کامبیز توکلی؛ پرویز کرمی؛ حامد جنیدی جعفری؛ بهرام قلی نژاد بداغ
دوره 31، شماره 2 ، مرداد 1403، ، صفحه 186-203
چکیده
سابقه و هدفآتشسوزی یکی از عوامل بومشناختی مهم و مؤثر بر اکوسیستمهای مرتعی بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک میباشد و نقش بسزایی در رشد، توسعه و تکامل گیاهان دارد. از گذشتههای دور، آتشزدن کنترل شده پوشش گیاهی در اکوسیستمهای طبیعی یکی از سادهترین روشهای تغییر و اصلاح رویشگاه بوده است، همچنین برای از بین بردن آفات، بیماریها ...
بیشتر
سابقه و هدفآتشسوزی یکی از عوامل بومشناختی مهم و مؤثر بر اکوسیستمهای مرتعی بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک میباشد و نقش بسزایی در رشد، توسعه و تکامل گیاهان دارد. از گذشتههای دور، آتشزدن کنترل شده پوشش گیاهی در اکوسیستمهای طبیعی یکی از سادهترین روشهای تغییر و اصلاح رویشگاه بوده است، همچنین برای از بین بردن آفات، بیماریها و گیاهان نامرغوب و تغییر پوشش گیاهی استفاده میشده است. شناسایی اثرهای آتشسوزی بر خصوصیات پوشش گیاهی اکوسیستمهای مرتعی برای مدیریت پس از آتشسوزی دارای اهمیت ویژهای است؛ در همین راستا، این تحقیق به منظور بررسی اثرهای آتشسوزی روی برخی خصوصیات پوشش گیاهی و آگاهی از رفتار پوشش گیاهی در واکنش به آتشسوزی برای مدیریت مراتع سنندج انجام شده است. مواد و روشهابرای انجام این پژوهش، سه منطقه خلیچیان، حسنآباد و هفتآسیاب در اطراف سنندج که بهترتیب از 1 تا 3 سال قبل در آنها آتشسوزی اتفاق افتاده بود، در نظر گرفته شد. پس از پیمایش صحرایی و نمونهبرداری، فلور مناطق با کمک منابع موجود شناسایی گردید. تیپهای گیاهی نیز به روش فیزیونومیک - فلورستیک مشخص شدند. برای نمونهبرداری از پوشش گیاهی، 6 واحدکاری یا سایت (3 سایت آتشسوزی و 3 سایت شاهد) انتخاب شد. انتخاب هر جفت سایت آتشسوزی و شاهد به صورت متناظر و با رعایت کلیه شرایط توپوگرافی مانند ارتفاع، درصد شیب، جهت شیب و ... بود. در واقع در کنار هریک از سایتهای آتشسوزی یک سایت به عنوان سایت شاهد انتخاب گردید تا تأثیر گرادیانهای محیطی به حداقل برسد و فقط نقش و اثر آتش در تغییرات به وجود آمده بررسی شود. در هریک از سایتها 2 ترانسکت (در راستای شیب و عمود بر شیب) و در امتداد هر ترانسکت 15 پلات مستقر شد (در کل 12 ترانسکت و 180 پلات). در داخل پلاتها خصوصیات پوشش گیاهی شامل درصد تاج پوشش گونههای گیاهی، خاک لخت، سنگ و سنگریزه و لاشبرگ برآورد گردید. برای محاسبه تنوع و یکنواختی از شاخص شانون – واینر و برای غنا از شاخص مارگالف استفاده گردید. برای مقایسه میانگین خصوصیات گیاهی از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایجنتایج نشان داد در سایتهای آتشسوزی پوشش تاجی بوتهایها کاهش معنیداری داشته و سایر فرمهای رویشی گندمیان و پهنبرگان یکساله و چندساله به صورت معنیداری افزایش یافته است. پوشش تاجی کل، درصد خاک لخت، تولید و غنای گونهای در هر سه منطقه در اثر آتشسوزی دارای افزایش معنیداری بوده ولی لاشبرگ در اثر آتشسوزی بهطور معنیداری کاهش یافت. تولید کل مرتع در هر سه منطقه مورد مطالعه در سایت آتشسوزی منطقه بیشتر از سایت شاهد بوده است و افزایش آن از لحاظ آماری معنیدار بوده است (01/0P˂). نتایج نشان داد آتشسوزی به ترتیب در منطقه خلیچیان، حسنآباد و هفتآسیاب باعث افزایش 48/26، 48/26 و 14/40 درصدی تولید مرتع شده است. اختلاف شاخص تنوع گونهای شاخص شانون – واینر در منطقه خلیچیان معنیدار نبود اما در سایر مناطق تنوع گونهای افزایش معنیداری داشت. با مقایسه شاخص غنای گونهای مارگالف، مشخص شد آتشسوزی در هر سه منطقه باعث افزایش غنای گونهای شده و این اختلاف و افزایش در سطح 1 درصد معنیدار بوده است. شاخص یکنواختی گونهای در مناطق حسنآباد و هفتآسیب افزایش معنیداری داشته است ولی در منطقه خلیچیان تفاوت معنیداری را نشان نداد. بررسی ترکیب گیاهی مناطق مورد مطالعه نشان داد آتشسوزی موجب کاهش گونههای چوبی و افزایش گیاهان علفی شده است. نتیجهگیرینتایج این پژوهش نشان داد در مجموع آتشسوزی باعث افزایش پوشش گیاهی زنده، کاهش لاشبرگ و افزایش خاک لخت شده است. از سویی آتشسوزی باعث تغییر ترکیب گیاهی به نفع گیاهان علفی شده است. ازاینرو، توصیه میشود در مراتع علفزار که ترکیب گیاهی تغییر کرده و گونههای چوبی در آنها زیاد شده است با بهرهگیری از آتشسوزی کنترل شده و در نظر گرفتن سایر مسائل اقتصادی – اجتماعی و زیست محیطی اقدام به اصلاح مرتع شود.
پرویز کرمی؛ فریبا نعمتی
دوره 30، شماره 2 ، شهریور 1402، ، صفحه 247-263
چکیده
سابقه و هدف رشد جمعیت و افزایش نیاز جهانی به غذا سبب شده است که بشر در دهههای اخیر برای تأمین غذای مورد نیاز خود به دستکاری در طبیعت و تبدیل اراضی طبیعی به زراعی بخصوص زراعت دیم روی آورد. به دلایل مختلف هر ساله، بخش زیادی از این اراضی رها شده که این امر موجب تغییرات زیادی در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک میشود. این تحقیق با هدف ...
بیشتر
سابقه و هدف رشد جمعیت و افزایش نیاز جهانی به غذا سبب شده است که بشر در دهههای اخیر برای تأمین غذای مورد نیاز خود به دستکاری در طبیعت و تبدیل اراضی طبیعی به زراعی بخصوص زراعت دیم روی آورد. به دلایل مختلف هر ساله، بخش زیادی از این اراضی رها شده که این امر موجب تغییرات زیادی در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک میشود. این تحقیق با هدف مقایسه مهمترین ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک در دو کاربری مرتع و دیمزار رها شده همجوار در استان کردستان انجام گرفت. مواد و روشها این تحقیق در استان کردستان انجام گرفت. برای نیل به هدف پژوهش، چهار منطقه کیلک، صلوات آباد، سرابقامیش و ماموخ در شهرستان سنندج انتخاب گردید. در هر منطقه دو کاربری مرتع و دیمزار رها شده همجوار انتخاب شد. در هر کاربری ۳ ترانسکت ۱۰۰ متری بصورت تصادفی - سیستماتیک مستقر گردید و نمونه خاک از عمق 30-0 سانتیمتری به صورت مرکب برداشت شد. بسته به شرایط منطقه و مساحت آن در کیلک 20، صلوات آباد 20، سراب قامیش 14 و ماموخ 8 نمونه مرکب برداشت که نیمی از آنها در مرتع و نصف دیگر در دیمزار رها شده بود. در آزمایشگاه، فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی خاک شامل اسیدیته، هدایت الکتریکی، پتاسیم قابل جذب، درصد کربن آلی خاک، نیتروژن کل، فسفر قابل دسترس، بافت خاک و جرم مخصوص ظاهری با استفاده از روشهای معمول آزمایشگاهی اندازهگیری گردید. برای تحلیل دادهها از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و برای مقایسه میانگینها از آزمون چند دامنهای دانکن استفاده گردید. نتایج نتایج نشان داد درصد رس، سیلت، شن و جرم مخصوص ظاهری در مقایسه مراتع چهار منطقه با یکدیگر، مقایسه دیمزار رها شده چهار منطقه با یکدیگر و همچنین مقایسه مرتع با دیمزار رها شده در هر منطقه، اختلاف معنیداری نداشتند. مقایسه میانگین اسیدیته مرتع و دیمزار رها شده در هیچکدام از مناطق اختلاف معنیداری را نشان نداد. هدایت الکتریکی در مناطق کیلک، صلواتآباد و سرابقامیش در مرتع بیشتر از دیمزار بوده ولی فقط در کیلک از لحاظ آماری اختلاف معنیدار بوده است مقدار هدایت الکتریکی خاک مرتع 143 و در دیمزار رها شده 109 میکروموسبرسانتیمتر بوده است. در مقایسه مراتع و دیمزارهای رها شده از نظر مقدار عددی نیتروژن کل و کربن میتوان استنباط نمود که در تمامی مناطق در مرتع بیشتر از دیمزار رها شده بوده بطوری که نیتروژن در مناطق کیلک، سرابقامیش و ماموخ به ترتیب با 24، 40 و 8/42 درصد بیشتر، از نظر آماری اختلافشان معنیدار بوده است و هم چنین تفاوت کربن در ماموخ از لحاظ آماری معنیدار بوده است (مرتع 47/1 و دیمزار 74/0 درصد). مقدار فسفر فقط در منطقه ماموخ بین مرتع با 94 میلیگرمبرگیلوگرم و دیمزار رها شده با 234 میلیگرمبرگیلوگرم دارای تفاوت معنیداری بود. پتاسیم خاک فقط در منطقه سرابقامیش به صورت معنیداری در دیمزار رها شده 7/24 درصد بیشتر از مرتع بوده است. نتیجهگیری نتایج این پژوهش بیانگر آن است که تغییر کاربری اراضی از مرتع به دیمزار و سپس رها شدن آنها در برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک تغییر ایجاد خواهد کرد. بعد از گذشت حدود 40 سال از رها شدن دیمزارها، در اکثر فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی مورد بررسی این تحقیق بهبود حاصل شده است. در این تحقیق بازه زمانی 40 سال در نظر گرفته شده، از اینرو پیشنهاد میشود در تحقیقات آتی بازههای زمانی متفاوتتری در توالی ثانویه در نظر گرفته شود تا به طور دقیقتر مشخص شود خاک در چه بازه زمانی میتواند بهبود پیدا کند. همچنین در سایر مناطق اکولوژیک با شرایط متفاوت، تحقیقات مشابهی صورت گیرد تا اثر عوامل اقلیمی و توپوگرافی نیز به طور واضحتر مشخص شود.
