اعظم خسروی مشیزی؛ غلامعلی حشمتی؛ نجمه فاریابی
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، صفحه 571-579
چکیده
تعامل مثبت و منفی بین گونههای گیاهی نقش مهمی در همزیستی گونهها و تنوع جوامع گیاهی دارد. قدرت و جهت این تعامل ممکن است در اثر آشفتگیهای محیطی همانند چرا و آتش تغییر کند. در این مطالعه تأثیر آتش و چرا بر تعامل بوته و گونههای علفی مراتع گوغر بافت مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور در سه منطقه قرق، چرا و آتشسوزی، زیر 20 گونه درمنه ...
بیشتر
تعامل مثبت و منفی بین گونههای گیاهی نقش مهمی در همزیستی گونهها و تنوع جوامع گیاهی دارد. قدرت و جهت این تعامل ممکن است در اثر آشفتگیهای محیطی همانند چرا و آتش تغییر کند. در این مطالعه تأثیر آتش و چرا بر تعامل بوته و گونههای علفی مراتع گوغر بافت مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور در سه منطقه قرق، چرا و آتشسوزی، زیر 20 گونه درمنه بهعنوان گونه غالب منطقه و 20 فضای بین بوتهای یک پلات cm 20× cm 20 انداخته شد. سپس در هر پلات تولید و تاج پوشش گونههای علفی برآورد گردید. نتایج نشان داد در منطقه قرق تاج پوشش و تولید گونههای علفی در حضور گونه بوتهای افزایش یافته است که این خود نمایانگر تعامل مثبت بین بوته و گونههای علفی است. اگرچه قدرت تسهیلاتی بوته در اثر چرا و آتش کاهش مییابد، ولی میزان این کاهش در دو منطقه یکسان نیست. در منطقه تحت چرا، هنوز بین بوته و گونههای علفی تعامل مثبتی وجود دارد. اما بوتهها در اثر سوختن بشدت آسیب دیدهاند، به طوری که جهت تعامل از مثبت به منفی تبدیل شدهاست. بهطور کلی نتیجهگیری میشود که بین آشفتگیهای محیطی آتش و چرا، آتش در تغییر تعامل بوته و گونههای علفی نقش مهمتری را بازی میکند.
ابوالفضل رحمتی زاده؛ مصطفی جعفری؛ مصطفی کریمیان اقبال
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، صفحه 580-590
چکیده
گام نخست برای مقابله با مشکل اراضی شور، شناسایی عرصه اراضی شور فعلی میباشد. از آنجایی که حضور نباتات در هر منطقه با شرایط کلیماتیک و ادافیک آن مناطق مرتبط است، بنابراین شناخت روابط میان عوامل خاک، آب، هوا و پوشش گیاهی در هر رویشگاه و تعمیم آن به دیگر نقاط مشابه از جمله اهداف مهم این بررسی میباشد. در بررسی حاضر ابتدا تیپهای پوشش ...
بیشتر
گام نخست برای مقابله با مشکل اراضی شور، شناسایی عرصه اراضی شور فعلی میباشد. از آنجایی که حضور نباتات در هر منطقه با شرایط کلیماتیک و ادافیک آن مناطق مرتبط است، بنابراین شناخت روابط میان عوامل خاک، آب، هوا و پوشش گیاهی در هر رویشگاه و تعمیم آن به دیگر نقاط مشابه از جمله اهداف مهم این بررسی میباشد. در بررسی حاضر ابتدا تیپهای پوشش گیاهی با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست تشخیص داده شد و سپس اقدام به بررسیهای لازم در مورد هر یک از تیپهای گیاهی گردید. به این منظور در داخل هر تیپ گیاهی یک پروفیل خاک حفر و در جاهایی که در عمق پروفیل آب یافت شد پس از نمونهبرداری، مورد آزمایش قرار گرفت. در ضمن تعدادی از پروفیلهای خاک در مناطق فاقد پوشش گیاهی حفر و مورد بررسی واقع شدند. نتایج بررسی حاضر نشان داد نیمی از تیپهای گیاهی بررسی شده بر روی خاک های شور و نیمی دیگر برروی خاکهای غیرشور رویش نمودهاند. خاک منطقه مورد بررسی در کلاس خاکهای شور و قلیایی دستهبندی شد. مقاومترین گیاه هالوفیت منطقه اشنان (Seidlitzia) بوده و کمترین مقاومت را علف شور (Aeluropus) دارا میباشد.عواملی نظیر تشکیلات زمینشناسی محتوی رسوبات تبخیری (نئوژن)، رسوبات سازند قم، بارش اندک، گنبد نمکی قم، آبهای شور جاری در منطقه و موقعیت خاص ژئومرفولوژی از عوامل تشدیدکننده شوری در منطقه مورد بررسی بودند.
سعید رشوند؛ علی احسانی؛ حسن یگانه؛ انور سور
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، صفحه 591-603
چکیده
آگاهی از مراحل فنولوژیکی گونههایی که ترکیب یک جامعه گیاهی را تشکیل میدهند، اهمیت قابل ملاحظهای در تعیین مدیریت علوفه، زمان چرا و مدیریت چرای دام برای رسیدن به اهداف تولید پایدار و همچنین برای مدیریت عوامل مطلوب و غیرمطلوب گونهها دارد. مطالعه فنولوژی گیاهی برای پایش، مدیریت و حفاظت اکوسیستم مهم و حیاتی میباشد. در این تحقیق ...
