سید علی حسینی؛ منصور مصداقی؛ سرکیس پامبوخچیان
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، صفحه 189-197
چکیده
تعیین کیفیت علوفه یکی از مهمترین عواملی است که برای مدیریت صحیح مراتع لازم است. گونههای مرتعی در مکانها و زمانهای مختلف، کیفیت علوفه متفاوتی دارند. در این تحقیق کیفیت علوفه پنج گونه از گندمیان مهم مرتعی Bromus tomentellus، Poa angustifolia، Festuca ovina، Agropyron intermedium و Agropyron trichophorum در مراتع ییلاقی استان گلستان در سه مرحله فنولوژیکی رشد رویشی، ...
بیشتر
تعیین کیفیت علوفه یکی از مهمترین عواملی است که برای مدیریت صحیح مراتع لازم است. گونههای مرتعی در مکانها و زمانهای مختلف، کیفیت علوفه متفاوتی دارند. در این تحقیق کیفیت علوفه پنج گونه از گندمیان مهم مرتعی Bromus tomentellus، Poa angustifolia، Festuca ovina، Agropyron intermedium و Agropyron trichophorum در مراتع ییلاقی استان گلستان در سه مرحله فنولوژیکی رشد رویشی، گلدهی و رسیدن بذر مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور در هر مرحله فنولوژیکی پنچ تکرار از هر گونه برداشت شد. فاکتورهای کیفی پروتئین خام (CP)، دیواره سلولی بدون همی سلولز (ADF)، الیاف خام (CF)، درصد ماده خشک قابل هضم (DMD) و انرژی متابولیسمی (ME) در آزمایشگاه اندازهگیری شدند. اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با نرمافزار آماری SAS تجزیه و تحلیل گردیدند. نتایج بدست آمده نشان داد که کیفیت علوفه هر پنج گونه با هم تفاوت معنیداری در سطح پنج درصد داشتند، همچنین بین مراحل مختلف رشد نیز اختلاف معنیداری در سطح پنج درصد وجود داشت. در بین گونههای مورد بررسی گونه Bromus tomentellus بالاترین کیفیت علوفه و پایینترین کیفیت مربوط به گونه Agropyron trichophorum بود. از نظر مراحل فنولوژیکی، مرحله رشد رویشی بیشترین و رسیدن بذر پایینترین کیفیت علوفه را داشت.
حسین ارزانی؛ فرجاله ترنیان؛ جواد معتمدی؛ مرتضی خداقلی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، صفحه 198-207
چکیده
کیفیت علوفه از طرفی یکی از عوامل مهم در تعیین نیاز روزانه دام است و از طرف دیگر میزان کفایت مواد مغذی مورد نیاز دام را نشان میدهد. در این پژوهش، از گونههای مرتعی Acantholimon festucaceum، Andrachne fruticulosa، Artemisia sieberi، Euphorbia decipiens، Noaea mucronata، Scariola orientalis، Stachys inflata، Stipa arabica و Stipa barbata در منطقه میمه (که از گونههای مهم و مورد چرای ...
بیشتر
کیفیت علوفه از طرفی یکی از عوامل مهم در تعیین نیاز روزانه دام است و از طرف دیگر میزان کفایت مواد مغذی مورد نیاز دام را نشان میدهد. در این پژوهش، از گونههای مرتعی Acantholimon festucaceum، Andrachne fruticulosa، Artemisia sieberi، Euphorbia decipiens، Noaea mucronata، Scariola orientalis، Stachys inflata، Stipa arabica و Stipa barbata در منطقه میمه (که از گونههای مهم و مورد چرای دام در مراتع منطقه میباشند) در سه مرحله فنولوژیکِ رشد رویشی، گلدهی و بذردهی با سه تکرار و هر تکرار 5 پایه گیاهی از هر گونه نمونهبرداری انجام شد. سپس تجزیه شیمیایی برای اندازهگیری درصد نیتروژن (N) و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) نمونههای گیاهی انجام گردید. بهمنظور تجزیه و تحلیل آماری دادهها از طرح کرتهای خردشده در زمان در قالب طرح پایه کاملا تصادفی استفاده شد. پس از جمعآوری دادهها بهمنظور بررسی تغییرات شاخصهای کیفیت علوفه گونههای مورد مطالعه در مراحل مختلف فنولوژیک، تجزیه واریانس مرکب انجام شد و میانگینها با استفاده از آزمون چند دامنه دانکن مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که میانگین شاخصهای اثرگذار بر کیفیت علوفه، تغییرات قابل ملاحظهای دارند و مرحله فنولوژیک بر کیفیت علوفه اثر معنیداری دارد. با پیشرفت مراحل رشد، از میزان پروتئین خام (CP)، هضمپذیری ماده خشک (DMD) و مقدار انرژی متابولیسمی (ME) کاسته شده و بر درصد الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) افزوده شد. همچنین نتایج نشان داد که میانگین مقادیر پروتئین خام در مرحله رشد رویشی و گلدهی بیشتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (7 درصد) برای تأمین نیاز روزانه یک واحد دامی و در مرحله بذردهی کمتر بود. میانگین مقادیر هضمپذیری در مرحله رشد رویشی بالاتر و در مرحله گلدهی و بذردهی کمتر از سطح بحرانی آن (50 درصد) برای نیاز نگهداری یک واحد دامی بود. مقادیر انرژی متابولیسمی نیز در کلیه مراحل رشد پائینتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (8 مگاژول) برای تأمین نیاز روزانه یک واحد دامی میباشد. این امر بیانگر این است که مطلوبیت کیفیت علوفه مرتع در زمانهای مختلف چرا یکسان نمیباشد و لازم است نیاز روزانه واحد دامی بر مبنای کیفیت علوفه مشخص شود. بهطورکلی مراتع مورد مطالعه از نظر تأمین پروتئین خام مورد نیاز روزانه واحد دامی چرا کننده در مراتع منطقه مطلوب ولی از نظر تأمین انرژی متابولیسمی، نامطلوب میباشند.