حمیدرضا جعفری ندوشن؛ سعیده کلانتری؛ مهدی تازه
دوره 30، شماره 2 ، شهریور 1402، ، صفحه 286-301
چکیده
سابقه و هدف اهمیت مطالعات اجتماعی و اقتصادی در بررسی تخریب مراتع از اولویتهای مهم مدیریتی میباشد. بررسی نقش مسائل اجتماعی و اقتصادی در تخریب مراتع، میتواند منجر به کاهش تخریب در این اکوسیستم شود.به همین دلیل، این تحقیق با هدف شناسایی مهمترین فاکتورهای اقتصادی و اجتماعی مؤثر در تخریب مراتع منطقه نیوک و اولویت بندی معیارهای ...
بیشتر
سابقه و هدف اهمیت مطالعات اجتماعی و اقتصادی در بررسی تخریب مراتع از اولویتهای مهم مدیریتی میباشد. بررسی نقش مسائل اجتماعی و اقتصادی در تخریب مراتع، میتواند منجر به کاهش تخریب در این اکوسیستم شود.به همین دلیل، این تحقیق با هدف شناسایی مهمترین فاکتورهای اقتصادی و اجتماعی مؤثر در تخریب مراتع منطقه نیوک و اولویت بندی معیارهای مذکور با استفاده از فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی انجام شده است، تا اطلاعات کاملی از علل تخریب مراتع منطقه را در اختیار قرار دهد. با توجه به اینکه تاکنون تحقیقی در این زمینه، در منطقه مذکور صورت نگرفته است ضرورت انجام تحقیق حاضر را دوچندان میکند. مواد و روشها محدوده حوزه نیوک از لحاظ تقسیمات کشوری در استان یزد، قراردارد. در این پژوهش ابتدا با مطالعه منابع و مشاوره با متخصصین مربوطه، مهمترین معیارهای اقتصادی- اجتماعی دخیل در تخریب مراتع منطقه تعیین شده و پرسشنامهای جهت امتیازدهی و محاسبه وزن و اولویت این معیارها طراحی و توسط تعداد کافی از خبرگان تکمیل شد. با استفاده از نظرات کارشناسان و بررسی سوابق تحقیق، شاخصهای اقتصادی و اجتماعی معیارها و زیر معیارهای مربوطه در منطقه مورد بررسی، شناسایی گردید و ساختار سلسله مراتبی شکل گرفت. معیارهای اصلی تحقیق شامل شاخصهای اقتصادی و شاخصهای اجتماعی میباشد. شاخصهای اقتصادی به سه زیر معیار دام و دامداری، قطع و برداشت و تغییر کاربری و طرحها تقسیمبندی میگردد. شاخصهای اجتماعی نیز شامل سه زیر معیار جمعیت، فقر و عوامل نهادی میباشد. زیر معیارهای در نظر گرفته شده برای معیار دام و دامداری شامل تعداد زیاد دام، چرای بیرویه از سطح مراتع، نوع دام، تغییر شیوه دامداری از سنتی به صنعتی، عدم رعایت زمان ورود و خروج دام، پراکنش نامناسب دام در مرتع و سیستم چرایی نامناسب میباشد. برای شاخصهای اجتماعی سه زیر معیار اصلی جمعیت، فقر و عوامل نهادی شناسایی گردید. در مجموع برای شاخصهای اجتماعی 3 معیار اصلی و 14 زیر معیار شناسایی گردید. نتایجمقایسه زوجی بین شاخصهای اقتصادی و اجتماعی نشان داد شاخصهای اقتصادی با وزن 667/0 اولویت اول را در تخریب مراتع منطقه نیوک داشته و شاخصهای اجتماعی با وزن 333/0 اولویت دوم میباشد. از بین معیارهای اصلی مورد بررسی شاخصهای اقتصادی، زیر معیار تغییر کاربری و طرحها با وزن 683/0 بیشترین وزن را به خود اختصاص داده است. در رتبه بعدی زیر معیار دام و دامداری با وزن 200/0 قرار دارد. زیر معیار قطع و برداشت با وزن 177/0 در رتبه سوم قرار گرفت. از بین معیارهای اصلی شاخصهای اجتماعی، معیار عوامل نهادی با وزن 637/0 در اولویت اول قرار دارد و عوامل فقر و جمعیت با وزنهای 258/0 و 105/0 در رتبههای بعدی قرار دارند. نتایج نشان میدهد از بین کلیه زیر معیارهای مورد بررسی زیر معیارهای تبدیل مراتع به معدن، احداث جادههای دسترسی معادن و دخالت سیاسی در منابع طبیعی با وزنهای 176/0، 083/0 و 082/0 در اولویت اول تا سوم قرار گرفتند؛ که 2 زیر معیار اول از شاخصهای اقتصادی و معیار سوم از شاخصهای اجتماعی تخریب مراتع منطقه نیوک میباشد. زیر معیارهای وضعیت سواد و تغییر ترکیب سنی جمعیت با وزنهای 004/0 و 003/0 در اولویت آخر قرار گرفتند. این زیر معیارها مربوط به شاخصهای اجتماعی بودهاند. نتیجه گیریمیتوان اینگونه نتیجه گیری کرد که مهمترین عوامل تخریب منطقه، تغییر کاربری و تبدیل مراتع به معادن، احداث جادههای دسترسی معادن ، عوامل نهادی و دخالت در منابع طبیعی و عدم مدیریت یکپارچه منابع طبیعی میباشد. به منظور جلوگیری از تخریب مراتع در منطقه ، لازم است احداث هر گونه معدن و راههای ارتباطی مربوط به معادن، به حداقل رسیده و پیشنهاد میشود با توجه به فعالیت معادن ، حقوق عرفی مرتعداران در نظر گرفته شود و همچنین مشارکت دامداران در تصمیم گیریها، گستردهتر گردد تا امکان موفقیت طرحها با همراهی ذینفعان، به حداکثر برسد.
سیف الحق غراوی؛ بهاره بهمنش؛ ابوالفضل طهماسبی؛ اسماعیل نامور
دوره 30، شماره 2 ، شهریور 1402، ، صفحه 302-317
چکیده
سابقه و هدفمقابله با عوامل تخریب مراتع و تلاش در جهت احیای این منابع به عنوان گامی اساسی و ضروری در راستای توسعه پایدار است. به طوری که تصمیمگیریها و برنامههای حفاظت از آن میتواند به کاهش روند تغییر کاربری و تصرفات کمک نماید. در همین راستا، تحقیق حاضر به واکاوی و تحلیل راهکارهای پیشگیری از تغییر کاربری و تصرفات اراضی مرتعی از ...
بیشتر
سابقه و هدفمقابله با عوامل تخریب مراتع و تلاش در جهت احیای این منابع به عنوان گامی اساسی و ضروری در راستای توسعه پایدار است. به طوری که تصمیمگیریها و برنامههای حفاظت از آن میتواند به کاهش روند تغییر کاربری و تصرفات کمک نماید. در همین راستا، تحقیق حاضر به واکاوی و تحلیل راهکارهای پیشگیری از تغییر کاربری و تصرفات اراضی مرتعی از دیدگاه کارشناسان در شهرستان گنبدکاووس استان گلستان پرداخته است. مواد و روشها این تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی بوده که جامعه آماری آن را 45 نفر از قضات دادگستری، کارشناسان و نیروهای حفاظتی در سطح شهرستان تشکیل دادهاند که 40 نفر از آنها بر اساس جدول کرجسی مورگان به عنوان حجم نمونه به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخت بود. گویههای مربوط به آن از طریق پنج مصاحبه به صورت گروه متمرکز به دست آمد. به طوری که پس از حذف گویههای مشترک و غیرمرتبط، 25 گویه به عنوان راهکارهای حفاظتی از مراتع شهرستان جمعبندی و بر اساس آن پرسشنامه تنظیم و توزیع گردید. هر یک از گویههای مشخص شده در قالب طیف پنج گزینهای لیکرت مورد سنجش قرار گرفت. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات کارشناسان منابع طبیعی و پایایی آن نیز از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به مقدار 81/0 انجام شد. پس از جمعآوری و دستهبندی دادهها، از میانگین و انحراف معیار برای توصیف گویهها و اولویتبندی آنها در محیط نرمافزار SPSS25 استفاده شد. برای بررسی همبستگی درونی و دستهبندی کردن راهکارهایهای حفاظتی تغییر کاربری و تصرفات اراضی مرتعی در قالب چند راهکار و تعیین مقدار واریانس تبیین شده توسط هر یک از آنها، از تکنیک تحلیل عاملی از نوع اکتشافی استفاده شد. نتایج با توجه به نتایج به دست آمده از تحلیل عاملی، مقدار KMO و بارتلت به ترتیب برابر با 806/0 و 830/967 شده که در سطح 99 درصد اطمینان، معنیدار نشان داده شدند که حاکی از مناسب بودن همبستگی متغیرهای وارد شده در تحلیل بود. بر این اساس تعداد پنج نوع راهکار استخراج شد که در مجموع قادر به تبیین 074/71 درصد از کل واریانس متغیرها بودند. راهکار آموزشی- فرهنگی در پیشگیری از تغییر کاربری و تصرفات اراضی مرتعی در بالاترین و راهکار قانونی- کنترلی نیز در پایین درجه اهمیت قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن است که، گویههای «فرهنگسازی و اطلاعرسانی در پیشگیری از وقوع جرم» از استراتژی آموزشی- فرهنگی، «ایجاد فرصتهای شغلی، توانمندسازی و منابع درآمدی جایگزین برای جوامع محلی و دامداران» از راهکار حمایتی- خدماتی، «خصوصیسازی مرتع و واگذاری آن به دامداران دارای صلاحیت» از راهکار مدیریتی، «اجرای درست قوانین توسط سازمانهای اجرایی» از راهکار قانونی- کنترلی و «استفاده از پتانسیل بسیج جوامع محلی و مشارکت آنها در حفاظت از مرتع» از راهکار مشارکتی، با بالاترین مقدار بار عاملی بیشترین تأثیرگذاری را در راهکار مختلف حفاظتی بر جلوگیری از تصرفات مراتع داشتهاند. نتایج مربوط به آزمون تیتکنمونهای نیز نشان داد، تأثیرگذارترین راهکار در پیشیگیری از تغییر کاربری و تصرفات مرتعی مربوط به آموزشی- فرهنگی و کمتأثیرترین آن مربوط به مشارکتی بود. نتیجه گیری با توجه به نتایج به دست آمده از تحقیق، تمرکز بر فرهنگسازی و اطلاعرسانی با استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی و شبکههای اجتماعی، پایش و ارزیابی دامداران و ایجاد فرآیندی کنترلی در جهت خنثی نمودن وقوع جرم در مراتع، به عنوان مهمترین راهبرد پیشگیری پیشنهاد میگردد. تدوین برنامهای جامع دوسویه که یک طرف مربوط به حمایتها و خدماتی دولتی باشد و طرف دیگر، مربوط به بسیج جوامع بومی و مشارکت آنها در فعالیتهای حفاظت، احیاء، اصلاح و بهرهبرداری اصولی از مراتع قرار گیرد، میتواند توصیهای دیگر در جهت کاهش تخریب در مراتع باشد.
