یاسر قاسمی آریان؛ حسین آذرنیوند؛ جواد معتمدی؛ فیروزه مقیمی نژاد
دوره 31، شماره 1 ، خرداد 1403، ، صفحه 15-27
چکیده
سابقه و هدفمرتعداری، علم و هنر مدیریت و اداره مرتع بوده که در تصمیمگیری و برنامهریزی برای حفظ، احیا و بهرهبرداری پایدار از آن لازم است مبانی فنی و مدیریتی، به موازات یکدیگر و متناسب با شرایط اکولوژیکی مرتع و شرایط اجتماعی و اقتصادی ذینفعان، بهویژه مرتعداران مورد توجه قرار گیرد. در بخش مبانی فنی همواره چند پروژه کلیدی شامل ...
بیشتر
سابقه و هدفمرتعداری، علم و هنر مدیریت و اداره مرتع بوده که در تصمیمگیری و برنامهریزی برای حفظ، احیا و بهرهبرداری پایدار از آن لازم است مبانی فنی و مدیریتی، به موازات یکدیگر و متناسب با شرایط اکولوژیکی مرتع و شرایط اجتماعی و اقتصادی ذینفعان، بهویژه مرتعداران مورد توجه قرار گیرد. در بخش مبانی فنی همواره چند پروژه کلیدی شامل نهالکاری، قرق، مدیریت چرا، بذرکاری، بذرپاشی، کودپاشی، پیتینگ (چالهچوله کردن)، ریپینگ (شیارزدن) و کنتورفاروئینگ (ایجاد جویپشته) پیشروی کارشناسان است که هریک معیارها و شاخصهای خاص خود را دارد. با توجه به سطح وسیع و تنوع فیزیوگرافی و ژئومورفولوژی مرتع، هر ابزاری که بتواند با تلفیق شاخصها، کارشناسان را در انتخاب پروژههای اصلاحی و احیایی کمک کند میتواند مفید باشد. هدف این پژوهش، بهرهگیری از ابزار سامانه اطلاعات جغرافیایی برای مکانیابی عرصههای مناسب عملیات اصلاح و مدیریت مرتع، در حوزه آبخیز چاهتلخ است.مواد و روشهادر این پژوهش، ابتدا ضمن تیپبندی مراتع مورد مطالعه و تعیین وضعیت و گرایش تیپهای گیاهی، روش مرتعداری برای هریک ارائه شد. برای تیپهایی که دارای وضعیت عالی تا خوب بودند، روش مرتعداری تعادلی و برای تیپهایی که دارای وضعیت متوسط بودند، روش مرتعداری طبیعی و بهتبع آن، سیستمهای چرایی توصیه شد. روش مرتعداری مصنوعی یا اصلاحی برای تیپهایی در نظر گرفته شد که دارای وضعیت ضعیف و خیلی ضعیف بودند. در گام بعد، نقشه واحدهای همگن مقدماتی، از تلفیق نقشههای طبقات ارتفاعی، شیب و جهت تهیه گردید. سپس لایه تیپهای مرتعی با آن تلفیق و واحدهای همگن نهایی تهیه شد. با توجه به اطلاعات وضعیت و گرایش مراتع و شایستگی تولید تیپهای گیاهی، نقشههای زمینشناسی، خاکشناسی، همباران، همدما و منابع آب، خصوصیات هریک از واحدهای همگن، در محیط GIS استخراج گردید. با مدنظر قرار دادن معیارها و شاخصهای اکولوژیکی و محیطی مؤثر بهمنظور اجرای عملیات اصلاح مرتع و مطابقت آنها با خصوصیات هر واحد همگن، نوع عملیات اصلاحی و مدیریتی مرتع، در هریک از واحدهای همگن پیشنهاد گردید و بر مبنای آن، نقشه عملیات مذکور، تهیه شد. در نهایت با رویهمگذاری نقشه عملیات اصلاح و مدیریت مرتع و سامانهایعرفی، مدل مدیریتی مراتع منطقه، ارائه گردید.نتایجبر مبنای نتایج بهدست آمده، سطح وسیعی از مراتع، دارای وضعیت ضعیف و خیلی ضعیف است که نیازمند اجرای مرتعداری اصلاحی میباشد. مدل مدیریتی حاصل، نشان داد که در 6/10 درصد از سطح مراتع، کنتورفارو، در 3/8 درصد، پیتینگ و در 9/5 درصد، ریپرینگ، قابل توصیه است. ضمن اینکه در 3/29 درصد از مراتع، مدیریت چرا و در 6/14درصد، قرق (جلوگیری از ورود دام) پیشنهاد میگردد.نتیجهگیریمدل ارائه شده در حوزه آبخیز چاهتلخ که با تلفیق لایههای وضعیت و گرایش مرتع، شایستگی تولید، کاربری اراضی، بافت و عمق خاک، طبقه ارتفاعی، شیب و جهت، خطوط همدما و هم باران و نقشه سامانهایعرفی، بهدست آمد، میتواند نقش بهسزایی در ارائه یک مدیریت جامع و همهجانبه ایفا کند. مدل مذکور، سبب دستیابی سریع و راحت به تمامی معیارها و شاخصهای اکولوژیکی و محیطی مؤثر برای اجرای عملیات اصلاح و مدیریت مرتع میشود. در این راستا وزندهی به شاخصها و استفاده از ابزارهای تصمیمگیری چندمتغیره، میتواند نقش مهمی در انتخاب دقیقتر مکانهای مناسب پروژههای اصلاحی و احیایی مرتع ایفا نماید.
محمد اکرامی؛ رسول مهدوی؛ مرضیه رضایی؛ حسن وقارفرد؛ جلال برخورداری
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، ، صفحه 577-595
چکیده
خشکسالی میتواند تولید پایدار و ثابت اکوسیستمهای طبیعی ازجمله مراتع را کاهش دهد. هدف اصلی این پژوهش، پهنهبندی آسیبپذیری خشکسالی مراتع در حوزه آبخیز پیشکوه استان یزد بوده است. در این پژوهش از سامانه اطلاعات جغرافیایی و روش تصمیمگیری چندمعیاره (AHP) استفاده شد. در این راستا، پارامترهای تأثیرگذار بر آسیبپذیری خشکسالی ...
بیشتر
خشکسالی میتواند تولید پایدار و ثابت اکوسیستمهای طبیعی ازجمله مراتع را کاهش دهد. هدف اصلی این پژوهش، پهنهبندی آسیبپذیری خشکسالی مراتع در حوزه آبخیز پیشکوه استان یزد بوده است. در این پژوهش از سامانه اطلاعات جغرافیایی و روش تصمیمگیری چندمعیاره (AHP) استفاده شد. در این راستا، پارامترهای تأثیرگذار بر آسیبپذیری خشکسالی مراتع منطقه مطالعاتی که شامل پارامترهای شیب، جهت شیب، بارش، بافت خاک و تبخیر بودند استخراج گردید و بهکمک (GIS) به لایههای اطلاعاتی تبدیل شد. پس از وزندهی لایهها از لحاظ اهمیت در آسیبپذیری خشکسالی در چارچوب تصمیمگیری چندمعیاره (MCDM)، تلفیق و نقشه نهایی آسیبپذیری خشکسالی منطقه مطالعاتی تهیه گردید. همچنین بهمنظور کنترل و دقتسنجی نقشه نهایی، از مطالعات میدانی محدوده مطالعاتی نیز کمک گرفته شد. در پایان، نقشه تیپ غالب گیاهی مرتعی تهیه و با نقشه آسیبپذیری خشکسالی مراتع منطقه مطالعاتی همپوشانی انجام شد تا مقاومترین و آسیبپذیرترین تیپ گیاهی مرتعی شناسایی گردد. نتایج نشان داد که بیشترین وزن پارامترهای مؤثر در آسیبپذیری خشکسالی مراتع مربوط به پارامتر بارش مقدار آن برابر با 54/0 و کمترین وزن مربوط به پارامتر شیب با مقدار 061/0 است. براساس نتایج بدست آمده، نواحی شرقی، جنوبشرقی و جنوبی حوزه آبخیز پیشکوه دارای بیشترین میزان آسیبپذیری خشکسالی مراتع و تیپ Ar.au-St.ba.Sc.or آسیبپذیرترین تیپ گیاهی منطقه مطالعاتی است. بنابراین توصیه میشود منابع و راهکارهای مدیریتی بیشتری در مراتع آسیبپذیر بهمنظور حفاظت از خاک و پوشش گیاهی آن اجرا گردد.
مهسا قاضی مرادی؛ عطاالله ابراهیمی
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 321-333
چکیده
ارزیابی رویشگاه بالقوه و مطالعه پراکنش جغرافیایی گونهها یک موضوع کلیدی در بسیاری از مطالعات اکولوژیکی، حفاظت محیط زیست، حیات وحش و همچنین ارزیابی روند تغییرات در مقیاسهای مختلف است. در این راستا، نتایج این تحقیق نشان داد که در سالهای 2030 و 2080 به ازای ثابت ماندن تمامی فاکتورهای اقلیمی به غیر از میانگین درجه حرارت سالیانه احتمال ...