بیشتر
آگاهی از مراحل فنولوژیکی گونههایی که ترکیب یک جامعه گیاهی را تشکیل میدهند، اهمیت قابل ملاحظهای در تعیین مدیریت علوفه، زمان چرا و مدیریت چرای دام برای رسیدن به اهداف تولید پایدار و همچنین برای مدیریت عوامل مطلوب و غیرمطلوب گونهها دارد. مطالعه فنولوژی گیاهی برای پایش، مدیریت و حفاظت اکوسیستم مهم و حیاتی میباشد. در این تحقیق فنولوژی دو گونه بوتهای Thymuskotschyanusو Artemisiaaucheriدر سایت الموت قزوین از سال 1386 تا 1389 بمدت 4 سال بررسی شد. بدین منظور از هر گونه 10 پایه گیاهی انتخاب شد و در طول 4 سال اطلاعات مربوط به مراحل فنولوژی گیاه هر 15 روز در مرحله رویشی و 7 روز در مرحله زایشی اندازهگیری و ثبت گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که زمان شروع و خاتمه رویش در سالهای مختلف در این دو گونه تحت تأثیر بارندگی و درجه حرارت متفاوت میباشد. در گونه Thymus kotschyanus نیمه اول خرداد گلدهی شروع میشود و نیمه اول تیرماه مرحله شروع بذردهی است و تا نیمه اول مردادماه بذرریزی ادامه دارد و گونه Artemisia aucheri رشد خود را از نیمه دوم اردیبهشتماه شروع میکند و از اواخر مردادماه به گل مینشیند و از هفته آخر شهریور بذر میدهد و تا دو تا سه هفته ادامه دارد.
مهدی احمدیان؛ محمد درویش؛ محمدرضا صادقی منش
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، صفحه 604-619
چکیده
معرفی مدلی موقت بهمنظور ارزیابی بیابانزایی و ترسیم نقشه حساسیت اراضی به فرایندهای کاهنده کارایی سرزمین، توسط فائو و یونپ پیشنهاد گردید. در نوشتار پیشرو، نتایج اجرای منطقهای روش اصلاح شده فائو و یونپ در حوزه آبخیز قرهچای ارائه میشود. در این روش 5 فرایند اصلی تخریب اراضی از 2 جنبه وضعیت کنونی و استعداد طبیعی مورد بررسی قرار ...
بیشتر
معرفی مدلی موقت بهمنظور ارزیابی بیابانزایی و ترسیم نقشه حساسیت اراضی به فرایندهای کاهنده کارایی سرزمین، توسط فائو و یونپ پیشنهاد گردید. در نوشتار پیشرو، نتایج اجرای منطقهای روش اصلاح شده فائو و یونپ در حوزه آبخیز قرهچای ارائه میشود. در این روش 5 فرایند اصلی تخریب اراضی از 2 جنبه وضعیت کنونی و استعداد طبیعی مورد بررسی قرار گرفت و برای هر یک از جنبههای مذکور، نقشه با درجات بیابانزایی کم، متوسط، شدید و بسیار شدید تفکیک گردید. سپس نقشههای مذکور تلفیق شده و 2 نقشه وضعیت کنونی و استعداد طبیعی بیابانزایی ترسیم شد. بهمنظور بدست آوردن خطر کل بیابانزایی نقشههای فشار دام و جمعیت انسانی بر محیط تهیه و با 2 نقشه قبلی تلفیق شدند و درجات خطر کل محاسبه گردید. نتایج نشان داد از منظر وضعیت کنونی بیابانزایی، بیشترین زوال پوشش گیاهی (76%) در مرکز، جنوب و شرق، بیشترین فرسایش آبی و بادی (2/45% و 9/57%) در غرب و شرق، بیشترین شورهزایی (7/34%) در شرق و بیشترین افت منابع آب زیرزمینی در مرکز و شرق ملاحظه میشود. بهطوریکه بیشترین فشار دام بر محیطزیست (3/58%) در مرکز وارد شده، اما فشار جمعیت بر محیطزیست چندان قابل توجه نیست. در نقشه خطر کل بیابانزایی 4/39، 9/27، 1/25 و 3/7 درصد از مساحت منطقه بهترتیب در طبقات بیابانزایی کم، متوسط، شدید و بسیار شدید قرار گرفتند. بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که عوامل طبیعی و انسانی در بهوجود آمدن این شرایط مؤثر بودهاند و بهویژه نقش فشار دام در تخریب اراضی ملموستر بود.
محمدهادی راد؛ مهدی سلطانی؛ مصطفی زارع مهرجردی؛ مهدیه تجملیان
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، صفحه 620-630
چکیده
سیاهتاغ (Haloxylon aphyllum) یکی از مهمترین گونههای موجود در مناطق خشک است که کاربرد گستردهای در تثبیت شن و بیابانزدایی دارد. با وجود مقاومت بالای این گیاه در برابر تنشهای محیطی ازجمله خشکی، احتمال وجود مقاومت بیشتر در جمعیتهای مختلف آن وجود دارد. بر این اساس برای ارزیابی میزان تحمل جمعیتهای مختلف به تنش خشکی، آزمایشی با استفاده ...
