محمد فیاض؛ سیدحمید حبیبیان؛ حسن یگانه؛ انور سنایی
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 1-11
چکیده
در این تحقیق ارزش رجحانی گونههای مرتعی جهت گوسفند و بز در مراتع چشمه انجیر استان فارس در مدت چهار سال (1389-1386) مطالعه شد. جهت این امر از روش زمان سنجی در ماههای چرای دام (خرداد-رویشی گلدهی، تیر-گلدهی، مرداد و شهریور-بذردهی) استفاده شد که در هر ماه یک روز بین یک تا دو ساعت بعد از ورود دام به مرتع که به تعادل نسبی در چرا میرسد، 30 دقیقه ...
بیشتر
در این تحقیق ارزش رجحانی گونههای مرتعی جهت گوسفند و بز در مراتع چشمه انجیر استان فارس در مدت چهار سال (1389-1386) مطالعه شد. جهت این امر از روش زمان سنجی در ماههای چرای دام (خرداد-رویشی گلدهی، تیر-گلدهی، مرداد و شهریور-بذردهی) استفاده شد که در هر ماه یک روز بین یک تا دو ساعت بعد از ورود دام به مرتع که به تعادل نسبی در چرا میرسد، 30 دقیقه از چرای دام روی گونهها فیلم تهیه و با انتقال به کامپیوتر زمانهای چرای هرگونه تعیین گردید و به درصد تبدیل شدند، همچنین تعداد دفعات استفاده از گونهها و مدت زمان استفاده از هر گونه در ماههای مذکور برای هر دام مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی و با استفاده از نرم افزار SAS انجام شد. نتایج نشان داد که بین گونههای مختلف از نظر درصد زمان چرا شده و دفعات چرا در سطح 01/0 اختلاف معنیدار وجود دارد، لیکن اثر ماه و اثر گونه * ماه در تیمار درصد زمان چرا و دفعات چرا برای هیچکدام از دامهای گوسفند و بز معنیدار نشد. نتایج ارزش رجحانی گونهها نشان داد که بیشترین درصد زمان صرف شده و بیشترین دفعات چرا برای گوسفند و بز بر روی گونههای Annual Grasses+ Forbsمیباشد و در مجموع نتایج نشان داد که بز بوته خوار و گوسفند گراس-فورب خوار میباشد.
مهدی گنجی؛ غلامرضا زهتابیان؛ محمد جعفری؛ حسن خسروی؛ ریحانه مسعودی
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 12-20
چکیده
ایران به دلیل قرار گیری بخش گستردهای از آن در منطقه خشک و نیمه خشک، فعالیتهای کشاورزی از جمله روشهای غلط آبیاری و مدیریت نادرست اراضی میتواند بطور گستردهای تخریب خاک و بیابانزایی را باعث شود. بنابراین برای جلوگیری از تخریب هرچه بیشتر خاک این مناطق، باید تحقیقاتی برروی اراضی کشاورزی و نحوه بهرهگیری از آنها انجام گیرد، تا ...
بیشتر
ایران به دلیل قرار گیری بخش گستردهای از آن در منطقه خشک و نیمه خشک، فعالیتهای کشاورزی از جمله روشهای غلط آبیاری و مدیریت نادرست اراضی میتواند بطور گستردهای تخریب خاک و بیابانزایی را باعث شود. بنابراین برای جلوگیری از تخریب هرچه بیشتر خاک این مناطق، باید تحقیقاتی برروی اراضی کشاورزی و نحوه بهرهگیری از آنها انجام گیرد، تا مشخص گردد که آیا کشاورزی منجر به تخریب اراضی میشود یا خیر؟ برای دستیابی به این منظور، منطقه کویر میقان اراک ( حوزه آبخیز سوارآباد) بعنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب گردید. نقشههای مختلف منطقه، شامل نقشه خاک، طبقات ارتفاعی و کاربری اراضی به کمک تیم اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. پنج کاربری غالب منطقه شامل اراضی باغی، اراضی دیم، اراضی آبی، مرتع و اراضی بایر بعنوان تیمار مورد مطالعه در نظر گرفته شدند، نمونهبرداری از خاک انجام شد و فاکتورهای خاک در دو گروه فاکتورهای اصلاحی خاک شامل ازت، کلسیم،منیزیم، هوموس و فاکتورهای تخریب خاک شامل شوری، نسبت جذب سدیم و اسیدیته، سدیم، کربنات و بیکربنات در عمق 0 تا 30 سانتی متری و 60-30 سانتی متر بررسی شدند. مطالعه فاکتورها در نرم افزارآماری SPSS بر اساس تجزیه واریانس انجام شد و در نهایت مطالعات نشان داد که بین تیمارها اختلاف معنیداری وجود دارد. همچنین در فاکتورهای اسیدیته، سدیم، بیکربنات و نسبت جذب سدیم، کاربری مرتع تیمار مطلوب در لایه سطحی مشخض گردید. با توجه به بررسی های انجامشده بر روی فاکتورهای اصلاحی و تخریبی خاک در لایه سطحی و تحتانی خاک مشخص شد که اراضی مرتعی از شرایط ایدهآلی برخوردار است و تیمار اراضی دیم و بایر نامطلوبترین تیمار میباشند.
زهرا عبدالعلی زاده؛ عطاالله ابراهیمی
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 21-30
چکیده
منطقه حفاظت شده سبزکوه دارای اکوسیستمهای متنوعی بوده، از نظر تنوع اقلیمی و توپوگرافی، رویشگاهی و حیات وحش بسیار غنی است و اکوسیستمهای آن همچون سایر اکوسیستمهای نیمهخشک ایران، در طی سالهای گذشته دستخوش تغییراتی در ساختار پوشش گیاهی خود شدهاند. امروزه مدلهای زنجیرهای Markov برای پیشبینی کمّی این تغییرات، کاربرد گستردهای ...
