یاسر قاسمی آریان؛ حسین ارزانی؛ اسماعیل فیله کش؛ رضا یاری
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، صفحه 1-10
چکیده
تعیین ظرفیت مراتع از موارد مهم در مدیریت آن بهشمار میرود و شناخت عاملهای مؤثر در آن اهمیت بسیاری دارد. از آنجاییکه میزان علوفه تولیدی در یک دوره رویش مبنای محاسبه ظرفیت چرایی است، در این پژوهش برآورد تولید با اندازهگیری ابعاد گیاه مورد بررسی قرار گرفت. بهمنظور انجام تحقیق ابتدا رویشگاه درمنه تعیین گردید، سپس 8 ترانسکت ...
بیشتر
تعیین ظرفیت مراتع از موارد مهم در مدیریت آن بهشمار میرود و شناخت عاملهای مؤثر در آن اهمیت بسیاری دارد. از آنجاییکه میزان علوفه تولیدی در یک دوره رویش مبنای محاسبه ظرفیت چرایی است، در این پژوهش برآورد تولید با اندازهگیری ابعاد گیاه مورد بررسی قرار گرفت. بهمنظور انجام تحقیق ابتدا رویشگاه درمنه تعیین گردید، سپس 8 ترانسکت 50 متری با فاصله 10 متر از یکدیگر بهطور تصادفی- سیستماتیک در منطقه معرف در نظر گرفته شد. آنگاه در40 بوته از گیاه درمنه که دارای ابعاد مختلف بودند صفات ارتفاع و قطر تاج پوشش بوته یادداشت و تولید هر گونه در پاکت جداگانه قرار داده شد و پس از خشک شدن کامل توسط ترازو وزن گردید. در نهایت دادههای مربوط به تولید، ارتفاع، قطر تاج پوشش و حجم وارد نرمافزار SPSS شده و با دستور regression تجزیه و تحلیل آماری روی دادهها انجام شد. نتایج نشان دادند که بین تولید بهعنوان متغیر وابسته با حجم، سطح تاج پوشش و ارتفاع بوتهها بهعنوان متغیرهای ثابت، همبستگی خطی معنیداری در سطح احتمال یک درصد وجود داشته که ضریب تبیین مربوط به هر کدام از روابط خطی موجود بهترتیب 88/0، 84/0 و 74/0 میباشد. در نهایت مناسبترین رابطه خطی، رابطه تولید- حجم معرفی گردید.
تقی میرحاجی؛ عباسعلی سندگل؛ علی اشرف جعفری
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، صفحه 11-22
چکیده
ارزیابی گونه مرتعیFestuca ovina L. با 16 اکسشن، برای انتخاب بهترین اکسشن از نظر متغیرهای اندازهگیری شده، در ایستگاه تحقیقات مراتع همند آبسرد انجام شد. آزمایش از سال 1382 شروع و تا سال 1386 ادامه یافت. پس از آمادهسازی بستر کاشت، اکسشنها روی خطوط 13 متری با فاصله 75 سانتیمتر کشت شدند. متغیرهای اندازهگیری شده برای انتخاب گیاه عبارت ...
بیشتر
ارزیابی گونه مرتعیFestuca ovina L. با 16 اکسشن، برای انتخاب بهترین اکسشن از نظر متغیرهای اندازهگیری شده، در ایستگاه تحقیقات مراتع همند آبسرد انجام شد. آزمایش از سال 1382 شروع و تا سال 1386 ادامه یافت. پس از آمادهسازی بستر کاشت، اکسشنها روی خطوط 13 متری با فاصله 75 سانتیمتر کشت شدند. متغیرهای اندازهگیری شده برای انتخاب گیاه عبارت بودند از: عملکرد علوفه، پوشش تاجی، ارتفاع گیاه، عملکرد بذر، تعداد ساقههای گلدار، پربرگی و شادابی، سطح یقه و قطر تاج. دادهها با روش آماریSPPS آنالیز سال به سال و مرکب شدند و میانگینها با استفاده از روش دانکن مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در کلیه سالهای بررسی (86- 1382) بین متغیرهای اندازهگیری شده و اکسشنها اختلاف معنیدار وجود داشت (P< 0.05). اکسشن 10661 از نظر عملکرد بذر و علوفه نسبت به سایر اکسشنها در سالهای مختلف برتری داشته و دارای بیشترین عملکرد هم از نظر علوفه و هم از نظر بذر بود. این مقدار بهترتیب برابر 1015 و 8/792 کیلوگرم در هکتار و کمترین مقدار به اکسشن 10679 اختصاص یافت که بهترتیب برابر 307 و 6/133 کیلوگرم درهکتار میباشد. همچنین مقایسه میانگین در سالهای مختلف نشان داد که بیشترین مقدار در سال چهارم (1385) بهترتیب برابر 3/2311 کیلوگرم علوفه خشک و 6/574 کیلوگرم بذر خالص در هکتار بود. بهعلاوه مقایسه میانگین پوشش تاجی و سطح یقه نشان داد که اکسشن 10671 با سطح پوشش تاجی 2075 سانتیمترمربع و سطح یقه برابر 731 سانتیمترمربع نسبت به سایر اکسشنها برتری داشته و این میزان متعلق به سالهای 1385 و 1386 است. از بین 8 فاکتور اندازهگیری شده در خزانه تعداد 4 فاکتور تأثیر مؤثر و مشابهی در گروهبندی اکسشنها نشان دادند. بنابراین میتوان با اندازهگیری تعداد کمتری از آنها که اندازهگیری آنها متداول و رایج در مرتعداری است و بهآسانی نیز قابل اندازهگیری است اکسشنهای مشابه را از یکدیگر جدا نمود.