علیمحمد اسعدی؛ قربانعلی اسدی؛ اصغر خوشنود یزدی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، صفحه 208-220
چکیده
بهمنظور تعیین کاربری بهینه و مدیریت صحیح محیطزیست، فرایند تعیین توان اکولوژیکی در حوزه حصارحسینی با استفاده از تکنیک GIS انجام شد. در قالب این فرایند با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سیستمی ابتدا منابع اکولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی منطقه شناسایی شده و نقشه پراکندگی آنها در این منطقه تهیه گردید. این نقشهها بوسیله نرمافزار R2V رقومی ...
بیشتر
بهمنظور تعیین کاربری بهینه و مدیریت صحیح محیطزیست، فرایند تعیین توان اکولوژیکی در حوزه حصارحسینی با استفاده از تکنیک GIS انجام شد. در قالب این فرایند با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سیستمی ابتدا منابع اکولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی منطقه شناسایی شده و نقشه پراکندگی آنها در این منطقه تهیه گردید. این نقشهها بوسیله نرمافزار R2V رقومی شده و سپس به همراه دیگر دادههای توصیفی برای ایجاد پایگاه دادهها به نرمافزار Arc\view و Arc\Info منتقل شد. آنگاه مدل رقومی ارتفاع (DEM) با استفاده از نقشه توپوگرافی در محیط Arc\view تولید شد. بر اساس این مدل نقشههای شیب، ارتفاع و جهت در طبقات مورد نظر ایجاد شدند. با همپوشانی و تلفیق نقشههای ارتفاع، شیب، جهت، انواع خاکها و پوشش گیاهی در محیط Arc\view نقشه واحدهای زیستمحیطی بهوجود آمد. با استفاده از مدلهای اکولوژیک ایران در نرمافزار Arc\view با استفاده از زبان پرسوجو ساختاربندی شده، و توان طبیعی هر یک از واحدهای زیستمحیطی برای کاربریهای مختلف تعیین گردیده و نقشههای مربوطه نیز تهیه شدند. نتایج کلی بیانگر آن است که در این ناحیه توان درجه یک و دو برای کشت فاریاب وجود ندارد. در کل 51/54% از مساحت حوزه برای مرتعداری و 76/12% برای کشت دیم مناسب است. از کل سطح حوزه، 63/1% برای کشت آبی و 1/31% برای حفاظت تعیین کاربری گردید.
حسین ارزانی؛ جواد معتمدی (ترکان)؛ حسن یگانه؛ حمزه علی شیرمردی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، صفحه 221-233
چکیده
آگاهی از جوابگویی علوفه مرتع به نیاز روزانه واحد دامی چراکننده در مرتع، یکی از موارد ضروری در تعادل دام و مرتع میباشد. به همین منظور در پژوهش حاضر، از 32 گونه گیاهی که از گونههای مهم و مورد چرای دام در مراتع نیمه استپی کرسنک چهارمحال و بختیاریمیباشند، در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) نمونهبرداری شد. در هر مرحله 3 نمونه ...
بیشتر
آگاهی از جوابگویی علوفه مرتع به نیاز روزانه واحد دامی چراکننده در مرتع، یکی از موارد ضروری در تعادل دام و مرتع میباشد. به همین منظور در پژوهش حاضر، از 32 گونه گیاهی که از گونههای مهم و مورد چرای دام در مراتع نیمه استپی کرسنک چهارمحال و بختیاریمیباشند، در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) نمونهبرداری شد. در هر مرحله 3 نمونه و برای هر نمونه 3 پایه گیاهی قطع گردید. پس از اندازهگیری درصد ازت (N) و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) گونههای مورد مطالعه؛ مقادیر پروتئین خام (CP) ، ماده خشک قابل هضم (DMD) و انرژی متابولیسمی (ME) آنها بهمنظور اطلاع از حد بحرانیشان برای تأمین نیاز روزانه واحد دامی محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از تجزیه واریانس و بهمنظور مشاهده منابع تغییرات درون گروهی، از آزمون دانکن استفاده شد. نتایج نشان میدهد که بیشترین مقدار پروتئین خام (87/23 درصد)، ماده خشک قابل هضم (35/74 درصد) و انرژی متابولیسمی (64/10 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) متعلق به گونه Bellevalia glauca میباشد. کمترین مقدار پروتئین خام (81/9 درصد) متعلق به گونه Thymus daenensis و کمترین مقدار هضمپذیری (38/51 درصد) و انرژی متابولیسمی (73/6 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) متعلق به گونه Asperula molluginoides میباشد. میانگین مقادیر پروتئین خام مراحل مختلف رشد شامل مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی بهترتیب عبارتند از: 92/20، 03/13 و 89/8 درصد که در هر سه مرحله رشد بالاتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (7 درصد) برای تأمین نیاز روزانه واحد دامی است. میانگین مقادیر ماده خشک قابل هضم در مراحل مختلف رشد به ترتیب 96/70، 65/59 و 50/52 درصد میباشد که در مراحل مورد مطالعه بالاتر از سطح بحرانی آن (50 درصد) برای نیاز نگهداری یک واحد دامی است. مقادیر انرژی متابولیسمی نیز در مراحل مختلف رشد بهترتیب عبارتند از: 06/10، 14/8 و 92/6 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک که مقدار آنها در مرحله رشد رویشی و گلدهی بالاتر و در مرحله بذردهی پایینتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (8 مگاژول) برای تأمین نیاز نگهداری روزانه یک واحد دامی میباشد. این امر بیانگر این است که مطلوبیت کیفیت علوفه مرتع در زمانهای مختلف چرا یکسان نمیباشد و لازم است نیاز روزانه واحد دامی بر مبنای کیفیت علوفه مشخص شود. بهطورکلی مراتع مورد مطالعه از نظر تأمین پروتئینخام و انرژی متابولیسمی مورد نیاز روزانه واحد دامی مطلوب ارزیابی میشوند. البته نتایج ارائه شده در این مقاله، بهعنوان اطلاعات پایه برای مدیریت دام و مرتع منطقه مورد مطالعه مهم است.
زینب جعفریان؛ منصوره کارگر؛ جمشید قربانی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، صفحه 234-236
چکیده
تغییرات مکانی و ناهمگنی پراکنش جغرافیایی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاکهای اکوسیستمهای مرتعی و به تبع آن تغییرات پوشش گیاهی تحت تاثیر مجموعهای از عوامل فیزیکی و زیستی شامل مدیریتهای گوناگون مرتع، میکروکلیمای خاک و توپوگرافی است. لذا تحقیق فوق با هدف بررسی تغییرات مکانی تولید، تراکم و درصد تاج پوشش درمنه کوهی در راستای ...
