاوه بر ذخیرهسازی کربن میتوان به کاهش و کنترل فرسایش و کاهش آلودگی صوتی کمک نمود همچنین باعث بوجود آمدن کریدور اکولوژیکی، چشمانداز عمومی و ایجاد میکروکلیما میگردد.
حمزه علی شیرمردی؛ آتوسا مجیری؛ مصطفی سعیدفر؛ محمدرضا طاطیان؛ پرویز غلامی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 138-149
چکیده
چرای دام از مراتع میتواند منجر به تغییر ترکیب پوشش گیاهی شود. در این تحقیق اثر چهار شدت مختلف چرایی سنگین، متوسط، سبک و قرق (بدون چرا) بر شاخصهای پوشش گیاهی به منظور اصلاح شیوههای مدیریتی و برنامهریزی مناسب جهت بهرهبرداری پایدار از مراتع در منطقه کرسنک و بارده استان چهارمحال و بختیاری مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور نمونهبرداری ...
بیشتر
چرای دام از مراتع میتواند منجر به تغییر ترکیب پوشش گیاهی شود. در این تحقیق اثر چهار شدت مختلف چرایی سنگین، متوسط، سبک و قرق (بدون چرا) بر شاخصهای پوشش گیاهی به منظور اصلاح شیوههای مدیریتی و برنامهریزی مناسب جهت بهرهبرداری پایدار از مراتع در منطقه کرسنک و بارده استان چهارمحال و بختیاری مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور نمونهبرداری از پوشش گیاهی به صورت ثبت درصد تاج پوشش گونههای گیاهی در شدتهای مختلف چرایی انجام گردید. در این تحقیق از روش آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون تی و آنالیز تطبیقی متعارفی جهت بررسی تغییرات پوشش گیاهی استفاده شد. نتایج نشان داد گونههایی مانند Agropyron repens، Bromus tomentellus، Astragalus effusus و Poa bulbosa حضور بیشتری در قرق و شدت چرای سبک داشتند. گونههای Boissiera squarrosa، Echinops leiopolyceras،Sisymbrium irio و Euphorbia heteradeniaحضور بیشتری در شدت چرای سنگین داشتند. با توجه به آسیب دیدن پوشش گیاهی و کاهش گونههای خوشخوراک در اثر فشار چرای دام، بهرهبرداری از مرتع در حد چرای متوسط توصیه میگردد
لیلا کاشی زنوزی؛ شهرام بانج شفیعی؛ حسین سعادت
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 150-160
چکیده
در این تحقیق بهمنظور بررسی ارتباط پراکنش گونههای مرتعی Astragalus microcephalus, Bromus tomentellus و Onobrichis cornuta با برخی خصوصیات فیریکی و شیمیایی خاک، پس از تلفیق نقشههای کاربری اراضی، درصد شیب و زمینشناسی و تشکیل واحدهای کاری همگن در حوزه آبخیز زیلبرچای، تعداد 35 نمونه پروفیل خاک به روش Stratified Random Sampling تهیه شدند. سپس خصوصیات فیزیکی و شیمیایی ...
بیشتر
در این تحقیق بهمنظور بررسی ارتباط پراکنش گونههای مرتعی Astragalus microcephalus, Bromus tomentellus و Onobrichis cornuta با برخی خصوصیات فیریکی و شیمیایی خاک، پس از تلفیق نقشههای کاربری اراضی، درصد شیب و زمینشناسی و تشکیل واحدهای کاری همگن در حوزه آبخیز زیلبرچای، تعداد 35 نمونه پروفیل خاک به روش Stratified Random Sampling تهیه شدند. سپس خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شامل بافت، اسیدیته، هدایتالکتریکی، آهک و ماده آلی اندازهگیری شد. با تلفیق نقشه پراکنش گونههای گیاهی با نقشه واحدهای اراضی، عوامل خاک مربوط به هریک از این گونهها بهدست آمد. ابتدا، ارتباط حضور این گونههای مرتعی با عوامل خاک، با استفاده از روش رگرسیون لجستیک بررسی شد و بعد در آن واحدهای اراضی که گونههای مزبور، تشکیل تیپ مرتعی As.mi-Br.to-On.co را دادهاند، نقشه تراکم پوشش گیاهی، با استفاده از تصاویر ماهواره لندست و شاخص NDVI تهیه شد. مقادیر درصد سطحی تراکم پوششی تیپ مرتعی As.mi-Br.to-On.co با استفاده از مدل تراکم سطحی محاسبه گردید. بر اساس نتایج آزمون Paired Samples test بجز اسیدیته و هدایتالکتریکی خاک اختلاف معنیداری بین مقادیر اندازهگیری شده در عمقهای 15-0 و 45-15 سانتیمتری خاک وجود نداشت. تجزیهوتحلیل آماری رابطه خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در عمقهای 15-0 و 45-15سانتیمتری خاک، بر اساس روش رگرسیون چند متغیره خطی انجام شد. ضریب تبیین مدل رگرسیون چندمتغیره خطی برای تراکم پوششی 30، 50، 65، 85 و 100 درصد برای عمق 15-0 سانتیمتر خاک بهترتیب 47/0، 47/0، 52/0، 74/0 و 74/0 بهدست آمد. همچنین مقادیر ضریب تبیین رگرسیونی در عمق 45-15 سانتیمتری خاک برای عوامل اسیدیته و هدایتالکتریکی خاک در تراکم پوششی 30، 50، 65، 85 و 100 درصد بهترتیب 24/0، 31/0، 32/0، 42/0 و 69/0 محاسبه شدند که نشان میدهد تراکم پوشش گیاهی تیپ مرتعی As.mi-Br.to-On.co تحت تأثیر مقدار ماده آلی و pH و بافت خاک در عمق 15-0 سانتیمتری خاک منطقه مطالعاتی بوده است.