سید علی حسینی (سید رضا)؛ منصور مصداقی
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، صفحه 23-37
چکیده
در این تحقیق سه روش 1) قطع و توزین، 2) نمونهگیری مضاعف و 3) مقایسهای در دو تیپ علفزار Festuca ovina) ) و یک تیپ بوتهزار (Onobrychis cornuta/Astragalus verus) واقع در مراتع ییلاقی سرعلیآباد گلستان مورد مقایسه قرار گرفت. در هر تیپ80 پلات یک متر مربعی قطع و توزین گردید. در روش نمونهگیری مضاعف تعداد پلاتهای برآورد و قطع شده 16 عدد بود. در روش مقایسهای ...
بیشتر
در این تحقیق سه روش 1) قطع و توزین، 2) نمونهگیری مضاعف و 3) مقایسهای در دو تیپ علفزار Festuca ovina) ) و یک تیپ بوتهزار (Onobrychis cornuta/Astragalus verus) واقع در مراتع ییلاقی سرعلیآباد گلستان مورد مقایسه قرار گرفت. در هر تیپ80 پلات یک متر مربعی قطع و توزین گردید. در روش نمونهگیری مضاعف تعداد پلاتهای برآورد و قطع شده 16 عدد بود. در روش مقایسهای از پلات استاندارد (مرجع) استفاده شد، بهطوریکه بیشترین تولید مربوط به پلات استاندارد پنج و کمترین آن مربوط به پلات استاندارد یک بود. بین پلاتهای برآورد و قطع شده در نمونهگیری مضاعف و همچنین بین امتیازات پلاتهای استاندارد و وزنهای آنها در روش مقایسهای همبستگی قوی وجود داشت و به همین دلیل با استفاده از معادلات رگرسیون، برآوردها و رتبههای مربوط به پلاتها تصحیح شد. اختلافها بین سه روش فوق از نظر آماری معنیدار نبودند، ولی از نظر زمان صرف شده، روش نمونهگیری مضاعف به دو روش دیگر برتری داشت. با توجه به کاربرد وسیع روش مضاعف در علفزارها و بوتهزارها و همچنین بالابودن دقت و صحت برآورد، این روش برای مراتع مورد مطالعه توصیه میشود.
سعید رشوند؛ جمال مصفایی؛ محمد درویش؛ عمار رفیعی امام
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، صفحه 38-49
چکیده
پوشش گیاهی و تولید بیولوژیک یکی از عوامل مهم در تأمین نیازهای بشری و پایداری حیات و استقرار زیستبومهای موجودات زنده است و در صورت فقدان آن در اراضی طبیعی باعث متروکه و غیرسکونی شدن عرصه خواهد شد. زوال پوشش گیاهی یکی از فرایندهای اصلی علل بیابانزایی است. در این مقاله با استفاده از روش فائو و یونپ ارزیابی بیابانزایی ...
بیشتر
پوشش گیاهی و تولید بیولوژیک یکی از عوامل مهم در تأمین نیازهای بشری و پایداری حیات و استقرار زیستبومهای موجودات زنده است و در صورت فقدان آن در اراضی طبیعی باعث متروکه و غیرسکونی شدن عرصه خواهد شد. زوال پوشش گیاهی یکی از فرایندهای اصلی علل بیابانزایی است. در این مقاله با استفاده از روش فائو و یونپ ارزیابی بیابانزایی از منظر زوال پوشش گیاهی در زیرحوضهی رود شور قزوین انجام گردید. بدین منظور ابتدا نقشه رقومی استعداد ذاتی آسیبپذیری از میانگین هندسی سه شاخص رژیم رطوبتی، رژیم حرارتی و بافت و عمق خاک تهیه شد. برای تهیه نقشه رقومی نسبت گیاهان چندساله به یکساله، ابتدا نقشه تیپهای گیاهی منطقه (31 تیپ همگن اصلی) تعیین و در هر تیپ 4 میکروپلات مستقر و درصد پوشش گیاهی و تولید برداشت شد. در نهایت از تلفیق نقشههای رقومی استعداد آسیبپذیری و نسبت گیاهان چندساله به یکساله، نقشه نهایی پتانسیل بیابانزایی حاصل و طبقهبندی شد. از کل سطح زیرحوضه که برابر2275000 هکتار است، اراضی کشاورزی و غیرمرتعی با سطحی معادل 1034745 هکتار که 46 درصد زیرحوضه را دربرمیگیرد، در طبقهبندی ارزیابی قرار نگرفته و از بقیه آن، 31685 هکتار در کلاسه ناچیز، 1191394 هکتار در کلاسه متوسط و 17176 هکتار نیز در کلاسه شدید قرار گرفت.
فاضل امیری؛ حسین ارزانی
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، صفحه 50-71
چکیده
ارزیابی اراضی مرتعی بهمعنی شناسایی و ارزیابی تولید بالفعل و بالقوه، بهمنظور بهرهبرداری بهینه از این منبع با ارزش طبیعی است. در این تحقیق، مدل شایستگی استفاده مشترک از مراتع منطقه با استفاده از روش پیشنهادی فائو (1991) و سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS) با ملاحظه عوامل مؤثر بر شایستگی استفاده مشترک تعیین گردید. در این تحقیق، نمونهبرداری ...