بیشتر
منطقه حفاظت شده سبزکوه دارای اکوسیستمهای متنوعی بوده، از نظر تنوع اقلیمی و توپوگرافی، رویشگاهی و حیات وحش بسیار غنی است و اکوسیستمهای آن همچون سایر اکوسیستمهای نیمهخشک ایران، در طی سالهای گذشته دستخوش تغییراتی در ساختار پوشش گیاهی خود شدهاند. امروزه مدلهای زنجیرهای Markov برای پیشبینی کمّی این تغییرات، کاربرد گستردهای در مطالعات اکولوژیکی یافتهاند. در این مطالعه از دادههای ماهوارهای و سیستم اطّلاعات جغرافیایی استفاده شد تا با توجّه به روند تغییرات در گذشته و به شرط ادامهی روند فعلی، وضعیت آتی منطقه با استفاده از CA-Markov مورد پیشبینی قرار گیرد. در این مطالعه از تصاویر سنجندههای MSS (سال 1354) و ETM+ (سال 1382) جهت تهیه نقشه پوشش اراضی به روش طبقهبندی حداکثر شباهت بکار گرفته شد. سپس از مدل CA-Markov به منظور پیشبینی تغییرات احتمالی در 15 سال آینده استفاده گردید. محاسبات مربوط به پیشبینی تغییرات نشان داد که به مساحت اراضی کشاورزی، مراتع بوتهای و جنگلهای منطقه افزوده شده ولی از مساحت مراتع علفی و اراضی لخت کاسته خواهد شد. نتایج این پیش بینی، ابزاری ارزشمند را در اختیار مدیران و سیاستگذاران منابع طبیعی و محیطزیست قرار میدهد تا با دیدی آگاهانهتر در راستای حفظ این منطقه ارزشمند بکوشند.
اسماعیل شیدای کرکج؛ سیده زهره؛ موسی اکبرلو
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 31-46
چکیده
در این تحقیق جهت تدابیر صحیح مدیریتی منطبق بر اصول اکولوژیک، رابطه پراکنش گروه گونههای اکولوژیک مراتع ییلاقی چهارباغ با عوامل خاکی و مدیریتهای مختلف چرای دام بررسی شده است. بر اساس نوع مدیریت و بهرهبرداری از مرتع، پنج واحد پوشش گیاهی غالب مرتع شامل مرجع (قرق)، کلید و بحرانی (آغل نیمروزی، مراتع حریم روستا و اطراف آبشخور) در منطقه ...
بیشتر
در این تحقیق جهت تدابیر صحیح مدیریتی منطبق بر اصول اکولوژیک، رابطه پراکنش گروه گونههای اکولوژیک مراتع ییلاقی چهارباغ با عوامل خاکی و مدیریتهای مختلف چرای دام بررسی شده است. بر اساس نوع مدیریت و بهرهبرداری از مرتع، پنج واحد پوشش گیاهی غالب مرتع شامل مرجع (قرق)، کلید و بحرانی (آغل نیمروزی، مراتع حریم روستا و اطراف آبشخور) در منطقه شناسایی شد. اندازهگیری اطلاعات پوشش گیاهی و عوامل خاکی در نقاط معرف بهرهبرداریهای مختلف مرتع صورت پذیرفت. بطوریکه در نقاط معرف هر واحد بهرهبرداری، نمونهبرداری از تراکم و درصد تاج پوشش گونههای گیاهی و خاک دو عمق به صورت تصادفی - سیستماتیک انجام شد. برای تعیین گروه گونههای اکولوژیک منطقه از آنالیز خوشهبندی و جهت تجزیه و تحلیل اثرات خصوصیات فیزیکی شیمیایی خاک و مدیریتی مورد مطالعه بر پراکنش گروه گونههای اکولوژیک از روشهای تجزیه مولفههای اصلی و تقسیمبندی واریانس با بهرهگیری از نرمافزارهای PC-ORD 5 و Canoco 4.0 استفاده شد. نتایج منجر به تفکیک هر پنج گروه گونههای اکولوژیک از هم گردید. 48/90 درصد از پراکنش گروه گونههای اکولوژیک در منطقه توسط خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک، 008/0 درصد توسط عامل مدیریتی و حدود 10 درصد تحت تأثیر اثر مشترک این دو عامل بوده است. از میان خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک، به ترتیب پارامترهای درصد رس در عمق اول (999/0)، فسفر در عمق دوم (991/0)، وزن مخصوص (989/0-)، تخلخل (985/0) و درصد رطوبت اشباع (982/0) در عمق اول و پتاسیم در عمق دوم (966/0) از بیشترین تأثیر در پراکنش گروه گونههای اکولوژیک منطقه برخوردار بودند.
بهنام بهرامی؛ رضا عرفانزاده؛ جواد معتمدی (ترکان)
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 47-58
چکیده
مطالعه تغییرپذیری عوامل فیزیکی و شیمیایی خاک بر اثر شدتهای مختلف چرای دام میتواند در مدیریت و حفظ خاک و پوشش گیاهی کمک کند. برای چنین مطالعهای، شش منطقه معرف با شدت چرای مختلف انتخاب گردید. دوری و نزدیکی به روستا و حضور گیاهان مهاجم، کمشونده و زیادشونده، اساس تعیین مناطق مختلف از لحاظ شدت چرای دام غالب، یعنی گوسفند نژاد ماکویی ...