بیشتر
ارزیابی رویشگاه بالقوه و مطالعه پراکنش جغرافیایی گونهها یک موضوع کلیدی در بسیاری از مطالعات اکولوژیکی، حفاظت محیط زیست، حیات وحش و همچنین ارزیابی روند تغییرات در مقیاسهای مختلف است. در این راستا، نتایج این تحقیق نشان داد که در سالهای 2030 و 2080 به ازای ثابت ماندن تمامی فاکتورهای اقلیمی به غیر از میانگین درجه حرارت سالیانه احتمال باقی ماندن گونه کما افزایش یافته و به عبارت دیگر احتمال رخداد آن بیشتر میشود. میزان مساحت رویشگاه در طبقهای که بیشترین احتمال حضور گونه وجود دارد در حال حاضر حدود 12970 هکتار در فریدونشهر اصفهان میباشد که در سال 2030 به حدود 3/27157 هکتار و در سال 2080 به حدود 9/31036 هکتار میرسد که این نشان دهنده این مطلب است که افزایش میزان میانگین درجه حرارت سالانه در سالهای 2030 و 2080 نسبت به حال حاضر اثر مثبتی بر حضور گونه در رویشگاههای مورد مطالعه خواهد داشت. زیرا طبق نتایج حاصل شده در منحنیهای عکس العمل با افزایش درجه حرارت سالانه، احتمال حضور گونه کما افزایش مییابد. از نتایج این تحقیق میتوان در جهت اصلاح و احیا پوشش گیاهی مناطق با شرایط مشابه استفاده کرد که یکی از دستاوردهای مهم این تحقیق است.
فرهاد برنا؛ رضا تمرتاش؛ محمدرضا طاطیان؛ وحید غلامی
دوره 27، شماره 1 ، فروردین 1399، ، صفحه 98-111
چکیده
شناخت عوامل محیطی مؤثر، در استقرار پوشش گیاهی بومی هر منطقه میتواند به مدیریت صحیح مراتع کمک کند. رویشگاه مطلوب تأثیر بسزایی بر بقاء و تولید مثل گونهها خواهد داشت. با پیشرفت علم آمار و سیستم اطلاعات جغرافیایی، تعیین پیشبینی رویشگاه گونههای گیاهی با استفاده از روشهای مدلسازی میسر شده است. لذا تحقیق حاضر با هدف تهیه نقشه پیشبینی ...
بیشتر
شناخت عوامل محیطی مؤثر، در استقرار پوشش گیاهی بومی هر منطقه میتواند به مدیریت صحیح مراتع کمک کند. رویشگاه مطلوب تأثیر بسزایی بر بقاء و تولید مثل گونهها خواهد داشت. با پیشرفت علم آمار و سیستم اطلاعات جغرافیایی، تعیین پیشبینی رویشگاه گونههای گیاهی با استفاده از روشهای مدلسازی میسر شده است. لذا تحقیق حاضر با هدف تهیه نقشه پیشبینی رویشگاه Artemisia aucheri با استفاده از روش تحلیل عاملی آشیان بومشناختی در مراتع ییلاقی منطقه بلدهٔ نور استان مازندران انجام شد. برای دستیابی به این هدف نقشه متغیرهای محیطی شامل (فیزیوگرافی، خاک و اقلیم)، پس از نمونهبرداری از پروفیلهای خاک و همچنین جمعآوری اطلاعات مربوط به متغیرهای اقلیمی از سازمان هواشناسی استان مازندران و نقشههای فیزیوگرافی به کمک تکنیکهای سامانه اطلاعات جغرافیایی در اندازه سلولی 10×10 متر تهیه گردید. همچنین 30 مکان به عنوان مکانهای حضور گونه با روش نمونهبرداری طبقهبندی – تصادفی ثبت شد. تحلیل عاملی آشیان بومشناختی جزء مدلهای پروفیلی به شمار میرود و از دادههای حضور گونه برای ارائه نقشه پیشبینی رویشگاه استفاده میکند. براساس نتایج، متغیرهای میانگین بارش سالانه، جهت جغرافیایی، هدایت الکتریکی و مواد خنثی شده خاک به عنوان متغیرهای محیطی تأثیرگذار مورد استفاده قرار گرفتند. همچنین ارزیابی مدل با استفاده از شاخص بویس نشاندهنده دقت بالا و خوب مدل تحلیل عاملی آشیان بومشناختی برای گونه درمنه کوهی در منطقه مورد مطالعه میباشد. به علاوه اینکه نتایج این بررسی نشان داد که گونه درمنه کوهی، دارای آشیان بومشناختی به نسبت محدودی است و تمایل به زندگی را در شرایط رویشگاهی خاص خودش دارد.
فرهاد سرداری؛ حسین ارزانی؛ سیداکبر جوادی
دوره 26، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 1042-1054
چکیده
قابلیت استفاده از سرزمین برای یک نوع بهرهبرداری مرتعی با درنظر گرفتن استفاده پایدار از اراضی را، شایستگی مرتع مینامند که امروزه بهعنوان یک اولویت در علم مدیریت مرتع مطرح است. از اینرو هدف از تحقیق حاضر، تعیین شایستگی مراتع قشلاقی سرایان در خراسان جنوبی برای چرای گوسفند با استفاده از روش تلفیقی محدودیت شرایط FAO (1990) میباشد. ...
بیشتر
قابلیت استفاده از سرزمین برای یک نوع بهرهبرداری مرتعی با درنظر گرفتن استفاده پایدار از اراضی را، شایستگی مرتع مینامند که امروزه بهعنوان یک اولویت در علم مدیریت مرتع مطرح است. از اینرو هدف از تحقیق حاضر، تعیین شایستگی مراتع قشلاقی سرایان در خراسان جنوبی برای چرای گوسفند با استفاده از روش تلفیقی محدودیت شرایط FAO (1990) میباشد. برای انجام تحقیق ابتدا نقشه تیپهای گیاهی منطقه مشخص و در هر تیپ گیاهی، وضعیت و گرایش مرتع و مقدار تولید گونههای گیاهی با روش قطع و توزین تعیین گردید و نقشه شایستگی تولید بدست آمد. سپس با استفاده از روش EPM، نقشه حساسیت خاک به فرسایش تهیه گردید. همچنین برای مطالعه شایستگی آب حوزه، منابع آب شرب دام منطقه مشخص و نمونهبرداری از آب هر منبع صورت گرفت، کمیت آب تعیین گردید و نمونههای آب به آزمایشگاه منتقل و برای هر نمونه پارامترهای TDS، ECو Mg+2 اندازهگیری شد و با تلفیق لایههای کمیت، کیفیت و نقاط همفاصله از منابع آب، نقشه شایستگی منابع آب تنظیم گردید. در نهایت با رویهمگذاری نقشههای شایستگی تولید، حساسیت خاک به فرسایش و آب، مدل نهایی طبقهبندی شایستگی مراتع منطقه تهیه گردید. نتایج نشان داد که کلاس یک شایستگی (S1) در منطقه وجود نداشته و طبقات شایستگی S2، S3 و N (فاقد شایستگی چرا) بهترتیب 1/12، 7/50 و 37 درصد از مراتع منطقه را شامل می شوند. بر اساس نتایج تحقیق، چرای مفرط و زودرس، وجود سازند حساس به فرسایش، شیب، پایین بودن حد بهرهبرداری مجاز و علوفه قابل برداشت، وضعیت ضعیف و گرایش منفی مرتع، کمیت و پراکنش نامناسب منابع آب شرب دام، از مهمترین عوامل محدود کننده چرای دام در این منطقه محسوب میگردند. بطور کلی با توجه به نتایج به دست آمده با استفاده از مدل شایستگی چرای دام در منطقه مورد مطالعه، پیشنهاد میگردد بکارگیری این مدل مبنای تهیه طرح های مرتعداری با تاکید بر رفع عوامل محدود کننده تا حد امکان برای ارتقای وضعیت مرتع و درآمد مرتعداران قرار گیرد.
علی فرازمند؛ حسین ارزانی؛ سیداکبر جوادی؛ عباسعلی سندگل
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، ، صفحه 187-200
چکیده
بیش از 50 درصد سطح کشور را مراتع تشکیل میدهند و استفاده اصلی از مراتع چرای دام میباشد، ولی با توجه به افزایش شدید جمعیت شهرها و زندگی پرفشار شهرنشینی لزوم توجه به ارزشهای تفرجگاهی در محدوده شهرها بیش از پیش حس میشود و مسئله استفاده از ارزشهای مراتع در قرن حاضر جایگاه ویژهای یافته و در آینده این توجهات تشدید ...
