عباس درینی؛ محمد جعفری؛ علی طویلی؛ حسین ارزانی؛ سیداکبر جوادی
دوره 30، شماره 2 ، شهریور 1402، ، صفحه 318-334
چکیده
سابقه و هدف اگرچه بیوچارهای انسانساز تأثیرات مثبتی بر ویژگیهای خاک و عملکرد گیاهان دارند، اما تهیه و استفاده از آنها مخصوصاً در مقیاس وسیع هزینه بالایی را به دنبال دارد. از طرفی بیوچار معدنی به عنوان یک روش جایگزین میتواند مد نظر قرار بگیرد، اما اطلاعاتی از تأثیر این نوع بیوچار و روش استفاده آن بر ویژگیهای خاک و عملکرد گیاهان ...
بیشتر
سابقه و هدف اگرچه بیوچارهای انسانساز تأثیرات مثبتی بر ویژگیهای خاک و عملکرد گیاهان دارند، اما تهیه و استفاده از آنها مخصوصاً در مقیاس وسیع هزینه بالایی را به دنبال دارد. از طرفی بیوچار معدنی به عنوان یک روش جایگزین میتواند مد نظر قرار بگیرد، اما اطلاعاتی از تأثیر این نوع بیوچار و روش استفاده آن بر ویژگیهای خاک و عملکرد گیاهان وجود ندارد. مواد و روشها تأثیر سطوح 0 (شاهد)، 5، 12 و 25 درصد بیوچار معدنی (تهیهشده از معدن شهرستان کوهبنان- استان کرمان) به سه شکل استفاده (شامل مخلوط با خاک سطحی، مخلوط با خاک عمقی کف و مخلوط با کل حجم خاک) بر عملکرد رویشی بوته قلم (Fortuynia bungei)، درختچه اسکنبیل (Calligonum comosum) و درخت کُنار (Ziziphus spina-christi) طی 4 ماه به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در نهالستان مورد ارزیابی قرار گرفت. عملیات کشت در دو مرحله شامل بخش جوانه زنی (بدون بیوچار) و بخش مطالعه اثرات تیمارها بر ویژگیهای رویشی گونه بود. بذور هر گیاه، در گلدانهای حاوی 100 گرم ماسه بادی کشت شد. پس از رویش نهالها و سه تا پنج برگی شدن آنها، در هر گلدان یک نهال انتخاب و به گلدانهای بزرگتر حاوی بیوچار با مقادیر ذکرشده منتقل شدند. مقدار آب مورد نیاز بر مبنای اندازهگیری ظرفیت زراعی خاک موردنظر تعیین گردید. خصوصیات نهالها به صورت بازههای زمانی 20 روزه طی مدت چهار ماه انجام و در انتهای دوره آزمایش، میزان تولید هر گیاه کشت شده در گلدانها، اندازهگیری و ثبت شد. همچنین در انتهای دوره آزمایش برخی از خصوصیات خاک شامل کربن آلی، نیتروژن کل، فسفر قابلجذب، پتاسیم قابلجذب، اسیدیته و هدایت الکتریکی خاک اندازهگیری شد. نتایجکاربرد سطح مختلف و نحوه استفاده بیوچار بر ویژگیهای مورد ارزیابی نشان داد که بیشترین تأثیر قابل محسوس متأثر از سطح بیوچار بوده است. به عبارتی اگرچه نحوه استفاده بیوچار و یا گونه کشت شده نتایج مختلفی را نشان داد، اما میزان بیوچار مورد استفاده بیشترین تأثیر را بر خصوصیات مورد ارزیابی داشت. یافتهها مبین تأثیر سطوح بالاتر بیوچار و نیز مخلوط بیوچار با کل حجم خاک بر عملکرد گونههای گیاهی بود (Sig.<0.005). همچنین عملکرد گونهها نسبت به یکدیگر متفاوت بود، به طوری که گونه اسکنبیل بیشترین (65 سانتیمتر) و گونه قلم کمترین (19 سانتیمتر) ارتفاع رشد را داشت. نحوه استفاده بیوچار نیز تأثیر معنیداری بر زیستتوده گیاهان داشت به طوری که بیشترین تولید گونهها نیز مربوط به بوته قلم (2/9 گرم) تحت تأثیر استفاده 25 درصد بیوچار به شکل مخلوط با کل پروفیل خاک بوده است. سطوح بیوچار و یا گونه گیاهی به تنهایی برخی خصوصیات خاک را تحت تأثیر قراردادند، اما تأثیر ترکیبی گونه و سطح بیوچار مورد استفاده بر خصوصیات خاک محسوس نبود. با کاربرد 25 درصد بیوچار، مقادیر نیتروژن (از 14/0 به 25/0 درصد)، ماده آلی (88/0 به 1/4 درصد) و هدایت الکتریکی (76/0 به 33/1 دسیزیمنس برمتر) بیشترین تغییرات را نشان دادند (Sig.<0.001). نتیجهگیری با افزایش سطح بیوچار، بهبود خصوصیات خاک و عملکرد گیاهان مشاهده شد. از سویی عملکرد گیاهان بسته به گونه تحت بیوچار متفاوت بود. روش کاربرد بیوچار نیز به شکل محسوسی عملکرد گیاهان کشت شده را دستخوش تغییر نمود به طوری که با در نظر گرفتن بحث اقتصادی استفاده از بیوچار، مخلوط آن با کل پروفیل خاک نسبت به روش مخلوط بیوچار با خاک سطحی یا عمقی، تولید بالاتر را به همراه داشت. با این حال مطالعات بیشتری در خصوص تأثیر بیوچار بر ویژگیهای خاک و عملکرد گیاهان لازم است.
شادی هژیر؛ رضا عرفانزاده؛ محمد جعفری
دوره 28، شماره 3 ، مهر 1400، ، صفحه 410-423
چکیده
خاک و گیاه در اکوسیستمهای طبیعی همواره در کنش متقابل با یکدیگر هستند. ساختار و ویژگیهای متفاوت گونههای گیاهی یک منطقه در درازمدت بر متغیرهای محیطی بهویژه خاک تأثیر میگذارد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر دو گونه بالشتکیAstragalus myriacanthus و Acantholimon spinosum بر برخی از ویژگیهای شیمیایی خاک در موقعیتهای مکانی متفاوت انجام شد. ...
بیشتر
خاک و گیاه در اکوسیستمهای طبیعی همواره در کنش متقابل با یکدیگر هستند. ساختار و ویژگیهای متفاوت گونههای گیاهی یک منطقه در درازمدت بر متغیرهای محیطی بهویژه خاک تأثیر میگذارد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر دو گونه بالشتکیAstragalus myriacanthus و Acantholimon spinosum بر برخی از ویژگیهای شیمیایی خاک در موقعیتهای مکانی متفاوت انجام شد. نمونهبرداری خاک در اوایل پاییز 96 به صورت تصادفی با انتخاب 20 تکرار (10 پایه از هر یک از گونهها) از چهار موقعیت مکانی (لبه شیب رو به بالا، لبه شیب رو به پایین، مرکز و بیرون) در مراتع چنار ناز استان یزد انجام و در کل 80 نمونه خاک برداشت شد. سپس ویژگیهای شیمیایی خاک ازجمله pH، EC، ماده آلی کل، ماده آلی ذرهای و نیتروژن کل اندازهگیری شدند. بررسی تأثیر حضور بوتهها بر خصوصیات خاک نشان داد که پارامترهای ماده آلی (با میانگین %66/1)، نیتروژن کل (با میانگین %۲۲/۰)، هدایت الکتریکی (با میانگین Ms/cm۹۷/۳۶۸) و ماده آلی ذرهای (با میانگین ۲۸/۱%) در زیراشکوب بوته A. myriacanthus بهطور معنیداری بیشتر از خاک بیرون اشکوب (بهترتیب با میانگینهای% ۹۲/0،% ۱۳/0، Ms/cm ۵/۱۳۹ و% ۵۸/۰) بود (0۵/۰P<). نیتروژن کل و ماده آلی ذرهای در ضلع بالایی نسبت به سه مکان نمونهبرداری دیگر بیشترین مقدار را دارا بود. همچنین نتایج نشان داد که ماده آلی کل (با میانگین %۷۷/۱)، نیتروژن کل (با میانگین% ۲۳/۰)، هدایت الکتریکی (با میانگین Ms/cm 46/215) و اسیدیته خاک (با میانگین ۹۷/۷) زیر تاج پوشش A. spinosumنسبت به خاک بیرون اختلاف معنیداری نداشتند. در حالیکه ماده آلی ذرهای با میانگین% ۴۹/۱ دارای بیشترین مقدار زیر تاج پوشش نسبت به خاک بیرون و همچنین سایر اضلاع نمونهبرداری بود. درمجموع این مطالعه نقش متفاوت گیاهان بالشتکی مختلف را بر ویژگیهای شیمیایی و کیفی خاک بیان کرد، بهنحویکه با شناخت این نقش میتوان کمک شایانی به اصلاح، توسعه و حفظ رویشگاههای آنها نمود.
اسحاق امیدوار؛ حسین ارزانی؛ سعید محتشم نیا؛ سیداکبر جوادی؛ محمد جعفری
دوره 28، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 1-10
چکیده
بدون توجه به تولید گیاهان یک مرتع، برنامهریزی و مدیریت دام و مرتع مقدور نمیباشد. توجه به تولیدات علوفه مرتعی، اساساً برای مدیریت کارآمد و مؤثر مراتع ضروریست. این مهم با تعیین رابطه بین میزان تولید علوفه گیاهان و متغیرهای اقلیمی مؤثر بر آنها، در عرصه تعیین میگردد. به همین منظور، مقادیر تولید علوفه سالانه گونههای ...