بیشتر
تغییرات مکانی و ناهمگنی پراکنش جغرافیایی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاکهای اکوسیستمهای مرتعی و به تبع آن تغییرات پوشش گیاهی تحت تاثیر مجموعهای از عوامل فیزیکی و زیستی شامل مدیریتهای گوناگون مرتع، میکروکلیمای خاک و توپوگرافی است. لذا تحقیق فوق با هدف بررسی تغییرات مکانی تولید، تراکم و درصد تاج پوشش درمنه کوهی در راستای تغییرات برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک انجام شد. بدین منظور نمونهگیری در مراتع واوسر به صورت تصادفی– سیستماتیک با استقرار 5 ترانسکت 100 متری با فواصل 100 متر از هم و سپس در روی هر ترانسکت به فاصله 10 متر ازهم یک پلات به ابعاد 2 متر مربعی مستقر شد. در مجموع از منطقه 150 نمونه برداشت و با ترکیب نمونهها 50 نمونه نهایی حاصل شد. همچنین در هر پلات درصد تاج پوشش و تراکم گونه درمنه کوهی و میزان تولید آن از روش قطع و توزین اندازهگیری شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیلهای زمینآماری در نرمافزارGS+ نشان داد که از میان متغیرهای مورد مطالعه خاک، درصد رس به میزان 82 درصد و از میان متغیرهای گیاهی تراکم درمنه به میزان 53 درصد دارای بالاترین ضریب تغییرات هستند. دامنه تاثیر تغییرنماها از حدود 2/196 متر برای تولید تا 910 متر برای درصد رطوبت، درصد آهک، هدایت الکتریکی و درصد تاج پوشش در نوسان است. نتایج اعتبارسنجی مدلهای اعمال شده نشان داد که مدل ویژگیهای درصد آهک، تراکم و تولید درمنه کوهی ناحیهای بودند و داری وابستگی مکانی قابل استفاده در روش کریجینگ میباشند.
رضا یاری؛ حسین آذرنیوند؛ محمدعلی زارع چاهوکی؛ جلیل فرزادمهر؛ فیروزه مقیمینژاد
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، صفحه 247-259
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی عوامل محیطی مؤثر در پراکنش پوشش گیاهی مراتع سرچاهعماری بیرجند بود. پس از بازدید صحرایی، پنج تیپ گیاهی به روش فیزیونومی انتخاب و در منطقه معرف هر تیپ گیاهی نمونهبرداری در امتداد ترانسکت و در داخل پلاتهای مربعی از پوشش گیاهی و خاک به روش تصادفی- سیستماتیک انجام شد. اندازه پلاتها با توجه به نوع و پراکنش گونههای ...
بیشتر
هدف از تحقیق حاضر بررسی عوامل محیطی مؤثر در پراکنش پوشش گیاهی مراتع سرچاهعماری بیرجند بود. پس از بازدید صحرایی، پنج تیپ گیاهی به روش فیزیونومی انتخاب و در منطقه معرف هر تیپ گیاهی نمونهبرداری در امتداد ترانسکت و در داخل پلاتهای مربعی از پوشش گیاهی و خاک به روش تصادفی- سیستماتیک انجام شد. اندازه پلاتها با توجه به نوع و پراکنش گونههای گیاهی 1، 3 و 16 مترمربع و تعداد 45 پلات در منطقه معرف هر تیپ گیاهی در امتداد ترانسکت قرار داده شد. فاکتورهای اندازهگیری شده شامل درصد پوشش گیاهی در تمامی پلاتها و از پلاتهای اول و انتهایی هر ترانسکت از دو عمق 30-0 و 80-30 سانتیمتر نمونه خاک برداشت شد. ویژگیهای خاک شامل: بافت خاک، درصد آهک، رطوبت اشباع، گچ، اسیدیته، هدایت الکتریکی، یونهای محلول (سدیم، کلسیم، پتاسیم، منیزیم، کلر) در آزمایشگاه و ویژگیهای توپوگرافی شامل: درصد شیب، جهت و ارتفاع از سطح دریا اندازهگیری گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات خاک و پوشش گیاهی از روشهای آماری تجزیه واریانس یکطرفه و تحلیل مؤلفههای اصلی استفاده شد. نتایج حاصل از روش PCA نشان داد که از بین عوامل محیطی مورد بررسی، هدایت الکتریکی، درصد شن، درصد شیب، درصد گچ، درصد ماده آلی و مقدار سدیم محلول از مهمترین عوامل محیطی تأثیرگذار بر پراکنش پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه بود. بهطوری که مجموع این عوامل 37/89 درصد پراکنش پوشش گیاهی منطقه را توجیه کردند. نتایج رستهبندی حاصل از روش PCA دو محور اصلی نشان داد که محور اول رستهبندی 74/70 درصد پراکنش پوشش گیاهی و محور دوم 63/18 درصد پراکنش پوشش گیاهی را توجیه کرد. متغیرهای محور اول شامل درصد شن، هدایت الکتریکی، درصد گچ، مقدار سدیم و همچنین درصد ماده آلی عمق یک و با توجه به علامت جبری متغیرها، پراکنش پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه با درصد شن همبستگی مثبت و با هدایت الکتریکی، درصد گچ، مقدار سدیم و همچنین درصد ماده آلی عمق یک همبستگی منفی داشت. متغیرهای محور دوم نمودار رستهبندی شامل درصد شیب و ماده آلی عمق دو است و با توجه به علامت جبری متغیرها، پراکنش پوشش گیاهی با درصد شیب و ماده آلی عمق دو همبستگی منفی داشت.
کورش بهنام فر؛ خلیل عالمیسعید
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، صفحه 260-273
چکیده
اطلاع از هضمپذیری گونههای مختلف گیاهی موجود در ترکیبات گیاهی و اجزای فردی گیاه و همچنین آگاهی از چگونگی ارتباط هضمپذیری علوفه مرتعی با ترکیبات شیمیایی علوفه یکی از ملزومات اساسی بهمنظور مدیریت کمی و کیفی هضم علوفه مرتع و تغذیه دام در مرتع است. بررسی با هدف ارزیابی تغییرات ترکیبات شیمیایی علوفه در طول دوره رشد (از آغاز رویش ...