محمدرضا محبوبی؛ محمدرضا شهرکی؛ آمنه آورند
دوره 29، شماره 3 ، مهر 1401، ، صفحه 221-230
چکیده
این تحقیق با هدف شناخت علل عدم مشارکت مرتعداران در طرح تبدیل دیمزارهای کمبازده به مراتع دست کاشت انجام شد. تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل 132 مرتعدار غیرمشارکتکننده در طرح در 17 سامان عرفی در مراتع شمالی شهرستان گنبدکاووس بود که با شیوه نمونهگیری تصادفی ساده، 98 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. جمعآوری ...
بیشتر
این تحقیق با هدف شناخت علل عدم مشارکت مرتعداران در طرح تبدیل دیمزارهای کمبازده به مراتع دست کاشت انجام شد. تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل 132 مرتعدار غیرمشارکتکننده در طرح در 17 سامان عرفی در مراتع شمالی شهرستان گنبدکاووس بود که با شیوه نمونهگیری تصادفی ساده، 98 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه انجام شد. روایی محتوایی و ظاهری پرسشنامه با استفاده از نظرات متخصصان ترویج و مرتع بهدست آمد. تعیین اعتبار پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ انجام شد و مقدار ضریب 926/0 به دست آمد. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS23 انجام شد. نتایج نشان داد که مهمترین علل عدم مشارکت مرتعداران در طرح، تمایل به استفاده از زمین مرتعی برای کشت محصولات کشاورزی به دلیل نیاز به درآمد کشاورزی، پایین بودن درصد سود حاصل از فروش بذر گیاهان مرتعی، عدم اعتماد مرتعداران به بیمه محصولات مرتعی، درآمد پایین مرتعداری در مقایسه با کشت محصولات زراعی با تبدیل دیمزارهای کمبازده به دست کاشت و نداشتن سرمایه کافی برای تبدیل دیمزارهای کمبازده به مراتع دست کاشت است. با استفاده از شیوه تحلیل عاملی، علل عدم مشارکت مرتعداران در طرح تبدیل دیمزارهای کمبازده به مراتع دست کاشت در 20 عامل خلاصه شدند که ماهیت فردی، اقتصادی، اجتماعی، سازمانی، حقوقی و فنی داشتند. این عوامل بیش از 76 درصد از واریانس علل عدم مشارکت مرتعداران را در طرح تبیین میکنند.
لیلا زندی؛ رضا عرفانزاده؛ حامد جنیدی
دوره 29، شماره 1 ، فروردین 1401، ، صفحه 24-35
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تبدیل مرتع به کاربریهای زراعی و باغی بر ویژگیهای مهم خاکی از جمله پایداری خاکدانه در حوضه صلوات آباد در شرق سنندج انجام شد. برای این منظور، همزمان با رشد غالب گیاهان با پیمایش صحرایی چهار کاربری شامل 1) مرتع 2) باغ 3) نخودزار 4) گندمزار بهعنوان محدوده مطالعاتی انتخاب شدند و 42 نمونه خاک بهصورت تصادفی-سیستماتیک ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تبدیل مرتع به کاربریهای زراعی و باغی بر ویژگیهای مهم خاکی از جمله پایداری خاکدانه در حوضه صلوات آباد در شرق سنندج انجام شد. برای این منظور، همزمان با رشد غالب گیاهان با پیمایش صحرایی چهار کاربری شامل 1) مرتع 2) باغ 3) نخودزار 4) گندمزار بهعنوان محدوده مطالعاتی انتخاب شدند و 42 نمونه خاک بهصورت تصادفی-سیستماتیک برداشت گردید. سپس فاکتورهای فیزیکی-شیمیایی خاک شامل پایداری خاکدانه، نیتروژن کل، کربن کل و کربن آلی ذرهای هر نمونه در آزمایشگاه اندازهگیری شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس دادهها نشان داد که در اثر تبدیل مرتع به سه کاربری باغ، نخودزار و گندمزار، پایداری خاکدانه، کربن آلی ذرهای در سطح 5 درصد، کربن آلی کل و نیتروژن کل در هر سه کاربری در سطح 1 درصد بهطور معنیداری کاهش یافتند. در کاربریهای باغ، نخود و گندم، پایداری خاکدانه بهترتیب 51/35، 94/25 و 56/19 درصد، کربن آلی ذرهای بهترتیب 5/62، 16/79 و 75 درصد، کربن آلی کل بهترتیب 63/23، 50 و 09/49 درصد و نیتروژن کل به ترتیب 25/31، 5/62 و 75 درصد کاهش نشان داد. با توجه به نتایج این تحقیق تبدیل مراتع به هر کدام از کاربریهای زراعی و باغی غیرقابل قبول است اما در صورت اجبار به تبدیل، کاربری باغ پیشنهاد میگردد زیرا باغ اثرات منفی کمتری نسبت به گندمزار و نخودزار برروی فاکتورهای کیفی خاک دارد. همچنین در تبدیل کاربری مرتع به زراعی تاکید میگردد در حد امکان جهت حفظ تعادل بین ورود و خروج زیتوده ورودی به بستر خاک، از خروج یا آتشسوزی باقیمانده کاه و کلش، یا چرای دام پس از برداشت محصول جلوگیری شود.
بایزید یوسفی؛ صدیقه زارع کیا
دوره 28، شماره 4 ، دی 1400، ، صفحه 759-771
چکیده
گونها (Astragalus spp.) از جنبههای تولید علوفه، حفاظت خاک و غیره ارزشمند هستند. بهمنظور ارزیابی استقرار و رشد گونهای علفی، تعداد 10 اکسسشن متعلق به گونههایAstragalus vegetus ،As. brevidens ،As. brachyodontus ، As. effususو As. cyclophyllus در سنندج در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار بررسی گردیدند. کاشت بذور در آبان 1397 و صفات درصد ...
بیشتر
گونها (Astragalus spp.) از جنبههای تولید علوفه، حفاظت خاک و غیره ارزشمند هستند. بهمنظور ارزیابی استقرار و رشد گونهای علفی، تعداد 10 اکسسشن متعلق به گونههایAstragalus vegetus ،As. brevidens ،As. brachyodontus ، As. effususو As. cyclophyllus در سنندج در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار بررسی گردیدند. کاشت بذور در آبان 1397 و صفات درصد استقرار گیاه، شادابی عمومی، متوسط ارتفاع و قطر تاج بوته، تعداد شاخه در بوته، متوسط وزن تر و خشک بوته و نسبت وزن خشک به تر بوته در سالهای 1399 و 1400 اندازهگیری گردید. مطابق نتایج تجزیه واریانس مرکب، اثرات ژنوتیپ و سال برای تمام صفات و اثرمتقابل سال × ژنوتیپ هم باستثنای درصد استقرار و درجه شادابی برای سایر صفات در سطح یک درصد معنیدار بود. نتایج نشان داد که جوانهزنی بذر گون احتمالا بواسطه خواب بذر یا نوعی مکانیسم تحمل تنشهای محیطی تدریجی بود و در سال 1400 میانگین درصد استقرار گیاهان 37%، تعداد شاخه اولیه 3/7 عدد، ارتفاع و قطر تاج بهترتیب 2/35 و 9/35 سانتیمتر، وزن تازه و خشک بوته بهترتیب 2/68 و 1/39 گرم و نسبت وزن خشک به تر بوته 58/0 بود. در تجزیه به مولفههای اصلی(PCA)، دو مولفه اصلی PC1 وPC2 حدود 80% واریانس کل را توجیه و در بای پلات مربوطه ژنوتیپهای با مقادیر بالای شادابی، ارتفاع و قطر تاج و وزن گیاه و بنابراین عملکرد بالای علوفه بهطور عمده در ناحیه سوم با مقادیر PC1 منفی و مقادیر کوچک و غالبا مثبت PC2 قرار داشتند. در کل، مطابق نتایج مقایسه میانگینها و تجزیه PCA، اکسسشن As. effusus دره شهداء (آذر غربی) و سه اکسسشن گونه As. vegetus (زرشک قزوین، سارال کردستان و قره باغ آذر غربی) بهعنوان اکسسشنهای با عملکرد و اجزای عملکرد علوفه بالا و سازگار برای احیای مراتع مخروبه استان کردستان و مناطق مشابه معرفی میگردد.