بیشتر
بدون توجه به تولید گیاهان یک مرتع، برنامهریزی و مدیریت دام و مرتع مقدور نمیباشد. توجه به تولیدات علوفه مرتعی، اساساً برای مدیریت کارآمد و مؤثر مراتع ضروریست. این مهم با تعیین رابطه بین میزان تولید علوفه گیاهان و متغیرهای اقلیمی مؤثر بر آنها، در عرصه تعیین میگردد. به همین منظور، مقادیر تولید علوفه سالانه گونههای شاخص مرتعی، در سایت امیدآباد شرقی، طی سالهای 1386- 1377 به مدت 10 سال در طرح ملی ارزیابی مراتع مناطق مختلف آب و هوایی و اندازهگیری دوباره آنها طی سالهای 1395-1396 به مدت 2 سال و درمجموع به مدت 12 سال، به روش قطع و توزین در داخل 60 پلات تصادفی دو مترمربعی در طول چهار ترانسکت 300 متری اندازهگیری شد. مقدار بارندگی و دمای ماهانه در این فاصله زمانی نیز با استفاده از دادههای ایستگاه هواشناسی آباده در کل ماهها بهطور جداگانه در هر سال محاسبه گردید. مقدار تولید علوفه خشک سالانه هر گونه بهعنوان متغیر وابسته و مقدار بارندگی و دمای محاسبه شده بهعنوان متغیرهای مستقل منظور و روابط بین آنها با استفاده از برنامه رگرسیون چند متغیره خطی در نرمافزار SPSS بررسی شد. نتایج نشان داد که بارندگی و دمای فصل زمستان و پاییز بر تولید گونه تأثیر معنیدار گذاشته است و بارندگیهای بهاره و همچنین دمای فصل رویش یعنی فروردین و اردیبهشت، به تنهایی بر تولید علوفه گونهها تأثیر نداشته است. بر اساس نتایج پژوهش، با در اختیار داشتن دادههای بارندگی و دما، تولید علوفه سالانه تفکیک شده گونههای مورد بررسی و تولید سالانه سالهای آینده با دقت بالا قابل برآورد میباشند.
علی یزدان پناهی؛ خالد احمدالی؛ محمد جعفری؛ سلمان زارع
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، ، صفحه 421-432
چکیده
امروزه افزودن زغالزیستی به خاکها بهعنوان روشی برای ترسیب کربن درون خاک، کاهش غلظت دیاکسیدکربن هوا، اصلاح و حاصلخیزی خاک و کاهش فرسایش بادی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. این تحقیق با هدف بررسی اثر کاربرد زغال زیستی بر عملکرد و اجزای گونه زرد تاغ در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با فاکتورهای مواد افزودنی به خاک شامل ...
بیشتر
امروزه افزودن زغالزیستی به خاکها بهعنوان روشی برای ترسیب کربن درون خاک، کاهش غلظت دیاکسیدکربن هوا، اصلاح و حاصلخیزی خاک و کاهش فرسایش بادی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. این تحقیق با هدف بررسی اثر کاربرد زغال زیستی بر عملکرد و اجزای گونه زرد تاغ در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با فاکتورهای مواد افزودنی به خاک شامل قارچ میکوریزا در دو سطح (مصرف 50 گرم میکوریزا و عدم مصرف میکوریزا)، زغالزیستی طبیعی (زط) و زغالزیستی تولید شده از کمپوست زباله شهری (زز) هریک در چهار سطح (0، 50، 150 و 250 گرم بر کیلوگرم خاک)، در گلخانه پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران بهمدت نه ماه انجام شد. نتایج نشان داد که افزودن زغال زیستی بر هیچیک از ویژگیهای ریختشناسی زردتاغ غیر از سطح ریشه اثر معناداری نداشت. همچنین نتایج نشان داد که میانگین قطر یقه، ارتفاع، سطح ریشه، وزن تر و خشک اندامهوایی زردتاغ در تیمارهای بدون میکوریزا بهترتیب افزایش 9/31، 7/35، 5/15، 9/56 و 6/32 درصدی و در تیمارهای دارای میکوریزا این ویژگیها بهترتیب افزایش 7/4، 1/16، 1/11، 4/33 و 7/6 درصدی را نسبت به تیمار شاهد داشت. در بین تیمارهای مورد بررسی تیمار نه (خاک + 150 گرم زط + 250 گرم زز) بیشترین تأثیر مثبت را بر ویژگیهای ریختشناسی زردتاغ داشت.
شیما جوادی؛ غلامرضا زهتابیان؛ محمد جعفری؛ حسن خسروی؛ اعظم ابوالحسنی
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 248-261
چکیده
با توجه به افزایش جمعیت به منظور تأمین غذا و رفع نیازهای موجود، نیازمند افزایش زمینهای کشاورزی میباشیم. این موضوع به علت مدیریتهای نادرست و بهرهبرداریهای بیرویه منجر به تخریب اراضی شده است. بنابراین تحقیقات بسیاری باید انجام گردد تا مشخص شود که آیا کشاورزی منجر به تخریب اراضی میشود یا خیر. با توجه به اهمیت بالای این موضوع ...
بیشتر
با توجه به افزایش جمعیت به منظور تأمین غذا و رفع نیازهای موجود، نیازمند افزایش زمینهای کشاورزی میباشیم. این موضوع به علت مدیریتهای نادرست و بهرهبرداریهای بیرویه منجر به تخریب اراضی شده است. بنابراین تحقیقات بسیاری باید انجام گردد تا مشخص شود که آیا کشاورزی منجر به تخریب اراضی میشود یا خیر. با توجه به اهمیت بالای این موضوع در مناطق خشک و نیمهخشک، در این مطالعه، منطقه اشتهارد به عنوان منطقه مطالعاتی انتخاب گردید. نقشههای مختلف منطقه از جمله نقشه خاک، طبقات ارتفاعی و کاربری اراضی به کمک نرمافزارهای ArcGIS9.3 و ENVI تهیه شد. پس از بازدید از منطقه و تعیین کاربریهای اصلی که شامل، مرتع (نمونه شاهد)، آیش، اراضی تککشتی، چندکشتی و اراضی باغی بود، به نمونهبرداری از خاک در دو عمق سطحی (30-0 سانتیمتر) و تحتانی (60-30 سانتیمتر) با تعداد سه تکرار برای هر تیمار پرداخته شد. سرانجام 35 نمونه خاک به آزمایشگاه انتقال داده شد و فاکتورهای تخریبی از جمله شوری، سدیم، نسبت جذبی سدیم و اسیدیته، در هر نمونه خاک اندازهگیری شدند. پس از تعیین نرمال بودن دادهها توسط آزمون شاپیرو، مطالعه فاکتورها با آزمون ناپارامتری توکی نشان داد که در منطقه بین تیمارها اختلاف معنیدار وجود دارد. سپس مقایسه دو لایه سطحی و تحتانی با آزمون تی جفتی در مورد هر یک از فاکتورها بهطور جداگانه در نرمافزار SPSS صورت گرفت. نتایج نشان داد که تیمار چندکشتی با بالاترین امتیاز، مطلوبترین تیمار و تیمار آیش با کمترین امتیاز نامطلوبترین تیمار بود که باعث تخریب خاک در منطقه میشود.
محمدرضا راهداری؛ حسن احمدی؛ علی طویلی؛ محمد جعفری؛ علی اکبر نظری سامانی؛ محمد خسروشاهی؛ شهروز شریفی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، ، صفحه 226-240
چکیده
با توجه به حاکمیت مناطق بیابانی در وسعت زیادی از ایران، بررسی و مطالعه رژیم بادی بهمنظور طراحی ایمن خطوط ریلی و همچنین حمل رسوبات بادی از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است. در این پژوهش به واکاوی رژیم بادی و قابلیت حمل ماسه با استفاده از روش فرایبرگر در ایستگاههای هواشناسی موجود در حاشیه راهآهن قم-تهران به طول 178 کیلومتر ...
بیشتر
با توجه به حاکمیت مناطق بیابانی در وسعت زیادی از ایران، بررسی و مطالعه رژیم بادی بهمنظور طراحی ایمن خطوط ریلی و همچنین حمل رسوبات بادی از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است. در این پژوهش به واکاوی رژیم بادی و قابلیت حمل ماسه با استفاده از روش فرایبرگر در ایستگاههای هواشناسی موجود در حاشیه راهآهن قم-تهران به طول 178 کیلومتر پرداخته شده است. گلبادهای سالیانه نشان میدهند که درمجموع حاکمیت بادهای غربی و شمالغربی در حدود 40%، 50%، 42% و 57% بهترتیب در ایستگاههای هواشناسی تهران، شهریار، قم و فرودگاه امام خمینی حاکم است. بیشترین مقدار قابلیت حمل ماسه در ایستگاه هواشناسی فرودگاه امام (8/0,UDI= 574DP=) در غرب منطقه و کمترین مقدار آن در ایستگاه قم (47/0,UDI= 109DP=) در جنوب منطقه است. از سوی دیگر علاوه بر ایستگاه هواشناسی فرودگاه امام خمینی، ایستگاههای گرمسار (481 DP=)، سلفچگان (485 DP=) و ساوه (552 DP=) نیز در کلاس انرژی باد شدید قرار داشتند. ایستگاههای هواشناسی شهریار (215 DP=) و کهک (326 DP=) در کلاس متوسط و درنهایت ایستگاههای تهران (191 DP=) و قم در کلاس کم قرار دارند. با حرکت از ایستگاه ریلی نمکزار به سمت ایستگاه ریلی امام خمینی روند افزایشی قابلیت حمل ماسه مشاهده گردید و از سویی ارزیابیهای میدانی بیانگر حساسیت بلاک ریلی نمکزار-سپر رستم به طول 3/21 کیلومتر نسبت به ورود ماسه به خط ریلی است. در پایان به مدیران راهآهن جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد میگردد با ارزیابی قابلیت حمل ماسه در حاشیه خطوط ریلی در مناطق بیابانی نسبت به کنترل ورود ماسه به این خطوط اقدام نمایند.