بیشتر
مطالعه تغییرپذیری عوامل فیزیکی و شیمیایی خاک بر اثر شدتهای مختلف چرای دام میتواند در مدیریت و حفظ خاک و پوشش گیاهی کمک کند. برای چنین مطالعهای، شش منطقه معرف با شدت چرای مختلف انتخاب گردید. دوری و نزدیکی به روستا و حضور گیاهان مهاجم، کمشونده و زیادشونده، اساس تعیین مناطق مختلف از لحاظ شدت چرای دام غالب، یعنی گوسفند نژاد ماکویی بود. در هر منطقه، نمونهبرداری از خاک توسط پلاتهای یک متر مربعی که بصورت سیستماتیک در طول ترانسکتهای 100 متری مستقرشده بودند، انجام شد. در هر منطقه 18 نمونه خاک از عمق 15-0 و 18 نمونه خاک از عمق 30-15 سانتیمتری با حفر پروفیل برداشت شد. سپس نمونههای خاک جهت اندازهگیری 17 فاکتور خاکی به آزمایشگاه منتقل گردید. نتایج تجزیه مولفههای اصلی نشان داد که از بین عوامل خاکی مورد بررسی درصد سیلت، درصد خاکدانههای درشت و ریز، درصد رطوبت اشباع و کربن آلی ذرهای عمق اول (15-0 سانتیمتر) و بافت، کربن موجود در خاکدانههای درشت و ریز، هدایت الکتریکی، وزن مخصوص ظاهری عمق دوم (30-15 سانتیمتر)، تغییر و تاثیرپذیری بیشتری در مقابل چرا نسبت به سایر ویژگیهای مورد مطالعه خاکی داشتند.
حسن فتحی زاد؛ رشید فلاح شمسی؛ علی مهدوی؛ صالح آرخی
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 59-72
چکیده
مراتع از مهمترین منابع تجدیدشونده هستند که بدلیل وسعت و تأثیرات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی خاص، از اهمیت ویژهای برخوردارند. متأسفانه در کشور ما همانند اغلب کشورهای در حال توسعه، مراتع به دلایل مختلف از جمله مدیریت غیراصولی این منابع در معرض تخریب و نابودی قرار گرفتهاند.فناوری دورسنجی و بهرهگیری از دادههای ماهوارهای ...
بیشتر
مراتع از مهمترین منابع تجدیدشونده هستند که بدلیل وسعت و تأثیرات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی خاص، از اهمیت ویژهای برخوردارند. متأسفانه در کشور ما همانند اغلب کشورهای در حال توسعه، مراتع به دلایل مختلف از جمله مدیریت غیراصولی این منابع در معرض تخریب و نابودی قرار گرفتهاند.فناوری دورسنجی و بهرهگیری از دادههای ماهوارهای از ابزارهای موثر در زمینه مطالعات علوم مرتع و پوشش گیاهی است. یکی از کاربردهای دادههای ماهواره تهیه نقشه کاربری مرتع است. هدف از این تحقیق مقایسه دو روش حداکثر احتمال و فازی برای پهنهبندی مرتع میباشد. برای این منظور از تصویر سال 2007 سنجندهETM+ ماهواره Landsat استفاده شده که پس از تصحیحات هندسی و رادیومتریک و پردازش نهایی، نقشه طبقهبندی تهیه گردید. نتایج حاصل از ارزیابی دقت این دو روش با استفاده از ضریب کاپا نشان داده داده است، که الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی آرتمپ فازی با ضریب 9614/0 نسبت به الگوریتم حداکثر احتمال با ضریب 8058/0 از دقت بیشتری برخوردار است. نتایج این مطالعه همچنین نشان میدهد الگوریتمهای سنتی طبقهبندی مانند روشهای آماری به خاطرانعطافپذیری پائین و انواع پارامتریک آن مانند روش حداکثر احتمال به خاطر وابستگی به مدل آمارگوسی نمیتوانند نتایج بهینهای، در صورت نرمال نبودن نمونههای تعلیمی فراهم آورند. در این تحقِیق از نرم افزارهای ENVI 4.5،Idrisi Andes 15 وArc\GIS9.3 استفاده شده است.
فهیمه رفیعی؛ محمد جنگجو؛ حمید اجتهادی
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 73-85
چکیده
از صفات گیاهی میتوان برای آگاهی از چگونگی پاسخ پوششهای گیاهی به عوامل مخرب محیطی استفاده نمود. هدف این تحقیق بررسی تغییرات صفات گیاهان در دو دوره زمانی شش و دوساله پس از وقوع آتشسوزی طبیعی در یک مرتع نیمهخشک بود. سه سایت مجاور هم (شاهد، و آتشسوزی شده در سالهای 1383 و 1387) در مرتع جوزک در استان خراسان شمالی انتخاب و اندازه گیریها ...
بیشتر
از صفات گیاهی میتوان برای آگاهی از چگونگی پاسخ پوششهای گیاهی به عوامل مخرب محیطی استفاده نمود. هدف این تحقیق بررسی تغییرات صفات گیاهان در دو دوره زمانی شش و دوساله پس از وقوع آتشسوزی طبیعی در یک مرتع نیمهخشک بود. سه سایت مجاور هم (شاهد، و آتشسوزی شده در سالهای 1383 و 1387) در مرتع جوزک در استان خراسان شمالی انتخاب و اندازه گیریها در بهار و تابستان 1389 انجام شد. در هر سایت فهرست گونههای گیاهی ثبت و 58 صفت مورفولوژیکی، فنولوژیکی و تولید مثلی برای گونهها اندازهگیری شد. نتایج نشاندهنده 4 نوع عکسالعمل متفاوت صفات گیاهی نسبت به آتشسوزی در طی زمان بود. نوع اول، 37 صفت تحت تاثیر آتشسوزی قرار نگرفتند، نوع دوم،صفات سازگار: فراوانی گیاهانی که دارای صفت یکساله بودند با گذشت زمان افزایش یافت نوع سوم، صفات مقاوم: فراوانی گیاهانی که دارای 13 صفت خارداری، کرکداری، تاج پوشش خوابیده، برگ قاعدهای و برگ ساقه و برگ قاعده، انشعابداری، انتشار توسط بذر، تولید مثل رویشی، روش تکثیر توسط بذر و ریزوم و فنولوژی برگ سه ماه و بیشتر از سه ماه، ابتدا افزایش و سپس کاهش نشان داد. نوع چهارم، صفات حساس: فراوانی گیاهان گندمی چند ساله، بوتهایها، نیمهخزنده، چندساله، بدون خار، برگ گوشتیها و برگ ساقهایها با گذشت زمان کاهش نشان داد. نتیجهگیری، صفات گیاهی نقش مهمی در تعیین پاسخ گونههای گیاهی به عوامل مخرب محیطی دارند و از اینرو میتوانند بر مسیر توالی ثانویه مرتع پس از آتشسوزی تاثیرگذار باشند.