محمدرضا شهرکی؛ خدیجه مهدوی
دوره 27، شماره 4 ، دی 1399، ، صفحه 763-771
چکیده
عوامل متعددی باعث تغییرات منفی در وضعیت کیفی و کمی مراتع میگردد که منجر به به سیر نزولی و تخریب شدید خاک، پوششگیاهی و در نهایت کاهش درآمد بهرهبرداران میگردند. دامداران و گلهداران به دلیل وابستگی معیشتی به مرتع، دارای تجربۀ بومی مدیریتی در این زمینه هستند. تحقیق حاضر نیز با هدف واکاوی شاخصهای مؤثر در روند نزولی مراتع ...
بیشتر
عوامل متعددی باعث تغییرات منفی در وضعیت کیفی و کمی مراتع میگردد که منجر به به سیر نزولی و تخریب شدید خاک، پوششگیاهی و در نهایت کاهش درآمد بهرهبرداران میگردند. دامداران و گلهداران به دلیل وابستگی معیشتی به مرتع، دارای تجربۀ بومی مدیریتی در این زمینه هستند. تحقیق حاضر نیز با هدف واکاوی شاخصهای مؤثر در روند نزولی مراتع از دیدگاه گلهداران مراتع قشلاقی شمال شرقی استان گلستان انجام شده است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی بوده و به صورت پیمایشی، با روش نمونهگیری طبقهبندی شده تصادفی در بین گلهداران منطقه مورد مطالعه صورت گرفت. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد. روایی ابزار تحقیق با استفاده از دیدگاه متخصصان و پایایی آن بر اساس نتایج ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرهای اصلی تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق را 461 نفر از گلهداران در دو نظام بهرهبرداری روستایی و عشایری تشکیل داده که 182 نفر از آنها از طریق فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. نتایج نشان داد که، گرایش نزولی مراتع توسط گلهداران بیشتر با شاخصهای دامی نسبت به شاخصهای پوشش گیاهی و خاکی، تشخیص داده میشود. بر اساس یافتۀ تحقیق، بین متغیرهای سن و سابقۀ دامداری گلهداران با دیدگاه آنها نسبت به تشخیص گرایش نزولی مراتع در سطح 99 و 95 درصد اطمینان رابطۀ مثبت و معنیداری وجود داشته است. همچنین نتایج به دست آمده از مقایسه دیدگاه گلهداران در دو نظام روستایی وعشایری نشان داد که، گلهداران عشایری نسبت به گلهداران روستایی نسبت به شاخصهای روند نزولی مراتع آشنایی بیشتری داشتهاند.
ملیحه کیقبادی؛ حسین پیری صحراگرد؛ محمدرضا پهلوان راد؛ پیمان کرمی؛ رضا یاری
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، ، صفحه 561-576
چکیده
مدلهای پراکنش گونهها با کمیکردن ارتباط بین پراکنش گونهها و متغیرهای محیطی تأثیرگذار، اساس تصمیمات آگاهانه در مدیریت پوشش گیاهی هستند. هدف این پژوهش ارزیابی کارایی روشهای جمعی تعمیم یافته (GAM) و درخت طبقهبندی و رگرسیون (CART) در برآورد پراکنش رویشگاه بالقوه و شناخت نیازهای بومشناختی گونههای گیاهی در مراتع خضری ...
بیشتر
مدلهای پراکنش گونهها با کمیکردن ارتباط بین پراکنش گونهها و متغیرهای محیطی تأثیرگذار، اساس تصمیمات آگاهانه در مدیریت پوشش گیاهی هستند. هدف این پژوهش ارزیابی کارایی روشهای جمعی تعمیم یافته (GAM) و درخت طبقهبندی و رگرسیون (CART) در برآورد پراکنش رویشگاه بالقوه و شناخت نیازهای بومشناختی گونههای گیاهی در مراتع خضری دشت بیاض خراسان جنوبی بود. با توجه به شرایط منطقه و بازدید میدانی، نمونهبرداری از پوشش گیاهی بهروش تصادفی- سیستماتیک در سطحی حدود 14500 هکتار انجام شد. 18 متغیر محیطی شامل خصوصیات زمین، شاخص تراکم پوشش گیاهی (NDVI) و شاخص شوری بهعنوان تخمینگر برای تهیه نقشههای متغیرهای پیشگو مورد استفاده قرار گرفت. پس از انجام مدلسازی پیشبینی پراکنش رویشگاه با استفاده از روش CART و GAM در نرمافزار R 3.5.2، ارزیابی دقّت مدلها نیز با استفاده از آماره سطح زیرمنحنی (AUC) انجام شد. بعد از تعیین حد آستانه به روش TSS، نقشه پیوسته مطلوبیت به نقشه حضور/عدم حضور تبدیل و میزان تطابق نقشهها با شاخص کاپا محاسبه شد. بر اساس نتایج حاصل از مدلهای مورد استفاده، متغیرهای سطح پایه شبکه کانالها، فاصله عمودی به شبکه کانال، عمق دره، شاخص خیسی و موقعیت نسبی شیب در مطلوبیت رویشگاه برای استقرار گونهها تأثیرگذار هستند. در مجموع، روش GAM در برآورد دامنه پراکنش رویشگاه همه گونههای مورد بررسی از دقّت بالاتری برخوردار است ( ). بر اساس نقشههای حاصل از مدل GAM، بیشترین و کمترین وسعت رویشگاه بالقوه به گونههای S. rigida و T. serotina اختصاص دارد. بنابراین روشGAM میتواند در شناخت دقیق از نیازهای بومشناختی گونههای گیاهی و در نتیجه حدود پراکنش آنها در مقیاس محلی مفید باشد. در نتیجه پیشنهاد میشود این روش بهعنوان بخشی از یک سیستم پشتیبان مدیریتی در حفاظت و احیای پوشش گیاهی در مراتع خضری دشت بیاض مورد استفاده قرار گیرد.
شیما جوادی؛ غلامرضا زهتابیان؛ محمد جعفری؛ حسن خسروی؛ اعظم ابوالحسنی
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 248-261
چکیده
با توجه به افزایش جمعیت به منظور تأمین غذا و رفع نیازهای موجود، نیازمند افزایش زمینهای کشاورزی میباشیم. این موضوع به علت مدیریتهای نادرست و بهرهبرداریهای بیرویه منجر به تخریب اراضی شده است. بنابراین تحقیقات بسیاری باید انجام گردد تا مشخص شود که آیا کشاورزی منجر به تخریب اراضی میشود یا خیر. با توجه به اهمیت بالای این موضوع ...
بیشتر
با توجه به افزایش جمعیت به منظور تأمین غذا و رفع نیازهای موجود، نیازمند افزایش زمینهای کشاورزی میباشیم. این موضوع به علت مدیریتهای نادرست و بهرهبرداریهای بیرویه منجر به تخریب اراضی شده است. بنابراین تحقیقات بسیاری باید انجام گردد تا مشخص شود که آیا کشاورزی منجر به تخریب اراضی میشود یا خیر. با توجه به اهمیت بالای این موضوع در مناطق خشک و نیمهخشک، در این مطالعه، منطقه اشتهارد به عنوان منطقه مطالعاتی انتخاب گردید. نقشههای مختلف منطقه از جمله نقشه خاک، طبقات ارتفاعی و کاربری اراضی به کمک نرمافزارهای ArcGIS9.3 و ENVI تهیه شد. پس از بازدید از منطقه و تعیین کاربریهای اصلی که شامل، مرتع (نمونه شاهد)، آیش، اراضی تککشتی، چندکشتی و اراضی باغی بود، به نمونهبرداری از خاک در دو عمق سطحی (30-0 سانتیمتر) و تحتانی (60-30 سانتیمتر) با تعداد سه تکرار برای هر تیمار پرداخته شد. سرانجام 35 نمونه خاک به آزمایشگاه انتقال داده شد و فاکتورهای تخریبی از جمله شوری، سدیم، نسبت جذبی سدیم و اسیدیته، در هر نمونه خاک اندازهگیری شدند. پس از تعیین نرمال بودن دادهها توسط آزمون شاپیرو، مطالعه فاکتورها با آزمون ناپارامتری توکی نشان داد که در منطقه بین تیمارها اختلاف معنیدار وجود دارد. سپس مقایسه دو لایه سطحی و تحتانی با آزمون تی جفتی در مورد هر یک از فاکتورها بهطور جداگانه در نرمافزار SPSS صورت گرفت. نتایج نشان داد که تیمار چندکشتی با بالاترین امتیاز، مطلوبترین تیمار و تیمار آیش با کمترین امتیاز نامطلوبترین تیمار بود که باعث تخریب خاک در منطقه میشود.
محمد ابوالقاسمی؛ حنانه محمدی کنگرانی؛ حسین آذرنیوند؛ محمد علی امامی میبدی محمد علی امامی میبدی
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 357-370
چکیده
این پژوهش در فلات مرکزی ایران با هدف بررسی درآمد و هزینه و میزان سودآوری سامان های عرفی که شترداری در آنها مرسوم است طی سالهای 1394 الی 1396 انجام شد. برای این منظور با انتخاب 28 سامان عرفی با تعداد متوسط 126 نفر شتر در هر سامان میزان درآمد و هزینه برای هر نفر شتر طی مقطع زمانی منظم در هر سال (فصل بهار) با ابزار پرسشنامه توسط بهره برداران تکمیل ...