جواد معتمدی؛ حسین ارزانی؛ محمد جعفری؛ مهدی فرح پور؛ محمدعلی زارع چاهوکی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، ، صفحه 241-259
چکیده
محاسبه اصولی ظرفیت چرا، مستلزم در نظر گرفتن عوامل مؤثر بر آن است. در این پژوهش با مورد توجه قرار دادن عوامل مؤثر بر ظرفیت چرا، مدل ظرفیت چرای بلندمدت مراتع طراحی گردید و بر اساس آن ظرفیت بلندمدت مراتع نیمهخشک گلستانکوه، وردشت و پشمکان محاسبه شد. تعیین ظرفیت چرا توسط مدل پیشنهادی، در چهار مرحله شامل برآورد متوسط خوب ...
بیشتر
محاسبه اصولی ظرفیت چرا، مستلزم در نظر گرفتن عوامل مؤثر بر آن است. در این پژوهش با مورد توجه قرار دادن عوامل مؤثر بر ظرفیت چرا، مدل ظرفیت چرای بلندمدت مراتع طراحی گردید و بر اساس آن ظرفیت بلندمدت مراتع نیمهخشک گلستانکوه، وردشت و پشمکان محاسبه شد. تعیین ظرفیت چرا توسط مدل پیشنهادی، در چهار مرحله شامل برآورد متوسط خوب تولید، محاسبه انرژی متابولیسمی در دسترس، محاسبه نیاز روزانه دام و محاسبه ظرفیت چرا انجام گردید. نتایج نشان داد که با توجه به وضعیت خشکسالی رویشگاهها و بهتبع آن نوسان تولید علوفه در سالهای مختلف، نمیتوان با یکبار اندازهگیری تولید، ظرفیت چرا را برای بلندمدت محاسبه کرد. از اینرو، متوسط خوب تولید رویشگاهها مشخص و بر مبنای آن ظرفیت بلندمدت محاسبه شد. متوسط خوب تولید رویشگاههای گلستانکوه، وردشت و پشمکان در یک دوره آماری 7-6 سال، بهترتیب 425، 8/263 و 3/343 کیلوگرم در هکتار برآورد شد که مرتبط با سالهای 1385، 1380 و 1381 (سالهای نرمال از نظر بارندگی) میباشند. ظرفیت چرای بلندمدت رویشگاهها بر مبنای متوسط خوب تولید، در یک دوره چرایی چهارماهه 8/0، 3/0 و 5/0 واحد دامی در هکتار محاسبه شد که بهترتیب متعلق به مراتع گلستانکوه، وردشت و پشمکان بود و بهگونهای میباشد که اگر 12 ماه پیاپی در منطقه خشکسالی اتفاق بیفتد، در عینحال که به پوشش گیاهی صدمهای وارد نخواهد شد، دامدار هم متوجه خسارت چندانی نمیشود و مجبور به فروش بیش از اندازه دامهای خود نخواهد بود. بر این اساس، مساحت لازم برای چرای یک واحد دامی، در مراتع گلستانکوه، وردشت و پشمکان 3/1، 3/3 و 2 هکتار پیشنهاد گردید. مقدار مذکور بر مبنای روش رایج در طرحهای مرتعداری، برابر یک هکتار برای یک دوره 30 سال پیشنهاد شده است که این امر، بیانگر لزوم توجه به عوامل مؤثر بر ظرفیت چرا است و بر کاربرد مدل پیشنهادی، بهمنظور محاسبه ظرفیت چرای بلندمدت مرتع در طرحهای مرتعداری تأکید دارد.
محمدعلی زارع چاهوکی؛ نرگس ناصری حصار؛ محمد جعفری
دوره 25، شماره 2 ، مرداد 1397، ، صفحه 298-309
چکیده
این پژوهش با هدف مدلسازی پراکنش تیپهای گیاهی مراتع غرب شهرک صنعتی اشتهارد با روش آنتروپی حداکثر و تعیین عوامل موثر بر حضور هر تیپ انجام شد. اطلاعات پوشش گیاهی و عوامل محیطی شامل خاک و توپوگرافی جمعآوری و سپس نقشه تیپبندی اولیه با استفاده از نقشههای شیب و جهت و ارتفاع در مقیاس 1:25000و تصاویر ماهوارهای تهیه شد. در هر سایت، سه ترانسکت ...
بیشتر
این پژوهش با هدف مدلسازی پراکنش تیپهای گیاهی مراتع غرب شهرک صنعتی اشتهارد با روش آنتروپی حداکثر و تعیین عوامل موثر بر حضور هر تیپ انجام شد. اطلاعات پوشش گیاهی و عوامل محیطی شامل خاک و توپوگرافی جمعآوری و سپس نقشه تیپبندی اولیه با استفاده از نقشههای شیب و جهت و ارتفاع در مقیاس 1:25000و تصاویر ماهوارهای تهیه شد. در هر سایت، سه ترانسکت 750 متری، دو ترانسکت در جهت شیب و یک ترانسکت عمود بر جهت شیب مستقر شد. 45 پلات نمونهبرداری با فواصل 50 متری در امتداد هر ترانسکت قرار داده شد. اندازه پلات نمونهبرداری باتوجه به نوع و پراکنش گونههای گیاهی به روش سطح حداقل، سطح مستطیلی شکل 2 مترمربعی تعیین گردید. در هر پلات فهرست گونههای موجود و درصد پوشش گیاهی تعیین شد. در ابتدا و انتهای هر ترانسکت پروفیل خاک حفر و نمونهبرداری از دو عمق 20-0 و 80-20 سانتیمتر انجام شد. برای هر واحد نمونهبرداری، اطلاعات طول و عرض جغرافیایی، شیب، جهت و ارتفاع از سطح دریا نیز تعیین شدند. نقشة متغیرهای محیطی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و زمین آمار تهیه شد. سپس نقشههای پیشبینی مربوط به پراکنش تیپهای گیاهی با استفاده از روش مدلسازی آنتروپی حداکثر تهیه و میزان تطابق نقشههای پیشبینی با نقشههای واقعی با استفاده از ضریب کاپا و دقّت مدلهای حاصل با استفاده اAUC مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس ضریب کاپای حاصل از مقایسه نقشهها، میزان تطابق نقشههای پیشبینی و واقعی برای تیپ Pteropyrum olivieri در سطح خیلی خوب (ضریب کاپا 7/0) و برای تیپهای Halocnemum strobilaceum, Salsola richteri-Artemisia sieberi, Artemisia sieberi و Artemisia sieberi–Stipa barbata در سطح خوب (ضرایب کاپای 66/0، 64/0، 57/0 و 66/0) ارزیابی شد.
سعید شجاعی؛ محمد جعفری
دوره 24، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 441-454
چکیده
محدودیت منابع آب کشور و اختصاص سهم بزرگی از آن به بخش کشاورزی و منابع طبیعی، افزایش کارآیی مصرف و صرفه جویی آب را امری ضروری و حیاتی نموده است. در این زمینه استفاده از فن آوری نوین با کاربرد برخی مواد افزودنی مانند مکملها به خاک در کاهش تنشهای خشکی در مناطق خشک و نیمه خشک میتواند نقش مهمی ایفا کند. در این پژوهش تاثیر مکمل ...
بیشتر
محدودیت منابع آب کشور و اختصاص سهم بزرگی از آن به بخش کشاورزی و منابع طبیعی، افزایش کارآیی مصرف و صرفه جویی آب را امری ضروری و حیاتی نموده است. در این زمینه استفاده از فن آوری نوین با کاربرد برخی مواد افزودنی مانند مکملها به خاک در کاهش تنشهای خشکی در مناطق خشک و نیمه خشک میتواند نقش مهمی ایفا کند. در این پژوهش تاثیر مکمل آبسار بر ویژگیهای فیزیولوژیکی گونه ارزن وحشی Panicumeruciferumبررسی شد. جهت افزایش دقت از گلخانه برای محیط کشت استفاده گردید. تیمارهای مورد استفاده در این بررسی، شاهد با آبیاری آب معمولی، مکمل آبسار در دو غلظت (10000/1 و 6000/1) و در سه نوبت آبیاری (یک روز، سه روز، شش روز) بود. نتایج نشان دادند که مکمل آبسار با غلظت 10000/1 سبب افزایش طول ریشه، طول ساقه، وزن خشک ریشه و ساقه و نیز وزن مخصوص ریشه (SRL) در گیاه شد همچنین استفاده از آبسار سبب افزایش دور آبیاری گردید. اما در افزایش نسبت طول ریشه به ساقه غلظت 6000/1 مکمل باعث ایجاد تفاوت معنیدار در این صفات گردید. ولی آبیاری با غلظتهای 10000/1 و 6000/1 مکمل آبسار بر نسبت وزن خشک ریشه و ساقه اثر معنیدار درسطح یک درصد نداشت. با افزایش تنش از دوره آبیاری روزانه به دوره آبیاری هر شش روز، نسبت طول ریشه به ساقه و نسبت وزن خشک ریشه به ساقه افزایش یافت.