هاشم کنشلو؛ محمد یوسف آچاک
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 86-99
چکیده
مدیریت، حفاظت، بهرهبرداری و احیاء رویشگاههای یک گونه، مستلزم شناسایی ویژگیهای رویشگاهی و عوامل اکولوژیکی تاثیرگذار میباشد. در این تحقیق پس از مشخص نمودن محدوده رویشگاههای درخت توج، 6 رویشگاه جهت بررسی خصوصیات جنگلشناسی، ساختار زمینشناسی و خصوصیات خاک انتخاب شده است. برای تعیین تراکم و انبوهی از روش 5 درختی و برای ثبت ...
بیشتر
مدیریت، حفاظت، بهرهبرداری و احیاء رویشگاههای یک گونه، مستلزم شناسایی ویژگیهای رویشگاهی و عوامل اکولوژیکی تاثیرگذار میباشد. در این تحقیق پس از مشخص نمودن محدوده رویشگاههای درخت توج، 6 رویشگاه جهت بررسی خصوصیات جنگلشناسی، ساختار زمینشناسی و خصوصیات خاک انتخاب شده است. برای تعیین تراکم و انبوهی از روش 5 درختی و برای ثبت مراحل فنولوژی، در هر رویشگاه، 3 پایه مسن تا میانسال، علامتگذاری شدند. درختچه یا درخت توج، بومی آسیا (نواحی خشک و نیمهخشک شمالغرب هند، پاکستان، مناطق گرم و مرطوب شبهجزیره عربستان، نواحی جنوبشرق ایران) وآفریقای تروپیکال بوده و به کشور مصر، چین وجزایر ماسکارانه وارد و کاشته شده است. نتایج بدست آمده در این تحقیق نشان از پراکنش توج در نواحی گرم و جنوب بلوچستان از نزدیکی ساحل دریا (50-40 متر) تا ارتفاع 1400 متر از سطح دریا با میانگین بارندگی سالیانه 92 تا 200 میلیمتر و متوسط حرارت سالیانه 6/24 تا 3/28 درجه سانتیگراد را دارد. بافت خاک رویشگاهها بیشترسبک تا متوسط، میانگین اسیدیته گل اشباع 19/8 و هدایت الکتریکی آن 27/7 دسیزیمنس بر متر بوده که عمدتا" برروی رسوبات دوران های کواترنری و ترشیاری به میزان 52 و 48 درصد بترتیب حضور دارند. متوسط تراکم در هکتار تودههای توج 6-40 پایه (جست گروه) در هکتار، میانگین ارتفاع پایهها 4 متر، متوسط قطر تنه 10-35 سانتیمتر، میانگین سطح تاج در جست گروهها 54 مترمربع و درصد تاج پوشش در رویشگاههای مختلف بین 5/0 تا 50% متغیر میباشد. زمان گلدهی از آبان تا فروردین و زمان رسیدن میوهها، ماههای خرداد و تیردر رویشگاههای مختلف میباشد. تکثیر طبیعی توج از طریق بذر، جست و ریشهجوش صورت میگیرد و نهالهای جوان بذری، بیشتردر پناه درختان مادری ویا سایر گونهها دور از دسترس دامها قادر به استقرار میباشند.
نوراله عبدی؛ سعید گایگانی
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 100-108
چکیده
دی اکسید کربن اتمسفر در دهههای اخیر افزایش قابل توجهی داشته است. تجربیات نشان میدهد که با احیای پوشش گیاهی میتوان کربن را در اندامهای گیاهی تثبیت نمود که این فرآیند را اصطلاحاً ترسیب کربن گویند. به منظور بررسی کارایی گونههای بوتهای و درختچهای در ترسیب کربن زیست توده، تیپهای گیاهی دست کاشت Haloxylon persicumوAtriplex canescens با تیپهای ...
بیشتر
دی اکسید کربن اتمسفر در دهههای اخیر افزایش قابل توجهی داشته است. تجربیات نشان میدهد که با احیای پوشش گیاهی میتوان کربن را در اندامهای گیاهی تثبیت نمود که این فرآیند را اصطلاحاً ترسیب کربن گویند. به منظور بررسی کارایی گونههای بوتهای و درختچهای در ترسیب کربن زیست توده، تیپهای گیاهی دست کاشت Haloxylon persicumوAtriplex canescens با تیپهای گیاهی طبیعی Salsola incanescens و Atriplex verrucifera در اراضی بیابانی حاشیه شمالغربی کویر میقان اراک مورد مقایسه قرار گرفتند. در هر تیپ گیاهی مقدار زیستتوده هوایی و زمینی برای گونههای غالب و همراه اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد در تمام تیپهای گیاهی، ذخیره کربن زیستتوده هوایی بیش از ریشهها بود (61/2 برابر برای میانگین همه تیپهای گیاهی). همچنین میانگین کربن ترسیب شده در زیست توده تیپهای گیاهی H. persicum ، A. canescens، S. incanescens و A. verrucifera، بترتیب 19/531، 79/228، 77/207 و 61/91 گرم بر متر مربع بدست آمد که از نظر آماری، میانگین کربن تیپ گیاهی H. persicumبا سایر تیپها اختلاف معنیداری نشان داد. با توجه به آنکه مناطق تحت کشت تودههای دستکاشت تاغ و آتریپلکس، قبل از تخریب پوشش گیاهی (قبل از سال1360)، دارای تیپهای طبیعی S. incanescens و A. verrucifera بودهاند، حال پس از گذشت حدود 20 سال از عملیات احیایی (سال1370 اتمام عملیات اجرایی)، در مقایسه با تیپهای طبیعی یادشده از نظر ترسیب کربن زیستتوده، موفق ارزیابی میشوند.