بیشتر
این پژوهش در فلات مرکزی ایران با هدف بررسی درآمد و هزینه و میزان سودآوری سامان های عرفی که شترداری در آنها مرسوم است طی سالهای 1394 الی 1396 انجام شد. برای این منظور با انتخاب 28 سامان عرفی با تعداد متوسط 126 نفر شتر در هر سامان میزان درآمد و هزینه برای هر نفر شتر طی مقطع زمانی منظم در هر سال (فصل بهار) با ابزار پرسشنامه توسط بهره برداران تکمیل و محاسبه شد. نوع تحقیق کاربردی، جامعه آماری شامل 28 گله دار شتر و نمونه گیری بصورت تصادفی انجام شد. متغیرها شامل عوامل درآمد و هزینه شترداری بود. با استفاده از تحلیل اقتصاد مهندسی میزان ارزش حال درآمدها (PVincome) و ارزش حال هزینه ها (PV cost) برای سالهای مورد مطالعه محاسبه و سپس ارزش حال خالص (NPV) و نسبت منفعت به هزینه (BCR) نیز با نرم افزار اکسل محاسبه گردید. نتایج نشان داد که در تمام سامان های عرفی میزان ارزش حال خالص مثبت و نسبت منفعت به هزینه بزرگتر از یک بود (BCR≥1). بیشترین درآمد ناخالص در هریک از سامانهای عرفی مربوط به فروش شتر زنده (شتر نر، شتر 6 ماهه، شتر حذفی) و بیشترین هزینه مربوط به دستمزد ساربان و خرید علوفه دستی بود. معالوصف با محاسبه درآمدهای ناخالص از هزینهها میزان سودآوری مشخص شد، لذا پیشنهاد میشود که با توجه به سودآوری مناسب این حرفه دستگاههای ذیربط برنامه ای جهت گسترش پرورش این صنعت همراه با صنعت توریسم داشته و با توجه به این که علوفه رویشگاه های مذکور، قادر به تامین نیاز تغذیه ای شترهای موجود در سامان های عرفی نمیباشند و ادامه این وضعیت، پوشش گیاهی را به مخاطره خواهد انداخت، از این رو، باید با احتیاط عمل شود.
پروین رخ فروز؛ محمد فرزام؛ محمد خواجه حسینی
دوره 27، شماره 1 ، فروردین 1399، ، صفحه 75-83
چکیده
زمان تهیه بذر و شیوههای انبارداری تأثیر بسزایی بر قوه نامیه و استقرار آن دارد. تأثیر زمان برداشت و شیوههای انبارداری بذر بر درصد جوانه زنی بذر Krashninkovia ceratoides در ایستگاه تولید بذر شهرک امام نیشابور بررسی شد. تیمارهای آزمایش 1. تلثیر زمانهای مناسب برداشت بذر در کشت آبی و دیم، 2. دو شیوه نگهداری بذر در دمای معمولی و سردخانه و 4. تیمارهای ...
بیشتر
زمان تهیه بذر و شیوههای انبارداری تأثیر بسزایی بر قوه نامیه و استقرار آن دارد. تأثیر زمان برداشت و شیوههای انبارداری بذر بر درصد جوانه زنی بذر Krashninkovia ceratoides در ایستگاه تولید بذر شهرک امام نیشابور بررسی شد. تیمارهای آزمایش 1. تلثیر زمانهای مناسب برداشت بذر در کشت آبی و دیم، 2. دو شیوه نگهداری بذر در دمای معمولی و سردخانه و 4. تیمارهای خراشدهی (شکست خواب)، بر درصد جوانه زنی بذر این گیاه به اجرا درآمد. در هر تیمار آزمایشی 100 عدد بذر در 4 تکرار 25 تایی در ژرمیناتور در تناوب نوری 14 ساعت نور و 10 ساعت تاریکی قرار گرفتند. نتایج نشان داد شرایط انبارداری تا 6 ماه تاثیری بر درصد جوانهزنی بذر نداشت ولی با ادامه نگهداری بذر در شرایط معمولی بعد از 271 روز درصد جوانه زنی آن به صفر رسید. بذر این گیاه در یرداشت مهرماه بیشترین درصد جوانه زنی (بیش از 80 درصد) مشاهده شد و تفاوت معنی داری بین پایههایی آبی و دیم مشاهده نشد ولی در برداشت آبان ماه میانگین جوانهزنی پایههایی که به روش دیم کاشته شده بودند بیشتر بود. خراشدهی و حذف پوسته بذر باعث کاهش معنیدار درصد جوانهزنی شد. براساس یافتههای این تحقیق پیشنهاد تا بذر این گیاه در ماه آبان جمع آوری شوند. بذرهای اروشیا نیازی به تیمار خراشدهی پوست یا نگهداری در یخچال ندارند، و قادرند تا مدت 6 ماه در شرایط محیط طبیعی جوانهزنی خود را حفظ کنند.
اسماعیل شیدای کرکج؛ حسین رضائی؛ حمید نیک نهاد قره ماخر؛ عیسی جعفری فوتمی؛ ابوالفضل شریفیان
دوره 26، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 904-917
چکیده
پایداری خاکدانه و ساختمان خاک به عنوان شاخصهای کلیدی سلامت خاک مرتع بوده و از عوامل مؤثر در کنترل فرسایش خاک به شمار میروند. تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر قرق بر وضعیت پایداری خاکدانهها و ساختمان خاک در چهار منطقه از مراتع استان گلستان شامل چهارباغ، اینچهبرون، گمیشان و مراوهتپه انجام شد. نمونهبرداری خاک از دو عمق 20-0 و ...
بیشتر
پایداری خاکدانه و ساختمان خاک به عنوان شاخصهای کلیدی سلامت خاک مرتع بوده و از عوامل مؤثر در کنترل فرسایش خاک به شمار میروند. تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر قرق بر وضعیت پایداری خاکدانهها و ساختمان خاک در چهار منطقه از مراتع استان گلستان شامل چهارباغ، اینچهبرون، گمیشان و مراوهتپه انجام شد. نمونهبرداری خاک از دو عمق 20-0 و 40-20 سانتیمتر با حفر پروفیل و به روش تصادفی-سیستماتیک و در امتداد هر ترانسکت در هر یک از سایتهای قرق و مجاور قرق مناطق چهارگانه انجام شد. پایداری خاکدانهها به روش الک تر در آزمایشگاه مورد اندازهگیری قرار گرفت. نتایج حاصل برای سایتهای قرق و مجاور قرق و نیز دو عمق مربوطه به ترتیب با استفاده از آزمون تی نمونههای مستقل و جفتی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد در اغلب سایتهای مورد مطالعه مقادیر پایداری در خاک سطحی نسبت به خاک عمقی بیشتر میباشد. نتایج بررسی اثر قرق مرتع بر تغییر مورفولوژیکی و وضعیت ساختمان خاک نشان از نقش مثبت قرق در توسعه ساختمان خاک در تمامی مناطق مورد بررسی داشته است ولی این نتایج در بررسی آماری پایداری خاکدانه تنها در منطقه اینچهبرون و گمیشان از لحاظ آماری معنیدار شد. بالاترین مقدار پایداری خاکدانه در عمق اول سایت قرق گمیشان (52/4 میلیمتر) و کمترین میزان پایداری خاکدانه در عمق دوم سایت چرایی گمیشان (15/1 میلیمتر) مشاهده شد. بررسی نهایی نتایج نشان داد صرفنظر از نقش مثبت قرق در ارتقای وضعیت پایداری خاکدانه، عواملی همچون موقعیت جغرافیایی مرتع، اقلیم، نوع پوشش گیاهی و شرایط چرای دام به عنوان عوامل همراه قرق مؤثر بر پایداری خاکدانه و ساختمان خاک بایستی مورد توجه واقع شوند.
عزت اله مرادی؛ غلامعلی حشمتی؛ امیراحمد دهقانی
دوره 26، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 941-952
چکیده
پوستههای بیولوژیک از جمله گلسنگها امروزه به عنوان یکی از شاخصهای بیولوژیکی زنده استفاده میشوند. هدف اصلی این مطالعه ارزیابی روند تغییرات تنوع گلسنگها در فشارهای مختلف چرایی در طول سال در مراتع کوهسری شهرستان سمیرم استان اصفهان است. تنوع گلسنگها متغیر وابسته و آشفتگی وارده شامل 5 میزان دامگذاری 1، 5/1،2،5/2 و3 واحد دامی ...
بیشتر
پوستههای بیولوژیک از جمله گلسنگها امروزه به عنوان یکی از شاخصهای بیولوژیکی زنده استفاده میشوند. هدف اصلی این مطالعه ارزیابی روند تغییرات تنوع گلسنگها در فشارهای مختلف چرایی در طول سال در مراتع کوهسری شهرستان سمیرم استان اصفهان است. تنوع گلسنگها متغیر وابسته و آشفتگی وارده شامل 5 میزان دامگذاری 1، 5/1،2،5/2 و3 واحد دامی در هکتار به عنوان متغیر مستقل است. میزانهای دامگذاری به مدت 4 سال با اجرای 5 سناریو مدیریتی (چرا و قرق به صورت متناوب و متوالی) اعمال و مطالعه شد. حضور و عدم حضور گلسنگها به روش نمونهبرداری تصادفی با استفاده از ترانسکت و واحدهای نمونهبرداری تو در تو انجام شد. تنوع گلسنگ با استفاده از نرمافزار PAST و رابطهی بین متغیرها با SPSS محاسبه شد. نتایج نشان داد تنوع گلسنگها به خوبی نشانگر میزان فشار بر اکوسیستم مرتع است. در مدیریت اکوسیستمهای مرتعی میتوان از ویژگی تنوع گلسنگ به عنوان شاخص اکولوژیکی به منظور تحت فشار بودن یا نبودن اکوسیستمهای مرتعی اکوسیستم مرتع استفاده نمود. همچنین بهترین سناریوی مدیریت چرایی برای این منطقه مبتنی بر تغییرات تنوع گلسنگ، سناریوی چرای متناوب (یک سال در میان چرا و استراحت بسته به وضعیت مرتع و روش مرتعداری) پیشنهاد میشود.
اعظم خسروی مشیزی؛ محسن شرافتمند
دوره 26، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 1020-1031
چکیده
گسترش جادهها در دهههای اخیر به یکی از چالشهای اساسی برای سلامت اکوسیستمهای طبیعی در سرتاسر جهان تبدیل شدهاست. بنابراین تأثیر جاده بر شاخصهای سلامت مراتع در دو منطقه استپی و نیمهاستپی در طول جاده کرمان-بافت بررسی شد. برای هر دو مرتع در کنار جاده و منطقه مرجع 17 شاخص سلامت مرتع ارزیابی شدند. ویژگیهای پایداری خاک و رویشگاه، ...