سعید شجاعی؛ محمد جعفری؛ مینا ارست
دوره 23، شماره 4 ، اسفند 1395، ، صفحه 719-728
چکیده
کشورهای در حال توسعه بدنبال فنآوری نوین با کاربرد برخی مواد افزودنی مانند مکملها هستند تا با کاهش تنشهای خشکی و صرفهجویی در مصرف آب، راندمان تولید را افزایش دهند. در این پژوهش از مکمل آبیار استفاده و تأثیر آن بر صفات طول اندام ساقه و ریشه، وزن خشک و تر اندام هوایی و ریشه گیاه بررسی شد. مکمل آبیار در سه غلظت (10000/1، 6000/1، 2000/1) و در ...
بیشتر
کشورهای در حال توسعه بدنبال فنآوری نوین با کاربرد برخی مواد افزودنی مانند مکملها هستند تا با کاهش تنشهای خشکی و صرفهجویی در مصرف آب، راندمان تولید را افزایش دهند. در این پژوهش از مکمل آبیار استفاده و تأثیر آن بر صفات طول اندام ساقه و ریشه، وزن خشک و تر اندام هوایی و ریشه گیاه بررسی شد. مکمل آبیار در سه غلظت (10000/1، 6000/1، 2000/1) و در سه نوبت آبیاری (یک روز، سه روز، شش روز) بر روی گیاه Atriplex canesence انجام شد. نتایج نشان داد که مکمل آبیار با غلظت 10000/1 بهترین غلظت از نظر افزایش طول قسمتهای هوایی و زیرزمینی در گیاه بود. غلظت 10000/1، 6000/1 و 2000/1، در دوره آبیاری روزانه بیشترین تأثیر را در افزایش طول ریشه داشته است و فقط بین تیمارهای 10000/1 و 2000/1 در سطح احتمال 5 درصد، اختلاف معنیداری وجود داشت. براساس نتایج آزمون توکی، مکمل آبیار با غلظت 10000/1 با آبیاری (هر روز و هر شش روز) و مکمل با غلظت 6000/1 در 3 حالت (روزانه، سه و شش روز) بیشترین میزان رشد را داشته است. همچنین در همه تیمارها، با افزایش دوره آّبیاری وزن تر ریشه گیاه کاهش یافت. این مکمل از طریق افزایش مقاومت گیاه Atriplex canesence به تنش خشکی و همچنین ماندگاری بیشتر رطوبت در اندامهای گیاهی، به آن کمک می کند تا رشد بهتری داشته باشد .
مینا ارست؛ غلامرضا زهتابیان؛ محمد جعفری؛ حسن خسروی؛ سعید شجاعی
دوره 23، شماره 3 ، مهر 1395، ، صفحه 543-554
چکیده
مدیریت استفاده از آبهای نامتعارف در زمینهای کشاورزی ضمن کاهش خطرات زیست محیطی، افزایش بهرهوری آنها را در پی دارد. به همین منظور این پژوهش با هدف ارزیابی و مقایسه تأثیر پساب، آب شور و آب لبشور بر تغییرات موادآلی، جرم مخصوص و هدایت الکتریکی خاک انجام شد. بدین منظور تعداد پنج مکان مطالعاتی در نظر گرفته شد. این مکانها شامل شاهد، ...
بیشتر
مدیریت استفاده از آبهای نامتعارف در زمینهای کشاورزی ضمن کاهش خطرات زیست محیطی، افزایش بهرهوری آنها را در پی دارد. به همین منظور این پژوهش با هدف ارزیابی و مقایسه تأثیر پساب، آب شور و آب لبشور بر تغییرات موادآلی، جرم مخصوص و هدایت الکتریکی خاک انجام شد. بدین منظور تعداد پنج مکان مطالعاتی در نظر گرفته شد. این مکانها شامل شاهد، آبیاری با آب شور، آب لبشور، پساب و آبیاری تلفیقی پساب و آب شور میباشد. در مناطق یاد شده اقدام به حفر پروفیل در 5 تکرار شد. از هر پروفیل سه نمونه از دو عمق سطحی (0-30) سانتیمتر و تحتالارضی (30-60) سانتیمتر برداشت شد. نتایج نشان داد که کاربرد پساب موجب بهبود ویژگیهای خاک از لحاظ مقدار ماده آلی و تا حدی جرم مخصوص ظاهری نسبت به سای
نرگس ناصری حصار؛ محمدعلی زارع چاهوکی؛ محمد جعفری
دوره 23، شماره 2 ، شهریور 1395، ، صفحه 310-299
چکیده
اولین گام در انجام درونیابی دادههای میدانی، بررسی همبستگی مکانی آنها و تهیه نقشه خصوصیات خاک است. هدف از این پژوهش، بررسی کارآیی دو روش آمار مکانی کریجینگ و وزندهی معکوس فاصله در تهیه نقشۀ خصوصیات خاک است. پنج واحد نمونهبرداری در منطقه انتخاب شد و برای نمونهبرداری از خاک با توجه به سطح واحدها و شرایط منطقه، محل حفر پروفیلها ...
بیشتر
اولین گام در انجام درونیابی دادههای میدانی، بررسی همبستگی مکانی آنها و تهیه نقشه خصوصیات خاک است. هدف از این پژوهش، بررسی کارآیی دو روش آمار مکانی کریجینگ و وزندهی معکوس فاصله در تهیه نقشۀ خصوصیات خاک است. پنج واحد نمونهبرداری در منطقه انتخاب شد و برای نمونهبرداری از خاک با توجه به سطح واحدها و شرایط منطقه، محل حفر پروفیلها طوریتعیین شد تا کل محدوده مورد مطالعه را پوشش دهد. در هر واحد، شش پروفیل خاک و در کل منطقه 30 پروفیل خاک حفر شد واز دو عمق 0-20 و 20-80 سانتیمتر نمونه برداشت شد. متغیرهای خاک شامل درصد سنگریزه، رس، سیلت، شن، آهک، ماده آلی و هدایت الکتریکی اندازهگیری شد.در نرمافزار+ GSدقت دو روش آمار مکانی با استفاده از روش ارزیابی متقابل با کمک دو پارامتر آماری MAE و MBEمورد آزمون قرار گرفت. طی نتایج این پژوهش MAE و MBE مربوط به روش کریجینگ برای اکثر پارامترهای خاک از روش وزندهی معکوس فاصله کمتر است و کریجینگ روش دقیقتری برای درونیابی خصوصیات خاک محسوب میشود.
مائده نصری؛ مهدی قربانی؛ محمد جعفری؛ حسین آذرنیوند؛ حامد رفیعی
دوره 23، شماره 2 ، شهریور 1395، ، صفحه 403-396
چکیده
امروزه یکی از دلایل اصلی تخریب اکوسیستمها و بروز مشکلات مختلف زیستمحیطی نظیر برهم خوردن تعادل چرخه کربن در طبیعت که افزایش اثر گلخانهای را در پی داشته است؛ مشخص نبودن و در نظر نگرفتن مقادیر ارزشها و کارکردهای مختلف اکوسیستمی نظیر ترسیب کربن در برنامهریزیها و سرمایهگذاریها در زمینه محیطزیست و همچنین خسارتهای ناشی ...
بیشتر
امروزه یکی از دلایل اصلی تخریب اکوسیستمها و بروز مشکلات مختلف زیستمحیطی نظیر برهم خوردن تعادل چرخه کربن در طبیعت که افزایش اثر گلخانهای را در پی داشته است؛ مشخص نبودن و در نظر نگرفتن مقادیر ارزشها و کارکردهای مختلف اکوسیستمی نظیر ترسیب کربن در برنامهریزیها و سرمایهگذاریها در زمینه محیطزیست و همچنین خسارتهای ناشی از بین رفتن این کارکردها است. از این رو کمیسازی این قبیل کارکردها و خدمات و تلاش برای تقویم ارزش اقتصادی آنها از طریق محاسبات مالی و ارزشهای پولی بیش از پیش اهمیت مییابد. در این پژوهش تلاش شده است میزان ذخیره کربن و اکسیژن تولید شده توسط زیستتوده هوایی گیاهان مرتعی شهرستان ملارد برآورد و ارزشگذاری شود. جهت ارزشگذاری کارکرد ذخیره کربن از روش مالیات بر کربن و به منظور برآورد ارزش اقتصادی تولید اکسیژن از روش هزینه جایگزین استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان میدهد در مجموع میزان ذخیره کربن در کل منطقه مورد مطالعه برابر با 23/2 تن در هکتار و میزان عرضه اکسیژن نیز برابر با 1/2 تن در هکتار میباشد. نتایج مقایسه ذخیره کربن و تولید اکسیژن بیوماس هوایی بین گونههای مورد مطالعه نشان داد که کربن ذخیره شده در گونه P. olivieriبیشتر از گونه A.sieberi میباشد. بنابراین میتوان گفت گونه P. olivieriنسبت بهگونه A.sieberi نقش بیشتری را در میزان ترسیب کربن وتولید اکسیژن مراتع منطقه داشته است که این مهم تأکیدی بر تواناییهای متفاوت گونههای مختلف گیاهی در جذب کربن و تولید اکسیژن میباشد که در مجموع به ترتیب از ارزشی معادل 2216025120 و1254250000 برخوردار می باشد.
احمدرضا پناهیان؛ حمیدرضا ناصری؛ مجید کریمپور ریحان؛ محمد جعفری؛ سیدعلیرضا حسینی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 128-137
چکیده
یکی از راههای کاهش گازهای گلخانهای در اتمسفر، جذب کربن توسط اندامهای گیاه و ترسیب آن در خاک است. کشت گیاهان و مدیریت مناسب، موجب افزایش بیوماس گیاهان بومی در نتیجه افزایش سطح فتوسنتز کننده و جذب کربن، افزایش مقدار ورودی کربن به خاک میگردد. حاشیه جادهها از جمله مناطقی است که قابلیت جذب کربن را دارند و از پتانسیل اکولوژیکی بالایی ...