مهدی احمدیان؛ مولودسادات چاوشیان؛ محمد درویش
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 109-120
چکیده
در سالیان اخیر، برداشت از منابع آب زیرزمینی بدلیل رشد جمعیت و توسعه کشاورزی و صنعت، افزایش یافته است. از آنجا که اندوختههای آب زیرزمینی از مهمترین منابع بهرهبرداری و توسعه در مناطق خشک و نیمهخشک بهشمار میروند، پایش منطقهای سطح سفرهها و منظور کردن تراز آبی، از بنیادیترین شاخصهها بهمنظور تامین توسعه پایدار در چنین ...
بیشتر
در سالیان اخیر، برداشت از منابع آب زیرزمینی بدلیل رشد جمعیت و توسعه کشاورزی و صنعت، افزایش یافته است. از آنجا که اندوختههای آب زیرزمینی از مهمترین منابع بهرهبرداری و توسعه در مناطق خشک و نیمهخشک بهشمار میروند، پایش منطقهای سطح سفرهها و منظور کردن تراز آبی، از بنیادیترین شاخصهها بهمنظور تامین توسعه پایدار در چنین مناطقی بهحساب میآیند. در این تحقیق از روشهای زمینآمار بهمنظور بررسی تغییرات مکانی و زمانی سطح آب زیرزمینی در دشت کبودرآهنگ- فامنین، استفاده گردید. به همین منظور، دادههای موجود در منطقه به انضمام اطلاعات چاههای مشاهدهای، جمعآوری و سپس پایگاه اطلاعاتی تشکیل شد. سپس، کنترل صحت دادههای آماری انجام گردید. برای پیادهسازی روشهای زمینآمار، واریوگرام مربوطه تهیه گردید و از فنون مختلف میانیابی شامل کریجینگ (مدل عمومی و ساده)، کوکریجینگ و عکس فاصله وزنی با توانهای 1 تا 5 و توابع پایه شعاعی (نواری کمضخامت، چندربعی معکوس و چندربعی) برای پهنهبندی اطلاعات استفاده گردید. انتخاب بهترین روش میانیابی با کمک دو معیار انحراف استاندارد عمومی و ریشه مجذور مربعات صورت گرفت و در نهایت نقشه پهنهبندی سطح آب زیرزمینی در محیط نرمافزاری Arc\GIS ترسیم گردید. نتایج فراکافت آمار مکانی دادهها، نشان داد که مناسبترین مدلهای واریوگرام مربوط به ساختار دادههای سطح آب زیرزمینی در ابتدای دوره، میاندوره و پایان دوره بترتیب، مدلهای Spherical، Circular و Pentaspherical هستند. ارزیابی روشهای مختلف درونیابی به کمک معیار اعتبارسنجی حذفی نشان داد که در دوره بررسی، روش کوکریجینگ در مقایسه با سایر روشهای میانیابی، کمترین خطای تخمین را داشت و مناسبترین روشدرونیابی بود. براساس نتایج حاصل از بررسی نقشههای دیجیتال درونیابی شده در دوره مورد مطالعه و در طی17سال ، حداکثر اُفت سطح سفره 55 متر و در نواحی مرکز و شرق دشت گزارش شد. این موضوع نشاندهنده کاهش چشمگیر ذخایر آب زیرزمینی منطقه است که به توسعه پایدار صنعتی و کشاورزی منجر نخواهد شد.
صادق پورمرادی؛ علی اشرف جعفری
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 121-130
چکیده
با هدف بررسی کیفیت علوفه 7 رقم شبدر قرمز، طرحی در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در مراتع ییلاقی استان مازندران به مدت سه سال (4-1382) اجرا شد. صفات دیرزیستی، تیپ رشد و عملکرد خشک علوفه ارقام به انضمام هفت صفت کیفی علوفه تولیدی آنها شامل درصدهای: ماده خشک قابل هضم، کربوهیدراتهای محلول در آب، پروتئین خام، دیواره سلولی (NDF)، دیواره ...
بیشتر
با هدف بررسی کیفیت علوفه 7 رقم شبدر قرمز، طرحی در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در مراتع ییلاقی استان مازندران به مدت سه سال (4-1382) اجرا شد. صفات دیرزیستی، تیپ رشد و عملکرد خشک علوفه ارقام به انضمام هفت صفت کیفی علوفه تولیدی آنها شامل درصدهای: ماده خشک قابل هضم، کربوهیدراتهای محلول در آب، پروتئین خام، دیواره سلولی (NDF)، دیواره سلولی بدون همیسلولز (ADF)، فیبر خام و خاکستر با استفاده از تکنولوژی طیفسنج مادون قرمز نزدیک NIR اندازهگیری گردید. با حاصلضرب عملکرد علوفه در درصد صفات کیفی، عملکرد پروتئین خام، ماده خشک قابل هضم و کربوهیدراتهای محلول ارقام محاسبه شد. دادههای هر سال در قالب طرح موصوف تجزیه و تحلیل شدند و در مورد صفات با دادههای دو یا سه سال تجزیه اسپلیت پلات در زمان انجام گردید و میانگینهای مربوطه توسط آزمون دانکن در سطح 5 درصد دستهبندی شدند. در سالهای 83 و 84 و بر مبنای میانگین دوساله، رقمهای 618، 1753 و 324 بیشترین میزان علوفه را تولید نمودند و از این حیث به عنوان ارقام برتر تحقیق شناخته و معرفی شدند. سه رقم فوق از حیث دیرزیستی و پایداری تولید و کیفیت علوفه تولیدی شرایط مشابهی داشتند. رقم 1753 با منشا ارومیه بدلیل فرم رویشی خوابیده، از منظر حفاظت خاک و جلوگیری از فرسایش، از مزیت نسبی بهتری در مقایسه با دو رقم دیگر برخوردار بود و از این لحاظ بعنوان رقم برتر شناخته و معرفی شد.