بیشتر
اطلاع از هضمپذیری گونههای مختلف گیاهی موجود در ترکیبات گیاهی و اجزای فردی گیاه و همچنین آگاهی از چگونگی ارتباط هضمپذیری علوفه مرتعی با ترکیبات شیمیایی علوفه یکی از ملزومات اساسی بهمنظور مدیریت کمی و کیفی هضم علوفه مرتع و تغذیه دام در مرتع است. بررسی با هدف ارزیابی تغییرات ترکیبات شیمیایی علوفه در طول دوره رشد (از آغاز رویش مجدد در اواخر زمستان تا مرحله بذردهی) و تعیین ارتباط هضمپذیری علوفه با این ترکیبات در مهمترین گندمیان مرتعی گرمسیری شامل: Cenchrus ciliaris, Panicum antidotale Pennisetum divisum, و Cymbopogon olivieriدر عرصههای ماسهزار استان خوزستان (شمالغرب بستان) انجام شد. نمونهبرداریهای مکرر هر 20 روز یکبار انجام شد و براساس طول دوره رشد، تعداد آن در هر گونه متفاوت بود (بهطوریکه برای هر گونه در هر مرحله سه تکرار از هر نمونه، حداقل 10 پایه گیاهی برای هر تکرار، و برای گونههای فوق بهترتیب از راست به چپ 6، 6، 8 و 7 مرحله نمونهبرداری شد). پروتئین خام (CP)، کربوهیدراتهای محلول (WSC)، فیبرخام (CF)، الیافنامحلول در شوینده اسیدی (ADF)، خاکستر و میزان قابلیت هضم ماده خشک (DMD) بهکمک دستگاه NIRS تعیین و تجزیه واریانس، همبستگی و رگرسیون چندگانه بین شاخصهای ارزش غذایی و گونههای مختلف با مراحل رشد انجام شد. نتایج نشان داد که بین گونههای مختلف و مراحل مختلف رشد از نظر ارزش غذایی اختلافات معنیداری وجود داشت. بهطوری که گونه Cenchrus ciliaris با داشتن بالاترین DMD (72/49 درصد)، CP حدود 5/10 درصد، بالاترین درصد خاکستر و کمترین مقدار CF و ADFدارای برترین کیفیت در میان 4 گراس مرتعی بود و گونه Pennisetum divisum با کمترین مقدار DMD و بالاترین CF و ADF دارای پایینترین کیفیت علوفه بود. همبستگی بین شاخصهای ارزش غذایی گونههای مختلف با مراحل رشد نشان داد که قابلیت هضم ماده خشک با پیشرفت مراحل رشد، در سه گونه اول دارای همبستگی منفی و معنیداری بود، اما در گونه Cymbopogon olivieri این روند معنیدار نشد، درحالیکه درصد پروتئینخام و خاکستر با زمان در کلیه گونههای مورد بررسی همبستگی منفی و معنیداری (در حد یک درصد) نشان دادند؛ درصد فیبر خام و ADF با پیشرفت زمان در سه گونه مذکور همبستگی مثبت و معنیداری داشتند. بهکمک رگرسیون چندگانه و بر مبنای همبستگی قوی و معنیداری که بین قابلیت هضم ماده خشک با CP، WSC، CF، ADF و خاکستر وجود داشت معادلاتی برای برآورد قابلیت هضم ماده خشک ارائه گردید، بهطوریکه در این معادلات برای گونه Pennisetum divisum 9616/.= 2R، در گونه Cenchrus ciliaris 9817/.=2R، در گونه Cymbopogon olivieri 9134/.=2R و برای گونه Panicum antidotale 9712/.=2R بود.
قاسم خداحامی؛ احسان زندی اصفهان؛ محمدحسن عصاره
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، صفحه 274-282
چکیده
در این تحقیق تحملپذیری گونه مرتعیAtriplex leucoclada به تنش شوری که بومی ایران و دارای ارزش غذایی مناسبی برای دام است در شرایط گلخانه و رویشگاههای طبیعی استان فارس مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور با اعمال تیمارهایی با غلظتهای صفر، 100، 200، 300، 400 و 500 میلیمولار نمک NaCl بر روی گلدانهای کاشتهشده، در اتاق کنترل در تاریکی ...
بیشتر
در این تحقیق تحملپذیری گونه مرتعیAtriplex leucoclada به تنش شوری که بومی ایران و دارای ارزش غذایی مناسبی برای دام است در شرایط گلخانه و رویشگاههای طبیعی استان فارس مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور با اعمال تیمارهایی با غلظتهای صفر، 100، 200، 300، 400 و 500 میلیمولار نمک NaCl بر روی گلدانهای کاشتهشده، در اتاق کنترل در تاریکی 8 و روشنایی 16 ساعته در دمای 20 درجه سانتیگراد، صفات رشد اندازهگیری شد. نمونهبرداری گیاه و خاک در اکوتیپهای طبیعی مناطق داراب در استان فارس انجام شد که نمونههای گیاهی از ریشه و اندام هوایی بهطور تصادفی در دوره رشد رویشی و نمونههای خاک نیز در رویشگاههای گونهی مورد بررسی از دو عمق سطحی (10-0) سانتیمتری و عمق زیرسطحی (45-10) سانتیمتری در پای بوتهها برداشت شد. نتایج بررسی تأثیر نمک NaCl بر ویژگیهای مرحلهی رشد نشان میدهد که بین غلظتهای مختلف نمک تفاوت معنیداری نسبت به شاهد وجود دارد، بهطوری که در غلظتهای صفر، 100،200 و 300 میلیمولار تمامی صفات مورد بررسی شامل وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، نسبت وزن برگی (LWR)، مؤلفههای نسبت سطح برگی (LAR)، سطح ویژه برگی (SLA)، ارتفاع گیاه و سطح برگی (LA) نسبت به شاهد افزایش یافته، اما افزایش شوری بیش از 300 میلیمولار موجب کاهش معنیدار شاخصهای رشد میگردد. بنابراین، حضور نمک تا 300 میلیمولار نه تنها محدود کننده رشد گونهی Atriplex leucoclada نیست بلکه باعث افزایش در شاخصهای رشد بوده و نشان میدهد که این گونه در مرحله رشد جزء هالوفیتهای اجباری میباشد.