بیشتر
سیاهتاغ (Haloxylon aphyllum) یکی از مهمترین گونههای موجود در مناطق خشک است که کاربرد گستردهای در تثبیت شن و بیابانزدایی دارد. با وجود مقاومت بالای این گیاه در برابر تنشهای محیطی ازجمله خشکی، احتمال وجود مقاومت بیشتر در جمعیتهای مختلف آن وجود دارد. بر این اساس برای ارزیابی میزان تحمل جمعیتهای مختلف به تنش خشکی، آزمایشی با استفاده از شش جمعیت غالب شامل جمعیتهای برگرفته از استانهای یزد (دشت یزد- اردکان)، اصفهان (منطقه کاشان)، سمنان (شهر سمنان)، خراسان جنوبی (بیرجند)، سیستان و بلوچستان (منطقه زابل) و کرمان (شهر کرمان) تحت سه تیمار رطوبتی شامل 100، 50 و 25 درصد ظرفیت زراعی، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار با استفاده از لایسیمترهای کوچک وزنی و زهکشدار از سال 1388 تا 1390، در ایستگاه تحقیقات بیابانزدایی شهید صدوقی یزد اجرا گردید. اثر تیمارهای رطوبتی بر صفات مورفولوژیک مانند وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، نسبت ریشه به اندام هوایی و بر صفات فیزیولوژیک مانند پتانسیل اسمزی برگ و ریشه، گنجایش نسبی آب، کارایی مصرف آب، کلروفیل کل، کلروفیل a، کلروفیل b، انباشت عناصر سدیم و پتاسیم در اندام هوایی و ریشه مورد بررسی قرارگرفت. نتایج نشان داد که واکنش جمعیتهای مختلف نسبت به تیمارهای رطوبتی در بسیاری از صفات مورد بررسی بجز میزان کلروفیل (05/0P<) اختلاف معنیداری را نشان نداد. تأثیر تیمارهای رطوبتی بر کارایی مصرف آب و صفات فیزیولوژیک نظیر پتانسیل اسمزی برگ، گنجایش نسبی برگ، کلروفیل کل، کلروفیل a، کلروفیل b و میزان سدیم ریشه اختلاف معنیداری (01/0P<) داشت. همچنین اثر تیمارهای رطوبتی بر پتاسیم برگ در سطح پنج درصد (05/0P<) معنیدار بود. البته تنش خشکی بر پتانسیل اسمزی ریشه، سدیم برگ و پتاسیم ریشه تأثیر معنیداری نداشت. اما اثرات متقابل جمعیت و تیمارهای رطوبتی نیز تنها بر کلروفیل کل در سطح پنج درصد (05/0P<) معنیدار بود. بعبارتی تأثیر تیمارهای رطوبتی در جمعیتهای مختلف در بسیاری از فاکتورهای فیزیولوژیکی مورد اندازهگیری یکسان بود. اثر تنش خشکی بر صفات مورفولوژیک نظیر وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه و وزن خشک کل و همچنین نسبت ریشه به اندام هوایی معنیدار بود (001/0P<). بهطوریکه اثرات متقابل جمعیت و تیمارهای رطوبتی نیز تفاوت معنیداری را در خصوص فاکتورهای مرفولوژیکی نشان نداد.
قادر کریمی؛ حسن یگانه؛ حسن براتی؛ فرهنگ قصریانی
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، صفحه 631-642
چکیده
میزان بهرهبرداری مناسب و مجاز از مرتع باعث حفظ و جلوگیری از تخریب آن، حفظ گیاهان مرغوب و ارتقا وضعیت مرتع میشود که نتیجه آن استمرار تولید درازمدت و اقتصادی از مرتع میباشد. این فاکتور در شرایط آب و هوایی متفاوت، خاکهای با حاصلخیزی متفاوت، ماههای مختلف فصل چرا و در درجات مختلف وضعیت مرتع بسیار متغیر میباشد. هدف از این مطالعه ...
بیشتر
میزان بهرهبرداری مناسب و مجاز از مرتع باعث حفظ و جلوگیری از تخریب آن، حفظ گیاهان مرغوب و ارتقا وضعیت مرتع میشود که نتیجه آن استمرار تولید درازمدت و اقتصادی از مرتع میباشد. این فاکتور در شرایط آب و هوایی متفاوت، خاکهای با حاصلخیزی متفاوت، ماههای مختلف فصل چرا و در درجات مختلف وضعیت مرتع بسیار متغیر میباشد. هدف از این مطالعه تعیین حد بهرهبرداری مناسب برای گونه کلید Stipa hohenckerianaدر منطقه کردان میباشد. در این تحقیق ابتدا اقدام به انتخاب یک منطقه مناسب و کلیدی به مساحت یک هکتار در منطقه مورد مطالعه گردید و در سال اول حصارکشی و قرق شد. سپس 40 پایه متوسط و هم اندازه انتخاب و برداشتهای 25، 50، 75 درصد و تیمار شاهد بر روی آنها اعمال گردید (هر 10 پایه یک تیمار). برداشت بهصورت ماهیانه توسط قیچی باغبانی و در فصل چرای منطقه انجام شد. تأثیر تیمارهای برداشت با تغییرات ایجاد شده در خصوصیات گونه تحت تیمار شامل تولید علوفه و بذر، شادابی، مرگ و میر و رشد اندام هوایی بررسی شد. در نهایت دادههای مربوط به تولید با طرح اسپلیت پلات با تجزیه مرکب در سال در نرمافزار SAS تجزیه شد. نتایج مطالعات آماری اثرات سال و درصد برداشت بر تولید علوفه گونه مورد مطالعه نشان داد که اثر سطوح مختلف برداشت، سالهای مختلف و اثر متقابل آنها بر تولید علوفه در سطح یک درصد معنیدار میباشد. این امر نشان میدهد که در سالهای مختلف با وضعیت آب و هوایی متفاوت میزان تولید متفاوت میباشد. با توجه به یافتههای تحقیق حد بهرهبرداری مجاز 25 درصد برای گونه Stipa hohenckeriana مناسب تشخیص داده شد. بهطوریکه حد بهرهبرداری تعیین شده میتواند در تعیین حد بهرهبرداری مجاز منطقه مورد مطالعه و مناطق مشابه با آن از نظر آب و هوایی به همراه اطلاعات مربوط به سایر گیاهان بهکار گرفته شود.
فیروزه مقیمی نژاد؛ محمد جعفری؛ محمدعلی زارع چاهوکی؛ یاسر قاسمی آریان؛ اصغر کهندل
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، صفحه 643-650
چکیده
قرق مرتع عبارتست از جلوگیری از ورود دام به تمام یا قسمتی از مرتع برای یک یا چند سال متوالی که با هدفهای مختلفی انجام میشود. هدف از تحقیق حاضر، تعیین میزان تاثیر عمل اصلاحی قرق در خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاک و سه عنصر اصلی N، P و K در منطقه نظر آباد کرج میباشد. برای انجام تحقیق، از خاک دو منطقه چراشده و قرق نمونهبرداری شد. بهطوریکه ...