کاظم ساعدی
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 131-142
چکیده
در این پژوهش، به منظور بررسی اثر دو سیستم چرایی (مداوم و کوتاهمدت) بر کیفیت علوفه سه گونه کلیدی مرتعی Bromus tomentellus، Cephalaria kotschyi و Ferula haussknechtii در سامان زردوان و دو گونه B. tomentellus و F. haussknechtii در سامان بهارستان واقع در منطقه سارال کردستان در دو فصل رویشی 1389 و 1390 اقدام به نمونهبرداری در چندین مرحله فنولوژیکی شد. سیستم چرای رایج در زردوان، چرای ...
بیشتر
در این پژوهش، به منظور بررسی اثر دو سیستم چرایی (مداوم و کوتاهمدت) بر کیفیت علوفه سه گونه کلیدی مرتعی Bromus tomentellus، Cephalaria kotschyi و Ferula haussknechtii در سامان زردوان و دو گونه B. tomentellus و F. haussknechtii در سامان بهارستان واقع در منطقه سارال کردستان در دو فصل رویشی 1389 و 1390 اقدام به نمونهبرداری در چندین مرحله فنولوژیکی شد. سیستم چرای رایج در زردوان، چرای کوتاهمدت خاصی است به نام شگلداری و سیستم چرای رایج در بهارستان مداوم است. ویژگیهای مورد مطالعه شامل ماده خشک قابل هضم، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی، کربوهیدراتهای محلول، خاکستر و پروتئین خام بود. برای اندازهگیری این ترکیبها از دستگاه طیفسنج مادون قرمز نزدیک استفاده شد. برای تجزیه آماری دادهها از تجزیه مرکب با طرح پایه کاملاً تصادفی نامتعادل استفاده شد. مقایسه میانگین به روش دانکن انجام شد. نتایج نشان داد که در تمامی گونهها، در بین سه منبع تغییر مورد بررسی، مراحل فنولوژیکی بدون استثنا تمامی ویژگیهای مورد مطالعه را متأثر ساخت بهطوری که معمولاً میتوان اواخر دوره رویشی تا اوایل دوره زایشی را برای زمان ورود دام مناسب دانست. در مواجهه با منابع تغییر مورد بررسی، گونههای مختلف واکنشهای متفاوتی از خود نشان دادند. در مقایسه رویشگاه گونهها، هیچکدام از ویژگیهای کیفیت علوفه مورد اندازهگیری در گونههای B. tomentellus و F. haussknechtii در دو سایت مورد مطالعه با یکدیگر متفاوت نبودند. میانگین بیشتر ویژگیهای کیفیت علوفه در دو سال یکسان بودند. سیستم شگلداری دارای اثرات منفی قابل توجه بر کاهش کیفیت علوفه نبود، اما چرای تمام فصل و سنگین در سیستم چرای مداوم ویژگیهای کیفیت علوفه را بیشتر تحت تأثیر خود قرار داد.
سعید رشوند
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 143-157
چکیده
مطالعه پدیدههای زیستی گیاهان مرتعی برای تعیین زمان ورود و خروج دام و جمعآوری بذر اهمیت زیادی دارد. اطلاعات از فنولوژی گیاهان و خاک مرتع برای ورود دام لازم است. این تحقیق در مراتع نیمهاستپی کوهستانی الموت قزوین طی سالهای 1386 الی 1389 بمدت 4 سال اجرا شد. از بین 82 گونه گیاهی شناساییشده شش گونه کلید انتخاب شد که 4 گونه آن گندمی شامل ...
بیشتر
مطالعه پدیدههای زیستی گیاهان مرتعی برای تعیین زمان ورود و خروج دام و جمعآوری بذر اهمیت زیادی دارد. اطلاعات از فنولوژی گیاهان و خاک مرتع برای ورود دام لازم است. این تحقیق در مراتع نیمهاستپی کوهستانی الموت قزوین طی سالهای 1386 الی 1389 بمدت 4 سال اجرا شد. از بین 82 گونه گیاهی شناساییشده شش گونه کلید انتخاب شد که 4 گونه آن گندمی شامل Dactylisglomerata ,Bromustomentellus ,Festucaovina و Agropyron intermedium و 2 گونه آن بوتهای Thymuskotschyanus و Artemisiaaucheri هستند. از هرگونه 10 پایه انتخاب گردید و فنولوژی آنها بررسی شد. گونههای گندمی کلید دوره رویش از نیمه اول اردیبهشت آغاز و تا آخر ماه کامل شد. گلدهی آنها از هفته آخر اردیبهشت شروع و تا نیمه اول خرداد بمدت 15 تا 18 روز ادامه داشت و از نیمه دوم خرداد بمدت 10 تا 15 روز دوره بذردهیشان طول کشید.گونه Thymuskotschyanus رویش از نیمه اول اردیبهشت آغاز و حدود 30 تا 35 روزه کامل گردید. از دهه دوم خرداد ماه گلدهی آغاز شد و بمدت 15 الی 17 روز دوره آن کامل شد. مرحله رسیدن بذر از اواخر دهه سوم خردادماه شروع گردید و حدود 10 تا 13 روز طول کشید. گونه Artemisiaaucheri رشد رویشی از نیمه دوم اردیبهشت آغاز تا دهه اول تیرماه کامل شد. طول دوره حدود 55-45 روز است. گلدهی از دهه دوم تیر آغاز و تا دهه دوم شهریورماه ادامه داشت. بذر دهی آن از اوایل دهه دوم شهریورماه شروع تا آخر مهرماه بطول انجامید. بررسی خاک مراتع نشان داد که طور نسبی از پایان اردیبهشتماه بسیار کم بوده و آمادگی ورود دام به مرتع را دارد. بر اساس مطالعات فنولوژی گونههای کلید و شرایط خاک زمان ورود دام اوایل خردادماه میباشد و بر اساس بررسی تولید و درصد مصرف گونههای کلید و مقایسه آن با حد بهرهبرداری مجاز زمان خروج دام نیمه دوم مردادماه توصیه میشود.