حمیدرضا میرداودی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، صفحه 283-294
چکیده
اصلاح و احیاء مراتع تحت تأثیر شوری و قلیائیت، بهدلیل شرایط خاص حاکم بر این گونه اکوسیستمها، در اولویت کاری مسئولان اجرایی کشور قرار گرفته است. قدم اول در این امر شناسایی گونههای گیاهی مناسب با تأکید بر گونههای بومی، برای این مناطق میباشد، بهطوری که ضمن استقرار مناسب، استعداد رشد و تولید را در شرایط عرصه مورد نظر داشته باشند؛ ...
بیشتر
اصلاح و احیاء مراتع تحت تأثیر شوری و قلیائیت، بهدلیل شرایط خاص حاکم بر این گونه اکوسیستمها، در اولویت کاری مسئولان اجرایی کشور قرار گرفته است. قدم اول در این امر شناسایی گونههای گیاهی مناسب با تأکید بر گونههای بومی، برای این مناطق میباشد، بهطوری که ضمن استقرار مناسب، استعداد رشد و تولید را در شرایط عرصه مورد نظر داشته باشند؛ بنابراین در این تحقیق سازگاری چهار گونه گیاهی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در کویر میقان اراک برای مدت سه سال انجام گردید. منطقه مورد مطالعه دارای متوسط میزان بارندگی 327 میلیمتر، بافت خاک سنگین و از نوع لوم–سیلتی-رسی، میزان شوری خاک بین 1/7-1/2 میلیموس بر سانتیمتر و ارتفاع سطح آب زیرزمینی بیش از سه متر بود. روش کشت گونههای گیاهی به روش کشت نهال گلدانی و به فاصله 5/2 متر از یکدیگر در اواسط آبانماه انجام شد. صفات مورد بررسی شامل میزان استقرار، درصد پوشش گیاهی، شادابی، تولید علوفه و میزان خوشخوراکی گونه بود. نتایج نشان داد که تمامی گونهها از استقرار خوبی برخوردار بودند و اختلاف معنیداری بین آنها از نظر صفاتی مانند درصد پوشش گیاهی، شادابی و تولید علوفه وجود داشت. بیشترین مقدار پوشش گیاهی مربوط به گونه Atriplex canescens و کمترین آن، متعلق به Atriplex leucoclada بود. بیشترین میزان تولید علوفه در گیاه Halimion verrucifera و بیشترین میزان شادابی در گیاه A. canescens مشاهد گردید. نتایج حاصل از تعیین میزان خوشخوراکی گونهها به روش باقیمانده علوفه به روش کافه تریا نشان داد که اختلاف معنیداری بین میزان مصرف علوفه در گونههای مورد مطالعه وجود داشت، به طوری که گیاه H. verrucifera بیشترین و گیاه Camphorosma monspeliacum کمترین میزان مصرف علوفه را داشتند. بهطور کلی گیاه H. verrucifera که یک گونه بومی در منطقه میباشد، نسبت به سایر گونههای مورد مطالعه از نظر تولید علوفه و میزان خوشخوراکی برتری نشان داد، بنابراین کشت این گونه در منطقه توصیه میشود.
قادر کریمی؛ حسن یگانه؛ مهدی معمری؛ محمود گودرزی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، صفحه 295-306
چکیده
بهمنظور درک چرخه چرا و رفتار چرایی دام در شیبهای مختلف مرتع، عادات و رفتار چرایی میش فشندی بهعنوان دام غالب منطقه کردان البرز به مدت 4 سال مورد بررسی و مشاهده قرار گرفت. شاخصهای مورد بررسی این تحقیق شامل مسافت روزانه طیشده توسط دام، مسیر دام در مرتع با توجه به شیب آن، سرعت دام (میانگین، حداکثر و حداقل)، همچنین مدت زمان استراحت ...
بیشتر
بهمنظور درک چرخه چرا و رفتار چرایی دام در شیبهای مختلف مرتع، عادات و رفتار چرایی میش فشندی بهعنوان دام غالب منطقه کردان البرز به مدت 4 سال مورد بررسی و مشاهده قرار گرفت. شاخصهای مورد بررسی این تحقیق شامل مسافت روزانه طیشده توسط دام، مسیر دام در مرتع با توجه به شیب آن، سرعت دام (میانگین، حداکثر و حداقل)، همچنین مدت زمان استراحت و حرکت دام در روز بوده است. برای تعیین شاخصهای ذکر شده از دستگاه موقیعتیاب جغرافیایی (جی پی اس گارمین) استفاده گردید که با استفاده از کمربندی مخصوص به پشت یک میش 4 ساله بسته شده و پس از خروج دام از آغل فعال شده، سپس در پایان روز دادههای آن با استفاده از مدتراک در محیط الویس استخراج گردید. مسیر حرکت دام به انتخاب چوپان مشخص میشد. نتایج نشان داد که طی ماه اول فصل چرا و در زمانی که پوشش گیاهی بیشتر میباشد، مسافت پیموده شده دام کمتر از ماههای دیگر فصل چرا میباشد. همچنین بیشترین مسافت پیمودهشده دام در شیبهای 30-60 درصد و کمترین آن در طبقه شیبی کمتر از 15 درصد بوده است. نتایج رفتار چرای دام در طی ماههای فصل چرا نشان داد که بیشترین میانگین سرعت دام مربوط به تیرماه و کمترین آن مربوط به اردیبهشت و خرداد بود. بنابراین با استفاده از این اطلاعات میتوان برنامه چرایی دام را در مناطق مشابه این مطالعه، در شیبهای مختلف مدیریت کرد.
محسن فراهی؛ مرتضی مفیدی چلان؛ فیروزه مقیمی نژاد؛ رسول خطیبی؛ اسفندیار جهانتاب
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، صفحه 307-316
چکیده
بهمنظور مدیریت اکوسیستمهای مرتعی، شناخت اجزای آن و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر ازجمله خاک و پوشش گیاهی ضروریست. بدین منظور در پژوهش حاضر تأثیر گونههای گیاهی گز و تاغ بر ویژگیهای خاک در منطقه نیاتک سیستان بررسی شد. بنحوی که پس از شناسایی مناطق کشت این گونهها در پایان فصل رویش، نمونهبرداری در مناطق معرف هر گونه به ...