بیشتر
یکی از راههای کاهش گازهای گلخانهای در اتمسفر، جذب کربن توسط اندامهای گیاه و ترسیب آن در خاک است. کشت گیاهان و مدیریت مناسب، موجب افزایش بیوماس گیاهان بومی در نتیجه افزایش سطح فتوسنتز کننده و جذب کربن، افزایش مقدار ورودی کربن به خاک میگردد. حاشیه جادهها از جمله مناطقی است که قابلیت جذب کربن را دارند و از پتانسیل اکولوژیکی بالایی نیز برخوردار هستند. در این تحقیق میزان ذخیره کربن در درمنهزارهای حریم جاده ایوانکی – گرمسار مورد اندازهگیری قرار گرفت. بدین منظور تعداد 10 پلات 120 متر مربعی در طول سه ترانسکت 1000 متری به صورت تصادفی جهت برداشت نمونه گیاهی و در هر یک از پلاتها در پای بوتهها و در فضای بین بوتهها، پروفیل خاک حفر شده و نمونهگیری خاک در سه لایه سطحی متأثر از ماده آلی، لایه زیر سطحی و لایه گسترش ریشه و اعماق بین 0 – 10، 10 – 30 و 30 – 50 سانتیمتری در پنج تکرار آزمایش برداشت شد. نتایج نشان داد کل کربن ترسیب شده پروفیل خاک برابر 518/59 تن در هکتار و مجموع کربن آلی ذخیره شده بیوماس اندام هوایی و اندام زیرزمینی گیاه درمنه برابر 8/340 کیلوگرم در هکتار است. جهت افزایش ترسیب کربن در مراتع، گزینههای کاربردی مدیریت اکوسیستم باید بر سه محور خاک، بیوماس و لاشبرگ استوار باشند. با ایجاد پوشش گیاهی حریم جادهها علاوه بر ذخیرهسازی کربن میتوان به کاهش و کنترل فرسایش و کاهش آلودگی صوتی کمک نمود همچنین باعث بوجود آمدن کریدور اکولوژیکی، چشمانداز عمومی و ایجاد میکروکلیما میگردد.
مرتضی حسینی توسل؛ حسین ارزانی؛ منوچهر فرج زاده اصل؛ محمد جعفری؛ ساسان بابایی کفاکی؛ اصغر کهندل
دوره 22، شماره 4 ، اسفند 1394، ، صفحه 615-624
چکیده
نحوه پراکنش و میزان تغییرات پوشش گیاهی مراتع در طی زمان، نشاندهنده مسیر توالی اکوسیستم به سوی قهقرا یا اوج است. یکی از مهمترین عوامل موثر در این تغییرات عوامل اقلیمی است. با توجه به بحران تغییرات اقلیمی که نظام بین الملل از دهه 1990 با آن مواجه شده لازم است اثر این تغییرات بر روی پوشش گیاهی مراتع مورد بررسی قرار گیرد. برای بررسی این تغییرات ...
بیشتر
نحوه پراکنش و میزان تغییرات پوشش گیاهی مراتع در طی زمان، نشاندهنده مسیر توالی اکوسیستم به سوی قهقرا یا اوج است. یکی از مهمترین عوامل موثر در این تغییرات عوامل اقلیمی است. با توجه به بحران تغییرات اقلیمی که نظام بین الملل از دهه 1990 با آن مواجه شده لازم است اثر این تغییرات بر روی پوشش گیاهی مراتع مورد بررسی قرار گیرد. برای بررسی این تغییرات روشهای مختلفی از جمله مطالعات میدانی وآماربرداریهای دراز مدت وجود دارد. یکی از روشهایی که امروزه میتواند ما را در مطالعه این فرایند یاری نماید استفاده از تصاویر ماهوارهای و ابزار سنجش از دور است. در این مطالعه با استفاده از تصاویر ماهوارههای TM و ETM+ تغییرات پوشش گیاهی در مراتع استان البرز در بین سالهای 2000 تا 2011 به تفکیک شهرستان پایش شد و ارتباط آن با سه عامل اقلیمی شامل متوسط بارندگی، دما و رطوبت نسبی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که شهرستان طالقان بطور معنیداری بالاترین شاخص NDVI را در ماه می (10اردیبهشت تا 10خرداد) دارا است. پس از آن شهرهای ساوجبلاغ و کرج قرار دارند که دارای تشابه از نظر رفتار تغییرات شاخص نیز میباشند. پس از آنها بترتیب اشتهارد و نظرآباد با اختلاف معنیدار کمتر قرار دارند. بر اساس مدل بدست آمده بترتیب بارندگی ماههای آبان، شهریور، اسفند، بهمن و متوسط سالانه بیشترین اثر مثبت را برای رشد گیاهان مرتعی داشته است و سایر فاکتورهای دما و رطوبت نسبی رابطه معنیداری با پوشش گیاهی دوره مورد نظر ندارد. روند تغییرات پوشش گیاهی نشان داد که بعد از سال 2000 میزان پوشش گیاهی کاهش یافته و در سال 2011 مجدداً افزایش یافته است.
بهرام امیری؛ محمدحسن عصاره؛ محمد جعفری؛ بهروز رسولی؛ علی اشرف جعفری
دوره 19، شماره 2 ، شهریور 1391، ، صفحه 233-243
چکیده
امروزه در دنیا پذیرفته شده است که برای مقابله با کمبود غذا برای انسان و دام چارهای جز استفاده از گیاهان مقاوم به شوری و خشکی وجود ندارد. دانشمندان و اکولوژیستها پیوسته در حال تحقیق بر روی گونههایی هستند که ضمن تحمل این تنشها بتوانند بخشی از نیاز جوامع بشری را رفع نمایند و یا از مکانیزم این گیاهان مقاوم بر روی محصولات راهبردی ...
بیشتر
امروزه در دنیا پذیرفته شده است که برای مقابله با کمبود غذا برای انسان و دام چارهای جز استفاده از گیاهان مقاوم به شوری و خشکی وجود ندارد. دانشمندان و اکولوژیستها پیوسته در حال تحقیق بر روی گونههایی هستند که ضمن تحمل این تنشها بتوانند بخشی از نیاز جوامع بشری را رفع نمایند و یا از مکانیزم این گیاهان مقاوم بر روی محصولات راهبردی استفاده کنند. بنابراین شناخت این گونههای مقاوم امری ضروری و اجتنابناپذیر است و اولین گام در این راه بررسی دامنه تحمل به شوری این گونهها میباشد. در این تحقیق، مقاومت گونه Salicornia herbacea و Alhagi persarum در مراحل جوانهزنی و رشد اولیه نسبت به نمکNaCl و Na2SO4در غلظتهای صفر (شاهد)، 50، 100، 150، 200، 300، 400 و 500 میلیمولار در سه تکرار براساس طرح کاملاً تصادفی مطالعه شد. صفات مطالعه شده شامل درصد، سرعت و شاخص جوانهزنی، طول گیاهچه و شاخص بنیهبذر میباشند. برای تجزیه و تحلیل تأثیر نمک NaClو Na2SO4بر روی هر یک از گونهها از تجزیه واریانس یکطرفه و آزمون مقایسه میانگین دانکن استفاده گردید. برای مقایسه دو گونه نیز از آزمون جفتی وابسته در نرمافزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که در هر دو گونه بین غلظتهای مختلف شوری اختلاف معنیداری وجود دارد. گونه سالیکورنیا و خارشتر در مراحل اولیه رشد و جوانهزنی یک هالوفیت اختیاری میباشند، ولی دامنه تحمل سالیکورنیا در برابر شوری بیشتر از خارشتر میباشد. شرایط جوانهزنی و رشد اولیه سالیکورنیا در برابر شوریهای کم در نمک سولفات سدیم بهتر از نمک کلرید سدیم میباشد. در حالیکه گونه خارشتر بهعنوان یک گونه کلرور پسند معرفی میشود. همچنین در گونه خارشتر خصوصیات رویشی و در گونه سالیکورنیا خصوصیات جوانهزنی در برابر تنش شوری واکنش بهتری نشان میدهد.
علی احسانی؛ حسین ارزانی؛ مهدی فرحپور؛ حسن احمدی؛ محمد جعفری؛ مرتضی اکبر زاده
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، ، صفحه 1-16
چکیده
گیاهان در مراحل رشد و تولید، آب را در فرایند تعرق مصرف مینمایند. چهبسا تبخیر از سطح خاک نیز صورت میگیرد. مجموع این فرایندها تحت عنوان تبخیر و تعرق نام برده میشود. تبخیر و تعرق یکی از بخشهای مهم چرخه هیدرولوژی است. سهم تعرق از میزان تبخیر و تعرق بطور مستقیم تولید را تحت تأثیر قرار میدهد. امروزه تخمین دقیق این عامل علاوه بر ...