بیشتر
قرق مرتع عبارتست از جلوگیری از ورود دام به تمام یا قسمتی از مرتع برای یک یا چند سال متوالی که با هدفهای مختلفی انجام میشود. هدف از تحقیق حاضر، تعیین میزان تاثیر عمل اصلاحی قرق در خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاک و سه عنصر اصلی N، P و K در منطقه نظر آباد کرج میباشد. برای انجام تحقیق، از خاک دو منطقه چراشده و قرق نمونهبرداری شد. بهطوریکه از ابتدا، وسط و انتهای 4 ترانسکت (مستقرشده در هر منطقه، بصورت تصادفی سیستماتیک)، از دو عمق 20-0 و80-20 سانتیمتری تعداد 48 نمونه برداشت شدند. سپس به منظور تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی، نمونههای برداشتشده به آزمایشگاه خاکشناسی انتقال یافت. نمونههای خاک، پس از خشکشدن از الک 2 میلیمتر عبور داده شدند. سپس عوامل اسیدیته، هدایت الکتریکی، ماده آلی، درصد رطوبت اشباع و عناصر نیتروژن، فسفر، پتاسیم اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد قرق تاثیر معنیداری بر عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم خاک داشته اما در مورد فاکتورهای اسیدیته، ماده آلی و درصد رطوبت اشباع تفاوت معنیداری بین دو منطقه چرا و قرق مشاهده نگردید. بطور کلی نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد قرق اثرات مثبتی بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک مراتع منطقه مورد مطالعه داشته است.
حسین ارزانی؛ جواد معتمدی (ترکان)؛ سید رضا حسینی
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، صفحه 651-662
چکیده
آگاهی از جوابگویی علوفه مرتع به نیاز روزانه واحد دامی چراکننده در مرتع، یکی از موارد ضروری در تعادل دام و مرتع میباشد. به همین منظور در پژوهش حاضر، مطلوبیت مقادیر شاخصهای کیفیت علوفه گونههای مورد چرای دام در مراتع ییلاقی سرعلیآباد گلستان بهمنظور تأمین نیاز روزانه واحد دامی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه از 12 گونه مرتعی ...
بیشتر
آگاهی از جوابگویی علوفه مرتع به نیاز روزانه واحد دامی چراکننده در مرتع، یکی از موارد ضروری در تعادل دام و مرتع میباشد. به همین منظور در پژوهش حاضر، مطلوبیت مقادیر شاخصهای کیفیت علوفه گونههای مورد چرای دام در مراتع ییلاقی سرعلیآباد گلستان بهمنظور تأمین نیاز روزانه واحد دامی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه از 12 گونه مرتعی شامل: Achillea millifolium، Agropyrontrichophorum، Centureazuvandica، Crepiskhorassanica، Koeleria cristata، Medicagosativa، Poaangustifolia، Taraxacum brevidens، Thymus transcaspicus، Tragopogon graminifolius، Trifolium repens و Artemisiaaucheri در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) در سال 1387 نمونهبرداری شد. در هر مرحله، 3 نمونه و برای هر نمونه حداقل 3 پایه گیاهی قطع گردید. سپس مقادیر شاخصهای کیفیت علوفه محاسبه شد. نتایج حاصل نشان داد که مقادیر پروتئین خام مراتع مورد بررسی در تمامی مراحل رشد، بیشتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (7 درصد) برای تأمین نیاز روزانه واحد دامی است. همچنین هضمپذیری گونهها در مرحله رشد رویشی و گلدهی بیشتر از سطح بحرانی آن (50 درصد) برای نیاز نگهداری واحد دامی و در مرحله بذردهی کمتر بود. ضمن اینکه مقادیر انرژی متابولیسمی مراتع مورد مطالعه در مرحله رشد رویشی بیشتر و در مرحله گلدهی و بذردهی کمتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (8 مگاژول) برای تأمین نیاز نگهداری روزانه یک واحد دامی میباشد. این امر بیانگر این است که مطلوبیت کیفیت علوفه مرتع در زمانهای مختلف چرا یکسان نمیباشد و لازم است نیاز روزانه واحد دامی بر مبنای کیفیت علوفه مشخص شود. طبیعی است که با توجه به شرایط سال ممکن است، کیفیت علوفه گیاهان قدری تغییر یابد ولی بدلیل هزینهبر بودن تعیین کیفیت علوفه، میتوان از نتایج مذکور بهمنظور برآورد نیاز روزانه دام در سالهای مختلف استفاده کرد.
آرزو علیزاده؛ جواد معتمدی (ترکان)؛ رضا عرقانزاده
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، صفحه 663-675
چکیده
در این تحقیق، قابلیت جذب نمک 4 گونه Salsola dendroides، Sa.nitraria، Sa.iberica وHalocnemum strobilaceum در رویشگاههای شور اطراف دریاچه ارومیه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور نمونههای خاک از دو عمق 0-15 و 15-30 سانتیمتر در داخل لکههای اکولوژیک گیاهی و همچنین خاک لخت اطراف این لکهها برداشت شد. مقایسه میانگین مقادیر کاتیونهای محلول نشاندهنده اثر معنیدار ...
بیشتر
در این تحقیق، قابلیت جذب نمک 4 گونه Salsola dendroides، Sa.nitraria، Sa.iberica وHalocnemum strobilaceum در رویشگاههای شور اطراف دریاچه ارومیه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور نمونههای خاک از دو عمق 0-15 و 15-30 سانتیمتر در داخل لکههای اکولوژیک گیاهی و همچنین خاک لخت اطراف این لکهها برداشت شد. مقایسه میانگین مقادیر کاتیونهای محلول نشاندهنده اثر معنیدار هالوفیتها در کاهش مقادیر سدیم (01/0< P)، کلسیم و منیزیم (05/0< P) در عمق اول پروفیل خاک بود. اما در عمق دوم که کمتر تحت تأثیر ریشهدوانی گیاهان بود اختلاف معنیداری از نظر مقادیر این کاتیونها در خاک داخل لکهها و اطراف لکههای گیاهی مشاهده نشد. همچنین میزان جذب عناصر Mg2+، Cl-، Ca2+، Na+ و K+توسط بیوماس زمینی و هوایی این گونهها بررسی شد. نتایج حاصل از مقایسه میانگین این عناصر نشان داد که گونههای Sa. nitrariaو Ha. strobilaceum بیشترین میزان منیزیم و کلر را در هر گرم از وزن خشک بیوماس هوایی خود انباشته کرده بودند. همچنین از نظر جذب سدیم، اختلاف معنیداری بین گونههای مورد بررسی مشاهده نشد. البته با مقایسه میزان این عناصر در بافت ریشه دو گونهای که بیشترین انباشت عناصر شور کننده را در بیوماس هوایی خود داشتند، گونهای که میزان کمتری از این عناصر را در بافت ریشه خود نگهداشته بود، بهعنوان گونه با بالاترین قابلیت نمکزدایی از خاک معرفی شد. از این رو گونهHa. strobilaceum بیشترین قابلیت جذب نمک از طریق ریشه و پالایش نمک از خاک در مقایسه با سایر گونههای مورد بررسی را دارد و کشت آن برای اصلاح خاک و تولید علوفه در اراضی شور توصیه میشود.