بیشتر
بهمنظور مدیریت اکوسیستمهای مرتعی، شناخت اجزای آن و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر ازجمله خاک و پوشش گیاهی ضروریست. بدین منظور در پژوهش حاضر تأثیر گونههای گیاهی گز و تاغ بر ویژگیهای خاک در منطقه نیاتک سیستان بررسی شد. بنحوی که پس از شناسایی مناطق کشت این گونهها در پایان فصل رویش، نمونهبرداری در مناطق معرف هر گونه به روش تصادفی سیستماتیک از خاک انجام شد، به این صورت که در ابتدا و انتهای هر ترانسکت نمونهبرداری از خاک پای گونهها از دو عمق 10-0 و 20-10 سانتیمتری انجام شد؛ همچنین نمونه خاک از مناطق شاهد برداشت و بعد ویژگیهای خاک از قبیل اسیدیته، ماده آلی، هدایت الکتریکی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، سدیم و بیکربنات اندازهگیری شدند. تجزیه و تحلیل نتایج با استفاده از آزمون t مستقل انجام شد. نتایج نشان داد در هر دو عمق بجز اسیدیته که به طور معنیداری کاهش یافته است، سایر ویژگیهای خاک پای گونههای تاغ و گز در مقایسه با مناطق شاهد به طور معنیداری افزایش پیدا کرده است. کاهش پتاسیم در هر دو عمق عرصه گزکاری شده نسبت به منطقه شاهد نیز معنیدار بود. مقایسه اثرات تاغ و گز روی خاک نشان داد که در هر دو عمق مورد بررسی، بهطور کلی افزایش شاخصهای حاصلخیزی خاک در عرصه تاغکاری و افزایش شاخصهای مخرب خاک در عرصه گزکاری معنیدار بود. بنابراین، اگرچه کشت گونههای گز و تاغ بهطور کلی باعث بهبود ویژگیهای خاک در منطقه شد، اما با توجه به میزان تأثیرات مثبت بیشتر تاغ بر خاک نسبت به گونه گز و برخی تأثیرات منفی گز میتوان گفت از لحاظ توصیه گونه مناسب اصلاح کننده و غیرمضر بر ویژگیهای خاک تاغ گونه مناسبی برای منط
فرزاد پارسادوست؛ بابک بابک بحرینی نژاد
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، صفحه 317-328
چکیده
خاکهای آلوده به عناصر سنگین یکی از بزرگترین معضلات دنیای امروز میباشد که پاکسازی اینگونه خاکها بهویژه در مناطق مسکونی و کشاورزی مستلزم بهرهگیری از پیشرفتهترین متدهای بیولوژیکی است تا بتوان بدون کمترین خسارت به محیط خاک را پالایش نمود. یکی از جدیدترین فناوریهای نوین، گیاه پالایی (Phytoremediation) یا استفاده از گیاهان در ...
بیشتر
خاکهای آلوده به عناصر سنگین یکی از بزرگترین معضلات دنیای امروز میباشد که پاکسازی اینگونه خاکها بهویژه در مناطق مسکونی و کشاورزی مستلزم بهرهگیری از پیشرفتهترین متدهای بیولوژیکی است تا بتوان بدون کمترین خسارت به محیط خاک را پالایش نمود. یکی از جدیدترین فناوریهای نوین، گیاه پالایی (Phytoremediation) یا استفاده از گیاهان در پاکسازی خاکهای آلوده میباشد که امکان کاربرد آن در سطح وسیع و با کمترین خسارت به محیط وجود دارد. کادمیم ازجمله عناصری است که در غلظتهای بالا بهعنوان یک عنصر آلاینده محیطزیست معرفی شده و میتواند اثرات مخربی بر انسانها و جانوران داشته باشد. بدین منظور مطالعهای در منطقه ایرانکوه با یازده گونه گیاهی و در سه جایگاه با سه درجه آلودگی انجام گردید. در این تحقیق فرم کل و عصارهگیریشده با DTPA عنصر کادمیم همرا با تعدادی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک هر سه جایگاه اندازهگیری شد. زیست انباشتگی عنصر کادمیم در اندامهای هوایی و زیرزمینی و همچنین فاکتور انتقال عنصر کادمیم که در بحث گیاهپالایی و بهطور خاص عصارهکشی گیاهی مهم میباشد مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. در نهایت نتایج نشان داد که گونههای گیاهی Acantholimon sp، Ebenus stallata وglacuanthus Astragalusبهترتیب بیشترین غلظت کادمیم در اندام هوایی (97/1-53/1-40/1) و بیشترین ضریب انتقال کادمیم از اندام زیرزمینی به اندام هوایی (به ترتیب 6/12-37/1-09/2) را دارا بودند. این سه گونه بهدلیل بالا بودن میزان زیتوده و زیست انباشتگی در اندام هوایی جهت پالایش خاکهای آلوده به عنصر کادمیم در این منطقه و مناطق مشابه میتوانند توصیه شوند.
مصطفی زارع؛ محمد فیاض؛ غلامرضا گودرزی؛ علی فرمهینی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، صفحه 329-335
چکیده
فاکتورهای زمانی و مکانی تأثیرات مختلفی بر رفتار چرایی دام دارند، بهطوری که پارامترهای متفاوت زمانی چرا مانند سرعت حرکت و مسافت پیمودهشده دام در مرتع ازجمله عوامل مؤثر هستند که بررسی و مطالعه در مورد آنها میتواند بهعنوان ابزار مهمی برای مدیریت چرا مؤثر باشد. بدین منظور این مطالعه در منطقه نیمهاستپی استان مرکزی (انجدان اراک) ...