بیشتر
گیاهان در مراحل رشد و تولید، آب را در فرایند تعرق مصرف مینمایند. چهبسا تبخیر از سطح خاک نیز صورت میگیرد. مجموع این فرایندها تحت عنوان تبخیر و تعرق نام برده میشود. تبخیر و تعرق یکی از بخشهای مهم چرخه هیدرولوژی است. سهم تعرق از میزان تبخیر و تعرق بطور مستقیم تولید را تحت تأثیر قرار میدهد. امروزه تخمین دقیق این عامل علاوه بر مطالعات بیلان آبی و مطالعات هیدرولوژیکی حوزههای آبخیز، مدیریت و طراحی سیستمهای آبیاری و مدیریت منابع آب و تعیین نیاز آبی گیاهان در برنامهریزی و اعمال مدیریت احیاء و اصلاح مراتع بهویژه برای برآورد تولید علوفه بلندمدت مرتع برای تعیین ظرفیت چرا، در قالب مدل تعادل آب (Water Balance) از سوی محققان و فائو مورد کاربرد قرار گرفته است. یکی از مهمترین فاکتور محدودکننده تولید علوفه در مراتع در مناطق خشک و نیمهخشک کمبود بارندگی محسوب میگردد. در این مناطق بازدهی مصرف آب عبارت است از نسبت آب ذخیره شده در ناحیه توسعه ریشه در اول فصل رویش بهعلاوه آب ناشی از بارندگی در فصل رویش که بصورت تبخیر و تعرق مورد استفاده گیاه قرار میگیرد. اغلب واژه بازدهی مصرف آب به صورت نسبت تولید محصول به تبخیر و تعرق بیان میشود. البته مبنای برآورد نیاز آبی گیاهان محاسبه مقادیر تبخیر و تعرق پتانسیل است که با استفاده از دادههای آب و هوایی درازمدت به روشهای مختلف ازجمله پنمن - مانتیث (فائو)، بلانی- کریدل و هارگریوز- سامانی محاسبه میشود. در این مطالعه مقادیر تبخیر و تعرق پتانسیل و واقعی با استفاده از روش پنمن- مانتیث (فائو) با استفاده از دادههای آب و هوایی ایستگاه سینوپتیک ساوه و خصوصیات گیاه (مرتع) و خصوصیات خاک بهکمک برنامه نرمافزار Cropwat.8.0 محاسبه شده است. نتایج نشان داد که میزان تبخیر و تعرق پتانسیل در دوره فصل رویش در منطقه 16/6 برابر میانگین تبخیر و تعرق واقعی است. بدین ترتیب میزان تبخیر و تعرق واقعی 18/1 برابر میانگین بارندگی دوره آماری فصل رویش بوده است. مفهوم آن این است که گیاه از رطوبت ذخیره شده برای تبخیر و تعرق واقعی استفاده نموده است. در نتیجه با توجه به محاسبه تبخیر و تعرق واقعی دوره دهساله (ترسالی و خشکسالی)، مدل برآورد تولید علوفه مرتع تعیین شد (Ya = 74.30+2/698(ETact)). براین اساس میانگین تولید علوفه سایت مورد مطالعه 257 کیلوگرم در هکتار برآورد گردید. بنابراین میتوان بیان داشت که تبخیر و تعرق واقعی بهعنوان شاخص عملکرد اقلیمی یکی از فاکتورهای اساسی در بهبود کارایی مصرف آب است. کاربرد این شاخص اقلیمی میتواند در مدلهای مختلف برآورد تولید بلندمدت تولید علوفه با توجه به بروز پدیده خشکسالی و ترسالی بهمنظور تعیین ظرفیت چرایی دام در مراتع و توسعه صنعت بیمه مراتع جایگزین روشهای معمول که ارزش یکسال برآورد تولید را دارد گردد.
بهروز رسولی؛ بهرام امیری؛ محمد جعفری؛ محمدحسن عصاره
دوره 18، شماره 4 ، اسفند 1390، ، صفحه 505-514
چکیده
در این تحقیق، مقاومت گونه Seidlitzia rosmarinusدر مراحل جوانهزنی و رشد اولیه نسبت به دو نمک NaCl و Na2SO4 در غلظتهای صفر (شاهد)، 100، 200، 300، 400 و500 میلیمولار در سه تکرار براساس طرح کاملاً تصادفی مطالعه شد. صفات مطالعه شده شامل درصد، سرعت و شاخص جوانهزنی، طول ساقهچه، گیاهچه و ریشهچه و شاخص بنیه بذر میباشد. برای تجزیه و تحلیل تأثیر هر ...
بیشتر
در این تحقیق، مقاومت گونه Seidlitzia rosmarinusدر مراحل جوانهزنی و رشد اولیه نسبت به دو نمک NaCl و Na2SO4 در غلظتهای صفر (شاهد)، 100، 200، 300، 400 و500 میلیمولار در سه تکرار براساس طرح کاملاً تصادفی مطالعه شد. صفات مطالعه شده شامل درصد، سرعت و شاخص جوانهزنی، طول ساقهچه، گیاهچه و ریشهچه و شاخص بنیه بذر میباشد. برای تجزیه و تحلیل تأثیر هر یک از دو نمک NaCl و Na2SO4 از تجزیه واریانس یکطرفه و آزمون مقایسه میانگین دانکن استفاده گردید. برای بررسی چگونگی تأثیر غلظتهای یکسان هر یک از دو نمک NaCl و Na2SO4 بر روی صفات مطالعه شده از آزمون جفتی وابسته در نرمافزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که افزایش میزان شوری در هر دو نمک NaCl و Na2SO4 سبب کاهش معنیدار در صفات مذکور میشود. گونه S. rosmarinus در صفات طول ساقهچه، ریشهچه و گیاهچه در تیمارهای یکسان در هر یک از دو نمک NaCl و Na2SO4 دارای اختلاف معنیدار بوده، ولی در صفات درصد، سرعت و شاخص جوانهزنی و شاخص بنیه بذر در تیمارهای یکسان در دو نمک، دارای اختلاف معنیداری نمیباشد. نتایج نشان میدهد که S. rosmarinus نسبت به Na2SO4 حساستر از NaCl بوده و میتوان S. rosmarinus را هالوفیت کلرورپسند دانست.
حسین آذرنیوند؛ علی طویلی؛ سیدعلی صادقی سنگدهی؛ محمد جعفری؛ محمد علی زارع چاهوکی
دوره 18، شماره 3 ، آذر 1390، ، صفحه 372-383
چکیده
آگاهی از نیازهای اکولوژیک و بومشناختی گونههای مرتعی میتواند در جهت برنامهریزی و مدیریت جوامع گیاهی و حفظ، احیاء و بهرهبرداری از اکوسیستمهای مرتعی بسیار حائز اهمیت باشد. مطالعه پیشرو به بررسی خصوصیات اکولوژیک و رویشگاهی گونه نتر (Astragalus squarrosus) در رویشگاههای کاشان پرداخته است. از این رو، در هریک از مناطق مورد مطالعه ...
بیشتر
آگاهی از نیازهای اکولوژیک و بومشناختی گونههای مرتعی میتواند در جهت برنامهریزی و مدیریت جوامع گیاهی و حفظ، احیاء و بهرهبرداری از اکوسیستمهای مرتعی بسیار حائز اهمیت باشد. مطالعه پیشرو به بررسی خصوصیات اکولوژیک و رویشگاهی گونه نتر (Astragalus squarrosus) در رویشگاههای کاشان پرداخته است. از این رو، در هریک از مناطق مورد مطالعه نمونهبرداری از خاک در طول چهار ترانسکت و در دو عمق30-0 و60-30 سانتیمتری و نمونهبرداری از گونه گیاهی نیز در سه مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی انجام شد. بررسی خاک رویشگاههای نتر نشان داد که این گونه اغلب در خاکهای شنی لومی تا لومی شنی رویش داشته و در دامنه هدایتالکتریکی 4/0 تا 2/4 دسیزیمنس بر متر و pH 49/7 تا 17/8 توانایی ادامه حیات دارد. نتایج مطالعات پوشش گیاهی نشان داد که در رویشگاههای این گونه میانگین تولید سال جاری 3/78 کیلوگرم در هکتار و میانگین تراکم گونهA. squarrosus 9/1322 پایه در هکتار بوده است. نتایج بررسیهای انجام شده بر روی خصوصیات کیفی علوفه در گونه A. squarrosus در سه مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی نشان داد که با پیشرفت مرحله رویشی 6/3 درصد از میزان پروتئین خام و 82/0 درصد از میزان کربن آلی گیاه کاسته شده است. همچنین با کاهش ماده خشک قابل هضم (DMD) و انرژی متابولیسمی (ME) و افزایش 1/4 درصدی میزان دیواره سلولی بدون همیسلولز (ADF) در مرحله بذردهی، از ارزش غذایی گونه نتر بطور چشمگیری کاسته شده و کیفیت علوفه این گونه بشدت کاهش یافته است.
حمید ترنج زر؛ قوام الدین زاهدی؛ محمد جعفری؛ حجت ا... زاهدی پور
دوره 18، شماره 3 ، آذر 1390، ، صفحه 384-394
چکیده
این تحقیق بهمنظور دستیابی به مدل ارتباط مکانی ترکیب گونههای گیاهی با تغییرات خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، در یک دشت کاملاً مسطح در شمال تا شمالغرب کویر میقان، در شمالشرقی اراک انجام شد. با توجه به شرایط رویشگاههای منطقه، ابتدا نمونهبرداری پوشش گیاهی در سه رویشگاه با استفاده از روش حداقل سطح نمونه انجام شد.سپس تعداد ...