بیشتر
بیش از 50 درصد سطح کشور را مراتع تشکیل میدهند و استفاده اصلی از مراتع چرای دام میباشد، ولی با توجه به افزایش شدید جمعیت شهرها و زندگی پرفشار شهرنشینی لزوم توجه به ارزشهای تفرجگاهی در محدوده شهرها بیش از پیش حس میشود و مسئله استفاده از ارزشهای مراتع در قرن حاضر جایگاه ویژهای یافته و در آینده این توجهات تشدید میگردد؛ بنابراین در محدوده شهرها مرتعداری نه فقط به لحاظ علوفه دام، بلکه از جنبههای تفرجگاهی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. مراتع منطقه جلیزجند به مساحت 44/16210 هکتار در شمال شهرستان فیروزکوه استان تهران واقع شده است که بر مبنای اقلیمنمای دومارتن دارای اقلیم نیمهخشک سرد میباشد. این تحقیق بر مبنای دستورالعمل فائو (1991) و با لحاظ تغییرات لازم منطقهای و بکارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی در مقیاس 1:20000 انجام شد. برای ترکیب نمرهدهی از روش عامل محدودکننده استفاده شد. ابتدا وضع موجود مراتع مطالعه شد، سپس عوامل مؤثر بر گردشگری شامل عوامل محیطی و اکولوژیکی (اقلیم، ارتفاع، شیب، جاذبههای منطقه، منابع آب، خاک) و عوامل زیرساختی (دسترسی به منطقه و فاصله تا مراکز خدماتی و رفاهی) مطالعه گردید، در نهایت شایستگی مراتع منطقه برای گردشگری و تفرج تعیین شد. نتایج نشان داد از نظر شایستگی گردشگری 1% منطقه در طبقه شایستگی خوب (S1)، 4/9% در طبقه شایستگی متوسط (S2)، 4/29% در طبقه شایستگی ضعیف (S3) و 2/60% در طبقه غیرشایسته (N) قرار داشت. همچنین نتایج نشان داد که درصد شیب، مقدار آب، فاصله از جاذبههای انسانساخت و ترکیبگیاهی عوامل محدود کننده برای گردشگری و همچنین فاکتورهای درجه حرارت، ارتفاع، فاصله تا شهرها و مراکز خدمات رفاهی و فاصله منابع آب از عوامل افزایش دهنده توان گردشگری در مراتع منطقه جلیزجند فیروزکوه بودند.
حسین بهزادی؛ سعید محتشم نیا؛ حسین قره داغی
دوره 25، شماره 4 ، بهمن 1397، ، صفحه 817-828
چکیده
پارک ملی بمو در استان فارس شاهد بروز سالانه حریق و تکرار آن در سالهای متمادی است. با توجه به اهمیت حفظ پارک و مجاورت آن با پالایشگاه شیراز، اقدام به پهنهبندی خطر حریق با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی و فرایند تحلیل سلسه مراتبی گردید. با در نظر گرفتن عوامل چهارگانه فیزیوگرافی (ارتفاع، شیب، جهت)، اقلیم (دما و باران)، عوامل انسانی ...
بیشتر
پارک ملی بمو در استان فارس شاهد بروز سالانه حریق و تکرار آن در سالهای متمادی است. با توجه به اهمیت حفظ پارک و مجاورت آن با پالایشگاه شیراز، اقدام به پهنهبندی خطر حریق با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی و فرایند تحلیل سلسه مراتبی گردید. با در نظر گرفتن عوامل چهارگانه فیزیوگرافی (ارتفاع، شیب، جهت)، اقلیم (دما و باران)، عوامل انسانی (گردشگری، نواحی صنعتی، مناطق نظامی، مناطق مسکونی و جادهها) و مواد سوختی (نوع تیپ و تراکم پوششگیاهی) و وزندهی بر اساس لایههای رقومی، نظرات کارشناسی و تکمیل پرسشنامهها و تلفیق لایههای تولیدی، نقشه نهایی پهنهبندی حریق بر مبنای طبقهبندی از 0 تا 100 به صورت بدون خطر (20-0)، کمخطر (40-20)، خطر متوسط (60-40)، خطرناک (80-60) و بسیار خطرناک (100-80) تهیه گردید. نتایج نشان داد 3/23% (14263 هکتار) از محدوده در پهنه خطرناک و 25/20% در بسیار خطرناک (84/2) قرار دارد. ارزیابی دقت و صحت مدل تهیهشده نشان میدهد که 60/76% از سطح محدودهای که قبلاً دچار حریق شده در پهنههای خطرناک و بسیار خطرناک واقع شده و این موضوع بیانگر تطبیق واقعیت زمینی با نقشههای تهیهشده است. با توجه به ایجاد ارتباط منطقی بین نواحی خطر با مکانهای واقعی میتوان موفقیت این روش را اثبات کرد. ازاینرو پیشنهاد میگردد نسبت به تدوین برنامه مدیریت بحران بهطور ویژه و افزایش تجهیزات و نیروی انسانی در جهت جلوگیری از بروز حریق و گسترش آن در پهنههای خطرناک و بسیار خطرناک منطقه اقدام نمود
عبدالرضا دانایی؛ دامون رزمجویی؛ شهرام یوسفی؛ سمیه ذوالفقاری
دوره 24، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 455-463
چکیده
این پژوهش به منظور مکانیابی رویشگاه بالفعل گونه اسکنبیل (CalligonumComosum) با استفاده ازGIS وتحلیل سلسله مراتبی در سال 1394 در منطقه حلاف(استان خوزستان) انجام شد.. بدین منظور ابتدا رویشگاه گونه مورد نظردر منطقه تعیین و موقعیتهای فعلی استقرار آن به عنوان محیط زیست واقعی آن مشخص شد. براین اساس نیاز اکولوژیکی این گیاه در این نقاط مشخص ...
بیشتر
این پژوهش به منظور مکانیابی رویشگاه بالفعل گونه اسکنبیل (CalligonumComosum) با استفاده ازGIS وتحلیل سلسله مراتبی در سال 1394 در منطقه حلاف(استان خوزستان) انجام شد.. بدین منظور ابتدا رویشگاه گونه مورد نظردر منطقه تعیین و موقعیتهای فعلی استقرار آن به عنوان محیط زیست واقعی آن مشخص شد. براین اساس نیاز اکولوژیکی این گیاه در این نقاط مشخص و به کمک GPSاین نقاط ثبت شدند. همچنین به منظور تعیین نیازهای خاکی گونه مورد نظر در هریک از محلها اقدام به نمونهبرداری (30نمونه) خاک از عمق 0 تا 50 سانتیمتر شد ، بافت خاک، اسیدیته خاک (PH ) وهدایت الکتریکی(EC) نمونه ها اندازه گیری شد. در مرحله بعد لایه های اقلیم ، فیزیوگرافی و نقشههای خصوصیات خاک در محیط GIS به کمک داده های رقومی تهیه واستانداردسازی شد. سپس در محیط ArcGIS10 با استفاده از این توابع، تمام لایهها با روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) ، فازی سازی و وزن دهی شدند. در نهایت با تلفیق لایههای اطلاعاتی در محیط ArcGIS10 و در قالب مدل وزندهی سلسله مراتبی(AHP) لایه رویشگاه بالقوه برای گونه مورد نظر بدست آمد و بر روی نقشه منطقه ارائه شد. نقشه حاصل بر اساس پتانسیل رویشگاهی به 5 طبقه با شایستگی بسیار بالا(38% با مساحت 3775 هکتار). شایستگی بالا(41% با مساحت 4149 هکتار)، شایستگی متوسط(8.6%با مساحت 798 هکتار)، شایستگی ضعیف(11% با مساحت 1104 هکتار) و شایستگی بسیار ضعیف ( 1.4% با مساحت 148 هکتار ) طبقه بندی گردید.
سید اسکندر صیدایی گل سفیدی؛ سیده سمیه حسینی؛ بنت الهدی یزدان بخش
دوره 23، شماره 3 ، مهر 1395، ، صفحه 430-441
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اولویت پهنه های مستعد توریسم بیابانی در استان اصفهان انجام گرفته است. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی نوع تحقیق کاربردی-توسعه ای بوده و روش تحقیق توصیفی و پیمایشی می باشد. در این تحقیق به منظور ارزیابی بر اساس سطح عملکرد (ملّی، محلی، بین المللی) و سطح دسترسی (پیاده، سواره)، نسبت به جاذبهها، هتل و شرایط اقلیمی، ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین اولویت پهنه های مستعد توریسم بیابانی در استان اصفهان انجام گرفته است. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی نوع تحقیق کاربردی-توسعه ای بوده و روش تحقیق توصیفی و پیمایشی می باشد. در این تحقیق به منظور ارزیابی بر اساس سطح عملکرد (ملّی، محلی، بین المللی) و سطح دسترسی (پیاده، سواره)، نسبت به جاذبهها، هتل و شرایط اقلیمی، به جاذبه های کویری و تپه های ماسه ای امتیاز داده شده است. کویر مرنجاب در شهرستان های آران و بیدگل و نطنز، کویر مصر در شهرستان خور و بیابانک، کویرهای سیاه کوه، ریگ جن و قسمتی از دشت کویر در شهرستان نائین، کویر دق سرخ در شهرستان اردستان و تپه های ماسه ای ورزنه در شهرستان اصفهان، بر اساس امار میراث فرهنگی و گردشگری استان اصفهان دارای ظرفیت توریسم کویری در استان می باشند. نتایج تحقیق نشان می دهد بر اساس سطوح عملکرد(ملّی، محلی، بین المللی) و سطوح دسترسی (پیاده، سواره) ، نزدیکی به هتل و شرایط اقلیمی روستاهای عباسآباد، متینآباد و شهر های خالد آباد و بادرود در شهرستان نطنز، روستاهای مصر و فرح زاد در شهرستان خور و روستای حسینآباد و شهر ابوزید آباد در شهرستان آران و بیدگل، بهترین مناطق جهت توسعه توریسم کویری می باشد. پس از آن به ترتیب روستای چوپانان در شهرستان نائین، روستاهای حسینآباد و امیر آباد در شهرستان اردستان و شهر ورزنه در شهرستان اصفهان دارای بیشترین امتیاز جهت توسعه توریسم کویری می باشد.