بیشتر
فاکتورهای زمانی و مکانی تأثیرات مختلفی بر رفتار چرایی دام دارند، بهطوری که پارامترهای متفاوت زمانی چرا مانند سرعت حرکت و مسافت پیمودهشده دام در مرتع ازجمله عوامل مؤثر هستند که بررسی و مطالعه در مورد آنها میتواند بهعنوان ابزار مهمی برای مدیریت چرا مؤثر باشد. بدین منظور این مطالعه در منطقه نیمهاستپی استان مرکزی (انجدان اراک) طی سالهای 1386 تا 1389 و در ماههای مختلف فصل چرا (5 ماه) انجام شد. برای تعیین شاخصهای مورد استفاده، جهت ارزیابی رفتار چرایی دام از دستگاه GPS (دستگاه موقعیتیاب جغرافیایی) استفاده و یک روز معین در هر ماه از فصل چرا به دام بسته شد، سپس با استفاده از نرمافزار Map source پارامترهای سرعت حرکت دام، طول مسافت طیشده، مدت زمان صرف شده برای چرا، زمان صرف شده برای استراحت و زمان صرف شده برای حرکت اخذ گردید. بهمنظور ارزیابی فاکتورها، در قالب طرح بلوک کاملا تصادفی با استفاده از نرمافزارSAS دادهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و با استفاده از آزمون چند دامنهای دانکن میانگینها مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که پارامترهای سرعت حرکت دام، مسافت طیشده، زمان صرفشده برای استراحت، زمان صرفشده برای حرکت در سالهای مختلف آماربرداری و ماههای فصل چرا اختلاف معنیدار دارند و زمان صرفشده برای چرا در سالهای مختلف با هم اختلاف معنیدار ندارد ولی در ماههای مختلف در سطح 5% با هم اختلاف معنیدار دارد. در مواقعی که (سالها و ماهها) شرایط محیطی و اقلیمی برای رشد گونههای مرتعی بهویژه گیاهان یکساله مناسبتر بوده صفات رفتاری دام در جهت چرای بیشتر و حرکت و استراحت و طی مسافت کمتر بوده است.
مژگانسادات عظیمی؛ غلامعلی حشمتی؛ مهدی فرحپور؛ عبدالرضا بهرهمند
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، صفحه 336-346
چکیده
درمنهزارهای ایران با وسعت 71/39 میلیون هکتار، 75/46 درصد از پوشش مراتع را به خود اختصاص میدهند و بزرگترین عنصر منطقه ایران و تورانی محسوب میشوند که علاوه بر چرای دامهای محلی و عشایری در طول سال مورد استفاده حیات وحش نیز قرار میگیرند. بهمنظور تعیین چگونگی مدیریت بهینه و پایدار این مراتع در این تحقیق مدل پیشبینی تولید مرتع با ...
بیشتر
درمنهزارهای ایران با وسعت 71/39 میلیون هکتار، 75/46 درصد از پوشش مراتع را به خود اختصاص میدهند و بزرگترین عنصر منطقه ایران و تورانی محسوب میشوند که علاوه بر چرای دامهای محلی و عشایری در طول سال مورد استفاده حیات وحش نیز قرار میگیرند. بهمنظور تعیین چگونگی مدیریت بهینه و پایدار این مراتع در این تحقیق مدل پیشبینی تولید مرتع با استفاده از مدل SWAT در حوزه آبخیز حبلهرود واقع در استانهای تهران و سمنان تعریف و مورد ارزیابی قرار گرفت. این حوزه با توجه به شرایط آب و هوایی نیمهخشک تا خشک شامل سه ناحیه اکولوژیکی (نیمهاستپی، استپی و بیابانی) میباشد. واسنجی و اعتبارسنجی مدل توسط برنامه آنالیز عدم قطعیت (SUFI2) موجود در مدل SWAT انجام شد. با توجه به دادههای مشاهداتی تولید و نتایج شبیهسازی شده، مشخص گردید که مدل فوق دارای نتایج قابل قبولی در خصوص شبیهسازی این پارامتر میباشد. مدل SWAT تغییرات تولید شبیهسازی شده در منطقه نیمه استپی را بین 35/0 تا 5/0، در منطقه استپی بین 26/0 تا 15/0 و در منطقه بیابانی بین 033/0 تا 1/0 تن در هکتار نشان داد. همچنین آزمون آنالیز حساسیت نشان داد که هر چه از سمت منطقه نیمهاستپی به سمت منطقه استپی و بیابانی حرکت کنیم پارامترهای آب و خاک از حساسیت بیشتری در تولید علوفه گیاهی برخوردار هستند.
رضا باقری؛ حمیده حیدری قرایی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، صفحه 347-356
چکیده
بهمنظور بررسی اثر آللوپاتیک اندامهای هوایی گیاه ناگرد بر خصوصیات جوانهزنی (درصد و سرعت) و رشد (ساقهچه و ریشهچه) دو رقم ارزن، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش با نسبتهای 0 (شاهد)، 5/12، 25 و 50 گرم در لیتر، در آزمایشگاه اجرا شد و در آزمایش دیگر که در گلخانه انجام شد تیمارهای آزمایش شامل ...
بیشتر
بهمنظور بررسی اثر آللوپاتیک اندامهای هوایی گیاه ناگرد بر خصوصیات جوانهزنی (درصد و سرعت) و رشد (ساقهچه و ریشهچه) دو رقم ارزن، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش با نسبتهای 0 (شاهد)، 5/12، 25 و 50 گرم در لیتر، در آزمایشگاه اجرا شد و در آزمایش دیگر که در گلخانه انجام شد تیمارهای آزمایش شامل چهار سطح خاک پای بوته، خاک میان بوته، خاک دور از منطقه و خاک ماسه شستهشده (شاهد) در نظر گرفته شد. طبق یافتههای این تحقیق، همه صفات مورد بررسی ارزن رقم 7kcm نسبت به ارزن رقم2kcm بیشتر تحت تأثیر خاصیت آللوپاتی گیاه ناگرد قرار گرفت. بهطوریکه در محیط آزمایشگاه در ارزن رقم 7kcm همه صفات مورد بررسی (بجز سرعت جوانهزنی) بلافاصله با اعمال تیمار 5/12 گرم در لیتر عصاره واکنش منفی نشان دادند و در ارزن رقم2kcm واکنش منفی شاخصهای درصد جوانهزنی و سرعت جوانهزنی از تیمار 50 گرم بر لیتر، طول ساقهچه از تیمار 5/12گرم بر لیتر و طول ریشهچه از 25 گرم بر لیتر عصاره شروع شد. در نتایج بخش گلدانی فقط طول ریشهچه دو رقم تحت تأثیر تنش ناشی از مواد آللوپاتیک خاک گیاه ناگرد قرار گرفت. طبق نتایج این تحقیق میتوان چنین نتیجه گرفت که رقم ارزن 2 در مقایسه با رقم ارزن 7 به مواد آللوپاتی ناگرد مقاومتر بود.