بیشتر
ارزیابی اراضی مرتعی بهمعنی شناسایی و ارزیابی تولید بالفعل و بالقوه، بهمنظور بهرهبرداری بهینه از این منبع با ارزش طبیعی است. در این تحقیق، مدل شایستگی استفاده مشترک از مراتع منطقه با استفاده از روش پیشنهادی فائو (1991) و سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS) با ملاحظه عوامل مؤثر بر شایستگی استفاده مشترک تعیین گردید. در این تحقیق، نمونهبرداری در تیپهای گیاهی منطقه (بهعنوان واحدهای مدیریت پوشش گیاهی) به روش تصادفی با استقرار 3 ترانسکت 200 متری و اندازهگیری دادههای درصد پوشش و تولید پوشش گیاهی در پلاتهای 1 مترمربعی برداشت شد. با تلفیق سه معیار علوفه قابل دسترس، منابع آب و حساسیت خاک به فرسایش مدل شایستگی نهایی مرتع از نظر چرای دام تعیین شد. نتایج مدل نهایی شایستگی چرای مشترک نشان داد که هیچ سطحی در طبقه شایستگی 1S (بدون محدودیت) قرار نگرفت؛ 36/694 هکتار (7/9 درصد) در طبقه شایستگی 2S (با محدودیت اندک)، 35/5439 هکتار (9/75 درصد) در طبقه شایستگی 3S (با محدودیت زیاد) و 81/1025 هکتار (3/14 درصد) در طبقه شایستگی N (غیرشایسته) قرار گرفت. مهمترین عوامل کاهشدهنده مدل شایستگی حساسیت خاک به فرسایش نحوه استفاده از زمین و پوشش زمین و در مدل شایستگی تولید علوفه پایین بودن میزان علوفه قابل دسترس نسبت به تولید کل و حضور گیاهان با خوشخوراکی پایین در ترکیب گیاهان قابل چرای دام تشخیص داده شد. بهطورکلی از نظر منابع آب مشکل جدی برای شرب دام مشاهده نشد، فقط در برخی مناطق دوری از منابع آب و شیب زیاد سبب کاهش و یا محدودیت شایستگی چرا گردید. بنابراین از بین کلیه خصوصیات اراضی مطالعه شده خصوصیات مربوط به پوشش گیاهی و تولید علوفه مهمترین عامل کاهشدهنده شایستگی مراتع منطقه برای چرای مشترک گوسفند و بز شناخته شد.
مهدی جعفری؛ غلامرضا زهتابیان؛ امیرهوشنگ احسانی
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، صفحه 72-87
چکیده
امروزه دادههای سنجش از دور قادر به ارائه جدیدترین اطلاعات برای مطالعه پوشش زمین و کاربریهای اراضی میباشند. این تصاویر بدلیل ارائه اطلاعات به هنگام، تنوع اشکال، رقومی بودن و امکان پردازش در تهیه نقشههای کاربری از اهمیت بالایی برخودارند. مشخص کردن موقعیت هر کاربری و پوشش اراضی در کنار یکدیگر کمک شایانی به مدیران مناطق جهت تصمیمگیری ...
بیشتر
امروزه دادههای سنجش از دور قادر به ارائه جدیدترین اطلاعات برای مطالعه پوشش زمین و کاربریهای اراضی میباشند. این تصاویر بدلیل ارائه اطلاعات به هنگام، تنوع اشکال، رقومی بودن و امکان پردازش در تهیه نقشههای کاربری از اهمیت بالایی برخودارند. مشخص کردن موقعیت هر کاربری و پوشش اراضی در کنار یکدیگر کمک شایانی به مدیران مناطق جهت تصمیمگیری میکند. همچنین با استفاده از نقشههای کاربری اراضی در سطوح مختلف میتوان وضعیت موجود پوشش زمین را مورد مطالعه قرار داد. بهمنظور بررسی توانایی دادههای ماهوارهای چندزمانه TM و ETM+ در طبقهبندی کاربری اراضی و تأثیر باند حرارتی در افزایش دقت نقشههای کاربری، دادههای رقومی سنجنده TM مربوط به 27 سپتامبر 1990 و دادههای رقومی سنجنده ETM+ مربوط به 10 ژولای 2002، از منطقه کاشان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بررسیهای اولیه بر روی تصاویر از لحاظ وجود خطای هندسی اجرا شد. بهمنظور آمادهسازی تصاویر برای پردازشهای رقومی، عملیات بهبود و بارزسازی تصاویر ازجمله بهبود کنتراست، شاخص بهترین ترکیب باندی و ساخت تصاویر رنگی کاذب، بر روی تصاویر اعمال شد. آنگاه نقشه واقعیت زمینی نیز در همین مرحله تهیه شد. سپس طبقهبندی نظارت شده تصاویر ماهوارهای با الگوریتمها و رویکردهای مختلف شامل انواع ترکیبات باندی انجام شد و دقت هر کدام از روشها و رویکردها بررسی شد. نتایج نشان داد که بیشترین دقت کاپای حاصل از طبقهبندی در هر دو سنجندههای TM و ETM+ با حضور تمام باندها به مقدار 34/86 و 21/83 درصد بدستآمد. درحالیکه در صورت حذف باند حرارتی این دقت به 46/82 و 93/79 درصد کاهش یافت. نتایج این مطالعه نشان داد که بکارگیری باند حرارتی موجب افزایش 4 درصد دقت کاپا در هر دو سنجنده شده و بیشترین افزایش دقت در مورد کلاسهای دشت رسی، دشت سیلابی، کوهستان و اراضی پفکرده شور رخ داد. بنابراین استفاده از باند حرارتی بهرغم دقت طیفی کمتر در اینگونه مطالعات توصیه میگردد.