ناصر باغستانی میبدی؛ محمدتقی زارع؛ کاظم دشتکیان؛ محمدرضا احمدی
دوره 22، شماره 4 ، اسفند 1394، ، صفحه 778-786
چکیده
توزیع مناسب منابع آب شرب دام موجب چرای یکنواخت و استفاده بهینه از مرتع میگردد. آگاهی از وضعیت موجود این منابع در مرتع تحت مدیریت، پیش نیاز دستیابی به این مهم تلقی میگردد . به همین منظور، بررسی منابع آبی شرب دام در مراتع استپی حوزه ندوشن استان یزد با وسعتی معادل 114836 هکتار در سال 1392 مورد توجه قرار گرفته است. طی بازدیدهای صحرایی موقعیت ...
بیشتر
توزیع مناسب منابع آب شرب دام موجب چرای یکنواخت و استفاده بهینه از مرتع میگردد. آگاهی از وضعیت موجود این منابع در مرتع تحت مدیریت، پیش نیاز دستیابی به این مهم تلقی میگردد . به همین منظور، بررسی منابع آبی شرب دام در مراتع استپی حوزه ندوشن استان یزد با وسعتی معادل 114836 هکتار در سال 1392 مورد توجه قرار گرفته است. طی بازدیدهای صحرایی موقعیت منابع آبی موجود با دستگاه GPS تعیین گردید و با استفاده از این دادهها نقشههای پایه چاه- چشمهها و آبانبارهای احداثی موجود در محیط ArcGIS 9.3 تهیه شد. سپس با دستورBuffer Analysis در محیط ArcGIS 9.3 نقشههای قلمروی چرایی دام در محدوده چاه-چشمهها و آب انبارهای احداثی موجود تولید گردید. با انطباق این دو نقشه سطوحی از حوزه مورد مطالعه که بواسطه محدویت منابع آبی در حال حاضر غیرقابل چرا میباشند، مشخص شد. بر اساس نتایج بدست آمده سطح زیر پوشش منابع آبی چاه-چشمهها و آبانبارهای احداثی موجود به ترتیب برابر 75692 و 65259 هکتار میباشند. حدود 16703هکتار از عرصه تحت مطالعه دور از منابع آبی واقع شده که در حال حاضر مورد چرای دام واقع نمیشوند. این سطوح خالی با احداث 13 منبعآبی قابل چرا میگردند. در حوزه مورد مطالعه 33 آب انباردر گذشته بنا شده است و 13 آب انبار دیگر برای پوشش کل سطح مرتع برای چرای دام لازم میباشد. در حالی که با مکانیابی صحیح امکان پوشش کل عرصه با احداث 20 منبع آبی میسر بود. بنابراین جهت گسترش منابع آبی شرب دام در مراتع توجه به این امر ضروری است.
مسعود مسعودی؛ مریم واحدی؛ علیرضا نعمت اللهی؛ سیدرشید فلاح شمسی
دوره 22، شماره 4 ، اسفند 1394، ، صفحه 802-820
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ارائه یک مدل جدید با در نظر گرفتن شاخصهای مختلف از جنبهها یا معیارهای تخریب سرزمین و بیابانزایی، یعنی عوامل طبیعی، انسانی و روند تخریب جهت یافتن منطقه با ریسک بالاتر تخریب و اندازهگیری احتمال وقوع شرایط تخریب بدتر در این مناطق تهیه گردید. به این منظور دو منطقه در شمال و جنوب استان فارس (شهرستان سپیدان و لامرد) ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف ارائه یک مدل جدید با در نظر گرفتن شاخصهای مختلف از جنبهها یا معیارهای تخریب سرزمین و بیابانزایی، یعنی عوامل طبیعی، انسانی و روند تخریب جهت یافتن منطقه با ریسک بالاتر تخریب و اندازهگیری احتمال وقوع شرایط تخریب بدتر در این مناطق تهیه گردید. به این منظور دو منطقه در شمال و جنوب استان فارس (شهرستان سپیدان و لامرد) بعنوان مناطق مورد مطالعه جهت ارزیابی خطر تخریب سرزمین انتخاب گردید. این دو منطقه بدلیل وجود تفاوت در شرایط اقلیمی انتخاب شدهاند. نقشه نهایی خطر تخریب سرزمین با تلفیق سه نوع لایه طبیعی، انسانی و روند تخریب در مقایسه با وضعیت کنونی تخریب در محیط نرمافزار GIS تهیه گردید. همچنین مناطق در معرض خطر به زیرگروههایی با احتمال خطر مختلف به منظور نشان دادن یک تصویر آماری دقیقتر از خطر تخریب در آینده طبقهبندی شده است. در این تحقیق درصد احتمال خطر با در نظرگیری عوامل پتانسیل و روند تخریب سرزمین با تأکید برعامل روند، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که طبقه غالب خطر در منطقه سپیدان خطر متوسط میباشد و در منطقه لامرد تنها طبقه غالب عوامل طبیعی خطر متوسط میباشد و در بقیه موارد طبقه غالب خطر کلاس خطر کم یا بدون خطر میباشد. همچنین مقایسه وضعیت خطر تخریب عوامل مورد مطالعه در دو منطقه براساس میانگین وزنی نشان میدهد که وضعیت خطر تخریب عوامل انسانی، روند و وضعیت فعلی تخریب و در نهایت ریسک تخریب سرزمین در شهرستان سپیدان حادتر از شهرستان لامرد است. به طور کلی براساس نتایج بدست آمده وضعیت خطر تخریب در منطقه سپیدان که دارای شرایط اقلیمی نیمهمرطوب تا مرطوب میباشد حادتر از شهرستان لامرد با آب و هوای خشک میباشد.
کاظم دشتکیان؛ حمیدرضا عباسی؛ محمد ابوالقاسمی
دوره 22، شماره 2 ، مرداد 1394، ، صفحه 344-355
چکیده
همواره در مناطق بیابانی این سؤال مطرح بوده که منشأ تپههای ماسهای کجاست؟ در این زمینه نظریههای متعددی ارائه گردیده و روشهای مختلفی جهت یافتن منشأ تپههای ماسهای ابداع و بهکار گرفته شده است. با توجه به نظر مطروحه راجع به نقش کویرها به عنوان منشأ ماسههای بیابانی، در این پژوهش ارتباط موقعیت سطوح کویری نسبت به ماسهزارهای ...
بیشتر
همواره در مناطق بیابانی این سؤال مطرح بوده که منشأ تپههای ماسهای کجاست؟ در این زمینه نظریههای متعددی ارائه گردیده و روشهای مختلفی جهت یافتن منشأ تپههای ماسهای ابداع و بهکار گرفته شده است. با توجه به نظر مطروحه راجع به نقش کویرها به عنوان منشأ ماسههای بیابانی، در این پژوهش ارتباط موقعیت سطوح کویری نسبت به ماسهزارهای استان یزد با استفاده از فنون پیشرفته GIS مورد بررسی قرار گرفته است. در ابتدا نقشه ماسهزارهای استان و همچنین نقشه کویرهای استان و مناطق همجوار تهیه گردید. سپس فاصله و جهت جغرافیایی نزدیکترین کویرها نسبت به واحدهای ماسهای مجاور اندازهگیری و بررسی گردید. ضمناً مرکز ثقل جغرافیایی واحدهای ماسهای استان و کویرهای مجاور تعیین شد. بر اساس نتایج، حدود 60 درصد از واحدهای ماسهای فاصلهای کمتر از 10 کیلومتر تا کویرها دارند و میانگین فاصله آنها تا نزدیکترین کویر 12745 متر است. در بیش از 79 درصد از ماسهزارها، نزدیکترین کویر در جهت غرب تا شمال قرار دارد. متوسط زاویه جهت کویرها نسبت به ماسهزارها 332 درجه در امتداد شمال و جهت گردش عقربههای ساعت بود که با گلبادها و گلطوفانهای عمده استان نیز مطابقت دارد. بنابراین اگر همه ماسهزارها و کویرهای استان به یک ماسهزار و یک کویر تبدیل شود آنگاه ماسهزاری با مساحت تقریبی 424567 هکتار و یک کویر مجتمع به مساحت 220506 هکتار وجود خواهد داشت. این کویر مجتمع دقیقا در شمال غربی ماسهزار مجتمع شده قرار خواهد گرفت. و سرانجام، با توجه به هم سویی بادهای غالب، فرضیه نقش کویرها به عنوان منشأ اصلی ماسهزارهای استان یزد قوت بیشتری میگیرد.