بیشتر
گسترش جادهها در دهههای اخیر به یکی از چالشهای اساسی برای سلامت اکوسیستمهای طبیعی در سرتاسر جهان تبدیل شدهاست. بنابراین تأثیر جاده بر شاخصهای سلامت مراتع در دو منطقه استپی و نیمهاستپی در طول جاده کرمان-بافت بررسی شد. برای هر دو مرتع در کنار جاده و منطقه مرجع 17 شاخص سلامت مرتع ارزیابی شدند. ویژگیهای پایداری خاک و رویشگاه، توابع هیدرولوژیک و سلامت موجودات زنده با استفاده از شاخصهای سلامت مراتع برآورد شد. نتایج نشان داد که در منطقه استپی هر سه ویژگی در وضعیت نسبتاً حاد قرار دارند اما در منطقه نیمهاستپی، ویژگیهای پایداری، خاک و رویشگاه و توابع هیدرولوژیک در وضعیت متعادل و سلامت موجودات زنده در وضعیت نسبتاً حاد قرار دارد. نتایج آزمون ویلکاکسون همچنین نشان داد که منطقه نیمه استپی مراتع حاشیه جاده با منطقه مرجع از نظر شاخصهای تولید، گونههای مهاجم و گروههای ساختاری و عملکردی اختلاف معنیداری دارند (05/0>p). در منطقه استپی، مراتع حاشیه جاده با مراتع مرجع علاوه بر شاخصهای مذکور از نظر شاخصهای خاک لخت و فرسایش خندقی نیز دارای اختلاف معنیداری هستند (01/0>p). با توجه به اینکه در منطقه استپی علاوه بر پوشش گیاهی، خاک نیز تحت تأثیر جاده تخریب شده است این منطقه در برنامههای آینده احیا و بازسازی دارای اولویت است.
وحید ویسی؛ منصوره قوام؛ ام البنین بذرافشان
دوره 26، شماره 3 ، مهر 1398، ، صفحه 704-716
چکیده
پوشش مرتعی بهعنوان یکی از مهمترین اجزای اکوسیستم مناطق خشک بهشمار میرود و تعیین تغییرات پوشش گیاهی مرتعی تحت تاثیر خشکسالی و ترسالی امری ضروری بهنظر میرسد. تحقیق پیشرو با هدف بررسی ارتباط میان شاخصهای ماهوارهای و شاخص SPI در مراتع قم صورت گرفت. بدین منظور ابتدا شاخص SPI در میانگینهای متحرک یک، سه، 5 و 7 ساله مورد محاسبه ...
بیشتر
پوشش مرتعی بهعنوان یکی از مهمترین اجزای اکوسیستم مناطق خشک بهشمار میرود و تعیین تغییرات پوشش گیاهی مرتعی تحت تاثیر خشکسالی و ترسالی امری ضروری بهنظر میرسد. تحقیق پیشرو با هدف بررسی ارتباط میان شاخصهای ماهوارهای و شاخص SPI در مراتع قم صورت گرفت. بدین منظور ابتدا شاخص SPI در میانگینهای متحرک یک، سه، 5 و 7 ساله مورد محاسبه قرار گرفت. در مرحله بعد با استفاده از تصاویر سنجنده لندست و پس از انجام اصلاحات مورد نیاز این نوع از سنجنده بر روی تصاویر، از سه شاخص NDVI، MSAVI و EVI، نقشه پوشش گیاهی تهیه گردید. در نهایت بهمنظور بررسی ارتباط میان شاخصهای تصاویر ماهوارهای با شاخص SPI از ضرایب همبستگی استفاده گردید. نتایج نشان دهنده همبستگی متوسط و خوب میان شاخصهای ماهوارهای MSAVI با شاخص SPI در ماههای اوج رشد پوشش گیاهی با میانگین متحرک یک ماهه شاخص SPI بیشتر بود. نتایج این پژوهش نشان دهنده این است که جهت برآورد خشکسالی کشاورزی از طریق سنجشاز دور، شاخص MSAVI روش بسیار مناسبی بوده و در مناطقی که ایستگاههای هواشناسی بهصورت پراکنده بوده (و یا اصلا وجود ندارد) میتوان از این مدل برای برآورد خشکسالی استفاده کرد. زیرا تعداد نقاط نمونه برداری در تصاویر ماهوارهای بسیار بیشتر از تعداد ایستگاههای هواشناسی است.
مهسا عبدالشاه نژاد؛ علی اکبر نظری سامانی؛ مهدی قربانی؛ عزیز ارشم؛ فریدون طاهری
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، ، صفحه 325-339
چکیده
اثر فعالیتهای انسان بر کاربری اراضی و سیمای سرزمین و اثرات متعاقب آن بر محیط طبیعی همواره مورد توجه بوده است. بنابراین آگاهی از این تغییرات بهمنظور برنامهریزی پایدار سرزمین مهم است. در این پژوهش بهمنظور بررسی روند تغییرات و تهیه نقشههای پوشش، از تصاویر ماهوارهای سنجنده TM در سال 1990، سنجنده +ETM در سال 2002، سنجنده OLI لندست ...
بیشتر
اثر فعالیتهای انسان بر کاربری اراضی و سیمای سرزمین و اثرات متعاقب آن بر محیط طبیعی همواره مورد توجه بوده است. بنابراین آگاهی از این تغییرات بهمنظور برنامهریزی پایدار سرزمین مهم است. در این پژوهش بهمنظور بررسی روند تغییرات و تهیه نقشههای پوشش، از تصاویر ماهوارهای سنجنده TM در سال 1990، سنجنده +ETM در سال 2002، سنجنده OLI لندست 8 در سال 2013 استفاده شد. مراحل اجرایی شامل تجزیهوتحلیل گرادیان ساختار کاربری اراضی در طول هشت جهت جغرافیایی، برای سنجههای مساحت کلاس (CA)، تعداد لکه (NP)، متوسط اندازه لکه (MPS) در هفت طبقه کاربری بیشهزار (جنگل کم تراکم و باغ)، پهنه آبی، کشاورزی، رهاشده، مرتع، شهری و تپه ماسهای است. نتایج نشان داد که کاربری اراضی بیشهزار، شهری و تپههای ماسهای دارای روند افزایشی درحالیکه کاربری اراضی بایر (رهاشده) دارای روند کاهشی بوده است. نتایج حاصل از تحلیل تغییر گرادیان در هشت جهت جغرافیایی در منطقه نشان داد که بیشترین تغییرات در غرب و مرکز منطقه بوده است. همچنین تحلیل بررسی نرخ تغییرات سنجهها نشان داد که در دوره زمانی (2002-1990) کاربری مرتع، بایر (رهاشده) و شهری، در دوره زمانی(2013-2002) کاربری بیشهزار، کشاورزی و شهری و در دوره زمانی(2013-1990) کاربری مرتع، بیشهزار و شهری بیشترین تغییرات را داشتهاند. بنابراین با توجه به اینکه بخشی از جنبههای تغییر کاربری اراضی به جنبههای انسانی بستگی دارد، میتوان از ارتباط بین این شاخصهای کمی برای تعیین سطح پایداری و همچنین روند آتی تغییر کاربری برای مشخص کردن مناطق بحرانی تحت تأثیر استفاده کرد. در این رابطه سنجههای مساحت لکه، تعداد لکه و متوسط اندازه لکه نیز بهعنوان شاخصهای کلیدی در بحث پایش تغییرات کاربری اراضی و تغییر چیدمان سیمای سرزمین میباشند.
حمید سیروسی؛ غلامعلی حشمتی؛ عبدالرسول سلمان ماهینی
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، ، صفحه 367-378
چکیده
مراتع به عنوان یکی از وسیعترین بومسازگانهای خشکی در سطح دنیا منبع زندگی میلیونها انسان هستند. این بوم سازگانها در ایران در طی سالیان اخیر به دلایل مختلف دچار تخریب و کمبود بازدهی شده است و باید به دنبال معیشت جایگزین برای مردم بومی متکی به مرتع بود. طبیعت گردی با محوریت مردم بومی میتواند یک راه جایگزین باشد. پیاده کردن طبیعت ...
بیشتر
مراتع به عنوان یکی از وسیعترین بومسازگانهای خشکی در سطح دنیا منبع زندگی میلیونها انسان هستند. این بوم سازگانها در ایران در طی سالیان اخیر به دلایل مختلف دچار تخریب و کمبود بازدهی شده است و باید به دنبال معیشت جایگزین برای مردم بومی متکی به مرتع بود. طبیعت گردی با محوریت مردم بومی میتواند یک راه جایگزین باشد. پیاده کردن طبیعت گردی در مراتع باید با رعایت توانمندی عرصه صورت گیرد. در این مطالعه مجموعه ای از معیارها با در نظر گرفتن حفاظت سرزمین برای ارزیابی تناسب طبیعت گردی مد نظر قرار گرفته است. با استفاده از روش ارزیابی چندمعیاره مبتنی بر منطق فازی این معیارها استاندارد سازی، وزن دهی و ترکیب شدند. نتایج نشان داد معیارهای جذابیت و حفاظت با وزن 444/0 و 221/0 مهمترین معیارهای تعیین تناسب طبیعت گردی هستند. نتایج ارزیابی تناسب طبیعت گردی در مراتع منطقه حفاظتشده جهاننما نشان داد بیشترین سطح دارای تناسب خوب در تیپ گیاهی Festuca – Bromus که در اطراف روستای جهاننما واقع شده است، قرار دارد. به طور کلی از 15361 هکتار مرتع موجود، 5/1516 هکتار تناسب خوبی برای مرتع دارد. دلیل این امر چشم اندازه های زیبا، تنوع توپوگرافیک، نزدیکی به روستای جهاننما به عنوان مرکز خدمات دهی، وجود راه دسترسی و اقلیم مطلوب است. روش مبتنی بر منطق فازی که در این مطالعه استفاده شد انعطاف بالایی در خصوص تغییر ترکیب و وزن معیارها دارد. معیارهای پیشنهاد شده در این مطالعه میتواند به عنوان مبنایی برای ارزیابی تناسب در سایر مراتع ایران مورد استفاده قرار گیرد.