حسین ارزانی؛ اسماعیل صبری؛ جواد معتمدی (ترکان)؛ سیداکبر جوادی
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 158-167
چکیده
چندین نژاد گوسفندی با جثههای متفاوت، از مراتع مناطق مختلف آب و هوایی استان آذربایجان غربی استفاده میکنند که به لحاظ تفاوت در ترکیب گیاهی و خصوصیات فیزیکی متفاوت مراتع مورد چرای دام که تفاوت در مقدار تحرک و جابجایی دامها را سبب خواهد شد، مقدار علوفه تامین کننده نیاز انرژی متابولیسمی روزانه آنها در زمانهای مختلف چرا، یکسان نخواهد ...
بیشتر
چندین نژاد گوسفندی با جثههای متفاوت، از مراتع مناطق مختلف آب و هوایی استان آذربایجان غربی استفاده میکنند که به لحاظ تفاوت در ترکیب گیاهی و خصوصیات فیزیکی متفاوت مراتع مورد چرای دام که تفاوت در مقدار تحرک و جابجایی دامها را سبب خواهد شد، مقدار علوفه تامین کننده نیاز انرژی متابولیسمی روزانه آنها در زمانهای مختلف چرا، یکسان نخواهد بود. بنابراین به منظور سازماندهی تغذیه دام در مرتع، تهیه نقشه نیاز روزانه دامهای چراکننده از مراتع منطقه ضرورت داشت. برای این منظور، ابتدا متوسط مقدار انرژی متابولیسمی در واحد وزن پوشش گیاهی مراتع مورد چرای دام در مراحل مختلف رشد در مراتع ییلاقی و قشلاقی مشخص و سپس با مد نظر قرار دادن نیاز روزانه هر یک از نژادهای گوسفندی به انرژی متابولیسمی در حالت نگهداری، مقدار علوفه مورد نیاز روزانه دام، تعیین و بر مبنای نتایج مذکور، نقشه نیاز روزانه دام در مراحل مختلف رشد، تهیه گردید. بر مبنای نتابج حاصل، مقدار علوفه تامین کننده نیاز روزانه نژادهای گوسفندی در مراتع مناطق مختلف آب و هوایی استان از 04/1 تا 31/2 کیلوگرم علوفه خشک در روز متغیر است که کمترین مقدار مربوط به علوفه تامین کننده نیاز روزانه گوسفند نژاد ماکویی (با میانگین وزن 36/45 کیلوگرم) در مراحل اولیه رشد مراتع ییلاقی مناطق شمالی استان و بیشترین مقدار متعلق به مقدار علوفه تامین کننده نیاز روزانه گوسفند نژاد قزل (با میانگین وزن 57/71 کیلوگرم) و گوسفند نژاد هرکی (با میانگین وزن 50/53 کیلوگرم) در مراحل پایانی رشد (مرحله بذردهی) مراتع قشلاقی جنوب استان میباشد
رویا احقاقی؛ اصغر مصلح آرانی؛ حمیدرضا عظیم زاده؛ محمد زرگران؛ بهمن کیانی
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 168-183
چکیده
پراکنش و استقرار گیاهان اصولاً تحت تأثیر شرایط محیط و خصوصیات گیاه قرار دارد. گونههای جنس Calligonum (اسکنبیل) از خانواده Polygonaceae در ایران گسترش وسیعی در اقالیم خشک و نیمه-خشک دارند. در این مقاله مناطق پراکنش و ویژگیهای کمی گونههای اسکنبیل طبسی (Calligonumstenopterum)، اسکنبیل ایرانی (Calligonumpersicum)، اسکنبیل کرمانی (Calligonumbungei)، اسکنبیل هفتبندی (Calligonum ...
بیشتر
پراکنش و استقرار گیاهان اصولاً تحت تأثیر شرایط محیط و خصوصیات گیاه قرار دارد. گونههای جنس Calligonum (اسکنبیل) از خانواده Polygonaceae در ایران گسترش وسیعی در اقالیم خشک و نیمه-خشک دارند. در این مقاله مناطق پراکنش و ویژگیهای کمی گونههای اسکنبیل طبسی (Calligonumstenopterum)، اسکنبیل ایرانی (Calligonumpersicum)، اسکنبیل کرمانی (Calligonumbungei)، اسکنبیل هفتبندی (Calligonum polygonaides) بررسی شده است. در چهار رویشگاه به طو مجزا، واحد و تیپ ژئومرفولوی دشت سراپانداژ و پوشیده با تصاویر ماهوارهای تشخیص داده شد. در هر رویشگاه چهار پروفیل به عنوان شاهد انتخاب گردید. نمونهبرداری از لایههای خاک مطابق روش استاندارد انجام و خصوصیاتی نظیر؛ بافت، شوری، اسیدیته، آهک، گچ، نسبت جذب سدیم و ماده آلی اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که هر چهار گونه اسکنبیل طالب خاکهای سبک نظیر لومی- شنی، دارای گچ و آهک نسبتاً زیاد، pH کمی قلیایی تا قلیایی متوسط میباشد. از نظر شوری و نسبت جذب سدیم، خاکها شور و قلیا است. وجود درصد تاج پوشش بسیار کم حاکی از شرایط رطوبتی ضعیف و کمبود شدید مواد آلی در خاک میباشد. اقلیم حاکم بر رویشگاههای چهار گونه مورد نظر دارای بارندگی بسیار کم، اختلاف دمایی زیاد در فصول تابستان و زمستان، و فصل خشک بسیار طولانی (12-10ماه) است. در مورد خصوصیات اقلیمی تعداد روزهای یخبندان در رویشگاه اسکنبیل ایرانی و اسکنبیل طبسی نسبت به رویشگاههای اسکنبیل هفتبندی و کرمانی کمتر بوده و شرایط تنش سرما در رویشگاه اسکنبیل ایرانی و طبسی کمتر مشهود میباشد. به عبارت دیگر تنش کمتر سرما شرایط را برای رویش اسکنبیل طبسی که منحصراً مربوط به همین ناحیه در ایران میباشد، فراهم کرده است.