صدیقه زارع کیا؛ پروانه عشوری؛ محمد فیاض؛ محمود گودرزی؛ نیلوفر زارع
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، ، صفحه 676-684
چکیده
دام در مرتع یکی از اجزاء متشکله اکوسیستمهای مرتعی میباشد که متناسب با نوع دام و شرایط اقلیمی و پوشش گیاهی رفتارهای چرایی متفاوتی مشاهده میشود. شناسایی رفتار دام در مرتع میتواند در برنامهریزی و چگونگی بهرهبرداری از مرتع کمک مؤثری بنماید. به این منظور رفتار چرایی گوسفند در مرتع منطقه استپی ساوه مورد بررسی قرار گرفت. ...
بیشتر
دام در مرتع یکی از اجزاء متشکله اکوسیستمهای مرتعی میباشد که متناسب با نوع دام و شرایط اقلیمی و پوشش گیاهی رفتارهای چرایی متفاوتی مشاهده میشود. شناسایی رفتار دام در مرتع میتواند در برنامهریزی و چگونگی بهرهبرداری از مرتع کمک مؤثری بنماید. به این منظور رفتار چرایی گوسفند در مرتع منطقه استپی ساوه مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا یک میش سه ساله انتخاب و به کمک دستگاه موقعیتیاب (GPS) بهطور پیوسته مسیر حرکت، ساعات ورود و خروج به مرتع، مدت و زمان استراحت و همچنین سرعت حرکت آن ثبت گردید. نتایج بررسیها در محیط نرمافزار GIS و دادهها با استفاده از روش تجزیه واریانس دوطرفه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد بجز مقدار میانگین سرعت دام، هیچ اختلاف معنیداری بین صفات مورد بررسی طی چهار سال آماربرداری مشاهده نشد. ولی در ماههای مختلف فصل چرا با اینکه طول مسافت طیشده با هم اختلاف معنیداری نداشتند ولی زمان صرفشده برای حرکت و زمان صرفشده برای استراحت با هم اختلاف معنیدار داشتهاند. به طوری که در اردیبهشتماه با اینکه زمان صرفشده برای حرکت و چرا بیشتر از ماههای دیگر بود ولی مسافت طیشده در این ماه تفاوت معنیداری با سایر ماهها نداشت. این امر نشاندهنده وجود علوفه بهتر و بیشتر در این ماه برای تعلیف دام بود. میانگین سرعت حرکت دام در اردیبهشتماه کمتر از ماههای دیگر ثبت گردید. بهنحویکه بیشترین مسافت طیشده توسط گوسفند در شیب 0 تا 8 درصد با پوشش غالب Artemisia sieberi- Salsola laricina رخ داده است. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت با کمک تکنولوژی GPS و GIS میتوان رفتار چرایی دام و مدیریت مراتع را بهتر ارزیابی کرد.
علی شهبازی؛ خلیل آقاجانلو؛ فاطمه عین لو؛ مامک احمدیان
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، ، صفحه 718-730
چکیده
تعیین قابلیت و استعداد اراضی با توجه به میزان تناسب اراضی، خصوصیات آب و هوایی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک بهعنوان یکی از روشهای دستیابی به مدیریت پایدار میباشد. برای تعیین قابلیت اراضی در حوزه آبخیز مورد مطالعه از مدل فائو استفاده شده است. بهمنظور توصیف مکانی نتایج بدست آمده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده گردید. ...
بیشتر
تعیین قابلیت و استعداد اراضی با توجه به میزان تناسب اراضی، خصوصیات آب و هوایی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک بهعنوان یکی از روشهای دستیابی به مدیریت پایدار میباشد. برای تعیین قابلیت اراضی در حوزه آبخیز مورد مطالعه از مدل فائو استفاده شده است. بهمنظور توصیف مکانی نتایج بدست آمده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده گردید. دادههای مکانی بهصورت نقشه و دادههای توصیفی بهصورت جدول بانک اطلاعاتی وارد محیط GIS شدند. نتایج مدل تناسب فعلی برای کاربری زراعت آبی و باغها نشان میدهد که 5/64 درصد در کلاس N2، 86/17 درصد در کلاسN1 ، 17 درصد در کلاس S3 و 64/0 درصد در کلاس NR قرار دارد. برای کاربری دیم 5/64 درصد در کلاس N2، 86/18 درصد در کلاس S3، 17 درصد در کلاس S2 و 64/0 درصد در کلاس NR قرار دارد. برای کاربری مرتع 32 درصد در کلاسS3، 5/32 درصد در کلاس N1 و 5/35 درصد در کلاس NR قرار دارد. در کاربری جنگل 5/64 درصد کلاسN1و 5/35 درصد کلاس NR را به خود اختصاص دادهاند. از رویهمگذاری نقشه کاربری فعلی اراضی با نقشه تناسب فعلی آنها مشخص گردید که تنها 5/25 درصد از کاربری زراعت آبی، 82 درصد از کاربری زراعت دیم و 3/30 درصد از کاربری مرتع مطابق با نقشه تناسب اراضی آنهاست که بهصورت درست مورد استفاده و بهرهبرداری قرار میگیرد.
یاسر قاسمی آریان؛ حسین آذرنیوند؛ فیروزه مقیمی نژاد؛ محمد جعفری؛ اسماعیل فیله کش
دوره 21، شماره 3 ، آذر 1393، ، صفحه 394-408
چکیده
تعیین شایستگی مراتع حوضه چاهتلخ شهرستان سبزوار با استفاده از اطلاعات جغرافیایی (GIS) در طی یک مطالعه برای چرای گوسفند انجام شد. ابتدا نقشههای DGN (شامل 6 ورقۀ 25000/1)، نقشه توپوگرافی 50000/1 و نقشه زمینشناسی 100000/1 منطقه مورد مطالعه تهیه شده و تیپهای گیاهی منطقه مشخص و در هر تیپ وضعیت، گرایش و تولید با روش قطع و توزین تعیین گردید و نقشه شایستگی ...
بیشتر
تعیین شایستگی مراتع حوضه چاهتلخ شهرستان سبزوار با استفاده از اطلاعات جغرافیایی (GIS) در طی یک مطالعه برای چرای گوسفند انجام شد. ابتدا نقشههای DGN (شامل 6 ورقۀ 25000/1)، نقشه توپوگرافی 50000/1 و نقشه زمینشناسی 100000/1 منطقه مورد مطالعه تهیه شده و تیپهای گیاهی منطقه مشخص و در هر تیپ وضعیت، گرایش و تولید با روش قطع و توزین تعیین گردید و نقشه شایستگی تولید بدست آمد. سپس با استفاده از روش EPM نقشه حساسیت خاک به فرسایش تهیه گردید. همچنین برای مطالعه شایستگی آب حوضه، نمونهبرداری از آب هر سامانه انجام شد. کمیت آب تعیین گردید و برای هر نمونه پارامترهای TDS، ECو Mg+2 اندازهگیری شد و با تلفیق لایههای کمیت، کیفیت و نقاط همفاصله از منابع آب، تهیه شده برای چهار شیب (10-0، 30-10، 60-30 و 60 < درصد) نقشه شایستگی منابع آب تنظیم گردید. در نهایت با تلفیق نقشههای شایستگی تولید، حساسیت خاک به فرسایش و آب، مدل نهایی طبقهبندی شایستگی مراتع منطقه مورد مطالعه تهیه شد. نتایج نشان داد که کلاس یک شایستگی (S1) در منطقه وجود نداشته و 7/23، 92/18 و 9/56 درصد از مساحت حوضه بهترتیب دارای طبقات شایستگی S2، S3 و N (فاقد شایستگی چرا) بودند. بنابراین میتوان گفت عامل تبدیل مرتع به دیمزار و رها کردن آن، چرای مفرط و زودرس، وجود سازندهای حساس به فرسایش، درصد پوشش گیاهی کم و شوری و پراکنش نامناسب منابع آب برای شرب دام مهمترین عامل محدود کننده چرای دام در این منطقه محسوب میشوند.
علیمحمد اسعدی؛ قربانعلی اسدی؛ اصغر خوشنود یزدی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، ، صفحه 208-220
چکیده
بهمنظور تعیین کاربری بهینه و مدیریت صحیح محیطزیست، فرایند تعیین توان اکولوژیکی در حوزه حصارحسینی با استفاده از تکنیک GIS انجام شد. در قالب این فرایند با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سیستمی ابتدا منابع اکولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی منطقه شناسایی شده و نقشه پراکندگی آنها در این منطقه تهیه گردید. این نقشهها بوسیله نرمافزار R2V رقومی ...