صدیقه زارع کیا؛ پروانه عشوری؛ محمد فیاض؛ محمود گودرزی؛ نیلوفر زارع
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، صفحه 676-684
چکیده
دام در مرتع یکی از اجزاء متشکله اکوسیستمهای مرتعی میباشد که متناسب با نوع دام و شرایط اقلیمی و پوشش گیاهی رفتارهای چرایی متفاوتی مشاهده میشود. شناسایی رفتار دام در مرتع میتواند در برنامهریزی و چگونگی بهرهبرداری از مرتع کمک مؤثری بنماید. به این منظور رفتار چرایی گوسفند در مرتع منطقه استپی ساوه مورد بررسی قرار گرفت. ...
بیشتر
دام در مرتع یکی از اجزاء متشکله اکوسیستمهای مرتعی میباشد که متناسب با نوع دام و شرایط اقلیمی و پوشش گیاهی رفتارهای چرایی متفاوتی مشاهده میشود. شناسایی رفتار دام در مرتع میتواند در برنامهریزی و چگونگی بهرهبرداری از مرتع کمک مؤثری بنماید. به این منظور رفتار چرایی گوسفند در مرتع منطقه استپی ساوه مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا یک میش سه ساله انتخاب و به کمک دستگاه موقعیتیاب (GPS) بهطور پیوسته مسیر حرکت، ساعات ورود و خروج به مرتع، مدت و زمان استراحت و همچنین سرعت حرکت آن ثبت گردید. نتایج بررسیها در محیط نرمافزار GIS و دادهها با استفاده از روش تجزیه واریانس دوطرفه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد بجز مقدار میانگین سرعت دام، هیچ اختلاف معنیداری بین صفات مورد بررسی طی چهار سال آماربرداری مشاهده نشد. ولی در ماههای مختلف فصل چرا با اینکه طول مسافت طیشده با هم اختلاف معنیداری نداشتند ولی زمان صرفشده برای حرکت و زمان صرفشده برای استراحت با هم اختلاف معنیدار داشتهاند. به طوری که در اردیبهشتماه با اینکه زمان صرفشده برای حرکت و چرا بیشتر از ماههای دیگر بود ولی مسافت طیشده در این ماه تفاوت معنیداری با سایر ماهها نداشت. این امر نشاندهنده وجود علوفه بهتر و بیشتر در این ماه برای تعلیف دام بود. میانگین سرعت حرکت دام در اردیبهشتماه کمتر از ماههای دیگر ثبت گردید. بهنحویکه بیشترین مسافت طیشده توسط گوسفند در شیب 0 تا 8 درصد با پوشش غالب Artemisia sieberi- Salsola laricina رخ داده است. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت با کمک تکنولوژی GPS و GIS میتوان رفتار چرایی دام و مدیریت مراتع را بهتر ارزیابی کرد.
سیدعلی حسینی؛ جمشید خطیرنامنی؛ مرتضی اکبرزاده
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، صفحه 685-697
چکیده
مطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط چرا و عدم چرای دام، در برنامهریزیهای مدیریتی منابع طبیعی از اهمیت خاصی برخوردار است. بهمنظور آگاهی از روند تغییرات پوشش گیاهی در طول زمان، این بررسی بمدت 9 سال (84-1376) در قرق مراوهتپه، یکی از مراتع قشلاقی استان گلستان انجام شد. هر ساله درصد پوشش تاجی گونههایگیاهی در داخل و خارج قرق در پلاتهای ...
بیشتر
مطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط چرا و عدم چرای دام، در برنامهریزیهای مدیریتی منابع طبیعی از اهمیت خاصی برخوردار است. بهمنظور آگاهی از روند تغییرات پوشش گیاهی در طول زمان، این بررسی بمدت 9 سال (84-1376) در قرق مراوهتپه، یکی از مراتع قشلاقی استان گلستان انجام شد. هر ساله درصد پوشش تاجی گونههایگیاهی در داخل و خارج قرق در پلاتهای ثابت اندازهگیری شد. برای بررسی اثر بارندگی در تغییرات پوشش، همبستگی بین پوشش تاجی گونهها و فرمهای رویشی در داخل قرق با بارندگی ماهها و دورههای مختلف رویشی بررسی گردید. نتایج نشان داد که در سال 1384 کل پوشش تاجی هم در داخل و هم مجاور قرق، بهطور معنیداری بیشتر از 1376 بود که عمدتاً به افزایش پوشش یکسالهها مرتبط بود. بعکس پوشش دائمیها، هم در داخل و هم در مجاور قرق کاهش یافت. در قرق مراوهتپه کاهش در پوشش دائمیها عمدتاً در اثر کاهش پوشش گندمیان بود. در سال آخر بررسی نسبت به سال اول، جمع پوشش کلاس II بشدت کاهش یافته ولی پوشش کلاس III افزایش پیدا نمود. هرچند تغییرات پوشش تاجی تحت تأثیر بارندگی قرار داشت، ولی ضرایب همبستگی فقط در کل پوشش تاجی و پوشش دائمیها معنیدار شد. بنابراین در صورتیکه از قرق بهعنوان یک روش اصلاحی برای پوشش در منطقه استفاده شود، در کوتاهمدت کارساز نخواهد بود. از این رو برای احیای سریع اینگونه مراتع، دخالت مستقیم انسان لازم و ضروریست.