جمال حسنی؛ محمد فیاض
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، صفحه 357-367
چکیده
این مطالعه جهت تعیین ارزش رجحانی گونههای مرتعی برای دام در مراتع روستای مجیدآباد شهرستان قروه در مسیر جاده سنندج- همدان، در سالهای 1386 تا 1389 اجرا شد. بهمنظور تعیین ارزش رجحانی با روش شاخص رجحان، علوفه تولیدی 5 گیاه در داخل و خارج قرق برداشت گردید، و بر اساس میزان تولید و میزان مصرف دام از هریک از گونههای گیاهی شاخص رجحان گونههای ...
بیشتر
این مطالعه جهت تعیین ارزش رجحانی گونههای مرتعی برای دام در مراتع روستای مجیدآباد شهرستان قروه در مسیر جاده سنندج- همدان، در سالهای 1386 تا 1389 اجرا شد. بهمنظور تعیین ارزش رجحانی با روش شاخص رجحان، علوفه تولیدی 5 گیاه در داخل و خارج قرق برداشت گردید، و بر اساس میزان تولید و میزان مصرف دام از هریک از گونههای گیاهی شاخص رجحان گونههای گیاهی تعیین شد. در روش زمانسنجی، با استفاده از دوربین فیلمبرداری زمان چرای دام از هر گونه گیاهی ثبت و دادههای بدست آمده مورد بررسی قرار گرفت. در مدت 30 دقیقه فیلمبرداری، درصد زمان چرای دام از هر گونه براساس طرح بلوکهای کاملا تصادفی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین سالهای متفاوت و گونههای گیاهی مورد استفاده دام از نظر درصد زمان چرا تفاوت بسیار معنیدار آماری در سطح یک درصد وجود داشت. مقایسه میانگین درصد زمان چرای دام از گونههای مختلف نشان داد که گیاهBromus tomentellus با اختصاص بیشترین میانگین (31/12 درصد) همراه با یکسالهها در یک کلاس از نظر آماری قرارگرفته و بعد از آنها گونههای Galium verum,Thymus daenensis, Pterocephalus canus, Poa bulbosa و سایر گونهها قرار گرفتهاند. گیاه مرتعی Prangos ferulacea با اختصاص میانگین 33/0 درصد از زمان چرا پایینترین کلاس را از نظر آماری به خود اختصاص داد. در این تحقیق مشخص شد، در این منطقه گیاهانی مانندStipa bromoiedes وFestuca ovina بسیار کم مورد استفاده دام قرار میگیرند.
اردوان قربانی؛ علی اصغری
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، صفحه 368-381
چکیده
رابطه انتشار گونه Festuca ovina با عوامل بومشناختی پستی و بلندی، اقلیمی و خاکی در مراتع جنوبشرقی سبلان در استان اردبیل در سطح 45 رویشگاه بررسی شد. در داخل رویشگاههای تعیین شده 3 پلات بزرگ10×10 متری در طول ترانسکت 120 متری از پائین دامنه تا ارتفاعات که فاصله هر پلات از همدیگر 40 متر بوده است، انتخاب شد. اندازهگیری ...
بیشتر
رابطه انتشار گونه Festuca ovina با عوامل بومشناختی پستی و بلندی، اقلیمی و خاکی در مراتع جنوبشرقی سبلان در استان اردبیل در سطح 45 رویشگاه بررسی شد. در داخل رویشگاههای تعیین شده 3 پلات بزرگ10×10 متری در طول ترانسکت 120 متری از پائین دامنه تا ارتفاعات که فاصله هر پلات از همدیگر 40 متر بوده است، انتخاب شد. اندازهگیری پارامترهای پوشش تاجی در 3 پلات با ابعاد 60 × 25 سانتیمتری در داخل پلات وسطی انجام شد و از پلاتهای پائین و بالا برای کنترل استفاده گردید. پارامترهای ارتفاع، شیب و جهات جغرافیایی برای سه پلات محاسبه و متوسطگیری شد. در سطح پلات وسط یک پروفیل خاک بهعمق 30 سانتیمتر حفر و از دو عمق 0-15 و 15-30 نمونهبرداری انجام و پارامترهای خاک در آزمایشگاه تعیین گردید. از روش تجزیه خوشهای و تجزیه به مؤلفههای اصلی (PCA) برای گروهبندی سایتها و از روش تجزیه و تحلیل متمایز کننده (DA) برای تعیین اهمیت پارامترها استفاده شد. با استفاده از روشهای چند متغیّره، سایتها به 4 گروه مختلف تقسیم شدند. سایتهای با درصد پوشش بالا از گونه F.ovina در گروه 3 قرار گرفتند که در این گروه ارتفاع، شیب و نزولات جوی بیشتر از گروههای دیگر و دما، شوری و اسیدیته خاک کمتر از گروههای دیگر بود. این نشان میدهد که گونه مورد مطالعه به ارتفاعات بالاتر و به دماهای پایینتر سازگاری بیشتری دارد. شوری خاک را نمیپسندد و با اسیدیته 1/7 تا 3/7 سازگار میباشد. مقدار مواد آلی، فسفر و پتاسیم نیز شرایط بهتری را برای رویش این گونه ایجاد میکند. نتایج تجزیه به مؤلفههای اصلی نشان داد که دو مؤلفه اصلی اول 95 درصد از تغییرات دادهها را توجیه کردند و گروهبندی سایتها با استفاده از این دو مؤلفه نتایج تجزیه خوشهای را تأیید کرد. نتایج تجزیه و تحلیل متمایز کننده (DA) نشان داد که بهترتیب ارتفاع، پارامترهای دمایی و اقلیم، درصد سیلت در عمق سطحی، فسفر، درصد شن خاک سطحی، درصد مواد آلی، درصد شیب، هدایت الکتریکی عمق سطحی خاک، جهات شمالی و غربی، پتاسیم، اسیدیته، درصد رس خاک، جهات شمالغربی و شمالی در گروهبندی سایتها و گسترش گونه F.ovina مؤثر هستند.