بیشتر
بهمنظور تعیین کاربری بهینه و مدیریت صحیح محیطزیست، فرایند تعیین توان اکولوژیکی در حوزه حصارحسینی با استفاده از تکنیک GIS انجام شد. در قالب این فرایند با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سیستمی ابتدا منابع اکولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی منطقه شناسایی شده و نقشه پراکندگی آنها در این منطقه تهیه گردید. این نقشهها بوسیله نرمافزار R2V رقومی شده و سپس به همراه دیگر دادههای توصیفی برای ایجاد پایگاه دادهها به نرمافزار Arc\view و Arc\Info منتقل شد. آنگاه مدل رقومی ارتفاع (DEM) با استفاده از نقشه توپوگرافی در محیط Arc\view تولید شد. بر اساس این مدل نقشههای شیب، ارتفاع و جهت در طبقات مورد نظر ایجاد شدند. با همپوشانی و تلفیق نقشههای ارتفاع، شیب، جهت، انواع خاکها و پوشش گیاهی در محیط Arc\view نقشه واحدهای زیستمحیطی بهوجود آمد. با استفاده از مدلهای اکولوژیک ایران در نرمافزار Arc\view با استفاده از زبان پرسوجو ساختاربندی شده، و توان طبیعی هر یک از واحدهای زیستمحیطی برای کاربریهای مختلف تعیین گردیده و نقشههای مربوطه نیز تهیه شدند. نتایج کلی بیانگر آن است که در این ناحیه توان درجه یک و دو برای کشت فاریاب وجود ندارد. در کل 51/54% از مساحت حوزه برای مرتعداری و 76/12% برای کشت دیم مناسب است. از کل سطح حوزه، 63/1% برای کشت آبی و 1/31% برای حفاظت تعیین کاربری گردید.
فاضل امیری؛ حسین ارزانی
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، ، صفحه 159-177
چکیده
ارزیابی اراضی مرتعی بهمعنی شناسایی و ارزیابی تولید بالفعل و بالقوه بهمنظور بهرهبرداری بهینه از این منبع با ارزش طبیعی میباشد. در این تحقیق، اولویت مناطق مناسب زنبورداری در مراتع نیمهاستپی قرهآقاچ سمیرم بهمنظور بهرهبرداری پایدار از این مراتع مورد توجه قرار گرفت. مدل شایستگی زنبورداری از تلفیق سه معیار پوشش گیاهی، ...
بیشتر
ارزیابی اراضی مرتعی بهمعنی شناسایی و ارزیابی تولید بالفعل و بالقوه بهمنظور بهرهبرداری بهینه از این منبع با ارزش طبیعی میباشد. در این تحقیق، اولویت مناطق مناسب زنبورداری در مراتع نیمهاستپی قرهآقاچ سمیرم بهمنظور بهرهبرداری پایدار از این مراتع مورد توجه قرار گرفت. مدل شایستگی زنبورداری از تلفیق سه معیار پوشش گیاهی، عوامل محیطی و دسترسی به منابع آب با استفاده از روش پیشنهادی فائو (1991) و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تعیین و با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (Analytical Hierarchy Process; AHP)، اولویت تیپهای گیاهی جهت استفاده زنبورداری مشخص گردید. نمونهبرداری در تیپهای گیاهی منطقه (بهعنوان واحدهای کاری) به روش تصادفی با استقرار 3 ترانسکت 200 متری و اندازهگیری دادههای حضور و عدم حضور گیاهان شهدزا و گردهزا، درصد پوشش گیاهی شهدزا وگردهزا، تراکم و درصد ترکیب پوشش گیاهی مورد علاقه زنبورعسل در پلاتهای 1 مترمربعی برداشت شد و به منظور تعیین اولویت واحدهای کاری معیارهای مؤثر در هر مدل از طریق پرسشنامه، وزندهی گردید. نتایج اولویتبندی نشان داد که شایستگی زنبورداری تیپهای گیاهی مراتع منطقه متفاوت میباشد. نتیجه درجه اهمیت تیپهای گیاهی، در شرایطی که ارزش شاخص پوشش گیاهی (وزن 687/0) بیشتر از شاخص عوامل محیطی (وزن 244/0) و دسترسی به منابع آب (وزن 069/0) است، تیپهای گیاهی As.ad-Ag.tr-Da.mu و Co.ba-As.spبا وزن نهایی 092/0 و تیپ Ag.tr با وزن نهایی 028/0، در مقایسه کلی مجموعه معیارهای مؤثر، بهترتیب بیشترین و کمترین شایستگی را از جنبه زنبورداری دارند. نتایج کلی اولویتبندی در مدل زنبورداری نشان داد که 29 درصد از واحدهای کاری مورد مطالعه دارای شایستگی عالی و خوب (1S)، 59 درصد دارای شایستگی متوسط (2S)، 6 درصد دارای شایستگی کم (3S) و 6 درصد غیرشایسته (N) برای استفاده زنبورداری است. بنابراین، در برنامهریزی استفاده از مراتع منطقه جهت زنبورداری توجه به شایستگی و اولویت مناطق مناسب جهت زنبورداری در بهبود وضعیت مراتع منطقه بسیار حائز اهمیت است.
اسماعیل علیزاده؛ حسین ارزانی؛ حسین آذرنیوند؛ عبدالرضا مهاجری؛ سید حسن کابلی
دوره 18، شماره 3 ، آذر 1390، ، صفحه 353-371
چکیده
تعیین شایستگی مرتع به تعبیری بهمعنای توسعه و استفاده پایدار از منابع طبیعی میباشد که امروزه در جهان از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار میباشد. از آنجایی که قسمت اعظم جمعیت دام سبک استفادهکننده از مراتع کشور را پس از گوسفند، بز تشکیل میدهد؛ از این رو در این تحقیق از خصوصیات چرایی (ازقبیل توانایی راهپیمایی در شیب و نوع ترکیب ...
بیشتر
تعیین شایستگی مرتع به تعبیری بهمعنای توسعه و استفاده پایدار از منابع طبیعی میباشد که امروزه در جهان از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار میباشد. از آنجایی که قسمت اعظم جمعیت دام سبک استفادهکننده از مراتع کشور را پس از گوسفند، بز تشکیل میدهد؛ از این رو در این تحقیق از خصوصیات چرایی (ازقبیل توانایی راهپیمایی در شیب و نوع ترکیب گیاهی مناسب)، سازگاریها و قابلیتهای این دام در طبقهبندی شایستگی مرتع استفاده شده است. بدین منظور از بین عوامل فیزیکی و پوشش گیاهی، سه عامل حساسیت خاک به فرسایش، تولید علوفه و منابع آب انتخاب شدند که به صورت سه زیرمدل ارائه شده است. برای انجام این تحقیق مراتع حوزه رودخانه قرهآقاچ شهرستان سمیرم انتخاب گردید. اساس کلی روش بررسی در این تحقیق براساس روش توصیه شده فائو (1991) جهت ارزیابی اراضی بوده است. بنابراین مدل نهایی شایستگی مرتع نشان داد که 2 درصد مراتع منطقه دارای شایستگی متوسط (S2)، 2/62 درصد دارای شایستگی کم (S3) و 6/23 درصد فاقد شایستگی برای چرای بز میباشد و 3/14 درصد بقیه را اراضی غیرمرتعی تشکیل میدهند. البته از بین کلیه خصوصیات اراضی مطالعهشده، در درجه اول خصوصیات مربوط به پوشش گیاهی (ترکیب گیاهی و کلاس خوشخوراکی) و تولید علوفه و در درجه دوم عوامل محدودکننده شایستگی از مهمترین عوامل کاهشدهنده شایستگی بودند، و فقط در برخی مناطق دوری از منابع آب و شیب زیاد (شیب بالای 75%) سبب کاهش و یا محدودیت شایستگی چرا گردید.
مجید زابلی؛ اکبر فخیره؛ احمد قنبری؛ حمید رضا مرادی؛ علیرضا راشکی
دوره 17، شماره 2 ، شهریور 1389، ، صفحه 317-330
چکیده
رویش گونههای گیاهی در یک منطقه تحتتأثیر فاکتورهای محیطی و زیستی آن منطقه میباشد. بهطوریکه برای تعیین رویشگاه بالقوه گونههای گیاهی انجام مطالعاتی در زمینه نیازهای اکولوژیکی گونهها و خصوصیات محیطی منطقه مورد مطالعه ضروریست. در این تحقیق رویشگاه بالقوه دو گونه زرد تاغ (Haloxylon pesicum) و سیاه تاغ (Haloxylon aphyllum) در منطقه سیستان ...
بیشتر
رویش گونههای گیاهی در یک منطقه تحتتأثیر فاکتورهای محیطی و زیستی آن منطقه میباشد. بهطوریکه برای تعیین رویشگاه بالقوه گونههای گیاهی انجام مطالعاتی در زمینه نیازهای اکولوژیکی گونهها و خصوصیات محیطی منطقه مورد مطالعه ضروریست. در این تحقیق رویشگاه بالقوه دو گونه زرد تاغ (Haloxylon pesicum) و سیاه تاغ (Haloxylon aphyllum) در منطقه سیستان با استفاده از تکنیک سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS) تعیین شد. بدین منظور اقدام به بررسی مشخصات رویشگاههای جنس یادشده و نمونهبرداری از خاک برای تعیین نیازهای اکولوژیک گونهها شد. همچنین نقشههای موضوعی منطقه تهیه و کار رقومیکردن اطلاعات مربوط به خصوصیات اکولوژیکی برآمده از مطالعه رویشگاهها، در لایههای مختلف انجام شد. در نهایت با تلفیق لایههای اطلاعاتی مختلف برای هر کدام از گونهها، مشخص گردید که 18/3% از سطح منطقه مورد مطالعه برای رویش گونه زرد تاغ و 53/3% از سطح منطقه برای رویش گونه سیاه تاغ مناسب است. ارزیابی دقت مدل برابر 3/93% بهدستآمد.