صدیقه زارع کیا؛ علی اشرف جعفری؛ احسان زندی اصفهان؛ لیلا فلاح حسینی
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، صفحه 88-100
چکیده
بهمنظور بررسی مشکلات جوانهزنی گونههای مختلف گون چندساله، تیمارهای خراشدهی فیزیکی و سرما بر روی بذر 6 گونه (14 نمونه بذری) با استفاده از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی نامتعادل در سه تکرار در آزمایشگاه بانک ژن منابع طبیعی در مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور مورد مطالعه قرار گرفتند. درصد جوانهزنی، سرعت ...
بیشتر
بهمنظور بررسی مشکلات جوانهزنی گونههای مختلف گون چندساله، تیمارهای خراشدهی فیزیکی و سرما بر روی بذر 6 گونه (14 نمونه بذری) با استفاده از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی نامتعادل در سه تکرار در آزمایشگاه بانک ژن منابع طبیعی در مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور مورد مطالعه قرار گرفتند. درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، طول ساقهچه، طول ریشهچه، شاخص بنیه بذر و نسبت طول ریشهچه به ساقهچه مورد ارزیابی قرار گرفت. دادههای مربوط به هر عامل مورد تجزیه واریانس قرار گرفت. نتایج تجزیه آماری نشان داد که تفاوت بین گونهها برای کلیه صفات بجز طول ریشهچه، و نسبت طول ریشهچه به ساقهچه و تفاوت بین تیمارها برای کلیه صفات بجز طول ریشهچه معنیدار بود. اثر متقابل گونه در تیمار نیز برای کلیه صفات بجز طول ریشهچه و شاخص بنیه بذر معنیدار بود. در مقایسه بین گونهها، A. vegetus و A. lilacinus بهترتیب بیشترین و کمترین ارزش را برای بیشتر عاملهای جوانهزنی داشتند و بقیه گونهها در حد متوسط گروهبندی شدند. در تمام گونهها تیمار خراش بهترین تیمار برای جوانهزنی بذرها شناخته شد. عاملهای جوانهزنی در تیمار سرمادهی نسبت به شاهد دارای ارزش کمتری بودند و نتیجه گرفته شد که کشت این گونهها در فصل سرد پاییز و زمستان ممکن است موجب عدم استقرار آنها گردد. همچنین نتایج نشان داد که گونه A. vegetus گونه مناسبی از لحاظ بیشتر عاملها بوده و برای اصلاح مراتع مناسب میباشد.
امید کرمی؛ سیدمحمد حسینی نصر
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، صفحه 101-114
چکیده
تعیین توان اراضی بهمنظور استفاده بهینه از سرزمین و جلوگیری از تخریب در اثر استفاده نامناسب از اراضی گامی مؤثر در راهبرد توسعه پایدار است. با توجه به اهمیت موضوع، در این مطالعه به ارزیابی توان اکولوژیک حوضه آبخیز بابلرود جهت کاربری مرتعداری با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی و سامانه اطلاعات جغرافیایی پرداخته شد. به ...
بیشتر
تعیین توان اراضی بهمنظور استفاده بهینه از سرزمین و جلوگیری از تخریب در اثر استفاده نامناسب از اراضی گامی مؤثر در راهبرد توسعه پایدار است. با توجه به اهمیت موضوع، در این مطالعه به ارزیابی توان اکولوژیک حوضه آبخیز بابلرود جهت کاربری مرتعداری با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی و سامانه اطلاعات جغرافیایی پرداخته شد. به این ترتیب که ابتدا سلسله مراتب فرایند ارزیابی تشکیل شد و وزن معیارها و شاخصها بدستآمد. سپس شاخصها به نقشه تبدیل شدند و در نهایت با تکنیک ترکیب وزنی خطی (WLC) در محیط GIS نقشه نهایی توان مرتعداری منطقه تهیه شد، که براساس آن نتایج نشان داد که 94/78 درصد از سطح منطقه برای مرتعداری فاقد توان است و بهترتیب 21/1، 02/13، 7/6 و 13/0 درصد از سطح منطقه مورد مطالعه دارای توان درجه یک، دو، سه و چهار میباشد.
فاطمه سالاریان؛ جمشید قربانی؛ نصرت اله صفائیان
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، صفحه 115-129
چکیده
چرای دام بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر ساختار و پویایی پوشش گیاهی مراتع تأثیر دارد. این اثرها را میتوان با انجام قرق در سطح مرتع مورد ارزیابی قرار داد. در این تحقیق تغییرات ترکیب گونهای و برخی شاخصهای پوشش گیاهی مرتع (گروههای گیاهی، تولید، تنوع و غنا گونهای) در دو سطح قرق (حدوداً به مدت دهسال) و خارج قرق در بخشی از مراتع ...