سیدتقی میرحاجی؛ فرهنگ قصریانی؛ فرهاد آژیر
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 184-193
چکیده
یکی از فاکتورهای مهم در تعیین ظرفیت چرایی، مشخص کردن حد بهرهبرداری مجاز گونهها میباشد. این بررسی جهت تعیین بهترین شدت برداشت علوفه گونههایBromustomentellus L.Festucaovina, و Stipahohenackeriana درمراتع نیمه استپی سرد کوهستانی فیروزکوه در طول سالهای 85 تا 89 به اجرا درآمد. تیمارها شامل شدتهای مختلف برداشت 25، 50 ، 75 درصد و شاهد بودند. در سال اول محدودهای ...
بیشتر
یکی از فاکتورهای مهم در تعیین ظرفیت چرایی، مشخص کردن حد بهرهبرداری مجاز گونهها میباشد. این بررسی جهت تعیین بهترین شدت برداشت علوفه گونههایBromustomentellus L.Festucaovina, و Stipahohenackeriana درمراتع نیمه استپی سرد کوهستانی فیروزکوه در طول سالهای 85 تا 89 به اجرا درآمد. تیمارها شامل شدتهای مختلف برداشت 25، 50 ، 75 درصد و شاهد بودند. در سال اول محدودهای به مساحت یک هکتار انتخاب و حصارکشی شد. از هر یک از گونههای بالا 40 پایه متوسط و هم اندازه انتخاب شده و هر یک از تیمارهای فوق بر روی 10 پایه، بدین ترتیب که پایه (10-1) تیمار شاهد، پایه (20-11) تیمار 25 درصد، پایه (30-21) تیمار 50 درصد وپایه (40-31) تیمار 75 درصد اعمال گردید. پایههای مورد مطالعه توسط تابلوها شمارهگذاری و متمایز گردیدند و برداشت بصورت دستی و توسط قیچی باغبانی صورت گرفت. ابتدا پس از وارد کردن دادهها در محیط Excel، طرح در قالب آماری کرتهای خردشده در زمان در نرمافزار SAS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و میانگینها با استفاده از آزمون دانکن مقایسه شدند. نتایج نشان داد که اثرات تیمار، سال و اثر متقابل سال در تیمار در سطح یک درصد معنیدار شد. همچنین مقایسه میانگین تیمارها در سالهای مختلف نشان داد که کاهش عملکرد علوفه گونههای مورد بررسی تحت تأثیر میزان بهرهبرداری قرار داشتند. در این رابطه دو گونه B.tomentellusو S.hohenackeriana حساس به خشکسالی بوده درحالیکه گونه. F.ovina به خشکی مقاومتر بوده و بیشتر تحت تأثیر شدت بهرهبرداری قرار داشت. بعنوان مثال گونه B.tomentellus با میانگینی برابر 21/10 گرم درپایه کمترین مقدار تولید علوفه مربوط به سال 1387و بیشترین میزان آن با میانگینی برابر 21/13 گرم درپایه را به سال 88 اختصاص یافت. همچنین اثر تیمارهای برداشت شده نشان داد که تیمار 25 درصد و شاهد بر میزان تولید این گونهها تاثیری نداشته و باعث کاهش میزان تولید علوفه گونههای مورد مطالعه گردید. بعنوان مثال گونه S.hohenackeriana با میانگینی برابر با 73/11 گرم درپایه بیشترین میزان تولید مربوط به تیمار 50 درصد و کمترین میزان آن برابر با 61/10 گرم درپایه بهتیمار شاهد اختصاص یافت. بنابراین حد بهرهبرداری مجاز برای گونههای فوق حداقل50 درصد پیشنهاد میشود.
امیرحسین پارسامهر؛ محمدرضا وهابی؛ زهرا خسروانی
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 194-203
چکیده
پوشش گیاهی مهمترین عامل تاثیرگذار بر پایداری و تعادل اکوسیستمها است. بنابراین شناخت عواملی که باعث استقرار و پراکنش پوشش گیاهی میشود ضروری است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط پوشش گیاهی با عوامل خاکی در بخشی از مراتع اردستان، واقع در استان اصفهان انجام شد. به منظور تفکیک اولیه جوامع گیاهی از روش چشمی استفاده شد. سطح مناسب پلات ...
بیشتر
پوشش گیاهی مهمترین عامل تاثیرگذار بر پایداری و تعادل اکوسیستمها است. بنابراین شناخت عواملی که باعث استقرار و پراکنش پوشش گیاهی میشود ضروری است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط پوشش گیاهی با عوامل خاکی در بخشی از مراتع اردستان، واقع در استان اصفهان انجام شد. به منظور تفکیک اولیه جوامع گیاهی از روش چشمی استفاده شد. سطح مناسب پلات نمونهبرداری به روش سطح حداقل و تعداد پلات، بعد از نمونهبرداری اولیه به روش آماری تعیین شد. نمونهبرداری از پوشش گیاهی به روش سیستماتیک – تصادفی و از طریق پلات گذاری در امتداد سه ترانسکت 100 متری انجام شد. در طول هر ترانسکت 10 پلات با ابعاد شش متر مربع و به فاصله 10 متر از هم قرار داده شد. همچنین در هر تیپ گیاهی سه پروفیل خاک ایجاد و با توجه به مرز تفکیک افقها در منطقه و نوع گیاهان موجود، از عمق 0-150 سانتیمتری نمونه خاک برداشت شد و21 فاکتور خاک مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل عاملی متغرها نشان داد که از میان فاکتورهای مورد استفاده، 17 فاکتور از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر پوشش گیاهی این منطقه بودند. به منظور تعیین اثر عوامل محیطی بر استقرار پوشش گیاهی از روش رستهبندی آنالیز تطبیقی متعارفی (CCA) و نرم افزار CANOCO استفاده شد. نتایج نشان داد که عوامل محیطی مانند بافت خاک، آهک، پتاسیم و هدایت الکتریکی بیشترین نقش را در استقرار و گسترش جوامع گیاهی منطقه مورد مطالعه داشتند.