پریا کمالی؛ رضا عرفانزاده
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، صفحه 698-707
چکیده
در تحقیق حاضر اثر برخی فاکتورهای خاکی بر روی تنوع پوشش گیاهی و تنوع بانک بذر خاک بطور همزمان در مناطق قرق و تحت چرا مطالعه شد. نمونهبرداری از خاک مراتع حوزه واز در شمال کشور در زمستان 1389 به روش تصادفی-سیستماتیک در طول 4 ترانسکت در هر یک از مناطق قرق و چراشده انجام شد. در طول هر ترانسکت 10 پلات یک مترمربعی مستقر گردید و نمونههای خاک برای ...
بیشتر
در تحقیق حاضر اثر برخی فاکتورهای خاکی بر روی تنوع پوشش گیاهی و تنوع بانک بذر خاک بطور همزمان در مناطق قرق و تحت چرا مطالعه شد. نمونهبرداری از خاک مراتع حوزه واز در شمال کشور در زمستان 1389 به روش تصادفی-سیستماتیک در طول 4 ترانسکت در هر یک از مناطق قرق و چراشده انجام شد. در طول هر ترانسکت 10 پلات یک مترمربعی مستقر گردید و نمونههای خاک برای تجزیه فیزیکی و شیمیایی و تعیین تنوع بذرهای بانک بذر خاک از عمق 10-0 سانتیمتری برداشت و به آزمایشگاه منتقل شدند. نمونهبرداری از پوشش گیاهی به روش تخمین در خرداد 1390 از همان پلاتها انجام گردید. فاکتورهای درصد تخلخل، وزن مخصوص ظاهری، درصد رطوبت نسبی، EC، pH، ازت، درصد ماده آلی خاک و درصد سنگ و سنگریزه اندازهگیری شد. سپس شاخصهای تنوع گونهای شانون-وینر و سیمپسون برای پوشش گیاهی و بانک بذر خاک تعیین شدند و مهمترین عوامل تأثیرگذار بر تغییرات تنوع گونهای با استفاده از روش رگرسیون خطی چندگانه با روش حذف برگشتی مشخص شد. نتایج نشان داد که درصد تخلخل، وزن مخصوص ظاهری و ماده آلی بیشترین تأثیر را بر تنوع بانک بذر منطقه قرق داشتند. از طرفی EC، ازت، ماده آلی، درصد تخلخل خاک و وزن مخصوص ظاهری مهمترین فاکتورهای تأثیرگذار بر تنوع گونهای بانک بذر منطقه چراشده بودند. بررسی تنوع پوشش گیاهی نیز نشان داد که ماده آلی و ازت مهمترین فاکتورهای تأثیرگذار بر تنوع منطقه قرق بودند، در حالیکه در منطقه چراشده فاکتورهای فیزیکی ازجمله وزن مخصوص ظاهری، درصد تخلخل و درصد سنگ و سنگریزه دارای بیشترین تأثیر بر تنوع پوشش گیاهی بودند.
امیر ارسلان کمالی؛ امیرداود فروزنده؛ سید نورالدین طباطبایی؛ احمدرضا رنجبری؛ فرهاد فخری
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، صفحه 708-717
چکیده
این تحقیق، برای آگاهی از ارزش غذایی گیاه مرتعی Cenchrus ciliaris (پوشوک یا خورنال) و تغییرات آن در طول مراحل مختلف رشد، بهعنوان یکی از گیاهان غالب مرتعی استان، در 3 منطقه مرتعی دشتی (گمارون، کاکی و باشی) از آذر 1388 تا اردیبهشت 1389 انجام شد. برای این کار، نمونهبرداری از گیاه در سه مرحله رویشی، گلدهی و بذردهی، بهطور تصادفی و با استفاده از قیچی ...
بیشتر
این تحقیق، برای آگاهی از ارزش غذایی گیاه مرتعی Cenchrus ciliaris (پوشوک یا خورنال) و تغییرات آن در طول مراحل مختلف رشد، بهعنوان یکی از گیاهان غالب مرتعی استان، در 3 منطقه مرتعی دشتی (گمارون، کاکی و باشی) از آذر 1388 تا اردیبهشت 1389 انجام شد. برای این کار، نمونهبرداری از گیاه در سه مرحله رویشی، گلدهی و بذردهی، بهطور تصادفی و با استفاده از قیچی باغبانی انجام شد و از هر منطقه مرتعی، 30 پایه قطع و 10 نمونه از آنها برداشت شد. سپس، نمونهها خشک و آسیاب شده و سه نمونه از هر منطقه برای هر مرحله رشد، برای تعیین ماده خشک، پروتئین خام، خاکستر خام، چربی خام، NDF، ADF، لیگنین، انرژی خام، کلسیم، فسفر، پتاسیم، منیزیم، سدیم، آهن، منگنز، روی، مس و قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و ماده آلی در ماده خشک به آزمایشگاه ارسال شد. برای آنالیز آماری، از طرح کاملاً تصادفی با 3 تیمار (مراحل رشد) و 3 تکرار (مناطق مرتعی) استفاده شد. نتایج نشان داد که پروتئین خام، NDF، ADF، فسفر، پتاسیم، قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و ماده آلی در ماده خشک C. ciliaris در مراحل مختلف رشد، تفاوت معنیداری (05/0P<) با هم داشت. با افزایش رشد، NDF و ADF آن افزایش، اما میزان پروتئین خام، فسفر، پتاسیم، قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و ماده آلی در ماده خشک آن کاهش معنیداری (05/0P<) یافت. پروتئین خام C. ciliaris درمراحل رویشی و گلدهی، میتواند نیاز نگهداری گوسفند بالغ 50 کیلوگرمی، میش بالغ 50 کیلوگرمی در 15 هفته اول آبستنی و بز 40 کیلوگرمی چراکننده در مرتع و در اول آبستنی را تأمین نماید. میزان کلسیم، پتاسیم، منیزیم، سدیم، آهن و منگنز این گیاه در مراحل مختلف رشد، بیشتر از حد بحرانی آنها برای گوسفند و بز بود، اما میزان فسفر و روی آن در هر سه مرحله و مقدار مس این گیاه (بجز در مرحله رویشی) کمتر از حد بحرانی آنها بود. بهطور کلی میتوان گفت که این گیاه بهویژه در مراحل رشد رویشی و گلدهی، برای استفاده دامهای چراکننده مناسب بوده و در صورت امکان باید نسبت به ازدیاد آن در مراتع مشابه اقدام شود.