بیشتر
چرای دام بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر ساختار و پویایی پوشش گیاهی مراتع تأثیر دارد. این اثرها را میتوان با انجام قرق در سطح مرتع مورد ارزیابی قرار داد. در این تحقیق تغییرات ترکیب گونهای و برخی شاخصهای پوشش گیاهی مرتع (گروههای گیاهی، تولید، تنوع و غنا گونهای) در دو سطح قرق (حدوداً به مدت دهسال) و خارج قرق در بخشی از مراتع چهارباغ در استان گرگان مورد مقایسه قرار گرفتند. درصد پوشش تاجی، درصد سنگ و سنگریزه، خاک لخت، لاشبرگ و تولید در پلاتهای یکمترمربعی اندازهگیری شدند. نتایج مطالعه نشان داد که تعداد 34 گونه به صورت مشترک در منطقه قرق و خارج قرق، 7 گونه فقط در منطقه قرق و 11 گونه تنها در منطقه خارج قرق حضور داشتند. نتایج آزمون t نشان داد که قرق باعث افزایش معنیدار در درصد تاج پوشش برخی گونههای مرغوب مرتعی نظیر Agropyron intermedium، A. trichophorum وFestuca ovina گردید. همچنین حذف چرای دام بهطور معنیداری افزایش درصد تاج پوشش همیکریپتوفیتها، گندمیان، پهنبرگان علفی و گیاهان چندساله را در پی داشت. شاخص تنوع سیمپسون و همچنین تعداد گونه بهطور معنیداری در منطقه قرق افزایش یافتند. بهطوریکه قرق موجب افزایش معنیدار در تولید گندمیان و میزان تولید کل گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که انجام قرق مرتع در حدود یک دهه برخی تغییرات در پوشش گیاهی را در این ناحیه رویشی در پی داشته است.
جلال عبداللهی؛ حسین نادری؛ محمدرضا میرجلیلی؛ منیرالسادات طباطبایی زاده
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، صفحه 130-144
چکیده
شناخت رفتار و عمل گونههای گیاهی و ارتباط اکولوژیکی آنها با متغیرهای محیطی بهعنوان قسمت مهمی از اطلاعات مورد نیاز در برنامههای اصلاح، احیاء و بهرهبرداری صحیح از مراتع، ضروری و اساسی است. در این تحقیق اثر عوامل محیطی بر خصوصیات کمی رشد گونه استیپا (Stipa barbata) در منطقه ندوشن استان یزد، با استفاده از روش رستهبندی بررسی شد. به ...
بیشتر
شناخت رفتار و عمل گونههای گیاهی و ارتباط اکولوژیکی آنها با متغیرهای محیطی بهعنوان قسمت مهمی از اطلاعات مورد نیاز در برنامههای اصلاح، احیاء و بهرهبرداری صحیح از مراتع، ضروری و اساسی است. در این تحقیق اثر عوامل محیطی بر خصوصیات کمی رشد گونه استیپا (Stipa barbata) در منطقه ندوشن استان یزد، با استفاده از روش رستهبندی بررسی شد. به این منظور با استفاده از نقشه پوشش گیاهی منطقه و بازدیدهای میدانی، 25 رویشگاه از این گونه شناسایی و در منطقه معرف هر رویشگاه با روش تصادفی- سیستماتیک در امتداد 3 ترانسکت خطی 500 متری، 30 پلات نمونهبرداری مستقر شد. در داخل پلاتها، فهرست گیاهان موجود، درصد تاج پوشش، تعداد گیاهان و تولید تعیین گردید. همچنین در ابتدای هر ترانسکت پروفیل حفر شد که با توجه به مرز تفکیک افقها در منطقه و عمق ریشهدوانی از عمق 30-0 سانتیمتری نمونه خاک برداشت شد، نمونهها با هم مخلوط شدند تا یک نمونه ترکیبی بدستآمد. در هر نمونه خصوصیات درصد رس، سیلت، ماسه، ماده آلی، آهک، اسیدیته، هدایت الکتریکی، سدیم، کلسیم و منیزیم اندازهگیری شد. در هر سایت نمونهبرداری، خصوصیات توپوگرافی از قبیل شیب، ارتفاع و جهت، اندازهگیری شده و نوع سازند نیز با استفاده نقشه زمینشناسی منطقه تعیین گردید. ماتریس ویژگیهای محیطی و گونهای تهیه شد و رابطه بین خصوصیات رویشی و متغیرهای محیطی با استفاده از روش تجزیة تطبیقی متعارفی (CCA) تعیین شد. نتایج این تحقیق نشان داد که بین تاج پوشش، تراکم و تولید گونه استیپا با عوامل خاکی، همبستگی معنیدار وجود دارد. این نتایج حکایت از آن دارد که از بین متغیرهای خاکی، بافت، اسیدیته، نسبت جذب سدیم، نسبت کلسیم به سدیم، آهک و درصد سنگریزه بیشترین تأثیر را بر تاج پوشش، تراکم و تولید گونه استیپا دارند. البته اثر متغیرهای توپوگرافی بر خصوصیات رشد گونه مورد مطالعه معنیدار نبود. بهطوریکه روند تغییرات خصوصیات رشد گونه استیپا با نوع سازند زمینشناسی رابطه معنیداری داشت.
محمد جنگجو؛ فریدون ملتی؛ زهره آتشگاهی؛ مجید وطن پور
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، صفحه 145-160
چکیده
اکولوژی فردی سه گونه Prangos latiloba Korov. (جاشیر گچدوست)، Convolvulus commutatus Boiss. (پیچک سرسان) و Stachys trinervis Aitch. & Hemsl. (سنبلهای سهرگهای) در مراتع میانبند استان خراسان شمالی بررسی شد. این گیاهان از منابع مهم تولید علوفه بهویژه در اراضی دارای سازند شیل هستند. محدوده گسترش جغرافیایی، توپوگرافی، سازند زمینشناسی، خاکشناسی و شرایط ...