حسن یگانه؛ حسین آذرنیوند؛ ایرج صالح؛ حسین ارزانی؛ حمید امیرنژاد
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 161-176
چکیده
یکی از مهمترین خدمات و کارکردهای اکوسیستم مرتعی، کارکرد حفظ خاک است که این موضوع بخصوص در مناطق پر شیب و کوهستانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. از آنجا که کارکرد حفاظت خاک نیز همانند بسیاری از دیگر خدمات این اکوسیستم، فاقد بازاری برای تعیین ارزش آنهاست، در سالهای اخیر روشهای جدیدی به منظور برآورد این ارزش ابداع شده است. در مقاله ...
بیشتر
یکی از مهمترین خدمات و کارکردهای اکوسیستم مرتعی، کارکرد حفظ خاک است که این موضوع بخصوص در مناطق پر شیب و کوهستانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. از آنجا که کارکرد حفاظت خاک نیز همانند بسیاری از دیگر خدمات این اکوسیستم، فاقد بازاری برای تعیین ارزش آنهاست، در سالهای اخیر روشهای جدیدی به منظور برآورد این ارزش ابداع شده است. در مقاله حاضر ارزش عملکرد حفاظت از خاک در حوزه آبخیز تهم زنجان برآورد شده است. بدین منظور ابتدا میزان فرسایش و رسوب در منطقه مورد مطالعه با استفاده از مدل EPM در هر یک از زیرحوضهها در وضعیت موجود بررسی شد. در ادامه با انجام نمونهبرداری از خاک و تجزیه آزمایشگاهی، میزان مواد مغذی خاک محاسبه شد و با استفاده از نتایج حاصل از تجزیه خاک و استفاده از روش هزینه فرصت، ارزش اکوسیستم مرتعی در نگهداری از مواد مغذی خاک به تفکیک زیرحوضهها برآورد شد. همچنین به منظور تعیین کارکردهای کاهش میزان از دست رفتن اراضی و کنترل رسوبات از رویکرد هزینه فرصت استفاده شد. جمع بندی ارزش اقتصادی کل کارکردهای حفاظت خاک در منطقه مورد مطالعه نشان میدهد ارزش اکوسیستمهای مرتعی منطقه تهم حدود 44/1 میلیارد ریال در سال برآورد شد که ارزش اقتصادی هر هکتار مرتع برای کارکردهای حفاظت خاک نیز حدود 104 هزار ریال تعیین شد. در میان تیپ های گیاهی منطقه مورد تحقیق، تیپ Feov-Asmi-Brto با ارزش 171 هزار ریال در هکتار در سال بیشترین ارزش اقتصادی کارکرد حفاظت خاک را دارا میباشد. ارزشگذاری خدمات حفظ خاک اکوسیستم مرتع میتواند اطلاعات دقیقتری را در اختیار مدیران و برنامهریزان به منظور حفاظت از منابع طبیعی قرار دهد و منجر به تدوین برنامههایی دقیقتر در این زمینه شود.
داریوش قربانیان؛ احسان زندی اصفهان؛ محمد امیرجان
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 177-187
چکیده
گیاه عجوه (Aellenia subaphylla) گونهای بوتهای چندساله، مقاوم به شوری و خشکی است که در مراتع قشلاقی و میانبند استان سمنان پراکنش دارد. در نیمه دوم تابستان و اوایل پاییز علوفه قابل توجهی تولید میکند و بشدت توسط شتر چرا میشود. برای تعیین ارزش غذایی آن در سه مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی، از سرشاخه های 10 پایه در سه تکرار به شکل تصادفی نمونهبرداری ...