اکبر گندمکار قالهری؛ محمد خسروشاهی؛ غلامرضا گودرزی؛ حجت ا.. زاهدی پور؛ اسماعیل عزیز آبادی
دوره 17، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 149-165
چکیده
بیابان مکانی است که در آن مشکلات محیطی، زندگی انسان را با مشکل روبرو میسازد. در بوجود آمدن شرایط بیابانی عوامل مختلف اقلیمی، زمین شناسی، پوشش گیاهی، خاکشناسی، هیدرولوژی و ژئومورفولوژی نقش خاص خود را ایفا نموده و بر یکدیگر نیز تأثیرگذار میباشند. برای شناسایی مناطق بیابانی و محدوده آنها، نیاز به بررسی دقیق عوامل فوقالذکر ...
بیشتر
بیابان مکانی است که در آن مشکلات محیطی، زندگی انسان را با مشکل روبرو میسازد. در بوجود آمدن شرایط بیابانی عوامل مختلف اقلیمی، زمین شناسی، پوشش گیاهی، خاکشناسی، هیدرولوژی و ژئومورفولوژی نقش خاص خود را ایفا نموده و بر یکدیگر نیز تأثیرگذار میباشند. برای شناسایی مناطق بیابانی و محدوده آنها، نیاز به بررسی دقیق عوامل فوقالذکر در هر منطقه و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر میباشد. بهطوریکه در این تحقیق به بررسی محدوده بیابانهای استان با توجه به عامل پوشش گیاهی پرداخته شده است. با تعیین محدوده بیابانها و جمعآوری اطلاعات کامل در آن مناطق میتوان جهت جلوگیری از گسترش بیابانها و استفاده بهینه از پتانسیلهای موجود در آن، برنامهریزی مناسب و دقیق ارائه و اجرا نمود. برای این کار محدوده تیپهای گیاهی غالب تعیین و نقشه آن به صورت رقومی در محیط نرمافزار Ilwis تهیه شد. سپس تیپهای گیاهی غالب به گروههای مختلف تقسیم شد و با استفاده از اطلاعات موجود و با توجه به ویژگیهای عمومی هریک از گروهها و تیپها و گونههای گیاهی و مناطق رویشی محدوده اراضی بیابان تفکیک گردید و بر این اساس نقشه مناطق بیابانی استان از جنبه پوشش گیاهی تهیه شد. بنابراین کل عرصه تیپهای گیاهی بیابانی استان 276074 هکتار میباشد و در محدوده مورد مطالعه 21 تیپ گیاهی شاخص مناطق بیابانی مورد شناسایی قرار گرفته که ضمن مشخص کردن هر تیپ گیاهی نسبت به ارزیابی و تعیین و ظرفیت مراتع نیز اقدام گردید؛ در نتیجه وسیعترین تیپ گیاهی بیابانی تیپHultemia persica- Scariola orientalisبا 8/77833 هکتار میباشد که در محدوده شهرستانهای ساوه، اراک، دلیجان و خمین پراکنده است و کوچکترین تیپ گیاهی Nitraria میباشد که با 5/299 هکتار وسعت در حاشیه کفه نمکی کویرمیقان واقع شده است.
محمد خسروشاهی؛ محمدتقی کاشکی؛ طاهره انصافی مقدم
دوره 16، شماره 1 ، خرداد 1388، ، صفحه 96-113
چکیده
بسیاری از دانشمندان اقلیمشناس برای مشخص کردن مناطق بیابانی از بین عناصر اقلیمی، دما و میزان بارندگی را به کار گرفتهاند که در این زمینة به دلیل تفرق و تفاوت دامنه اعداد پیشنهادی برای تعیین بیابانهای جهان اختلافنظرهای فراوانی وجود دارد. در این مقاله برای تفکیک مناطق بیابانی ایران، عناصری از دادههای نیواری انتخاب شده است ...
بیشتر
بسیاری از دانشمندان اقلیمشناس برای مشخص کردن مناطق بیابانی از بین عناصر اقلیمی، دما و میزان بارندگی را به کار گرفتهاند که در این زمینة به دلیل تفرق و تفاوت دامنه اعداد پیشنهادی برای تعیین بیابانهای جهان اختلافنظرهای فراوانی وجود دارد. در این مقاله برای تفکیک مناطق بیابانی ایران، عناصری از دادههای نیواری انتخاب شده است که بطور متعارف در بیان ویژگیهای اقلیمهای بیابانی از آنها بیشتر یاد میشود. این شاخصها شامل: میزان بارندگی، ضریب تغییرپذیری بارندگی، ضریب تمرکز فصلی و ماهانه بارش، ضریب بی نظمی بارش، شدت میانگین باران روزانه، میزان دما و تبخیر است که به تفکیک برای کلیه ایستگاههای مورد مطالعه در استانهای منتخب محاسبه شد. پس از محاسبه کمی عناصر یادشده، لایههای مطالعاتی مورد نیاز در محیط GIS برای کلیه استانهای مورد مطالعه تهیه و رقومی شد. کنترل مناطق تعیین شده با نقشه توپوگرافی در آزمایشگاه و صحرا برای بررسی صحت و سقم مناطق تفکیک شده ازجمله امور تکمیلی دیگری بود که بصورت استانی و ستادی انجام شد. با تلفیق لایههای اطلاعاتی مختلف، نواری انتقالی بوجود آمد که حد داخلی آن واجد ویژگیهای بیابان و حد خارجی آنرا مناطق غیربیابانی تشکیل داد. ناحیه انتقالی که ویژگیهای هر دو منطقه را در بر داشت بنام منطقه گذر از بیابان به غیر بیابان (نیمه بیابان) نامگذاری شد. با تعیین سیستم مختصات کشوری و زمین مرجعی و انتخاب نقاط کنترل و راهنما در نقشههای استانی و پیدا کردن مختصات آن نقاط در نقشه سراسری ایران، هر یک از نقشههای استانی مربوطه در محل جغرافیایی خود قرار گرفت و نقشه قلمرو بیابانهای اقلیم شناسی ایران تهیه و ترسیم شد. به استناد نقشه تهیه شده 700991 کیلومتر مربع معادل 5/42 درصد از مساحت ایران را بیابانهای اقلیمشناسی در بر میگیرند.
کاظم دشتکیان؛ مجتبی پاکپرور؛ جلال عبدالهی
دوره 15، شماره 2 ، شهریور 1387، ، صفحه 139-157
چکیده
پایش و مدیریت شوری یکی از مهمترین مسائل کشاورزی خصوصا در مناطق خشک و نیمهخشک است. به منظور دستیابی به این هدف بهرهگیری از ابزار نوین مانند سنجش از دور و GIS اجتنابناپذیر است. بیشتر دانشمندان با استفاده از روش طبقهبندی با الگوریتم حداکثر درستنمایی نقشه شوری خاک را تهیه نمودهاند، ولی لازمه این روش عملیات میدانی و نمونهگیری ...
بیشتر
پایش و مدیریت شوری یکی از مهمترین مسائل کشاورزی خصوصا در مناطق خشک و نیمهخشک است. به منظور دستیابی به این هدف بهرهگیری از ابزار نوین مانند سنجش از دور و GIS اجتنابناپذیر است. بیشتر دانشمندان با استفاده از روش طبقهبندی با الگوریتم حداکثر درستنمایی نقشه شوری خاک را تهیه نمودهاند، ولی لازمه این روش عملیات میدانی و نمونهگیری صحرایی است. در این مطالعه از روشهای مختلف جهت تهیه نقشه شوری خاک برای منطقه مروست یزد استفاده گردید. این روشها عبارتند از: شاخصدرجهروشنایی (BI)، شاخص شوری استاندارد شده (NDSI)، شاخص شوری (SI)، شاخص شوری برای منطقه یزد (YSI)، روش حداکثر درستنمایی و روش میانگین رگرسیونها. پس از بررسی و مقایسه روشهای مختلف با نقشه شوری خاک حاصل از اطلاعات میدانی، مناسبترین روش جهت تهیه نقشه شوری خاک،روش میانگین رگرسیونها با باندهای استاندارد شده 2،1 و3 تشخیص داده شد و روش شاخص شوری در مرتبه دوم قرار گرفت.