بیشتر
اکولوژی فردی سه گونه Prangos latiloba Korov. (جاشیر گچدوست)، Convolvulus commutatus Boiss. (پیچک سرسان) و Stachys trinervis Aitch. & Hemsl. (سنبلهای سهرگهای) در مراتع میانبند استان خراسان شمالی بررسی شد. این گیاهان از منابع مهم تولید علوفه بهویژه در اراضی دارای سازند شیل هستند. محدوده گسترش جغرافیایی، توپوگرافی، سازند زمینشناسی، خاکشناسی و شرایط اقلیمی سایتهای محل رویش بررسی شد. مراحل فنولوژی طی 2 سال بازدید صحرایی ثبت گردید. پنج شاخص اصلی کیفیت علوفه شامل پروتئین خام، دیواره سلولی منهای همیسلولز، همیسلولز و لیگنین، درصد ماده خشک و درصد خاکستر اندازهگیری شد. براساس نتایج، گیاه سنبلهای بیشتر در مراتع میانبند استان و در انواع سازندهای کنگلومرا، ماسهسنگ و شیل و در شرایط اقلیمی مختلف از نیمهاستپ تا استپ سرد مشاهده میشود. جاشیر و پیچک در سایتهای کمتر، عمدتاً در سازندهای شیل و کنگلومرا و مناطق نیمهاستپ حضور دارد. شروع دوره رشد در هر سه گونه ابتدای فروردینماه بود. در دو گیاه جاشیر و پیچک تولید گل و بذر با شروع فصل گرما مقارن بود. ولی در گیاه سنبلهای مراحل گلدهی و بذردهی از اردیبهشت تا مردادماه بطور همزمان مشاهده شد. در طی فصل رویش، مقدار پروتئین خام کاهش اما ADF و NDF افزایش یافت، که باعث کاهش کیفیت علوفه هر سه گونه شد. در گیاه پیچک، خوشخوراکی و کیفیت بالای علوفه و چرای شدید دام و در گیاه جاشیر حمله حشره آفت و سابقه برداشت علوفه برای ذخیره زمستانی، باعث محدودیت گسترش شده بود. اما در گیاه سنبلهای دارا بودن اسانس، خشبی بودن و تولید ساقههای گلدار در دوره طولانی رشد، باعث سازگاری بیشتر به شرایط اقلیم و آسیب کمتر از چرای دام شده بود.
محسن پادیاب؛ سادات فیض نیا؛ اردشیر شفیعی
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، صفحه 161-171
چکیده
پخش سیلاب بر آبخوان یک روش ساده برای استحصال سیلابهای حامل از رسوبات است که در بیشتر نقاط کشور از دسترس خارج میشوند؛ درحالیکه به نظر میرسد سیلابها دارای مواد غذایی غنی بوده و میتوانند در حاصلخیزی مخروطافکنه و دشتهای سیلابی متشکل از رسوبات دانهدرشت مؤثر واقع شده و بهرهبرداری اقتصادی از آنها را امکانپذیر سازد. ...
بیشتر
پخش سیلاب بر آبخوان یک روش ساده برای استحصال سیلابهای حامل از رسوبات است که در بیشتر نقاط کشور از دسترس خارج میشوند؛ درحالیکه به نظر میرسد سیلابها دارای مواد غذایی غنی بوده و میتوانند در حاصلخیزی مخروطافکنه و دشتهای سیلابی متشکل از رسوبات دانهدرشت مؤثر واقع شده و بهرهبرداری اقتصادی از آنها را امکانپذیر سازد. بنابراین هدف این تحقیق بررسی میزان تأثیر پخش سیلاب بر حاصلخیزی خاک ایستگاه پخش سیلاب گچساران بود. بدین منظور، برای اندازهگیری نیتروژن، پتاسیم، فسفر، EC، pH، کربنآلی و بافت خاک و با توجه به نوع خاک غالب (خاک آبرفتی با تکامل ناچیز و عمق کم) از عمق اول (15-0 سانتیمتر) و عمق دوم (30-15 سانتیمتر) هر پروفیل انتخاب شده از نوارهای اول و دوم هر یک از شبکههای پخش سیلاب و نیز منطقه همجوار عرصه پخش بهعنوان شاهد، نمونهبرداری شد. مقایسه میزان فسفر، پتاسیم، ازت و کربنآلی دو عرصه پخش سیلاب و شاهد تفاوت معنیداری را نشان نداد. ولی میزان pH کاهش و درصد رس و سیلت افزایش معنیداری در عرصه پخش سیلاب نسبت به شاهد داشت. در مقدار EC نیز، هرچند که افزایش ناچیزی در عرصه پخش سیلاب داشته، ولی تغییر معنیداری نسبت به شاهد مشاهده نگردید. با توجه به تحلیل نتایج بدستآمده از آزمایش خاک و آزمونهای آماری انجام شده، مشخص گردید که در وضعیت خاک در قبل و بعد از اجرای عملیات پخش سیلاب، بدلیل عدم معنیداری تغییرات مشاهده شده بین عاملهای اصلی حاصلخیزی خاک، تغییرات قابلملاحظهای ایجاد نشد؛ به عبارت دیگر پخش سیلاب تأثیری بر افزایش حاصلخیزی خاک نداشت.
احمد احمدی؛ امرعلی شاهمرادی؛ صدیقه زارع کیا؛ الهه احمدی؛ سعیده ناطقی
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، صفحه 172-181
چکیده
مطالعة رفتار اکولوژیکی گیاهان بهعنوان عناصر اصلی اکوسیستم و ویژگیهای رویشگاهی آنها گامی اساسی در جهت یافتن راهحلهای مناسب برای حفظ، اصلاح و احیاء این بخش مهم از منابع طبیعی تجدید شونده است. گیاه مرتعیAstrgalus effusus متعلق به خانوادة بقولات و از گیاهان خوشخوراک و دائمی مناطق نیمهاستپی است. بهمنظور مطالعه آتاکولوژی این ...