سیده خدیجه مهدوی؛ فرامرز غفوری؛ احمد عابدی سروستانی؛ محمدرضا شهرکی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، ، صفحه 73-88
چکیده
نظر به اهمیت و نقش اساسی مشارکت و انسجام اجتماعی بهرهبرداران در موفقیت فعالیتهای احیایی و اصلاحی، هدف این تحقیق، بررسی تأثیر انسجام اجتماعی بهرهبرداران مرتعی در میزان مشارکت آنها در اجرای فعالیتهای احیایی و اصلاحی در مراتع شمالشرق استان گلستان در شهرستان گنبدکاووس میباشد. این تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی با روش ...
بیشتر
نظر به اهمیت و نقش اساسی مشارکت و انسجام اجتماعی بهرهبرداران در موفقیت فعالیتهای احیایی و اصلاحی، هدف این تحقیق، بررسی تأثیر انسجام اجتماعی بهرهبرداران مرتعی در میزان مشارکت آنها در اجرای فعالیتهای احیایی و اصلاحی در مراتع شمالشرق استان گلستان در شهرستان گنبدکاووس میباشد. این تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی با روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندی شده انجام شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد. روایی ابزار تحقیق با استفاده از دیدگاه کارشناسان منابعطبیعی و علوم اجتماعی و پایایی آن بر اساس نتایج ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرهای اصلی تحقیق بررسی شد. جامعه آماری تحقیق را 461 بهرهبردار در دو نظام بهرهبرداری عشایری و روستایی (461=N) تشکیل دادهاند که 210 نفر از آنها با استفاده از جدول مورگان، بهعنوان نمونه مورد مصاحبه قرار گرفتند. طبق نتایج بهدست آمده از تحقیق بهترتیب بُعد تعامل با میانگین 75/3، بیشترین تأثیر و بُعد نزاع با میانگین 37/3 کمترین میزان تأثیر را در انسجام اجتماعی بهرهبرداران داشته است. یافتهها حکایت از آن دارد که بهرهبرداران در فعالیتهای احیایی نسبت به عملیات اصلاحی در طرحهای مرتعداری بیشتر مشارکت داشتهاند. همچنین بین انسجام اجتماعی و میزان مشارکت بهرهبرداران در فعالیتهای احیایی و اصلاحی طرحهای مرتعداری، با ضریب همبستگی 744/0 در سطح اطمینان 99 درصد اطمینان رابطه مثبت قوی و معنیداری وجود داشت. همچنین بهرهبرداران عشایری انسجام بیشتری نسبت به بهرهبرداران روستایی داشتهاند. ضمن اینکه میزان مشارکت در دو نظام بهرهبرداری عشایری و روستایی تفاوت معنیداری نداشتند. بنابراین میتوان از توانمندی جوامع محلی در مناطقی که تعامل و انسجام بالا باشد، در اجرای فعالیتهای احیایی و اصلاحی، ایجاد زمینههای شغلی به صورت فصلی و پاره وقت در اجرای طرحهای مرتعداری و برگزاری دورههای مختلف آموزشی ترویجی با توجه به اولویتهای بهرهبرداران، استفاده کرد.
پیروز شاکری؛ حسن فضائلی؛ احمد پورمیرزایی؛ سید حمید مصطفوی
دوره 25، شماره 4 ، بهمن 1397، ، صفحه 735-747
چکیده
تعیین کیفیت علوفه مراتع عامل مهمی در ارزیابی وضعیت تغذیه دامهای وابسته به مرتع، تعیین زمان مناسب چرا، افزایش عملکرد دامها و آسیب کمتر به مراتع است. این مطالعه بهمنظور تعیین ارزش غذایی و قابلیت هضم چهار گونه غالب از خانواده کاسنی در مراتع بافت در استان کرمان انجام شد. گونهها شامل درمنه کوهی (aucheriArtemisia)، درمنه دنائی(Artemisiapersica)، ...
بیشتر
تعیین کیفیت علوفه مراتع عامل مهمی در ارزیابی وضعیت تغذیه دامهای وابسته به مرتع، تعیین زمان مناسب چرا، افزایش عملکرد دامها و آسیب کمتر به مراتع است. این مطالعه بهمنظور تعیین ارزش غذایی و قابلیت هضم چهار گونه غالب از خانواده کاسنی در مراتع بافت در استان کرمان انجام شد. گونهها شامل درمنه کوهی (aucheriArtemisia)، درمنه دنائی(Artemisiapersica)، شنگاسبی بیابانی(Scorzoneratortusissima)وهزارخار خنجری (Cousinasicigera)بودند که در مراحل رشد شامل رویشی، گلدهی و بذردهی نمونهبرداری شدند. نتایج نشان داد که میانگین ترکیبات شیمیایی گونههای مذکور در مراحل مختلف رشد بهترتیب حاوی 94/9، 95/8، 21/6 و 40/10 درصد پروتئین خام 62/45، 77/45، 07/61 و 83/42 درصد NDF و 77/32، 05/33، 61/46 و 73/31 درصد ADF بودند. در همه گونهها با افزایش سن گیاه غلظت پروتئین خام کاهش (01/0>p) و بهجز گونه شنگاسبی بیابانی در سایر گونهها میزان NDF و ADF افزایش (01/0>p) یافت. میانگین قابلیت هضم ماده خشک در گونههای مذکور در مراحل مختلف رشد بهترتیب 41/57، 054/53، 34/45 و 67/39 درصد تعیین شد و میانگین انرژی قابل متابولیسم در مراحل مختلف رشد نیز بهترتیب در گونههای مذکور 24/2، 24/2، 86/1 و 26/2 کالری در گرم ماده خشک برآورد گردید. میانگین غلظت عناصر معدنی کلسیم، سدیم، پتاسیم، منیزیم، آهن و منگنز در این چهار گونه مرتعی بیش از حد بحرانی نیازهای گوسفند و بز بود، در حالیکه غلظت عناصر فسفر، مس و روی در این گیاهان کمتر از حد بحرانی آن برای گوسفند و بز بود. بهطور کلی چهار گونه مورد مطالعه از نظر پروتئین خام و انرژی قابل متابولیسم بهویژه در مراحل اولیه رشد تأمین کننده نیازهای گوسفند و بزهای منطقه میباشند.
رضا سیاه منصور؛ محمد فیاض
دوره 25، شماره 4 ، بهمن 1397، ، صفحه 853-862
چکیده
متأسفانه بهدلیل استفادههای غیر اصولی از منابع طبیعی تغییرات شگرفی در کره زمین بوجود آمده که همه به ضرر انسان است. ماهیت چند بعدی توسعه پایدار سبب توجه بیشتر به استفاده از گونههای سازگار، مقاوم، پرتولید، مرغوب و باخوشخوراکی مناسب شده است. یکی از این گونهها، گونه دائمی Astragalus curvirostris است که یکی از رویشگاههای آن در مراتع بلومان ...
بیشتر
متأسفانه بهدلیل استفادههای غیر اصولی از منابع طبیعی تغییرات شگرفی در کره زمین بوجود آمده که همه به ضرر انسان است. ماهیت چند بعدی توسعه پایدار سبب توجه بیشتر به استفاده از گونههای سازگار، مقاوم، پرتولید، مرغوب و باخوشخوراکی مناسب شده است. یکی از این گونهها، گونه دائمی Astragalus curvirostris است که یکی از رویشگاههای آن در مراتع بلومان با ارتفاع متوسط 1960 متر از سطح دریا و بارش متوسط سالانه 3/593 میلیمتر میباشد. در 2 زمان و 2 روش کاشت بصورت کرتهای خرد شده (اسپلیت پلات) در قالب بلوک کاملاً تصادفی در سه تکرار و طی چهار سال (از سال 1393 تا 1396) اجرا گردید. کرت اصلی دو تیمار فصل کاشت شامل پاییز و بهار و کرت فرعی شامل دو روش کشت بذرکاری و بذرپاشی بود. برای مقایسه اینکه بین تیمارهای مختلف اختلاف معنیداری وجود دارد از تجزیه واریانس و برای گروهبندی میانگین تیمارها از آزمون دانکن استفاد شد. نتایج نهایی نشان داد که بین میانگین تعداد پایههای موجود تیمارهای مختلف شامل بذرکاری پاییزه، بذرپاشی پائیزه، بذرکاری بهاره و بذرپاشی بهاره در سطح 1% اختلاف معنیدار وجود دارد (P≤ 0.01). یعنی نوع کشت و فصل آن در ایجاد پوشش، کارایی متفاوت دارند. همچنین بین کرتها نیز در سطح 1% اختلاف معنیدار مشاهده میشود که در واقع میتواند به اجرای تیمارها در هر کرت وابسته باشد. در نهایت مشخص گردید که گونه Astragalus Curvirostrisدر فصل پائیز و روش کشت بذرکاری بهترین سطح موفقیت را حاصل نمود.
وحید کریمیان؛ غلامعلی حشمتی
دوره 24، شماره 4 ، دی 1396، ، صفحه 730-741
چکیده
ارزیابی ویژگیهای مهم خاک و پوشش گیاهی میتواند ما را از تواناییهای بالقوه مرتع آگاه نموده و تعیین وضعیت آن را میسر سازد. مشخصههای سطح خاک به طور مستقیم بر پوشش گیاهی اثر دارند، از طرفی فاکتورهایی مانند گونههای گیاهی، فرم رویشی و تراکم پوشش مشخصههای خاک را تحت تاثیر قرار میدهد. لذا این تحقیق با هدف بررسی اثر گیاهان چوبی بر ...