علی شهبازی؛ خلیل آقاجانلو؛ فاطمه عین لو؛ مامک احمدیان
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، صفحه 718-730
چکیده
تعیین قابلیت و استعداد اراضی با توجه به میزان تناسب اراضی، خصوصیات آب و هوایی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک بهعنوان یکی از روشهای دستیابی به مدیریت پایدار میباشد. برای تعیین قابلیت اراضی در حوزه آبخیز مورد مطالعه از مدل فائو استفاده شده است. بهمنظور توصیف مکانی نتایج بدست آمده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده گردید. ...
بیشتر
تعیین قابلیت و استعداد اراضی با توجه به میزان تناسب اراضی، خصوصیات آب و هوایی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک بهعنوان یکی از روشهای دستیابی به مدیریت پایدار میباشد. برای تعیین قابلیت اراضی در حوزه آبخیز مورد مطالعه از مدل فائو استفاده شده است. بهمنظور توصیف مکانی نتایج بدست آمده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده گردید. دادههای مکانی بهصورت نقشه و دادههای توصیفی بهصورت جدول بانک اطلاعاتی وارد محیط GIS شدند. نتایج مدل تناسب فعلی برای کاربری زراعت آبی و باغها نشان میدهد که 5/64 درصد در کلاس N2، 86/17 درصد در کلاسN1 ، 17 درصد در کلاس S3 و 64/0 درصد در کلاس NR قرار دارد. برای کاربری دیم 5/64 درصد در کلاس N2، 86/18 درصد در کلاس S3، 17 درصد در کلاس S2 و 64/0 درصد در کلاس NR قرار دارد. برای کاربری مرتع 32 درصد در کلاسS3، 5/32 درصد در کلاس N1 و 5/35 درصد در کلاس NR قرار دارد. در کاربری جنگل 5/64 درصد کلاسN1و 5/35 درصد کلاس NR را به خود اختصاص دادهاند. از رویهمگذاری نقشه کاربری فعلی اراضی با نقشه تناسب فعلی آنها مشخص گردید که تنها 5/25 درصد از کاربری زراعت آبی، 82 درصد از کاربری زراعت دیم و 3/30 درصد از کاربری مرتع مطابق با نقشه تناسب اراضی آنهاست که بهصورت درست مورد استفاده و بهرهبرداری قرار میگیرد.
محمد فیاض؛ هوشمند صفری؛ حسن یگانه؛ غلامحسین رحمانی؛ حسین توکلی؛ محمد اکبرزاده؛ محمد قیطوری؛ احمد احمدی
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، صفحه 731-746
چکیده
مراتع یکی از منابع عمده تولید علوفه در کشور بوده و علاوه بر اثراتی که در تولید محصولات دامی دارد، جمعیت قابل توجهی نیز از طریق اشتغال به حرفه دامداری وابسته به مراتع هستند. نظر به اینکه دولت مدیریت مراتع را از طریق تهیه و اجرای طرحهای مرتعداری اعمال میکند، از این رو در این بررسی، با استفاده از تجزیه علیت اثرات مستقیم و غیرمستقیم ...
بیشتر
مراتع یکی از منابع عمده تولید علوفه در کشور بوده و علاوه بر اثراتی که در تولید محصولات دامی دارد، جمعیت قابل توجهی نیز از طریق اشتغال به حرفه دامداری وابسته به مراتع هستند. نظر به اینکه دولت مدیریت مراتع را از طریق تهیه و اجرای طرحهای مرتعداری اعمال میکند، از این رو در این بررسی، با استفاده از تجزیه علیت اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مدیریتی بر روی تغییر در وضعیت، گرایش و بهبود تولید مرتع با انتخاب 3 طرح مرتعداری (به انتخاب و پیشنهاد اداره کل منابع طبیعی استانها) در 3 سطح موفق، نیمه موفق و ناموفق در استانهای کرمان، کرمانشاه، مازندران، خراسان رضوی و آذربایجانغربی مورد مطالعه قرار گرفت. متغیرهای مدیریتی یا متغیرهای علت شامل: دقت اطلاعات مرتع و دام، سازگاری پروژهها با شرایط طبیعی و با شرایط بهرهبردار، با نظام تأمین بودجه و سازگاری پروژهها با توانمندی نیروی انسانی، پیشبینی تعهدات سازمان اجرایی براساس قانون واگذاری حق بهرهبرداری سی ساله از مرتع، پیشبینی تعهدات بهرهبردار براساس تعهد قرارداد مرتعداری در طرح، تناسب تقویم اجرای طرح با قرارداد منعقده فیمابین، مشخص بودن، فعال بودن و توجه به گزارشهای ناظر طرح و متغیرهای معلول یا وابسته شامل تغییر در وضعیت، تغییر در گرایش و بهبود تولید مرتع بودند. بر اساس نتایج همبستگی رتبهای با روش اسپیرمن متغیرهای تغییر در گرایش، تغییر در وضعیت و بهبود تولید مرتع همبستگی رتبهای بالایی با همدیگر داشتند. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه علیت نیز متغیرهای دقت اطلاعات مرتع، سازگاری پروژه با توانمندی نیروی انسانی، پیشبینی تعهدات سازمان اجرایی، فعال بودن ناظر و پیشبینی تعهدات بهرهبردار از عواملی بودند که در طرحهای مرتعداری باعث بهبود گرایش، وضعیت و تولید مرتع شدهاند و متغیرهای سازگاری پروژه با نظام تأمین بودجه، سازگاری پروژه با شرایط بهرهبردار و تناسب تقویم اجرایی طرح بعلت تأثیر منفی بر بهبود گرایش، وضعیت و تولید مرتع باید در طرحها بازنگری شده و عدم کارکرد آنها مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین پیشنهاد میگردد با توجه به تأثیر منفی این متغیرها در برنامهریزیهای آینده با حساسیت بیشتری مورد بررسی قرار بگیرند. دیگر متغیرها بطور مستقیم تأثیر مطلوب یا منفی نداشتند، اما بصورت غیرمستقیم بر بهبود وضعیت، گرایش و تولید مرتع مؤثر بودند.