بیشتر
این تحقیق بهمنظور دستیابی به مدل ارتباط مکانی ترکیب گونههای گیاهی با تغییرات خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، در یک دشت کاملاً مسطح در شمال تا شمالغرب کویر میقان، در شمالشرقی اراک انجام شد. با توجه به شرایط رویشگاههای منطقه، ابتدا نمونهبرداری پوشش گیاهی در سه رویشگاه با استفاده از روش حداقل سطح نمونه انجام شد.سپس تعداد پلاتها و اندازه آنها با توجه به شرایط هر تیپ بدستآمد. در مرحله دوم نمونهبرداری از خاک در عمقهای 20-0 و 100-20 انجام شد. نمونهها به آزمایشگاه منتقل و میزان ماده آلی، آهک، گچ، هدایتالکتریکی، اسیدیته و درصد شن، سیلت و رس خاک و یونهای محلول (کلر، بیکربنات، سولفات سدیم، پتاسیم، منیزیم و کلسیم)، ثبت شد. با استفاده از روشهای مناسب،TWINSPAN) ) و (DCA) پوشش گیاهی طبقهبندی و گروههای گیاهی مشخص شد، سپس تغییرپذیرترین عوامل خاکی مؤثر بر پراکنش پوشش گیاهی با استفاده از آنالیزهای PCA و CCA تعیین گردید، بهطوریکه رابطه بین پوشش گیاهی و عوامل محیطی به وسیله روشهای رستهبندی مشخص شد. البته نتایج حاصل ازTWINSPAN) ) و (DCA) سه گروه گیاهی را تعیین نمود. بنابراین مهمترین عوامل خاکی مؤثر در پراکنش پوشش گیاهی با استفاده از روش PCA، خصوصیاتی نظیر بافت، شوری، سدیم، منیزیم و آهک را نشان داد. همچنین با استفاده از آنالیز CCA، عوامل مهم مؤثر بر پوشش گیاهی بافت و شوری حاصل شد.
احسان زندی اصفهان؛ محمد جعفری؛ سید جمال الدین خواجه الدین؛ حسین آذرنیوند
دوره 18، شماره 2 ، شهریور 1390، ، صفحه 202-218
چکیده
بهمنظور بررسی شور شدن خاک در اثر تاغکاری در دشت سگزی اصفهان از فن رجبندی[1] استفاده گردید. مطالعه به شیوة نمونهبرداری تصادفی طبقهبندیشده[2] انجام شد و براساس سال کاشت و فیزیونومی ظاهری تاغ، شش منطقه که از نظر وضعیت رشد سیاه تاغها متفاوت بودند (تاغکاریهای موفق و ناموفق) تفکیک گردید. در هر منطقه تعداد 10 نمونه هم سن گونه ...
بیشتر
بهمنظور بررسی شور شدن خاک در اثر تاغکاری در دشت سگزی اصفهان از فن رجبندی[1] استفاده گردید. مطالعه به شیوة نمونهبرداری تصادفی طبقهبندیشده[2] انجام شد و براساس سال کاشت و فیزیونومی ظاهری تاغ، شش منطقه که از نظر وضعیت رشد سیاه تاغها متفاوت بودند (تاغکاریهای موفق و ناموفق) تفکیک گردید. در هر منطقه تعداد 10 نمونه هم سن گونه سیاهتاغ ammodendron C.A.Mey) (Haloxylon انتخاب و شاخصهای رشد گیاه شامل ارتفاع، سطح تاجپوشش، محیط تاجپوشش، قطر تاجپوشش و قطر یقه اندازهگیری شد. همچنین در هر منطقه سه و در مجموع 18 پروفیل خاک حفر و پنج خصوصیت شیمیایی خاک شامل EC، Na+، Cl-، K+ وSAR در پنج افق30 سانتیمتری (150-0 سانتیمتری) اندازهگیری شد؛ و دادهها به روش رجبندی آنالیز گردید. نتایج نشان داد که در تاغکاریهای موفق بهدلیل عدم برخورد ریشه گیاه با سخت لایه، مقدار گسترش عمقی ریشه و جذب آب و املاح، رشد اندامهای هوایی و به تبع آن برگشت لاشبرگ به سطح خاک بیشتر از عاملهای مذکور در تاغکاریهای ناموفق بوده و با افزایش رشد سیاهتاغ، شور شدن خاک بشدت افزایش یافته است. بدین ترتیب، نقش گونه سیاهتاغ در شور کردن خاک تحت اشکوب خود تأیید شد. از طرف دیگر، نتایج نشان داد که دامنة شور شدن خاک به افقهای اول و دوم (30 -0 و60-30 سانتیمتری از سطح) محدود شده و افقهای سوم، چهارم و پنجم خاک تحت تأثیر قرار نگرفته اند.
فهیمه عرب؛ علیاشرف جعفری؛ محمدحسن عصاره؛ محمد جعفری؛ علی طویلی
دوره 18، شماره 1 ، خرداد 1390، ، صفحه 17-31
چکیده
دو گونه Agropyron desertorumوAg.elongatum از لحاظ تولید علوفه سبز و خشک دارای ارزش فراوانی میباشند. بهدلیل تولید بالا و قابلیت پذیرش عالی توسط دام، ارزش خاصی برای اوایل فصل، جهت چرای دام دارند. بنابراین تحقیق حاضر برای بررسی اثر شوری در دو مرحله جوانهزنی و رشد رویشی گیاهچه طی دو آزمایش در ژرمیناتور و گلخانه انجام گردید. از تیمارهای شاهد، 100، ...
بیشتر
دو گونه Agropyron desertorumوAg.elongatum از لحاظ تولید علوفه سبز و خشک دارای ارزش فراوانی میباشند. بهدلیل تولید بالا و قابلیت پذیرش عالی توسط دام، ارزش خاصی برای اوایل فصل، جهت چرای دام دارند. بنابراین تحقیق حاضر برای بررسی اثر شوری در دو مرحله جوانهزنی و رشد رویشی گیاهچه طی دو آزمایش در ژرمیناتور و گلخانه انجام گردید. از تیمارهای شاهد، 100، 200، 300 و400 میلیمولار کلرید سدیم و کلسیم در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار استفاده شد. در شرایط ژرمیناتور درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی و شاخص بنیه بذر محاسبه و طول ساقه و ریشهچه و وزن خشک گیاهچه اندازهگیری شد و در آزمایش گلخانه طول ساقه و ریشه، وزن خشک گیاهچه، نسبت وزن حشک به تر، سطح برگ و سطح ویژه برگ اندازهگیری شد. نتایج هر دو آزمایش نشان داد که با افزیش شوری درصد جوانهزنی، طول ساقهچه، طول ریشهچه، وزن خشک گیاهچه، سطح برگ و سطح ویژه برگ در هر دو گونه کاهش و نسبت وزن خشک به وزن تر افزایش پیدا کرد. در هر دو مرحله جوانهزنی و رشد رویشی گونه Ag.elongatum نسبت به شوری مقاومتر از Ag.desertorum بود. البته تجزیه پروبیت برای تعیین غلظت شوری دز کشنده 50% و 90% گیاهچهها در هر دو گونه استفاده شد. بدین ترتیب نتایج تجزیه پروبیت نشان داد که غلظت نمک 154 و 474 میلیمولار نمک کلرید سدیم و کلسیم باعث از بین رفتن50 درصد بذرهای زنده بهترتیب در Ag.deserterumو Ag.elongatum میشود. بطور کلی نتایج بدستآمده از این آزمایش نشان داد که درجه مقاومت به شوری در گونه Ag.elongatum بهمراتب بیشتر است و در مقایسه با Ag.desertorum استفاده از این گونه در اصلاح و احیاء مراتع مناطق شور کشور ارجحتر است. دو گونه Agropyron desertorumوAg.elongatum از لحاظ تولید علوفه سبز و خشک دارای ارزش فراوانی میباشند. بهدلیل تولید بالا و قابلیت پذیرش عالی توسط دام، ارزش خاصی برای اوایل فصل، جهت چرای دام دارند. بنابراین تحقیق حاضر برای بررسی اثر شوری در دو مرحله جوانهزنی و رشد رویشی گیاهچه طی دو آزمایش در ژرمیناتور و گلخانه انجام گردید. از تیمارهای شاهد، 100، 200، 300 و400 میلیمولار کلرید سدیم و کلسیم در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار استفاده شد. در شرایط ژرمیناتور درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی و شاخص بنیه بذر محاسبه و طول ساقه و ریشهچه و وزن خشک گیاهچه اندازهگیری شد و در آزمایش گلخانه طول ساقه و ریشه، وزن خشک گیاهچه، نسبت وزن حشک به تر، سطح برگ و سطح ویژه برگ اندازهگیری شد. نتایج هر دو آزمایش نشان داد که با افزیش شوری درصد جوانهزنی، طول ساقهچه، طول ریشهچه، وزن خشک گیاهچه، سطح برگ و سطح ویژه برگ در هر دو گونه کاهش و نسبت وزن خشک به وزن تر افزایش پیدا کرد. در هر دو مرحله جوانهزنی و رشد رویشی گونه Ag.elongatum نسبت به شوری مقاومتر از Ag.desertorum بود. البته تجزیه پروبیت برای تعیین غلظت شوری دز کشنده 50% و 90% گیاهچهها در هر دو گونه استفاده شد. بدین ترتیب نتایج تجزیه پروبیت نشان داد که غلظت نمک 154 و 474 میلیمولار نمک کلرید سدیم و کلسیم باعث از بین رفتن50 درصد بذرهای زنده بهترتیب در Ag.deserterumو Ag.elongatum میشود. بطور کلی نتایج بدستآمده از این آزمایش نشان داد که درجه مقاومت به شوری در گونه Ag.elongatum بهمراتب بیشتر است و در مقایسه با Ag.desertorum استفاده از این گونه در اصلاح و احیاء مراتع مناطق شور کشور ارجحتر است. دو گونه Agropyron desertorumوAg.elongatum از لحاظ تولید علوفه سبز و خشک دارای ارزش فراوانی میباشند. بهدلیل تولید بالا و قابلیت پذیرش عالی توسط دام، ارزش خاصی برای اوایل فصل، جهت چرای دام دارند. بنابراین تحقیق حاضر برای بررسی اثر شوری در دو مرحله جوانهزنی و رشد رویشی گیاهچه طی دو آزمایش در ژرمیناتور و گلخانه انجام گردید. از تیمارهای شاهد، 100، 200، 300 و400 میلیمولار کلرید سدیم و کلسیم در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار استفاده شد. در شرایط ژرمیناتور درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی و شاخص بنیه بذر محاسبه و طول ساقه و ریشهچه و وزن خشک گیاهچه اندازهگیری شد و در آزمایش گلخانه طول ساقه و ریشه، وزن خشک گیاهچه، نسبت وزن حشک به تر، سطح برگ و سطح ویژه برگ اندازهگیری شد. نتایج هر دو آزمایش نشان داد که با افزیش شوری درصد جوانهزنی، طول ساقهچه، طول ریشهچه، وزن خشک گیاهچه، سطح برگ و سطح ویژه برگ در هر دو گونه کاهش و نسبت وزن خشک به وزن تر افزایش پیدا کرد. در هر دو مرحله جوانهزنی و رشد رویشی گونه Ag.elongatum نسبت به شوری مقاومتر از Ag.desertorum بود. البته تجزیه پروبیت برای تعیین غلظت شوری دز کشنده 50% و 90% گیاهچهها در هر دو گونه استفاده شد. بدین ترتیب نتایج تجزیه پروبیت نشان داد که غلظت نمک 154 و 474 میلیمولار نمک کلرید سدیم و کلسیم باعث از بین رفتن50 درصد بذرهای زنده بهترتیب در Ag.deserterumو Ag.elongatum میشود. بطور کلی نتایج بدستآمده از این آزمایش نشان داد که درجه مقاومت به شوری در گونه Ag.elongatum بهمراتب بیشتر است و در مقایسه با Ag.desertorum استفاده از این گونه در اصلاح و احیاء مراتع مناطق شور کشور ارجحتر است.