بیشتر
مطالعة رفتار اکولوژیکی گیاهان بهعنوان عناصر اصلی اکوسیستم و ویژگیهای رویشگاهی آنها گامی اساسی در جهت یافتن راهحلهای مناسب برای حفظ، اصلاح و احیاء این بخش مهم از منابع طبیعی تجدید شونده است. گیاه مرتعیAstrgalus effusus متعلق به خانوادة بقولات و از گیاهان خوشخوراک و دائمی مناطق نیمهاستپی است. بهمنظور مطالعه آتاکولوژی این گونه، ابتدا رویشگاههای آن در استان مشخص شد؛ سپس ویژگیهای رویشگاهی شامل پستی و بلندی، اقلیم و خاک تعیین گردید. گونههای همراه، چگونگی حضور گونه مورد مطالعه در پوشش گیاهی، سیستم ریشه، فنولوژی، ارزش رجحانی و آفات گیاه نیز بررسی شد. نتایج بدستآمده نشان میدهد که این گونه در تمامی حوزههای آبخیز استان از ارتفاع 3579-800 متر از سطح دریای آزاد و در تمامی جهات جغرافیایی دیده میشود. میانگین بارندگی در این رویشگاهها 223 تا 362 میلیمتر برآورد شد. متوسط درجه حرارت سالانه ازحداقل 6/9 تا 13 درجه سانتیگراد متفاوت است. مطالعات خاکشناسی نشان داد که این گونه بهترین رشد را در خاکهای با بافت متوسط از شنیلومی تا لومیرسی با اسیدیتة 04/8-04/7 و هدایتالکتریکی 54/0- 4/0دسیزیمنس بر متر داشت. بررسی نحوه حضور گونه مورد نظر در پوشش گیاهی رویشگاههای مختلف آن نشان داد که پوشش تاجی این گونه 4-2 درصد، تراکم 24000-7000 پایه در هکتار و فراوانی آن 70-50 درصد میباشد. از گونههای همراه میتوان به گونههایBromus tomentellus ، Onbrychis cornuta، Thymus kotschyanus وAchillea millefolium اشاره کرد. این گونه در منطقه گل آدم سلماس (با ارتفاع 2000 متراز سطح دریا) رشد اولیه خود را از اواسط فروردین شروع نموده و تا اواسط اردیبهشتماه به رشد رویشی خود ادامه میدهد، اواسط خرداد، اواخر تیر و اواخر مردادماه بهترتیب زمان گلدهی، رسیدن بذر و ریزش بذر میباشد. در منطقه پلدشت با ارتفاع800 متر از سطح دریا، مراحل فنولوژی حدود 20 تا 25 روز زودتر از منطقه گل آدم اتفاق میافتد. این گونه جزو گیاهان راستریشه بوده و گسترش ریشه آن تا سه متر در روستای دول پمو حوزة آبخیز مهاباد بررسی شده است. این گونه فاقد هر گونه مادة سمی است و علوفة بهاره مناسبی برای دامها محسوب میشود.
محسن فرشادفر؛ علی اشرف جعفری؛ ایرج رضایی؛ عزت اله فرشادفر؛ فرزاد مرادی؛ هوشمند صفری
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، صفحه 182-198
چکیده
مقاومت به خشکی، عملکرد علوفه 36 اکسشن از گونه Festuca arundinacea در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو محیط آبی و دیم مورد ارزیابی قرار گرفت. وجود تنوع معنیدار )01/0(p< در بین دو محیط تنش و بدون تنش و همچنین در بین ژنوتیپهای مورد بررسی برای عملکرد علوفه خشک مشاهده گردید. نتایج بدستآمده از مقایسه میانگین عملکرد علوفه خشک محیط ...
بیشتر
مقاومت به خشکی، عملکرد علوفه 36 اکسشن از گونه Festuca arundinacea در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو محیط آبی و دیم مورد ارزیابی قرار گرفت. وجود تنوع معنیدار )01/0(p< در بین دو محیط تنش و بدون تنش و همچنین در بین ژنوتیپهای مورد بررسی برای عملکرد علوفه خشک مشاهده گردید. نتایج بدستآمده از مقایسه میانگین عملکرد علوفه خشک محیط تنش و آبی نشان داد که اکسشنهای 6 (اصفهان)، 7 (اصفهان)، 15 (توانکش)، 25(استرالیا)، 26 (آمریکا) و 31 (استرالیا) برتر بودند. با استفاده از عملکرد علوفهخشک دو محیط آبی و دیم شاخصهای حساسیت به تنش، تحمل به خشکی، بهرهوری متوسط، تحمل به تنش، میانگین هارمونیک و میانگین هندسی بهرهوری برای ژنوتیپها محاسبه شد. البته تنوع معنیدار )01/0 (p<در بین اکسشنها با توجه به تجزیه واریانس شاخصهای مقاومت به خشکی مشاهده شد. مولفه اول و دوم بدستآمده از تجزیه به مؤلفههای اصلی بهترتیب 5/61 و 7/37 درصد از تنوع موجود در بین اکسشنها برای شاخصهای مقاومت به خشکی را توجیه نمودند. شاخصهای بهرهوری متوسط، تحمل به تنش، میانگین هارمونیک و میانگین هندسی بهرهوری به همراه عملکرد دو محیط تنش و بدون تنش بیشترین سهم را در مؤلفه اول داشتند. همچنین این چهار شاخص با عملکرد دو محیط تنش و بدون تنش همبستگی مثبت و معنیدار نشان دادند، و بر همین اساس اکسشنهای 6 (اصفهان)، 7 (اصفهان)، 31 (استرالیا) و 26 (آمریکا) بیشترین مقاومت به خشکی را نشان دادند. نتایج تجزیه خوشهای نیز نتایج بدستآمده را تأیید نمود.