آناهیتا رشتیان؛ علی اکبر کریمیان
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، صفحه 747-755
چکیده
مطالعه بر روی پارامترهای مختلف پوشش گیاهی مراتع در شرایط قرق و چرا در بهبود وضعیت مدیریتی رویشگاههای مرتعی از اهمیت ویژهای برخوردار است .به همین منظور در این مطالعه تأثیر قرق در تغییرات تولید، تاج پوشش، تراکم، فراوانی، اهمیت نسبی و شادابی گونه درمنهدشتی بهعنوان مهمترین گونه در نواحی ایران تورانیدر شرایط چرا و حفاظت از چرا (قرق) ...
بیشتر
مطالعه بر روی پارامترهای مختلف پوشش گیاهی مراتع در شرایط قرق و چرا در بهبود وضعیت مدیریتی رویشگاههای مرتعی از اهمیت ویژهای برخوردار است .به همین منظور در این مطالعه تأثیر قرق در تغییرات تولید، تاج پوشش، تراکم، فراوانی، اهمیت نسبی و شادابی گونه درمنهدشتی بهعنوان مهمترین گونه در نواحی ایران تورانیدر شرایط چرا و حفاظت از چرا (قرق) در ندوشن استان یزد مورد توجه قرار گرفت. نمونهبرداری در دو منطقه قرق و چرا به طور تصادفی با استقرار 10 ترانسکت و 40 پلات یک مترمربعی در امتداد آنها انجام گردید، همچنین 30 پایه از گونه درمنه دشتی به طور تصادفی در هر دو منطقه انتخاب و ارتفاع گیاه، حداکثر و حداقل قطر تاج پوشش، شادابی، میزان تولید سال جاری و وزن بخش خشبی شده گیاه و درصد علوفه قابل دسترس به روش قطع و توزین اندازهگیری شد. البته بین پایههای گیاهی درمنه دشتی در منطقه قرق و چرای متوسط از نظر پارامترهای تولید، قطر متوسط، ارتفاع و درصد پوشش اختلاف معنیداری وجود ندارد، بهطوریکه تنها شادابی پایههای گیاهی در منطقه قرق اختلاف معنیداری را با شادابی پایههای موجود در منطقه چرا شده نشان میدهد. پارامتر اهمیت نسبی، افزایش اهمیت نسبی گونه درمنه را در منطقهای با چرای متوسط نشان میدهد و در این مرتع گونه درمنه دشتی به لحاظ واکنش گیاهان نسبت به چرا، گونههای زیاد شونده است. در شرایط قرق برای مدت طولانی، الگوی پراکنش درمنه یکنواخت بوده، در حالیکه با وجود چرا، الگوی پراکنش گیاهان به سمت کپهای شدن حرکت کرده است.
فاطمه هادیان؛ سید زین العابدین حسینی؛ منصوره سید حسینی
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، صفحه 756-768
چکیده
بارندگی یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر پوشش گیاهی محسوب میگردد. امروزه از تصاویر ماهوارهای بهطور گستردهای برای پایش اثر نوسانهای بارندگی بر تغییرات پوشش گیاهی استفاده میشود. هدف از این مطالعه بررسی رابطه تغییرات پوشش گیاهی و نوسانهای بارندگی با استفاده از تصاویر ماهوارهای NOAA AVHRR در طول سالهای 2006-1982 میباشد. برای ...
بیشتر
بارندگی یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر پوشش گیاهی محسوب میگردد. امروزه از تصاویر ماهوارهای بهطور گستردهای برای پایش اثر نوسانهای بارندگی بر تغییرات پوشش گیاهی استفاده میشود. هدف از این مطالعه بررسی رابطه تغییرات پوشش گیاهی و نوسانهای بارندگی با استفاده از تصاویر ماهوارهای NOAA AVHRR در طول سالهای 2006-1982 میباشد. برای تهیه نقشههای بارندگی از روش پهنهبندی(distance weighting interpolation) در بازههای مختلف زمانی استفاده گردید. تیپهای گیاهی مورد مطالعه را یک منطقه جنگلی در کنارههای دریای خزر و چهار تیپ مرتعی با فرمهای رویشی گراس، بوتهای و مناطق زراعی و در دو استان اردبیل و گیلان تشکیل میدادند. برای پایش تغییرات پوشش گیاهی روش رگرسیون خطی (مقدار شاخص NDVI بهعنوان Y، بارندگی (X مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که در طول دوره مطالعاتی تأثیرات بارندگی بر پوشش گیاهی برحسب زمان بارش، گونه گیاهی و نوع فرم رویشی متفاوت است، بهطوری که در منطقه جنگلی و اراضی زراعی و مسکونی رابطه معنیداری بین میزان بارش و پوشش گیاهی در هیچ یک از مقاطع زمانی مشاهده نشد. البته در مناطق مرتعی بالاترین میزان همبستگی میان بارش فصل بهار و تغییرات پوشش گیاهان دیده شد و در مناطق گراسلند نیز همبستگی بیشتری نسبت به بوتهزارها با میزان بارندگی وجود داشت. ضمن اینکه در قسمتهای مختلف واکنش مناطق گراسلند از نظر میزان همبستگی با بارش فصل بهار نسبت به یکدیگر تا حدی متفاوت بود.