بیشتر
ارزیابی ویژگیهای مهم خاک و پوشش گیاهی میتواند ما را از تواناییهای بالقوه مرتع آگاه نموده و تعیین وضعیت آن را میسر سازد. مشخصههای سطح خاک به طور مستقیم بر پوشش گیاهی اثر دارند، از طرفی فاکتورهایی مانند گونههای گیاهی، فرم رویشی و تراکم پوشش مشخصههای خاک را تحت تاثیر قرار میدهد. لذا این تحقیق با هدف بررسی اثر گیاهان چوبی بر ویژگیهای سطح خاک با استفاده از روش طبقهبندی خاک سطحی مرتع (SSCC) در مراتع سرچشمه خشاب انجام شده است. 11 ویژگی سطح خاک در لکههای گیاهی با فرم رویشی درختی (کنار) و درختچهای (کنارک و گون) و مخلوطی از درخت و درختچه (کنار+کنارک) و فضای بین لکههای گیاهی(خاک لخت+لاشبرگ) در امتداد سه ترانسکت 70 متری در پنج تکرار اندازهگیری شد. سپس فاکتورهای اندازهگیری شده در قالب سه مشخصه پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی برای هر لکه گیاهی طبقهبندی گردید. نتایج نشان داد مشخصه پایداری تفاوت معنیداری در بین لکههای مورد بررسی دارد که لکه مخلوط درخت و درختچه (کنار و کنارک) پایداری سطح خاک را بیشتر افزایش میدهند. شاخص نفوذپذیری تفاوت معنیداری را بین فرم درختچه (کنارک) و مخلوط درخت و درختچه (کنار و کنارک) نشان نداد. خاک دارای پوشش مخلوط(کنار و کنارک) شاخص چرخه عناصر غذایی بیشتری را نشان داد. پایداری زیاد خاک در لکه مخلوط درخت و درختچهای (کنار و کنارک) در انتخاب گونههای گیاهی جهت کنترل بیولوژیک در مراتع قشلاقی جنوب کشور میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
حسین بدری پور؛ حسین بارانی؛ سیدمحمود عقیلی؛ احمد عابدی سروستانی
دوره 24، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 325-337
چکیده
دامداری یکی از فعالیت هایی است که خانوارهای روستایی به منظور تامین نیازهای خود انجام می دهند. در حوزه آبخیز حبله رود هم به مانند سایر مناطق کشور از قدیم الایام دامداری رواج داشته است. تا چندی پیش به واسطه پتانسیل بالای کشاورزی و دامداری منطقه، جمعیت زیادی از مناطق مختلف به حبله رود مهاجرت می نمودند اما به دلایلی سیر مهاجرت معکوس ...
بیشتر
دامداری یکی از فعالیت هایی است که خانوارهای روستایی به منظور تامین نیازهای خود انجام می دهند. در حوزه آبخیز حبله رود هم به مانند سایر مناطق کشور از قدیم الایام دامداری رواج داشته است. تا چندی پیش به واسطه پتانسیل بالای کشاورزی و دامداری منطقه، جمعیت زیادی از مناطق مختلف به حبله رود مهاجرت می نمودند اما به دلایلی سیر مهاجرت معکوس شده است و آمارهای جمعیت شناسی و اقتصادی – اجتماعی حاکی از کاهش بعد خانوار، پیرشدن جمعیت، کاهش باروری، درصد بالای باسواد و به تعبیری تغییرات میزان سرمایه انسانی در خانوارهای منطقه می باشد. دامداری فعالیتی است که نیاز به نیروی کار مستمر دارد و تغییرات سرمایه انسانی ممکن است باعث بروز تغییراتی در وضعیت و شیوه دامداری روستائیان منطقه شود. بدین منظور انجام مطالعه ای در سطح شهرستان های دماوند و فیروزکوه در قسمت شمالی حوزه و ایوانکی و آرادان از قسمت جنوبی حوزه در مورد نقش سرمایه انسانی بر دامداری وابسته به مرتع ضروری به نظر رسید. روش مورد استفاده در این پژوهش، روش میدانی و پیمایشی است که محققان با استفاده از پرسشنامۀ محقق ساخته با روایی تأیید شده و آلفای کرونباخ 7۸/0، به گردآوری اطلاعات پرداختند. میزان وابستگی به مرتع با فاکتورهای تأثیرگذار شامل تعداد اعضاء خانوار، تعداد افراد ذکور خانواده، سن سرپرست خانوار، سطح سواد سرپرست، تعداد افراد با تحصیلات دیپلم و بالاتر، میانگین سنوات تحصیل اعضاء خانوار و سرمایه انسانی خانوار به کمک رگرسیون لجستک اسمی در محیط نرم افزاری SPSS v.22 تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که از میان متغییرهای مستقل تنها سن و سطح سواد سرپرست خانوار روی وابستگی به مرتع تاثیر دارند و به میزان ۸/۶ درصد تا ۱۱/۵ درصد متغییرهای مستقل فوق می توانند وابستگی به مرتع را تبیین کنند.
رضا سیاه منصور؛ مرتضی اکبرزاده؛ احسان زندی اصفهان
دوره 24، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 418-428
چکیده
این بررسی در ایستگاه تحقیقاتی گیاهان مرتعی گردنه زاغه در استان لرستان انجام شد.تعداد 440 پایه در هر سال و 2200 پایه در 5 سال به روش قطع و توزین در داخل و خارج منطقه قرق بررسی شد. اختلاف وزن بین پایه ها در دو عرصه، مقدار مصرف را نشان میدهد. نتایج نشان داد، بین مقدار میانگین تولید و مصرف گونه ها در ماه ها و در گونه های مختلف در سطح 1% اختلاف معنی ...
بیشتر
این بررسی در ایستگاه تحقیقاتی گیاهان مرتعی گردنه زاغه در استان لرستان انجام شد.تعداد 440 پایه در هر سال و 2200 پایه در 5 سال به روش قطع و توزین در داخل و خارج منطقه قرق بررسی شد. اختلاف وزن بین پایه ها در دو عرصه، مقدار مصرف را نشان میدهد. نتایج نشان داد، بین مقدار میانگین تولید و مصرف گونه ها در ماه ها و در گونه های مختلف در سطح 1% اختلاف معنی دار وجود دارد (01/0P<). در متوسط چهار سال، مرتع در سال سوم بیشترین و در سال دوم کمترین مقدار تولید را داشت. بطور متوسط هرساله حدود 1177 کیلوگرم علوفه در هکتار تولید شد. در میانگین چهار سال 80% تولید مورد استفاده دام قرار گرفت. در همه سالها بیشترین مقدار علوفه مرتع در اردیبهشت ماه تولید شد. گونههای ,Ono.melanotricha As. remotijogus و گونه As.bungeiتاحد طوقه به بهرهبرداری میرسند در حالی که گونه Cen.virgata فقط در خرداد ماه بیشترین مصرف را به خود اختصاص میدهد. گندمیان چند ساله سایت مورد بررسی نظیر Hor. bulbosum, Br.tomentellus, Festucaovina, Stipawiesnerii هم تحت فشار چرای شدید هستند. برخی گیاهان مانند Picrisstrigosa در اثر چرای شدید در طول یک فصل قادر به جوانهزنی مجدد و تجدید حیات نبوده و ریشه آنها با اندک تحریکی متلاشی میشود. بنابراین عدم تعادل بین تولید و بهره برداری و توزیع نا مناسب آن عامل اساسی در تخریب پوشش گیاهی و اکوسیستم مرتعی میباشد.
زهرا جعفری؛ حمید نیک نهاد قرماخر؛ مریم قاسمی؛ عیسی جعفری
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، ، صفحه 80-88
چکیده
تبدیل جنگلها و مراتع به اراضی کشاورزی، امروزه در سطح دنیا نگرانیهای زیادی را در زمینه تخریب خاک، محیط زیست و تغییر اقلیم جهانی پدید آورده است. مطالعه تغییرات خصوصیات خاک در اثر تغییر کاربری اراضی، ضروری است و جهت شناخت مدیریتهای پایدار در هر منطقه بهمنظور جلوگیری از تخریب خاک، ایجاد و تثبیت تولید پایدار و نیز اهداف زیست محیطی ...
بیشتر
تبدیل جنگلها و مراتع به اراضی کشاورزی، امروزه در سطح دنیا نگرانیهای زیادی را در زمینه تخریب خاک، محیط زیست و تغییر اقلیم جهانی پدید آورده است. مطالعه تغییرات خصوصیات خاک در اثر تغییر کاربری اراضی، ضروری است و جهت شناخت مدیریتهای پایدار در هر منطقه بهمنظور جلوگیری از تخریب خاک، ایجاد و تثبیت تولید پایدار و نیز اهداف زیست محیطی میتواند راهحل مفیدی باشد. در دهههای گذشته بخشهای وسیعی از مراتع آوارد به اراضی کشاورزی تبدیل شدهاند و در سالهای اخیر، احداث باغهای مثمر در این اراضی زراعی کم بازده مطرح گردیده است. این تحقیق بهمنظور بررسی اثرات تغییر کاربری اراضی بر برخی خصوصیات فیزیکی - شیمیایی خاک در منطقه آوارد انجام شد. بعد از شناسایی منطقه از طریق پیمایش صحرایی و با استفاده از دستگاه GPS، 3 نمونه مرکب خاک از عمق 30-0 سانتیمتر هر تیمار (مرتع، زراعت غلات ، زراعت حبوبات، باغ گردو و باغ گردو- سیب ) برداشت شد و جهت تعیین برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شامل: بافت خاک، پایداری خاکدانهها، جرم مخصوص ظاهری، درصد تخلخل کل،کربن آلی، اسیدیته و هدایت الکتریکی به آزمایشگاه خاکشناسی منتقل شد. شاخص فرسایشپذیری خاک نیزبا استفاده از رابطه نسبت رس اصلاح شده، محاسبه شد. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از روش تجزیه واریانس یکطرفه (ANOVA) استفاده گردید. سپس بهمنظور مقایسه میانگینها از آزمون توکی در سطح معنیداری 5 درصد استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که احداث باغهای مثمر در اراضی زراعی کم بازده، بر پایداری خاکدانهها و هدایت الکتریکی خاک اثر مثبت معنیداری(05/0P<) نهاده است، اما بر سایر خصوصیات از جمله کربن آلی خاک اثر معنیداری نگذاشته است(05/0P>). با توجه به نتایج بهدست آمده، میتوان چنین نتیجهگیری نمود که حفظ مراتع طبیعی مناسبترین کاربری اراضی در منطقه مورد مطالعه میباشد. در اراضی زراعی کم بازده منطقه مورد مطالعه نیز، احداث باغهای مثمر پیشنهاد میگردد.