زهرا پاکزاد؛ محمود رائینی سرجاز؛ مرتضی خداقلی
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، صفحه 199-212
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر عوامل اقلیمی بر گسترش گونه گون گزی (Haussn Boiss &) (Astragalus adscendens) در سطح مراتع استان اصفهان، 57 متغیر اقلیمی با بیشترین اهمیت از نظر شرایط بومشناسی این گونه، انتخاب شدند. از روش تجزیه عاملی بهمنظور کاهش ابعاد ماتریس داده، در نرمافزارspss ver 16 استفاده شد. نقشههای عوامل اقلیمی استان اصفهان حاصل تجزیه ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر عوامل اقلیمی بر گسترش گونه گون گزی (Haussn Boiss &) (Astragalus adscendens) در سطح مراتع استان اصفهان، 57 متغیر اقلیمی با بیشترین اهمیت از نظر شرایط بومشناسی این گونه، انتخاب شدند. از روش تجزیه عاملی بهمنظور کاهش ابعاد ماتریس داده، در نرمافزارspss ver 16 استفاده شد. نقشههای عوامل اقلیمی استان اصفهان حاصل تجزیه عاملی ترسیم گردید. بهطوریکه با نقشه تیپبندی پوششگیاهی و نقشه ارتفاع رقومی استان انطباق داده و نواحی رویشگاه گون گزی در استان مشخص شدند. این بررسی نشان داد که سه عامل دما، بارش، تابش و باد بهترتیب 4/47، 30، 8/12 درصد و در کل 2/90 درصد پراش متغیرهای اولیه اقلیم رویشی استان اصفهان را بیان میکند. سه عامل اقلیمی بدستآمده و میانگین عناصر اقلیمی مورد استفاده در نواحی رویشگاه گون گزی با نواحی فاقد این گونه در سطح استان مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها نشان دادند که نواحی از استان با ارتفاع بالاتر از2400 متر که اقلیم سرد تا فراسرد، تعداد روزهای برفی و یخبندان بالا به همراه رطوبت نسبی تقریباً 50 درصد، بارش بیشتر از 400 میلیمتر در سال و تابش نسبی دارند، رویشگاه اصلی این گونه میباشند. عوامل محیطی، سازوکارهای درونی و بیرونی گون گزی شرایط را برای استقرار هر چه بهتر آن در این ارتفاع و اقلیم فراهم میکند. بنابراین دامنه بردباری این گونه نسبت به عوامل اقلیمی محدود است.
محمد متینیزاده؛ محمود گودرزی
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، صفحه 213-225
چکیده
پدیده آتشسوزی بهشدت میتواند پوشش گیاهی و خاک را تحت تأثیر قرار دهد و از چرخههای مختلف اکوسیستمی جلوگیری کند. میزان فعالیت آنزیمها شاخص حساسی برای بررسی کیفیت خاک هستند و تغییر در فعالیت آنها میتواند توان اکوسیستم را متأثر نموده و جذب مواد غذایی توسط گیاهان را تغییر دهد. این پژوهش در دو سال در فصلهای بهار و پاییز ...
بیشتر
پدیده آتشسوزی بهشدت میتواند پوشش گیاهی و خاک را تحت تأثیر قرار دهد و از چرخههای مختلف اکوسیستمی جلوگیری کند. میزان فعالیت آنزیمها شاخص حساسی برای بررسی کیفیت خاک هستند و تغییر در فعالیت آنها میتواند توان اکوسیستم را متأثر نموده و جذب مواد غذایی توسط گیاهان را تغییر دهد. این پژوهش در دو سال در فصلهای بهار و پاییز (دو و سه سال پس از آتشسوزی) در مرتع کردان انجام گردید. از عمق 20-0 سانتیمتری خاک نمونهبرداری شد. سه آنزیم اسید فسفاتاز، آلکالین فسفاتاز و دهیدروژناز با استفاده از واکنش با سوبسترا و با اسپکتروفتومتر سنجش شدند. نتایج نشان داد که بهطور کلی فعالیت آنزیمهای خاک در هر دو سال انجام پژوهش در پاییز بیشتر بوده است. اگرچه این تفاوت در خصوص آلکالین فسفاتاز چندان زیاد نبوده است. اما دو سال پس از آتشسوزی فعالیت هر سه آنزیم در منطقه شاهد بیشتر از فعالیت آنها در منطقه آتشسوزیشده بود. علت این کاهش فعالیت در سالهای نخست پس از آتشسوزی میتواند به دلیل از کار افتادن سیستم آنزیمی و افزایش فسفات معدنی در اثر آتش باشد. بهطوریکه سه سال پس از آتشسوزی روند فعالیت آنزیمهای خاک در منطقه آتشسوزیشده، نزدیک شدن به منطقه شاهد و حتی مانند فعالیت آلکالین فسفاتاز و دهیدروژناز بیشتر از آن بوده است. این دو آنزیم شاخص زیستی برای میکروارگانیسمهای خاک محسوب میشوند، بنابراین میتوان انتظار داشت که افزایش آنها نشاندهنده بالا رفتن ذیتودهی میکروبی منطقهی آتشسوزیشده باشد.