بهروز رسولی؛ بهرام امیری؛ محمدحسن عصاره؛ محمد جعفری
دوره 18، شماره 1 ، خرداد 1390، ، صفحه 32-41
چکیده
این پژوهش برای تعیین ارزش غذایی گونه شوررویHalostachys caspica در سه مرحله فنولوژیکی رشد رویشی، گلدهی و بذردهی در سه رویشگاه متفاوت قم، یزد و ارومیه انجام گردید. پس از نمونهبرداری کاملاً تصادفی، شاخصهای دیواره سلولزی عاری از همیسلولز ((ADF، پروتئین خام (CP)، میزان خاکستر، چربی خام (EE)، انرژی متابولیسمی (ME)، هضمپذیری ماده خشک ((DMD و درصد ...
بیشتر
این پژوهش برای تعیین ارزش غذایی گونه شوررویHalostachys caspica در سه مرحله فنولوژیکی رشد رویشی، گلدهی و بذردهی در سه رویشگاه متفاوت قم، یزد و ارومیه انجام گردید. پس از نمونهبرداری کاملاً تصادفی، شاخصهای دیواره سلولزی عاری از همیسلولز ((ADF، پروتئین خام (CP)، میزان خاکستر، چربی خام (EE)، انرژی متابولیسمی (ME)، هضمپذیری ماده خشک ((DMD و درصد رطوبت در آزمایشگاه با روشهای استاندارد تعیین شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تجزیه واریانس در قالب فاکتوریل دو فاکتوره در نرمافزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر متقابل مراحل مختلف رشد و مناطق مختلف اکولوژیکی اغلب شاخصهای کیفیت اندازهگیری شده در مراحل مختلف رشد و رویشگاههای مختلف دارای تفاوت معنیدار بوده و این تغییرات دارای نظم خاص نمیباشند. نتایج نشان داد کهH. caspica در مرحله گلدهی بیشترین ارزش غذایی را دارا بوده و با افزایش سن گونه در هر سه رویشگاه میزان الیاف خام و خاکستر افزایش یافته است. گونه مورد نظر با توجه به قرار گرفتن در شرایط سخت اکولوژیکی، دارای ارزش علوفهای خوبی بوده و میتواند در برنامهریزی توسعه پایدار در مناطق شور مورد توجه قرارگیرد.
علی تیموری؛ محمد جعفری
دوره 17، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 21-34
چکیده
شوری خاک یکی از مشکلات مهم مناطق خشک و نیمهخشک جهان میباشد. براساس گزارش سازمان خواربار و کشاورزی بیش از40 درصد از اراضی تحت آبیاری ایران در معرض شوری قرار دارند. امروزه استفاده از روش بیولوژیک جهت مقابله با مسائل شوری خاک به طور وسیع بکارگرفته میشود. ولی موفقیت چشمگیر زمانی حاصل میشود که منابع ذخیره گیاهی که دارای تغییرات ...
بیشتر
شوری خاک یکی از مشکلات مهم مناطق خشک و نیمهخشک جهان میباشد. براساس گزارش سازمان خواربار و کشاورزی بیش از40 درصد از اراضی تحت آبیاری ایران در معرض شوری قرار دارند. امروزه استفاده از روش بیولوژیک جهت مقابله با مسائل شوری خاک به طور وسیع بکارگرفته میشود. ولی موفقیت چشمگیر زمانی حاصل میشود که منابع ذخیره گیاهی که دارای تغییرات ژنتیکی مطلوب هستند در دسترس باشند. چرا که مقاومتهای متفاوت در برابر شوری ناشی از تنوع ژنتیکی گیاهان میباشد و انتخاب براساس یک عامل، معیار مناسبی در ارزیابی مقاومت به شوری نخواهد بود. بنابراین در انتخاب ارقام مقاوم لازم است به مجموعهای از شاخصهای مقاومت به شوری که موجب تغییراتی در فیزیولوژی، آناتومی و مرفولوژی گونهها و ارقام گیاهی میگردند، توجه شود. در این تحقیق تأثیر تنش شوری روی سه گونه مرتعی مورد بررسی قرار گرفت. بهطوریکه هر سه گونه مورد آزمایش در این بررسی از خانواده اسفناجیان بوده و جهت تعلیف دام و احیای مناطق خشک و نیمهخشک مناسب هستند. این تحقیق به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و در چهار تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل سه گونه مرتعی S.rigida ، S.dendroidesو S.richteriو 7 سطح مختلف محلول آب شور محتوی کلرور سدیم خالص، با غلظتهای 0، 100، 200، 300، 400، 500 و600 میلیمولار بود. هدف از انجام این تحقیق بررسی برخی از شاخصهای مقاومت به شوری بود. از این رو، نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که شوری بر خصوصیات مرفولوژی و آناتومی گیاهان اثر میگذارد. به طوریکه با افزایش شوری تغییرات مرفولوژی در گیاهان نظیر: ریزش برگهای پائینی، زردشدگی برگها و گوشتی شدن برگها مشاهده گردید و با توجه به نتایج بدستآمده از آناتومی برگها مشاهده شد که گیاهان مورد آزمایش برای مقابله با شوری از مکانیسم تجمع کریستالهای نمک در سلولهای مزوفیلی برگ و همچنین افزایش کرک جهت کاهش میزان تبخیر و تعرق و دفع نمک استفاده میکنند.
غلامرضا زهتابیان؛ محمد جعفری؛ فاطمه موحدیان؛ مریم نعیمی
دوره 16، شماره 4 ، دی 1388، ، صفحه 468-480
چکیده
از مهمترین چالشهای بشر در قرن حاضر در ابعاد گوناگون بیابانزایی بوده که از آن تحتعنوان تخریب اراضی نه تنها در مناطق خشک، نیمهخشک و خشک نیمهمرطوب بلکه در مناطق مختلف و بهویژه کشورهای در حال توسعه یاد میشود. مناسبترین روش برای بررسی عوامل مؤثر در تخریب اراضی و شدت بیابانزایی از نظر متخصصان استفاده از مدلهای ...
بیشتر
از مهمترین چالشهای بشر در قرن حاضر در ابعاد گوناگون بیابانزایی بوده که از آن تحتعنوان تخریب اراضی نه تنها در مناطق خشک، نیمهخشک و خشک نیمهمرطوب بلکه در مناطق مختلف و بهویژه کشورهای در حال توسعه یاد میشود. مناسبترین روش برای بررسی عوامل مؤثر در تخریب اراضی و شدت بیابانزایی از نظر متخصصان استفاده از مدلهای ارزیابی بیابان میباشد. از مدل 1MEDALUS به علت آسانی، در دسترس بودن دادهها و سازگاری با شاخصهای مؤثرتر در تخریب اراضی استفاده شد. هدف از این تحقیق ارائه نقشه تخریب اراضی حوزه حبلهرود شمالی براساس معیار خاک و 6 شاخص آن مشتمل بر بافت، درصد مواد آلی، درصد سنگریزه عمقی (در درون پروفیل)، عمق خاک، میزان هدایتالکتریکی و شیب است. بدین منظور ابتدا با کمک اطلاعات خاکشناسی موجود و واحدهای کاری تعریف شده در منطقه، اقدام به حفر10 پروفیل خاکشناسی، تشریح و نمونهبرداری در10 واحد خاک موجود در منطقه گردید و شاخصهای مورد نظر در آزمایشگاه اندازهگیری شدند. سپس نقشه تخریب اراضی از امتیازدهی هر شاخص با کمک جدولهای مربوطه و میانگین هندسی بدست آمد. در نهایت دادهها با کمک نرمافزارspss و روش (One-Way ANOVA) تجزیه واریانس آماری شدند تا مقایسهای بین شاخصها در خاک منطقه صورت گرفته و تعیین شود که آیا بین آنها اختلاف معنیداری وجود دارد یا خیر. نتایج نشان میدهد که 16/4% از کل منطقه در کلاس بیابانزایی با شدت کم تخریب منابع خاک قرار گرفته و اختلاف معنیداری بین شاخصها در سطح 05/0 وجود ندارد و تنها اختلاف معنیدار در درصد سنگریزه خاک سطحی و در سطح 01/0 میباشد