محمدرضا نجیب زاده؛ عادل سپهری؛ غلامعلی حشمتی؛ علی اکبر رسولی
دوره 15، شماره 2 ، شهریور 1387، ، صفحه 200-214
چکیده
تخریب اراضی در مناطق خشک یک پدیده رایج است که تمام مراتع جهان را تحت تاثیر قرار میدهد. بهرهبرداری غیراصولی از مراتع و عدم توجه به توان اکولوژیکی رویشگاههای مرتعی در بهرهبرداری از این اراضی از عمدهترین دلایل تخریب مراتع میباشد. به تجربه ثابت شده است که برای جلوگیری از ضایع شدن منابع محیطی و به تبع آن وقوع مشکلات متعدد، باید ...
بیشتر
تخریب اراضی در مناطق خشک یک پدیده رایج است که تمام مراتع جهان را تحت تاثیر قرار میدهد. بهرهبرداری غیراصولی از مراتع و عدم توجه به توان اکولوژیکی رویشگاههای مرتعی در بهرهبرداری از این اراضی از عمدهترین دلایل تخریب مراتع میباشد. به تجربه ثابت شده است که برای جلوگیری از ضایع شدن منابع محیطی و به تبع آن وقوع مشکلات متعدد، باید به همراه طبیعت حرکت و از سرزمین به اندازة توان تولیدی آن بهرهبرداری نمود. بهرهبرداری بهینه از منابع سرزمین مستلزم ارزیابی توان توسعه آن است تا در راستای توسعه پایدار بر برداشت مجاز و بهینه از محیط استوار باشد. در این راستا با هدف ارائه نمونه ای مناسب در ارزیابی مراتع, مراتع منطقه یکه چنار مراوه تپه انتخاب و اقدام به انتخاب نمونه مناسب منطقه و گردآوری اطلاعات مورد نیاز نمونه از منابع موجود و تکمیل آن با مطالعات صحرایی گردید. در این تحقیق از بین روشهای مختلف ارزیابی قابلیت اکولوژیکی اراضی با هدف تعیین کاربری مرتعی, نمونه سیستم مدیریت منابع محیطی (ارمز) مورد توجه قرار گرفت. این نمونه از چهار عامل شیب, شوری خاک, عمق خاک و بارندگی استفاده و با تلفیق این مؤلفههاکاربری مناسب مرتعی را برای هرعرصه ارائه میکند. نقشه های شیب, شوری و عمق خاک و نقشه همباران منطقه مورد مطالعه تهیه و به روش همپوشانی با یکدیگر تلفیق و نقشه نهایی قابلیت اراضی بدست آمد. برای تعیین میزان توافق از جدولهای متقاطع استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل میزان توافق کاپا در این حالت 41 درصد محاسبه گردید ,یعنی نمونه ارمز قادر است تغییرات قابلیت منطقه را با 41 در صد دقت تعیین نماید. در مرحله بعدی که تغییرات در طبقهبندی بارندگی لحاظ گردید, میزان توافق کاپا 43 درصد محاسبه گردید که این تطابق نشانه مؤثر بودن این روش در برآورد صحیح مناطق با تراکم با پوشش بالاست. بنابراین پیشنهاد می گردد این نمونه در مناطق وسیع و متراکم از لحاظ پوشش گیاهی بکار گرفته شود.
حمید رضا میرداودی؛ حجت اله زاهدی پور؛ حمید رضا مرادی؛ غلام رضا گودرزی
دوره 15، شماره 2 ، شهریور 1387، ، صفحه 242-255
چکیده
الگوی نامناسب استفاده از سرزمین و تغییرات شدید درکاربری سرزمین باعث پیدایش بحران های زیست محیطی از جمله تخریب و آلودگی منابع آب و خاک، پیشروی رو به گسترش بیابانها، فرسایش خاک، شور و اسیدی شدن آن، کاهش تنوع زیستی و استعداد و قابلیت بهره وری سرزمین گردیده است. در این تحقیق توان اکولوژیک استان مرکزی که اولین و مهمترین قسمت فرایند ...
بیشتر
الگوی نامناسب استفاده از سرزمین و تغییرات شدید درکاربری سرزمین باعث پیدایش بحران های زیست محیطی از جمله تخریب و آلودگی منابع آب و خاک، پیشروی رو به گسترش بیابانها، فرسایش خاک، شور و اسیدی شدن آن، کاهش تنوع زیستی و استعداد و قابلیت بهره وری سرزمین گردیده است. در این تحقیق توان اکولوژیک استان مرکزی که اولین و مهمترین قسمت فرایند آمایش سرزمین می باشد مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا نقشه های پایه استان شامل توپوگرافی در مقیاس 25000/1، زمین شناسی، خاک شناسی، پوشش گیاهی، اقلیم، سنگ شناسی، منابع آب و...جمع آوری گردید و سپس با ایجاد مدل رقومی ارتفاع و نقشه شکل زمین برای کل پهنه استان مرکزی و همینطور نقشه یگان های زیست محیطی پایه 1، 2 و 3 ، نسبت به تعیین کاربری های کشاورزی در 7 طبقه توان اقدام گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که از مجموع6/2921364 هکتار مساحت استان مرکزی که در15000 واحد اکولوژیک شناسایی گردیده است،5/121689 هکتار معادل 16/4% به کشاورزی با توان درجه 1،77/191634 هکتار معادل 55/6% به کشاورزی با توان درجه 2، 5/615791 هکتار معادل 07/21% به کشاورزی با توان درجه 3،8/569834 هکتار معادل 5/19% به کشاورزی با توان درجه 4 یا مرتع داری با توان درجه 1،6/1170699 هکتار معادل 40% به کشاورزی با توان درجه 5 یا مرتع داری با توان درجه 2،18/188381 هکتار معادل 44/6% به کشاورزی با توان درجه 6 یا مرتع داری با توان درجه 3 و2/63233 هکتار معادل 16/2% به کشاورزی با توان درجه 7 یا مرتع داری با توان درجه 4 که به طورعمده در مناطق با پوشش گیاهی بسیار تنک و یا خالی از پوشش گیاهی و در شیب های بسیار تند و صخره ای واقع شده است اختصاص یافته است.
کیان نجفی تیره شبانکاره؛ ، محمد خسرو شاهی؛ محمد غلامپور
دوره 15، شماره 1 ، خرداد 1387، ، صفحه 95-113
چکیده
گونههای مقاوم به شرایط خشکی، شوری و نوسانهای دمایی میتوانند تا حدودی بیانگر محدوده مناطق بیابانی هر منطقه باشند. این گیاهان با ایجاد تغییرات خاص در شکل ظاهری خود، سازگاری مناسبی با شرایط حاد و شکننده مناطق بیابانی پیدا کردهاند. برخی از این گیاهان با ذخیره آب در بافتهای خود به شرایط کم آبی سازگار شدهاند، برخی با انجام سازوکارهایی ...
بیشتر
گونههای مقاوم به شرایط خشکی، شوری و نوسانهای دمایی میتوانند تا حدودی بیانگر محدوده مناطق بیابانی هر منطقه باشند. این گیاهان با ایجاد تغییرات خاص در شکل ظاهری خود، سازگاری مناسبی با شرایط حاد و شکننده مناطق بیابانی پیدا کردهاند. برخی از این گیاهان با ذخیره آب در بافتهای خود به شرایط کم آبی سازگار شدهاند، برخی با انجام سازوکارهایی متفاوت با شرایط شوری آب و خاک سازگاری یافتهاند و بالاخره بعضی از گونههای گیاهی این مناطق با کم کردن سطح برگها (فلسی یا خاردار شدن) و گسترش سیستم ریشهای جهت استفاده از آبهای زیرزمینی در این مناطق ماندگار شدهاند . مشاهده این گونههای بیابانی که در نتیجه تعامل بسیاری از عوامل محیطی با یکدیگر ایجاد شدهاست، نشان میدهد که با شناسایی قلمرو گسترش آنها میتوان اطلاعات لازم را برای تعیین قلمرو بیابان بدست آورد. برای این کار با تعیین محدوده تیپهای گیاهی غالب، نقشه مربوطه به صورت رقومی در محیط GIS تهیه شد. سپس تیپهای گیاهی غالب به گروههای مختلف تقسیم شد و با استفاده از اطلاعات موجود و با توجه به ویژگیهای عمومی هر یک از گروهها و تیپها و گونههای گیاهی و مناطق رویشی، محدوده اراضی بیابانی از غیر بیابان تفکیک گردید و بر این اساس نقشه مناطق بیابانی استان از جنبه پوشش گیاهی تهیه شد. در محدوده مورد مطالعه در مجموع، 22 گروه گیاهی که هر یک متشکل از چند تیپ گیاهی است، بعنوان معرف بیومهای بیابانی تشخیص داده شد. در مجموع عرصه این گیاهان سطحی[1] معادل 4597829 هکتار از مساحت استان را دربر میگیرد. گروههای گیاهیZygophyllum atripolicoides با 730312 هکتار، Gymnocarpos decander با 599941 هکتار وHammada salicornica با 532650 هکتار دارای بیشترین سطح پراکنش در بین این گروههای گیاهی هستند. [1] - در این مطالعه امکان تهیه نقشه پوشش گیاهی برخی از نقاط استان، از جمله جزایر میسر نشد. البته، این مناطق نیز با توجه به وضعیت پوشش گیاهی و شرایط اقلیمی در محدوده مناطق بیابانی است.