بیشتر
گیاه عجوه (Aellenia subaphylla) گونهای بوتهای چندساله، مقاوم به شوری و خشکی است که در مراتع قشلاقی و میانبند استان سمنان پراکنش دارد. در نیمه دوم تابستان و اوایل پاییز علوفه قابل توجهی تولید میکند و بشدت توسط شتر چرا میشود. برای تعیین ارزش غذایی آن در سه مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی، از سرشاخه های 10 پایه در سه تکرار به شکل تصادفی نمونهبرداری شد. سپس نمونهها خشک و آسیاب شد. شش ویژگی مهم کیفیت علوفه شامل قابلیت هضم ماده خشک (DMD)، کربوهیدرات محلول در آب (WSC)، پروتئین خام (CP)، الیاف خام (CF)، انرژی متابولیسمی (ME) و دیواره سلولی منهای همیسلولز(ADF) سنجش و تعیین شد. میانگین DMD برابر14/35 درصد، CP برابر 35/17 درصد، CF برابر 93/40 درصد، WSC برابر9/13 درصد، Ash برابر 58/6 درصد، ME برابر97/3 مگاژول برکیلوگرم علوفه خشک وADF برابر 45/60 درصد برآورد شد. نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین صفات نشان داد که بیشترین مقدار پروتئین خام (CP) در مرحله گلدهی(6/20 درصد) و کمترین مقدار در مرحله بذردهی (02/13 درصد) مشاهده شد. با توجه به اینکه حداقل میزان پروتئین خام (CP) برای بیشتر دامها در حالت نگهداری 5/7 درصد گزارش شده، لذا میتواند پروتئین خام را تامین کند. در مرحله گلدهی، پروتئین خام (CP) افزایش معنیدار نشان داد لذا شرایط بهرهبرداری از علوفه در زمان گلدهی مناسبتر است. میانگین قابلیت هضم ماده خشک (DMD)، کربوهیدرات محلول در آب (WSC) و انرژی متابولیسمی (ME) در مرحله بذردهی بهطور معنیداری بیشتر از سایر مراحل رشد رویشی و گلدهی بود، لذا مرحله بذردهی نیز برای تغذیه دام قابل توصیه است. با توجه به پراکنش این گونه در مراتع قشلاقی و میانبند، زمان بهرهبرداری از علوفه ی آن منطبق با مرحله گلدهی و بذردهی است. از سوی دیگر بذر زیادی نیز تولید می کند، لذا کیفیت علوفه در مرحله بذردهی افزایش مییابد. با توجه به اینکه طی مراحل گلدهی و بذردهی، کیفیت علوفه گیاه قابل قبول است، لذا با اجرای مدیریت صحیح و اصولی مرتع میتوان استفاده مناسبی از این گونه برای تغذیه دام بعمل آورد.
زهرا اسلامیان؛ مهدی قربانی؛ طیبه مصباح زاده؛ حامد رفیعی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 188-196
چکیده
بیابانزایی و تخریب سرزمین چرخهای معیوب از معضلات زیست محیطی را ایجاد کرده و باعث تشدید روند تخریب شده است. چالشهای اقتصادی- اجتماعی و بحرانهای سیاسی، بخشی از تبعات تخریب سرزمین محسوب میشود، که در نهایت میتواند افزایش خطر آسیبپذیری جوامع تحت تأثیر را درپی داشته باشد. برای تقویت تابآوری جوامع محلی در مقابله با هر گونه بلایای ...
بیشتر
بیابانزایی و تخریب سرزمین چرخهای معیوب از معضلات زیست محیطی را ایجاد کرده و باعث تشدید روند تخریب شده است. چالشهای اقتصادی- اجتماعی و بحرانهای سیاسی، بخشی از تبعات تخریب سرزمین محسوب میشود، که در نهایت میتواند افزایش خطر آسیبپذیری جوامع تحت تأثیر را درپی داشته باشد. برای تقویت تابآوری جوامع محلی در مقابله با هر گونه بلایای طبیعی ضرورت دارد تا اثرات این پدیدهها شناسایی شده و بر اساس اولویتبندی این اثرات نسبت به حل هریک از آنها اقدام کرد. از اینرو، هدف این تحقیق بررسی و اولویتبندی اثرات اجتماعی– اقتصادی با شدت متوسط بیابانی شدن در منطقه نصرآباد از دیدگاه جوامع محلی و جلب مشارکت روستاییان در راستای بیابانزدایی میباشد. در این تحقیق از روش تاکسونومی عددی برای اولویتبندی اثرات اجتماعی- اقتصادی بیابانی شدن استفاده شده است. با استفاده از رابطه کوکران و با توجه به جمعیت منطقه مورد مطالعه (5579 نفر) 80 نمونه برای تحقیق تدوین و جمعآوری شد. در این تحقیق با توجه به وضعیت متوسط فرسایش بادی در منطقه مورد مطالعه، شیوع گردوغبار و مشکلات زیست محیطی رتبه اول را از نگاه جوامع محلی به خود اختصاص داده است. مردمان ساکن منطقه بیش از هر کس دیگری راههای تعامل با این اکوسیستم شکننده را در طول زمان تجربه کرده و دریافتهاند. از اینرو، این شیوههای تعامل باید بهعنوان کلید حل چالشهای بیابانزایی محسوب شوند که این بهترین و شاید آخرین فرصت برای مقابله همه جانبه با بیابانزایی باشد.